دانلود تحقیق اخلاق توصیفی و اخلاق هنجاری

Word 68 KB 32308 14
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • اخلاق دارای دو صورت تجویزی(normativ) و توصیفی (descriptive)است .

    در اخلاق توصیفی به خلق وخوی انسان ها و عملکرد اخلاقی آن ها پرداخته میشود.

    در اخلاق توصیفی نمی خواهیم بگوییم چنین و چنان کن بلکه میخواهیم ببینیم فلان قوم چه باور های اخلاقی ای دارند و یا در عمل چه میکنند.

    اخلاق توصیفی کار فیلسوف نیست.

    فیلسوفان اخلاق به اخلاق تجویزی یا هنجاری میپردازند.

    به عبارت دیگر دین واخلاق محل تلاقی فلسفهی دین با فلسفهی اخلاق است.

    در فلسفهی اخلاق هفت مفهوم اساسی وجود دارد: خوب، بد، درست، نادرست، باید، نباید و الزام( / وظیفه/ تکلیف).

    این که این مفاهیم به هم قابل تحویل اند یا نه( مثلا خوب و بد همان درست یا نادرست است یا خیر) محل بحث است.

    حکم اخلاقی نیز حکمی است که در آن این مفاهیم هفت گانه ناظر به یکی از افعال ِارادی ِ اختیاری ِانسان آورده می شود:« نیکوکاری خوب است».

    بر اساس این تعریف، افعال خداوند، ملائکه و حیوانات ، معروض حکم اخلاقی قرار نمیگیرند اما غالبا متدینان احکام اخلاقی را شامل خداوند هم میدانند.

    خدا و اخلاق آیا خداوند منشاء اخلاق تجویزی است؟

    اشاعره منشاء اخلاق را خداوند میدانستند.

    مثلا میگفتند اگر خداوند قتل بدون دلیل را امر کند خوب است چون خداوند گفته است.

    البته" خداوند گفته است" هم دو تفسیر میتواند داشته باشد: یک تفسیر این که خدا گفته است اما بر اساس مصالح و مفاسدی گفته است و تفسیر دوم این که خداوند گفته است اما دلبخواهی گفته است.

    مساله بعدی این است که آیا احکام اخلاقی قرار دادی اند یا ذاتی.

    این بحث در فلسفهی هنر نیز مطرح است که آیا زیبایی چیزی در خود شیء است یا نه ما قرار داد کرده ایم که فلان حالت زیبا باشد.

    اکنون بر همان منوال، کسانی میگویند که حسن و قبح ( چه حسن و قبح اخلاقی و چه حسن و قبح زیبایی شناختی) رئال نیست بلکه قرار دادی است( حال چه آدم ها باهم قرارداد کنند و چه خدا اعتبار کند) و گرنه ورای قرارداد و اعتبار، چیزی ذاتا خوب یا بد نیست.

    اگر اخلاق قراردادی باشد پرسش این جاست که آیا انسان ها میتوانند قراردادی بکنند که در مورد افعال خداوند هم صادق باشد؟

    کسانی که قائل به قراردادی بودن اخلاق نیستند ، میتوانند عقل گرا باشند یعنی بگویند عقل انسان در دریافت حکم اخلاقی ِ ذاتی کفایت میکند و میتوانند خدا گرا باشند به این صورت که بگویند خیر عقل انسان کفایت نمیکند و باید برای کشف حسن و قبح ذاتی به خدا مراجعه کنیم.

    کسانی هم که قائل به قراردادی بودن اخلاق اند میتوانند بگویند این خود انسان ها هستند که قرارداد میکنند یا میتوانند بگویند این خداست که قرارداد میکند با این تفاوت که اگر قرار داد کننده خدا باشد ، دیگر این احکام نسبی نخواهد بود بلکه هر چند قرار دادی است اما جهانشمول و همیشگی خواهد بود ولی اگر این احکام قرار داد انسان ها باشد میتواند نسبی باشد.

    به هر حال یا عقل ، احکام اخلاقی را کشف میکند یا حکم اخلاقی را وضع میکند.

    کانت معتقد بود عقل ، حکم اخلاقی صادر میکند و در نظر کانت یک حکم هم بیشتر صادر نمیکند و مابقی احکام اخلاقی از آن حکم متفرع میشود.

    اگر کسی بپذیرد که عقل حکم اخلاقی وضع میکند ( نه این که کشف میکند) و علاوه بر آن عقل را نیز تاریخی ببیند، یعنی بگوید عقل یعنی عقلا و ما عقل ِ خود بنیادِ جهانشمول ِ فارغ از زمان و مکان نداریم بلکه عقل زمانمند و مکانمند است ، راه برای اخلاق ِ قرادادی ِ نسبی باز میشود.

    هم چنان که از منشاء بودن خدا برای اخلاق پرسش شد میتوان از منشاء بودن مابقی امور نیز سوال کرد: آیا وحی منشاء اخلاق است؟

    آیا دین منشاء اخلاق است؟

    وحی واخلاق چرا خدا را از وحی جدا کردیم؟

    زیرا بنابر نظر خداپرستان، خدا به معنای واقعی ِ وجود شناختی وجود دارد و احکام اخلاقی را صادر میکند.

    اما ممکن است کسی وحی را لحاظ کند اما نسبت وحی با خدا را epoche ( تعلیق) کند و نفیا و اثباتا با این که این وحی از کجا آمده کاری نداشته باشد.

    در این پرسش که نسبت اخلاق با وحی چیست ، پیش فرض این است که اخلاق چیزی است و وحی چیزی دیگر و میخواهیم نسبت این دو را باهم بسنجیم که آیا با هم کاملا سازگاراند یا کاملا نا سازگار یا در مواردی سازگار و در مواردی نا سازگار.

    اما این سوال در مورد خدا مطرح نمیشود چرا که خدا( بنا بر فرض) موجودی عینی است و از سوی دیگر اخلاق هم مجموعه ای از احکام است.

    ضمنا بحث در اخلاق تجویزی( مقام" باید") و نسبت آن با وحی است و الا در بحث اخلاق توصیفی ( مقام" است") مساله ساده است چرا که در مقام تحقق، اخلاق ریشه در کتاب های مقدس دارد.

    دین و اخلاق میان دین و وحی فرق گذاشتیم.

    وحی: ماجاء به النبی ؛ دین: social fact .

    آیا دین به عنوان یک واقعیت اجتماعی، منشاء اخلاق( به معنی تجویزی) است؟

    تدین و اخلاق آیا دینداری عملی اخلاقی است؟

    مثل سخن راسل در کتاب چرا مسیحی نیستم ناظر به همین پرسش است و معتقد است دین، مانع بلوغ اخلاقی انسان است.

    در واقع پرسش این است که آیا اخلاقی است که انسان همه چیز خود را به دین ، که یک واقعیتِ آشوبناک اجتماعی است، بسپارد؟

    باور دینی و اخلاق کانت معتقد بود باور به وجود خدا پیش فرض حیات اخلاقی است.

    ضمنا باور به وجود خدا غیر از وجود خدا است میشود باور به وجود چیزی داشت در حالی که آن چیز در عالم واقع وجود نداشته باشد.

    این تقریر از سخن کانت مطابق با منظومهی فکری او است که میخواهد حکم متافیزیکی ندهد.

    کانت میگوید تحقق خیر اخلاقی متعالی الزامی است و لزوم تحقق خیر اخلاقی در صورتی است که چنین تحققی ممکن باشد.

    چگونه چنین تحققی ممکن است؟

    در نظر کانت اگر خدایی نباشد چنین امکانی نا متصور است.

    چون انسان ها نمیتوانند آن خیر اعلا را محقق کنند پس بدون فرض یک موجود متعالی و برین تحقق اخلاق وخیر متعالی ناممکن است.

    پس اگر بخواهیم اخلاق داشته باشیم، بنابر نظر کانت، بدون باور به وجود خدا نمی شود.

    اما نکته مهم این جاست که میان باور به وجود خدا و باور دینی فرق میباید گذاشت.

    ایمان و اخلاق آیا ایمان، اخلاقی است؟

    نسبت میان ایمان و اخلاق چیست؟

    به نظر کرکگور شما اگر بخواهید مومن باشید نه تنها باید وسوسهی عقل را خاموش کنید که باید وسوسه ی اخلاق را نیز خاموش کنید چرا که مثلا اخلاق میگوید نباید سر ِ فرزند بی گناه خود رابریداما ایمان میگوید ببر!

