جمع آوری آب به کلیه عملیاتی اطلاق میگردد که در حوضه های آبگیر برای افزایش رواناب انجام میگیرد.
در بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک، بخش عمده از آبی که به درون خاک نفوذ میکند یا از راه تبخیر مسقیما هدر میرود یا از راه تعرق توسط گیاهانی که از نظر اقتصادی بیفایده هستند به مصرف میرسد.
برای مثال؛ در حوضه رودخانه های کلرادوی آمریکا، کمتر از 6% بارندگی به صورت جریان رودخانهای ظاهر میشود.
ثابت شده است که استفاده از گیاهان به عنوان راه حلی برای افزایش جریان رودخانه ای موثر میباشد و ممکن است انتظار داشت که این روش بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
روش سریعتر برداشت آب، نگهداری آن در آبگیرهاست.
آبگیرها مناطقی هستند که از بتن، ورقه های فلزی، آسفالت یا خاک غیرقابل نفوذ به نحوی ساخته شدهاند که آب بارندگی را گرفته و ذخیره میکنند.
در برداشت موفقیت آمیز آب نه تنها باید به جمع آوری آب توجه داشت، بلکه به انتقال و ذخیره سازی آب جمعآوری شده نیز باید توجه کرد.
عملیاتی که روی آبگیرها انجام میشود از تسطیح خاک و خارج کردن پوشش گیاهی تا استفاده از غشاء پلاستیکی و ورقه های آلومینیومی متغیر است.
در برخی آزمایشات، عملیات ساده تسطیح خاک و خارج نمودن پوشش گیاهی، مقدار جریان سطحی را تا سه برابر افزایش داده است.
آببندی کامل، مقدار جریان سطحی را تا صددرصد افزایش میدهد.
جمع آوری آب به منظور توسعه منابع آب مورد نیاز حیات وحش و چارپایان اهلی و گاهی اوقات مصارف شهری نیز به کار میرود.
کمبود آب در مقیاس جهانی مهمترین فاکتور محدودکننده برای عملکرد گیاهان زراعی است، با کاهش میزان آب فعالیتهای فیزیولوژیکی گیاهان یا کاهش مییابد (البته عکس آن نیز صادق است بدین معنا که با رسیدگی فیزیولوژیکی میزان آب گیاه کاهش مییابد) با توجه به اینکه کمبود آب متداولترین فاکتور محدودکننده در تولید محصولات زراعی به خصوص در مناطق نیمه خشک دنیا است هر اقدامی در جهت تامین قسمتی از آب مورد نیاز گیاه میتواند در افزایش تولید موثر باشد.
معمولا رواناب موقعی جاری میشود که باران روی خاک اشباع شده ببارد.
در مناطق مرطوب چون خاک در اکثر مواقع اشباع است، رواناب بلافاصله بعد از بارندگی جاری میشود.
ولی در مناطق خشک، خاک به ندرت اشباع بوده و در صورتی رواناب جاری میشود که شدت بارندگی از حد معینی تجاوز نماید.
مثلا در تحقیقات انجام شده در آفریقا به این نتیجه رسیده اند که زمانی رواناب جاری میشود که سرعت بارندگی از 0.5 میلیمتر در دقیقه بیشتر و مقدار آن نیز بیش از مقدار 5 میلیمتر باشد.
معمولا به دلیل پوشش گیاهی پراکنده و کمبود مواد آلی و همچنین پیدایش یک لایه غیرقابل نفوذ در اولین لحظات پس از بارندگی، توانایی خاکهای خشک در جذب بارندگی بسیار کم است.
بنابراین در شرایط بسیار خشک، کاهش رواناب و افزایش نفوذپذیری خاک موثر نبوده و به دلیل کم بودن رطوبت قابل ذخیره در خاک و ناکافی بودن آن برای زراعت، باید در جهت عکس کوشش نمود؛ یعنی رواناب را در بعضی اراضی افزایش داد و نفوذپذیری خاک را کاهش داد.
و سپس از آب حاصله در جاهای مناسب دیگر استفاده نمود.
به این عمل جمع آوری آب گفته میشود.
با این اوصاف، جمع آوری آب عبارت است از جمع آوری آب از منطقهای که برای افزایش رواناب آماده شده و استفاده از آب حاصله بعنوان مکمل رطوبت خاک در منطقه مجاور یا پاییندست که ارتفاع پایینتری دارند.
در بسیاری از مناطق خشک که بارندگی برای تامین نیاز زراعت کافی نیست جمع آوری آب به اضافه مفدار رطوبتی که در خاک ذخیره شده میتواند برای تولید گیاهی کافی باشد.
مشروط به اینکه بین میزان آبی که از یک ناحیه گرفته شده و ناحیهای که آب در آن به مصرف میرسد توازن صحیحی برقرار گردد.
