چکیده:
به طور کلی، عمر مطالعات تطبیقی در حوزه نظامهای جزایی، از دو قرن تجاوز نمیکند.آنچه تا همین دهههای اخیر در غرب درباره حقوقاسلامی، به عنوان یکی از نظامهای حقوقیدنیا وجود داشته، بررسیهای مقایسهای در حوزه حقوق مدنی اسلام بوده است.
تنها در ایناواخر، برای غربیها شناخت نظام جزایی اسلامی اهمیت بسیاری یافته است.
نویسنده این مقاله، که یکی از صاحبنظران برجسته حقوق جزای آلمان و اروپاست، و سالهاریاست مؤسسه مطالعات حقوق جزای خارجی و بینالمللی آلمان را برعهده داشته، در ایننگاشته کوشیده است خطوط اصلی تشابه و تفاوت دو نظام حقوق جزای اسلامی و غربی را نشاندهد.
به نظر وی، حقوق جزای اسلامی و غربی در بخش مجازاتها خطوط پیوندی اندکی دارند، امادر حوزه تعزیرات و نیز مباحث مسئولیت کیفری، نه تنها این دو نظام به هم نزدیک میشوند بلکهامکان همسانی آنها نیز وجود دارد.
نویسنده در پایان نتیجه میگیرد که حقوق جزای سنتی اسلامی، به یک دوره تاریخی تعلقدارد و تا زمانی که مسلمانان به سنتهای خود ایمان دارند، باید حضور این نظام را جدی گرفت.
تعزیرات
امروزه قلمرو حقوق جزای تطبیقی، از حوزه سنتی نظام حقوقی اروپای غربی و آمریکای شمالیفراتر رفته است.
حقوق جزای اسلامی، یکی از این حوزههای جدید مورد توجه است.
هم اینکحقوقدانان بسیاری کمکم در مغربزمین میکوشند نظری به فرهنگهای حقوقی دیگر از جملهحقوقاسلامی نیز داشته باشند.
در سیزدهمین اجلاس انجمن بینالمللی حقوقجزا «AIDP» که ازاول تا هفتم اکتبر 1984م در قاهره برگزار شد، حقوقجزای اسلامی و نسبت آن با حقوقجزای غربیمحور اصلی همه سخنرانیها بود.
در واقع، این عده از حقوقدانان جزایی دنیا به ابتکار انجمن، در یکیاز مراکز تمدن اسلامی جمع شده بودند تاضمن آشنایی با مفاهیم اصلی حقوقجزای اسلامی، کمکیبه حضور جهانی این نظام جزایی کرده باشند.
موضوع کنفرانس به وسیله پروفسور نجیب حسنی،رئیس پیشین دانشکده حقوق دانشگاه قاهره، در جلسه افتتاحیه تشریح شد.
سپس پروفسورعبدالمفتاح الشیخ، رئیس دانشکده حقوق دانشگاه الأزهر، به عنوان طرف مسلمانان در میزگردهامباحث را پیگرفت.
البته، «AIDP» در سال 1979م در راستای وظیفه جهانی خود، گام دیگری درهمین جهت برداشت و با همکاری سازمانهای عربی دفاع اجتماعی در برابر جرایم، کنفرانسی درباره «آیین دادرسی کیفری اسلام» در مؤسسه خود واقع در سیراکوز ایتالیا بر پا کرد.
در این کنفرانس،شخصیتهای برجسته علمی از کشورهای عربی به اتفاق آمریکاییها و اروپاییان، اصول اولیه حقوقجزای اسلامی و شیوه دادرسی آن را به بحث گذاشتند.
دامنه اعتبار حقوقجزای اسلامی
حقوق جزای اسلام در نظام قضایی اکثر کشورهایاسلامی، مستقلاً اعتباری ندارد، ولی درجنبحقوق عرفی در دانشگاهها تدریس میشود و به عنوان نظمی اخلاقی و همچنین به مثابه قدرتی کهدر مقاطع دشوار سیاسی بتواند راه حلهای حقوقی مناسب ارائه دهد، دارای اهمیت زیادی است.
اماچنین به نظر میرسد که در پارهای کشورها مثل مصر، امکان اجرای حقوق جزای اسلامی کمتر وجودداشته است.
در مصر کمیسیونی پارلمانی در سالهای آخر دهه هفتاد تشکیل شد.
هر چند هدف اینکمیسیون آن بود که قوانین مصر را از جهت مطابقت آنها با شرع بررسی کند، اما این کمیسیونهیچگاه گزارش کار خود را اعلام نکرد و تنها به اشاراتی اکتفا نمود.
گرایش به اسلامیسازی، هم اینکدر میان جوانان مصری شایع است.
با این وجود، حکومت مصر همچنان برقانون مدون جزایی منطبقبرالگوی غربی - که در سال 1937م از حقوق فرانسه اقتباس کرده - تکیهزده است.
در بخشهای اینقانون، هیچگونه همسانی با جزای بسیار خشن اسلامی دیده نمیشود.
حتی قلمرو کاربرد مجازاتمرگ هم محدود به جرایم بسیار مهم شده است.
اصل دوم قانون اساسی مصر پس از اصلاحیه سال1980م، شریعت اسلامی را منبع اصلی قانونگذاری ذکر میکند.
اما با وجود این، هنوز در حوزه حقوقجزا، اصل مذکور اجرا نشده است.
همچنین، اصل یکم قانون اساسی که اسلام را مذهب رسمی کشورمعرفی میکند، مانع از به رسمیت شناختن آزادی مذاهب و ادیان به عنوان یک حق اساسی - مندرجدر «اصل 46»- نیست.
برای مثال، بیش از سه میلیون مسیحی مصری به عنوان یک اقلیت مذهبی،هویت غیر قابل انکاری در این جامعه دارند.
به نظر میرسد این واقعیتها در آینده نزدیک نیز تغییرینکند، زیرا دولت در برابر فشار اصولگرایاناسلامی بشدت مقاومت میکند و میخواهد به دلایلاقتصادی، دروازههای کشور بر روی تأثیرات غرب باز باقی بماند.
درحال حاضر فقط در یکی از کشورهایاسلامی و آن هم به دلیل فقدان قانون جزای مدون، صرفاًاحکام جزایی شرعی اجرا میشود.
این کشور، عربستان سعودی است.
در بعضی دیگر از کشورها درکنار قوانین جزایی عرفی، در جرایم بسیار مهمی با ریشه قرآنی همچون: زنا، قذف، سرقت، شرب خمرو محاربه، احکام قدیم اسلام باکیفرهای شدید و سنتیاش - مانند: شلاق و قطع - اجرا میشود.
برایمثال، میتوان از عمان، ابوظبی، پاکستان از 1979م و سودان از سال 1983م نام برد.
لیبیحقوقجزای اسلامی را در این جرایم به شکل قانون مدون در آورده؛ شبیه کاری که هم اکنون در ایرانصورت پذیرفته است.
اما به طور کلی، باید اذعان کرد که حقوق جزای اسلامی در شکل بسیارشدید آن، در کمتر کشوراسلامی به طور کامل اجرا میشود.
در کشورهای پیشگفته نیز آنچه که بسیارمعمول است، حکم شلاق برای زنا وشرب خمر است، و در عربستان نیز قطع دست به خاطر سرقترواج دارد.
در عمان، ابوظبی و سودان این گونه مجازاتها به عنوان ابزاری آزمایشی برای ارعاب استفادهمیشود.
امروزه مجازات تصلیب برای جرم محاربه، کمتر به چشم میخورد، اما در عربستان سعودیمجازات سنگسار برای زنای محصنه هنوز به قوت خود باقی است.
قلمرو حقوق دینی به نحوی که در بردارنده پدیدههای ملموس و مشخص از نظم اجتماعی باشد وبه عقاید عموم مردم برگردد، برای دنیای غرب نیز ناآشنا نیست.