خشونت در محل کار مسئله ای جدی در ارتباط با سلامت و ایمنی محسوب می شود.
در شدیدترین شکل ممکن، قتل یا آدم کشی جزء سومین دلیل عمده جراحات یا صدمات شغلی کشنده (مرگبار) در ایالات متحده محسوب می شود.
مطابق با گزارش ((اداره آمار جراحات وصدمات شغلی مرگبار)) (CFOI)، در ایالات متحده در سال 2001، 639 مورد قتل در محل کار اتفاق افتاده است، که این رقم از 8786 مورد جراحات و صدمات مرگبار کاری است که صورت پذیرفته اند.
کلاً 2886 مورد مرگ مرتبط با کار با وقایع 11 سپتامبر در ارتباط بوده اند.
صرف نظر از این مرگ و میرها، رقم کلی مرگ و میر در محل کار برای سال 2001 معادل با 59000 مرگ بوده است.
خشونت در محل کار مراکز درمانی در بسیاری از کشورها در جهان صنعتی به عنوان یک مشکل جدی مطرح می باشد، و تحقیقات سازمان بهداشت جهانی (WHO) نشان می دهند که خشونت در محل کار مراکز مراقبتی درمانی در واقع یک پدیده جهانی محسوب می شود.
تضاد و روبروی هم قرار گرفتن مرزها، فرهنگ ها، محیط های کاری، و گروههای شغلی مسبب خشونتی می باشند که در محل کار مرکز درمانی در یک سطح بسیار بالایی مشاهده می شود.
تحقیقات جدید نشان می دهند که بالغ بر نیمی از پرسنل بخش درمانی که جان سالم به در کرده اند حدقل یک بار در سال قبل از این مطالعه، خشونت فیزیکی یا روانی را تجربه کرده اند.
مقدمه ای بر خشونت در محل کار مرکز پزشکی یا درمانی: تحقیقی روی پزشکان در اکتبر سال 2003 که از سوی ((مجمع تحقیقات اقتصادی و سیاست های بهداشتی درمانی انجمن پزشکی بریتانیا)) (BMA) صورت گرفت نیز نشان داد که نیمی از پزشکان عقیده دارند که خشونت درمحل کار به عنوان یک مشکل محسوب می شود.
از تقریباً 1000 پزشکی که به این تحقیق پاسخ دادند یافته های کلیدی موارد زیر را در بر می گرفت: برای تقریباً نیمی از پزشکان، خشونت در محل کار یک مشکل محسوب می شود.
از هر سه فرد پاسخ دهنده، یک نفر شکلی از خشونت را در محل کار در سال گذشته تجربه کرده بود.
این شامل حال هم پزشکان بیمارستان و هم پزشکان عمومی می شد.
اکثر وقایع خشونت آمیز در مطب پزشکان یا بخش بیمارستان ها اتفاق می افتادند.
در میان پزشکان عمومی اکثریت این وقایع در مطلب یا اتاق انتظار، و برای پزشکان بیمارستان ها، بیشتر در بخش های بیمارستان صورت می پذیرفتند.
در بین پزشکان بیمارستان ها، آنانی که در بخش های حوادث، اورژانس و روان سنجی کار می کردند بیشتر از بقیه خشونت بیمار را تجربه می نمودند.
از بین پزشکان که خشونت را تجربه کرده بودند تقریباً همگی (95 درصد) در سال گذشته قربانی سوء استفاده ها یا بدرفتاری های شفاهی (لفظی) بودند.
دلیل اصلی خشونت به عنوان مشکلات مرتبط با سلامت یا مسائل و مشکلات شخصی، نارضایتی از خدمات ارائه شده، یا مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، مشاهده گردید.
دکتر برایان پاترسون که جدیداً به عنوان رئیس شورای ایرلند شمالی BMA انتخاب شده بود با ذکر این جمله، یافته های تحقیقاتی را جمع بندی نمود: ((یافته های این تحقیقات در مورد آن چیزی که ما از آن به خشونت یاد می کنیم شواهد حقیقی بسیار محکمی را ارائه می دهند یعنی اینکه خشونت در محل کار مراکز درمانی پزشکی در غالب اوقات و بطور فزاینده ای، شیوع دارد یا متداول است)).
مثال موردی: در حالیکه تحقیقات غالب پیشین، تأثیر خشونت بیمار را گزارش می کنند، تحقیق دیگری از سوی ((مرکز برنامه ریزی و بنیاد جرم شناسی، جراحات، خشونت و جرم استرالیا))، درباره کارکنان مراکز درمانی به عنوان عاملان خشونت موارد زیر را نشان می داد: ((در 59% از واکنش ها و پاسخ ها، پزشکان و پرستاران ذکر نمودند که کارکنان مراکز درمانی خودشان مقصرین واکنش تجاوزکارانه در قبال بیماران بوده اند)).
علاوه بر این، مثال نمونه زیر یک واقعه هراس انگیز را نشان می دهد که در آن یک کارمند مرکز درمانی یک پزشک را به قتل رسانده است.
در مرکز درمانی مشکل عبارت از عملکرد کاری بود.
Chen (42 ساله) بعد از 2 سال گذراندن برنامه و طرح رزیدنسی در دانشگاه می سی سی پی، به دانشگاه واشنگتن رفت.
قبل از ورودش، او یک دانشمند متعهدی بود ولی او شروع به تلاش در یکی از معروف ترین برنامه ها و طرح های آسیب شناسی نمود.
او عصبانی شد و طبق گفته اش کار او زیر سطح متوسط محسوب می گردید و زمانی شد که با سوپر وایزرش درگیر شد.
وقتی سر پرستارش به او توصیه کرد که برنامه دیگری را دنبال کند و یا اینکه مشاوره روانشناسی را پیگیری نماید، او بیشتر ناراحت شد.
بعضی از همکاران آسیب شناسی آنقدر از Chen ترسیده بودند که در هنگام بودن او در محیط آنجا، شروع به قفل کردن درها می کردند.
((جان کومبز)) نایب رئیس انجمن امور درمانی و پزشکی و نیز نایب رئیس دانشکده پزشکی گفت که ((نگرانی های زیادی از سوی دانشکده بخش وجود داشت و همچنین ترس و هراس را هم می شد به وضوح دید)).
این ترس و نگرانی ها وقتی زیادتر شد که مقامات مرکز فهمیدند که Chen می خواهد یک تفنگ خردیداری کند.
رزدنت های پزشکی دیدند که صفحات زردرنگی به سوی مغازه اسلحه فروشی باز می گشتند و حتی نقشه ای در آن فروشگاه که روی صفحه کامپیوتر او محل گذاری می شد.
در یک جلسه ای در اواخر ماه می، از او از سوی مقامات مسئول و پلیس در خصوص رفتنش به آن فروشگاه اسلحه فروشی پرسیده شد و او گفت که می خواسته ا زیک نفر مراقبت کند.
مقامات به Chen هشدار دادند که حمل یک اسلحه در محوطه دانشکده VW غایر قانونی می باشد.
از آنجا که Chen هیچ سابقه کیفری نداشت و یا حتی هیچ فرد خاصی را هم تهدیدی نکرده بود، قانون یا مقامات دانشگاه کار بیشتری نمی خواستند بکنند.
یک پلیس VW حتی Chen را در آن فروشگاه اسلحه فروشی Bellevue دیده بود ولی تا بعد از تیراندازی، چیزی را گزارش نکرده بود.
دو هفته قبل از روز کار نهایی اش، کنترل سوابق Chen تکمیل و انجام شد و او توانست یک هفت تیر نیمه خودکار 357 را انتخاب کند بطوریکه آنرا 479 دلار خریده بود.
Chen طرح خودکشی اش را کشیده بود و نامه هایش که می خواست بعد از مرگش ارسال شوند را آماده کرد (مثلاً نامه ای به Haggit یعنی کسی که Chen قصد کشتنش را نداشت) این امکان وجود دارد که Chen تصمیمش را تغییر داده باشد و خواسته که Haggit را بکشد یا اینکه شاید Haggit کوشیده که به عنوان میانجی مانع خودکشی Chen شود.
گزارش پزشک معاینه کننده کامل نبود و ما هرگز نخواهیم دانست که در پشت آن درهای قفل شده چه اتفاق افتاد.
خشونت در محل کار مرکز درمانی به آن صورتی که تعریف شده است: با مقرر شدن واقعیت خشونت به عنوان یک مسئله ای مرتبط با رشته پزشکی و درمانی، ما باید معنای خشونت در محل کار را تعریف کنیم.
((اعمال خشونت آمیز مثل حملات و تهدیداتی که در محل کار روی می دهند و یک ریسک یا خطر اساسی مرتبط با آسیب های فیزیکی یا عاطفی را برای افراد بدنبال دارند و یا اینکه به منابع یک سازمان یا قابلیت های آن آسیب وارد می سازند)).
بطور خاص تر آن موارد زیر را در بر می گیرد: خشونت حقیقی که موجب وارد کردن جراحت و صدمه یا ضرر و زیانی به دارایی (اموال) یک فرد می شود.
اظهارات یا رفتار تهدید آمیزی که به قصد وارد نمودن زیان و آسیب صورت می گیرند نشان دهنده عدم احترام به شأن و منزلت و ارزش یک فرد می باشند.
سوء رفتارهای لفظی تمسخر کردن، سوء رفتارهای عاطفی اختیار کردن یک اسلحه در هنگام کار یا در کنار اموال کمپانی خشونت کاری در آمریکا از سوی ((مرکز سلامت و ایمنی شغلی OSHA)) کنترل می شود که همان بخشی از وزارت کار آمریکا به حساب می آید.
مطابق با قیود و قوانین عمومی ((OSHA)) کارفرماها ملزم هستند که یک محیط امن کاری را برای کارمندان فراهم آورند که بدون خطرات احتمالی می باشد.
برای اینکه خشونت کاری بعنوان یک ((خطر شناخته شده)) مشاهده شده است، دادگاه ها ذکر کرده اند که ((شرایط ها)) شامل یک خطر مشخصی می شوند زمانی که آنها: یک ((خطر یا ریسک عمده ای)) را برای کارمندان (در محیط هایی به غیر از مواقع عجیب و غیر عادی و یا نامطلوب محیط ها) خلق می کنند.
برای کارمند شناخته شده می باشند و در کار یا مرکز کار کارفرما، به عنوان ((خطر)) محسوب می شوند.
شرایط هایی هستند که از کارفرما بتوان انتظار داشت که از آنها جلوگیری کند.
فرد باید آگاه باشد که خشونت محل کار به عنوان یک خطر کاری، منحصر به فرد می باشد زیرا بر خلاف دیگر خطرات، آن یک فرآیند یا پروسه کاری را در بر نمی گیرد بلکه در عوض شامل عملی می شود که فردی مرتکب آن شده است.
خشونت کاری توسط یک عامل یا فرد مقصری انجام می شود و افراد زیر را می توان به عنوان یک عامل مقصر در نظر گرفت: یک فرد (یا غریبه ای) که رابطه مشروعی یا نسبتی با یک کارمند یا کارفرما را ندارند (مثل سارق یک فروشگاه مبلمان و اثاثیه خانگی) یک کارمند یا کارمند اخراجی یک فردی که زمانی یک ارباب رجوع، مشتری، پیمانکار، یا فروشنده بوده است یا رابطه نسبی و مشروعی را با کارفرما دارد.
فردی که با یک کارمند رابطه ای صمیمی، خانوادگی یا رابطه ای از نوع دیگر دارد.
اکنون ما برای آنچه که خشونت کاری در بر می گیرد یک چارچوب کلی را داریم.
بگذارید که توجه مان را به کانون اصلی این فصل معطوف داریم: تأثیر مدیریت ریسک مالی که می تواند روی سازمانها در مراکز درمانی داشته باشد.
تأثیر مدیریت ریسک مالی خشونت در محل کار: بگذارید که کار را با داده های تاریخی در خصوص هزینه خشونت در محل کارآغاز کنیم.
در سال 1995 ((شورای بیمه پرداخت غرامت کشوری)) دریافت که در مطالبات و ادعاهای خسارت کارگران برای خشونت های محل کار، 126 میلیون دلار هزینه شده است.
مطالعه ای از سوی ((بنیاد تحقیقات خشونت در محل کار)) در آوریل 1995 نشان داد که خشونت در محل کار موجب پدید آمدن 36 میلیارد دلار زیان و ضرر شده است.
طبق گزارشات((اداره مرکز آمار قضایی)) در حدود 500000 قربانی جرم های خشونت آمیز در محل های کاری، هر ساله 18 میلیون روز کاری را ضرر کرده اند و می کنند.
این نشانگر 550 میلیون دلار شگفت انگیز در ضرر و زیان موجود در دستمزدهای کارمندان می باشد بطوری که این به استثنای روزهای بیمار بودن و مرخصی های سالانه و زیان و ضرر مربوط به قابلیت بازدهی می باشد که پیامدهای مستقیمی را برای خط زیرین یک کارمند دارد.
پیگیردهای قانونی در حوزه مورد نظر تأثیری اساسی را روی هزینه داشته اند.
متوسط رقم غیر دادگاهی برای این نوع از دادخواست ها نزدیک به 500000 دلار و متوسط حکم هیئت منصفه معادل با 3 میلیون دلار می باشد.
احکام دیگر به رقم 49/5 میلیون دلار هم رسیده اند.
به مدت 6 تا 18 هفته بعد از اتفاق افتادن یک حادثه، 50 درصد کاهش در قابلیت بازدهی و 20 تا 40 درصد چرخش (و جابجایی) در کارمندان صورت می پذیرد.
گزارش از سوی اداره آمار قضایی در ژانویه 2002 در خصوص این خشونت ها نشان می دهد که پرستاران بعد از افسران پلیس در معرض حمله قرار گرفتن در کارشان، دومین قشر محسوب می شوند.
برای دوره زمانی بین سال های 1993 و 1999 بطور میانگین سالانه 429000 مورد قربانی های خشونت گزارش گردیدند.
این عمدتاً حملاتی را شامل می شود که از سوی پرستاران گزارش می شدند.
همچنین ((دایره آمار نیروی کار)) در سال 1999 برای هر 10000 کارمند بیمارستانی رقم 3/8 حمله را گزارش کرد.
این مقدار بسیار بیشتر از میزان حملات غیر کشنده برای تمامی بخش خصوصی بود.
(که در این بخش برای هر 10000 کارگر، این رقم 2 درصد بود).
طبق گزارش ((حقیقت نامه NIOSH)) در سال 1997، (در خصوص خشونت در محل کار) 64 درصد از حملات غیر مرگبار در مراکز خدماتی اتفاق می افتادند، و این رقم بالغ بر 38 درصد از عملیات های مرتبط با مراکز درمانی صورت می گرفتند.
حملات غیر مرگبار در محل کار موجب می شوند که بیشتر از 876000 روز کاری از دست بروند و 16 میلیون دلار در دستمزدها زیان وارد شود.
کارکنان شاغل در محیط های درمانی روان سنجی و بلند مدت، در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
تقریباً 50 درصد از تمامی کارکنان مراقبت های بلند مدت و 46 تا 100 درصد از پرستاران، روان پزشکان، و دیگر پزشکان موجود در مراکز روانی، حداقل در طول حرفه و کارشان، یک حمله را تجربه می کنند.
هزینه واقعی خشونت در محل کار بسیار بالاست زیرا در اکثر موارد داده های مالی مناسب در رابطه با خشونت در محل کار در یک سازمان فرضی نگه داشته نمی شوند.
از اینرو در سطح کلان اقتصادی، بسیار سخت است که هزینه واقعی را مشخص کنیم.
علاوه بر این، متغیرهای گوناگونی مثل هزینه های عمومی و شخصی دخیل هستند.
احتمالاً مشکل ترین مسئله این است که کمپانی ها در نمایش نقص و قصورهایشان در عملکردهایشان، ایمنی و یا در کارهای کارمندانشان، اکراه دارند، بیشتر شرکت هایی که وقایع جدی خشونت آمیزی را تجربه می کنند می خواهند که برای کاهش اطلاع و نشت منفی اخبار و تأثیرات آن روی اقتصاد و کار، روی این وقایع سرپوش بگذارند.
از اینرو هزینه های پوشیده می تواند شامل حال مشتریان و سهامداران آنها نیز شوند.
به عنوان یک مثال از هزینه حقیقی که یک مرکز درمانی مرتبط با OSHA متحمل شد در بیمارستان روان سنجی شیکاگو، معادل با 5000 دلار بود و در نهایت یک برنامه ای تنظیم شد تا پس از حملات بیشمار خشونت آمیز به کارکنان از سوی بیماران، خشونت مورد توجه قرار گیرد.
برعکس، متوسط هزینه برای یک واقعه مرگبار خشونت آمیز بین 250000 تا 1 میلیون دلار می باشد.
اکثر کارشناسان عقیده دارند که حوادث خشونت آمیز در محل کار قابل جلوگیری هستند اگر یک کمپانی از کوشش های باز دارنده ای در قبال این خشونت ها بهره گیرد.
عاملان یا مقصران بالقوه با ذکر این جمله که ((امروز ساعت 3 بعدازظهر در کافه تریای مرکز درمانی، توجهتان جلب خواهد شد)) در پیرامون آن محیط قدم نمی زنند.
نتیجتاً ما باید روی آماده سازی برای یک وضعیت اضطراری متمرکز شویم، بسیار شبیه به وقتی که ما برای رویارویی با وقایع غیر منتظره یک طرح مقابله با بلاها و آفات را توسعه می دهیم.
این شبیه تاس انداختن است.
تنها اطمینان و یقین این است که یک سری اعداد ظاهر خواهند شد، ولی داشتن اینکه کدام اعداد غلط خواهند خورد غیر ممکن است.
متخصصان توصیه می کنند که سازمانها می توانند برای بهبود در قابلیت پیش بینی خشونت، اقداماتی را انجام دهند.
توسعه عملکردهای درمانی، بیمارستانی، اداری، یا طرح کاهش ریسک و خطرهای بالینی، باید روی حفظ و محافظت از پنج دارایی کلیدی متمرکز باشند: امکانات، تکنولوژی، اطلاعات، شبکه ها و افراد.
در این کار باید به آن چیزی نگریست که می تواند به هر یک از این دارایی ها آسیب وارد کند یا بطور جدی از ادامه عملیات های کاری جلوگیری کند.
این بدان معناست که شما باید ریسک (یا خطر) را درک کنید و آنچه که می توانید برای جلوگیری از تحقق آن برای نحوه کاهش اثرات آن، انجام دهید.
مرحله آخر شامل تجزیه و تحلیل اثرات اقتصادی یا کاری است، که مشخص می سازد که هزینه مالی حقیقی یک واقعه چه اثراتی را روی کار اقتصادی خواهد گذاشت.
ارزیابی ریسک (یا خطر) خشونت در محل کار: اگر آمار را در نظر بگیریم برای کارهای اقتصادی بطور کلی، اتفاق نیفتادن یک قتل در محل کار دوراز انتظار نیست.
در واقع در مقایسه با قربانی شدن در قتل در محل کار، بیشتر شما محو تمایل روشن شدن موضوع می باشید.
اکنون از آنجا که شما خطر قتل در محل کار را به گونه ای می بینید که مورد غلظت قرار گرفته، موارد زیر را در نظر بگیرید: در طول دهه 1990 بطور متوسط 19 نفر در سرکار هر هفته به قتل رسیدند، یا اینکه نزدیک به 1000 نفر سالانه مردند.
در قرن 21 این رقم به 677 نفر (سال 2000)، 635 نفر (2001) و 609 نفر (در سال 2002) رسید.
هزینه یک قتل فردی در سرکار بطور متوسط بین 250000 دلار تا 1 میلیون دلار می باشد، زمانی که همه هزینه ها را در نظر بگیریم.
این نکته اخیرالذکر یک مسئله حیاتی را مطرح می سازد بدین نحو که به خاطر خطر پایین آماری رخداد قتل در محل کار، اغلب مورد بی توجهی واقع می شود: تأثیر یک چنین رخداری زمانی که یک قتل در محل کار شما اتفاق می افتد، آن تمام شرکت شما را تحت تأثیر قرار می دهد.
بر خلاف یک حادثه صنعتی که به لحاظ آماری از نرخ حوادث بالاتری برخوردار است، قتل در محل کار بیشتر در صفحه اول روزنامه ها ظاهر می شود بطوریکه در خبرهای صبح و عصر می توان آن را مشاهده کرد.
همچنین مجریان عالیرتبه دعوت می شوند که مطبوعات را مورد خطاب قرار دهند.
این رسیدگی عمده و پوشش مطبوعاتی می توان روی عملکرد واقعی موجودی کمپانی و دیدگاه بازار در خصوص عملکرد آن شرکت تأثیر گذارد.
یک بررسی از جانب دانشگاه آکسفورد و گروه Sedgwick تأثیر بلاها را روی ارزش سهامدار مورد ارزیابی قرار داد.
در این مطالعه 15 کمپانی که یک بلای انسانی جدی را تجربه کرده بودند و ارزش موجودی و حجم امور تجاری آنها با نتایج شگفت انگیز، همراه شدند مورد بررسی قرار گرفتند.
یک سال بعد از حادثه بعضی از قیمت های موجودی افزایش یافتند در حالی که شرکت های دیگر میلیونها دلار ضرر کردند یا اینکه بطور کامل کارشان را از دست دادند.
این مطالعه مشخص می کند که دو مؤلفه برای اثر فاجعه آمیز وجود دارد: اول برآورد فوری ضرر اقتصادی، و دوم تنزل در توانایی مدیریت در رویارویی با عواقب حاصله.
از اینرو با ارزیابی تأثیر یک چنین واقعه ای، مشخص می شود که نباید قتل در محل کار را یک واقعه بی ارزش یا بی ارتباطی با سرمایه منابع کمپانی پنداشت.
فکر کنید که شرح شما برای مدیر یا رئیس شرکتتان از اینکه چرا شما تهدید خشونت در محل کار را نادیده گرفته اید بسیار جالب خواهد بود زمانی که شرکت در تیررس رسانه های جدید، آژانس های دولتی، وکلا، جامعه و اعضای خانوادگی قربانیان قرار می گیرد.
اگر چه این هشدار ممکن است کمی کمرنگ جلوه کند ولی واقعیت این است که قتل های محل کار از خطرات بسیار بیشتری برای محیط های کاری برخوردارند.
طبق برآورد سالانه 18 میلیون حوادث غیر مرگبار صورت می گیرند و بسیاری نیز با شک و تردید این رقم را تا 50 درصد برآورد می کنند.
باید عنوان داشت که کارکنانی که بیشتر در معرض رفتارهای خطرناک قرار دارند آنهایی هستند که بطور روزمره با جامعه تماس دارند، به تبادل پول می پردازند، یا به تنهایی و یا در گروههای کم تعداد شبانگاه یا صبح زود و یا در نواحی پر جنایت و جرم، کار می کنند.
اکثریت بزرگی از قاتلان و مهاجران محل کار غریبه ها یا افراد بیگانه هستند.
عوامل دخالت کننده در خشونت محل کار: به منظور ارزیابی ریسک دیدن خشونت در محل کار و درک عوامل مربوطه مهم است.
با شناسایی آنها تنها می توانید راه حل هایی را برای کاهش یا حذف آن عوامل برگزینید.
اول اینکه باید بدانیم که احتمال وقوع یک واقعه خشونت آمیز با حضور این سه متغیر بسیار بیشتر می شود.
یک واقعه پر تنش یک فردی که به لحاظ عاطفی تخلیه می شود.
یک محیط غیر حساس، بدون هیچ مراقبت، و تورم آمیز (برانگیزنده خشم).
وقتی که این متغیرها با هم تصادم می یابند، شما می توانید امکان تحقق یافتن حقیقی واقعه خشونت آمیز را مسلم تر بدانید.
متغیر اول یعنی یک واقعه تنش آمیز معادل با یک ورق وحشی است زیرا فرد آنرا بعنوان یک تنش مشاهده می کند.
کری کوپر استاد روانشناسی سازمانی دانشگاه علوم و تکنولوژی ماساچوست عقیده دارد که بهترین راه برای درک و جلوگیری از تنش در محل کار این است که یک ممیزی یا بازرسی از تنش انجام شود یا یک برنامه ارزیابی ریسک بکار گرفته شود.
((هر سازمانی و هر شغل و کاری متفاوت است.
خط مبنا باید تشخیص نظام مند آن چیزی باشد که اکنون در کمپانی های فردی اتفاق می افتد و نحوه ایکه می توان آنرا بهبود بخشید.
توسعه استانداردهایی برای مشاوره در محل کار یا آموزش مدیریت تنش، کار مهمی است.
در واقع متغیر دوم با وضعیت روحی روانی و عاطفی فرد در ارتباط می باشد.
اگر ما نسبت به آنچه که در جستجویش هستیم اطلاعات یا دانشی داشته باشیم ما می توانیم علائم اولیه هشدار را شناسایی کنیم.
متغیر بعدی نیز روی محیطی تاکید دارد که فرد در آن واقع شده است.
در یک بافت سازمانی این بدان معناست که فرهنگ سازمانی، سبک مدیریت، راههای برخورد با کارمندان، و غیره می توانند تاثیر زیادی روی روندهای حل مشکلات مربوط به خشونت های محیطی داشته باشند.
اگر چه اطلاعاتی وجود ندارند که مستقیماً تأثیر هزینه های داشتن یک محیط کاری مثبت برای کارمندان را مشخص سازند، ولی تحقیقات نشان می دهند که بین این محیط های مثبت و تجربه حوادث خشونت آمیز کمتر، همبستگی وجود دارد.
تمرکز روی بازدارندگی: رویکرد وقایع صفر: در سال 1988 دادگاه (دیوان) عالی در شهر بوکا راتون تصمیم گرفت که کمپانی ها باید از ایجاد یک محیط کار حضمانه جلوگیری بعمل آورند.
از اینرو موضوع داشتن ((تحمل صفر)) خشونت در محل کار یک رویکرد ناکار آمدی است که باید رویکرد پیشرفته تر((حوادث صفر)) را تکامل بخشد که روی حذف رفتارهای ریسک آلوده قبل از تحقق یک حادثه تأکید می دارد.
((وقایع یا حوادث صفر)) یک رویکرد جامعی است که روی بازداشتن خشونت و یا جراحات و صدمات به کارکنان تاکید می کند.
تمرکز و تاکید روی شناسایی علائم هشدار دهنده فردی و سازمانی اولیه است که این کار با ارزیابی ریسک امکانات، سطح تهدید فردی، و عوامل سازمانی مستعد خشونت انجام می شود.
بسیاری از افراد فکر می کنند که با این وقایع روبه رو نخواهند شد.
تحقیق نشان می دهد که تنها 25 درصد از افراد پاسخگو بیان داشتند که در خصوص شناسایی علایم هشدار آمیز و انجام کار مناسب در برابر آنها، آموزش دیده اند.
غلبه بر این ذهنیت نقطه آغازینی برای انجام کوشش های مؤثر در جهت جلوگیری از خشونت های موجود در محل کار می باشد.
تأسیس یک کمیته جلوگیری از خشونت در محل کار: مدیریت باید با جدی گرفتن این خشونت و انتصاب یک مدیر با نفوذ و مسئول برای اقدامات بازدارندگی خشونت در محل کار، تعهدی از خود نشان دهد.
این مدیر باید کمیته ای را برای این کار تأسیس کند.
شرکت کنندگان در کمیته مزبور باید شامل نمایندگانی از بخش های امنیتی، منابع انسانی، مراکز بهداشتی و ایمنی، حقوقی، مالی، مدیریت ریسک، روابط عمومی، پزشکان، پرستاران، و اتحادیه مربوطه باشند.
شرکت های کوچک تر که از این منابع برخوردار نیستند باید فردی را برای تنظیم یک تیم مناسب برای خطاب قرار دادن مسئله با استفاده از منابع موجود اختصاص دهند.
A- تمرکز روی حذف رفتارهای واقع (یا در معرض) ریسک: کمیته مزبور باید روی خلق یک محیط کاری جدا از خشونت با حذف رفتارهای ریسک آلوده در سطوح فردی و سازمانی، متمرکز شده باشد.
یکی از مسئولیت های این کمیته باید تأمین و بنیان نهادن ((یک سیاست به صفر رساندن حادثه خشونت آمیز در محل کار)) باشد.
نمونه ای از این حالت این است که رفتار ریسک آلوده در یک مرکز درمانی مشخص شود و برای آن نمودارهای مربوط به بیماران بسیار خطرناک تنظیم شوند تا کارکنان بفهمند که باید برای یافتن اسلحه آنها را بازرسی کنند و امنیت را در محیط کار حفظ نمایند.
B- بنیان نهادن سیاست جلوگیری از خشونت در محل کار: یک سنگ مبنا در برنامه شما بنیان نهادن سیاست مزبور می باشد که به عنوان راهنمایی برای وزیران عمل خواهد کرد.
تمرکز و تاکید باید روی جلوگیری از خشونت باشد و وقایع این چنینی به احتمال صفر برسند.
نمونه ای از این خط مشی از پی می آید.
این سیاست ((نام سازمان مراقبت های درمانی)) است که برای کارمندان، مشتریان، فروشندگان، پیمانی کردن و اعضای جامعه با استفاده از رویکرد وقایع صفر، محیطی امن و مطمئن را در محل کار فراهم می آورد.
همچنین این مسئله باید موضوع آموزش افراد را در یک حالتی توأم با احترام را به همراه داشته باشد.
در واقع نام سازمان مذکور هیچ نوعی ظرفیت و تحملی برای همه اعمال خشونت آمیز را در محل کار نخواهد داشت و همه کارمندان در قبال حفظ این محیط امن کاری بطور مجزا مسئول خواهند بود.
شما همواره باید با اقدامات جلوگیری از خشونت در محل کار مشترکاً بخشی از یک قرارداد بعدی را توسعه بخشید.
شما می توانید به اتفاق اتحادیه نحوه پیش بینی رویارویی با موارد، شکایات و وضعیت های مربوطه، و نیز انجام ارزیابی ها را بیاموزید و میانجی گری را برای فراهم نمودن یک گروه ثالثی جهت مذاکره و بحث و بررسی پیامدها، مد نظر قرار دهید.
- Cتنظیم قانون عدم وجود سلاح در سیاست محیط کار: یک بند یا قید ((عدم وجود یا حق داشتن اسلحه در محیط کار)) را در سیاست مذکورتان وارد سازید یا اینکه یک سیاستی مجزا را بنیان نهید که مشخص سازد که هیچ کس مجاز نیست که در هنگام انجام وظایف کاری با خود سلاحی حمل کند.
مراکز درمانی و اتاق های اورژانسی بیمارستانها نیز باید با ذکر ممنوعیت داشتن اسلحه، این مسئله را از قبل پیش بینی کنند.
D- تعریف طبیعت ریسک در کمپانی: کمیته بازدارندگی خشونت در محیط کار همچنین باید طبیعت ریسک برای کمپانی مرکز درمانی را مورد ارزیابی قرار دهد.
سوالاتی مثل زیر همواره پرسیده می شوند: خشونت در اجتماع پیرامون چه نیرویی بالقوه را در خود برای تأثیر گذاری روی محل کار شما دارا می باشد؟
در قبال ایجاد خشونت در گذشته (مثل مراقبت های شکستگی و روانی مزمن) شما چه خدماتی را ارائه داده اید؟
تا چند بار این وقایع تهاجم آمیز، تهدیدات و نمونه های سوء رفتارهای لفظی اتفاق افتاده اند و در کجاها؟
چه کسی دخالت داشته است؟
برای اینکه بخواهید اطلاعات جرم و جنایت را نادیده بگیرید و مشکل بالقوه را پیش بینی نکنید شما می توانید یک موضع دفاعی به خود بگیرید.
اگر کارمندی در محل کار شما قربانی شده باشد شما توضیح خواهید داد که چرا از اقدامات بازدارندگی استفاده نکرده اید.
-Eانجام ارزیابی های ریسک امکانات (یا مرکز): این نوع ارزیابی را برای شناسایی حوزه های ناامن، خطرات و یا آسیب پذیری های موجود در امکانات فیزیکی تان انجام دهید.
برای نمونه آیا این درهای دسترسی که دارای قفل هایی شکسته هستند در کنترل پروسه هایی در محل مؤثر هستند و آیا یک در ورودی خارجی وجود دارد که بطور منظمی باز شود؟
F- ارزیابی های خشونت سازمانی: این نوع ارزیابی های دوره ای برای شناسایی عملکردهای مدیریت، رفتارهای کارکنان و تصوراتی که موجب خلق یک محیط کار غیر خشونت آمیزی نمی شوند مثل عذر کارمندان را خواستن بوسیله ارسال ایمیل و سایت های دیگر، بکار می روند.
این ارزیابی باید سوابق خشونت های گذشته را بطور کامل مورد بررسی قرار دهد.
تحقیقی که صورت گرفته نشان می دهد که کارکنانی که در طول 3 سال قبل از کارشان برکنار شده اند هیچ گونه ابلاغیه ای را از قبل دریافت نکردند و از سوی کارفرما هیچ مشورتی یا حقوقی به آنها پرداخت نگردید.
این پرونده ها عموماً محرک و نمایش دهنده عملکردهای خشونت آمیز در محیط های مربوطه شان می باشند.
یک نماینده پیشین اف بی آی، به خوبی روشن ساخت که در هنگام حاضر بودن خطرات باید کاملاً مراقب و هوشیار بود.
شما باید هر فردی که شأن کار را ندارند یا کسانی که شایسته کار نیستند را اخراج کنید.
این ها عباراتی هستند که کارفرماها باید به آن توجه کنند.
G- ارزیابی از تهدید فردی: کارشناسان خارجی با تجربه و آموزش یافته در خصوص نحوه ارزیابی طبیعت خشونت آمیز یک فرد و احتمال خشن بودن یک کارمند، را شناسایی کنید، داشتن یک منبعی در قرارداد قبل از نیاز به این خدمات، بسیار مهم است.
3- افزایش امنیت فیزیکی: برای انجام ارزیابی های جاری در خصوص کارآمد بودن کوشش های امنیتی، اقدامات امنیت فیزیکی را ترقی بخشید و تیم های ممیز خشونت در محل کار را برقرار سازید.
حوزه های حساس امنیتی معمول در زیر آمده اند: - بخش اورژانس - داروخانه - مرکز سوابق درمانی - مراقبت های مادر/ نوزاد - متصدیان صندوق - کلینیک های عمومی بیماران سرپایی - کلینیک های تخصصی بیماران سرپایی - تحقیقات حیوانی - واحدهای سلامت روانی یا ذهنی علاوه بر تقویت حوزه های هدف یا بهبود کنترل، از روند جلوگیری امنیتی از طریق طرح محیطی (SPTED) یا روندهای کنترل فنی/ معماری برای جلوگیری از وقوع جرم و جنایت، استفاده کنید.
برای مثال درها یا اتاق های اضطراری را مقرر کنید تا اینکه اگر موانعی مثل درهای نیازمند به کارت مشاهده شدند دسترسی بر حوزه های عمومی میسر باشند.
I- همزمانی سازی سیاست های پرسنلی امنیتی و ایمنی تان: سیاست های پرسنلی، امنیتی و ایمنی تان را با هم همزمان سازید تا مطمئن شوید که آنها یک کوشش جلوگیری از خشونت در محل کار را توأم با هم به عمل می آورند.
J- توسعه رویکردهای واکنش نسبت به بحران: یک تیم واکنش بحران را بنیان گذاری کنید و رویکردهای واکنش نسبت به بحران را برای رویارویی با یک حادثه توسعه دهید.
اعضاء را بر اساس معیارهای معین تعیین کنید و مهارت های ویژه آنها و شایستگی ها، اطلاعات، روابط عمومی، امنیت و غیره را در آنها در نظر بگیرید.
K- ایجاد طرح اضطراری همراه با پلیس: این طرح باید مشخص سازد که چه کسی فرد تماس گیرنده به حساب می آید وقتی که یک حادثه را باید گزارش کرد.
افراد باید همچنین در محل خودشان و این که هر یک از افراد تا رسیدن مأمورین چه کاری باید انجام دهند و ساختمانهای اطراف را شناسایی کنید.
L- ترقی رویکردهای استخدام و بکارگیری: رویکردهای استخدام و بکارگیری روندهای استخدام سازمانی و مراقبت های درمانی متمرکز بر افراد مستعد خشونت را از قبل بررسی و بکار ببندید.
روش های بررسی می توانند شامل: کنترل مرجع در خصوص کارفرماهای پیشین کنترل پیشینه مثل سوابق کیفری تعیین هویت سوابق رانندگی تاریخچه اعتبارات تست اعتیاد به مواد مخدر ارزیابی روانی ویژگی های رفتاری حساس N- ترقی برنامه امداد و کمک به کارمندان تان: مدیریت ریسک باید و بطور منظم برنامه کمک و یاری به کارمندانتان و ناظران را تنظیم و بکار ببندید.
اگر شما در سازمان کوچکی هستید که این برنامه را ندارید، مراکز تأمین خدمات را که کارمندان بتوانند به آنها مراجعه کنند تأسیس کنید.
- آموزش مدیران، ناظران، دکترها، پرستاران و کارمندان.
همه افراد فوق را از آموزش برخوردار سازید.
آموزش باید حوزه های زیر را در بر گیرد.