اشتباه
گاه در تجارت یکطرف احتمالاً بدان جهت که منافع خویش را در معامله به خطا محاسبه کرده یا احیاناً بدان سبب که نمیتواند بهای خرید را تحصیل کند میکوشد با گفتن اینکه در قرارداد اشتباه بودهاست از مسؤولیتهای خویش بگریزد . او بدین ترتیب در پی خلاصی از تکالیف قراردادیاش است . و نیز ممکن است اشتباهی واقعی وجود داشتهباشد . برای آنکه اشتباه مؤثر باشد نباید اشتباهی در مورد قانون باشد زیرا هر طرف مسؤولیت دارد که قانون را بررسی کند . و نیز اشتباه نمیتواند شامل خطاهای مربوط به قضاوت شود چرا که این نیز در مسئولیت طرفینِ مربوط است . ما پنج نوع از اشتباهات را بررسی خواهیم کرد :
اشتباه مشترک ممکن است اشتباهی واقعی در مورد وجود موضوع قرارداد باشد . در دعوای « کاتورید » علیه « هاستی » محموله روی کشتی قرار داشت و خریدار و فروشنده در حالیکه نمیدانستند فرمانده کشتی کالا را به جهت آنکه فاسد شده قبل از معامله به طریق قانونی فروختهاست ؛ قردادی منعقد کردهاند . دادگاه حکم داد که قرارداد بدانجهت که برای طرفین معلوم نبوده که موضوع قرارداد هنگام قرارداد آن وجود نداشته باطل است .
اشتباه دو طرفه طرفین ممکن است قراردادی را منعقد کنند که به نظر برسد توافق معتبری است ولی در واقع قراردادی است که در آن طرفین در اهداف متداخل هستند . در دعوای « رافلز » علیه « ویکل هوز » فروشنده قراردادی بست که عدلهای پنبه را که روی کشتی « ییرلس » بود و از بمبئی وارد میگشت بفروشد . متأسفانه دو کشتی وجود داشت که « پیرلس » خوانده میشدند و هر دو تقریباً در یک زمان بمبئی را ترک میکردند و در حالیکه خریدار به یکی اشاره داشت فروشنده به دیگری ارجاع مینمود دادگاه قرارداد را به جهت اشتباه باطل اعلام کرد .
اشتباه یکطرفه در مورد هویت شخصی هویت میتواند برای قرارداد چنان مهم باشد که هویت مشتبه برای بطلان قرارداد کفایت نماید . این امر مانع از انتقال دارایی میشود بطوریکه شخص ثالث را میتوان با موفقیت برای بازگرداندن کالایی که برای خریدار پرداختی بابت آن نشده ولی فروخته است تت تعقیب قرار داد . در دعوای « گاندی » علیه « لیندسای » کالاها توسط شخصی سفارش دادهشدهاند که نام خود را به روشی امضاء کرده بود که فروشندگان فکر کردند سفارش از سوی مؤسسهای معتبر در همان خیابان است . خریدار بدین وسیله فروشنده را فریب دادهبود که به وی نسیه دهد و هنگامی که کالا را دریافت کرد آنها را به خوانده فروخت . خواهان خوانده را برای بازگرداندن پول تحت تعقیب قرار داد و دادگاه نیز حکم داد که قرارداد به جهت اشتباه باطل بوده لذا مالکیت انتقال نیافته و خواندگان بیگناه بایستی پرداخت کنند .
واقعیات مشابه ممکن است به نتیجهای متفاوت منجر شود . در قضیه شرکت « کینگ نورتون » علیه « اِریج مرت و شرکاء » شخص متقلبی با داشتن نوشتافزاری که در آن نام « هالن و شرکاء » و تصویری از کارخانهای بزرگ و فهرستی از انبارهای داخل و خارج کشور چاپ شده بود وانمود کرد که مالک مؤسسهای بزرگ است . او در حالیکه خوانها را با این کاغذ تحت تأثیر قرار دادهبود سفارش نسیه داد ولی برای آنها پرداختی ننمود ولی آنها را به خواندگان فروخت . خواندگان از سوی خواهانها بر این مبنا که قرارداد باطل بود و هیچ مالی منتقل نشده تحت تعقیب قرار گرفتند . دادگاه به هرحال حکم داد در حالیکه قرارداد به جهت تقلب قابل ابطال بودهاست ولی ابطال نگردیده و خوانده حق حاکمیت بدون اشکالی در برابر خواهانها داشتهاست . در این مثال واقعیت که خواهانها آمدهبودند که کالاها را به شخص ناشناسی نیز بفروشند مهم بودهاست . اگر آنان همانطور که در قضیه قبلی بود در مورد هویت شخص اشتباه میکردند و در حالیکه فکر میکردند به دیگری میفروشند ولی به او فروختهاند میتوانستند اعلام کنند که قرارداد باطل است . اما در قضیه اخیر بدین ترتیب است که آنها اگر میدانستند که خریدار را خود را به نحو متقلبانهای معرفی میکند کالا را به او نمیفروختند ولی این امر تنها به آنها اجازه میدهد که قرارداد را نسخ نمایند در حالیکه آنها چنین نکردند .