    *** مباحث نظرى و فلسفى در اخلاق و درباره اخلاق را به چهار گروه عمده تقسیم مى کنند: ( اخلاق تحلیلی یا فرا اخلاق ، یعنی مجموعه ای از مباحث درباره اخلاق که جنبه مفهومی دارند .

    اهم این مباحث عبارتند از : (1- الف) : معناشناسی الفاظ و مفاهیم اخلاقی که مهمترین آنها بدین قرارند : خوب و بد، مطلوب و نامطلوب ، ارزشمند ( الفاظ و مفاهیم ارزشی) ، صواب ( یا درست) و خطا( یا نادرست ) ، باید و نباید ، وظیفه ، تکلیف ، و مسئولیت ( الفاظ و مفاهیم الزامی) .

    واژه های مذکور، اگر چه کاربردشان منحصر به قلمرو اخلاق نیست، در این قلمرو نیز به کار می روند، و ، در این مبحث، مسئله این است که معنای هر یک از این واژه ها ، وقتی در اخلاق استعمال می شود، دقیقا چیست؟

    ؛ معنای اخلاقی هر یک از این واژه ها چه ربط و نسبتی با معنا یا معانی غیر اخلاقی آن واژه دارد ؟

    ؛ معنای اخلاقی هر یک از این واژه ها چه ربط و نسبتی با معانی اخلاقی سایر واژه ها دارد ؟

    ؛ و ملاک و ملاکهای اطلاق و کاربرد این واژه ها چیست ؟

    (1- ب) : تحلیل گزاره ای اخلاقی ، یعنی گزاره ای حاوی الفاظ و مفاهیم اخلاقی : آیا گزاره های اخلاقی همه تقدیری یا توصیه ای اند یا همه تقریری یا توصیفی اند ؛ یا بعضی توصیه ای و بعضی دیگر توصیفی اند ؛ یا شق چهارمی در کار است ؟

    ؛ و آیا گزاره های اخلاقی ، در تحلیل نهایی ، بیانگر امور واقع اند یا بیانگر ارزشها یا بیانگر تکالیف یا این که همه از یک سنخ نیستند ؟

    (1- ج) : معرفت شناسی اخلاقی : آیا حقیقت اخلاقی عینی یا آفاقی ای وجود دارد یا نه ؟

    ؛ آیا گزاره ای اخلاقی را می توان به صدق و کذب ، یا ، لا اقل، به عینی و غیر عینی متصف کرد ؟

    ؛ آیا گزاره های اخلاقی را می توان موجه یا مستدل کرد یا نه؟

    ؛ اگر می توان ، روش توجیه یا استدلال در اخلاق چگونه است ؟

    در توجیه یا استدلال اخلاقی عقل چه نقشی ایفاء می کند ، و هر یک از شهود، درون نگری، احساس و عاطفه و وجدان چه نقشی؟

    آیا حکم اخلاقی وقتی پذیرفتنی است که قابل تعمیم باشد یا تعمیم پذیری در حکم اخلاقی شرط نیست ؟

    آیا می توان از گزاره های حاکی از ساختار جسمانی یا ذهنی یا روانی فرد آدمی یا توانایی های بشر یا واقعیت های زندگی اجتماعی یا آثار و نتایج مترتب بر افعال انسانی ، یک سلسله احکام اخلاقی استنتاج کرد یا نه؟

    حل مسائل اخلاق تحلیلی متوقف است بر ورود پاره ای از شاخه های دیگر فلسفه، مانند منطق، فلسفه منطق، فلسفه زبان، معرفت شناسی، فلسفه ذهن، و فلسفه کنش .

    (2) اخلاق دستوری یا هنجاری ، یعنی مجموعه ای از مباحث در اخلاق که جنبه مصداقی دارند .

    اهم این مباحث عبارتند از : (2- الف) چه اموری خوب یا بد، مطلوب یا نامطلوب، و ارزشمندند ؟

    و کدام یک از افعال ( انسانی اختیاری) صواب یا خطا، وظیفه، و تکلیف اند و باید و یا نباید انجام گیرند ؟

    به تعبیر دیگر ، مصادیق مفاهیم اخلاقی ای که در بند ( 1- الف) ایضاح شده اند چیستند ؟

    (2- ب) آیا وظیفه مقدم بر ارزش است یا، لا اقل، بعضی از وظایف ما مستقل از هر ارزشی برقرارند ، چنان که وظیفه گروان می گویند ، یا ارزش مقدم بر وظیفه است و وظایف فقط کارهایی اند که غایات خاصی را حاصل می کنند و ارزشی پدید می آورند یا احیانا ارزشی را به شیوه خاصی توزیع می کنند ، چنان که پیامد گروان و غایت گروان می گویند ، یا حق مقدم بر وظیفه است ، یعنی وظایف بر حسب حقوق تعریف می شوند ، چنان که طرفداران اخلاق حق محور می گویند ، یا فضیلت مقدم بر همه است، یعنی ارتقاء فضائل و افعال ناشی از فضائل هدف اصلی است، چنان که طرفداران اخلاق فضیلت محور می گویند .

    (2- ج) معنای زندگی چیست یا چه باید باشد ؟

    یعنی اولا ، نقش و کارکرد زندگی چیست ؟

    و ثانیا ، هدف زندگی چه باید باشد ؟

    (2- د) آیا حقوق طبیعی ای ( در بربار حقوق وضعی زو قراردادی) وجود دارند ؟

    آیا حیوانات نیز حقوقی دارند، و در نتیجه، در برابر آنها تکالیفی داریم ؟

    گیاهان چه ؟

    (2- ه) در اوضاع و احوال خاص چه باید کرد یا چه نباید کرد ؟

    به عبارت دیگر، چگونه اصول اخلاقی را بر موارد خاص یا بر انواع خاص یا بر انواع موارد خاص تطبیق و اعمال کنیم ؟

    این جاست که انواع اخلاق های هنجاری خاص ، از جمله اخلاق تجارت، اخلاق پزشکی، اخلاق تعلیم و تعلم، اخلاق محیط زیست، اخلاق قضایی، اخلاق سیاسی ، و اخلاق روابط بین الملل پدید می آیند و اجزاء یک کل را تشکیل می دهند که "فلسفه کاربسته یا کاربستی یا عملی" یا " اخلاق کاربردی یا عملی خوانده می شود .

    (3) اخلاق توصیفی ، یعنی مجموعه ای از مباحث در این باب که چه نظرات یا قواعد یا افعال اخلاقی ای ، بالفعل و عملا، در جامعه ای خاص یا در میان همه انسانها رایج و مشترک اند ؟

    ؛ و این نظرات یا قواعد یا افعال اخلاقی چه آثار و نتایجی به بار می آورند ؟

    جوابگویی به این سوالات ، البته مستلزم مطالعات و تحقیقاتی تجربی و تاریخی ( و نه نظری و فلسفی ) است ؛ اما چون، معمولا پس از این گونه مطالعات و تحقیقات تجربی و تاریخی ، به تحلیل و تفسیر نیز می پردازند ، و علی الخصوص ، می کوشند تا از این طریق ، به نظریه ای در باب طبیعت و سرشت اخلاقی انسان دست یابند ، می توان گفت که اخلاق توصیفی نیز صبغه نظری و فلسفی دارد .

    (4) علم النفس اخلاقی ، یعنی مجموعه ای از مباحث فلسفی ، و احیانا تجربی ، ناظر به امور نفسانی و روانی ای که آدمی ، در مقام فاعل و عامل اخلاقی یا در مقام ناظر و داور اخلاقی ، با آنها سر وکار می یابد .

    عمده تریت این مباحث عبارتند از : مسئله جبر و اختیار، حب ذات و خود دوستی انسان، لذت گروی روان شناختی، مصلحت اندیشی، ضعف اراده، عدم خویشتنداری؛ تحلیل مفاهیمی مانند نیت، انگیزه، انگیزش، هدف، خواهش، علم، اراده ، سهو،عمد، خطا، نسیان، فعل، سعی، گزینش، نتیجه فعل، ترک فعل، بی عملی، انفعال، استحقاق، لذت، الم، سعادت، نفع، علقه، و عشق؛ و تحلیل بعضی از فضائل یا رذائل خاص ، مانند عدالت، ظلم، ، خدمت ، و خیانت .

    معمولاً اخلاق برای دانشجوی فلسفه به سه حیطه تقسیم بندی می شود: فرااخلاق [metaethics]، نظریه ی اخلاق هنجاری، و اخلاق کاربردی.

    فرااخلاق در پی یافتن کارکردهای ممکن برای اخلاق است.

    آیا اصلاً در جهان واقعیاتی اخلاقی هستند که بتوانیم نظریه های اخلاقی مان را از آنها استخراج کنیم؟

    نظریه های اخلاق هنجاری اصولی را پیش می نهند که برپایه شان بتوان میان امور خلاقاً خوب و امور اخلاقاً بد تمایز نهاد.

    و اخلاق کاربردی به مسائل اخلاقی خاص، مانند بهمرگی[euthanasia] یا ارتشاء، می پردازد.

    اما کلیت اخلاق تکاملی در این طبقه بندی نمی گنجد.

    بلکه برای منظور کردن آن در اخلاق یک طبقه بندی سه گانه ی اخلاق مناسب تر می نماید: اخلاق توصیفی [descriptive ethics]، اخلاق هنجاری، و فرااخلاق.

    اخلاق توصیفی باورهای اخلاقی مردمان گوناگون را تشریح می کند و می کوشد تبیین کند که چرا آن مردم چنان باورهایی دارند.

    برای نمونه، این باور اخلاقی که زنای با محارم ناپسند است تقریباً در تمامی فرهنگ های انسانی یافت می شود.

    می توان احتجاج کرد که این باور بدان خاطر شکل گرفته که یک مزیت تکاملی به گروه معتقد بدان می بخشد.

    نظریه های اخلاق هنجاری، ملاک های داوری در مورد اینکه کدام کنش ها خوب اند و کدام بد را تدوین می کنند.

    از دیدگاه اخلاق تکاملی ملاک داوری این است که "کنش هایی که قابلیت درازمدت بقای تکاملی گونه را افزایش دهند و خوب و کنش هایی که این قابلیت را کاهش دهند بد هستند." با این حال، هنوز اخلاق تکاملی به عنوان رویکردی معتبر در اخلاق هنجاری جاگیر نشده است.

    هنوز رویکردهای پیامدگرایی، وظیفه گرایی، اخلاق فضایل یا قراردادگرایی اجتماعی بر بحث اخلاق هنجاری تفوق دارند.

    کم اقبالی اخلاق تکاملی تا حدی به خاطر افراط های داروینیسم اجتماعی بوده است، اما همچنین به خاطر سرشت غیرشهودی استاندارد فوق یا معیارهای مشابه آن هم هست.

    برای مثال، مایکل روس (1995:250) احتجاج می کند که اخلاقیات یک "توهم جمعی ژن هاست، که همگی ما دخیل در آنیم...

    همه ی ما نیازمند باور به اخلاقیات هستیم، و لذا، به لطف زیست شناسی، به اخلاقیات باور داریم.

    اخلاق هیچ مبنایی فراسوی سرشت بشر ندارد." چنین می نماید که تا به امروز گیراترین حیطه برای اعمال اخلاق تکاملی، اخلاق توصیفی بوده است، زیرا این موضوع به ویژه مناسب پژوهش های انسان شناختی و جامعه شناختی است.

    باورهای اخلاقی مردم چیست و چرا چنان است؟

    اما اخلاق تکاملی در هر سه حیطه ی اخلاق با چالش هایی روبرو می شود.

    در دائره‌المعارف بریتانیکا گفته شده است اصطلا‌ح اخلا‌ق(Ethics) در مورد تئوریها و سیستمهای ارزشهای اخلا‌قی نیز کاربرد دارد.

    در این دائره‌المعارف، اخلا‌ق به سه شاخه یا رشته تقسیم شده: اخلا‌ق نظری، اخلا‌ق هنجاری و اخلا‌ق کاربردی.

    اخلا‌ق نظری یا فرااخلا‌ق(Metaethics) به موضوعات مرتبط با ماهیت مفاهیم و قضاوتهای اخلا‌قی می‌پردازد.

    اخلا‌ق هنجاری یا دستوری(Normative Ethics) ضوابط و معیارهایی برای چگونه زندگی کردن فراهم می‌آورد و در آن، خوب و بد، درست و نادرست و نظایر آن تعریف و چگونگی انتخاب بین آنها و راه درست عمل کردن را براساس قواعد معین بیان می‌کند.

    اخلا‌ق‌کاربردی(Applied Ethics) در واقع ادامه اخلا‌ق هنجاری است که در آن کاربرد تئوریهای اخلا‌ق هنجاری در اخلا‌قیاتی نظیر حقوق بشر، برابری نژادی و جنسیتی، عدالت و مسائل مشابه مورد بحث واقع می‌شود.

    فلسفه اخلاق (البته بصورت دقیق فلسفه اخلاق هنجاری یا نرماتیو که متفاوت از فلسفه فرا اخلاق است) در حول این سئوال می چرخد که چه چیزی اخلاقی است و چه چیزی اخلاقی نیست.

    این مسئله مستقیما با مفاهیمی مثل خوب و بد و خیر و شر ارتباط پیدا می کند.

    در عین حال تمامی این مفاهیم با مفاهیم دیگری مثل عدالت و بی عدالتی رابطه دارند.

    اگر ما بدانیم چه کاری اخلاقی و چه کاری غیر اخلاقی است درواقع می توانیم نتیجه بگیریم که چه چیزی خوب و چه چیز بد است.

    حال این اعمال خوب یا بد مختص افراد نیست بلکه با سازمانهای سیاسی (یا بقول فلاسفه سیاست وجودهای سیاسی) نیز ارتباط دارد.

    برای مثال می توانیم سئوال کنیم که آیا اخلاقی است که حکومت آزادی بیان را رعایت کند یا نه.

    پس در واقع تمامی فلسفه سیاست مبتنی بر فلسفه سیاست است.

    تمامی مفاهیم سیاسی با معیار خوب و بد یا اخلاقی و غیر اخلاقی قابل سنجش است.

    برای مثال می توانیم بپرسیم آزادی خوب است یا بردگی.

    یا دموکراسی اخلاقی است یا دیکتاتوری.

    بنابراین کسی که فلسفه اخلاق نداند در واقع هیچ از فلسفه سیاست متوجه نمی شود.

    اخلاق دینی مهمترین منبع اخلاق هنجاری زمانه ماست مایکل بانر فیلسوف اخلاق و نویسنده کتاب " اخلاق مسیحی و مسائل اخلاقی معاصر" معتقد است اخلاق دینی همچنان مهمترین منبع اخلاق هنجاری زمانه ما به حساب می آید بانر تأکید دارد که زمانه ما از زمانه ای که ادیان بزرگ ابراهیمی ظهور کرده اند بسی متفاوت است و این تفاوتها و تمایزها را باید مدنظر داشت اما این بدان معنا نیست که اخلاق دینی نتواند با مسائل مبتلابه کنونی بشر مانند مسائل محیط زیست، فناوری زیستی ، مسائل خانوادگی و مسائل مربوط با روابط بین فردی، رابطه و گفت وگوی درستی داشته باشد.

    با توجه به این نکته، بانر اخلاق دینی را هنوز ماناترین و پایدارترین منبع برای اخلاق هنجاری ذکر می کند و ضرورت تأمل ژرف در آن و به روز کردن آن را گوشزد می کند.

    این فیلسوف اخلاق البته تصریح می کند تأکید بر اخلاق دینی به معنای نادیده گرفتن تجربیات عرفی انسانها در زمینه اخلاق نیست و زندگی اخلاقی بشر از منابعی متنوع سرچشمه می گیرد که هرچند منبع دینی منبعی فربه است اما مراجع دیگر هم نکاتی درخور برای سامان مسئل اخلاقی به همراه دارند منابع و مآخذ: http://mirdamadi.malakut.org/ http://malekiyan.blogfa.com/ http://www.secularismforiran.com/ http://www.bashgah.net/ http://analytic.blogfa.com/ http://www.aftab.ir/news/

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

علوم متعددي که اخلاق انسانها را از جهات و حيثيات گوناگون مورد کنکاش و بررسي قرار داده‌اند به قرار ذيل مي باشد : 1-علم اخلاق 2-فلسفه علم اخلاق 3-تعليم و تربيت 4-اخلاق توصيفي 5-فرا‌اخلاق 6-اخلاق هنجاري 7-فلسفه اخلاق معناي لغوي اخلاق : با توجه به ص

علم اخلاق علوم متعددي که اخلاق انسانها را از جهات و حيثيات گوناگون مورد کنکاش و بررسي قرار داده‌اند به قرار ذيل مي باشد : 1-علم اخلاق 2-فلسفه علم اخلاق 3-تعليم و تربيت 4-اخلاق توصيفي 5-فرا‌اخلاق 6-اخلاق هنجاري 7-فلسفه اخلاق معناي لغوي اخلاق :

مقدمه از آنجا که سال جاری به نام مبارک و مقدس یامبر اعظم (ص) مزین گردیده است شایسته است که در تمام جهان اسلام مخصوصا در کشور و میهن اسلامیمان بیش از گذشته به بحث و بررسی پیرامون ابعاد گوناگون شخصیت آن بزرگ الهی و آن اسوه و الگوی کامل بشریت پرداخته شود .سخن درباره آن وجود مقدس که سرور پیامبران و صدیقان و شهیدان و فرشتگان است کار بسیار اسانی نیست و بیان تمام ابعاد شخصیت آن حضرت از ...

امروزه سازمان ها به صورت فزاينده اي خود را درگير مسئله اي مي بينند که ان را معماي اخلاقي مي نامند؛يعني اوضاع وشرايطي شده که بايد يک بار ديگر کارهاي خلاف وکارهاي درست را تعريف کرد؛زيرا مرز بين کارهاي درست وخلاف بيش از پيش از بين رفته است.بدين ترتيب،ا

مباني توجيهي - اخلاقي حقوق بشر معاصر - قسمت اول چکيده در بخش اول اين نگارنده نظريات حقوق طبيعي و اخلاق کانتي را به عنوان دو جريان اصلي مدافع حقوق بشر معاصر مورد بررسي قرار داده است. به‌ويژه در مباحث مربوط به حقوق طبيعي سيسرو به‌عنوان اولين کسي که ح

نقش و ثمرات ورزش بر کسي پوشيده نيست و ديگر نيازي به اثبات آن نمي باشد ديگر براي اهميت ورزش و جايگاه آن در عرصه زندگي تلاش چنداني احتياج نيست (1)آنچه ديگر به اين جايگاه اهميت مي بخشد توجه به ابعادي است که ورزش در نهاد خود داشته و در صورت بي توجهي نمي

خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: سه چيز مايه آرامش انسان است. ياد خدا ، وجود همسر و وجود شب. اگرانسان به اين سه عامل توجه داشته باشد هيچ وقت دچار افسردگي، ياس، نااميدي، بيماري هاي روحي، رواني، جسمي و...نمي شود. باتوجه به اينکه خداوند همسر را مايه آرام

تعريف اخلاق و حقوق جزا: اخلاق در لغت جمع خُلق مي باشد که به معني خوي، طبيعت و مروّت و از اقسام حکمت عمليه شمرده شده و آن را علم معاشرت با مردم توصيف کرده اند. در تعريف، همه صاحب نظران اتفّاق نظر ندارند، بلکه هريک از آنها به جهت افکار و عقايد خاص خو

مقدمه : امروزه شاهد پیشرفت چشمگیر جوامع بشری هم از لحاظ فکری و عقیدتی و هم از لحاظ علمی و عملی هستیم. اما آن چیزی که می تواند انسان را به کمال و سعادت برساند واقعاً همین است ؟ شاید در نگاه اول بگوئیم بلی و پیشرفت را با توسعه سعادت بشری هم تراز دانست امابا نگاهی ژرف تر ، مسلماً به این نکته خواهیم رسید که سعات بشری چیزی جز پیشرفت نسبی جوامع بشری است. ما در این تحقیق با نگاهی باز و ...

طرح يک پرسش پيرامون ميزگرد تعامل دين و ادبيات داستاني مقدمه ميزگرد را مي توان از دو منظر به داوري نشست: الف) شيوه گفتگو و تعامل بين اعضا و چگونگي پيش رفت بحث ب) محتواي مباحث مطرح شده نگارنده قصد ورود به قضاوت پيرامون بند الف و چند و چون ورود

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول