دانلود تحقیق هنرمندان معاصر ایران‌ - محمد رضا جودت

Word 48 KB 32589 16
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران 0431-7331 کارشناس ارشد معماری از دانشگاه شهید بهشتی 1531-0431 سردبیر مجله‌"معماری و شهرسازی‌"9731-4731.صاحب‌ امتیاز و مدیر مسؤول‌"فصلنامه معماری ایران‌"از 8731 تاکنون.

    "تالار ایران‌"(قندریز)،در طی سیزده سال فعالیتش(از 3431 تا 7531)کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشته است.برگزاری تعداد زیادی نمایشگاه،که عمدتا جنبه پژوهشی و آموزشی داشتند،در کنار نمایش و نقد آثاری از هنرمندان جوان(نقاش،مجسمه‌ساز،عکاس‌ و گرافیست)و کشف استعدادهای تازه،چاپ و نشر حجم زیادی جزوه،کتاب و بروشور از جمله فعالیت‌های این کانون فرهنگی بوده‌ است.

    با آن‌که در تأسیس این تالار با نام‌های زیادی مواجه می‌شویم،اما از این میان‌"رویین پاکباز"و"محمد رضا جودت‌"ماندند و بیشترین سهم‌ تلاش را در تداوم و حضور آن تا پایان ایفا کردند.

    "محمد رضا جودت‌"در اردبیل متولد شد،در خانه‌ای با حیاطی بسیار بزرگ و متعلق به پدربزرگش که هفت پسر داشت و هریک از آنان‌ با عروس‌شان در گوشه‌ای از آن زندگی می‌کردند.«پدرم سواد مکتبی داشت و سفرهای زیادی به ترکیه و روسیه و کشورهای‌ اطراف‌شان کرده بود.تا حدودی به زبان انگلیسی آشنایی داشت و به‌هرحال از تغییر و تحولاتی که در این کشورها اتفاق افتاده بود،خبر داشت.

    پدر در برگشت از یکی از سفرهایش با خود دستگاه چاپی به اردبیل می‌آورد و نخستین چاپخانه شهر را در میدان اصلی آن-میدان‌ سرچشمه-که در آنجا سه دهانه مغازه داشت،برپا می‌کند،و روزنامه‌ای به نام خودش(جودت)به راه می‌اندازد.«خاطرات مبهمی از چاپخانه پدرم و روزنامه‌ای که تقریبا همزمان چاپش با"روزنامه اطلاعات‌"در تهران آغاز شده بود،در ذهنم مانده است.پدرم مردی بود اهل سیاست و با علائق خاص فرهنگی.و تا زمانی که در اردبیل زندگی می‌کرد،از افراد پیشرو آنجا به شمار می‌آمد.

    «حزب دموکرات پیشه‌وری که در آذربایجان تشکیل شد،پدرم هم به عضویتش درآمد و مسؤول کمیته شهر اردبیل شد.در طول جنگ‌ دوم جهانی و در زمانی که روس‌ها در آذربایجان مستقر بودند،حزب دموکرات با توجه به برخی رویدادهای سیاسی،فرصت را مغتنم‌ شمرد و تقاضای خودمختاری آذربایجان را به دولت وقت ایران می‌دهد.مذاکرات متعددی در این خصوص بین حزب و دولت صورت‌ می‌گیرد و پدرم نمایندگی حزب را در این مذاکرات عهده‌دار بود.

    عاقبت بعد از گفت‌وگوهای فراوانی که انجام شد،توافقاتی بین طرفین صورت گرفت و نتایجی هم حاصل و عهدنامه‌ای هم نوشته شد.

    در این عهدنامه اختیارات محدودی به آذربایجان داده شد.اما با پایان گرفتن جنگ دوم جهانی،ارتش به‌طور یکجانبه توافق‌های صورت‌ گرفته را لغو و اقدام به سرکوبی حزب کرد.روس‌ها هم عملا برخلاف وعد خود هیچ حمایتی از حزب نکردند،بلکه از رهبران آن‌ خواست تا کشور را ترک کنند.با فراز"پیشه‌وری‌"-رهبر حزب- اغلب اعضای رده‌بالا هم فرار کردند و فقط افراد معدودی از جمله پدرم ماندند و پدرم حاضر به فرار نشد؛چون‌که معتقد بود خطا یا خیانتی مرتکب نشده است.به‌هرحال او را دستگیر و اموالش را غارت کردند و حکم اعدامش را هم صادر کردند.اما با کمک دوستانی که در طول مذاکرات حزب با دولت یافته بود این‌ حکم اجرا نشد.

    حبس پدر دو سال طول کشید و این دوران را در زندان‌های تبریز، همدان و تهران سپری می‌کند.در این مدت با انتقالش از زندان‌ شهری به شهری دیگر،خانواده هم با او جابجا می‌شد.بخش‌ عمده حبس وی در تهران گذشت و با آزادی او،به اتفاق خانواده‌ در تهران ماندگار شدند.(5231( "محمد رضا"مقطع ابتدایی را در"دبستان نظامی‌"در"خیابان سپه‌"، سیکل اول دبیرستان را در"مدرسه رهنما"،که از مدارس معروف‌ آن زمان بود،و سیکل دوم را در رشته ریاضی و در"دبیرستان‌ فیروز بهرام‌"گذراند.

    حضور پدر در تهران حضوری کمرنگ است.تقریبا خانه‌نشین‌ می‌شود.دوستانی که در بازار حجره داشتند،گاهی او را فرا خوانده و سعی می‌کردند با جور کردن فعالیت اقتصادی،وی را از گوشه انزوا بیرون بکشانند،اما این فعالیت‌ها،که به انجام‌شان هم‌ رغبتی نداشت،نمی‌توانست مشکلات مالی‌اش را کمتر کند.

    مدتی که از آزادی‌اش گذشت،دوستانی که در دولت نفوذی‌ داشتند،برایش از"مجلس شورای ملی‌"عفو گرفتند.در این‌ صورت می‌توانست طالب برگردان اموال غارت و مصادره‌ شده‌اش باشد،اما حاضر به انجام این کار نشد!چرا؟

    مغازه‌ها،خانه،دستگاه‌های چاپ و...آن‌قدر بها داشتند تا بار مشکلات خانواده را که اغلب ریشه مالی داشتند،بسیار کمتر کند.

    اما باوجوداین چه دلیلی باعث چشم‌پوشی او از برگرداندن‌ اموالش شد.به راستی چه کسانی اموال او را به غارت بردند؟

    نیروهای ارتش؟خیر.چون جنگی درنگرفته بود.شهر هم آن‌قدر وسعت نداشت که مردم باهم غریبه باشند!شاید رفتار مردم که او و اصل و نسبش را می‌شناختند برایش دور از انتظار بود،مردمی‌ که به خاطرشان به زندان افتاد.

    «پدرم آدم آزادیخواهی بود.روی همین آزادیخواهی هم به حزب‌ دموکرات پیوست.و الا نه مطالعات سیاسی داشت و نه مطالعات‌ مارکسیستی؛یعنی اصلا گرایش به آن سو نداشت و در کتاب‌های‌ فراوانش،حتا یک کتاب درباره مارکسیسم نیز به خاطر ندارم.

    «او تا وقتی که زنده بود،افراد زیادی به ملاقاتش می‌آمدند.از همه‌ جناح‌ها.و او هم خاطراتش را تعریف می‌کرد.من به این‌ گفت‌وگوها بسیار علاقه داشتم و اغلب پای صحبت‌شان‌ می‌نشستم.بنابر این از شش سالگی دیده‌ها و شنیده‌های بسیاری‌ از وقایع سیاسی و اجتماعی کشورم داشته و بسیاری از آنها همچنان در ذهنم مانده است.

    طبعا زندگی و رشد در چنین فضایی می‌توانست در برخی‌ زمینه‌ها درک و دانش‌"محمد رضا"را زیاد کند،اما این درک و دانش در آغاز،چندان ربطی به هنر نمی‌توانست داشته باشد.

    آشنایی او با هنر یکباره آغاز شد.«حدودا پانزده ساله بودم که‌ دیدن چند نقاشی از طبیعت بیجان،که مضمون و شیوه‌ای بازاری‌ داشتند،خیلی تحت تأثیرم قرار داد.برایم حس عجیبی داشتند و بسیار جذب‌کننده بودند.شروع کارم از اینجا و با کشیدن چنین‌ مضامینی آغاز شد.» بعد از مدتی با آشنایی به کلاس‌های آزاد"هنرستان کمال الملک‌"، پایش به آنجا باز می‌شود،"اولیا"و"ویشکایی‌"مدرسان این‌ کلاس‌ها هستند،و هرکدام سه روز در هفته،عصر روزهای زوج‌ یا فرد،تدرس می‌کردند."جودت‌"به کلاس‌"ویشکایی‌"می‌رود تا با قواعد اولیه نقاشی آشنا شود.«هر روز می‌رفتم مدرسه.وقتی که‌ تمام می‌شد،مسیر"چهارراه قوام السلطنه‌"تا"خیابان ژاله‌"را،که در طبقه دوم ساختمانی در آن کلاس‌ها برگزار می‌شد،پیاده طی‌ می‌کردم."ویشکایی‌"دستی قوی در طراحی و نقاشی داشت.او بعد از آموزش اولیه طراحی،ما را با رنگ آشنا کرد.غیر از کلاس‌ در خانه هم به‌طور مرتب کار می‌کردم.پدرم هم مشوقم شد.» بعد از مدتی با آشنایی به کلاس‌های آزاد"هنرستان کمال الملک‌"، پایش به آنجا باز می‌شود،"اولیا"و"ویشکایی‌"مدرسان این‌ کلاس‌ها هستند،و هرکدام سه روز در هفته،عصر روزهای زوج‌ یا فرد،تدرس می‌کردند."جودت‌"به کلاس‌"ویشکایی‌"می‌رود تا با قواعد اولیه نقاشی آشنا شود.«هر روز می‌رفتم مدرسه.وقتی که‌ تمام می‌شد،مسیر"چهارراه قوام السلطنه‌"تا"خیابان ژاله‌"را،که در طبقه دوم ساختمانی در آن کلاس‌ها برگزار می‌شد،پیاده طی‌ می‌کردم."ویشکایی‌"دستی قوی در طراحی و نقاشی داشت.او بعد از آموزش اولیه طراحی،ما را با رنگ آشنا کرد.غیر از کلاس‌ در خانه هم به‌طور مرتب کار می‌کردم.پدرم هم مشوقم شد.» در اینجا او با"پرویز کاردان‌"آشنا می‌شود و به اتفاق همراهانی‌ شدند تا در طی مدتی که به کلاس‌های‌"ویشکایی‌"می‌رفتند،کار و جست‌وجوهای خود را دنبال کنند.«حالت عجیبی بین من و "پرویز"به وجود آمده بود.مدام در تکاپو بودیم.آقای‌"ویشکایی‌"به لحاظ تئوری چندان به ما کمک نمی‌کرد.هرچند جرأت در کار را به‌ ما آموخت.اغلب روزها بعد از کلاس به کتابخانه‌"انجمن فرهنگی ایران و امریکا"می‌رفتیم و تا ساعت 9 شب-که وقت تعطیلی بود-در آنجا می‌ماندیم.آن‌جا کتاب‌های زیادی در زمینه هنر داشت.به علاوه مجلات و روزنامه‌هایی که برگ‌زدن و مشاهده مداوم آنها ذهن ما را با هنر مدرن اروپا و امریکا آشنا می‌کرد.تقریبا مطلبی هم به فارسی نبود که مربوط به هنر مدرن باشد و ما نخوانده باشیم.» این کلاس سه سال ادامه می‌یابد.دیپلم که گرفت(7331)بلافاصله در کنکور رشته‌های معماری و نقاشی شرکت می‌کند و در"دانشکده‌ هنرهای زیبای دانشگاه تهران‌"و در رشته نقاشی پذیرفته می‌شود.

