توسعه منطقه ای
توسعه منطقه ای به برنامه ریزی نه به مفهوم توسعه ملی که در سطح ملی که شامل برنامه های توسعه پنج ساله و یا چند ساله برای تمام یک سرزمین و نه به مفهوم برنامه ریزی بخشی و محلی که فقط به مسایل و پتانسیل های یک روستا یا بخش و یا شهرستان و استان بدون توجه با سایر نواحی انجام می شود، نیست بلکه به این مفهوم است که چگونه می توان برای یک منطقه که ممکن است شامل چند شهر بزرگ در یک منطقه و یا چند استان و یا ایالت، برنامه ریزی داشت تا در سطح ملی و جهانی به برتری های نسبی مورد نظر مسئولین و سیاستمدارن آن منطقه نایل شد و در این میان از توازن در پیشرفت و رشد آن منطقه بصورت همگن بهره مند شد. تئوریهای توسعه منطقه ای عمدتا ریشه در سه شاخه علمی علوم منطقه ای، اقتصاد منطقه ای و جغرافیای تئوریکی دارند.
برنامه ریزی منطقه ای در ایران
با توجه به گذشت بیش از پنجاه سال از عمر برنامه ریزی در ایران و علیرغم تجربه ای نسبتا طولانی در این دوران، نگاه بخشی بر نظام برنامه ریزی ایران غالب بوده است تا جایی که کشور ایران دچار عدم تعادل های منطقه ای بالایی در جغرافیای خود بویژه در میان بخش شهری و روستایی بوده است. یکی از دلایل این مسئله را می توان به عدم توجه لازم سیاستگذاران و برنامه ریزان سطح ملی و بخشی به ابعاد فضایی و منطقه ای دانست. اگر چه در برنامه های پنج ساله سال های بعد از انقلاب ۵۷ ایران به ادعای مسئولین نگاهی به برنامه های توسعه منطقه ای شده است اما این برنامه ها از تاثیر لازم برخوردار نبوده اند. چنانچه می بینیم که برنامه سوم و چهارم توسعه کشور ایران، سیاستهای جدی تری برای تمرکز زدایی در امر برنامه ریزی و تصمیم گیری اتخاذ شده است و عزم جدی تری را بر توسعه منطقه ای نشان می دهد.
تاریخچه برنامه ریزی منطقه ای
دیدگاه های توسعه منطقه ای و مدل های مطرح شده در این حوزه به اوایل قرن بیستم باز می گردد؛ اما از دهه ۱۹۶۰ به بعد است که اکثر کشورها به نوعی از برنامه ریزی منطقه ای برای دستیابی به توسعه متعادل، کاهش شکاف توسعه درسطح کشور و توسعه مناطق عقب مانده و کاهش اختلاف طبقات اجتماعی دست زده اند، اما این برنامه ها عموما فاقد استراتژی جامع و دارای پیوند با برنامه های ملی بوده اند، به طوری که در مواردی صرفا به تعیین مکان سرمایه گذاری در درون یک بخش پرداخته اند. نمونه اینگونه برنامه ها سیاست ها را در تشویق و ترغیب صنایع به استقرار در نواحی فراتر از پایتخت و یا مادر شهرها می توان دید و یا در مکانیابی مناسب برای مراکز بازار یا توزیع بهینه تسهیلات اعتباری و گسترش شبکه راه ها در یک منطقه به منظور شتاب به توسعه کشاورزی جستجو کرد. در بعضی کشورها نیز برنامه ریزی منطقه ای در کالبد تشکیل یا نهادی برای توسعه مناطق عقب مانده – مانند نهاد جهاد سازندگی پس از انقلاب اسلامی سال
توسعه منطقه ای، در سوئیس
در کشور سوئیس استانداری در این راستا کار می کند تا صنایع منطقه ای رشد کنند. و رشدی ایجاد شود که برای اقتصاد، انسان ها و محیط زیست مثبت باشد. به گونه ای که این تلاش ها باید در راستای کمک به یک توسعه سازنده در امروز و در آینده دورتر نیز باشد. در سوئیس هدف از توسعه منطقه ای اینست که بازارهای کار به شکل کارآمد و با خدمات خوب در سراسر استان ها ایجاد شود. دولت دارای مسئولیت فراگیر در این زمینه است و وظیفه استانداری این است که تصمیم های دولت را بکار ببندد و اجرا کند و همچنین همه گونه فعالیت های دولتی را در سطح منطقه ای نیز هماهنگ کند. منظور از توسعه منطقه ای تنها مربوط به تأسیس شرکت های جدید و توسعه صنایع نیست. منظور از این موضوع به همان میزان مربوط به توسعه مناطق روستائی، ارتباطات، زیرساخت "آی- تی"، محیط زیستی و دیداری، فرهنگ و آیین، پژوهش و آموزش، محیط زیست و طبیعت، هم پیوستگی و برابری مردم، بهداشت همگانی و بسیاری مسائل دیگر است. توسعه یک استان تا اندازه ای بستگی به این دارد که در صنایع، کمون ها و عرصه های دولتی آن استان چه می گذرد. برای تأثیر گذاری بر توسعه و افزایش رشد در هر استان یک "برنامه رشد منطقه ای" موسوم به "آر- تی- پی" و یک "برنامه توسعه منطقه ای" موسوم به "آر- او- پی" وجود دارد. در برخی استان ها "ارگان هماهنگی کننده" مسئولیت این برنامه ها را بر عهده دارد، ولی استانداری نیز در راستای هماهنگی فعالیت های ادارات دولتی همکاری می کند. در سویس استانداری ها شرایط و ویژگی های رشد منطقه ای را بیان تا یک استراتژی و دستور کار پیشنهاد شود که بتوان بر اساس آن از امکانات و توانمندی های موجود در استان بهره برداری کرد و با خطرات و ضعف ها رویاروئی کرد. استانداری ها توسعه استان را از راه اندازه گیری ها، تجزیه و تحلیل ها و گزارش ها پیگیری می کنند و مسئولیت جمع بندی و انتشار اطلاعات درباره توسعه استان را نیز دارند. استانداری با بسیاری از دست اندرکاران که در زمینه رشد منطقه ای، کشوری و بین المللی مسئولیت دارند همکاری می کند.
تأسیس صندوق توسعه منطقه ای
بانک جهانی با همکاری بانک توسعه اسلامی یک صندوق توسعه منطقهای با سرمایه یک میلیارد دلاری تأسیس کرده است. صندوق توسعه همکاری مشترک منطقه ایی با هدف کاهش فاصله زیرساخت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ایجاد شده است. این اقدام با هدف ورود سرمایهگذاری بخش خصوصی برای کمک به کشورهایی مانند مصر، مراکش، اردن یا تونس برای اجرای پروژههای زیربنایی حیاتی انجام شده که به نوبه خود افزایش رقابت پذیری و اشتغالزایی را به همراه خواهد داشت.
توسعه منطقه ای، ماموریت اصلی پارک های علم و فناوری
پارک های علم و فناوری قریب سه دهه است که مورد توجه اندیشمندان و برنامه ریزی جوامع قرار گرفته اند. امروزه پارک های علم و فناوری در توسعه منطقه ای، به عنوان یک زیر ساخت توسعه دانایی محور محسوب می شوند. اهمیت جایگاه و ماموریت های این پارک ها با مطالعه و مرور مولفه های اقتصاد دانایی محور و زیر ساخت های لازم برای رشد و توسعه این حوزه از اقتصاد، بیشتر مشخص می شود.
وظایف دولت ایران در بحث توسعه منطقهای
مجلس شورای اسلامی ایران تکالیف دولت در زمینه توسعه منطقهای را در برنامه پنجم توسعه کشور به شرح ذیل مشخص کرده است. «در راستای تحقق اصل ۴۸ قانون اساسی، سیاستهای کلی و جهت حصول به اهداف چشمانداز و به منظور استفاده متوازن از امکانات کشور و توزیع عادلانه و رفع تبعیض و ارتقای سطح مناطق کمتر توسعه یافته و تحقق پیشرفت و عدالت، دولت مکلف است در توزیع منابع عمومی و یارانه سود تسهیلات به نحوی عمل نماید که فاصله شاخص برخورداری شهرستانهای با کمتر از سطح متوسط کشور در پایان برنامه چهارم در بخشهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیربنایی و امنیتی در هر سال برنامه حداقل ۱۰ درصد به سطح یاد شده نزدیک شود». و همچنین مقرر شده است تا معادل ۲ درصد از اعتبارات بودجه عمومی دولت در قالب بودجه سنواتی در اختیار معاونت برنامه ریزی و امور راهبردی رئیس جمهور قرار گیرد تا در راستای تحقق اهداف فوق توزیع و هزینه شود.
آمایش سرزمین، زیربنای توسعه
در کشور ایران برنامه ریزی برای توسعه به دو دهه پیش از انقلاب سال ۵۷ برمی گردد. در سال های ابتدایی توجه چندانی به توسعه همه جانبه و مناطق دور افتاده نمی شد؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل پشتوانه ایدئولوژیک انقلابیون در شعار بسط عدالت اجتماعی که از شعارها و آرمان های انقلاب مطرح شده بود و تأکیدات ویژه رهبران جمهوری اسلامی بر آن، تلاش برای محرومیت زدایی و توسعه مناطق محروم و دور افتاده کشور در دستور کار نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت. در پی آن شعار ها نهادهایی مانند جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و نهادهایی از این دست توسط مردم ایران بنیان نهاده شد. پس از پایان جنگ ایران و عراق، دولت وقت با شعار سازندگی و توسعه سعی کرد تا در برنامه های پنج ساله دوم و سوم به انحاء مختلف به مقوله برنامه ریزی منطقه ای توجه کند. این اقدامات در برنامه های چهارم و پنجم توسعه کشور ایران نیز ادامه یافت؛ با این حال می توان بیان کرد عوامل و نکاتی که موجب توسعه نامتوازن و ناکارآمدی آن برنامه ها می باشد شمل نکات زیر است.
عدم توجه به نقش مردم در توسعه
تعهد دولت به تصدی و اجرا
عوارض فرهنگی ناشی از جابجایی گسترده و سریع جمعیت
نداشتن اولویت و تمرکز در برنامه های توسعه
فقدان نگاه زنجیره ای به برنامههای اقتصادی توسعه
کانونهای تحلیلگر منطقهای: مغزافزار توسعهی استانی
حضور تحلیلگران بومی در هر منطقه که آشنایی با بوم و منطقهی زیست خود با مسایل تحلیلگری، ادبیات علمی روز و با تجارب سایر کشورها آشنایی دارند، یک ضرورت اجتنابناپذیر برای توفیق در برنامهریزی منطقهای در سطح استانها و شهرستانها است. فقر جدی ادبیات علمی روز در سطح استانها و تأخیر قابل ملاحظه در انتقال و سرریز دانش و تجارب مدیریتی از مرکز به سطح شهرستانها، از جمله مسایلی است که لزوم تأسیس کانونهای تفکر روزآمد را ضروری کرده است. این مراکز مدلهای متناسب با منطقه و فضای موجود استانو شهرستانها را تحلیل میکنند. بِکربودن فضای کاری در مناطق، فرصتهای متعدد کاری و نیز ظرفیت خالی توسعه در استانها و شهرستانها، فرصتی مناسب برای حضور جوانان دغدغهمند، صبور، جهادگر و تحلیلگر در این عرصه است. در مورد بسیاری از موضوعات در حوزههای اجتماعی، صنعتی، اقتصادی، کشاورزی، گردشگری و... در سطح استانها، اساساً تأملی صورت نگرفته است یا دستکم یک تحلیل مشترک از صورت مسأله برای حل آن وجود ندارد و در برخی مواقع نیز حتی کشف مسأله و یا راهحل مناسب برای آن به شکل صحیح انجام نشده است؛ که اینهمه فرصتی برای حضور یک کانون تحلیلگری منطقهای توانمند است.