وقتی آشکار می شود, که بدانیم در ساخته های این دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها که از مهمترین ویژگیهای آن است توجه شده است.برای دریافتن اهمیت این ویژگیها در گسترش معماری شایسته است طبقه بندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنیم.
• الف) بناهای مذهبی.
شامل مساجد, آرامگاهها, مدارس, حسینیه ها, تکایا, و مصلی ها؛ ب) بناهای غیر مذهبی.
شامل پلها, کاخها, کاروانسراها, حمامها, بازارها, قلعه ها و آب انبارها.
• در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی, مکانی برای عبادت, تجارت و سکونت وجود داشته است.
مساجد مساجد مهمترین بنا های مذهبی هر شهر و روستا هستند که همواره هندسه نقش مهمی در بنا داشته اند.
کتیبه های باقیمانده بر دیوار بعضی از مساجد(مسجد جامع قزوین و مسجدجامع کاشان) حاوی وقف مکانهایی برای برای توسعه و تعمیرات مساجد از طرف واقف یا حکمران است.اغلب مساجد در مرکز شهرها, نزدیک بازارها و محدوده دارالحکومه ساخته می شدند و اگر شهری به بیش از یک مسجد نیاز داشت, مساجد دیگری از طرف حکومت یا افراد خیر احداث می شد.
اهمیت مساجد در شهرها به حدی بود که اگر شهری مسجد جامع یا آدینه نداشت, اهمیت شهری هم نداشت.
در صدر اسلام مساجد نقشه های ساده ای داشتند, ولی در طول زمان با طرحهای گوناگون و تزیینات مختلف, نقشه ها پیچیده شدند.درنقشه مساجد, از قرن چهارم هجری دگرگونیهایی به وجود آمد و بر اساس آن, مساجد متفاوت از لحاظ هندسی در شهرها احداث شد.
مهمترین نقشه هایی که در مساجد به کار گرفته شده, شامل یک ایوانی, دو ایوانی, چهار ایوانی, و ترکیب چهار طاقو ایوان بوده که معماران دوره اسلامی آنها را از شیوه های معماری عهد اشکانی و ساسانی اقتباس کرده اند.
مثلاً نقشه چهار ایوانی در ساخت بسیاری از بناها الهام گرفته از نقشه کاخ آشور, متعلق به زمان اشکانیان است.معماران دوره اسلامی مسجد را به شیوه های گوناگون می آراستند.
در هر دوره یکی از عناصر هندسی در آراستن مساجد متداول بوده است؛ برای مثال در عهد سلجوقیان آجرکاری, در عهد ایلخانیان گچبری و در عهد تیموریان و صفویان کاشیکاری رواج بیشتری داشته است و در مواردی نیز تزیینات و اشکال هندسی آجرکاری, گچبری و کاشیکاری با هم به کار گرفته می شد.در قرن پنجم هجری (همزمان با حکومت سلجوقیان) به تشویق خواجه نظام الملک, بناهای متعددی در شهرهای معروف اسلامی مانند بغداد, ری, نیشابور و جرجان ساخته شد.
بعدها نقشه چهار ایوانی, که مورد توجه معماران قرار گرفت.
در اطراف ایوانها, حجره هایی به صورت یک یا دو طبقه یرای استفاده مردم ساخته شد.
کاروانسراها • معماری کاروانسراهای ایران بسیار متنوع است.
معماران با توجه به موقعیت اقلیمی سرزمین ایران, کاروانسراهایی با ویژگیهای گوناگون احداث کرده اند.
در ساخت کاروانسراهای برون شهری از نقشه های چهار ایوانی, دو ایوانی, هشت ضلعی, مدور, کوهستانی و نوع کرانه خلیج فارس استفاده شده است.
در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بیشتر از طرح چهار ایوانی استفاده شده و اتاقهایی در اطراف حیاط, برای استفاده مسافران ساخته شده است.
برخی از کاروانسراها با شیوه های آجر کاری, گچبری, و کاشیکاری مزین شده اند(مانند رباط شرف خراسان, کاروانسرای سپنج شاهرود و مهیار اصفهان).
حمام ها • حمامها از دیگر بناهای غیر مذهبی ایران است که در شهرها و روستاهای مختلف احداث شده است.
در ادیان مختلف آیین شستشو, غسل و تطهیر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
طبق مدارک موجود توجه به پاکیزگی و طهارت در ایران زمین به دوران قدیم حتی پیش از زرتشت می رسد.
بنابراین نیاز بشر به محلی برای شستشو و تطهیر, موجب احداث حمامها شده است.
طبق مدارک باستانشناسی از جمله قدیمیترین حمامها, حمامی در تخت جمشید از دوره هخامنشی و حمامی در کاخ آشور متعلق به دوره اشکانیان است.بعد از ظهور اسلام, پاکیزگی بویژه غسلهای متعدد و وضو برای نمازهای پنجگانه در زندگی روزمره مسلمانان از اهمیت ویژه ای برخوردار شد تا جایی که سخن گوهربار رسول اکرم(ص)«النظافه من الایمان» شعار هر مسلمان گردید.در شهرهای اسلامی حمامها در گذرگاههای اصلی شهر, راسته بازارها و کاخهای حکومتی طوری ساخته می شد که برای تأمین آب بهداشتی و خروج فاضلاب مشکلی پیش نیاید.
شاید بتوان گفت حمامها پس از مسجد و مدرسه یکی از مهمترین بناهای شهری محسوب می شدند.فضای اصلی هر حمام, شامل بینه, میان در و گرمخانه بود.
به این ترتیب که هر یک از فضاهای فوق به وسیله راهرو و هشتی از فضای دیگر جدا می شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظیم شود.
کف حمامها از سنگ مرمر و دیگر سنگها پوشیده شده بود, ازاره حمام با سنگ و کاشی تزیین می شد.
از جمله تزیینات داخلی حمامها آهکبری به صورت ساده و رنگی بوده است (مانند حمام گنجعلیخان کرمان, کردشت میانه و خسرو آقا اصفهان).
قلعه ها آغاز خانه سازی بشر همواره با اندیشه دفاع در برابر دشمنان همراه بوده است و قلعه ها مظاهر بارز اندیشه دفاعی انسان هستند.به طور کلی قلعه ها به دو گروه عمده تقسیم می شود: قلعه های کوهستانی و قلعه های دشت.
همانطور که در معرفی کاخها گفته شد, از یک بنا ممکن است استفاده های گوناگونی شود.
از قلعه نیز در موقع آرامش و صلح به عنوان کاخ استفاده می شد.
با این توضیح تخت جمشید را, با توجه به طراحی آن, می توان یک قلعه دانست.
همچنین از تخت سلیمان در تکاب آذربایجان غربی که مکانی مقدس بوده گاهی به عنوان نیایشگاه و زمانی به عنوان کاخ استفاده می شده است.بزرگترین و مستحکمترین قلعه هایی که در ایران بنا شده, متعلق به فرقه اسماعیلیه است آغاز خانه سازی بشر همواره با اندیشه دفاع در برابر دشمنان همراه بوده است و قلعه ها مظاهر بارز اندیشه دفاعی انسان هستند.به طور کلی قلعه ها به دو گروه عمده تقسیم می شود: قلعه های کوهستانی و قلعه های دشت.
همچنین از تخت سلیمان در تکاب آذربایجان غربی ـ که مکانی مقدس بوده ـ گاهی به عنوان نیایشگاه و زمانی به عنوان کاخ استفاده می شده است.بزرگترین و مستحکمترین قلعه هایی که در ایران بنا شده, متعلق به فرقه اسماعیلیه است.
این قلعه ها در بلندیهای رشته کوههای البرز بنا شده اند(مانند الموت, لمبسر, گردکوه, سارو و امامه).معماری اینگونه قلعه ها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آنها ویژگیهای گوناگونی دارد.
قلعه ها در صعب العبورترین بلندیهای کوهستانی بنا می شدند و چون طرح و نقشه ای از پیش آماده نداشتند, طراح یا معمار حصارها, برجها, اتاقها و ورودیها را با توجه به موقعیت طبیعی صخره ها, احداث می کرد.
به این علت اغلب قلعه های کوهستانی دارای طرح هندسی مشخص نبودند.
مصالح ساختمانی قلعه ها بیشتر قلوه سنگ و آجر, و ملاط آن ساروج و آهک بود.قلعه هایی که در دشت برای محافضت از کاروانها و یا برای استفاده سربازان بنا می شد عمدتاً طرح هندسی مشخص داشتند و دارای نقشه های مربع, مستطیل, چند ضلعی و مدور بودند.
این قلعه ها دارای برج و بارو بودند و مصالح ساختمانی آنها نیز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلی ورامین, میان گاله گرگان, قوشچی ارومیه و قلعه کهنه کرمانشاه).در قرن دوازدهم هجری ایجاد قلعه در گذرگاهها به شیوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانه هایی به شیوه جدید احداث گردید.
همچنین در کرانه خلیج فارس قلعه هایی با سبک معماری غربی ساخته شد(مانند قلعه های هرمز, خارک, قشم و بندر عباس).
هندسه در معماری ایران یوس پورتر Yves Porter نویسنده کتاب کاخ ها و باغ های ایران Palaces and Gardens of Persia چه زیبا اندیشه پنهان در باغ ایرانی را تفسیر می کند؛ باغ و کوشک میانی آن هر دو در جست وجوی مفهومی عمیق از تعالی هستند، مفهومی غنی از تکامل روح انسانی، مفهومی شگرف از پردیس پارسی!
...
و البته چه روشن و شفاف این نوع نگاه با فکر ایرانی درک می شود شاید بیشتر از هر ملت دیگری به جرات می توان گفت ایرانی ها بهشت را بیش از دیگران درک می کنند؛ بهشت مفهومی آشنا در فرهنگ ایران- اسلا می است....
نهر هایی که از زیر پای انسان ها روان است، درختانی که سایه های ابدی دارند، میوه هایی که رنگ و بویشان دلبری می کند و کوشک ها و شاهنشین هایی که خبر از آسودگی مدام می دهند، لعاب ها ونقش هایی که چشم را می نوازند و هندسه های بی عیب و نقص به نشانه کمال عقلانیت صانع یکتا، اینها همه نشانه هایی از تصویری زمینی از بهشت موعود آسمانی هستند، نشانه هایی که تداعی آرزو های مملو از ایمان و معنویت و جاودانگی است : و کسانی که ایمان آوردند و کار هایی شایسته کردند، بزودی آنها را در باغ هایی از بهشت وارد می کنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است، همیشه در آن خواهند ماند، ...
و آنان را در سایه های گسترده و فرح بخش جای می دهیم آیه 58 سوره نسا.
باغ ایرانی جای امن و آرام و جایی است برای تامل و تحقیق، جایی که روح آدمی تازه و منظره ای تازه بر او مکشوف می شود؛ ویژگی و شاخصه باغ ایرانی، فضایی به غایت هندسی ، منظم و از پیش طراحی شده است.
این شالوده هندسی در انتزاع مفاهیم ، مبانی و عناصر شکل دهنده باغ و نحوه ترکیب این عناصر و اجزا که در نهایت به ارایه شکل کلی آن می انجامد نقش دارد.
هندسه، فصل مشترک انسان و طبیعت هندسه اساس هنر و معماری ایرانی است؛ نگرش انتزاعی ایرانیان علی الخصوص بعد از اسلام به اندیشه ، هنر و محیط انسانی پایه و اساس فهم مردم ایرانی از جهان و چهارسویی که برای آن قایل اند.
این نگرش هندسی گستر ه ای از معماری ایرانی از زیبایی و زیبایی شناسی تا ساختارها و شالوده ها را شامل می شود.
تاثیر ساختاری هندسه از معماری ایرانی خود پهنه وسیعی از تعریف و شکل گیری فضایی و تا مسایل نیایشی و استاتیکی را تحت تاثیر قرار می دهد.
این تاثیرگذاری در باغ ایرانی که در پیوند فضا های بسته و باز شکل می گیرد در تمامی عرصه ها به چشم می خوردو ما در باغ گذشته از شکل گیری هندسی فضاها شاهد آنیم که فضا های باز و عرصه های طبیعی نیز به نظم درآمده و با هندسه قوام می گیرند.
ساختار های هندسی در باغ به ابعاد و تناسبات کلی ، حصارها ، محور های اصلی و فرعی ، ردیف درختکاری ، جوی های آب و نحوه حضور و عبور آب و به طور کلی به هندسه مسلط در باغ می پردازد.
این ساختارها در عین حال حامل شالوده ها و بنیان های شکل بخشی مجموعه از ایده ها و مفاهیم اولیه تا به شکل نهایی باغ است و به همان اندازه که اصول هندسی در معماری ایرانی واجد اهمیت هستند در شکل بخشی به مفهوم باغ ایرانی نیز نقش دارند.
شهر و باغ، عناصری در هم آمیخته حضور باغ در شهر ایرانی پیوسته و دارای ابعادی گسترده و وابسته به محیط ، اقلیم و فرهنگ شکلی باز و بسته را داشته است.
مقیاس باغ ایرانی از حیاط کوچک ترین خانه ها تا مقیاس شهر- پایتخت هایی چون اصفهان عهد صفوی جلوه می نماید ، از این رو جایگاه باغ در شهر ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
شکل گیری شهر های تاریخی ایران و رشد و توسعه آنها ، با توجه ژرف به بحث باغ و باغ سازی چه در رابطه ساختاری میان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازی در پیکره شهر صورت پذیرفته است.
در این راستا نه تنها باغ ها از موقعیت شهری تاثیر پذیرفته اند بلکه شهر و مجموعه های شهری نیز تحت تاثیر باغ یا مجموعه باغ ها قرارگرفته و حتی گاه استخوانبندی محور های اصلی شهر را شکل بخشیده اند.
معماری و شهرسازی ایران جولانگاه حضور باغ به سبک و سیاق خاص خود است و پدیدآورنده الگو های بی نظیر پیوند، درهم تنیدگی و یگانگی باغ، معماری و شهر است.
پیوندی که تاثیرات ساختاری و شکلی را از یک سو، جنبه های معنوی، مفهومی و روانی را از سوی دیگر، و همچنین نیاز های زیست محیطی و حیاتی مردمان و زیستگاه آنان را پدید می آورد.
شناسایی تجارب طرح ریزی شهر ایرانی در ارتباط با نحوه بهره گیری از باغ در ساختار شهر و فضا های شهری می تواند نقش ارزند های را برای بازسازی، مرمت و توسعه این شهرها ایفا کند.
باغ و فرهنگ و آرمان های ایرانی باغ ایرانی خود مفهومی نقش بسته بر سرزمین و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است؛ اگر معماری ایرانی عصاره و تبلور اندیشه ایرانی در مواجهه با فضای زیست انسانی است و اگر شهر های تاریخی ما همواره رنگ خاک و طعم آب جاری در سرزمین مان را با خود دارند، پس باغ هایمان نیز گذشته از اندیشه های شکل گیری شان، دورنمایی از آرمان های انسان ایرانی اند؛ چه به آنگاه که با حفظ تقدیس، آب را چنان در باغ می گرداندند تا باغشان نیز نماد فکر و اندیشه و عناصر هستی بخششان شود و چه به زمانی که بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین می دانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تصویر می کردند.
این صنع برآمده از فرهنگ، چون هر پدیده دیگری که در چارچوب های فرهنگی شکل می گیرد، جلوه های خود را در وجوه گوناگون فرهنگ و هنر سرزمینش بر جای می گذارد؛ چه در شعر و ادب، چه در نگارگری پارسی و چه در صنایع دستی بالاخص در نقش های زیبای فرش های ایرانی.
باغ ایرانی در معنای کامل کلمه مفهومی میان گستر های و فرهنگ ساز بوده و هست.
در معماری ایرانی یافتن نشانی از باغ چندان دشوار نیست که گذشته از آنکه باغ خود یک فضای به غایت معمارانه است و نیز جدای از آنکه حضور، صورت های گوناگونش را، از حیاط خانه ها تا شالوده های عظیم شهری، به سهولت می توان درک کرد، نقشش را در هنر های وابسته به معماری همچون کاشیکاری و تزئینات دیگر به عیان می توان دید، چنانچه در صنایع و هنر های دستی نیز این حضور، همیشگی و جاودانه بوده است .
اگر بخواهیم جلوه های باغ را در دیگر وجوه فرهنگ و هنر ایرانی نظاره و اگر تاثیر عمیق باغ را در مهمترین هنرها همچون مینیاتور دنبال کنیم که چگونه باغ در فضا سازی این نقاشی ها تاثیر عمیق خود را برجای گذاشته و چگونه نقاشان ایرانی فضای آرمانی شان را از باغ انتزاع کرده اند، باید به این نکته توجه کنیم که باغ نه صرفا به اعتبار یک فضای معمارانه که به اعتبار پشتوانه پرمعنا و مفهوم خود، اینچنین زندگی و حیات مردمان را در نوردیده و حضور خود را جلوه هایی نغز بخشیده است