مقدمه در اندیشه دینی ما، همواره تعلیم، تهذیب، دانایی و دینداری همزاد و همراه اند.
هم آن کس که می خواهد از خرمن دانش خوشه برچیند، باید جامه ای از جنس پارسایی بر تن کند و هم آنکه می خواهد کام مشتاقان و مشتریان دانش را به آب علم و اندیشه سیراب سازد، باید دل و جان دانش اندوزان را به طهارت و تابناکی بیاراید تا مبادا در شوره زار، تخم بی حاصل بکارد و رنج بی گنج برد و از کشته خویش هیچ ندروَد.
در نظام آموزشی ما که از رویکرد دینی الگو می گیرد، پرورش جان آدمی که البته به لحاظ رُتبی مقدم بر دانایی و آگاهی انسان است، بر عهده معلمان و مربیان است .
با نمودارهای آموزشی که منحنی رشد یا افت محصلان آشکار می شود و نیز نظارتی که بر فرایند یاد دهی استاد و یادگیری شاگردان اعمال می شود، توفیق یا عدم توفیق آموزشی استادان نیز نشان داده خواهد شد؛ اما به حقیقت چه ساز و کاری به کار گرفته می شود، تا رشد تربیتی و پرورشی فراگیر که باید همزاد و همپای رشد آموزشی او سیر تکاملی داشته باشد، مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد و چه تدابیری اتخاذ می گردد تا عملکرد استادان و عنایت آنان به تربیت شاگردان، مورد شناسایی و نقد واقع شود و مشخص گردد که آیا آنان اساساً به این رسالت سنگین و پردشوار، توجه مبارک و مؤثری دارند یا خیر؟
البته در نظام آموزشی ما و در دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، تنها کار سازمان یافته برای آگاهی از رشد تربیتی فراگیر، گنجاندن نمره انضباط در کارنمای تحصیلی اوست و چنان که می دانیم، نمره کمی آن، در مجموع متأثر از قانون پذیری یا قانون ستیزی دانش آموز (رعایت یا عدم رعایت قوانین آموزشی) است و ارتباط وثیقی با سطح تربیتی وی ندارد.
باری اگر توجه به تربیت و اخلاق فراگیر ضرورت دارد، در تحصیلات عالی تر و مقاطع دانشگاهی، این توجه فوریت و ضرورت ویژه ای می یابد؛ از یک سو استادان مقطع تحصیلی دانشگاه، نسبت به دوران اولیه تحصیل، از تکثر، تنوع و تعدد بیشتری برخوردارند، چنان که می دانیم فراگیران دوران ابتدایی، از الگوی واحدی (مثبت یا منفی) پیروی می کنند و چون تنها با یک استاد مواجه اند، در تأثیر پذیری و الگوگیری سر در گم نخواهند بود؛ بر خلاف آنان دانش آموزان راهنمایی، متوسطه و دانشجویان دانشگاه، به دلیل داشتن معلمان و استادان متنوع، الگوهای متفاوتی دارند و داشتن همین الگوهای متفاوت که قطعاً از لحاظ منش و رفتار متفاوت هستند، ممکن است فراگیران را دچار تعارض رفتاری گرداند و در تشکیل شخصیت متعادل آنان مانع ایجاد نماید.
با این تفاصیل، تکیه بر جنبه تربیتی و رشد اخلاقی فراگیران؛ ضرورت نام می یابد تا دانشجویان با داشتن الگوی مطلوب و در دسترس، از تشتت و اعوجاج رهایی یابند.
از سوی دیگر؛ دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه، برای سایر هم سن و سالان خود، به خصوص گروه بی شمار و مشتاق ورود به دانشگاه، الگو هستند، بنابراین پرداختن به جنبه پرورش دانشجویان لازم و ضروری است، و نباید از توجه به چنین أمر خطیر، اغماض و اعراض گردد.
مهم تر آنکه دانش آموختگان دانشگاه، بی فاصله، پس از تحصیل، وارد بازار کار خواهند شد یا در مدیریت کشور نقشی خواهند داشت، پس اگر به تهذیب آنان توجه خاص نشود، ممکن است مجموعه کشور از نبود چنین أمری متضرر گردد.
سخنان بزرگان دین درباره دانشجو ..