    تحصیل او در"دانشکده هنرهای زیبا"سه سال بیشتر ادامه نیافت و بعد از آن دانشکده را رها کرد تا در جایی دیگر رشته معماری را ادامه‌ دهد.هرچند در این مدت به واسطه سخت‌گیری‌های‌"حیدریان‌"در رعایت قواعد طبیعت‌گرایانه،به ناچار مختصر نوگرایی کارهای‌ گذشته خود را در تکالیف دانشکده کنار گذاشت.اما به‌هرحال تمایل به نوگرایی در میان بسیاری از دانشجویان دانشکده وجود داشت، و"جودت‌"در کنار کارهای دانشکده،همچنان تجربیات دلخواه خود را هم دنبال می‌کرد.همچنین باید به خاطر داشت که اولین بی‌ینال‌ تهران در حمایت از نوگرایی در نقاشی و مجسمه‌سازی هم از همین ایام آغاز شد.نکته مهم این‌که فضای روشنفکرانه ایران در آخرین‌ سال‌های دهه سی،سرشار از پتانسیلی شده بود که می‌رفت تا از اولین سال‌های دهه چهل،فنروار رها شود."جودت‌"هم نسبت به چنین‌ فضایی غریب نبود و به عبارتی در بطن آن قرار می‌گرفت.

    اولین نمایش انفرادی آثار وی در"انجمن فرهنگی ایران و هند"اتفاق می‌افتد.(1431).در این نمایشگاه تقریبا دو دوره مشخص دیده‌ می‌شد.در دوره اول تأثیرات نقاشان مختلف مشهور بود و در دوره دوم این تأثیرات در زیر سادگی کار و پیدایش ماده‌ای که بیشتر نقش‌ "دسن‌"را داشت،قرار می‌گرفت.این ماده بعدا جزء لاینفک آثار"جودت‌"شد1.» با پذیرش وی برای تحصیل در رشته معماری دانشگاه ملی(شهید بهشتی)و انصراف او از ادامه تحصیل نقاشی،فعالیت هنرمندانه وی‌ در مسیر دیگری دنبال شد.«از دوران دبیرستان به رشته معماری علاقه‌مند شده بودم،ولی در دانشگاه ملی با استادانی که داشتم‌ دریچه‌های تازه‌ای مقابلم گشوده شد و علاقه‌ام را بیشتر کرد.» "جودت‌"به رغم تحصیل در رشته معماری همچنان نقاشی را ادامه می‌دهد و ارتباطی را که با دوستان نقاش‌اش حاصل شده بود،حفظ می‌کند.از جمله با"منصور قندریز".«با"قندریز"،وقتی که به تهران آمده بود،آشنا شدم.تازه هنرستان را تمام کرده بود و قصد شرکت در کنکور را داشت که قبول نشد و به تبریز برگشت.ولی دوستی و رابطه من با او توسط نامه‌هایی که به هم می‌دادیم ادامه یافت.یک بار هم‌ به اتفاق‌"پرویز کاردان‌"مدتی را نزد او به تبریز رفتیم.او به‌طور جدی در نقاشی کارهای خاصش را دنبال می‌کرد.» نمایشگاه بعدی در سالن‌"شرکت‌های عامل نفت‌"با گروه چهار نفره‌ای است که‌"قندریز"،"مالک‌"و"پیلارام‌"هم سایر اعضایش بودند.

    (2431).«کارهای او در این نمایشگاه حاوی ترکیب‌هایی بود با خطوط کوفی و همچنین جست‌وجوهایی در زمینه کادر تابلو.به این‌ ترتیب که تابلوهایی تزئینی و بلند و باریک یا شش‌گوش ارائه شده بود».وی در گفت‌وگویی پیرامون کارهایش در این نمایشگاه می‌گوید: «در نمایشگاه چهار نفری سالن کنسرسیوم نفت،برای‌"قندریز"و من دستیابی به فرم‌های ارگانیکی،که جوابگوی خواست ما باشد، مطرح گشت و هرکدام از ما مطلبی نیز همان زمان،در یکی از مجلات به چاپ رساندیم.با تعمق در این اندیشه،من دایره را پیدا کردم.

    فرمی که مثل بدن انسان از نوعی کمال برخوردار است.کمال در تناسبات و بالنتیجه در عملکرد2.» «وقتی گروه مؤسس‌"تالار ایران‌"می‌خواست شکل بگیرد،"قندریز"از کسانی بود که من را برای مشارکت و عضویت در این گروه معرفی‌ کرد.» «انگیزه اصلی این گروه،که جمعا دوازده نفر می‌شدیم،ایجاد مکانی مستقل برای ارائه آثارشان بود.چون در این زمان هنوز چندانی جایی‌ برای نمایش آثار هنرمندان وجود نداشت و آنها برای این منظور بیشتر متوسل به انجمن‌های فرهنگی خارجی می‌شدند،که برای برخی‌ انجام این کار واقعا سنگین بود.بنابر این،تصمیم گرفتیم تا به‌طور گروهی جایی برای این منظور اجاره کنیم.

    ابتدا مقابل در اصلی دانشگاه تهران،زیرزمین‌"انتشارات علمی‌"،شماره 891 را به مبلغ ششصد تومان اجاره کردیم و رسما کار خود را از روز چهارم تیر 3431 آغاز کردیم.افتتاح این تالار با نمایش آثار اعضای مؤسس آغاز شد و در طول ده روز نمایش با استقبال عامه روبه‌رو شد.بعد از این خیلی‌ها اظهار تمایل کردند که در تالار،به عنوان مکانی مستقل،نمایشگاه داشته باشند.» «تالار ایران در سال اول حیاتش در جمع ده نمایشگاه برگزار کرد.از این تعداد،نمایشگاه آثار گرافیک دوره قاجار،نمایشگاه آفیش،طرح‌ روی جلد،به نمایش گذاشتن تصاویر کتاب حمله حیدری-گرافیک دوره قاجار-و دست آخر نمایشگاه عکس‌های‌"هادی شفاییه‌"تحت‌ عنوان‌"ردپای اعصار"بدعت‌های غیر قابل انکاری به شمار می‌آمدند.در عین حال برگزاری یک چنین نمایشگاه‌هایی حاکی از این امر نیز بود که جنبه انتفاعی عرضه اجتماعی هنر به کلی در فعالیت تالار ایران ثانوی است و برای منفعت مالی اقدام به تأسیس این تالار نکرده‌اند.هدف همانا دعوت از جامعه بود برای آن‌که به کار هنری ارج نهد و حد و مرز وسیع آن را بازشناسد.بنیانگذاران تالار ایران‌ به هنر اعتماد و اعتقاد داشتند4.» «در این زمان‌"وزارت فرهنگ و هنر"قانونی را تصویب کرده بود تا برای گسترش فعالیت هنری به افراد یا گروه‌هایی که در این زمینه‌ فعالیت داشتند کمک مالی ارائه دهد.ولی به اتفاق تصمیم گرفتیم خودمان هزینه‌های تالار را متقبل شویم تا رهین منت آنها نشویم.ولی‌ بعد از مدتی که از فعالیت تالار گذشت،"وزارت فرهنگ و هنر"پیشنهاد پرداخت اجاره‌بهای مکان تالار را به ما داد.اعضا با این استدلال‌ که شاید رد کردن این پیشنهاد موجب سوءتفاهم و مزاحمت‌هایی از جانب دولت برای ادامه فعالیت تالار شود،این کمک هزینه را پذیرفتیم.» «در همان سال اول نه نفر از دوازده نفر از اعضا،از گروه جدا شدند و من به اتفاق‌"پاکباز"و"قندریز"ماندیم.سال بعد هم(هفتم اسفند 4431) "قندریز"بر اثر تصادف درگذشت.از آن پس به یاد او نام تالار به‌"قندریز"تغییر یافت.

    به تدریج اعضای جدیدی به ما پیوستند،ولی باوجوداین بیشترین بار مسؤولیت‌ها و هزینه‌های مالی،مثل تهیه کارت،پوستر،بروشور، جزوه و...بر عهده‌"پاکباز"و من باقی ماند.در این زمان‌"پاکباز"دفتری تبلیغاتی به نام‌"دفتر گرافیک‌"دایر کرده بود و به اتفاق آنجا را می‌گرداندیم،و بخشی از درآمد آنجا را صرف فعالیت‌های تالار می‌کردیم.» «تالار ایران علاوه بر برگزاری نمایشگاه‌های متنوع،اولا اقدام به برگزاری نمایشگاه‌هایی کرد که بیشتر جنبه آموزشی داشتند.از آن‌ جمله برگزاری نمایشگاه روپرودوکسیون آثار امپرسیونیست‌ها در ماه بهمن 4431،نمایشگاه روپرودوکسیون آثار"سزان‌"،"وان‌گوگ‌"، "گوگن‌"،"لوترک‌"در مهرماه 5431 و نمایشگاه روپرودوکسیون آثار نقاشان فوویسم در بهمن‌ماه 5431.هربار برگزاری این نمایشگاه‌ها با انتشار جزوه‌ای همراه بود تا جنبه آموزشی آن تکمیل گردد.دوم،اقدام جدی در معرفی نقاشان و هنرمندان جوانی کرد که شاید بدون‌ وجود تالار ایران-که اینک دیگر به‌"تالار قندریز"تغییر نام داده بود-بسیار به سختی می‌توانستند مکانی برای عرضه آثار خود بیابند.

    معرفی هنرمندان جوان و حمایت آنها برای حضور در"شهر"یکی از پربارترین و موفق‌ترین فعالیت‌های‌"تالار قندریز"باقی ماند و گردانندگان تالار چندان برای انجام این وظیفه‌ای که برای خویش قائل شده بودند،مصر وجدی بودند که فقط برای انجام همین یک‌ کار در چهارده سال فعالیت‌شان،می‌توان کارنامه آن را مثبت ارزیابی کرد.سوم برگزاری گفت‌وگوهای دو با چند نفره پیرامون‌ نمایشگاه‌های فردی و جمعی‌ای بود که تالار برگزار می‌کرد و همچنین جلسات مباحثه پیرامون وضعیت هنر در ایران و دیدگاه‌ گردانندگان تالار.گفت‌وگوها به صورت بروشورهایی همراه با برگزاری نمایشگاه منتشر و به مبلغ ناچیزی به بازدیدکنندگان فروخته‌ می‌شد.تعدادی از این گفت‌وگوها نیز در کتاب‌هایی که هر از چند گاهی از سوی تالار منتشر می‌شد،ثبت می‌گشت.از خلال این‌ ( گفت‌وگوهاست که می‌توان به سیر اندیشه گردانندگان تالار و مشکلاتی که هنرمندان‌"تالار قندریز"برای عرضه اجتماعی‌ هنرشان،با آن روبه‌رو بودند،پی‌برد5.» «از دومین سال فعالیت نگارخانه،کار انتشار کتب و رسالات و مجموعه‌هایی درباره نقاشی،پیکره‌سازی،معماری و گرافیک و ...آغاز شد که تا به امروز هم ادامه دارد.گرچه با توجه به امکانات‌ محدود مالی و کم‌تجربگی،این نشریات چه از نظر انتخاب‌ مطالب و چه از نظر ترجمه و نگارش دارای نقائص بود،ولی‌ می‌توان مدعی شد که این اقدام،حد اقل دیگران را به فعالیت در این جهت ترغیب کرد.به‌طوری که اکنون کتاب‌های مربوط به‌ هنرهای تجسمی بخشی از فهرست نشریات بنگاه‌های انتشاراتی‌ را تشکیل می‌دهد6»."تالار ایران‌"در طول مدت فعالیتش تعداد هفتاد و دو بروشور و دعوتنامه به انضمام چهار شماره نشریه‌ "فصلی در هنر"و دوازده شماره نشریه‌"بررسی‌"و تعداد قابل‌ ملاحظه‌ای‌"جزوه آموزشی‌"درباره هنر و معماری به چاپ‌ رساند.

    نشریه‌"فصلی در هنر"علاوه بر هنرهای تجسمی وارد حیطه‌های‌ دیگر هنری،از جمله ادبیات و سینما هم شده بود."سعید سلطان‌پور"از همکاران جدی این فصلنامه بود و چهار شماره‌ بیشتر به چاپ نرسید.

    «"کانون نویسندگان ایران‌"در بدو تشکیل خود،نخستین‌ جلسات‌شان را در تالار برپا کردند.برگزاری این جلسات ابتدا از جانب گروه نویسندگان و شاعران طرفه به ما شد که بعد از (به تصویر صفحه مراجعه شود) بدون عنوان،8731، cm 001x011 مشورت با اعضای تالار پذیرفته شد.اعضای‌"کانون نویسندگان‌ ایران‌"چند ماهی جلسات خود را در آنجا برگزار کردند و حتا اساسنامه خود را هم نوشتند.تا آن‌که احضاریه‌ای از طرف‌ کلانتری‌"خیابان تخت‌جمشید"برای ما آمد و به‌طور ضمنی از ما خواستند تا جلسات کانون دیگر در آنجا برگزار نشود.» "تالار ایران‌"در آخرین روزهای تابستان 7531 به فعالیت‌های خود پایان داد.«بدین ترتیب تالاری که روزگاری فعال‌ترین تالار هنری کشور محسوب می‌شد و در سال‌های اول موجودیتش‌ خلاق‌ترین عرضه‌کننده اجتماعی هنر بود8»،موجودیتش خاتمه‌ یافت.

    همکاری‌"جودت‌"با تالار او را در مسیر تازه‌ترین و به روزترین‌ افکار نوجویانه آن سال‌ها قرار می‌داد.ضمن این‌که فضا و جو مساعدی برای ادامه تجربه‌گری‌های او در حیطه نقاشی هم شد.

    «با آن‌که به دلیل ازدواج و نرفتن به سربازی دوره دانشجویی من‌ در دانشگاه ملی یازده سال طول کشید،ولی عملا فقط دو سال‌ اول به‌طور مرتب در دانشکده در کلاس‌ها حضور می‌یافتم.از آن‌ به بعد فقط به دانشگاه سر می‌زدم تا در جریان برنامه‌های درسی‌ قرار بگیرم.» در اولین نمایشگاهی که به‌طو گروهی توسط مؤسسین‌"تالار ایران‌"برپا شده بود،"جودت‌"با سه اثر در آن شرکت می‌کند،که‌ دور تازه‌ای را در تجربیات او نشان می‌دهند.«در این سه اثر علاوه‌ بر اشاره کوچکی به ترکیب‌های خطوط کوفی،ظهور فرم دایره‌ است.این دایره و جست‌وجوهای فرمی که روی آن شده تم اکثر کارهای‌"جودت‌"را تشکیل می‌دهد9.» «پدرم برای دیدن این نمایشگاه آمد."دکتر جاوید"را هم با خود آورده بود.وقتی از تالار بیرون می‌رفت،احساس کردم با رضایت از آنجا خارج شد.این از روشنفکری او بود.» دومین نمایشگاه انفرادی آثار"جودت‌"در"تالار قندریز"برگزار شد.(5431).استفاده از خطوط صاف و منحنی و سطوح هندسی سیاه و سفید و بافت‌دار در فضایی آبستره و ویژگی آثار وی در این نمایشگاه است.وی در بروشوری که به همین مناسبت در تالار منتشر شد،در مورد کارهای خود می‌گوید:«"دایره‌"برای من یک شروع است.به وسیله این دایره و رنگ‌های سفید و سیاه،سعی کرده‌ام به بیان صریحی‌ دسترسی پیدا کنم که راه خروج آن‌گونه حساسیتی باشد که فارغ از احساسات شخصی و غیرصریح است.کوشش من بر این بوده که‌ فرم:دایره و خط(و در ترکیب هماهنگی که سعی کرده‌ام بین سیاه و سفید باشد)،عاری از هر نوع مقاصد توضیحی و انتفاعی گردد.در این شکل است که فرم،عاملی مادی نبوده،بلکه رمزی است برای دخول به فضای موردنظر من‌01.» نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی‌"جودت‌"در"تالار قندریز"تا 1531 ادامه پیدا می‌کند.«کارهایم ویژگی آبستره داشت،ولی می‌خواستم‌ مسائلی را مطرح کنم که نمی‌شد.قبل از آن گرایش اکسپرسیونیستی در کارم زیاد بود که بعد از آشنایی با معماری این جنبه از بین رفت.

    معماری کار و حال و هوایم را به کلی عوض کرده بود.مسأله پلاستیک برایم مهم‌تر شده بود و تلاش کردم با کنار گذاشتن احساسات‌ مضامین موردنظرم را از این طریق بیان کنم.» توضیحی که در بروشور پنجاه و دومین نمایشگاه‌"تالار قندریز"(8431)آمده و مربوط به نمایش گروهی آثار"رویین پاکباز"،"محمد رضا جودت‌"،گارنیک درهاکوپیان‌"،"بهرام روحانی‌"و"سعید شهلاپور"است به خوبی دغدغه نقاشان عضو تالار را در این زمان بیان می‌کند.

    «در بیانیه اردیبهشت 8431 نوشتیم:«ما نوجویی را خصلت فطری بشر زنده می‌دانیم و به این دلیل ما را با کلاسیسیم و هر نوع دیدی که‌ ترمزی برای حرکت به سوی آینده باشد،کاری نیست.ولی در عین حال،به اعتقاد ما نوجویی مفهوم بی‌بندوباری ندارد...».

    «ماهیت آثاری که در این نمایشگاه عرضه شده ارتباط مستقیمی با عبارت فوق دارد.هر نقاش(مهم نیست که آثار ما را نقاشی‌ مجسمه‌سازی،صنعتگری و...بنامید)تلاش می‌کند با کاری که انجام می‌دهد خود و در نتیجه هنر را از یک سلسله مفاهیم کلاسیک،که‌ تصنعی بودن‌شان روزبه‌روز آشکارتر می‌شود،برهاند.شک نیست که این مفاهیم کهنه به منزله دیوارهایی هستند که چه در ادبیات و هنر و چه در زندگی،انسان را از روبه‌رو شدن با واقعیات امروز بازمی‌دارند.به این ترتیب بیننده می‌بایستی معیارهای پذیرفته شده‌ خویش را از هنرهای تصویری و تجسمی،مورد مداقه قرار دهد و علت‌های وجودی آنها را بشناسد.باید این مسأله را عمیقا بررسی کند که اگر یک اثر هنری دارای محتوا،موضوع و فرم قراردادی و سهل الوصول باشد،آیا می‌توان در آن نیروی تحرک و انگیزانندگی‌ جست‌وجو کرد؟و آیا محتوای‌"زنده‌"در قالب‌"کهنه‌"قابل ارائه است؟پس بر بیننده واجب است که در برخورد با این آثار،برای درک، احساس و یا حتا لمس آنها فقط به خود و کیفیات اثر متکی باشد.» تحصیلات‌"محمد رضا جودت‌"،در رشته معماری،در 1531 به پایان می‌رسد.وی در 4531 به عضویت هیأت علمی دانشگاه ملی درآمد.

    در 3531 به همراه گروهی از همفکران خود گروه‌"مهندسین مشاور شهر بد"را تأسیس می‌کنند.این همکاری ده سال ادامه می‌یابد.«در 3631 این فکر به تدریج در من رشد کرد که چرا با آن‌که تاکنون کارهای زیادی در حیطه معماری انجام داده‌ایم،ولی هنوز نمی‌توان کاری‌ قابل‌توجه را به عنوان نمونه اثر ارائه بدهیم.این انتقاد را در هیأت‌مدیره مطرح کردم و پیشنهاد دادم تا اولویت را ابتدا به معماری و بعد مشاوره دهیم.هیأت‌مدیره نپذیرفت و بالاخره تصمیم گرفتم تا از شرکت جدا شوم و خود اقدام به تأسیس شرکت دیگری کنم.»به این‌ ترتیب‌"جودت‌"گروه‌"مهندسین مشاور محمد رضا جودت و همکاران‌"را تشکیل می‌دهد.«بعد از این بنا را بر این گذاشتم تا ابتدا اولویت‌ را به معماری دهیم.تز موفقی هم از آب درآمد،و در این مدت هم از لحاظ مالی و کاری وضع‌مان بهتر شد.» تألیف و ترجمه کتاب‌هایی پیرامون معماری و شهرسازی فعالیت دیگر است که‌"جودت‌"آن را از آغاز دهه هفتاد پیش گرفت تاکنون‌ موفق به چاپ و نشر نه عنوان کتاب در این خصوص شده است.همچنین وی از 4731 به مدت شش سال سردبیر مجله‌"معماری و شهرسازی‌"شد و از 9731 تاکنون هم به عنوان صاحب امتیاز و مدیر مسؤول به انتشار فصل‌نامه‌"معماری ایران‌"پرداخته است.

    "جودت‌"از اواسط دهه هفتاد مجددا فعالیت نقاشی را آغاز می‌کند.«دوستی و ارتباط با"نصرت الله مسلمیان‌"،"فاطمه امدادیان‌"و"سعید شهلاپور"،من را مجددا به نقاشی کشاند.کارهای این زمان من تفاوت چندانی با گذشته نداشت.خودم هم توقع تغییر و تحول در کارهایم‌ را نداشتم».حاصل این دوره نمایشگاهی انفرادی در"نگارخانه برگ‌"است.(9731).

    "عبد الناصر گیو"درباره کارهای این نمایشگاه نوشته است:«تأثیر هنر معماری بر آثار نقاشی ایشان در این جهت قابل تعمق است.جامدات‌ و خلأها همواره رابطه گنگ با یکدیگر دارند و هیچ‌گاه این یا آن رابطه قطعی بین‌شان ایجاد نمی‌شود.هنرمند نیز مانند ریاضی‌دان‌ می‌تواند تصوری را که از این رابطه نامعین بین فضا و حجم وجوددارد،بیان کند.فرم‌های سفید و سیاه-همان‌گونه که پیداست- می‌خواهند که ما نه تنها به سطح و بافت،بلکه به بوم،که آن سطوح به گونه‌ای تغییرش داده‌اند،متوجه شویم و در واقع خود نوعی از فضا را القا می‌کنند.ایشان با شفافیت ساختار و تکنیک ساده و سرراست خود،به نوعی در پی نقاشی مبتنی بر وضوح و انضباط هستند که رو به سوی قوانین علمی جهان هنر دارد.

    "جودت‌"با همه وجود خود آن‌قدر درباره رابطه رازآمیز چند شکل تیره روشن و بافت،مکاشفه می‌کند تا اینها آن‌گونه که به نظر خود وی درست می‌نماید،ظاهر شوند.سطح‌ها از نوعی نظم معنوی در تصویر پیروی می‌کنند و گستره تصویر با قطعات صریح مفصل‌بندی‌ می‌شود و او به مدد چند سطح محدود و بافت صریح به رسایی بیان در چارچوب شخصی دست می‌یابد و با تبدیل شکل‌بندی‌هایی از فرم به نوعی بافت گسترش‌یابنده و بیان کلیت‌ها نایل می‌شود.به این ترتیب است که‌"جودت‌"دنیای ذهنی هماهنگ ویژه خود را مقابل دنیای بیرونی می‌آفریند11.» بعد از نمایشگاه کارهای جدیدم باز هم ساده‌تر شده و شکلی مینیمالیستی یافته‌اند.ممکن است که در کارهای بعدی تکنیکم را هم عوض‌ کنم،ولی این در طول زمان و در روند کارها خود را آشکار خواهد کرد.

    پروژه ها بیشتر پروژه‌های من در کاغذ انجام شده و فاز دومش هم کشیده شده ولی باز متوقف شده یا اجرا نشده است.

    یکی از آنها دانشکده پرستاری و مامایی شاهرود بود که پیمانکارش هم انتخاب شد و من هم خیلی دوست داشتم که این کار اجرا شود؛ چون آنها فکر می‌کردند که من دیکانستراکشن[5] کار کردم و من می‌خواستم بعد از اجرا به ایشان ثابت شود که اینطور نبوده است.

    ولی از پروژه‌های خیلی معدودی که کار شده یکی تئاتر بندرعباس است که دوسال پیش تمام شد و دو دانشکده پزشکی است که در سنندج و سمنان ساخته شد و با اینکه خیلی بلاها سرش آمد اما من خودم یک چیزهایی درش می‌بینم.

    آخرین کار هم که انجام دادم خیلی بامزه بود و خیلی هم نزدیک یعنی در حدود یکماه پیش بود که ارائه شد و تصویبش امروز آمد با همه دلهره‌ای که داشتم.

    چون با تمام زحمتی که کشیده شده بود و چیزهایی که تهیه شده بود در هیاتی که همه مهندس بودند (البته نه مهندس معمار) بعد از ارائه هیچکدام کوچکترین عکس العملی و حساسیتی از دیدن این کارها نشان ندادند.

    منظورم این است که با همه تحصیلات و دانشی که داشتند کوچکترین حساسیتی نسبت به خط، رنگ و فضا نداشتند.

    آثار همزمان با فعالیت نقاشی و معماری، در حیطه‌ی مباحث نظری هنر و معماری نیز به کار پرداخته است.

