مقدمه
کار می تواند به عنوان انجام وظایفی تعریف شود که متضمن صرف کوششهای فکری وجسمی بوده وهدفشان ولید کالاوخدماتی است که نیازهای انسانی را بر آورده می سازد وشغل پا پیشه: کاری است که در مقابل مزد یا حقوق منظمی انجام می شود . کار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادی است شامل نهادهایی است که با تولید وتوزیع کالا وخدمات سر وکار دارد وویکی از تحولات بسیار مهم ودر عین حال متناقص با جامعه شناسی کار در دهه ماه اخیر مقوله جهانی شدن است . جهانی شدن واژه ای بود که توسط جورج مودلسکی در دهه 1970 برای توصیف ارتباط تدریجی موجود بین جامعه های متفاوت به وجود آمد .
جهانی شدن از آن زمان به بعد معانی مختلفی را در بر داشته از جمله تراکم وآگاهی فزاینده نسبت به جهان ( رابستون 1992 ) ، رشد سازمانهای مزا ملیتی از هر نوع – اگر چه شرکت های بزرگ چند ملیتی علا قمند ند محور بیشتر نوشته ها را تشکیل دهند وبه طور روز افزونی به دنیا ی تجارت مسلط شوند ( کوپررید رو پاس مور 1991 ) ، حضور جهانی کوکا کولا ومک دو نالد ، به شثابه شمایل های مقدس مذهبی ، رشد شیوه های تولید جهانی مانند شیوه هر چند در موقع خود ، کیفیت کامل ونظایر آن (باسبون 1995 )، تولید جهانی مانند سیستم کار ( ka ) در شرکت فورد وموسیقی غربی پاپ.
پاسخ به جهانی شدن به اندازه خود پدیده جهانی شدن متنوع است . از یک طرف توسعه همکاری های جهانی وبه هم فشردگی همزمان مکان وزمان طبق نظریه افرادی که تزجهانی شدن را می پذیرند فرآیندی را که توسط اولین نشانه های اقتصاد سرمایه داری شروع شده وبه ثمر نشانده است . در نهایت به دورهای می رسید که در آن هر چه که بین مردم مشترک است به چیزی متفاوت ارتقاء می یابد . دوره ای می رسیم که در آن هر چه که بین مردم مشترکات به چیزی متفاوت ارتقاء می یابد . دوره ای که در آن می توانید هویت خود را به جای اینکه در اثر رخداد تولد به ما تحمیل شده باشد خود انتخاب کنید ودر آن توانایی وشایستگی های منحصر به فرد هر دوره وهر منطقه ای به دقت پرورش یافته ودرون بازار جهانی برای همگان یعنی تولید کننده ومصرف کنند ه هر دو به یک اندازه ، یک پارچه ومنسجم گردد.
بعضی از منتقدین جهانی شدن اعتقاد دارند که ما به سوی نوعی همگرایی جهانی حرکت می کنید که در آن فرهنگها وهویت ملی ، قومی ومحلی به وسیله پدیده ای مانند مک دو نادی شدن ( رایتز 1993 ) ویا مایکروسافتی شدن جهانی محو می گردند ( ولاس 1997 ) ودر آن معنی واقعی هنر به خودی خود به زودی منتقدین اعتقاد دارند که تنها کشورهای فقیر تر از جهانی شدن بهره ای نخوتهند برد حقی درون کشور های ثروتمند نیز تنها خدمات مالی است که سود خواهد برد فعالیتهای تولید ( دیوان 1997)بیشتر کشور های در حال توسعه در حالی که به طور کلی از محتاط بودن به سوی هشت بودن نسبت به
شرکت های چند ملیتی از دهه 1960 تا کنون تغییر جهت داده اند در حال حاضر هر چه باشند در روابط خود با این شرکت ها دیگر منفصل نیستند .
تعدادی از منتقدین تاکید کرده اند که وعده جهانی شده می بایست اقتصادی در حال توسعه را تا سطح قابل قبول توسط کشور های توسعه یافته بالا بکشد . اما واقعیت این است که هر چه ثروتمندان ثروتمندتر وفقرا فقیر تر می شوند قطبی شدن فرصت ها وثروت در سطح جهان تشدید می یابد
افزایش بی سابقه نیروهای رقابت کننده به وجود آمدن نوعی عدم امنیت فردی واز هم پاشیدگی جمعی است واین هم زمانی رخ می دهد که اعتمادها وسنت ها وعادات قبلی درون سیل جهانی شدن نا بود می گردند واین زمانی است که شرکت های کوچک نا امیدانه وبا انعطاف پذیری سعی می کنند در مقابل رقابت مقاومت کنند .
جهانی شدن و همگرایی :
نظریه جهانی کردن تجارت به مثابه ساز وکاری برای وحدت جهانی یا لااقل عاملی برای نزدیک کردن جامعه ها وگروههای مختلف به همدیگر در بعضی از تعاریف جهانی شدن منعکس شده است از جمله ( جهانی شدن در تعریف را بینز (1996 ) به مثابه مرحله ای در توسعه اقتصادی جهانی ارزیابی شده است در که در آن تمام جنبه های اقتصاد مانند مواد خام ، کار ، اطلاعات ، حمل ونقل، امور مالی ، توزیع ، بازار یابی در سطح جهانی با هم ترکیب شده یا با هم وابستگی درونی دارند » کاستلز می گوید « منظور از اقتصاد جهانی اقتصادی است که به عنوان یک واحد در زمان واقعی بر یک مبنای سیاره ای عمل می کند »
همگرایی یا واگرایی
در جایی که همگرایی در حال رخ دادن است ضمانتی وجود ندارد که در مرحله بعدی به واگرایی مبدل نشود وآیا جهانی شدن به همگرایی مهارت ها منجر میگردد مطابق یک قرارداد(یعنی برمبنای قضیه استولپر – ساموئل سون که برای اولین بار در دهه 194 به وجود آمد ) جهانی شدن تجارت قاعدتاً باید مهارت ها ودستمزدهای هر گروهی را که در بازار کار اکثریت را به دست می آورد افزایش دهد . به این معنا که سطح مهارت از همین طریق سطوح دستمزدها ولاجرم سطح استاندارد در زندگی باید در مقایس موجود یک کشور به هم نزدیک شدند . بنابراین در بین ملت ها جایی که کارماهر بر کار غیر ماهر تسلط دارد ، جهانی شدن تقاضارا برای کارماهر افزایش داده تقاضا برای کار غیر ماهر ( که ممکن است در هر جای دیگر منبع کار محسوب شود ) کاهش می دهد آنچنانکه این تاثیر کلی وعام به افزایش سطح مهارتی منجر گردیده واز این طریق روی نا برابری دستمزدها تاثیر می گذلرد عکس این جریان قاعدتاً در کشورهایی با توده های عظیم کار گران غیر ماهر اتفاق می افتد که خدمات آنها بیشتر به سوی استخدام کشیده شده و در نتیجه تقاضا برای کارگر ماهر به خارج منتفی می گردد این جریان لااقل در تئوری چنین است . با وصف این تجربه کشورهایی که اطلاعات را نگهداری می کنند نشان می دهد که بعضی ازکشورها نسبتاً به عنوان کشوری با نیروی کار غیر ماهر بیشتر شهرت یافته اند تا ماهر ( مثل مکزیک ، شیلی ، اوروگوئه ، کلمبیا ، کاستاریکا ) که فاصله بین دستمزد کارگران ماهر و غیر ماهر مداوم افزایش می یابد اما کاهش نمی یابد گزارش توسعه انسانی سازمان ملل ( 1997) نشان می دهد که فاصله در حال افزایش بین ثروتمند و فقیر نتیجه « جهانی شدن گزینشی » توسط غرب می باشد که درآن کمک می شود تا صادرات و خدمات مالی در کشور های در حال توسعه افزایش یابد در حالی که در کشورهایی که برای غرب اهمیت زیادی ندارد( البته از دیدگاه خود کشورهای غربی) از اقداماتی مانند اصلاحات ارضی و سرمایه گذاری در صنعت نساجی پرهیز شود . یکی از نتایج اصلی حرکت به سوی جهانی شدن به وجود آمدن رقابت شدیدتر در بین کشورها و شرکت هاست . در نتیجه شرکت ها در کاهش شدید هزینه های کاری خود از طریق کوچک کردن و انعطاف پذیر کردن سیستم های تولیدی بازسازی مهندسی و نظایر آن نه تنها دست به تغییرات عمده زده اند بلکه علاوه بر آن برای رسیدن به بهبود کالا و خدمات از طریق سیستم های مدیریت کیفیت کامل و برنامه های توجه به مشتری قدم های بلندی برداشته و یا لااقل در این مسیرکوشش کرده اند .
در فرآیند تولید در همگرایی تغییرات اساسی آغاز شده که یکی از این تغییرات بازسازی سیستمها در مسیر اصول هر چیز در موقع خود که در آن سطح سرمایه سهامی در حداقل بوده و فرآیند تولید بر مبنای کشانیدن درست و به موقع بخش ها و خطوط فرعی تولید به درون خط تولید اصلی برایتولید محصول کامل و بارگیری انجام می پذیرد .
دومین تغییر اساسی نسبت به این شیوه کار به مشابه نوعی نتیجه رقابت جهانی شناخته شده بازسازی مهندسی سازمان ها می باشد بیشتر سازمان ها از نظر سنتی حول محور عمودی ساخته شدهاند به این معنا که افرادبسیار مهم در این ساختار در سطح بالاتری قرار دارند و ساختارهای کاملاً آشکار ، آنهایی هستند که تولید را از نگهداری فروش را تولید و حسابرسی را از پرسنل و غیره جدا میکنند و در هیچ کجای این محور جایی برای مشتری وجود ندارد به این علت که مشخصات مربوط به مشتری در محور افقی در نقطه مقابل بافت ساختار سازمانی قرار می گیرد.
سومین تغییر در سازمانها ایجاد صور مختلف انعطاف پذیری می باشد.
چهارمین تغییر همگرا به ظهور مدیریت منابع انسانی مربوط می شود .
مدیریت منابع انسانی با این پیشنهاد که منابع انسانی ، اگر و تنها اگر درست مورد استفاده قرار گیرد یک منبع رقابتی است که تصور سنتی را که کار هزینه ای است که باید به حداقل برسد کاملاً به هم می زیند ، کمک و حمایت مردم از یک سازمان می تواند از یک حداقل ساده تا یک حداکثر باور نکردنی در نوسان باشد . دو متغییر از این رویکرد در طول زمان تکامل یافته است . اول تفسیر « سخت» مدیریت منابع انسانی که می خواهد نحوه استفاده از منابع انسانی را به بازار خاصی ربط دهد. دوم در تفسیر « نرم » مدیریت منابع انسانی برای ایجاد کارهای دارای ارزش فوق العاده و مسوول روی این نرم سرمایه گذاری بیشترین تأکید به عمل می آید.
بین بعضی از عناصر اقتصادی و فرهنگی و حکومتی نوعی همگرایی وجود دارد.
جهانی شدن و نوآوری :
هر چیز جذابی ظاهراً تازه به نظر می آید اما شیوه هایی وجود دارند که رشد را در سطوح مختلف و با تکنولوژی های مختلف به سادگی به مشابه بازگشت صور قبلی جهانی شدن تلقی می کنند . برای مثال روستا هم شکستن مرزهای قلمرویی نسبتاً تغییر ناپذیر قبلی وانجام اقتصادی و سیاسی جدید را در گسترش امپراطوری های قبلی مانند امپراطوری اسکندریه روم ، مغول و ... میتوان دید در رابطه با آلودگی صنعتی در آغاز انقلاب صنعتی در بریتانیا تا زمان انتقال این عامل به ایالات متحده از اروپا ، آلودگی محیط بی اعتنا به مرزهای سیاسی همیشه****** از نظر جهانی پر اهمیت محسوب شده است.
بحث های اخیر جهانی شدن تعدادی از مباحث پیشین را در باره اهمیت فرهنگهای ملی که تحت فشارهای همگرایی برای استانداردهای جهانی قرار داشتند تحت تأثیر قرار داده
است . بعضی از متفکرین معتقدند که یا دنیا به سوی یک فرهنگ جهانی در حرکت است که خوب یا بد نشانه به وجود آمدن سرمایه داری دموکراتیک است . یا نفوذ فرهنگهای ملی برای تسلط هر نوع معیار جهانی بسیار قوی است یا اینکه استاندارهای زندگی در بین قدرتهای اقتصادی رهبری کننده دوباره بهسوی همگرایی به پیش می روند . دکتر توسلی معتقد است که یکی از خصیصه های اصلی پیشرفت تاریخی سرمایه داری صنعتی به عنوان یک نظام اقتصادی لزوم افزایش کارآیی نیروی کار بوده است با همین که سرمایه داری به نهایت توسعه تشکیلات اولیه اش برسد نمی توانست با افزایش ساعات کار یا روزهای کاری یا بهره گیری از نیروی کار زنان و کودکان با دستمزد کم ، کارآیی و بهره وری را افزایش دهد . در اینجا افزایش بهره وری باید از راه کاربرد علم و تکنولوژی به دست
می آمد . دراین حال اتوماسیون مراحل مکانیزه شدن وتولید انبوه را با استفاده از دستگاههای پیچیده تر و کامپیوترهایی به پیش برد که قادر به تولید کالا ، کنترل میزان تولید تبادل اطلاعات هماهنگ ساختن جریان های مختلف تولیدات پیچیده ونیاز منحصر به عامل انسانی است منابع خودکار نیاز شان به کارگرانی است که می توانند کامپیوتر را برنامه ریزی کنند و مراحل مختلف پیشرفت کارها نظارت داشته باشند آنها به مهندسین و کارمندان بیشتر نیاز دارند تا مسئولیتهایی را که بالاتر از کارگران خط زنجیره ای تولید است به عهده گیرند کارکردن در صنایع خودکار ممکن است به معنای نشستن کنار میز و جعبه کلیدها در اطاق کنترل باشد و حتی ممکن است عده ای در خانه شخصی خود این فعالیت و کنترل را از راه دور انجام دهند و نیاز به رفت و آمد به محل کار نباشد .
توضیح جهانی شدن :
از سال 1981 تا 1994 سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای در حال توسعه از 13 میلیارد دلار به 80 میلیارد دلار افزایش یافت. نتایج این توسعه این بود که در دهه 1980 بسیاری از شرکت های فرا ملیتی به طور منظور بین 25 تا 4 درصد سود خود را از طریق سرمایه گذاری درآن سوی دریاها به دست آورند که این عمل با همکاری بانکهای تجارت آمریکا که بیشتر از 60 درصد سود ناشی از فعالیت های خارجی را کسب می کردند انجا پذیرفت جدا از میزان دقیق و چشمگیر سود یا بازگشت سرمای گذاری ها شرکتهای فراملیتی دلایل دیگری برای گسترش یافتن در کشورهای خارجی داشتند.