دانلود تحقیق ارزیابی سیاست خارجی ...

Word 27 KB 32874 11
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • اسرائیل قدرت فرا منطقه ای دیگری است که به صورت خزنده در حال افزایش حضور خود در منطقه ی آسیای مرکزی می باشد.

    برقراری پیوند های اقتصادی به ویژه انرژی و در برخی موارد، همکاری های نظامی با کشور های آسیای مرکزی، چالش و تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود.

    سیاست تل آویو در این منطقه را می توان در راستای دکترین بن گورین، تحت عنوان اتحاد با پیرامون به منظور شکستن حلقه محاصره کشور های مخالف اسرائیل در منطقه حمایت از یهودیان ساکن منطقه، جلب همکاری و حمایت کشور های منطقه در مجامع بین المللی، واگرایی در روابط کشور های حوزه ی آسیای مرکزی با ایران و نیز اعمال فشار بر محیط پیرامونی و امنیت ملی ایران تفسیر کرد.

    در این میان پیشروی اسرائیل در زمینه های مختلف در کشور های آسیای مرکزی تا حدود زیادی، ناشی از این است که اسرائیل این کشور ها را قانع کرده است که راه رسیدن به کمک های غربی از تل آویو می گذرد.

    این جمهوری ها نیز هر چند موافق سیاست اسرائیل نیستند، اما همکاری با اسرائیل را پذیرفته اند تا از این طریق به کمک های مالی، اقتصادی و فنی غرب دست یابند.

    " 1 " در مجموع، آن چه از حضور قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای متوجه ایران است را باید تلاش این قدرت ها برای اعمال فشار های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی به ایران برای بازداشتن از پرداختن به بازسازی پیوند های فرهنگی و اقتصادی و پر کردن خلأ قدرت در منطقه ی آسیای مرکزی دانست، امری که هوشیاری و برنامه ریزی مناسب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را می طلبد.

    ب: حوزه ی امنیتی زیر سیستم " 2 " آسیای مرکزی، یکی از اصلی ترین و امنیتی ترین محیط امنیت ملی ایران محسوب می گردد که مجموعه ای از تهدید ها و فرصت ها را در درون خود داراست.

    اگر چه در سال های ابتدایی فروپاشی شوروی، بستر های فرصت سازی متعددی را برای ایران فراهم نموده اما با دور شدن از این مانع مؤلفه های تهدید زا چهره ی مشخصی به خود گرفت.

    در حقیقت به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و استقلال کشور های آسیای مرکزی، کشور های این منطقه، دچار نوعی خلأ قدرت گشتند؛ چرا که هیچ یک از کشور های تازه استقلال یافته، قدرت و سازمان دهی نظامی کافی برای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی خود که از جمله منافع حیاتی آن ها به شمار می رود، برخوردار نبودند و کشور های مختلف از جمله روسیه، چین، ایران، پاکستان، ترکیه و آمریکا در صدد پر کردن این خلأ قدرت برآمدند.

    در همین راستا روسیه که همچنان این منطقه را از جمله منافع حیاتی و حوزه نفوذ انحصاری خود تلقی می کرد، تلاش نمود تا با ایجاد سازمان کشور های مشترک المنافع " 3 " و سپس پیمان امنیت دسته جمعی " 4 " این خلأ را پر نماید.

    " 5 " از سویی دیگر تحولات پس از 11 سپتامبر در شرق، شمال شرقی و شمال ایران از جمله حضور نظامی آمریکا در افغانستان و آسیای مرکزی از بین رفتن سلطه ی طالبان و القاعده در افغانستان و نیز گسترش ناتو به شرق در قالب برنامه ی مشارکت برای صلح " 6 " محیط امنیتی آسیای مرکزی را دچار تحولی اساسی نموده و صف بندی نیرو ها را به کلی دگرگون ساخت.

    در حقیقت واقعه ی 11 سپتامبر را می توان سرآغاز حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز محسوب کرد.

    آمریکا ابتدا برای انجام عملیات نظامی خود علیه طالبان از فرودگاه های خان آباد ازبکستان و کولاب تاجیکستان، استفاده ی عملیاتی و لجستیکی کرد.

    پس از سقوط رژیم طالبان و استقرار نظم سیاسی جدید در افغانستان و با توجه به مراحلی که در موافقتنامه ی بن، پیش بینی شده بود، انتظار می رفت که آمریکا در مورد خارج ساختن نیرو های نظامی خود از آسیای مرکزی تجدیدنظر کند اما آمریکا اعلام داشت که همچنان به پایگاه های نظامی خود در آسیای مرکزی، نیازمند است؛ زیرا هنوز مبارزه و جنگ با تروریسم پایان نیافته است.

    " 7 " اگر چه به دلیل انتقاد های جهانی از سیاست های یک جانبه ی واشنگتن، پایان حاکمیت نو محافظه کاران و تغییر قدرت در کاخ سفید فرسایش نیرو های آمریکایی در افغانستان و تقویت روز افزون مکانیسم شانگهای برای مقابله با حضور نظامی ایالات متحده در منطقه (از جمله تعیین مهلت 80 روزه از سوی این سازمان برای تخلیه ی پایگاه خان آباد در ازبکستان و خروج نیرو های آمریکایی از این پایگاه) در شرایط کنونی حضور نظامی ایالات متحده با چالش های بسیار جدی مواجه است اما برای جلوگیری از وقوع سناریو هایی که هم به ضرر ایران و هم کشور های منطقه است، ایران باید پایه ی ابتکار عمل برای ایجاد یک ساختار جدید در منطقه که شامل تمامی آن ها باشد، را در دست گیرد که یکی از مؤثرترین راهبرد ها می تواند پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای باشد.

    با روند رو به گسترش ناتو به سمت شرق، دیر یا زود، ایران باید به فکر مکانیسمی برای مشارکت و همکاری با این پیمان باشد.

    به نظر می رسد با توجه به جهت گیری این پیمان بدون حضور آمریکا، احتمالاً جهت گیری آن مستقل تر و به منافع کشور های منطقه نزدیک تر باشد.

    " 8 " نکته ی دیگری که باید بدان توجه نمود این است که علی رغم همپوشانی هایی بین سیاست ایران و سازمان همکاری شانگهای در مقابله با تهدیدات مشترک منطقه ای و فرا منطقه ای مانند تروریسم، جدایی طلبی، بنیادگرایی مذهبی (به عنوان مثلث اهریمنی در تعریف امنیتی شانگهای)، مسئله ی مواد مخدر و مقابله با نفوذ نظامی آمریکا و ناتو وجود دارد که به سهم خود می تواند فرصت هایی برای سیاست خارجی ایران محسوب گردد؛ اما تفاوت در برداشت از معنی تروریسم و بنیاد گرایی مذهبی بین جمهوری اسلامی ایران و حکومت های سکولار آسیای مرکزی و ارائه ی تصویری مداخله جویانه در سیاست خارجی ایران از سوی قدرت های فرا منطقه ای توأم با حضور نظامی گسترده آن ها نیز از مهم ترین چالش های فرا روی سیاست خارجی ایران در حوزه ی امنیتی منطقه ی آسیای مرکزی محسوب می شود.

    ج: حوزه ی اقتصادی علی رغم توانایی ها و پتانسیل های فراوانی که در حوزه ی اقتصادی وجود دارد، اما عوامل و موانع بازدارنده ای نیز وجود دارد که موجب واگرایی و ایجاد چالش پیش روی سیاست خارجی ایران در قبال منطقه ی آسیای مرکزی در حوزه ی اقتصادی می شود این عوامل را می توان در دو بخش داخلی و خارجی، مورد توجه قرار داد.

    در سطح داخلی، مهم ترین مسئله، اقتصاد های ضعیف و شکننده ی کشور های منطقه است که هنوز دوران گذار از اقتصاد های متمرکز سوسیالیستی به سمت اقتصاد بازار آزاد را به طور کامل طی ننموده اند.

    به صورت فشرده، مهم ترین مشکلات داخلی و ساختاری اقتصاد های این منطقه را می توان در موارد زیر دانست: 1.

    فقدان یک سازمان تجاری فعال و منسجم؛ 2.

    ضعف بخش خصوصی و در اختیار بودن ابزار های اقتصادی در دست دولت ها (به عبارتی، اقتصاد های متمرکز و دولتی)؛ 3.

    وجود سیستم مالیات دو گانه؛ 4.

    محدودیت ها و موانع مبادلات پولی و ارزی؛ 5.

    وجود فساد و رشوه؛ 6.

    محدودیت ها و موانع مبادلات پولی و ارزی؛ 7.

    فقدان سیستم های مناسب بانکی.

    " 9 " علاوه بر موارد یاد شده یکی از مهم ترین موانع در توسعه ی همکاری های اقتصادی ایران با کشور های آسیای مرکزی را باید در سطح خارجی و دخالت قدرت های منطقه ای و نیز فرا منطقه ای به ویژه ایالات متحده آمریکا دانست.

    وابستگی های ساختاری اقتصاد خود، فضا را برای حضور ایران بسیار محدود ساخته است.

    از سویی دیگر باید به تلاش واشنگتن اشاره نمود که برای دست یابی به منافع نفتی خزر و آسیای مرکزی با هدف کاهش وابستگی به منافع نفتی خاورمیانه و همزمان، پیشگیری استراتژی منزوی کردن ایران در منطقه، نفوذ طبیعی خود را جلوگیری از عبور خطوط لوله نفت و گاز، آسیای مرکزی از ایران به عنوان ارزان ترین و نزدیک ترین مسیر می داند.

    بدون تردید مهم ترین تأثیر منفی ایالات متحده بر حضور مؤثر ایران در آسیای مرکزی را باید کارشکنی این کشور در انتقال منابع عظیم انرژی منطقه به بازار های جهانی دانست.

    ایران از نگاه آمریکا نباید فعال بوده و نباید خطوط لوله از مسیر این کشور بگذرند زیرا حضور ایران در صحنه ی انرژی و عبور منابع در خلیج فارس؛ کاملاً همراه با تسلط است.

    اهداف آمریکا شامل دو بخش بلند مدت و کوتاه مدت است که در بخش کوتاه مدت آن ترجیح خطوط لوله ی انتقال نفت و گاز از منطقه ی دریای خزر به صورت شرقی - غربی در برابر خطوط لوله ی شمالی - جنوبی است.

    معنای دیگر سخن، آن است که هر گونه توسعه ی اقتصادی در منطقه، می بایست به نفع روش های غرب گرایانه مانند آمریکا و ترکیه بوده و به ضرر مردم کشور هایی مانند روسیه و ایران می باشد.

    " 10 " د: حوزه ی فرهنگی اما در کنار عوامل همگرایی در حوزه ی فرهنگی ایران در مناسبات خود با آسیای مرکزی با چالش هایی نیز مواجه است که نیازمند درک درست و برنامه ریزی مناسب برای به حداقل رساندن آن می باشد.

    تقابل اسلام شیعی و نیز انقلابی با اسلام سنی ارائه شده در چهارچوب نظام های سکولار آسیای مرکزی، نفوذ فرهنگی و زبانی قدرت هایی چون روسیه و ترکیه، تبلیغات وسیع ضد ایرانی از سوی قدرت های فرا منطقه ای چون ترکیه و آمریکا را باید از مهم ترین عوامل واگرایی ایران و آسیای مرکزی در حوزه ی فرهنگی به شمار آورد.

    نکته ی قابل توجه، آن است که کشور های آسیای مرکزی پس از استقلال دچار نوعی بحران هویت و مشروعیت گردیده و در مرحله ی گذار از ملت سازی و دولت سازی می باشند.

    از این رو برای جبران خلأ های موجود دست به تاریخ سازی و در مواردی جعل تاریخ می زنند تا هویتی جدید و مستقل از خود به کشور های منطقه و جهان ارائه دهند.

    از این رو، به موازات تحریک و حمایت کشور هایی چون آذربایجان، ترکیه و آمریکا، اقداماتی مانند پاکسازی کتابخانه های سمرقند و بخارا از کتاب های فارسی، مصادره ی ملیت شاعرانی چون رودکی و ناصر خسرو از سوی تاجیکستان و فیلسوفی چون فارابی از طرف قزاقستان و نیز دانشمندی چون خوارزمی از سوی ازبکستان صورت می گیرد و متأسفانه با تحریف تاریخ در کتاب های درسی آسیای مرکزی، تصویری مخدوش و تجاوز طلب از ایران در ذهن دانش آموزان و دانشجویان آسیای مرکزی در حال شکل گیری است که می تواند تأثیر بسیار منفی و مخربی در ذهنیت آینده ی مدیران و تصمیم گیرندگان کشور های آسیای مرکزی در قبال ایران داشته باشد.

    شش-پنج.اسرائیل اسرائیل قدرت فرا منطقه ای دیگری است که به صورت خزنده در حال افزایش حضور خود در منطقه ی آسیای مرکزی می باشد.

    از این رو به منظور بهره گیری از پتانسیل های موجود و کاستن از عوامل چالش زا در حوزه ی فرهنگی، جمهوری اسلامی ایران نیازمند برنامه ریزی واقع بینانه و انتخاب استراتژی تساهل و تعقل با تکیه بر تقویت فرهنگ ایرانی - اسلامی به جای غلبه ی ایدئولوژیک فرهنگ اسلامی از نوع جمهوری اسلامی در تنظیم روابط بین حکومتی در سیاست خارجی است.

    از این رو تعیین نقش میراث فرهنگی ایرانی - اسلامی و تقابل آن با ناسیونالیسم ملی (ترکی) و چالش های ناشی از رقابت فرهنگ غربی با فرهنگ ایرانی اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد.

    " 11 " بنابراین تعمیق مناسبات ایران با کشور های این منطقه در حوزه ی فرهنگی - که فراهم کننده ی زمینه ی تعامل جدی در سایر حوزه هاست - منوط به شناسایی مؤلفه های مشترک فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران و کشور های منطقه از قبیل مشترکات زبانی، دینی، تاریخی و میراث فرهنگی و درک مؤلفه های تهدید کننده ی این اشتراکات فرهنگی همچون اسلام گرایی افراطی و قوم گرایی خواهد بود.

    ارزیابی سیاست خارجی ایران؛ باید ها و نباید ها چنان چه در این مقاله بدان اشاره شد، جمهوری اسلامی ایران در چهار حوزه ی سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه ی آسیای مرکزی، مواجه با فرصت ها و چالش هایی است که شناخت صحیح از آن ها می تواند راه گشای اتخاذ یک سیاست خارجی پویا و عمل گرایانه باشد.

    در حوزه ی سیاسی، جمهوری اسلامی ایران، کشوری است با ملاحظات ملی (صرفاً مربوط به سرزمین ایران) و فرا ملی (عمدتاً مربوط به سرزمین اسلامی) به عبارت دیگر در اینجا هم منطق دولت - ملت و هم منطق دین یا به عبارتی ایدئولوژی، حائز اهمیت است.

    ایجاد نوعی موازنه میان این دو منطق که در برخی موارد، متناقض می نماید، وظیفه ای بسیار دشوار بر دوش سیاست گذاران ایران به ویژه در عرصه ی سیاست خارجی است.

    " 12 " از سویی دیگر به موازات این کشمکش تئوریک، سیاست خارجی ایران در ابتدای دهه ی 90 میلادی و همزمان با تغییر ساختار نظام بین الملل با فرصت ها و چالش های نوینی روبه رو گردید که ظهور پنج جمهوری مستقل در منطقه ی آسیای مرکزی را می توان یکی از مهم ترین آن ها دانست.

    اما علی رغم پیوند های جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی تاکنون سیاست خارجی ایران نتوانسته است از جایگاه مطلوب، مؤثر و مورد انتظار در منطقه ی آسیای مرکزی، برخوردار گردد.

    در ابتدای دهه ی 90 میلادی و در دوره ی سازندگی، جمهوری اسلامی کوشید به عنوان میانجی برای حل و فصل بحران منطقه ای عمل کند و در بحران قره باغ (بین ارمنستان و آذربایجان در قفقاز) و تاجیکستان با چنین رویکردی وارد عمل شد و به گسترش روابط اقتصادی، ایجاد شالوده ی ارتباطی و فعالیت های فرهنگی در چهارچوب نظام های سیاسی جدید بپردازد.

    دید و بازدید های مقامات دو طرف و راه اندازی خط هوایی میان تهران و مراکز جمهوری ها در این دوره جریان داشته است.

    خط آهن سرخس - تجن برای احیای جاده ی ابریشم و عضویت کشور های منطقه در اکو مهم ترین فعالیت ایران در این سال ها بود.

    " 13 " متأسفانه از میانه ی دهه ی 90 میلادی به بعد به دلیل فقدان یک تعریف روشن از نقش ایران در منطقه ی آسیای مرکزی، احیای قدرت روسیه و تسلط بیشتر این کشور بر تحولات این منطقه و دشمنی ژئوپولیتیک آمریکایی با ژئوپولیتیک ایرانی موجب تضعیف تدریجی جایگاه ایران در منطقه گشت.

    به طور کلی در طول سال های اخیر، سیاست ایران در اوراسیای مرکزی، متأثر از شرایط پس از جنگ و محدودیت های بین المللی باقی مانده است.

    ایران در این سال ها به سبب نیاز به فن آوری های نظامی و غیرنظامی و رأی روسیه در نهاد های بین المللی از هر اقدامی که وضع موجود را به چالش بطلبد، خودداری کرده است.

    از این رو نه در نقش مرکز تمدن اسلامی و یا انقلاب اسلامی و نه در نقش محور حوزه ی فرهنگ و تمدن ایرانی عمل کرده است.

    در مجموع می توان سیاست ایران را در منطقه بیشتر تدافعی (جلوگیری از ناامنی و تهدید احتمالی) محتاطانه، حفظ وضع موجود و حرکت در محدوده ی سیاست خارجی روسیه دانست و هیچ ابتکار عملی را نمی توان در آن مشاهده نمود.

    " 14 " بنابراین در حوزه ی سیاسی ضرورت بازنگری کلی اما تدریجی و ارائه ی تعریفی روشن و دقیق در سیاست خارجی ایران در قبال منطقه ی آسیای مرکزی با توجه به واقعیت های امروز کشورمان منطقه و محیط بین المللی بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.

    در حوزه ی امنیتی، شرایط به گونه ای است که ایران به طور همزمان با تهدیدات و فرصت های امنیتی در منطقه ی آسیای مرکزی روبه رو است.

    برخی از تهدیدات مانند ترانزیت مواد مخدر، قاچاق کالا و مهاجرت غیرقانونی از جمله تهدیدات مشترک ایران و کشور های منطقه به حساب می آید که ایران می تواند با تقویت مکانیزم های دو جانبه و نیز چند جانبه در چهارچوب سازمان همکاری شانگهای به دفع و کنترل این تهدیدات بپردازد.

    اما در برخی از حوزه ها مانند تروریسم، افراطی گرایی مذهبی، به ویژه بر سر تعریف مصادیق آن و نیز حضور نیرو های فرا منطقه ای اتفاق نظر وجود ندارد.

    در این رابطه ایران می تواند ضمن گسترش گفت وگو های امنیتی با مقامات سیاسی و نظامی کشور های آسیای مرکزی و نیز سازمان همکاری شانگهای در راستای هر چه نزدیک شدن دیدگاه های طرفین در حوزه های مختلف امنیتی به ویژه تعیین مصادیق تهدیدات امنیتی کوشش کند.

    اما در عین حال ایران باید با نگاهی واقع بینانه به تحولات سازمان همکاری شانگهای بنگرد و برخی جهت گیری های این سازمان به محوریت چین و روسیه را به عنوان ماهیت ضد امپریالیستی و کاملاً ضد آمریکایی این سازمان تعبیر نکند.

    در واقع، ایران می تواند در راستای دکترین دفاعی خود و با توجه به اهداف سیاست خارجی تعیین شده از ظرفیت عادی و واقعی این سازمان بهره گیرد؛ بی آن که مستلزم صرف هزینه ها و تعهداتی غیر واقع بینانه شود.

    در حوزه ی اقتصادی نیز ایران در سطح دو جانبه و منطقه ای می تواند همکاری های مطلوبی با کشور های آسیای مرکزی داشته باشد.

    مهم ترین مزیت اقتصادی ایران نسبت به تمامی رقبای اقتصادی در این منطقه برخورداری از کوتاه ترین، امن ترین و با صرفه ترین کانال ارتباطی با آب های آزاد و نیز کشور های خاورمیانه و اروپایی است.

    گسترش رایزنی ها و برگزاری سمینار ها و جلسات دو جانبه و منطقه ای برای معرفی هر چه بیشتر این مزیت، رفع برخی سوء تفاهمات و تبلیغ های ضد ایرانی، به ویژه در رابطه با ناامن بودن راه های ایرن و از همه مهم تر سرمایه گذاری بیشتر در زمینه ی زیرساخت های ارتباطی به ویژه در دو حوزه ی ریلی و جاده ای از اولویت های ایران در حوزه ی اقتصادی به شمار می رود.

    نکته ی مهم دیگر تمرکز ایران بر حوزه هایی است که با حجم سرمایه گذاری و سطح تکنولوژی و فن آوری شرکت های ایرانی همخوانی داشته باشد.

    از این رو تمرکز بر حوزه هایی مانند سدسازی، ساخت نیروگاه ها و جاده سازی (با توجه به تجربیات ارزش مند سال های اخیر در ایران) می تواند از اولویت برخوردار باشد.

    در حوزه ی فرهنگی، ایران با توجه به اشتراکات فرهنگی گسترده در عین توجه به تفاوت های فرهنگی می تواند از دیپلماسی عمومی در چهارچوب قدرت نرم در این منطقه بهره گیرد.

    از تمام زیر سیستم های منطقه ای و در مقایسه با مناطقی مانند قفقاز با تسلط فرهنگ اروپایی و یا زیر سیستم خلیج فارس با کنترل فرهنگ عربی، تنها منطقه آسیای مرکزی است که چنین فرصتی را می تواند در اختیار ایران قرار دهد.

    از این رو در بیش از سه حوزه ی دیگر، یعنی سیاسی، امنیتی و اقتصادی باید جانب احتیاط را رعایت نمود و درترسیم هر گونه چشم اندازی می بایست به مؤلفه های فرهنگی و تمدنی ایران به عنوان مهم ترین عامل در پیشبرد سیاست خارجی ایران در منطقه ی آسیای مرکزی توجه کرد؛ چرا که تحولات سیاسی در ایران و تأکید بر مذهب اسلام - و نه مسائل فرقه ای شیعی یا سنی - بستر مناسبی را برای همکاری تمدنی، ضمن شناسایی تمایز های فرهنگی در توسعه ی داخلی به وجود آورده است.

    مبنا قرار گرفتن اعتقادات بومی جهت فعالیت های سیاسی این کشور نباید با پویش های افراطی - انقلابی توأم باشد.

    تحول پیشرونده به جای تغییرات افراطی، آینده ی این کشور را رقم خواهد زد.

    چنین استراتژی انقباضی با بافت نظم نوین جهانی، هم آهنگی سامان بخشی دارد.

    تأکید بر فرهنگ بومی می تواند زمینه ی سالمی برای روابط متقابل در زمینه ی تمدنی ایجاد کند.

    " 15 " در مجموع به نظر می رسد راهکار های زیر می تواند به تعمیق گسترش روابط فرهنگی ایران و آسیای مرکزی کمک شایانی نماید: 1.

    توسعه همگرایی فرهنگی؛ 2.

    پایدارسازی خصیصه های فرهنگی؛ 3.

    پیشگیری از شکل گیری تنش های خزنده؛ 4.

    اصلاح برداشت های نادرست از محتوای فرهنگ اسلامی - ایرانی؛ 5.

    تلاش در جهت اعتمادسازی؛ 6.

    انطباق رفتار ها و برنامه های فرهنگی بر ظرفیت محیط فعالیت؛ " 16 " 7.

    افزایش همکاری علمی از قبیل تبادل استاد و دانشجو و برقراری کنفرانس های علمی مشترک؛ 8.

    تأسیس و گسترش کرسی های زبان فارسی در دانشگاه های کشور های آسیای مرکزی؛ 9.

    تأسیس موزه های ایران شناسی در کشور های منطقه؛ 10.

    تأکید بر مناسبت های خاص مثل نوروز و اعیاد مذهبی و معرفی آن به جوانان این کشور ها از طریق ارائه ی برنامه های فرهنگی؛ 11.

    ارائه ی چهره ی واقع بینانه از ایران و اسلام از طریق مطبوعات، فیلم های سینمایی و ...

    " 17 " درک مناسب و برنامه ریزی صحیح در حوزه ی فرهنگی می تواند منجر به تبدیل تهدیدات به فرصت های هویتی ایران در منطقه ی آسیای مرکزی شود.

    در ارزیابی کلی از روند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال منطقه آسیای مرکزی و نیز قفقاز می توان این گونه نتیجه گیری نمود که سه گفتمان ایدئولوژیک، فرهنگی - تمدنی و ژئوپولیتیک در سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز از ابتدای شکل گیری این منطقه، ظهور کرده اند.

    هر یک از این گفتمان ها دارای مرکز ثقل، دقایق و سویه های متفاوت است.

    گفتمان ایدئولوژیک، در چارچوب مذهب تشیع و بر پایه ی ارزش ها و آرمان های اسلامی شیعی قوام می یابد.

    کانون و هسته ی مرکزی گفتمان فرهنگی- تمدنی، دال متعالی ایرانی بودن است که به مفهوم غالب جهانی ایرانی در سیاست خارجی معنا می بخشد و گفتمان ژئوپولتیک بر پایه ی اندیشه ژئوپولیتیک مبتنی بر پیوند وثیق بین منابع و عناصر جغرافیایی شکل می گیرد.

    با وجود این منازعه و ضدیت گفتمانی، گفتمان ژئوپولیتیک در سیاست خارجی ایران به منزلت هژمونیک نسبی رسیده است.

    دو گفتمان دیگر به صورت پادگفتمان های گفتمان ژئوپولیتیکی در میدان گفتمانی حضور فعال داشته اند.

    تأثیر گذاری گفتمان های ایدئولوژیک و فرهنگی - تمدنی بر سیاست خارجی ایران حاشیه ای و ثانویه است.

    بنابراین برخلاف اعتقاد قائلان به دو گفتمان یاد شده، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر پایه ی الزامات و دلالت های سیاست ژئوپولیتیک تنظیم و اجرا شده است.

    " 18 " نتیجه گیری فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تأسیس جمهوری تازه استقلال یافته در آسیای مرکزی یکی از مهم ترین تحولات تاریخ معاصر به شمار می رود.

    این تحولات نه تنها واقعیت های مربوط به مرز های سیاسی را تغییر داد، بلکه چهره ی مناسبات جدیدی را در عرصه ی مسائل اقتصادی و فرهنگی مابین این کشور ها و کشور های دیگر گشود.

    ایران به عنوان یکی از کشور های مهم منطقه و همسایه ی جنوبی آسیای مرکزی، در برخورد با این کشور ها با چالش ها و فرصت های ویژه ای روبه رو شده است.

    جمهوری اسلامی ایران به جهت قرابت، علایق و مشترکات فرهنگی، تاریخی و دینی با کشور های آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی، درصدد نفوذ و حضور در هر یک از کشور ها برآمد.

    اما در طی 17 سال گذشته، سیاست خارجی ایران با عوامل متعدد همگرایی و واگرایی مواجه بوده است که درک صحیح آن می تواند به اتخاذ یک دیپلماسی واقع بینانه، پویا، همه جانبه و سازگار با واقعیت های منطقه ی آسیای مرکزی منجر شود و در قبال آن، ایران می تواند در میان انبوهی از قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای سهم مناسبی از ظرفیت های سیاسی - اقتصادی و فرهنگی آسیای مرکزی را در اختیار بگیرد و در راستای تأمین هر چه بیشتر منافع ملی، گسترش و تعمیق روابط میان طرفین و رسیدن به جایگاه اول اقتصاد علمی و فن آوری طبق سند چشم انداز بیست ساله تا سال 1404 گام بردارد.

    جایگاه خلیج فارس در تحولات ژئواکونومی جهان (مطالعه ی موردی: صادرات گاز طبیعی ایران) هادی ویسی " 19 " حوضچه ی خلیج فارس و کشور های پیرامون آن بزرگ ترین منبع غنی نفت و گاز جهان است که 40 درصد ذخایر گاز طبیعی و 61/5 درصد از ذخایر نفت جهان را در خود جای داده است.

    در این میان ایران با دارا بودن 28/13 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی (15/5 ذخایر جهانی) و 137/5 میلیارد بشکه نفت (11/5ذخایر جهانی) مهم ترین کشور منطقه از نظر ذخایر انرژی فسیلی است.

    از این رو بیش از پیش در کانون تحولات بین المللی انرژی قرار گرفته است.

    موقعیت مناسب جغرافیایی ایران و رشد فزاینده ی اقتصادی بازار های شبه قاره ی هند، شرق آسیا و اروپا نیازمندی آنان به انرژی به ویژه گاز طبیعی را افزایش داده و زمینه را برای احداث لوله ی گاز طبیعی از ایران به بازار های مصرف ایجاد کرده است.

    واژه های کلیدی ژئوپلیتیک، ژئواکونومی، خلیج فارس، ایران، خط لوله ی گاز.

    مقدمه خلیج فارس، یکی از مهم ترین مراکز ثقل مناسبات ژئوپلیتیکی و بین المللی است که تحت سیطره ی دو قلمرو ایرانی و عربی قرار دارد.

    " 20 " منطقه ی ژئوپلیتیکی خلیج فارس، متشکل از 8 کشور ایران، عراق، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربی، عمان است که در کرانه های حوضچه ی خلیج فارس گرد هم آمده اند.

    نبود فعالیت های آذرین، وجود مادر سنگ های متعدد و بسیار غنی از مواد آلی، سنگ مخزن های متخلخل و تراوای متعدد با سنگ پوش های مناسب، شرایط منحصر به فردی را برای تولید و انباشت هیدرو کربن در این منطقه فراهم کرده تا این پهنه، یکی از غنی ترین حوضه های رسوبی منابع نفت و گاز دنیا باشد.

    عمدتاً این ذخایر نفتی در سازند آهک آسماری مشاهده می شود.

    " 21 " خلیج فارس 61/5 درصد از ذخایر نفت جهان را دارا است که در این میان، عربستان با 22 درصد و ایران با 11/5 درصد از سهم جهانی در منطقه، بیشترین سهم را دارا می باشند.

    " 22 " منابع عظیم نفت خلیج فارس و نیاز های فزاینده کشور های توسعه یافته به نفت باعث شد تا در نیمه ی دوم سده ی بیستم قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای به این منطقه توجه ویژه کنند.

    کشف میادین گازی خلیج فارس افزایش جهانی قیمت نفت کاهش ذخایر نفت الزام پیمان کیوتو (سوخت پاک) و سازگاری بیشتر گاز طبیعی با محیط زیست باعث شد تا در دهه ی پایانی قرن بیستم، خلیج فارس بیش از پیش در کانون توجه مناسبات ژئواکونومی " 23 " جهانی قرار گیرد.

    " 24 " توسعه ی فزاینده ی کشور های جنوب و جنوب شرق آسیا و افزایش بی سابقه ی قیمت نفت در سال های اخیر (قیمت هر بشکه نفت تا 147 دلار رسید) و پس از آن عدم ثبات قیمت نفت و شمارش معکوس برای اتمام ذخایر نفت تا 40 سال آینده، همچنین مجاورت جغرافیایی آنان با منطقه ی خلیج فارس، باعث شده است تا این کشور ها برای تأمین نیاز های روزافزون انرژی خود به ذخایر عظیم گاز خلیج فارس توجه کنند.

    از طرفی دیگر چالش های ژئوپلیتیکی روسیه (به عنوان تأمین کننده ی انرژی گاز اروپا) با اروپا و قطع خطوط لوله گاز در زمستان های طاقت فرسای اروپای شمالی در کشور اوکراین از جانب روسیه و بی ثباتی بازار نفت باعث شده کشور های اتحادیه ی اروپا نیز به ذخایر گاز خلیج فارس توجه کنند.

    از این رو مسئله ی صادرات گاز و خطوط لوله ی گاز از خلیج فارس به جنوب و جنوب شرق آسیا و اروپا مطرح شده است.

    چارچوب نظری در تحقیق

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

چکیده : در هر نظام سیاسی ، فرایند سیاست از توانمندی و قدرت تصمیم گیری ساختارهای درونی نظام شکل می گیرد . شناخت آسیبهای امنیتی سیاست خارجی موجب می شود تا در مواجه با چالشهای سیاسی موجود در صحنه بین المللی با دیدی باز و اقدامی به موقع به حل مسائل بپردازیم ؛ و موجبات تحکیم امنیت ملی خویش را فراهم سازیم . با توجه به مسائل فوق سوال اصلی این پژوهش این است که : مهمترین منابع تهدید ...

پیوند امنیتی با آسیای مرکزی، اشتراک تمدن ایرانی و اسلامی، هم سویی اهداف کلان ایران با اهداف سازمان شانگ های و وجود ظرفیت ها و توانمندی های ایران در همگرایی با دیگر اعضا و اهداف این سازمان از جمله عواملی است که پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای را توجیه و از ضرورت های این مسأله حکایت می کند. عضویت ایران در شانگهای به ارتقای نقش ژئوپلیتیک آن در منطقه و جهان می انجامد و در ...

شش-پنج.اسرائيل اسرائيل قدرت فرا منطقه اي ديگري است که به صورت خزنده در حال افزايش حضور خود در منطقه ي آسياي مرکزي مي باشد. برقراري پيوند هاي اقتصادي به ويژه انرژي و در برخي موارد، همکاري هاي نظامي با کشور هاي آسياي مرکزي، چالش و تهديدي جدي براي

دورنمای سازمان شانگهای مبهم بوده و اساساً از سوی روسیه و چین تعریف می شود. حال که ایران درخواست عضویت کامل خود در این سازمان را اعلام کرده و برای حضور فعال در این نهاد منطقه ای تلاش می کند، آیا باید منتظر الگوهای تعریف شده از سوی پکن و مسکو بماند یا فضایی برای بازی در این سازمان برای تهران وجود دارد. . . بولتن نیوز : شانگهای؛ شهری که به دلیل میزبانی نمایشگاههای بین المللی مورد ...

در روابط بين الملل قبلاً دولتها مرجع تهديد امنيت و مخاطب آن بودند بدين معني که تنها يک دولت و يا مجموعه اي از دولتها قادر بودند که امنيت دولت و يا دولت هاي ديگر راتهديد کنند. از طرفي، آنچه که مخاطب اين تهديد بود باز هم دولتها بودند يعني اينکه تنها د

هدف اصلي پژوهش حاضر مطالعه علمي تأثير جنبش اصلاح طلبي در ايران بر آغاز و افزايش سياست تنش زدايي جمهوري اسلامي ايران بر روابط با عربستان سعودي بعد از روي کار آمدن آقاي خاتمي ميباشد. به منظور پايان دادن به دوران تيرگي روابط در ايجاد تفاهم و اعتماد ميا

پيوند امنيتي با آسياي مرکزي، اشتراک تمدن ايراني و اسلامي، هم سويي اهداف کلان ايران با اهداف سازمان شانگ هاي و وجود ظرفيت ها و توانمندي هاي ايران در همگرايي با ديگر اعضا و اهداف اين سازمان از جمله عواملي است که پيوستن ايران به سازمان همکاري شانگهاي ر

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

چکيده جايگزين ‌ساختن عناصر حکومتي با استفاده از قدرت نرم بدون توسل به زور و اقدامات خشونت‌آميز يکي از راهبردهاي امريکا در کنار راهبرد مبتني بر تهاجم گسترده، سنگين و سريع نظامي براي ايجاد تغيير در کشورهاي هدف بود. گرجستان، اوکراين و قرقيزستان مه

بر خلاف دیدگاهها و نظریات اولیه که سکونتگاههای حاشیه ای را مظهر فساد، جرم و جنایت، قانون گریزان، فراریان و اقشار حاشیه ای می دانستند و ویژگیهای منفی موجود در این سکونتگاهها را تعمیم می دادند، دیدگاههای اخیر اساساً ضمن تأیید وجود زمینه ها و بسترهای آسیب های اجتماعی و روانی در آنها، این سکونتگاههای را در عین حال مخزن مهارتها و انگیزه های فردی برای تأمین سرپناه و ارتقاء کیفیت ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول