عقب ماندگی ذهنی (MR)، یک اختلال کلی ظاهر می شود قبل از دوران بلوغ، عملکرد به طور قابل توجهی دچار اختلال شناختی و کسری در دو یا چند رفتار انطباقی مشخص است. از نظر تاریخی به عنوان یک خارج قسمت هوش نمره زیر 70 تعریف شده است. هنگامی که تقریبا به طور کامل متمرکز بر شناخت، تعریف در حال حاضر شامل هر دو جزء مربوط به عملکرد ذهنی و یکی مربوط به مهارت های عملکردی افراد در محیط خود است. به عنوان یک نتیجه، یک فرد با هوشبهر کمتر از متوسط (BAIQ) ممکن نمی شود عقب مانده ذهنی در نظر گرفته شده است. سندرومی عقب ماندگی ذهنی کسری های فکری همراه با سایر علائم پزشکی و رفتاری و نشانه ها است. عقب ماندگی ذهنی غیر سندرومی اشاره به کسری فکری که بدون اختلالات دیگر ظاهر می شود.
اصطلاحات مورد استفاده در این شرایط موضوع به یک فرآیند به نام تردمیل حسن تعبیری است. این به این معنی است که هر چه اصطلاح است برای این حالت انتخاب شده است، آن را در نهایت درک می شود به عنوان یک توهین است. عقب ماندگی ذهنی و عقب مانده ذهنی در اواسط قرن 20th به جای قبلی مجموعه ای از قوانین و مقررات، که تبدیل شده اند توهین آمیز تلقی شد اختراع شد. در پایان قرن 20th، این شرایط خود را به طور گسترده به عنوان تحقیر و سیاسی نادرست است و نیاز به جایگزینی دیده می شود. اصطلاح ناتوانی فکری یا فکری به چالش کشیده است که در حال حاضر توسط بسیاری از طرفداران در ترجیح داده بیشتر کشورهای انگلیسی زبان است. بالینی، با این حال، عقب ماندگی ذهنی یک زیر گروه از ناتوانی فکری، که یک مفهوم گسترده تر است و شامل کسری های فکری هستند که بیش از حد خفیف تا به درستی به عنوان واجد شرایط عقب ماندگی ذهنی، و یا خیلی خاص (به عنوان در ناتوانی یادگیری خاص) است، و یا به دست آورد بعد از آن در زندگی را از طریق به دست آورد آسیب های مغزی و یا بیماری های عصبی مانند زوال عقل است. معلول ذهنی ممکن است در هر سنی ظاهر می شود. ناتوانی رشدی هر گونه ناتوانی است که به دلیل مشکلات با رشد و توسعه است. این اصطلاح شامل بسیاری از شرایط پزشکی مادرزادی که هیچ مولفه های ذهنی یا فکری، با وجود آن که، بیش از حد است که گاهی اوقات به عنوان یک حسن تعبیری برای MR استفاده می شود. از آنجا که از ویژگی های آن و عدم سردرگمی با شرایط دیگر، عقب ماندگی ذهنی است که هنوز مدت به طور گسترده استفاده می شود و توصیه می شود برای استفاده در تنظیمات حرفه ای پزشکی، مانند تحقیقات رسمی علمی و کارهای اداری بیمه سلامت است.
علائم و نشانه ها
علائم و نشانه های عقب ماندگی ذهنی، رفتاری است. اکثر افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی به نظر نمی آید مانند آنها هر نوع ناتوانی فکری، به خصوص اگر از کار افتادگی است که توسط عوامل زیست محیطی مانند سوء تغذیه یا مسمومیت با سرب ایجاد می شود. به اصطلاح "ظاهر معمولی" منسوب به افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی است، فقط در حال حاضر در اقلیتی از موارد، همه از آن شامل عقب ماندگی ذهنی سندرومی.
کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی ممکن است یاد بگیرند که به نشستن، خزیدن، یا به راه رفتن بعد از آن نسبت به کودکان دیگر، و یا ممکن است آنها یاد بگیرند که به صحبت بعد کودکان و بزرگسالان با عقب ماندگی ذهنی نیز ممکن است برخی یا همه از ویژگی های زیر را در نمایشگاه:
تاخیر در توسعه زبان دهان و دندان
نقص در مهارت های حافظه
مشکل در یادگیری قوانین اجتماعی
مشکل با مهارت حل مسأله
تاخیر در توسعه رفتارهای انطباقی مانند کمک به خود و یا مهارت های مراقبت از خود
عدم مهار کننده های اجتماعی
کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی کسب اطلاعات بیشتر به آرامی از یک کودک معمولی است. کودکان ممکن است بیشتر طول بکشد برای یادگیری زبان، توسعه مهارت های اجتماعی، و مراقبت از نیازهای شخصی خود، از قبیل: پوشیدن یا خوردن. یادگیری آنها را طولانی تر می کنند، نیاز به تکرار بیشتر، و مهارت ممکن است لازم باشد به سطح یادگیری خود را تطبیق داده است. با این حال، تقریبا همه بچه ها قادر به یادگیری، توسعه و تبدیل شدن به یک عضو شرکت کننده از جامعه است.
در دوران کودکی، عقب ماندگی ذهنی خفیف (IQ 50-69، توانایی شناختی در حدود نیمی تا دو سوم استاندارد) ممکن است واضح و آشکار باشد، و ممکن است مشخص نشده تا زمانی که کودکان شروع مدرسه شده است. حتی زمانی که عملکرد تحصیلی ضعیف به رسمیت شناخته شده است ، ممکن است ارزیابی کارشناس عقب ماندگی خفیف ذهنی برای تشخیص ناتوانی یادگیری یا اختلالات عاطفی / رفتاری کنند. افراد با خفیف MR هستند قادر به یادگیری مهارت های خواندن و ریاضیات تقریبا در سطح یک کودک معمولی در سن 9 تا 12. آنها می توانند مهارت های مراقبت از خود و عملی، از جمله پخت و پز و یا با استفاده از سیستم حمل و نقل انبوه محلی یاد بگیرند. به عنوان افراد با رسیدن به بزرگسالی عقب ماندگی ذهنی خفیف، بسیاری از یادگیری برای زندگی مستقل و حفظ اشتغال درآمدزا.
عقب ماندگی ذهنی متوسط (IQ 35-49) تقریبا همیشه آشکار است در سال اول زندگی است. تاخیر گفتار نشانه مشترک MR متوسط است. افراد مبتلا به عقب ماندگی متوسط ذهنی نیاز به حمایت قابل توجهی در مدرسه، در خانه، و در جامعه به منظور مشارکت کامل. در حالی که پتانسیل علمی خود محدود است، آنها می توانند مهارت های ساده و ایمنی و یادگیری را به شرکت در فعالیت های ساده است. به عنوان بزرگسال ممکن است آنها را با پدر و مادر خود زندگی می کنند، در یک خانه گروه حمایت، و یا حتی نیمه مستقل با خدمات حمایتی قابل توجهی به کمک به آنها، به عنوان مثال، مدیریت امور مالی خود را. به عنوان بزرگسال، آنها ممکن است در یک کارگاه پناه کار می کنند.
فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی شدید یا عمیق نیاز پشتیبانی فشرده تر و نظارت خود را و یا تمام زندگی خود را. آنها ممکن است برخی از فعالیت های زندگی روزمره را یاد بگیرند. بعضی از آنها مراقبت توسط یک سرپرست تمام وقت نیاز دارد.
علت
-مرتبط عقب ماندگی ذهنی
در میان کودکان، علت آن ناشناخته است برای یک سوم تا نیمی از موارد. سندرم داون، سندرم velocariofacial، و سندرم الکل جنینی هستند که سه مورد از شایع ترین علل ذاتی است. با این حال، پزشکان دریافته اند بسیاری از دلایل دیگر است. شایع ترین آنها عبارتند از:
اختلالات ژنتیکی است. گاهی اوقات از کار افتادگی است که توسط ژن های غیر طبیعی به ارث رسیده از پدر و مادر، اشتباهات زمانی که ژن ترکیب، و یا دلایل دیگر ایجاد می شود. شرایط ژنتیکی شایع ترین سندرم، سندرم Klinefelter، سندرم X شکننده (رایج در میان پسران)، نوروفیبروماتوزیس، کمکاری مادرزادی تیروئید، سندرم ویلیامز، فنیل (PKU)، Prader-ویلی و نشانگان عبارتند از پایین است. سایر اختلالات ژنتیکی عبارتند از: سندرم Phelan-McDermid (22q13del)، Mowat ویلسون سندرم، ciliopathy ژنتیکی، [6] و Siderius نوع X مرتبط با عقب ماندگی ذهنی (OMIM 300،263) و توسط جهش در ژن PHF8 (OMIM 300،560) ایجاد می شود. در نادرترین موارد، ناهنجاری های با کروموزوم X یا Y نیز ممکن است باعث از کار افتادگی است. 48، XXXX و 49، سندرم XXXXX تعداد کمی از دختران در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد، در حالی که پسران ممکن است توسط 47، XYY، 49، XXXXY، یا 49، XYYYY تحت تاثیر قرار.