    و بین سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۵۷ خورشیدی،‌ با انتشار حدود۳۰ جلد کتاب و جزوه در زمینه هنرهای تجسمی و معماری، با مدیران تالار قندریز همکاری داشت.

    او به سال ۱۳۶۳ خورشیدی، شرکت مهندسین مشاور جودت و همکاران را تاسیس نمود.

    وی از سال ۱۳۷۰ تا کنون، ۷ جلد کتاب در زمینه معماری منتشر کرده است که در این بین می توان به کتابهای تو معماری را ترسیم می کنی ولی من آن را می سازم (۱۳۷۱)، معماری دیکانستراکشن- معماری دیکانستراکتیویست (۱۳۷۲) و نو مدرن ها کجایید؟

    ( ۱۳۷۳)، اشاره کرد.

    جودت بین سالهای ۱۳۷۴ و ۱۳۷۹ خورشیدی، در سمت سردبیر مجله معماری و شهرسازی مشغول به کار بود.

    او در مرداد ماه سال ۱۳۸۵ خوشیدی از دانشگاه شهید بهشتی بازنشسته شد و هم اکنون به عنوان مدیر مسئول فصلنامه مجله ی معماری ایران (ما) به فعالیت حرفه ای خود ادامه می دهد.

    اهم پروژه ها و کارهای اجرا شده او عبارتند از: طرح ساختمان آموزشکده پزشکی و پیراپزشکی،‌سنندج ( طراحی و ساخت بین سالهای ۱۳۶۳ و۱۳۶۸ خورشیدی)؛ خوابگاه دانشجویی، سنندج(طراحی و ساخت بین سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۷۰ خورشیدی)؛ دانشکده و سلف سرویس پزشکی، سمنان ( طراحی و ساخت بین سالهای ۱۳۶۸و ۱۳۷۰ خورشیدی)؛ دانشکده پرستاری و مامایی، شاهرود ( طراحی به سال ۱۳۷۱ خورشیدی)؛ فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران، تهران ( مسابقه، طراحی به سال ۱۳۷۲خورشیدی)؛‌برج مسکونی ایرتویا، تهران ( طراحی به سال ۱۳۷۴)؛ ساختمان اداری و فرهنگی مرکزی سازمان تبلیغات اسلامی، تهران ( طراحی به سال ۱۳۷۶)؛میدان الله شیراز(برنده اول مسابقه، طراحی به سال ۱۳۷۶)؛ مجتمع فرهنگی و هنری، بیجار(طراحی به سال ۱۳۷۷)؛ مجتمع اداری، منطقه ویژه ی پتروشیمی،‌ماهشهر(طراحی به سال ۱۳۸۱)؛ سالن آمفی تئاتر، بندرعباس ( طراحی و ساخت بین سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۶)؛ مجتمع بانکها، ماهشهر(طراحی به سال ۱۳۸۲) و…(معماری معاصر)  نومدرن‌ها کجایند؟

    مجموعه مقاله‌های معماری و شهرسازی : محمدرضا جودت، نشر گنج هنر  تو معماری را ترسیم می‌کنی ولی من آن را می‌سازم: محمدرضا جودت، نشر گنج هنر  فرامعماری : محمدرضا جودت ودیگران...،نشر گنج هنر  شش مفهوم در معماری معاصر : محمدرضا جودت،ناشر نشر توسعه  تو معماری را ترسیم می کنی ولی من آن را می سازم : محمدرضا جودت، ناشر سمر منابع رویین پاکباز-بروشور بیست و چهارمین نمایشگاه‌"قندریز".نشریه شماره 31.دی.(ص 2).

    نام نگارخانه‌ای که با نمایش آثار"قندریز"،"مرتضی ممیز"،"سیروس مالک‌"،"محمد رضا جودت‌"،"پیلا رام‌"،"مسعود عربشاهی‌"،"صادق تبریزی‌"،"رویین پاکباز"، "قباد شیوا"،"فرشید مثقالی‌"،"محمد محلاتی‌"و"فرهاد هزاوه‌ای‌"در تهران گشایش یافت.(3431).بعدا به کوشش‌"جودت‌"و"پاکباز"شکل یک کانون فرهنگی به‌ خود گرفت و به مدت سیزده سال در زمینه‌های نمایش آثار نقاشی،گرافیک،عکاسی و مجسمه‌سازی،معرفی و نقد آثار هنرمندان جوان،ترجمه و چاپ‌ کتاب‌های هنر و معماری و انتشار جنگ‌های هنری فعالیت مفید و مؤثر کرد».پاکباز-دایره المعارف هنر.نشر و فرهنگ معاصر.(ص 451) مراد ثقفی،نگاهی به تجربه‌"تالار قندریز".مجله گفتگو.شماره؟(ص 14-04) از بروشورهای‌"تالار ایران‌"-5531.

    مراد ثقفی.پیشین.(ص 15) بروشور بیست و چهارمین نمایشگاه تالار-پیشین.(ص 3).

    پیش از تو صورتگران بسیار.فصل‌نامه معماری ایران.شماره 3+4.(ص 941).

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    رویین پاکباز-بروشور بیست و چهارمین نمایشگاه‌"قندریز".نشریه شماره 31.دی.(ص 2).

    نام نگارخانه‌ای که با نمایش آثار"قندریز"،"مرتضی ممیز"،"سیروس مالک‌"،"محمد رضا جودت‌"،"پیلا رام‌"،"مسعود عربشاهی‌"،"صادق تبریزی‌"،"رویین پاکباز"، "قباد شیوا"،"فرشید مثقالی‌"،"محمد محلاتی‌"و"فرهاد هزاوه‌ای‌"در تهران گشایش یافت.(3431).بعدا به کوشش‌"جودت‌"و"پاکباز"شکل یک کانون فرهنگی به‌ خود گرفت و به مدت سیزده سال در زمینه‌های نمایش آثار نقاشی،گرافیک،عکاسی و مجسمه‌سازی،معرفی و نقد آثار هنرمندان جوان،ترجمه و چاپ‌ کتاب‌های هنر و معماری و انتشار جنگ‌های هنری فعالیت مفید و مؤثر کرد».پاکباز-دایره المعارف هنر.نشر و فرهنگ معاصر.(ص 451)

    مراد ثقفی،نگاهی به تجربه‌"تالار قندریز".مجله گفتگو.شماره؟(ص 14-04)

     از بروشورهای‌"تالار ایران‌"-5531.