تکنولوژی جمع آوری آب بر اساس دو روش عمده استوار است: یکی انتقال آب از تپه ماهورهای لخت و بدون پوشش گیاهی به اراضی نسبتا مسطح و دیگری ایجاد پستی و بلندیهای کوچک در اراضی صاف و مسطح که نمونه هایی از آن عبارتند از: الف حوضچه های آبریز کوچک در این سیستم زراعی، رواناب حاصله از قسمتهایی از مزرعه را به نوارهای باریکی که در آن زراعت صورت میگیرد، انتقال میدهند.
یا به عبارتی، رواناب را از قسمت بالا یعنی منطقه آبریز روی بخش تحتانی که سالانه کشت میشود پراکنده میسازند.
طرز عمل به این صورت است که در سطح زمین پشتههای نسبتا عریض ایجاد مینمایند تا شکلی مشابه یک حوضه آبریز درست شود و گیاهان زراعی را بین دو پشته میکارند.
نسبت منطقه آبریز به عرض تراس مسطح ممکن است 3 به 1 و 2 به 1 و یا 1 به 1 باشد.
و نسبت مناسب برای تمام محلها بر حسب نوع خاک و میزان بارندگی واحد نمیباشد.
برای ازدیاد رواناب از پشتههای تامین کننده آب روشهای مختلفی بکار میرود: 1 استفاده از لایه های نازک پلاستیکی یا لاستیکی و یا ورقه های فلزی برای پوشاندن زمین.
2 پوشاندن خاک با مواد دافع آب و پاشیدن مواد ارزان قیمتی که نفوذ آب را کاهش داده و یا پراکنده کردن کلوئیدهای خاک برای مسدود کردن منافذ مثلا مصرف 45 کیلوگرم کربنات سدیم در هکتار روی خاک رسی لومی بدون گیاه، رواناب حاصله را به 70% میساند.
3 استفاده از سلیکون به منظور غیر قابل نفوذ کردن خاک که نتایج خوبی داشته است.
4 قیرپاشی که هم نسبتا ارزان و هم پوشش بادوام و چسپندهای تشکیل میدهد تا از فرسایش هم جلوگیری شود.
چون بدون کنترل فرسایش، پشتههای آماده شده ممکن است در عرض یک فصل از بین بروند و در برخی مناطق به قیر، ورقه های نازک پلاستیکی نیز چسپانده اند.
این سیستم نسبت به آیش که آب را از یک سال برای سال بعد ذخیره مینماید و هر دو سال یکبار کشت میشود کارآمدتر میباشد.
ب تراسهای پلکانی مسطح این سیستم از یک سری سکوی پلکانی مسطح تشکیل شده که منطقه جمع آوری آب ندارد و آبهای خارجی میتوانند توسط تراسهای منحرف کننده برای سکوها تامین شوند، یا میتوانند فقط با آبی که روی آنها قرار گرفته کشاورزی شوند و چون از رواناب جلوگیری میکنند و آب به خوبی روی منطقه کاشت نگهداری و ذخیره میشود میتوان محصول قابل توجهی از آنها برداشت نمود.
ج تراسهای مسطح نگهدارنده آب این تراسها ساختمانهای خاکی هستند که در دامنههای شیبدار به این منظور احداث میشوند که قبل از اینکه سرعت رواناب به حد خسارتبار خود برسد از سرعت آن بکاهند و شامل یکسری سکو میباشد که بسته به اینکه برای حفاظت آب یا حفاظت خاک مورد استفاده قرار گیرند با انواع مختلف ساخته میشوند.
این سکوها رواناب را از قسمت آبریز گرفته و روی بخش مسطح که زراعت میشود نگهداری میگردد.
د تراسهای کانالی شیبدار که به این منظور طراحی شدهاند که آب اضافی را به قسمتی از مزرعه منتقل نمایند و فاصله آنها بستگی به شیب دارد و شیب سکو طوری است که بتواند حجم آب در حال افزایش را حمل نماید دارای محل خروج آب بوده تا بتواند آب را به نحو مطلوب خارج نماید.
این تراسها که به مجاری شیبدار نیز معروف میباشند در مناطقی که به علت شیب زیاد امکان درست کردن تراس وجود نداشته باشد برای جلوگیری از تلفات خاک و آب در اثر جریانهای سطحی ایجاد میگردند.
این مجاری باید طوری ساخته شوند که دارای ظرفیت کافی برای جمعآوری آبهای زیادی و هدایت آن به زمینهایی که دارای شیب کمتری هستند باشند.
این مجاری در جهت عمود بر شیب و در امتداد خطوط تراز ساخته میشوند و عمل اصلی آنها عبارت است از متوقف کردن آب برای نفوذ در زمین و همچنین هدایت آبهای اضافی به جاهایی که خطر فرسایش ایجاد ننموده و بتواند تولید محصول نماید.
با توجه به اینکه مشکل اساسی در دیمکاری، ذخیره و حفظ رطوبت در داخل خاک است؛ جمع آوری سیلابها و هرزآبها از سطوح بزرگی که از نظر اقتصادی کشت وکار در آنها مقرون به صرفه نیست و انتقال و پخش آنها در سطوح کوچکتر قابل کشت، یکی از مسایل قابل توجه میباشد.
یک بارندگی 10 میلیمتری در یک حوضچه آبگیر ممکن است در عرض 4 تا 5 ساعت سیلابی را ایجاد نماید که مقدار آب آن به 30هزار مترمکعب برسد.
یک باران چند میلیمتری را میتوان در یک حوضچه آبگیر و در یک محدوده کوچک ذخیره کرد بطوریکه معادل چند صد میلیمتر باران باشد.
قدمت این کار به حدود 2000 سال پیش میرسد و هم اکنون نیز در تکنولوژی مدرن دیمکاری مورد استفاده قرار میگیرد و در کشورهای مختلف نتایج مطلوبی از آن به دست آمده است.
تعاریف لازم در زمینه مرتع و آبخیزداری آبخیز (watershed) چیست؟
حوزه آبخیز تمامی سطحی را در بر میگیرد که آب های سطحی در آن منطقه به سمت نقطه یا محل مشخصی جریان مییابد حوزه آبخیز تمامی سطحی را در بر میگیرد که آبهای سطحی در آن منطقه به سمت نقطه یا محل مشخصی جریان مییابد آبخیزداری (watershed management) چیست؟
- علم مطالعه و مدیریت آبخیزها که عبارت از مجموعه مطالعاتی است که برای اداره یک حوزه آبخیز انجام میشود.
- طراحی و مدیریت حوزه به منظور حفاظت و استفاده صحیح و پایدار از منابع طبیعی با توجه ویژه به منابع آب و خاک.
بند اصلاحی (check dam) چیست؟
سازههای احداثی در طول آبراههها و خندقها.
دبی (discharge) چیست؟
حجم آبی که در واحد زمان از مقطع مشخصی از لوله یا رودخانه عبور میکند.
رانش (land slide) چیست؟
در این پدیده بخشی ازدامنه جدا شده و بدون آنکه طبقات آن تغییر جهت دهند به پایین دامنه حرکت میکند.
در این پدیده ممکن است قطعه زمینی که به پایین دامنه سقوط میکند به کلی متلاشی گردد.
سیل (flood) چیست؟
جریان یافتن یا بالا آمدن نسبتاً زیاد آب در یک رودخانه، به اندازهای که از مواقع معمولی به طور وضوح بیشتر باشد.
- جریان یافتن آب با دبی بیش از ظرفیت رودخانه .
فرسایش (erosion) چیست؟
به طور کلی فرسایش به فرایندی گفته میشود که طی آن ذرات خاک از بستر اصلی خود جدا شده و به کمک یک عامل انتقالدهنده به مکانی دیگر حمل میشود.
کشت روی خطوط تراز (Contour farming) چیست؟
در این کشت شخم و کشت در روی خطوط تراز انجام میشود.
این عمل علاوه بر حفاظت خاک آب را نیز حفظ میکند و رطوبت بیشتری را برای محصول فراهم میسازد.
کشت نواری(Strip cropping) چیست ؟
کشت نواری سیستمی است که در آن، محصول مورد نظر و گیاهان مقاوم به فرسایش مانند گراس و لگومینوزه در نوارهای متناوب در سراسر شیب کشت میشوند.
در کشت نواری سرعت جریان آب که در نوارهای محصول زیاد است در اثر برخورد با نوارهای علوفه کم شده و منجر به رسوب مواد در اثر کاهش آبدوی میگردد.
هشدار سیل (flood warning) چیست ؟
هشدار دادن به ساکنان مناطق سیل گیر مبنی بر احتمال وقوع سیل در مکانی معین.
این گونه اخطارها به منظور انجام اقدامهای حفاظتی و پیشگیری از افزایش زیانهای مالی و جانی سیل، از ایستگاههای پایاب داده میشود.
پس از جمع آوری اطلاعات محیطی، تجزیه و تحلیل آنها و تهیه گزارش، خطر وقوع سیل به آگاهی مردم میرسد.
GISچیست؟
GISمخفف کلمه Geografhic Information Systems و به معنی سامانههای اطلاعات جغرافیایی میباشد.
GIS یک سیستم اطلاعاتی متشکل از سختافزار، نرمافزار و کاربرانی است که در رابطه با دادههای مکانی به منظور بررسی تغییرات و تجزیه و تحلیل و ارتباط آنها با دادههای توصیفی بعنوان ابزاری قوی در تصمیمگیری و مدیریت منابع محیطی به کار گرفته میشود.
جنگل(forest) چیست؟
جنگل منطقه وسیعی پوشیده از درختان، درختچهها و گونههای علفی است که همراه با جانوران وحشی نوعی اشتراک حیاتی گیاهی و جانوری را تشکیل داده و تحت تأثیر عوامل اقلیمی و خاکی قادر است تعادل طبیعی خود را حفظ کند.
برخی از فواید درختان عبارتند از: تولید اکسیژن، جذب گرد و غبار، گاز کربنیک و دیگر گازهای شیمیایی موجود در هوا، جلوگیری از نفوذ سر و صدا و تشدید آلودگیهای صوتی در شهرها .مرتع (range) چیست؟
زمینی اعم از کوه ،دامنه وزمین مسطح با پوشش طبیعی که دارای سابقه چرای دام بوده وعرفا مرتع نامیده میشود.
