چکیده
نویسنده دراین مقاله نخست مفاهیم اصلی تحقیق ازقبیل نظام، انتخابات و نظام انتخابی را بررسی و سپس به بحث پیرامون مهمترین ابعاد نظام انتخاباتی شامل: فرمول انتخابات، وسعت حوزه انتخاباتی، حوزه بندی، شیوه اخذ و محاسبه آراء و .... پرداخته است و در بخش نهایی ویژگیهای نظام انتخاباتی امریکا و انگلیس با وفاداری به چهارچوب ارائه شده در فصل نخست مطرح گشته است.
مقدمه
امروزه بحث نظام های انتخاباتی یکی از مباحث عمده علم سیاست را تشکیل میدهد چرا که در پیوند مستقیم با نحوه توزیع کرسیهای نمایندگی میان احزاب و گروهای سیاسی، آرایش حزبی جامعه و قدرت و ضعف دولتهای موجود قرار دارد. از طرف دیگر انعطاف پذیری بیشتر نسبت به سایر عناصر نظام دموکراسی دارد، به همین جهت اصلاح قوانین انتخاباتی یکی از خواسته های اصلی احزاب و گروههای سیاسی در بسیاری از جوامع می باشد.بررسی سیستم انتخاباتی امریکا و انگلیس به عنوان دو نظام داعیه دار دموکراسی درسطح جهان، میتواند گامی باشد در جهت واکاوی هرچه بیشتر عناصر نظام دموکراسی و بررسی نقاط قوت وضعف آن، به عنوان یک راهبردی که میرود درسطح جهان بسط یابد. ازسوی دیگر با وجود مناقشات موجود درسیستم های انتخاباتی رایج ومعمول که این دو کشور درچارچوبشان می گنجند، ضرورت بحث را بیشتر نمایان میسازد. نوشته حاضر سعی دارد با ارائه تصویری اولیه از عناصر نظام انتخاباتی، ویژگیهای سیستم انتخاباتی این دو کشور را مورد بررسی قراردهد.
نظام انتخاباتی:
نظام انتخاباتی هر کشور تعیین کننده قانون بازی و رقابتی است که میان گروههای مختلف سیاسی در جریان است
نظام: نظام در لغت به معنای روش و عادت برطریق واحد و در بحث ما سیستم ومجموعه قواعد و مقررات منظم و به هم پیوستهای است که برای دستیابی به هدف مشخصی به کار گرفته می شود.
انتخابات: به معنای برگزیدن، بیرون کشیدن و برگزیدن چیزی از میان چیزهای دیگر، و یا برگزیدن کسی از میان جمعی برای کاری به کار میرود.1 انتخابات دراصطلاح اندیشمندان علوم سیاسی و علم حقوق به «مجموعه عملیاتی که در جهت گزینش فرمانروایان یا تعیین ناظرانی برای مهار کردن قدرت» بکار میرود اطلاق میشود.2
طرفداران روش اکثریت گرای یک مرحلهای جلوگیری از تشتت و گروه گرایی شدید در جامعه را از آثار مثبت این فرمول میدانند
اولویه ایل می گوید: «نظام انتخاباتی هر کشور تعیین کننده قانون بازی و رقابتی است که میان گروههای مختلف سیاسی در جریان است چرا که قانون انتخابات تعیین کننده نحوه توزیع قدرت میان احزاب و گروههای سیاسی در هر جامعه است»3 درتعریفی دیگر نظام انتخاباتی عبارتست از «مجموعه روشهایی که شهروندان برای انتخاب نمایندگان خود بکار میگیرند»4 درواقع نظام انتخاباتی «نحوه تخصیص کرسیها را برمبنای آراء مشخص میکند»5 مهمترین ابعاد نظام انتخاباتی عبارتند از: فرمول انتخابات، وسعت حوزه انتخابی، آستانه انتخابی، ساختار برگه رای، حوزه بندی نادرست، دستکاری مغرضانه در تنظیم حوزه ها، همفهرستی، اندازه هیات نمایندگان و... . قبل از ورود به بحث در باب سیستم انتخاباتی امریکا و انگلیس به بررسی مهمترین ابعاد نظام انتخاباتی می پردازیم.
فرمول انتخاباتی:
مهمترین فرمولهای انتخاباتی عبارتند از فرمول «اکثریت گرا»، «نمایندگی تناسبی» و «نمایندگی نیمه تناسبی».
1- فرمول اکثریت گرا:
فرمول اکثریت یا «اکثریت مطلق» است که براساس آن، تحصیل نصف به علاوه یک آرا برای موفقیت لازم است و یا «اکثریت نسبی»، دراین فرمول نامزدی برنده است که بیشترین آرا را کسب کند هرچند جمع آرای او نسبت به کل آرا در اقلیت باشد و طبیعی است هر چقدر تعداد نامزدهای انتخاباتی افزایش یابد تعداد آرای لازم برای پیروزی نیز کاهش مییابد.خاستگاه فرمول اکثریت گرا که بیشتر در انتخاب رئیس جمهور و نمایندگان پارلمان به کار میرود، کشور انگلستان میباشد؛ تقسیم بندی حوزهها در انتخابات انگلستان تا سال 1948 بر اساس طبقات بود نه عامل جغرافیا. سه طبقه «اشراف»، «قصبه» و «دانشگاهها» نمایندگانی برای دفاع از حقوق خود انتخاب می نمودند این نمایندگان با وجود در صد پائین آرائشان از آنجا که برخاسته از انتخاب یک نهاد اجتماعی ویژه به شمار می آمدند از مشروعیت کافی برای دفاع از حقوق آن نهاد برخوردار بودند6، طرفداران روش اکثریت گرای یک مرحلهای جلوگیری از تشتت و گروه گرایی شدید در جامعه را از آثار مثبت این فرمول میدانند؛ چرا که در این سیستم احزاب کوچک امیدی به پیروزی در تنها مرحله رأی گیری نداشته و ناچار به ائتلاف با احزاب بزرگ می شوند که نتیجه آن دو حزبی شدن جامعه میباشد هرچند نقش عوامل دیگر را در این میان نمیتوان از نظر دور داشت.
ایرادی که بر این فرمول وارد شده اینست که حکومت اکثریت با انتخاب کسی که کمتر از اکثریت آرا را کسب نموده نقض میشود همچنین حکومت نامزدی که موفق به کسب اکثریت آرا نشده است فاقد مشروعیت لازم می باشد. ایرادات وارده سبب گشته است به منظور دست یابی به اکثریت آرا اصلاحاتی در این روش صورت گیرد و فرمولهای متفاوت اکثریت گرا شکل گیرند از جمله روش برگزاری چندین دوره انتخابات برای دستیابی به اکثریت آرا، نمونه این روش، انتخاب پاپ کلیسای کاتولیک رم توسط مجمع کاردینالها است. ایراد این روش آن است که امکان تکرار رای گیری تاچندین مرحله، کارایی آن را در انتخابات عمومی ازبین می برد چرا که در انتخابات عمومی حد اکثر تادو مرحله می توان رأیگیری را برگزار نمود نه بیشتر، دو فرمول این رأی گیری دو مرحله ای عبارتند از :
الف : فرمول اکثریت – اکثریت نسبی :
براساس این فرمول برای انتخاب شدن در مرحله اول اکثریت مطلق آرا لازم است چنانچه هیچ یک از نامزدها موفق به کسب اکثریت نشد رای گیری به دور دوم کشیده می شود لکن در دور دوم کسب اکثریت نسبی آرا برای انتخاب شدن کافی است.
باید گفت این فرمول که برای دستیابی به اکثریت مطلق طراحی شده است متضمن دست یابی به رأی اکثریت نیست هر چند به دلائل مختلف، آنرا افزایش میدهد از جمله این دلایل می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- امکان کناره گیری نامزدها ی ضعیف در مرحله اول به نفع نامزدهای قویتر وجود دارد.
2- امکان اینکه برخی از نامزدها با هدف جلوگیری از هد ر رفتن رأی خود آنرا به نامزدهای اصلی منتقل کنند وجود دارد.
3- وجود برخی قوانین ممکن است نامزدهای ضعیف تر را خود بخود حذف نماید.
ب : فرمول اکثریت – دور دوم :
انتخاب تناسبی، برخلاف فرمولهای اکثریتگرا تنها در مورد انتخاب هیاتهای چند عضو گزین کاربرد دارد و به موجب آن هرکدام از احزاب سیاسی به تناسب میزان آرای خود در انتخابات از کرسیهای قدرت برخوردار خواهند شد
چنانچه دردور اول هیچیک از نامزدها موفق به کسب اکثریت مطلق آرا نگردند دور دوم برای انتخاب یکی از دو نامزدی که بیشترین آراء دور اول را کسب نمودهاند برگزار میگردد. از جمله ایرادهای این فرمول این است که انتخاب دو نامزد برتر مخصوصا در جایی که آراء نامزدهای دور اول بهم نزدیک باشد تاحدی تصادفی است زیرا احتمال حذف نامزدهایی که انتخاب دوم در صد بالایی از رأی دهندگان بودهاند میرود مگر اینکه رأیگیری چندین دور تکرار شود و هردور یکی از نامزدها حذف شود که این امر نیز در انتخابات عمومی امکان پذیر و مناسب نیست مگر با استفاده از رأی بدیل.
ج : ترکیب انتخابات اکثریت نسبی با انتخابات مقدماتی مستقیم :
در انتخاب نامزدهای احزاب ابتدا به روش اکثریت نسبی نامزدهای هر حزب مشخص می شوند سپس نامزدهای دو حزب اصلی با روش اکثریت نسبی در انتخابات عمومی برگزیده میشوند. روشهای دیگر الگوی اکثریتگرا عبارتند از : «رأیگیری دوگانه همزمان»، «رأی گیری تأییدی»، «رأی گیری کوندورسه».
2 - فرمول تناسبی :
بسیاری از کشورها به منظور جلوگیری از ایرادات روش اکثریتگرا و رسیدن به تناسب میان آراء وکرسیهای داده شده روش انتخاب تناسبی را برگزیدهاند. این روش برخلاف فرمولهای اکثریتگرا تنها در مورد انتخاب هیاتهای چند عضو گزین کاربرد دارد و به موجب آن هرکدام از احزاب سیاسی به تناسب میزان آرای خود در انتخابات از کرسیهای قدرت برخوردار خواهند شد.
ایراد این روش آنست که حزبگرایی را پر رنگ نموده و در جایی که فرهنگ تحزب وجود نداشته باشد سبب بی ثباتی سیاسی خواهد شد7.
انواع مختلف فرمول تناسبی عبارتند از، نمایندگی تناسبی فهرستی و رأی واحد قابل انتقال.
وسعت حوزه انتخاباتی :
درحوزه های تک عضو از آنجا که حوزهها کوچک میباشند، رأی دهندگان با شناخت بهتری از نامزدها می توانند دست به انتخاب زنند
منظور از وسعت یک حوزه انتخاباتی همان تعداد نمایندگان منتخب آن حوزه میباشد که جدا از شمار رأی دهندگان و وسعت جغرافیایی حوزه می باشد. این عنصرنظام انتخاباتی همچون عنصر فرمول انتخابات، تناسب و عدم تناسب نتایج انتخابات همچنین تقویت یا تضعیف حزبهای موجود در جامعه تأثیر گذار میباشد. برای روشن شدن این تأثیر می خواهیم بررسی کنیم در یک نظام انتخاباتی تناسبی از نوع فهرستی، شانس یک حزب کوچک برخوردار از پنج درصد حمایت رأی دهندگان برای پیروزی چه میزان است. اگر وسعت حوزه ها پنج عضو باشند به احتمال قوی این حزب در هیچ حوزهای موفق به کسب کسری نخواهد شد اگر از حوزه های ده عضو گزین استفاده شود باز همین احتمال بصورت قوی وجود دارد، اما اگر از حوزهای بیست عضو گزین استفاده شود این حزب شانس اینرا که در هر حوزه یک کرسی کسب نماید خواهد داشت. پس میشود نتیجه گرفت در نظام انتخاباتی تناسبی افزایش وسعت حوزه سبب افزایش تناسب نماندگی میشود این در حالی است که افزایش وسعت حوزه در نظام انتخاباتی اکثریت گرا سبب افزایش عدم تناسب نمایندگی میگردد یکی از دلایل اینکه در نظامهای اکثریتگرا معمولا از حوزهای تک عضو گزین و در نظامهای تناسبی از حوزهای بسیار گزین استفاده می شود همین امر است.8 بطور کلی در مقایسه حوزههای تک عضو یا چند عضو در یک نظام اکثریت گرا می توان به این نتیجه رسید که درحوزه های تک عضو از آنجا که حوزهها کوچک میباشند، رأی دهندگان با شناخت بهتری از نامزدها می توانند دست به انتخاب زنند. این امر موجب تقویت نقش شخصیتهای بانفوذ هر منطقه در برابر احزاب سیاسی می گردد برخلاف حوزه های چند عضو گزین که احزاب سیاسی بازیگران اصلی انتخابات هستند که با ارائه فهرستهایی از نامزدهای مورد قبول خود جهت انتخابات را تعیین می نمایند.9