    مراد ثقفی.پیشین.(ص 15)

    بروشور بیست و چهارمین نمایشگاه تالار-پیشین.(ص 3).

    پیش از تو صورتگران بسیار.فصل‌نامه معماری ایران.شماره 3+4.(ص 941).

     

تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران 0431-7331 کارشناس ارشد معماری از دانشگاه شهید بهشتی 1531-0431 سردبیر مجله‌"معماری و شهرسازی‌"9731-4731.صاحب‌ امتیاز و مدیر مسؤول‌"فصلنامه معماری ایران‌"از 8731 تاکنون <span dir="LTR">.</span> <span dir="LTR">"</span>تالار ایران‌"(قندریز)،در طی سیزده سال فعالیتش(از ...

مزار سلطان محمد خدابنده ( 17- 1204 میلادی ) در سلطانیه , بنایی با گنبد عظیم و محوطه ای کوچک برای مزار . این بنا دارای پوشش دو لایه است ولی خاصیت عینی گنبد آن طور است که ارتفاع گنبد خیلی کمتر از آنچه که هست به نظر می رسد . ساختمان اصلی به صورت هشت گوش بوده در زاویه ها مناره برج مانند زیبائی بنا شده است . د رمورد ساختمانهای متفرقه این دوره می توان از نوشته های جهانگردانی چون ...

هنگامی که در تمام خراسان در زمان حکومت امویان مردم به رهبری ابومسلم خراسانی سردار شجاع ایرانی قیام ضد اموی خود را شروع کرده بودند ، سناباد در کنار شهر نوغان ، روستایی بیش نبود . در اوج حکومت عباسیان ، وقتی هارون الرشید به خراسان آمد تا آتش شورش را خاموش سازد ، در اینجا درگذشت ، و فرزند نیمه ایرانیش به خلافت برگزیده شد . زمانی که حضرت رضا ( ع) در ادامه همان مبارزه ضد خلافت و شیعه ...

مطلبی که ایران را از سایر سرزمین های اسلامی متمایز می کند، این است که اسلام بخوبی و با یک پیوند نمادین با معماری ایران درمی آمیزد و به نوعی اسلام و معماری ایران درجهت یک کمال گرایی دوجانبه حرکت می کنند. معمار ایرانی بعد از اسلام دو نگرش رادر ذهن دارد : الف- میراث معماری کهن ایران، ب- تعالیم اسلام که به نوعی در همه ابعاد زندگی متجلی می شود. یکی از خلاقیت های معمار ایرانی این است ...

مقدمه آغاز می کنیم به نام آغازگر هستی در مورد این تحقیق به طورکلی صنعت گردشگری ، به ویژه شهرستان محلات نکاتی قابل ذکر است که در این مختصر ، فهرست وار به برخی از آنها اشاره می شود : اگر باورکنیم که همانند آب ، غذا و تنفس ، پرداختن به گردش و تفریح در اوقات فراغت نیز یک نیاز واقعی است ، بایستی آن را در برنامه زندگی خود بگنجانیم و فارغ از دغدغه های مادی و با پالایش روحی ، به آرامش ...

مختصری در مورد پیشینه تاریخی شهرستان بروجرد شهرستان بروجرد در سی و سه درجه تاو پنجاه و سه درجه عرض جغرافیایی و چهل و هفت درجه و سی و شش درجه طول جغرافیایی قرار دارد . ارتفاع آن از سطح دریا 1657 متر میباشد . این شهر از شمال به شهرستان ملایر از جنوب به لرستان و بختیاری از غرب به الشتر و چغلوندی و از شرق به سر بند اراک محدود میشود . برجرد در روزگار گذشته گاهی داخل لرستان گاهی جزء ...

مطالعاتی در خصوص بیمارستان ( طرح 4 ) استاد : آقای دکتر احکامی دانشجو : نگین صمدی کافی تحقیق مربوطه شامل مطالعاتی در زمینه : - مطالعات تخصصی در خصوص بیمارستانها ( برگرفته شده از اینترنت ) - مطالعاتی در خصوص استانداردهای بیمارستان ( از کتاب برنامه ریزی و طراحی معماری ) - مطالعاتی در خصوص بیمارستان فوق تخصصی کسری - کلیه نقشه های اجرایی مربوط به بخش های مختلف بیمارستان امید می باشد ...

مقدمه : هدف از انجام این تحقیق مروری بر صنعت نساجی ایران و به ویژه هنر بافت پارچه های زری بوده. این هنر امروزه تقریبا فراموش شده و تعداد کارگاه های کمی در ایران هم اکنون مشغول به بافت پارچه های زری است . هم این موضوع یعنی کمبود منابع در کسب اطلاعات در مورد این هنر مشکل اصلی در این تحقیق بود. البته در اصفهان چند کارگاه زیر نظر سازمان صنایع دستی و گردشگری دایر شده و مشغول به احیای ...

چکیده : هدف از انجام این تحقیق نگاهی گذرا به فن زری بافی و جایگاه آن در میان هنرهای معاصر است . نقطه آغازین زری بافی در تمدن ایران چه زمانی بوده است ؟ مراحل انجام زری بافی به چه ترتیب است ؟ مقدمه : هدف از انجام این تحقیق مروری بر صنعت نساجی ایران و به ویژه هنر بافت پارچه های زری بوده. این هنر امروزه تقریبا فراموش شده و تعداد کارگاه های کمی در ایران هم اکنون مشغول به بافت پارچه ...

مقدمه اولین موزه ملی ایران در یک اتاق برپا شد اولین موزه ملی ایران ، سال 1925 شمسی در یکی از اتاق های بزرگ عمارت قدیم وزارت معارف تأسیس شد. این موزه در اتاقی در قسمت شمالی بنای مدرسه دارالفنون سابق در ضلع غربی خیابان ناصرخسرو به دست مرحوم مرتضی خان مرتضایی ممتازالملک تأسس شد. این موزه دارای جزوه نظامنامه و کاتالوگ نیز بوده است که هم اکنون نسخه هایی از آن در انبار موزه ایران ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول