تحقیق جاسوسی در فقه

Word 37 KB 32767 8
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  •  

    جاسوسی، مفهومی در فقه و حقوق موضوعه ناظر به فعالیت کسی که پنهانی یا تحت عنوان نادرست به گردآوری اطلاعات به نفع دشمن پردازد؛ چنین کسی با شرایطی که در فقه و حقوق مقرر است، به عنوان مجرم شناخته می‌شود و بسته به نوع فعالیت، محکومیتهایی برای او منظور می‌گردد.
    برای بیان مفهوم جاسوس واژه‌های متفاوتی به کار گرفته می‌شد که از آن میان دو واژۀ «عین» و جاسوس در زبان عربی از همه پرکاربردتر بودند. فارغ از بحث لغت‌شناسی، برخی تدقیقات عالمان دربارۀ این واژگان از حیث ارزش فرهنگی درخور توجه است. لغویان گاه در مقایسۀ میان جایگاه دو واژۀ جاسوس و ناموس، جاسوس را به «صاحب سرالشر» (ابن منظور، ذیل جسس) تفسیر کرده‌اند که خود نشان می‌دهد حتى برای آنان که فعالیت جاسوسی را در راستای منافع خود می‌دیدند، اصل این فعالیت، نوعی شرِ «لا بد منه» بوده است؛ در حالی که واژۀ «عین» که بر اساس استعاره‌گیری از مفهوم «چشم» ساخته شده بود چنین بار معنایی منفی‌ای را حمل نمی‌کرد و در کاربردهای همدلانه اغلب بر جاسوس ترجیح نهاده می‌شد.
    با توجه به مادۀ «ج س س»، فعل تجسس و اسم جاسوس هر نوع مداخله برای حصول اطلاع در مواردی را که موضوعی از فرد پنهان می‌شد دربر می‌گرفت؛ بر این پایه، طیفی از مصادیق تجسس مربوط به مداخلۀ افراد در زندگی خصوصی یکدیگر بود که موجب آزردگی فردی می‌شد که در زندگی او کنجکاوی شده است؛ این همان تجسس است که در آیۀ شریفۀ 12 سورۀ حجرات (49) از آن نهی شده است. بنا به گفتۀ یحیی بن ابی کثیر از عالمان سدۀ 2ق/ 8م تجسس به معنای جست‌وجو از «نهانهای مردم» (عورات الناس) و «تحسس» گوش نهادن به سخن مردم است؛ هرچند غالب لغویان آن دو را واژه‌هایی مترادف شمرده‌اند (ابن انباری، 275-276). در عمل، در کاربردی که واژۀ جاسوس طی سده‌ها در تاریخ اسلام داشته، مصادیق آن محدود به جست‌وجو از نهانهای مردم، اما نه از سوی عموم مردم، بلکه از سوی نهادهای سیاسی یا نظامی بوده است.
    کسانی که به فعالیت جاسوسی می‌پرداختند، گاه افرادی عادی بودند که به صورت موردی و کوتاه مدت به این عمل گمارده می‌شدند (مثلاً نک‍ : فتوح...، 12)، گاه افرادی با مهارتهای خبرگیری بودند که به صورت مقطعی برای انجام دادن مأموریتی خاص، به محل مأموریت خود گسیل می‌شدند (مثلاً نک‍ : نویری، 24/12) و گاه جاسوسانی حرفه‌ای بودند که در محل مأموریت خود نفوذ می‌کردند و می‌توانستند در پوششی که برای دشمن خودی به نظر می‌آمد، مأموریت خود را انجام دهند؛ در چنین مواردی بود که گاه حضور جاسوس حس می‌شد، اما به شخص شناخته نبود (مثلاً نک‍ : حمدالله، 494؛ قس: ابن اثیر، 12/362).
    جاسوسان چه در مأموریت کوتاه مدت و چه درازمدت، از پوششهای موجه استفاده می‌کردند؛ یکی از شایع‌ترین این پوششها، معرفی کردن خود در لباس تجار بود. ابوجعفر منصور برای جلوگیری از فعالیت جاسوسان در لباس تجار چاره‌ای جز آن ندید که بازار را از مرکز شهر بغداد به محلۀ کرخ منتقل کند تا اگر نمی‌تواند جاسوسان را بشناسد، دست کم امکان خبرگیری آنها را محدود کند (نک‍ : طبری، تاریخ، 7/653). گاه نیز جاسوسان در لباس درویشان و فقیران ظاهر می‌شدند؛ این پوشش به اندازه‌ای برای جاسوسی شیوع داشت که گفته می‌شود طی سالها، بسیاری از درویشان واقعی قربانی سوءتفاهم گشتند و به عنوان جاسوس کشته شدند (نک‍ : قلقشندی، 7/262، 8/ 68؛ نویری، 31/90). اینکه ابوعبدالله سعید بن برید نباجی، زاهد شهر طرسوس را کسانی که در نماز به وی اقتدا کرده بودند، متهم به جاسوسی برای رومیان کردند هرچند به زودی بی‌پایگی آن آشکار شد حکایت از آن دارد که مردم عصر چنین پوششی را برای یک جاسوس رومی دور از ذهن نمی‌دانستند (ابن عساکر، 21/ 19، 22).
    با آنکه وظیفۀ اصلی جاسوس رساندن خبر از نهان دشمن بود، اما گاه کارکردهای دیگری نیز برای او مفروض بود؛ از جمله برخی جاسوسان وظیفه داشتند که در صفوف دشمن رخنه کنند و بدون آنکه مقصد خود را آشکار سازند، در لباس خودی به تضعیف سازمان‌دهی آنان بپردازند (مثلاً نک‍ : همانجا؛ طبری، همان، 8/443؛ نیز کاشف الغطاء، 2/400)، یا موضع خصمانۀ خود را بر شماری از خواص آشکار کنند و آنان را به وعده و فریب به همکاری با دشمن فرا خوانند (مثلاً نک‍ : ابشیهی، 224؛ ذهبی، 13/45).
    همان‌گونه که اشاره شد، جاسوس بیشتر نزد مسلمانان دارای بار معنایی منفی بوده، و در غالب مواردی که از جاسوس سخن می‌آید، ناظر به فعالیتهای جاسوسی دشمنان بر ضد مسلمانان است. در پی‌جویی از ادلۀ نقلی، تا آنجا که مربوط به آیات قرآن کریم است، سفیان بن عیینه معتقد بود آیه‌ای که در قرآن کریم به ذکر جاسوس پرداخته آیۀ 41 از سوره مائده(5) است که ناظر به استراق سمع بوده است (ابن عربی، 2/124؛ سمعانی، 2/ 38).
    در اخبار منقول از سیرۀ نبوی، موارد مکرری دیده می‌شود که نشان می‌دهد مسئلۀ جاسوسیِ کفار بر ضد مسلمانان از همان عصر ظهور اسلام مصداق داشته است. در حدیثی به روایت امام علی(ع) آمده است که حاطب بن ابی بلتعه در نامه‌ای از مدینه به مشرکان مکه، اخباری دربارۀ پیامبر(ص) در اختیار آنان قرار داده بود، ولی به اشارۀ پیامبر(ص) امام علی(ع) و چند تن دیگر از صحابه نامۀ ارسالی را در میان راه ضبط کردند. پس از فاش شدن ماجرا، حاطب چنین عذر طلبید که من مانند دیگر مهاجرین از قریش نیستم، بلکه از افراد ملصق به قریشم و اگر با آنان همکاری نمی‌کردم، خویشاوندانم در امان نبودند. او تأکید کرد که جاسوسی‌اش به سبب کفر و ارتداد و حتى رضای به کفر نبود. عمر از پیامبر(ص) خواست تا اجازه دهد جان وی را بگیرد، اما پیامبر(ص) یادآور شد که وی از حاضران در جنگ بدر بوده است؛ و از گناه وی درگذشت (نک‍ : بخاری، 3/1094؛ ابوداوود، 3/47؛ طبری، تفسیر، 28/ 58). در حدیثی دیگر به روایت حارثه ابن مضرب، فرات بن حیان به عنوان جاسوس ابوسفیان معرفی شده است؛ وی آن‌گاه که رابطه‌اش با مشرکان برملا شد، نزد انصار ادعا کرد که من مسلمانم، اما پیامبر(ص) فرمود که ما دربارۀ کسانی چون فرات، آنان را به «ایمانهم» وا می‌گذاریم (حاکم، 2/126، 4/407؛ ابوداوود، 3/ 48؛ بیهقی، 9/147). حدیث دیگری به روایت سلمه بن اکوع، نقل شده است که جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمد، چندی نزد حضرت و صحابه بود و ناگهان گریخت؛ پیامبر(ص) فرمود او را بیابند و به قتل رسانند (بخاری، 3/1110؛ ابوداوود، 3/ 48-49؛ احمد بن حنبل، 4/50).
    عالمان پسین براساس این چند حدیث کوشش کرده‌اند تا احکام جاسوس را تعریف کنند و میان جاسوس مسلمان و غیرمسلمان و حتى میان کافر ذمی و حربی فرق نهند، براساس روایات، دو جاسوس یکی مسلم و دیگری ذمی را نزد عمر بن عبدالعزیز آوردند؛ وی ذمی را به اعدام محکوم کرد و جاسوس مسلمان را مجازاتی خفیف‌تر داد (ابن سعد، 5/352)، رویه‌ای که بعدها مبنای نظر برخی از فقها قرار گرفت (مثلاً نک‍ : ابن عربی، 4/227).
    طی سده‌های 2-3ق/ 8-9م مجازات جاسوس موضوع بحث فقیهان بزرگ‌بود؛ دربارۀ کافر حربی چه برپایۀ حدیث سلمه بن اکوع و چه برپایۀ اصل حرمت نداشتن خون کافر حربی فقیهان به اتفاق، نظر به اعدام جاسوس داشته‌اند؛ اما دربارۀ کافر ذمی و مسلمان اختلاف نظر وجود داشت (نووی، 12/67؛ ابن مفلح، ابراهیم، 3/433). برخی با استناد به حدیث فرات از آن جواز قتل جاسوس ذمی را برداشت کرده‌اند، هرچند چنین دلالتی در حدیث آشکار نیست (شوکانی، 8/155). برخی از منابع فقهی
    به خصوص منابع حنبلی جاسوس را به اسیر ملحق کرده، با استناد به آیۀ قرآنی در تخییر امام نسبت به تعیین مجازات اسیر یعنی اعدام، بردگی، خرید آزادی یا آزادی بدون شرط همان تخییر و همان گزینه‌ها را برای امام دربارۀ جاسوس نیز قائل شده‌اند، انتخابی که می‌تواند بر اساس مصالح و به اقتضای مورد انجام گیرد (ابن قدامه، 9/281-282؛ ابن حزم، 4/52).
    مالک و برخی پیروان او چون ابن قاسم و اشهب اعدام کردن یا انتخاب گزینه‌های دیگر دربارۀ جاسوس را به نظر امام واگذار کرده‌اند که براساس مصالح دربارۀ آن تصمیم‌گیری کند. در میان پیروان او عبدالملک ابن ماجشون معتقد بود که اگر فرد دستگیر شده به طور مستمر به جاسوسی می‌پرداخته است، باید کشته شود (ابن عربی، 4/225؛ قرطبی، 18/53؛ نووی، 16/56)، این دیدگاهی است که نزد برخی حنبلیان چون ابن جوزی هم دیده می‌شود (مثلاً نک‍ : ابن مفلح، محمد، 6/113). ممکن است بتوان نقل برخی منابع مبنی بر جواز قتل جاسوس را که از مالک و برخی حنبلیان مانند ابن عقیل نقل می‌شود، بر موارد خاص مانند آنچه یاد شد، حمل کرد، هرچند شخص احمد بن حنبل در این باره احتیاط می‌ورزید و قائل به توقف بود (ابن تیمیه، 28/ 109، 345، 35/405).
  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

جاسوسي، مفهومي در فقه و حقوق موضوعه ناظر به فعاليت کسي که پنهاني يا تحت عنوان نادرست به گردآوري اطلاعات به نفع دشمن پردازد؛ چنين کسي با شرايطي که در فقه و حقوق مقرر است، به عنوان مجرم شناخته مي‌شود و بسته به نوع فعاليت، محکوميتهايي براي او منظور مي‌

ماهيت رشوه در فقه و حقوق موضوعه چکيده : رشاء و ارتشاء از جمله جرايمي هستند که به آنها بسيار پرداخته شده لکن هيچگاه تعريف دقيقي از آنها ارائه نشده است؛ از اين رو بنده در اين مقاله از منظر فقهي و باتوجه به نظر غالب فقها چه متقدمين و چه معاصرين به اين

چکیده میان جرایم رایانه ای، جاسوسی یکی از جرایم خطرناک در سطح ملی و بلکه بین المللی محسوب می شود. خطر امنیتی که این جرم برای امنیت ملی کشور و اقتدار و حاکمیت دولتها دارد آنها را وادار به برخوردسرسختانه با این جرم نموده است. مهم ترین هدف د ر جاسوسی، کسب اطلاعات و اسرار اطلاعاتی سازمان ها، به ویژه سازمان های دولتی است. اینترنت که بزرگ ترین غول اطلاعاتی قرن بیست و یک به شمار می ...

از ديرباز مفهوم جرم سياسي در اذهان عمومي و تشخيص آن از جرايم ديگر بدون آنکه تعريفي از آن شده باشد قابل درک بوده است. بزهکاران سياسي در ترازوي قضاوت مردم با بزهکاران عادي که تحت تأثير انگيزه هاي فردي و اغراض پليد مرتکب جرم مي شدند هيچ گاه برابر نبوده

از ديرباز مفهوم جرم سياسي در اذهان عمومي و تشخيص آن از جرايم ديگر بدون آنکه تعريفي از آن شده باشد قابل درک بوده است. بزهکاران سياسي در ترازوي قضاوت مردم با بزهکاران عادي که تحت تأثير انگيزه هاي فردي و اغراض پليد مرتکب جرم مي شدند هيچ گاه برابر نبوده

الزامي که براي هر شخص وجود دارد رعايت يکسري قوانين و مقررات است و بر اين اساس اگر هرکس به ديگري ضرري وارد کند بايستي آن را جبران نمايدکه در فقه از آن به قاعده ( لا ضرر و لا ضرار في الاسلام ) تعبير شده است. ( در اسلام هيچ گونه ضرري توجيه نشده است. )

دوازدهم بهمن ماه بیست و شش سال پیش، هنگامی که «امام» از میقات 15 ساله خویش بازگشت، چنان آرامش ملکوتی داشت و نفس مطمئنه‌ای می‌نمود که گویی همچون «موسی کلیم» در قیام «لله» خویش به مقام «صعق» و «صحو» نائل شد، و اینک از میقات بازگشته است. میقاتی که نقطه آغاز آن هنگامی بود که برگونه متجاوزان «قبطی» (آمریکایی) چنان سیلی زد که عزّت مسلمین و استقلال کشور را تضمین کرد. گمان آن بود که آن ...

مقدمه از دیرباز مفهوم جرم سیاسی در اذهان عمومی و تشخیص آن از جرایم دیگر بدون آنکه تعریفی از آن شده باشد قابل درک بوده است. بزهکاران سیاسی در ترازوی قضاوت مردم با بزهکاران عادی که تحت تأثیر انگیزه های فردی و اغراض پلید مرتکب جرم می شدند هیچ گاه برابر نبوده اند . امروزه نیز بزهکاران سیاسی که عموماً به سائقه میهن پرستی و دفاع از آرمانهای انسانی با قطامهای حکومتی مخالفت می ورزیدند و ...

مقدمه از دیرباز مفهوم جرم سیاسی در اذهان عمومی و تشخیص آن از جرایم دیگر بدون آنکه تعریفی از آن شده باشد قابل درک بوده است. بزهکاران سیاسی در ترازوی قضاوت مردم با بزهکاران عادی که تحت تأثیر انگیزه های فردی و اغراض پلید مرتکب جرم می شدند هیچ گاه برابر نبوده اند . امروزه نیز بزهکاران سیاسی که عموماً به سائقه میهن پرستی و دفاع از آرمانهای انسانی با قطامهای حکومتی مخالفت می ورزیدند و ...

الزامی که برای هر شخص وجود دارد رعایت یکسری قوانین و مقررات است و بر این اساس اگر هرکس به دیگری ضرری وارد کند بایستی آن را جبران نمایدکه در فقه از آن به قاعده ( لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام ) تعبیر شده است. ( در اسلام هیچ گونه ضرری توجیه نشده است. ) در مسئولیت مدنی موضوع بدین شیوه بیان شده است که هر کس در اثر و نتیجه بی احتیاطی، سهل انگاری و بطور کلی در اثر تقصیر، خسارتی به دیگری ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول