ناپلئون بناپارت مشهورترین فرمانده نظامی و سیاستمدار و رهبر فرانسه در قرن نوزدهم بود که با نام ناپلئون اول شناخته می شود و سیاست هایش اروپای قرن نوزدهم را به شکلی بنیادین تغییر داد. مورخین در خصوص او نظریات مختلفی ارائه نموده اند. عده ای او را یک میلیتاریست صرف و عده ای او را تجلی روح شیطان دانسته اند. عده ای او را مظهر و نماد یک فرد خود ساخته و عده ای او را یک فرصت طلب می دانند. اما آنچه همه مورخین و تقریبا تمامی کسانی که با او سروکار داشته اند می گویند این است که او یک استثنا بود. یکی از دشمنانش در خصوص او میگوید:
اصولا با این کلماتی که ما بکار میبریم نمی توان ناپلئون را توصیف کرد.
ناپلئون فردی بسیار سخت کوش و پراستقامت بود که در نگاه اول به جثه کوچک آن مرد این مسئله آشکار نمی شد اما خود او می گوید:
من هنوز انتهای طاقت کاری خود را نیافته ام.
گاهی پیش می آمد که او 3 یا 4 روز بدون استراحت کار می کرد. وقتی پزشکش به او پیشنهاد داد که کمتر کار کند و اندکی استراحت نماید در جواب او گفت:
گاو بسته شده است باید خیش کند.
وی هرگز به وضعیت ظاهری خود اهمیت نمی داد. خیاط او همیشه مینالید و میگفت که مندرس جامه ترین فرد دربار امپراطور، خود ِ امپراطور است. ناپلئون همیشه یک لباس ژنرالی که از سال های پایانی دهه 1790 می پوشید را مورد استفاده قرار می داد و این لباس را که فرسوده و کهنه شده بود را تا آخر عمر به تن داشت. خیاط او می گفت:
امپراطور پس از پاره شدن لباس ژنرالی خود اصرار میکند که آن را وصله کنم و یا بدوزم.
وی دارای ذهنی سریع و چالاک و اراده ای قوی بود. او حتی در جنگ نیز گاهی تا چند روز استراحت نمی کرد و می توانست به سرعت از موضوعی به موضوع دیگر بپردازد. خود ِ وی می گوید من همه کارها را در ذهن خود در کشوهائی قرار می دهم و زمانی که لازم میشود به چیزی جدید فکر کنم کشوی کار قبلی را می بندم و کشوی جدید را می گشایم و به این ترتیب است که هیچ فکری در ذهن من با فکر دیگر مخلوط نمی شود. برای توصیف او همین بس که مورخین ادعا می کنند هیچ کس دیگری، نه اسکندر مقدونی، نه هانیبال و نه جولیوس سزار و نه آتیلا را نمی توان با ناپلئون بناپارت مقایسه نمود. برای درک عظمت روح این مرد همین بس که مورخین می گویند او در طول زندگی سیاسی کوتاه مدت خود به اندازه 100 سال کار کرد. او در فرانسه به تاسیس بانک مرکزی فرانسه و تولید قند از چغندر و نیز احداث پلها و بنادر و کانال های کشتیرانی و نیز جاده و احداث کارخانجات نساجی و..... اقدام نمود که بسیاری از این ابنیه حتی امروز نیز قابل استفاده می باشد. برای مثال بنای آرک تریومف که به دستور ناپلئون و به منظور گرامی داشت نام سرداراان، قهرمانان و دلاوران ارتش ناپلئون در جریان دوره او ساخته شده است همچنان امروزه پا برجا و استوار بوده و روزانه پزیرای هزاران گردشگر و توریست از اقصی نقاط جهان می باشد. به دستور ناپلئون برروی دیواره این بنا نام سرداران و قهرمانان جنگ حک گردیده است. همچنین ناپلئون اولین کسی بود که قانون نظام وظیفه عمومی اجباری را بنیان نهاد. با گسترش فتوحات ناپلئون زبان و فرهنگ فرانسه در اروپا و سپس کل جهان اشاعه یافت این زبان تا پایان جنگ جهانی دوم زبان اول بین المللی در جهان محسوب می شد.
کتابهائی که با موضوع ناپلئون بناپارت نوشته شده است پس از کتابهای دینی در مقام دوم قرار دارد و این خود نشانه عظمت این مرد بود. او برای نخستین بار موسسه مطالعات مصر را تاسیس نمود و اولین کسی بود که پس از داریوش هخامنشی حفر کانال سوئز را مورد توجه قرار داد. او همچنین برای اولین بار یک قانون مدون براساس اصول مترقی نوشت که به کد ناپلئون مشهور است. همچنین او اولین کسی بود که با استفاده از فن آوری کنسرو به تغذیه ارتش خود در زمان تهاجم به روسیه پرداخت. ناپلئون همچنین در اندیشه انتقال سربازان خود به بریتانیا به وسیله بالون بود و از این نظر اولین کسی بود که اندیشه حمله از هوا را مورد توجه قرار داد. او همچنین به انتقال سربازان از زیر آب به بریتانیا توسط زیردریائی علاقه مند شده بود.
ناپلئون همچنین پیش بینی کرده بود که قدرتهای آینده جهان را دو کشور روسیه و آمریکا تشکیل خواهند داد. امری که امروزه به واقعیت پیوسته است.
زندگینامه
ناپلئون بناپارت در روز 15 آگوست 1769 در آژاکسیو مرکزجزیره کورس در دریای مدیترانه متولد شد. جزیره کورس در دریای مدیترانه و بین دو کشور فرانسه و ایتالیا واقع شده و متعلق به جمهوری جنوای ایتالیا بود و اهالی آن نیز ایتالیائی محسوب می شوند اما در قرن 18 و یک سال قبل از تولد ناپلئون و در زمان لوئی پانزدهم ارتش فرانسه به منظور مقابله با ناوگان انگلستان که از این جزیره برای عملیات برضد فرانسه استفاده میکردند، به این جزیره وارد شد و آن را به تصرف خود درآورد. انگلیسی ها برای مقابله با این اقدام فرانسه با تجهیز مردم محلی به سلاح، آنها را به شورش برضد ارتش اشغالگر فرانسه ترغیب نمودند. مردم بومی جزیره کورس تحت فرماندهی یکی از اهالی به نام پاسکوآله پائولی دست به شورش زدند و با ارتش اشغالگر فرانسه به نبردهای پارتیزانی در کوههای آن جزیره پرداختند. یکی از فرماندهان پائولی فردی بود به نام کارلو دی بوناپارته که در جریان نبرد با ارتش فرانسه از خود شجاعت بسیاری نشان داد. او همسری داشت به نام لتزیا رامولینو که علی رغم آنکه باردار بود اما گاهی به کوهستان میرفت و شاهد نبردهای همسرش بود.
وی در این رفت و آمدها گاهی نیز برای شورشیان و همسرش آذوقه می برد. مدتی بعد برادر کارلو دی بوناپارته به نام ناپولوئونی دی بوناپارتی در جریان جنگ کشته شد و کارلو به یاد او فرزند تازه متولد شده خود را ناپولوئونی نامید. از آنجائیکه تلفظ این نام برای مردم فرانسه دشوار بود این نام به ناپلئون بناپارت تغییر داده شد. سرانجام در سال 1777 لوئی شانزدهم موفق شد جزیره کورس را تحت انقیاد خود درآورد. ناپلئون یک برادر بزرگتر از خود به نام ژوزف داشت و خودش نیز فرزند دوم خانواده محسوب می شد. او همچنین چند برادر و خواهر دیگر نیز داشت که عبارت بودند از لوسین، الیزا، لوئیس، پولین، کارولین و ژروم. خانواده او دارای مذهب کاتولیک بود و قبل از دومین سال تولد ناپلئون وی را در 21 جولاس 1771 در کلیسای جامع آژاکسیو غسل تعمید دادند. خانواده ناپلئون دارای پیشینه ای اشرافی و ثروتمند بود و این امر به آنان اجازه داد تا فرزندانشان نسبت به دیگر مردم کورس از تحصیلات بیشتری برخوردار شوند.
در ژانویه 1779 ناپلئون در یک مدرسه مذهبی در آتون در خاک اصلی کشور فرانسه ثبت نام شد تا بتواند زبان فرانسوی را به خوبی یاد بگیرد. در ماه می همان سال وی در BRIENNE - LE - CHATEAU که یک آکادمی نظامی بود، پذیرفته شد. وی که دارای لهجه مردم کورس بود هرگز آنطور که شایسته بود نتوانست کلمات فرانسه را به خوبی اِدا کند و لهجه کورسی او همیشه نمایان بود به همین دلیل او اغلب توسط همشاگردی هایش دست انداخته میشد. یکی از ممتحنان (امتحان گیرندگان) به یاد می آورد که ناپلئون همیشه به خاطر توانائی های بالای خود در ریاضیات بسیار برجسته و شاخص بود و در دروس تاریخ و جغرافی متوسط بود. به همین دلیل اعتقاد براین بود که او یک دریانورد خوب خواهد شد.