چکیده
جهانی شدن بعنوان یک واقعیت، صرف نظر از بحث های مناقشه برانگیز در مورد مفهوم و نظریه های آن، پیش روی ما قرار دارد و بیتردید آموزش و پرورش بیشترین میزان تأثیر پذیری را از این پدیده دارد، به گونه ای که سخن از ظهور پارادایم آموزش و پرورش و یادگیری جهانی[2] به میان آمده است.
جهانی شدن به عنوان یک واقعیت و همچنین به عنوان یک فرایند بر مؤلفه های اساسی آموزش و پرورش اثر می گذارد و در این میان تأثیر آن بر برنامه های درسی قابل بررسی است. تجزیه و تحلیل بنیادی وضعیت برنامه های درسی در عرصهی جهانی شدن مستلزم بررسی مبانی برنامه های درسی در چنین شرایطی است.
تأثیر جهانی شدن را بطور مشخص می توان در مبانی اجتماعی برنامههای درسی مورد مطالعه و بررسی قرار داد. نگاه این مقاله به مقولهی «مبانی» از دریچه ی هست هاست و از این منظر تلاش می شود تحولات ناشی از پدیدهی جهانی شدن در جنبه های مختلف، تحلیل و تبیین گردد.
این مقاله به تجزیه و تحلیل تحولات دانش، تحولات اقتصادی و دنیای کار، تحولات فرهنگی، تحولات سیاسی و تحولات سازمانی و مدیریتی می پردازد و تلاش می شود در قالب این طبقه بندی، دلالتهای این تحولات در عرصهی آموزش و پرورش نخست بطور کلی مورد بررسی قرار گیرد و در ادامه پیامدها و اثرگذاری آن در عناصر برنامههای درسی استنتاج شود. بدین ترتیب تصویری از ویژگی های عناصر برنامههای درسی در عرصهی جهانی شدن به تصویر کشیده می شود.
از آنجا که جهانی شدن نه به عنوان واقعهای خاتمه یافته، بلکه به عنوان یک فرایند جاری پیش روی ماست، تبیین دقیق و تخصصی اثرات آن در برنامههای درسی به منظور دستیابی به تصویر روشنتری از برنامههای درسی آینده و از آن مهمتر برای اخذ تصمیمهای صحیح و آگاهانه برای چگونگی مواجه با این پدیده بسیار حائز اهمیت است.
واژه های کلیدی: جهانی شدن[3]، برنامه درسی[4]، مبانی اجتماعی[5]
مقدمه
جامعه ی جهانی با تحولاتی روبرو شده است که از آن به عنوان «جهانی شدن» یاد می کنند. این پدیده به عنوان یک واقعیت پیش روی ما قرار گرفته است و نظریه پردازی هایی که در این باب شده را می توان تفسیرهایی دانست که به منظور توضیح و تبیین این پدیده ارائه شده است. لسلی اسکلیر (به نقل از عطاران 1383) مطالعات مربوط به جهانی شدن را در چهار رویکرد مقوله بندی کرده است: رویکرد نظام جهانی، رویکرد فرهنگ جهانی، رویکرد جامعه ی جهانی و رویکرد سرمایه داری جهانی. هر یک از رویکردها از دریچه ای به تفسیر و توضیح پدیده ی جهانی شدن میپردازد و اگر در پی حاکمیت مطلق یک نظریه نباشیم می توان اظهار داشت که هر یک از این نظریه ها به جنبه هایی از واقعیت اشاره نموده است. صرف نظر از اینکه چه تفسیری را در مورد تحولات پیش رو برگزینیم، توجه به اصل واقعیت و تحولاتی که در عالم واقع رخ داده است برای دست اندکاران آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهم ترین نهاد های اجتماعی که تحت تأثیر تحولات محیط پیرامونی خود است ضرورت کامل دارد.
جهانی شدن در عصر حاضر با تحولات وسیعی در جوانب مختلف زندگی انسان همراه شده است. دانش نقش محوری در تمامی شؤون زندگی پیدا کرده و تحولات گسترده در اقتصاد، مشاغل، فرهنگ، سیاست، سازمان و مدیریت رخ داده است. این دگرگونی ها بازاندیشی و تعریف مجدد عناصر و اجزاء نظام آموزش و پرورش، بعنوان یک نهاد اجتماعی را موجب شده است. بطوری که آموزش و پرورش عصر حاضر را می توان با ویژگی هایی کاملاً متمایز از گذشته شناسایی نمود.
برنامه های درسی به عنوان جزئی از نظام کلان آموزش و پرورش تحت تأثیر تحولات اخیر قرار گرفته است و بدین لحاظ است که می توان سخن از مبانی برنامه های درسی در عرصه ی جهانی شدن به میان آورد. سرعت، گستردگی و عمق تحولات اخیر در کنار پدیده ی جهانی شدن، نظام های آموزشی را به چالش فرا خوانده، شناخت این پدیده و مدیریت آگاهانه و هوشمندانه ی آن را ضرورت بخشیده است.
برنامه ی درسی بعنوان قلب فعالیت های آموزش و پرورش، از مهم ترین عناصری است که مستلزم تحول متناسب با شرایط جدید است. ورود به بحث برنامه های درسی، بدون پرداختن به مبانی نظری مرتبط نمی تواند از استحکام کافی برخوردار باشد. در این مقاله تلاش شده است مبانی اجتماعی برنامه های درسی در عرصه ی جهانی شدن مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور مباحث مورد نظر ذیل سه عنوان کلی تنظیم گردیده است:
جهانی شدن و تحولات اقتصادی، سیاسی، فناوری و اجتماعی- فرهنگی
آموزش و پرورش درعرصه ی جهانی شدن
مبانی برنامه های درسی در عرصه ی جهانی شدن
جهانی شدن و تحولات دانشی، اقتصادی، سیاسی، فناوری و اجتماعی- فرهنگی
فرایند جهانی شدن و تحولات همراه با آن در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، فناوری و اجتماعی- فرهنگی اثرگذار بوده است و در پی آن نیازهای جدید فردی و اجتماعی برای انسان مطرح شده و انتظارات رو به تزایدی برای رفع این نیازها در برابر برنامه های آموزشی قرار گرفته است. در یک دسته بندی از تحولات بوجود آمده، می توان به موارد زیر اشاره نمود.
تحولات دانش
افراد زیادی از این صحبت کرده اند که همه ی اقتصادها از دانش نشأت گرفته اند. رشد جامعه ی کشاورزی حاصل فزونی فهم انسان از گیاهان و حیوانات بوده است. یا همین طور تحولات صنعتی از دانش علمی جدید نشأت گرفته است و رشد تولید انبوه در آغاز قرن بیستم بر اساس دانش جدید بوده است (کریس یاپ[6] 2000). در عصر حاضر همزمان با جهانی شدن، تحولاتی در نگرش نسبت به دانش و کاربردآن در این عصر ایجاد شده است که بطور قطع نظام های آموزشی را تحت تأثیر قرار می دهد. دانش در عصر حاضر جایگاه ویژه و محوری دارد.
دانش در عصر جدید ماهیتی جدید دارد. عدم قطعیت (کندی[7] 2000) وهر بیشتر کاربردی شدن دانش، ارزش آن را در حل هر چه بیشتر مسائل انسان و کمک به او در غلبه ی بر طبیعت قرار داده است. دانش عصر حاضر به تعبیر بعضی صاحب نظران(دانیل بل به نقل از عطاران 1383) به منزلۀ کالای اصلی در بازار مبادله می شود.