معاد از ماده عود به معنی برگشتن است چون روح دوباره به بدن برگردانده می شود. معاد از اصول دین مقدس دین اسلام است واعتقاد به آن واجب که هر کسی دوباره پس از مرگ زنده شود و به جزای عقیده و عملش می رسد.
مسئله معاد که ابتدایش مرگو قبر و سپس قیامت کبری و پایانش بهشت یا جهنم است با این حواس ظاهریه درک نمی شود هر چند اصل معاد به دلیل عقل ثابت است به تفصیلی که ذکر می شود لیکن محال است کسی به تنهایی سر در بیاورد که بعد از مرگ چه خبر است غیر از وحی راه دیگری ندارد. زیرا هر کس در عالم و مقامی است ادراکش از حدود آن عالم تجاوز نخواهد کرد مثلاً طفلی در عالم رحم است محال است چگونگی و بزرگی علم بیرون رحم را بفهمد و محال است بی پایانی فضا و موجودات آن را دریابد همچنین کسی که در عالم ملک است و اسیر ماده و طبیعت است چگونه می شود ملکوت را بفهمد که باطن عالم ملک است و جایگاهش پس از خلاصی از این عالم می باشد و خلاصه خصوصیات عوالم پس از مرگ نسبت به کسی که در عالم دنیا است غیب است و برای شناختن آن جز تصدیق آن چرا که حضرت آفریدگار خبر داده راهی نیست پس بنابراین اگر کسی بگوید از عقل ما دور است که پس از مرگ فلان طور شود اصلاً حرفش مورد قبول نیست چون خصوصیات آن ربطی به عقل ندارد و جمیع عقلا آن چه را محمد (ص) و آل او فرموده اند هم تصدیق می کنیم زیرا آن بزرگواران معصوم و محل نزول وحی حضرت آفریدگارند[1]
بهشت[2]
در آخرت جائی را پروردگار عالم خلق فرموده و ذخیره برای کسانیکه با ایمان و تقوی از اینجا بروند قرار داده است در این مهمانخانه انواع پذیرائیها و اقسام نعمت ها و لذتها که در خور بزرگی خداوندی و وسعت آن عالمست تدارک فرموده به طوری که دانستن حقیقت و تفصیل آن برای اهل این عالم محال است و این مانند اطلاع یافتن بچه ای که در رحم است ازبزرگی و اوضاع و گزارشات دنیاست و لذا در قرآن مجید مجملاً میفرماید. هیچکس نداند چه نعمتهای بزرگی که چشم آن ها را روشن می کند برای ایشان ذخیره شده در برابر کردارهای نیک آنها[3] و نسبت به نعمتهای بهشتی بیان کلی می فرماید برای بهشتیان در بهشت آن چه را که بخواهند موجود است. و نزد ما از آن چه که بخواهند زیادتر است[4] ونیز در جای دیگر می فرماید (بهشتیان در آن چه را بخواهند همیشگی خواهند بود)[5]
خلاصه جایی است که در آن ناکامی وناراحتی نیست اندوه و ضعف پیری و مرض و خستگی وکسالت در آن جا راه ندارد سلامتی مطلق از هر آنجا است لذا نامش دارالسلام می باشد سلطنت حقیقیه که عبارت ازقدرت تامه است بطوری که هر چه بخواهد بشود برای بهشتیان است که (ان اهل الجته ملوک) و در سوره دهر می فرماید (زمانیکه بینی آن جا خواهی دید نعمت فراوان و سلطنت و پادشاهی بزرگ را)[6] در این جا به پاره ای از نعمتهای بهشتی که در قرآن مجید است اشاره می شود.
بهشت را هشت در است و هر دری چیزی نوشته شده است و بر در اول نوشته:
(لا اله الا الله محمد رسول الله(ص) علی ولی الله لکل شی حیله حیله طیب العیش اربع خصال القناعه وترک الحقد والحسد و مجالسه اهل الخیر).
یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش الا خدای به حق و محمد فرستاده ی خداست و علی ولی خداست و هر چیزی را چاره ای هست و چاره ی خوشی چهار خصلت است قناعت و افکندن کینه از دل و حسد بیرون کردن و مجالست و محاصبت اهل خیر.
و بر در دوم از در های بهشت نوشته:
(لا اله الا الله محمد رسول الله (ص) علی ولی الله لکل شی حیله وحیله السرور فی الاخره اربع خصال مسح راس الیتامی و التالف علی الارامل و السعی فی حاجه المسلمین و تفقد الفقراء و المساکین).
یعنی چاره خوشحالی در آخرت چهار چیز است دست از سر ترحم و مهربانی بر سر یتیمان مالیدن و مهربانی بیوه زنان و سعی نمودن در حاجت مومن و تفقد از فقراء ومساکین.
و بر در سوم از درهای بهشت نوشته:
(لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله لکل شی ء حیله و حیله و حیله الصحه فی الدنیا اربع خصال قله الطعام و قله النوم وقله المنثی و قله الکلام).
و بر در چهارم از درهای بهشت نوشته:
(لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلیکرم جاره و من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلیکرم ضیخه و من کان یومن بالله و الیوم الاخره فلیبر بوالدیه و من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلیقل خیراً و یسکت).
و بر در پنجم از درهای بهشت نوشته:
(لا اله الا الله محمد رسول الله (ص) علی ولی الله من ارادان لایذل و لاتذلل احدا و من ارادان لایشتم احدا و من ارادان لایظلم فلا یظلم احدا ومن ارادان یتمسک بالعروه الوثقی فی الدنیا و الاخره فلیتمسک بقول لا اله لا الله محمد رسول اله (ص) علی ولی الله).
و بر در ششم از درهای بهشت نوشته:
(لا الا الا الله محمد رسول الله (ص) علی ولی الله من احب ان یکون قبره واسعاً فلینظر فی المساجد و من احب ان لا یاکله دود فی الارض فلیانس المساجد).
یعنی هر کسی که دوست داشته باشد که قبر او و وسیع و فراخ باشد پس باید که پاکیزه گرداند مساجد را و هر کسی که بخواهد نخورد بدن او را کرم زمین پس باید که انس گیرد با مسجدها.
و بر در هفتم از درهای بهشت نوشته:
(لا اله الا الله محمد رسول الله (ص) علی ولی الله بیا من القلب فی اربع خصال فی عیاده المریض و اتباع الجنایز و شری اکفان الموتی و رفع القرض).
و بر در هشتم از در های بهشت نوشته:
(لا اله الا الله محمد رسول الله(ص) علی ولی الله من اراد دخول من هذه الابواب الثمانیه فلیتمسک با ربع خصال بصد قد و سخاء و حسن الاخلاق و کف الاذی من عباد الله).
حضرت رسول (ص) در وصیت خود به امیرالمومنین(ع) فرمود که یا علی خلق کرده است حق تعالی بهشت را خشتی از طلا و خشتی از نقره دیوارهای آن از یاقوت است و سقفهای آن از زبرجد و سنگ ریزه اش از لولو و خاکش از زعفران و مشک از فراست چون آفرید فرمود به بهشت حرف بزن گفت:
(لااله الا الله الهی القیوم فقدسه من یدخلنی) پس حقتعالی فرمود به عزت و جلال خودم که در نمی آورم در تو شرابخور و سخنچین ومخنث و شرطی و نباش را و کسی که قطع رحم کند و حقتعالی در کلام خود وصف جنت نموده (و جنته عرضها کعرض السماء)[7] در تفسیر کبیر در بیان این آیه کریمه آورده که اگر آسمان ها و زمین ها را حقتعالی طبق سازد به حیثیتی که هر یکی از این طبقات مانند پوست پیاز شود با وجود آن ضخامت هر آسمان پانصد ساله راه است و همه طبقه ها به یکدیگر بچسبند عرض بهشت باشد و تخصیص اهل بهشت آن است که طول آن در فهم بشریت نگنجد[8].
در خبر است که جبرئیل(ع) اراده نمود که طول بهشت را بداند. سی هزار سال پدید ضعیف شد از حقتعالی مدد خواست و دیگر سی هزار سال پدید با این که در هر پدیدنی از شرق تا مغرب می پرید پس مناجات کرده که خداوندا بیشتر بهشت را طی کرده ام یا گذاشته ام حوری در قصر آواز داد که یا روح الله چرا زحمت می کشی و خود را می رنجانی به خدا که در این مدت که طیران می کنی هنوز از ملک من بیرون نرفته ای جبرئیل گفت: توکیستی. گفت: من حوری ام از حوریان بهشت که مخلوق شدهام از برای مومنی از مومنان بهشت.[9]
خوردنیها و آشامیدنی های بهشت
(مثل و الجنه التی وعده المتقون فیها انهار من ماء غیر اسن و انهار من لبن لم یتغیر و انهار من خمر لذه للشار بین و انهار من عسل مصفی)[10] یعنی مثل و قصد بهشت وعده کرده شده اند پرهیزگاران.
در آنست نهرها از آب غیر متغیراللون و طعم یعنی رنگ و بو و طعم آن متغیر نشده و نهرها از شیر که لذیذ و خوشگوار است و از کراهیت بوی منزه است و نهرها از شراب که از مستی و خمار و صلاع مبراست و جوی ها از شهد صاف کرده شده و از موم و سایر فضولات بر خلاف عسل دنیا.
و نیز در بهشت چشمه های متعددی است که هر یک از خاصیت و حلاوت به خصوصی است و به اسم مناسب آن نامیده می شود مانند چشمه های کافوریه، رنجبلیه، سلسبیل، تسنیم و از همه مهمتر نهر کوثر است که از زیر عرض الهی جاری می شود از شیر سفیدتر از عسل شیرینتر از کره نرمتر، سنگریزه اش زبرجد و یاقوت و مرجان است و گیاهش زعفران و خاکش خوشبوتر از مشک می باشد و مستناد از اخبار آن است که از زیر عرض جاری و در بهشت به صورت نهری است.[11]