چراگاه (pasture) چیست؟
شامل اراضی است که معمولاً پوشش آن اصلاح شده و غالباً آبیاری میشود.
به اراضی و قطعات مراتع در مناطق مرطوب نیز میتوان چراگاه اطلاق نمود.
مرتعداری (range management) چیست ؟
عبارت است از اداره اکوسیستم مرتع به منظور استفاده بهینه از منابع و تولیدات و سرویسهای آن با تأکید بر حفاظت آب و خاک و سرانجام محیطزیست.
اشکوب (layer or stratum) چیست؟
در یک جامعه گیاهی هر گاه پوشش گیاهی در سطوح مختلف ارتفاعی به نحوی قرار گیرد که ارتفاع گیاهان هر لایه از طبقات زیرین و بالایی متمایز باشد، هر یک از این طبقات ارتفاعی هم سطح را اشکوب مینامند.
بعنوان مثال در جنگلها معمولاً سه اشکوب مشخص شامل درخت، درختچه و پوشش علفی وجود دارد.
اکولوژی (ecology) چیست؟
عبارت است از مطالعه ارتباط موجودات زنده نسبت به یکدیگر و محیطشان .پروانه چرا (grazing license) چیست؟
سندی است که برای شمار و نوع مشخص دام در قطعات مشخص و برای مدت زمان معین صادر میشود.
چرا (grazing) چیست؟
تغذیه دام و حیات وحش از گیاهان زنده و سرپا.
این تعریف، چرای سرشاخههای گیاهان و درختچه ها را شامل نمیشود.
وضعیت مرتع (range condition) چیست؟
وضعیت فعلی نباتات علوفه ای و خاک مرتع در مقایسه با وضعیت مناسب و مطلوب آن مرتع در شرایط آب و هوایی موجود.
شایستگی مرتع یا پایداری (range suitability) چیست ؟
حالتی که بتوان از مرتع به عنوان چرای دام استفاده نمود و این امر استفاده مرتع را در سالهای آتی محدود نکرده، بتوان برای سالیان طولانی از مرتع استفاده کرد بدون اینکه به منابع پوشش گیاهی و خاک آن و یا مناطق مجاور صدمه ای وارد شود.
ظرفیت چرا (grazing capacity) چیست؟
حداکثر تعداد دام که در مرتع مشخص و در زمان معین میتواند چرا کند، بدون اینکه بر کمیت و کیفیت پوشش گیاهی و سایر موارد وابسته از قبیل خاک و آب و موارد دیگر خسارت وارد شود.
گرایش مرتع (range condition trend) چیست؟
جهت تغییرات وضعیت مرتع به سوی بهبود یا ویرانی .بیابان (desert) چیست؟
پهنه ای است با چند ویژگی: الف- بارش کم، دامنه نوسان دمای شدید، دمای بالا و تبخیر زیاد.
تبخیر تقریباً بیش از دو برابر بارش است و باد عامل اصلی تخریب و فرسایش محسوب میشود.
ب – پوشش گیاهی بسیار فقیر و پراکنده.
بیابانها اغلب بین 15 تا 30 درجه شمالی و جنوبی قرار گرفتهاند و به دلیل نزول جریانهای هوای خشک از بالای تروپوسفر به پایین، بخار آب در این مناطق کم شده و هوا بیش از حد خشک میگردد.
ج – خاکهای این مناطق دارای مواد آلی کم و اغلب جوان و کم تحول یافته هستند.
بیابانزایی (desertification) چیست؟
ویرانی زمین در مناطق خشک، نیمه خشک تا نیمه مرطوب بر اثر عوامل گوناگون شامل تغییرات آب و هوایی و فعالیتهای انسان.(مصوبه گردهمایی محیط و توسعه سازمان ملل متحد در ژوئن 1992 در ریودوژانیرو-برزیل) نقش انسان در بیابانزایی چیست؟
انسان از طریق اعمال چرای مفرط، بوته زنی و بوته کنی، آبیاری غلط، عدم استفاده بهینه از قابلیت اراضی، تبدیل بی رویه اراضی مرتعی به دیمزار، عدم رعایت موازین علمی در شخم اراضی و غیره مجموعاً شرایط را پدید میآورد که درنهایت منجر به کاهش تولید بیولوژیک و گسترش اراضی بیابانی و کویری میشود.
بیابانزدایی (Combat desertification) چیست؟
به مجموعه فعالیتهایی که سبب توقف یا کاهش روند بیابانزایی شده و یا در جهت احیاء اراضی بیابانی باشد بیابانزدایی گویند.
احیای پوشش گیاهی و بازآفرینی شرایط اکولوژیکی در مناطق بیابانی تنها راه مبارزه مؤثر با بیابانزایی است.
تپه ماسهای (sand dune) چیست؟
شکلهایی از ناهمواریهای ماسه ای که بر اثر باد ایجاد میشود.
فرسایش بادی (wind erosion) چیست؟
برداشت مواد ریزدانه و حمل آن بر اثر باد، که موجب تشکیل تپه های ماسهای به شکلهای مختلف میشود را فرسایش بادی گویند.
مالچ نفتی چیست؟
مالچ یعنی پوشش و پوشش دادن.
مالچ نفتی مادهایست که از پسماندههای نفت خام در برج تقطیر پالایشگاهها بدست میآید.
این ماده به صورت لایه نازک و قابل انعطافی بر روی تپه های ماسهای پاشیده شده و موجب تثبیت موقت این تپه ها میشود مدیریت پایدار آب و نیرو بدون سدسازی آب تجدیدپذیر کشور سالانه ۱۳۰-۱۲۰ میلیارد مترمکعب برآورد می شود.
تجربه کشور نشان می دهد کاربرد حقیقی این آب با سدسازی کاهش می یابد البته با تبخیر سالانه بیش از ۵ میلیارد متر مکعب از سطح مخزن سدهای کشور.
گزینه های تامین پایدار آب در حقیقت کاربرد آب تجدیدپذیر را افزایش می دهند.
مدیریت پایدار آب عبارت است از برنامه ریزی کاربرد درست و کارآمد آب تجدیدپذیر و نیز بازگرداندن آن به محیط با کمترین پیامدهای زیست محیطی و آلودگی.
ناشفاف بودن فرآیند تصمیم گیری درباره سدها در کشور ما به سبب مغایرت بخش آب با اصل ۴۴ قانون اساسی، به سبب مغایرت با دستورالعمل های توسعه پایدار و به سبب وجود شرکت های دولتی پیمانکار و مشاور سدساز و کمیته های وابسته به آنها، به مدیریت بدون پاسخگویی با صرف بودجه نجومی انجامیده است.
رویکرد مدیریت سازه یی، گذشته از ساخت سدهای ناکارآمد، خالی، سوراخ و خطرناک، ترویج مصرف بی رویه آب، ویرانی سامانه های پایدار ملی، ویرانی آبخیزها، محو رودخانه ها، تخریب سیلابدشت ها، از میان رفتن تالاب ها و نابودی جنگل های کشور را نیز در پی داشته است.
راهکارهای بدون سدسازی تامین آب و نیرو با دستورالعمل های توسعه پایدار همخوانی دارند.
این راهکارها از ساخت هر سدی کم هزینه ترند و البته ریخت و پاش های مرسوم کنونی بخش آب در این رویکرد ناممکن است.
امکان ورود بخش خصوصی به ویژه در زمینه احیای سامانه های پایدار ملی یا در زمینه احداث نیروگاه های گازی، احداث سامانه های فاضلاب شهری و بازیافت و بازچرخانی آب، یا راه اندازی تاسیسات آب شیرین کن در این رویکرد بسیار افزایش می یابد.
آلوده سازی آب تا حد زیادی کاهش می یابد و نیز کاهش مصرف و هدررفت را با ساده ترین روش ها میسر می سازد.
این راهکارها هم اینک در ژاپن، اروپا و امریکا به اجرا درآمده اند و به دو گروه اصلی دسته بندی می شوند؛راهکارهای مدیریت تقاضا و راهکارهای مدیریت عرضه غیرسازه یی.
در این مقاله ۱۰ راهکار عملی و بسیار کم هزینه تر از سدسازی برای تامین آب و نیرو و همچنین پیشنهاداتی برای اعمال مدیریت پایدار آب ارائه می شود.
مدیریت پایدار آب چنان برای مصرف انسان از آب تجدیدپذیر برنامه ریزی می کند که ویرانی آبخیزها، رودها، پیکره های آبی، جنگل ها و اکوسیستم های آبی و سیلابدشتی و زیستگاه های آنها را در پی نداشته باشد.
مدیریت پایدار آب از کنفرانس استکهلم در اوایل دهه ۱۹۷۰ مطرح شد و سپس در پژوهش های سیاست جهانی آب و کتاب ها و نوشته های ساندرا پوستل، دستورالعمل های کنفرانس های آرژانتین، ریودوژانیرو (دستورالعمل ۲۱ به فارسی ترجمه شد) و ژوهانسبورگ بازتاب یافت.
با تشکیل کمیسیون جهانی سدها و انتشار دو کتاب «رودهای خاموش» و «سدها و توسعه» که سال گذشته ترجمه فارسی آنها نیز منتشرشد، مدیریت پایدار آب از رویکرد ساخت وساز در آبخیزها بسیار فاصله گرفت.
الگوهای نادرست بیش از ۵ دهه است که بخش آب کشور را به ساخت سدهای ناکارآمد و مشکل دار از یکسو و ویرانی سامانه های پایدار ملی، ویرانی آبخیزها و رودخانه ها و سیلابدشت ها و جنگل های کشور از سوی دیگر کشانیده است.
ایالات متحده از دهه ۱۹۹۰ بیش از ۵۰۰ سد خود را برچید.
هر روزه در جهان از برچیدن سدها در امریکا، اروپا و آسیا خبر می رسد.
برچیدن سدها هزینه گزافی دارد که نسل آینده را نیز ناگزیر از پرداخت هزینه سنگین آن می کنیم.
ارزیابی تطبیقی در هر خط تولید کم هزینه نیز از اصول اولیه کاراست و ما باید دست کم از هرچند سد، برای یکی، بررسی تطبیقی مستقل انجام می دادیم که ندادیم.
تغییر این وضعیت، به هم اندیشی و تعامل گسترده و عزم ملی نیاز دارد.
وقت آن رسیده که حرفی از جنس زمان بشنویم.
بخش خصوصی به خوبی می تواند در این رویکرد به همکاری بپردازد و البته این راهکارها از ساخت هر سدی کم هزینه ترند.
تامین آب و نیرو در چارچوب مدیریت تقاضای آب چهار راستای کاهش هدررفت، کاهش مصرف، کاربرد ابزارهای مالی و مشارکت انجمن های غیردولتی و ذی نفعان در تصمیم گیری های بخش آب را در بر می گیرد.
۱- برنامه ریزی کاهش هدر رفت.
میزان تلفات آب کشاورزی کشور بیش از۷۰ درصد و تلفات آب شهری نزدیک به ۵۰ درصد است.
کاهش هدررفت در شبکه های شهری به انجام پژوهش و اقدام برای کاهش فشار لوله ها، نوسازی شبکه ها و نصب سامانه های نشت یاب سریع نیاز دارد.
در این زمینه اگر کمتر از هزینه یک سد سرمایه گذاری کرده بودیم سدهای پرهزینه یی مانند طالقان، ماملو و...
با پیامدهای گسترده اجتماعی و زیست محیطی، به بودجه کشور تحمیل نشده بود.
همچنین اگر هزینه تنها یک سد را به تحقیق برای کاهش تلفات آب کشاورزی تخصیص می دادیم تاکنون به دستاوردهای بزرگی در این راه رسیده بودیم.
کشاورزی هدف اعلام شده بسیاری از سدهای کشور بوده است اما بررسی های عباس محمدی پژوهشگر محیط زیست نشان داده است که تنها ۱۰ درصد آب کشاورزی کشور از سدها تامین می شود.
بنابراین تغییر کوچکی در کاهش هدررفت آب به راحتی ۱۰ درصد یادشده را تامین می کرد و این همه هزینه برای ساخت سدها صرف نمی شد.
محمد درویش دکترای محیط زیست بازدهی میزان خشک محصول به ازای هر متر مکعب آب مصرفی را ۶۳/۰ کیلوگرم اعلام کرده است که حاکی از ناکارآمدی شدید مصرف آب است.
کاهش هدررفت آب کشاورزی به خوبی با جایگزینی روش های آبیاری با هدررفت کم امکان پذیراست.
بنابر برآوردهای دکتر درویش ۵/۱ میلیون هکتار اراضی منسوب به سدهای ساخته شده هنوز شبکه انتقال و توزیع شان ساخته نشده و بنابر بررسی های او ۷۰ سال طول می کشد که سدهای با هدف کشاورزی کنونی به شبکه آبیاری مجهز شوند که تا آن زمان همه سدهای یادشده عمر مفید خود را تمام کرده اند.
پیشنهاد می شود شروع یا ادامه ساخت همه سدهایی که با هدف کشاورزی ساخته می شوند متوقف شود.
۲- برنامه ریزی کاهش مصرف آب کشاورزی در سامانه های ملی مانند قنات با هماهنگی سال های خشک و تر به خوبی میسر است.
قنات ها مانند سدها آب را در سطح گسترده در برابر آفتاب قرار نمی دهند تا در حجم وسیع تبخیرشود.
برنامه ریزی سمت گیری به سوی کشت های کم نیازتر به آب با بازدهی غذایی مساوی ترویج الگوهای تغذیه کم نیازتر به آب، کاربرد روش های آبیاری موثر، ترویج رعایت نرخ پایداری آب و تفهیم کاهش مصرف متناسب با حجم محدود آب کشور از روش های شناخته شده در دنیا هستند.
سرمایه گذاری در تحقیقات برای یافتن شیوه های کاهش مصرف، کم هزینه تر از ساخت هر سد و نتایج آن نیز موثرتر است.
کاهش مصرف برق در کشور و آنچه پتریک مک کالی در کتاب رودهای خاموش آن را تولید نگاوات به جای مگاوات خوانده، بسیار ساده تر از ساخت هر سد برقابی است.
در کشوری مانند ایران با شمار کم روزهای ابری و آفتاب پرسخاوت، بهترین گزینه تامین نیرو نیروگاه خورشیدی است.
تخصیص هزینه ساخت یک سد به تحقیق در این زمینه تاکنون شاید به ساخت نیروگاه های ارزان خورشیدی در داخل کشور انجامیده بود.
یادآوری می شود که فناوری نوین در سال های اخیر چنان پیش رفته که در امریکای شمالی دانشمندان اعلام کردند می توانند با نصب سامانه های بازتاب دهنده همه ۲۴ ساعت شبانه روز را به روز روشن بدل کنند و بی گمان خورشید در چند سال آینده تنها روش پایدار تامین نیرو خواهدبود.
در این فاصله نیز نیروگاه گازی گزینه برتر پیشنهادی سازمان ملل و توسعه پایدار است.
مک کالی در رودهای خاموش جدول کاملی از گزینه های تامین نیرو و مقایسه اقتصادی و نشرگازهای گلخانه یی از هریک را ارائه داده است که برای مقایسه و تصمیم گیری بسیار مفید است.
کشورهای اروپا هم اینک به عنوان گام میانی، به خرید گاز از روسیه و نروژ و تولید برق با نیروگاه های گازی پرداخته اند.
در کشور ما با منابع گاز طبیعی فراوان این نیروگاه ها، اقتصادی ترین و پاک ترین روش تولید نیرو (تا زمان به بازار آمدن نیروگاه های خورشیدی) به شمار می روند.
بنابراین پیشنهاد می شود ساخت سدهای برقابی در کشور به حال تعلیق درآید و نیروگاه های گازی جایگزین آنها شود، که دوره ساخت کوتاه تری نیز دارند.
(۲ سال در مقابل میانگین ۹ سال برای ساخت یک سد) کاهش مصرف آب در شهرها به کمک کاربرد شیرهای پایشگر، نصب کنتورهای مجزا در مجتمع های مسکونی، ظرفیت سازی و آموزش صرفه جویی مصرف آب امکان پذیر است.
در این زمینه نیز سرمایه گذاری بسیار کمتر از هزینه تنها یک سد، بسیار موثرتر از ساخت سدهایی در صدها کیلومتری تهران و انتقال بسیار گران قیمت آب آنها بود.
۳- کاربرد ابزارهای مالی یکی از مهم ترین دستورالعمل های توسعه پایدار و مدیریت پایدار بخش آب است که اصلاح شیوه مصرف و کاهش هدر رفت را به دنبال خواهد اشت.
این راهکار به طور مستقیم در دستورالعمل ۲۱ کنفرانس ریودوژانیرو که ایران نیز امضاکننده آن بوده توصیه شده است.
حذف یارانه، نرخ گذاری بر پایه نرخ پایداری آب، فروش حجمی آب کشاورزی، تعیین آب بها با توجه به تخصیص موثر منبعی محدود، تعیین جریمه برای مصرف زیاد و تعیین جریمه برای آلودن آب از مهم ترین ابزارهای مالی است که در کشورهایی بدون هیچگونه محدودیت آبی نیز به خوبی به اجرا درآمده است و مسلماً در کشوری با محدودیت معنی دار آب، باید از سال ها پیش جای خود را باز می کرد که متاسفانه به سبب تمرکز بر مدیریت سازه یی عرضه، در مدیریت بخش آب کشور راهی نیافت.
یادمان باشد که مانند هر یارانه دیگر، یارانه آب نیز بیشتر به سود اقشار ثروتمند جامعه است.
انجام پژوهش و تحقیقات در زمینه کاربرد سنجیده ابزارهای مالی در مدیریت بخش آب ضروری است اما تاکنون انجام نشده است.
این رویکرد یکی از اثرگذارترین روش ها برای ذخیره منابع آب و نیرو تا حد پاسخگویی به نیازهای آتی جمعیت خواهد بود.
روش های گوناگون رویکرد بازار و سودمندی کاربرد ابزار مالی در اقتصاد رفاه و مدیریت زیست محیطی به طور کامل تشریح شده است.
۴- مشارکت انجمن های غیردولتی و ذی نفعان در تصمیم گیری ها از موثرترین روش های مدیریت پایدار بخش آب به شمار می رود.
در حقیقت انجمن های ذی نفعان، یا آب بران، یا مصرف کنندگان به سبب پیوند نزدیک با مساله، بیشترین اصلاح کنندگان بالقوه سامانه مدیریت بخش آب به شمار می روند.
متاسفانه تاکنون مدیریت بخش آب در برقراری ساده ترین ارتباط با انجمن ها و ذی نفعان (و نیز با ذی ضرران طرح های سدسازی) ناموفق بوده است.
انجام طرح های تحقیقاتی در این زمینه نیز راه را برای اعمال روش های موثر مدیریت آب توام با کمترین پیامد اجتماعی هموار خواهدکرد.
یادمان باشد مردمی که به وسیله پیشکسوتان و انجمن های صنفی یا محلی خود به کاری رغبت پیدا کنند آن کار به بهترین شیوه به اجرا درخواهد آمد.
تامین آب و نیرو در چارچوب مدیریت عرضه آب اشکال مختلفی دارد که زمینه های غیرسازه یی مانند بازیافت، بازچرخانی، بازکاربرد، افزایش کاربرد هر متر مکعب آب در سطح ملی، نیز توسعه و احیای قنات ها و سامانه های پایدار همانند آب بندان ها و نیز آب شیرین کن ها را در بر می گیرد.
۵- بازیافت زهاب کشاورزی به معنی کاربرد و مصرف دوباره در کشت محصولات کشاورزی مقاوم به شوری و محصولات غیرخوراکی، باغات غیرمثمر، فضای سبز، جنگل کاری و صنعت است که به معنای به دست آوردن حجم معادل ده ها میلیاردمتر مکعب آب جدید است.
بازیافت آب شرب شهرها نیز به ذخیره حجم آب زیادی می انجامد که پس از تصفیه برای آبیاری باغات غیرمثمر، کشت محصولات کشاورزی غیرخوراکی، فضای سبز، جنگل کاری و صنعت می تواند به کار گرفته شود.
متاسفانه در این زمینه نیز تاکنون تحقیق و بررسی انجام نداده ایم، درحالی که با سرمایه گذاری در چنین پژوهش هایی راهکارهای بسیار ارزان استحصال حجم بسیار زیادی از آب را خواهیم یافت و گذشته از آن، از ورود آب آلوده به طبیعت نیز جلوگیری خواهیم کرد.
لازم است که به جای تخصیص بودجه هنگفت و غیر موثر برای ساخت سدها، برای تحقیقات بازیافت آب به ویژه آب کشاورزی سرمایه گذاری کنیم.
۶- بازچرخانی، بازکاربرد؛ بازچرخانی و بازکاربرد آب یکی دیگر از روش های استحصال آب به میزان زیاد است که در کشورهایی مانند ژاپن دامنه گسترده یی دارد.
نشریه «آب صنعتی با تکیه بر جنبه های اقتصادی» که در سال ۱۳۸۰ از سوی دفتر اقتصاد آب، منتشرشد مطالب بسیار مفیدی در این زمینه ارائه داد.
بنا بر این نشریه، دفعات مصرف آب صنعتی در ژاپن و ایالات متحده تا ۲۵ بار هم رسیده است.
الزام صنایع به تصفیه کامل زهاب، مصرف فاضلاب تصفیه شده در واحد صنعتی، در فضاهای سبز و جنگل کاری با کمک قوانین و رویکردهای راهبری و مهار آلودگی از مهم ترین دستورالعمل های اقتصاد رفاه و تخصیص موثر منابع است.
کاربست ابزارهای مالی نیز به افزایش شمار بازچرخانی آب در واحدهای صنعتی کمک می کند.
در این زمینه نیز تاکنون هیچ تحقیق و پژوهشی در سطح ملی انجام نداده ایم.
تخصیص بودجه یی بسیار کمتر از ساخت حتی یک سد به چنین پژوهشی می توانست راه گشای دستیابی به منابع آب بسیار زیاد با پیامدهای کمتر اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی باشد.
بازچرخانی و بازکاربرد آب کشاورزی در پاره یی نقاط ایران، در کرت بندی های دامنه یی و...
از پیش معمول بوده است، اما انجام بررسی کامل در زمینه روش های مرسوم و بازکاربرد آب کشاورزی ضرورت دارد.
۷- افزایش کاربرد هر متر مکعب آب؛ در حقیقت تاکنون هیچ بررسی جامعی درباره افزایش بازدهی کاربرد آب در سطح ملی انجام نداده ایم.
افزایش کاربرد هر مترمکعب آب در کشور باید از سال ها پیش در برنامه های بخش آب گنجانده می شد اما سیطره رویکرد سازه یی عرضه، هرگونه اقدام در این زمینه را نامیسر ساخت.
لازم است در این زمینه پژوهش های لازم انجام و برای رساندن کاربرد هرمترمکعب آب از نزدیک به ۳/۰ کنونی به بیش از یک بار برنامه ریزی شود.
۸- توسعه و احیای روش های بهره برداری پایدار منابع زیرزمینی مانند قنات های کشور به مثابه پایدارترین روش کاربرد آب زیرزمینی، نیاز به بازبینی دقیق گذشته و اصلاح خط مشی کلی بخش آب کشور دارد.
قنات ها مسائل مزمن سفره های زیرزمینی تخلیه شده در پی چاه کنی و تلمبه بی رویه آب را در پی ندارند.
قنات ها توهم دسترسی به آب نامحدود ایجاد نمی کنند.
قنات ها به نشست زمین در اثر برداشت بی رویه آب و خالی شدن سفره ها نمی انجامند.
قنات بهره برداری متناسب در سال های کم آب و پرآب را میسر می سازد.
متاسفانه نه تنها برای این بزرگ ترین تامین کننده آب کشور تا ۴ دهه پیش هیچ بودجه پژوهشی تخصیص نیافت که با ساخت سدهای ناکارآمد بسیاری از قنات های کشور زیر مخزن آنها از میان رفت.
(سد بار نیشابور، سد نهرین طبس، سد ماشکید و...) مطالعاتی با انگیزه های فردی یا ملی در این باره از سوی جواد صفی نژاد، علی اصغر سمساریزدی، محمدحسین پاپلی یزدی و دیگران انجام شده است که در اسناد همایش قنات ۱۳۷۹ بازتاب یافته است.
بررسی کامل و درخور این شاهکارهای بهره برداری پایدار آب زیرزمینی، به مطالعاتی عمیق توام با نگاه احیا و توسعه نیاز دارد که خود نیازمند تغییر رویکرد کنونی بخش آب کشور است.