استرس برای روان انسان مانند سم است. اما در عین حال نداشتن مسئولیت به اندازه کافی و احساس بیهودگی نیز مضر است.
به گزارش دویچه وله، افرادی که تحت استرس کار میکنند، گرایش عجیبی به این دارند که چندین کار را همزمان انجام دهند. به طور مثال آنها در حین اینکه با یکی از مشتریان ناراضی تلفنی صحبت میکنند، با یک دست ایمیلهای خود را چک میکنند و با دست دیگر برای شریک زندگی خود پیام میفرستند.
در حقیقت همه کار باید هر چه سریعتر و به دلیل کمبود وقت به طور همزمان انجام شود. این شیوه کار کردن عواقبی مانند سردرد، انقباض مزمن در عضلات و خستگی مفرط به همراه دارد.
مانفرد اشپیتسر، پژوهشگر در زمینه مغز و اعصاب اعتقاد دارد که استرس میتواند کارکرد مغز را تحتالشعاع قرار دهد.
او پس از بررسی پژوهشهای متعددی که در این زمینه انجام شده به این نتیجه رسیده است. در یکی از این پژوهشها داوطلبان بایستی به سؤالات ذهنی پاسخ میدادند.
در مجموع کسانی که کمتر به این شیوه کشش دارند که چندین کار را همزمان انجام دهند، سریعتر از دیگران و با دقت بیشتری توانستهاند مسئلههای ذهنی را حل کنند.
بریتا هولتسل،روانشناس آلمانی میگوید: «هول زدن برای انجام همزمان چندین کار متضاد به هوشیاری نیازمند است.»
این روانشناس آلمانی جوان در بیمارستانی در ماساچوست کار میکند و مسئولیت بیمارانی را بر عهده دارد که در دوره درمانی تقویت هوشیاری شرکت میکنند.
او در این زمینه پژوهشی انجام داده که برای اولین بار تأثیر اینگونه دورههای درمانی را روی مغز تأیید میکند.
استرس ناشی از حس بیهودگی در محیط کار
فشار داشتن مسئولیت های مختلف منجر به بروز اختلال "کار زدگی" میشود که معمولا گریبانگیر افرادی است که دارای پستهای مهم و پرمسئولیت هستند.
اما کسانی که مسئولیتهای چندان بزرگی ندارند نیز از عواقب استرس در محیط کار در امان نیستند. با این حال استرس آنها جنس دیگری دارد. نداشتن وظایف کافی و حس بیهودگی آنها را کرخت و بیانگیزه میکند.
ولفگانگ مرکل، روانشناس در فرانکفورت اعتقاد دارد که افراد شاغل در آلمان تقریبا به دو دسته تقسیم شدهاند: گروهی که به دلیل حجم زیاد وظایفی که بر عهده دارند دچار عارضه کارزدگی میشود و گروهی دیگری که از عدم داشتن وظایف کافی در محل کار رنج میبرند.
مرکل میگوید: «در جامعه به گروه دوم کمتر بها داده میشود، در صورتی که علائم این دو بیماری تقریبا یکسان است.»
تقاضای کار پاره وقت
حس بیهودگی و بلااستفاده بودن در محیط کار متواند در قالب علائمی مانند بیانگیزگی، افسردگی، اختلال خواب و عدم لذت بردن از زندگی بروزکند. در بسیاری از موارد فرد برای کاری درخواست میدهد که در نگاه اول به نظر بسیار مناسب میآید، به طور مثال مدیریت یک پروژه در شرکت.
اما هنگامی که مشغول به کار شد تازه متوجه میشود که تنها مسئولیت بخش کوچکی از پروژهای بزرگ را بر عهده دارد و اصلا فرصتی برای استفاده از تواناییهای متعددی که دارد پیدا نمیکند. عدم داشتن امکان برای نشان دادن تواناییهای خود منجر به خستگی مزمن و بی حوصلگی میشود.
یکی از راهحلهای پیشنهادی مرکل، روانشناس آلمانی این است که فرد درخواست دهد تا به صورت پارهوقت کار کند. در این صورت او این فرصت را مییابد که از وقت باقیمانده خود به طور مفیدتری استفاده کند.
استرس شغلی چیست ؟
استرس شغلی را می توان روی هم جمع شدن عامل های استرس زا و آن گونه
وضعیت های مرتبط با شغل دانست آه بیشتر افراد نسبت به استرس زا بودن آن
اتفاق نظر دارند . برای نمونه ، یکی از وضعیت های پر استرس و مرتبط با شغل این است
آه ، از یک سو آارگر یا آارمند در معرض خواست ها یا فشارهای زیاد در محیط آار قرار
بگیرد ، و از سوی دیگر برای برآوردن این خواستها وقت محدودی در اختیار داشته باشد .
و طبیعی است آه چون نمیتواند از پس انجام آنها برآید با ایرادگیری های پی در پی
سرپرستان روبرو می شود . به بیان دیگر ، استرس ناشی از شغل ، استرسی است
آه فرد معینی بر سر شغل معینی دستخوش آن می شود . در این تعریف چند نکته
نهفته است : شخص شاغل تا چه اندازه از تجربه برخوردار است (آارآزموده است یا تازه
آار ) ، میزان قدرت و ضعف او در مقابله با شرایط موجود چقدر است ، و چه نوع
شخصیتی از خود در محیط آار نشان می دهد .
این تعریف ها هر یک در نوع خود مناسب است ؛ زیرا یکی به جنبه های معینی از
محیط آار تأآید دارد ، و دیگری به ویژگی ها و جنبه های معینی از شخصیت فرد توجه
می آند . با این حال ، در این دو نوع تعریف یک نکته از قلم افتاده است ، و آن تأثیر
متقابلی است آه شخص بر محیط و محیط بر شخص دارد . از این رو تعریفی آه از
استرس شغلی ارائه می شود چنین است : آنش متقابل بین شرایط آار و ویژگی
های فردی شاغل به گونه ای است آه خواست های محیط آار ( و در نتیجه ،
فشارهای مرتبط با آن ) بیش از آن است آه فرد بتواند از عهده آنها برآید .
عوامل استرس شغلی در محیط آار
عوامل استرس شغلی در محیط آار عبارتند از : ویژگی های نقش ، ویژگی های
شغل ، روابط میان-فردی ، جو و ساختار سازمانی ، راه و روش های مدیریت منابع
انسانی ، و فن آوری و خصوصیات مادی .
ویژگی های نقش
شناخت عامل های روان شناختی محیط آار را روشی می دانند آه از آن راه می
توان درک درستی از استرس شغلی به دست آورد . در این باره ، پژوهشگران ، به
ویژه با استفاده از ” نظریه نقش “ سعی آرده اند مسائل مربوط به استرس را شناسایی
آنند و دریابند آه فشارهای ناشی از نقش تا چه اندازه در پدید آمدن استرس شغلی
تأثیر دارند . بنابر نتیجه این پژوهش ها ، چهار نوع ویژگی برای نقش برشمرده اند : ابهام
نقش ،گرانباری نقش ، آمباری نقش ، و ناسازگاری نقش .
١- ابهام نقش : یکی از عامل های محیط آار آه ممکن است منجر به استرس
شغلی شود ، ابهام نقش نامیده شده است . ابهام نقش را به عنوان یکی از ویژگی
های نقش چنین تعریف آرده اند : وضعیت شغلی معینی آه در آن پاره ای اطلاعات لازم
برای انجام شغل به طور مطلوب ، نارسا یا گمراه آننده اند ، ( در نتیجه فرد نمی داند آه
چه انتظاری از وی برای انجام شغلش دارند ) . ابهام نقش در واقع زمانی به استرس
منجر می شود آه فرد را از بهره وری و پیشرفت باز می دارد .
٢- گرانباری نقش : یکی دیگر از ویژگی های نقش آه آن را منشأ دیگری برای
استرس شغلی می دانند گرانباری نقش است . به این معنی آه اگر فرد نتواند از پس
انجام آاری آه بخشی از شغل معینی است برآید ، دچار استرس خواهد شد .