مقدمه: مهمترین سطور زندگانی بشر آن است که بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یک فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیکتر باشد و مشعلهداری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیقتر است.
درباره عرفان و جذبهی روحی انسان به ماوراء طبیعت و باز شدن چشمها و چشمههایش در درون آدمی مکاتب و فرقههای گوناگونی درطول مهیات بشری سخن گفتهاند.
هرکس به همان مقداری که چشیده مطابق دید وشناخت خود و با مرام مسکنی که آن را حق پنداشته زبان به وصف حمد معشوق گشوده است.
به علی (ع) شنیدن و گفتن از علی (ع) نوشتن و خواندن و اندیشیدن به عشق است شنیدن و گفتن از جوانمردی است و نوشتن و خواندن از ایمان خالصانه به معبود یگانه.
یاد علی (ع) یادپاکی، خلوص، شجاعت، عشق و ایمان و….
است و ذکر علی (ع)، ذکر عظمت انسانی که این شهسوار یکه تاز بیهمتا نه در تاریخ اسلام، که در تاریخ حیات آدمی یکه تاز عرصهی جوانمردی است.
او عاشقترین عاشقان است، جوانمرد جوانمردان است، سرحلقوی عارفان است و نیز نشانهی خلوص ایمان است.
دیدگاه و کردار امام امیرالمومنین (ع) این انسان کامل و اسوه تقوا و فضیلت همچنان که درعبادت، زهد، پرهیزکاری، عدالت، جهاد، شجاعت، کمک به محرومان و علم و دانش پس از پیامبر سرآمد همگان بود، در کار و کشاورزی هم قدری فعال و کوشا بود که ازاین نظر هم برجستگی خاصی داشت، زیرا علی (ع) سالیانی از عمر شریف خود را مخصوصاً در دوران 25سالگی که از صفحه سیاسی کنار گذاشته شده بود.
علی و زهد و پارسایی زهد و بیرغبتی به بهرهها و دستاوردهای نامشروع دل نبستن به مال و منال دنیوی و ترک تعلق روی به جاه و جبروت قدرتهای اجتماعی رهتو شد معنوی نیرومندی است که راه سیروسلوک به بارگاه الهی را صاف و هموار میسازد.
زهد میوهترش دینداری خالصانه است.
زهد نه تنها با عرفان و معرفت الله بیگانه نیست که مبداء اصلی عرفانهاست.
خوی زاهدانه و سیروسلوک بیرغبتانه نسیت به جلوههای حیات مادی درعین بهرهمندی از نعمتهای حلال الهی – بزرگترین امدادگر دینداران و مرکب را هوارسالکان الی الله است.
بیاعتنائی به منافعی که دنیاپرستان شبانهروز برای کسب آن دل و دین تباه کرده و سهل و آسان به انواع خیانتها و نیرنگها و قانون شکنیها و نامردیها متوسل میشوند خود بهترین راه مبارزه با اهریمن صفتیها و نیرومندترین ضربهشکننده صفوف ظلم و تبهکاری است.
حضور زاهدان وارسته و اصلاحگر در زندگی اجتماعی این چنین اثر گذارد حیاتی است.
دستیابی به زهد حقیقی و آراسته شدن به آن اگرچه در آغاز با تلخکامیها و تحمل ارادی ناملایمات و پشتپا زدن به مشتهیات نفسانی توأم است اما هرگاه این نهال برومند استحکام یابد و به بار بنشیند زندگی شیرین میگردد و گامزدن در راه حق و عملکردن به همه تعالیم دین بسیار آسان و پرجاذبه میشود.
بیرغبتی به آمال مادی و دل ندادن به جاذبهها و زرق و برقهای تهی مایه آن خود مقدمه رهایی از بندهای اسارت دنیا و اسباب دلبستگی و اشتیاق به عالم غیب و ملکوت و نعمتهای بارگاه الهی است.
مفهوم زهد.
اهل نعمت زهد را اینگونه تعریف کردهاند (ترک نمودن کاری و اعراض از چیزی برخلاف میل و رغبت عمل کردن) عرفاهم در زهد گفتهاند: «زهد یعنی خودداری از اعمال حلالی که موجب لذت و خوشایند نفس میگردد بیاعتنائی به دنیا و توجه به آخرت – روی گردانیدن از هرچه غیرخداست و توجه به خداست و رضایت ذات مقدس پروردگار عالم» پس زهد عبارت است از دل برکندن و روی برگرداندن از علایق دنیوی و بیرغبتی است از دل برکندن و روی برگرداندن از علایق دنیوی و بیرغبتی و بیتوجهی به هرچه که آدمی را از یاد خدا باز میدارد.
شایان ذکر است که علی (ع) در مورد خوش خلقی و گشاده رویی ضرب المثل است تا آنجا که دشمنانش او را سرزنش کرده به این موضوع را از معایب او دانسته اند.
عمربن عاص به مردم شام می گفت: او منفعت شوخ است و علی (ع) رد این باره چنین فرموده است: «شگفتا از پسر نابغه برای مردم شام چنین وانمود می کند که در من شوخی است و من مردی هستم که بسیار شوخی و مزاح می کنم».
عمروعاص این سخن خود را از عمر بن خطاب گرفته است که چون به فاطمه خواست علی (ع) را جانشین خودکند به او گفت: اگر نوعی از شوخی در تو نبود برای این کار شایسته بودی!
ولی علی (ع) شاخص اعتدال است در مورد فتنه ها روشی خاص اختیار می نماید وی در حکمت 1 می فرماید: در فتنه ها، چونان شتر دو ساله بالش نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پشتیبانی تا او را بدو شد صدها نکته سیاستی و رفتاری در این یک مطلب کوتاه نهفته است.
در مورد مسائلی که فقط برای ایجاد تفرقه و فتنه است چه راهی بهتر از بی توجهی به عامل این کار در دهه های اخیر روانشناسان تنها راه مقابله ما این پدیده مضّرر را بی توجهی شناخته اند.
یک مقایسه زمانی نتیجه گیری را بسیار آسان می نماید.
در جای دیگر انسان را طمع ورزی منع می کند زیرا به عقیده ایشان با ارزش ترین داشته انسان شخصیت وی می باشد در حالیکه طمع ورزی شخصیت او را لگد مال می نماید.
امام علی اسطور ه استقامت است.
انسان دارای روح الهی است هرگز نباید خود را شکست خورده حساب نیاید او نبایست راز سختی های خور را آشکار سازد.
زیرا به عقیده امام علی خود را خ؟؟
نموده است.
چه زیبا!
نکته بسیار ریزی است و در عین حال مهم، انسان باید همواره خوئد را سزافراز چون کوه بداند نه مانند ذره های غبار برروی زمین، هر گونه سختی مقدمه پیروزی است.
خداوند به انسان قول نداده است که هرگز سختی نبیند ولی به او اطمینان داده است که بعد از هر سختی، پیروزی از آن او خواهد بود.
در همین حکمت امام علی (ع) نکته بسیار ظریف دیگری را نیز یادآوری می کنند.
کم گوی و گزیده گوی چند دور تا ذانک تو جان شود؟
مجتهد است انسان شنونده خوبی باشد و از روی منطق زبان گشاید.
در مورد شناخت ضد ارزش وی می فرماید: بخل ننگ و ترس نقصان است و تهیدستی مرد زیرک را در برهان کند می سازد و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
از نظر سخاوت امام علی (ع)، روزه می گرفت و با آنکه از گرسنگی سست می شد باز خوراک و توشه خود را ایثار می فرمود و آیات نهم و دهم سوره هفتاد و ششم دهد (انسان) درباره او نازل شده است که می فرماید: خوراک را با آنکه دوست دارندش به درویش و یتیم و اسیر می خورانند درباره او آیه 276 سوره دوم (بقره) نازل شد که می فرماید: آنان که اموال خود را شب و روز و پوشیده و آشکار انفاق می کنند.
پس در نظر این انسان خست و ننگ و عار است.
در زندگی روزمره اگر انسان بتواند دیگران را دریابد و به آنها کمک نماید بعد روحانی خود را تغذیه کرده و در حقیقت به خود کمک کرده است.
فهم این قضیه یک ذهن پاک می خواهد.
در مورد شجاعت چنان است که نام همه شجاعان پیش از خود را زیاد برده است و نام همه کسانی که پس از او آمده اند محو کرده است.
او دلاوری است که هرگز نگریخته و از هیچ لشکری بیم نکرده است و با هیچکس نبرد نکرده مگر اینکه او را مغلوب ساخته است.
سید رضی می گوید: آنکس که دل با جرأت را راهنمای خود کرد در پیش او هر تاریکی روشن باشد.
اشخاص شجاع و با جرأت مانند علی (ع) پیش از همه کس می توانند جوانمردی و فتوت داشته و بلکه اصلاً طبیعت آنها اینطور شد؟؟
شده است.
و امام علی (ع) خود می فرمایند: باید که هیچکس جز از گناه خود نترسد.
امام علی (ع) ناتوانی، آفت و شکیبایی شجاعت و زهد و ثروت و پرهیزگاری پسند نگه دارنده است و چه همنشین خوبی است راضی بودن و خرسندی.
این سخن تکمیل کننده مکتب قبلی است و نشاندهنده آن است که شجاعت نه تنها در زور و بازو و بلکه در شکیبایی است و ناتوانی بعنوان آفت خورنده روح انسان است .
او پر گذشت ترین مردم از خطا بود و بخشنده ترین مردم در بخشش نسبت به کسانی که به او بدی می کردند.
درستی این سخن در جنگ جمل آشکار شد هنگامیکه بر مردان حکم، که از همگان نسبت به او دشمن تر بود، پیروز شد گذشت فرمود اما در مورد زهد در این جهان و بی رغبتی به آن، علی(ع) سرور همه ؟؟
سلیمان است.
همگان راه بسوی او دارند و نزد او زانو بر زمین می زنند.
؟؟
های او گاه با قطعه پوستی وصله خورده بود و گاه با لیف خرما و کشمشهایش از لیف خرما بود.
گوشت نمی خورد مگر اندکی و می فرمود: شکمهای خود را گورستان جانوران قرار می دهد.
آن چیزی که ثروت زایل شدنی است بی نیازی است از مادیات.
اگر مقام ؟؟
دنیا این حکمت را درک می کردند جنگی در کره خاکی نبود.
حقی ضایع نمی شد و خون بی گناهی نمی ریخت.
امام علی (ع) دانش را بعنوان میراث گرانبها و آداب را زیور و اندیشه و آینه شفاف می داند.
رشته ها و شاخه های مختلف علوم الهی از گفتار علی (ع) اقتباس شده است.
علم، کلام فقه، تفسیر و عرفان، نحو و مبانی عربی همه بر گرفته از اوست.
عامه و خاصه این سخن پیامبر (ص) را نقل کرده اند که فرموده است: قاضی ترین و آگاه ترین شما به علم قضاوت علی است.
وی سینه خود ؟؟
را صندوق دار می داند.
خوشرویی را وسیله و دستیابی و شکیبایی را گورستان پوشاننده عیب ها می داند!
حضرت امیر (ع) می فرمایند از بدترین کارها آلودن دست به چیزی است که با ؟؟
به شنا سپرده باشند.
و در جاید دیگر می فرمایند: کسی که نتواند راز خود را بپوشاند از نهفتن راز دیگران ناتوان تر است.
پس تنها خردنند می تواند رازدار تو باشد.
در مورد ایثار اقتصادی و آخرت گردی وی به نکات ارزشمندی اشاره می کند یکی از این مورد صدقه دادن است.
کابر: می گوید سعادت دیگران قسمت مهمی از خوشبختی ما می باشد و حضرت علی قرنها قبل صدقه دادن را بعنوان ارزش بیان می کند و به صدقه دهندگان مژده پاداش اخروی می دهد.
در مورد شگفتی های تن آدمی وی به نکات مهمی اشاره می نماید و نشان دهنده او ما ؟؟
(انسان شناسی در تمامی ابعاد بیولوژی، فیزیولوژی و روانی) اسلامی است.
در مورد شناخت ره آورد اقبال و ادبار دنیا نیز امام علی (ع) مردم را پند می دهد.
چرا که مطالعه اقوام گذشته یکی از راه های صحیح دستیابی به سعادت است.
انسان می تواند از تجربه دیگران پند بگیرد کافی است کمی دقت و حوصله به خرج دهد.
روش زندگی با مردم امری است مهم و قلب بپیده پیکر زندگی انسان است.
بسیاری از مشکلات روحی، روانی است زاییده برخرود با دیگران است و چقدر زیبا و فصیح امام علی این موارد را گوشزد می کند: با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مردید بر شما اشک ریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما آیند.
و در حکمت بعدی روش برخورد با دشمن را نیز خیلی خوب بازگو می کنند در حالیکه ایشان بخشیدن دشمن در هنگام دست یابی به او را شکرانه پیروزی می داند امروزه کمی از بزرگترین مسائل روان شناختی، دوست یابی است، دوست داشته شدن و دوست داشتن نیاز اصلی انسان است و انسانی که نتواند به این امر فطری خود پاسخ دهد، ناتوان است.
و ناله هسته فقط دوستان است که امام علی به شیوه ایی رسد این ناله را در حکمت 12 بیان می کند.
حضرت علی ع با اشاره به نعمتهای خداوند انسان را متوجه لطف خدایی سازد و او را از ناشکری کردن در برابر خدا نهی می کند.
تنها کسی می تواند خدا را با تمام وجود شکر نماید که واقف به تمام داده های او باشد انسان بدون لطف و بخشش آفریدگار هیچ نیست به نظر این بهترین دلیل این است که او حتی از یک ساعت دیگر از زندگی خود بی خبر است.
او مرهون عنایت خداست.
امام علی (ع) بعنوان شخص شاخص در تمام زمینه ها خویشاوندان را به اتحاد با یکدیگر فرا می خواند زمانی که به انسان از کانون خانواده خارج شود بیگانگان برای رسیدن به اهداف خود پذیرای او می شوند و در عین حال حتی ذره ای به فکر آن شخص نخواهند بود.
امن ترین مکان برای رشد انسان و استعدادهای او خانواده است.
آن را می بایست غنیمت شمرد.
در مورد یک مسأله اخلاقی ـ اجتماعی که امروزه ما با آن روبه رو هستیم روش برخورد با فریب خوردگان است.
اشاره به واقعه زیر در اینجا خالی از لطف نیست: به هنگام حرکت امام علیه السلام جهت سرکوب شورشیان بصره سعد وقاص و محمد بن مسلم و اسامه بن زید و عبدالله بن عمر آماده حرکت شدند، امام از آنها پرسید چرا آماده جهاد نمی شوید؟
گفتند از اینکه مسلمانی را بکشیم ناراحتیم!
امام فرمود بر بیعت من وفا دارید؟
گفتند آری، امام فرمود به خانه های تان بروید آن گاه زیر لب زنومنه کرد: هر فریب خورده ای را نمی توان سرزنش کرد.
مسأله جبرواختیار سالهای سال ذهن بشر را بخود مشغول کرده است و حتی نوابغ نیز در اینکه زندگی جبراستا یا اختیار دچار تشویش هستند ولی اسلام حدوسط را قبول دارد یعنی انسان با کمک خدا عمل می نماید اگر چه انسان اختیار دارد ولی در داشتن اختبار به او جبر شده است یعنی در داشتن اختیار، مختار نبوده است و امام علی (ع) این مساله را با بیان شیوایی خود بسیار خوب روشن نموده اند.
در زمینه ؟؟
افراد نیز امام علی (ع) مسأله زیبایی و بهداشت و از همه مهتر جانب اختبار را رعایت کرده و می فرمایند هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد.
امروزه چه بسیارند افرادی که از جنگ درون و بیرون فرار می کنند.
منظورم جنگ وجدان و جنگ برای اعاده حق است.
و امام علی در مورد این افراد می گویند حق را خوار کرده و باطل را نیز یاری نکردند.
یعنی هیچ گونه نقشی وز زندگی ندارند و مانند حیوانات انسان نما زندگی خواهند کرد و این امری است که باعث بلندی آنها می شود.
دنیا کنونی یعنی خو ؟؟
و خداپرستی، ای کاش سیاستمداران دنیا این جمله امام علی (ع) را حیت برا یکبار هم که شده می فهمیدند که: آن کس که در پی آرزوی خویش تازد، مرگ او را از پای در آورد.
هدف نهایی انسان هوا پصرست هر چه باشد، که آن نخواهد رسید زیرا قبل از رسیدن به آن خواهد مرد.
ای کاش اندیشه کنند!
انسان جایزالخطا است.
او خطا می کند و مناسب خطای خود جزا می بیند ولی امام علی (ع) دو مورد جوانمردان، نصیحت می کند که از خطای آن در گذرید.
به گذشته آنها نیز باید توجه کرد.
زیرا جوانمردان به واقع انسانند و به قول شکسپیر: آنکس که جرأت انجام کارهای شایسته دارد انسان است.
پس می توان از خطای جوانمردان به گفته امام (ع) گذشت.
زمان ارزش بسیار فراوان دارد.
حتماً شنیده اید وق طلاست امام علی (ع) در مکتب 21 به آن اشاره کرده است و امام علی (ع) از انسانها خواسته که ترس و شدم را کنار گذارند که ترس باعث ناامیدی و شدم محرمیت است.
حضرت امیر (ع) می فرمایند: اگر آرزومندید که به سعادت برسید پیش از آنکه خود عبرت دیگران شوید از دیگران پند و عبرت گیرید.
اگر مأیوس و ناامید باشیم هدف را با خته ایم و انسان بودن هدف مرده است.
حضرت علی (ع) می فرماید: امیدوارترین مردم کسی است که اگر نقصی درکارش پدید آید بی تأمل در راه صلاحش بکوشد.
دین اسلام انسان را به گرفتن حق خود ترغیب می نماید هرگز به سلمان اجازه مظلوم واقع شدن را نمی دهد.
اسلام به درون انسان توجه دارد.
در صورتیکه حق خود را بگیرد از درون ویران می شود چه بسا ویرانی درون هرگز آباد نگردد.
امام علی (ع): ما را حقی است اگر به ما داده شو وگرنه بر پشت شتران سوار شویم و برای گرفتن آ“ برانیم هر چند شب روی به طول انجامد.
جهاد نیز برای احیای حق است و دوست و دشمن می دانند که حضرت علی (ع) سرور همه مجاهدان عالم است و در جهاد در راه خدا همیشه اولین داوطلب و پیشقدم بود.
انسان دارای اختیار است او عقل دارد و می تواند فکر کند پس می بایست بلند شود و برای رسیدن به هدف عالی و غایی تلاش نماید ابراز این راه توکل بر خدا و فکرو اندیشه و تلاش خود اوست.
او می بایست خود بلند شود نه به تکبیر دیگران این است رمز موفقیت.
امام علی (ع) می فرمایند: کسی که کردارش او را به جایی نرساند افتخارات خ؟؟؟
او را به جایی نخواهد رسید.
اگر انسان خود را آنچه هست نتواند بمقامی بالاتر برساند موجودی ضعیف و ناچیز است.
اسلام دین اتحاد و همکاری است.
دین تعاون است.
تا جاییکه امام علی (ع) یاری مردم و آرام کردن مصیبت دیدگان را کفراه گناهان بزرگ می داند.
یاری رساندن وظیفه خطیر انسانی است.
انسان به حکم انسان بودنش می بایست یاری دهنده باشد و هدف او تنها رضای خدا باشد نه جلب نظر مردم.
امام علی: ای فرزند آدم!
زمانی که خدا را می بینی که انواع نعمتها را به تو می رساند تو در حالی که معصیت کاری، بترس.
این هشداری است که انسانها باید به آن توجه کنند.
آیا تا به حال فکر کرده ایم چرا پیامبران و اولیای خدا همواره در نعمتی بوده اند وو در بعضی انواع مزاحمتها قرار گرفته اند؟
حضرت علی ( ع ) بعد از هجرت بعد از هجرت حضرت علی ( ع ) و پیامبر ( ص ) به مدینه دو نمونه ازفضایل علی ( ع ) را بیان می نمائیم : 1 - جانبازی و فداکاری در میدان جهاد : حضور وی در 26 غزوه از 27غزوه پیامبر ( ص ) و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است .
2 - ضبط و کتابت وحی ( قرآن ) کتابت وحی و تنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی و دعوتی از کارهای حساس و پرارج امام ( ع ) بود .
ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی ، را ضبط می کرد .
به همین علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار می آورند .
در این دوران بود که پیامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی ( ع ) پیمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی ( ع ) فرمود : " تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی .
به خدایی که مرا به حق برانگیخته است ...
تو را به برادری خود انتخاب می کنم ، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد .
" حضرت علی ( ع ) بعد از رحلت رسول اکرم ( ص ( پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) به علت شرایط خاصی که بوجود آمده بود ،حضرت علی ( ع ) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد.
نه در جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت .
شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد می پرداخت .
فعالیتهای امام در این دوران به طور خلاصه اینگونه است : 1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علی ( ع ( 2 - تفسیر قرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23سال زندگی پیامبر ( ص ) مشابه نداشت .
3 - پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر .
4 - بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت .
5 - حل مسائل هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد .
6 - تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده ، برای سیر و سلوک برخوردار هستند .
7 - کار و کوشش برای تامین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا که با دست خویش باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف می نمود .
عدا لت على (ع) اگر به عدل او نظر شود مىبینیم که او در این عرصه نیز همتایى ندارد.ابن اثیر در کتاب اسد الغابه گوید: زهد و عدالت على را نمىتوان در دیگران سراغ کرد.پیش از این نیز سخن مؤلف استیعاب را در این باره در شرح منش و خلق و خوى على ذکر کردیم.به راستى درباره عدالتخلیفهاى که حتى نانى را که از اصفهان براى او آورده بودند، و آن را مانند مالى که تقسیم کرده بود، به هفت تکه قسمت کرد و هر قسمت را به کسى داد، چه مىتوان گفت؟!او در تقسیم بیت المال بین خود و دیگران هیچ تفاوتى نمىگذاشت و بین مردم اصل مساوات را پیش چشم مىگذاشت.
دا وریها و قضاوتها و مسائل عجیب آن حضرت على (ع) صاحب قضاوتها و داوریها و پاسخها و مسایل عجیبى است که برخى از آنها در زمان حیات پیامبر اسلام و برخى در زمان خلفاى سهگانه و قسمتى هم در زمان خلافتشخص آن حضرت، واقع شده است.در این باره کتابهایى، به جز تالیفاتى که در ضمن کتابهاى دیگر بدان اشاره شده، به رشته تحریر درآمده است.کتابهایى که در زیر نام برده مىشود، تالیفاتى است که نام آنها به دست ما رسیده استیا آنکه توانستهایم آنها را ببینیم.از جمله: 1- کتاب ضخم که شیخ بهایى از آن در کتاب اربعین خود یاد کرده و آن را در خراسان دیده است، 2- کتاب محمد بن قیس بجلى از یاران امام باقر و امام صادق (ع) که نجاشى و شیخ طوسى با اسناد خود از آن روایت کردهاند، 3- کتاب معلى بن محمد بصرى که نجاشى از آن نام برده است، 4.کتاب ترمذى مؤلف صحیح ترمذى، 5- عجائب احکام امیر المؤمنین به روایت محمد بن على بن ابراهیم بن هاشم از پدرش از جدش.نسخهاى از این کتاب که در بین سالهاى 410 و 420 هجرى کتابتشده در ضمن مجموعهاى، در نزد ما موجود است.ما به این کتاب در وقت ذکر فضایل و مناقب على (ع) در مبحث علم آن حضرت، اشاره و برخى از قضاوتها و داوریهاى آن حضرت را هم در آنجا از همین کتاب نقل کردیم، 6- قسمتى از کتاب ارشاد شیخ مفید که جملهاى از قضاوتهاى آن حضرت را در زمان حیات پیغمبر و خلفاى سهگانه و زمان خلافتخود آن حضرت ذکر کرده است، 7- قسمتى از کتاب مناقب ابن شهر آشوب که در خصوص داوریهاى آن حضرت نگاشته شده است، ویژگی مردمی بودن حضرت علی علیه السلام در بخشهایی از خطبههای خود به ویژگیهای خود و حکومت بر حق خود میپردازد تا مردم، حق و باطل را آشکارا بشناسند و زلال حقیقت را به روشنی دریابند.
الف- ویژگیهای حکومت امام حضرت در خطبه سوم میفرماید: فَما رَاعنی اِلا وَالنّاسُ کَعُرفِ الضَّبعِ الیّ، یَنثالونَ عَلیَّ مِن کُلِّ جانبٍ، حَتّی لَقد وُطیءَ الحَسنانِ، وَ شُقَّ عِطفایَ، مُجتمعینَ حَولی کَربیضَه الغَنم...
«روز بیعت، فراوانی مردم، چون یالهای پر پشت کفتار(1) بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین علیهماالسلام لگدمال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد، مردم چون گلّههای انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند.
اما آنگاه که بپاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند،(2) و گروهی از اطاعت من سر باز زده از دین خارج شدند،(3) و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند،(4) گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که میفرماید: "سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است." (5) آری!
به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، اما دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد.
ب- شرکت عموم اقشار جامعه در بیعت با امام امام علی علیه السلام در خطبه 229 به ابعاد گسترده و گوناگون حکومت خود میپردازد و نقش اقشار گوناگون مردم را در انتخاب و بیعت به گونه شگفتآوری بیان میدارد که: مردم، امام را میخواستند و بدون اجبار و اکراهی به او رای دادند، و همه در انتخابات رهبری شرکت داشتند که این ویژگی مهم را دیگر حکومتها نداشتند.
"و بَسطتم یَدی فَکففتُهَا، وَ مَددتُموهَا فَقَبضتُهَا، ثمَّ تَداککتم علیَّ تَداکَّ الابل الهیم عَلی حیاضِها یَومَ وِردهَا، حتّی انقطعتِ النَّعلُ، وَ سَقَطَ الرَّداءُ، و وطیَ الضَّعیفُ، وَ بَلغَ من سرور النّاس بِبَیعَتِهم ایّایَ أَنِ ابتَهَجَ بهَا الصَّغیرُ، وَ هَدَجَ الیها الکبیرُ، وَ تَحَامَلَ نَحوَهَا العَلیلُ، وَ حَسَرت الیها الکِعَابُ." دست مرا برای بیعت میگشودید و من میبستم، شما آن را به سوی خود میکشیدید و من آن را میگرفتم، سپس چونان شتران تشنه که به طرف آبشخور هجوم میآورند بر من هجوم آوردید، تا آن که بند کفشم پاره شد، و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پایمال گردیدند، آنچنان مردم در بیعت با من خشنود بودند که خردسالان، شادمان و پیران برای بیعت کردن لرزان به راه افتادند.
بیماران بر دوش خویشان سوار، و دختران جوان بی نقاب به صحنه آمدند.(6) ویژگیهای اخلاقی امام در حکومت الف- آگاهی سیاسی امام نسبت به آگاهی سیاسی و دوراندیشی خود در خطبه 6 نهج البلاغه فرمود: "وَالله لا أکونُ کالضّبع: تَنامُ عَلی طُولِ اللّدمِ، حَتّی یَصِلَ إلیهَا طالبُهَا، وَ یَختِلهَا راصِدُهَا، وَ لکنّی أضربُ بالمُقبل الی الحَقّ المُدبرَ عَنهُ، وَ بِالسّامِع المُطیعِ العَاصی المُریبَ أبداً، حتّی یَأتی علیَّ یومی.
فَوالله مَا زِلتُ مَدفوعاً عَن حَقّی، مُستأثراً علیّ، مُنذُ قَبضَ اللهُ نَبیَهُ صَلی اللهُ عَلیهِ وَ سَلمَ حتّی یَوم النّاس هذا." به خدا سوگند!
از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگیر نمیشوم،(7) که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نیرنگ دستگیرم نمایند، من همواره با یاری انسان حق طلب، بر سر آن میکوبم که از حق رویگردان است، و با یاری فرمانبر مطیع، نافرمان اهل تردید را درهم میکوبم، تا آن روز که دوران زندگانی من بسر آید.
پس، سوگند به خدا، من همواره از حق خویش محروم ماندم، و از هنگام وفات پیامبر تا امروز حق مرا از من بازداشتند و به دیگری اختصاص دادند.
مبارزه با مفاسد اجتماعی حضرت علی علیه السلام در سخنرانی دیگری، دشمن ستیزی و عشق و شجاعت خود را نسبت به ریشه کن کردن مفاسد اجتماعی در خطبه 24 اینگونه بیان میدارد.
" وَ لَعَمری مَا عَلیّ مِن قِتال مَن خَالفَ الحقَّ، وَ خَابطَ الغیَّ، مِن إدهان وَ لا إیهان.
فَاتَّقوا اللهَ عِبادَ اللهِ، وَ فِرّوا الی الله من الله، وَأمضوا فی الّذی نَهجَهُ لَکم، وَ قُومُوا بما عَصَبهُ بکم، فَعلّیٌ ضامنٌ لفلجکم آجلاً، إن لم تُمُنحُوهُ عَاجلاً.
سوگند به جان خودم، در مبارزه با مخالفان حق، و آنان که در گمراهی و فساد غوطهورند، یک لحظه مدارا و سستی نمیکنم.
پس ای بندگان خدا!
از خدا بترسید، و از خدا، به سوی خدا فرار کنید، و از راهی که برای شما گشوده؛ بروید، و وظائف و مقرراتی که برای شما تعیین کرده بپا دارید، اگر چنین باشید، علی(علیه السلام) ضامن پیروزی شما در آینده میباشد گرچه هم اکنون به دست نیاوردید.
ب- سجایای اخلاقی امام علی علیه السلام پس از جنگ نهروان و شناساندن معجزهها و کرامتها و شجاعتها در نبرد آگاهانه با دشمن، سجایای اخلاقی و ویژگیهای اخلاقی خود را در یک سخنرانی در خطبه 37 آشکارا بیان داشت.
" فَقُمتُ بِالامر حِینَ فَشِلُوا، وَ تَطلّعتُ حِینَ تَقبّعُوا، وَ نَطقتُ حِینَ تَعتوُا، وَ مَضیتُ بِنوراللهِ حِینَ وَقَفُوا.
وَ کُنتُ أحفضهُم صَوتاً، وَ أعلاهُم فَوتاً، فَطرتُ بِعِنَانهَا، وَاستَبددتُ بِرِهَانِهَا .
کالجَبلِ لاتُحرّکهُ القَواصفُ، وَلا تُزیلهُ العَواصفُ.
لَم یَکن لأحَد فیَّ مَهمزٌ وَلا لِقائلٍ فیّ مَغمزٌ.
الذّلیلُ عِندی عَزیزٌ حَتّی آخُذَ الحَقّ لَهُ، وَالقَویُّ عِندی ضَعیفٌ حَتّی آخُذَ الحَقّ منه.
رَضینَا عَن اللهِ قَضاءهُ، وَ سَلّمنا لله أمرهُ.
أتَرانی أکذبُ عَلی رَسول الله(صلی الله علیه و آله)؟
و الله لأنَا اوّل مَن صَدقهُ، فَلا أکونُ اوّلَ مَن کَذبَ عَلیه.
فَنَظرتُ فی أمری، فَاذَا طاعَتی قَد سَبقَت بَیعَتی، وَ إذا المیثاقُ فی عُنُقی لغَیری." «آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم.
در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهستهتر بود اما در عمل برتر و پیشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضیلتها را بردم.
همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمیآورد، و طوفانها آن را از جای بر نمیکند، کسی نمیتوانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی جای عیبجویی در من نمییافت.
خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.
در برابر خواستههای خدا راضی، و تسلیم فرمان او هستم، آیا میپندارید من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دروغی روا دارم؟
به خدا سوگند!
من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کردم، و هرگز اول کسی نخواهم بود که او را تکذیب کنم.
در کار خود اندیشیدم دیدم پیش از بیعت، پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا را بر عهده دارم، که از من برای دیگری پیمان گرفت.
(9) (پیامبر فرمود: اگر در امر حکومت کار به جدال و خونریزی کشانده شود، سکوت کن)