امام صادق« علیهالسلام » فرمود: «از جمله پندهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که: فرزند دلبندم!
برخی از روزها، سالها و لحظههای روزت را به کسب دانش بپرداز، زیرا هیچ ضایع کردنی چون تضییع این امر نیست.» علی « علیهالسلام » فرمود: «مغبون (زیان کار) کسی است که عمر گرانش را به چیزی بخس و بیارزش بفروشد و مغبوط و نیک فرجام کسی است که عمرش را در فرمانبری از خداوندش سپری کند.» امام حسین«علیهالسلام» نیز فرمود: «مغبون کسی است که به دنیا سرگرم شود و سودهای اخروی از کف او بیرون گردد.» دانشجو باید پیش از آنکه حایز مقام و منصبی والا گردد و قبل از آنکه به علم و فضل مشهور شود، از فرصتهای دوران جوانی برای تحصیل علم، به خوبی بهره جوید زیرا به محض آنکه انسان دارای مقام و منزلتی در جامعه شود و به علم و دانش نامور گردد، نه تنها این امر، میان این شخص و درک کمالات معنوی و علمی او، بزرگترین مانع و فاصله را ایجاد میکند، بلکه چنین وضعی، عاملی پرتوان و انگیزهای نیرومند و کامل خواهد بود که نقصان و رکود علمی و اختلال را در چنین فردی به بار میآورد.» ناگفته نماند، کسب دانش وقت خاصی ندارد و حتّی در پیری هم نباید از طلب علم باز ماند، امیر مؤمنان علی« علیهالسلام » میفرماید: «طلب دانش از کوچکی، چون نقش بر سنگ است.» از این رو، جوانان به خاطر آمادگی پذیرش و شور و استعداد شگفت خود، باید بیش از هر کس دیگر قدر وقت را بدانند و از این دوران عزیز به خوبی بهره ببرند.
رسول اکرم « صلیاللهعلیهوآله » میفرماید: هر شب فرشتهای از ساحت قدس الهی فرو میآید و ندا سر میدهد که: ای جوانان بیست ساله، تلاش و کوشش کنید.» ناگفته پیداست که مقصود حدیث، تنها افراد بیست ساله نیست، بلکه منظور، تمام جوانان است.
گمان نمیرود حسرتی جانکاه تر از حسرت یک پیر بر عمر از دست رفتهاش باشد.
علی« علیهالسلام »میفرماید: سختترین غصهها از دست رفتن فرصتهاست.
و نیز فرموده است: «فرصتها چون ابر میگذرند، بکوش که در راه خیر از آنها بهرهگیری وگرنه، پشیمان میشود» از پیامبر « صلیاللهعلیهوآله » درباره عمر پرسیدند، فرمود: در روز قیامت، بنده قدم از قدم بر نمیدارد مگر آنکه از وی میپرسند عمرش را در چه اموری صرف کرده، جوانی را در چه چیز به پیری رسانده، مالش را در کجا صرف نموده و امام و رهبرش چه کسی بوده است؟» اخلاق دانشجو از دیدگاه امام (ره) اگر شما درس بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالم شوید، ولی باید بدانید که میان «عالم » و «مهذب » خیلی فاصله است.
مرحوم شیخ ، استاد ما، رضوان الله تعالی علیه، می فرمود اینکه می گویند: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل » صحیح نیست.
باید گفت: «ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است!» کسب فضایل و مکارم انسانی و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگی است که بر دوش شماست.
گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل علوم شرعیه می باشید و فقه که اشرف علوم است می آموزید، دیگر راحتید و به وظایف و تکالیف خود عمل کرده اید.
اگر اخلاص و قصد قربت نباشد، این علوم هیچ فایده ای ندارد.
اگر تحصیلات شما، العیاذبالله، برای خدا نباشد و برای هواهای نفسانیه، کسب مقام و مسند، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید، برای خود وزر و وبال اندوخته اید.
این اصطلاحات اگر برای غیر خدا باشد، وزر و وبال است.
این اصطلاحات هر چه زیادتر شود، اگر با تهذیب و تقوی همراه نباشد، به ضرر دنیا و آخرت جامعه مسلمین تمام می شود.
چه بسا افرادی که عالم به علم توحید بودند و طوایفی را منحرف کردند.
چه بسا افرادی که همین اطلاعات شما را به نحو بهتری دارا بودند، لیکن چون انحراف داشتند و اصلاح نشده بودند، وقتی وارد جامعه گردیدند، بسیاری را گمراه و منحرف ساختند.
ا عالم تیره بختی که باد نخوت بر او چیره شده، نمی تواند خود و جامعه را اصلاح نماید و جز زیان برای اسلام و مسلمین نتیجه ای به بار نمی آورد و پس از سال ها تحصیل علوم و صرف وجوه شرعی، برخورداری از حقوق و مزایای اسلامی، سد راه پیشرفت اسلام و مسلمین می گردد و ملت ها را گمراه و منحرف می سازد.
من نمی گویم درس نخوانید، تحصیل نکنید، باید توجه داشته باشید که اگر بخواهید عضو مفید و مؤثری برای اسلام و جامعه باشید، ملتی را رهبری کرده به اسلام متوجه سازید، از اساس اسلام دفاع کنید، لازم است پایه فقاهت را تحکیم کرده صاحبنظر باشید; اگر خدای نخواسته درس نخوانید، حرام است در مدرسه بمانید.
در راه اصلاح خود کوشش کنید.
هر قدمی که برای تحصیل علم بر می دارید، قدمی هم برای کوبیدن خواسته های نفسانی، تقویت قوای روحانی، کسب مکارم اخلاق، تحصیل معنویات و تقوی بردارید.
وظایف اخلاقی دانشجویان وظایف دانشجویان در برابر خودشان 1.آمادگی پیش از آغاز سال تحصیلی برای فراگیری علوم، از راه تصفیه باطن و تطهیر قلب؛ 2.
تلف نکردن فرصت جوانی و کوشش در راه علمآموزی؛ 3.
کاستن از وابستگی ها و مشغولیت هایی که او را از تحصیل علم بازمی دارد؛ 4.
تجدید نظر در روابط و معاشرت با دوستانی که مانع دانش اندوزی او هستند؛ 5.
داشتن همت و انگیزه بلند برای رسیدن به بالاترین مراتب علمی؛ 6.
حریص بودن در راه علمآموزی و فراگیری دانش در هر زمان و مکان.
وظایف دانشجویان در برابر استاد 1.
انتخاب استاد شایسته و صالح؛ پ2.
مانند پدر و حتی برتر از او دانستن استاد؛ 3.
فروتن بودن در برابر استاد؛ 4.
به بزرگی و احترام یاد کردن از استاد؛ 5.
سپاسگزار و قدرشناس بودن زحمات طاقتفرسای استاد؛ 7.
نادیده انگاشتن خطاهای گفتاری و رفتاری استاد هنگام تدریس.
وظایف دانشجویان در کلاس درس 1.
سر وقت در کلاس حاضر شدن؛ 2.
پیشمطالعه کردن مطالب درسی؛ 3.
با دقت به مطالب استاد گوش دادن؛ 4.
خارج نشدن بی دلیل از کلاس درس؛ 5.
رعایت حقوق و احترام دیگر هم درسان.
آداب سکونت در خوابگاه 1.
برقراری نظم و انضباط در برنامه های خوابگاه؛ 2.
حفظ بهداشت در محیط و آلوده نساختن آن؛ 3.
تجاوز نکردن به حقوق دیگر اعضای خوابگاه؛ 4.
سرزدن به دوستان خوابگاهی و جویا شدن احوال آنها؛ بهداشت فردی دانشجو رابطه تقابلی رفتارهای انسان، انکارناپذیر است.
تنها هنگامی یک فرد و بویژه یک دانشجو در کار خود موفق میشود که هر بخشی از زندگی او با بخشهای دیگر هماهنگ باشد.
مثلاً اگر طالب علم، در خوردن، نکتههای بهداشتی تغذیه را از نظر دور دارد، این امر در خواب و سلامتی و در نتیجه در درس و بحثش اثر میگذارد.
چکیده سخن ما در دو بخش است.
1بهداشت روح و روان 2 بهداشت جسمی دانشجو باید بداند اگر به بهداشت روحی و روانی و نیز بهداشت جسمی او اندک لطمهای وارد آید خیلی زود اثر و انعکاس آن به درس میرسد و از ادامه تحصیل باز میماند.روح و روان انسان، همانند بدن به چیزهایی نیاز دارد.
دانشجو تنها با روانی سالم، آسوده و آرام و با طراوت قادر به تحصیل است.
از این رو باید از هر گونه عملی که سلامت روانی او را تهدید میکند، بپرهیزد.
رفتارهای ناهنجار روانی غالبا بر اثر عدم رعایت احکام اسلامی پدید میآید.
اگر عواطف انسانی مهار نشوند، بهداشت روانی به خطر میافتد.
ا البته به عقیده نگارنده، مهمترین عامل بهداشت روان، تصحیح اعتقاد و انگیزه تحصیل است.
اگر دانشجو انگیزه مادی نداشته باشد و هدف او از کسب دانش، تنها جلب خشنودی خداوند و نیز خدمت به خلق او باشد، همیشه آرام است و این آرامش، زاییده اعتقاد صحیح و ذکر خداست.
دانشجویی که به نیازهای روحی خود و فضایل اخلاقی مطابق با فطرت آدمی پاسخ ندهد و در مسیر خودسازی نباشد به خاطر بیایمانی و بیاعتقادی همواره در هیجان و اضطراب و تشویش است.
در مقابل، توکل بر خدا و ایمان به او از مهمترین عناصر آرام بخش روان به شمار میروند.
افرادی که به احکام اسلام پایبند هستند، غالبا دچار بیماریهای عصبی و روانی نمیشوند چرا که «با یاد خدا دلها آرام میگیرد.»۱۹ در چند جای قرآن کریم، سخن از شرح صدر رفته است.
بهداشت جسمی نیز اگر چه به درجه اهمیت سلامت روان نمیرسد، لکن خود، عامل اساسی و یکی از عوامل بهداشت روانی است.
گفتهاند: عقل سالم در بدن سالم است.
این عبارت که مضمون یک روایت است، سخن بجا و استواری است، زیرا کسی که تنی سالم نداشته باشد، نمیتواند از حقوق خود و دیگران دفاع کند و حقوق الهی را ادا کند.
چنین شخصی قادر به تحصیل دانش و پرورش عقلی نیز نخواهد بود.
اسلام بیش از هر مکتب دیگر به مسأله بهداشت اهمیت میدهد، اسلام معتقد است که شخص باید از خوردن شراب، گوشت خوک و...
پرهیز کند.
ولی دیگران خود را در این مهلکه میاندازند آنگاه در اندیشه درمان میافتند.
دانشجو باید برای آنکه تنی سالم داشته باشد و بیماری، میان او و درس فاصله نشود، احکام شخصی اسلام را به دقت فراگیرد و عملی سازد.
ما از میان رفتارهای شخصی دانشجو که در بهداشت تن او نقش اساسی دارد، به خواب و خوراک اشاره میکنیم: ۱) دانشجو باید در غذای خود به دقت بنگرد، بکوشد که در بهداشت تغذیه چند امر را رعایت کند: ـ از پرخوری بپرهیزد.
امام محمد باقر« علیهالسلام » میفرماید: نزد خداوند هیچ چیز مبغوضتر از شکم پُر نیست.
مهمترین نتیجه پرخوری، تهدید سلامت جسمی و روانی است.
پس اگر دانشجو بخواهد درس را نیک بفهمد باید از پرخوری بشدت پرهیز کند.
ـ دانشجو باید زمان خوردن را به درستی بشناسد و برای لذت، غذا نخورد بلکه برای تقویت جسم بخورد و بیاشامد.
هنگامی که به آیات و روایات مینگریم، در مییابیم که بهترین زمان غذا خوردن، صبح و شام است.
گویا سه وعده غذا خوردن، خیلی سودمند نیست، زیرا هنگام صبح، بدن بر اثر خواب، غذای مصرفی را هضم کرده و اینک که آغاز روز است، نیاز به تجدید قوا دارد تا به فعالیت بپردازد.
از این لحاظ صبحانه در سلامت جسم نقش مهمی دارد و هنگام عصر هم، بدن بر اثر کار زیاد و تلاش روزانه و مصرف انرژی، غذای خود را مصرف کرده و اینک نیاز به غذا و مواد غذایی دارد.
ـ آداب غذا خوردن را رعایت کند.
پیش از غذا، دست خود را بشوید و اگر میتواند وضو بگیرد، در آغاز غذا ذکر خدا بگوید، بر زمین بنشیند و با دست راست بخورد، لقمههای کوچک بردارد، تا گرسنه نشده غذا نخورد و پیش از آنکه سیر شود، دست از غذا خوردن بکشد.
طالب دانش باید خواب خود را متعادل گرداند و آداب اسلامی خواب را به درستی انجام دهد.
البته نباید بدون ممارست، آنقدر از خواب خود بکاهد که قوای بدن او تعادل خود را از دست دهند و این امر مانع کسب دانش و درک صحیح او گردد.
ولی بکوشد که به حد نیاز اکتفا کند.
پیش از خوابیدن، مسواک بزند، وضو بگیرد، با ذکر خدا به بستر برود و از شب زنده داری غفلت نورزد.
دانشجو باید بداند که کثرت خواب، باعث سنگدلی، کند هوشی و بیماری جسم میشود.
مشکلات تاثیر گذار بر روی اخلاق دانشجویی در محیط آموزشی،ممکن است دانشجویان با مشکلات ویژه ای دست به گریبان باشند؛ گاه با استادان بی مسئولیت یا بی تفاوتی مواجه اند که نسبت به ارزش ها و هنجارها هیچ حساسیتی ندارند یا اساساً با آن ناسازگارند.
از سویی واسطه ها و بازاریابان کالاهای فکری غرب، نه تنها به دانشگاه ها چشم طمع دوخته، بلکه رد پا شان در آن محیط ملموس و آشکار شده است.
نهاد آموزشی دانشگاه نیز کنترل مؤثر و نظارت هدفداری بر دانشجویان ندارد.
جز آنکه حراست و کمیته های انضباطی ـ آن هم بیشتر بر رفتارهای ساختار شکن ـ نظارت نسبی دارد.
و استادان را از قبول مسئولیت و عطف توجه به حیطه تربیتی دانشجویان غافل ساخته، بدین امید که متولیان رسمی، کار به هنگام می کنند و هیچ کم و کاستی در این حیطه ها و حوزه ها نمی نهند یا بر این توهم که ورود به چنین حوزه هایی، دخالت در وظیفه سازمانی دیگران است.
تأسف بارتر آنکه نهادهای موازی و متنوع یاد شده، برخی اوقات به کشمکش ها و مجادلات درونی، دامن می زنند و چون هر یک مشی خود را به صواب و صلاح نزدیک می یابد، انرژی خود را صرف مقابله گری و خنثی سازی می کند و گاه بر یک دیگر بر چسب نا دلچسب می زنند و در این میان تنها دانشجویان به بازی گرفته می شوند.
بی تردید در چنین جو و جمعی، توجه به أمر تربیت، اراده و همت والایی می طلبد و ضرورت آن را تردیدناپذیر می سازد.
با این همه تلقی های نادرستی وجود دارد که موجب شده است، نوعی غفلت و یا سطحی نگری درباره وظایف تربیتی استادان بروز و ظهور کند.
نخست آنکه برخی استادان گمان برده اند، دامن زدن به چنین مسایلی، در حیطه کاری استادانی است که دروس همخوان با اخلاق و تربیت را تدریس می کنند؛ مثلاً ممکن است استادان دروس پایه، پزشکی، مهندسی و...
خود را از این رسالت دشوار مستثنا بدانند، زیرا اساساً دروس تدریسی آنان، هیچ ربطی و راهی به این مسایل ندارد.
از نگاه آنان استاد ریاضی نمی تواند حدیث اخلاقی بخواند و ممکن است بدین گونه در وظیفه رسمی و سازمانی دیگر استادان محترمی که به صورت مشخص، عهده دار راهبری و رهگشایی در این حوزه ها هستند، دخالت صورت پذیرد؛ از این رو طرح مباحث اخلاقی بر عهده استادان دروس اخلاق و تربیت یا دروس متقارب و متجانس با آن است، چنان که استاد اخلاق بحثی از ریاضی به میان نمی آورد، استاد ریاضی نیز نباید در این حوزه ها دخالت کند.
دیگر آنکه برخی استادانی که در حوزه نشر اخلاق، خود را صاحب مسئولیت می یابند، از حدّ روایتگری و گزاره پردازی فراتر نمی روند و شاید تنها با خواندن چند آیه و روایت اخلاقی، احساس خوشایند و رضایتمندانه ای وجودشان را فرا گیرد.
در این صورت، اخلاق تنها جنبه تعلیمی می یابد و این در واقع همان نگرش تعلیم تهی از تربیت است؛ هر چند که مثلاً دروس ارائه شده، مبانی و مباحث و مکاتب تربیت باشد.
نکات موثر بر اخلاق دانشجو 1.
گام نخست در اصلاح اخلاق دانشجو، توجه به کمبودها و ناراستی های اخلاقی شخص استاد است.
استادی که خود را به صیقل زدگی جان ممارست نداده باشد، یا تأثیر گذار نیست یا تأثیر او ماندگار نخواهد بود.
2.
همان طور که بی توجهی به مسایل اخلاقی، نوعی آسیب به شمار می آید، تأکید و تکرار فراتر از حد اعتدال و تکیه بر نکات تکراری ملال آور، نشان دادن ژست اخلاقی و نصیحت گرا، تذکر مسایل اخلاقی با طعن و گزندگی و سرانجام تبلیغ تحمیلی، آسیب های مهلک تری وارد می آورد.
3.
همان گونه که در طب، مرحله پیشگیری مقدم بر درمان است، در اخلاق نیز مرحله پا پیش بر پالایش مقدم است.
استادان باید تلاش کنند که دانشجویان با وسوسه ها و جذبه های مبلغان و مروجان ضد فرهنگ و معنویت، در دام نیفتند.
4.
در تذکرات اخلاقی، بهره گیری از روش های غیر مستقیم نتایج دلپذیری از شیوه های مستقیم دارد.
5.
اختصاص ساعاتی از کار استاد به مشاوره.
6.
معرفی کتاب های مفید و مؤثر اخلاقی، برنامه های سازنده صدا و سیما، لوح های فشرده مناسب، فیلم های جذاب و پرمحتوا، بزرگان اخلاق و تربیت و تشویق به استفاده از محضر آنان، و معرفی الگوهای استوار دفاع مقدس و صاحبان راست کردار علم و اندیشه، می تواند در بر آوردن بخشی از وظایف تربیتی و اخلاقی استادان راهشگا و دانشجویان را مددکار باشد.
7.
دانشجو هم هویت دینی دارد و هم هویت ملی و صنفی؛ کسی که چه به لحاظ دینی و چه به لحاظ صنفی و ملی احساس کمبود و بی تشخصی می کند، از درون تهی و بی هویت قلمداد می شود.
در نتیجه هیچ جایی برای اندیشیدن و تأثیر پذیرفتن نخواهد یافت، بنابراین استادان باید پیش تر در هویت بخشی به دانشجو همت بگمارند تا تأثیر گذاری شان مثبت و ماندگار باشد.
8.
همواره باید مراقب بود که بین اقوال و افعال تعارض، ناسازگاری رخ ندهد.
اگر استادی نمی تواند، به هر دلیل در نماز جماعت شرکت کند.
از تبلیغ این یک مسئله صرف نظر کند، زیرا همین یک تعارض در ذهن و ضمیر دانشجو جلوه گری می کند و سرانجام تشکیک و تردید او را در باب سایر موضوعات اخلاقی به دنبال خواهد داشت.
9.
شناخت روحیه مخاطبان در تأثیرگذاری اخلاقی، نکته ای کلیدی و محوری است.
مسلماً دختران از لحاظ روان شناسی با پسران تفاوت هایی دارند و اگر استاد هوشمند به نیکی چنین تفاوت هایی را درک و دریافت کرده باشد، بهتر می تواند در مواجهه با هر جنس، به گونه ای نکات اخلاقی را یادآور شود که زمینه پذیرش مساعدتر گردد منابع: ۱) لباف ـ علی: الفبای محبت امام عصر، تهران، بدر، ۱۳۷۴، چاپ اول ۲) حکیمی ـ محمدرضا: خورشید مغرب، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۰ ۳) سعید ـ حسن: خدا و مهدی، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۴، چاپ چهارم ۴) امینی ـ ابراهیم: دادگستر جهان، قم، شفق، ۱۳۶۷، چاپ دهم ۵) جمعی از نویسندگان: معارف اسلامی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها