برج های دنیا پیشگفتار آسمانخراش ها با تاریخ تمدن و رشد جامعه ی آمریکا توسعه پیدا کرده اند و ارتباطی مستقیم با شکل گیری آن سرزمین دارند.
از قرن نوزدهم، با پیدایش مصالح جدید- بویژه صنعت فولاد- امکانات نوینی برای ساختمان سازی به وجود آمد و جامعه سرمایه داری نو ظهور با روش لیبرالیسم اقتصادی آزاد، جستجوگر تمامی زمینه های توسعه اقتصادی و رونق سرمایه گردید و شکل گیری موسسات بی شماری که هر کدام با هدف افزایش سرمایه به وجود آمده اند، کاملا نشانه ی این دوران از سازندگی اقتصادی نو پای آمریکاست.
شکل گیری آسمانخراش ها با در نظر گرفتن صنعت ساخت و ساز فولادی و داشتن فاصله ستون های معین، تقسیم های هندسی ای را به وجود آورد که سازه و استخوان بندی این بناهای بلند، مشخص کننده ابعاد تک اتاق ها و سلول های اولیه کار می گردد.
به منظور بهره برداری از سطح زیر بنا و محاسبات بهینه سازی سطح، تولید و فضای کار انسانی به ابعادی دست می یابد که با منظور داشتن امکانات ساخت فولادی، تناسبات و حالت داخل بنا و راهروها را کاملا شکل داده که این الگو خود سالها تشکیل دهنده هویت آسمانخراش های اولیه ای است که تعدادی اتاق پیوسته با راهروهای ارتباطی، پله های مرکزی، سپس آسانسور ها در مرکزیت شکل می گیرد.
بهترین الگوی این نوع ساخت و ساز بهینه فضا، انسان و تولید را اوایل قرن بیستم و در بسیاری از ساختمان های بلند مشاهده می کنیم که تماما اتاق های کار پیوسته به نمای بیرونی و راهروهای داخلی گونه شناسی اساسی این نوع ساختمان سازی را به وجود می آورد.
از انجا که امکانات روشنایی با لامپ های اولیه، از کیفیت چندان بالایی برخوردار نبوده است، نزدیک شدن اتاق ها به نما برای دستیابی به حداکثر استفاده از نور طبیعی، از واجبات این گونه شناسی به شمار می آید و صرف نظر از نورهای سقفی کلی و محدود، هر میز کار نیز دارای چراغ ویژه ای است.
با پیدایش چراغ های فلورسنت و نئون، اتکا به لامپ های روشنایی محدود اولیه کمتر شده است و قرار دادن این فن جدید روشنایی در قالب سطح سقف، امکان حرکت های کارکردی بیشتری را مهیا نموده و در پی این پدیده ی جدید، امکان برقراری سطح های وسیع و بزرگ برای کار افراد، به جای اتاق های کوچک چند نفری ایجاد شده که از لحاظ بهره برداری از سطح و کنترل تولید بهینه انسان ها از نظر اقتصادی بیشترین امکانات را به وجود می آورد.
این فضاهای گسترده با میزهای ردیف شده در فضای داخلی باز به طور بسیار منظم چیده شده اند و با استفاده از نور نئون، آسمان تصنعی روشنی را در داخل بنا به وجود آورده و طبیعتا کنترل بسیار شدیدتری بر فعالیت کارمندان صورت می گیرد.
فضای عمومی باز، جای حرکت های فردی با صحبت های خصوصی، همچون داخل اتاق های بسته را نمی دهد.
لذا برای حفظ شغل و کار، کارمندان با دقت و سرعت و تمرکز بیشتر در طول روز می بایست فقط متوجه امور کار شرکتی باشند که آنها را استخدام کرده است و چنانچه شرایط کار و تولید آنها کیفیت لازم را نداشته باشد، به راحتی می تواند اقدام به اخراج آنان نماید.
بحث استخدام، همان قدر با سهولت انجام می گردد که مساله اخراج که روند آن در رابطه با قدرت تولید کار و رقابت شغلی، تقریبا روشی غیر انسانی و غیر اجتماعی است.
فرانک لوید رایت معمار معروف آمریکایی یکی از این بناهای دارای فضای باز را با سازه ای نوین می سازد که در آن، کنترل بازده کاری به طور شدیدی در طول روز صورت می گیرد (ساختمان جانسون واکس).
از سال 1920 ارتفاع آسمانخراش های نیویورک بین 30 الی 40 طبقه است و به تدریج به 40 و 50 طبقه وجود دارد و ساختمان امپایر استیت که در زمان خود استثنایی است، دارای 85 طبقه است.
تغییر عمده بناهای ساخته شده بعد از جنگ جهانی دوم، یعنی در سال های 50 موجب افزایش نماهای شیشه ای شده که علیرغم به دست آوردن زیبایی شناسی زمانه عصر مدرن، به لحاظ پنجره های یک جداره، تابش آفتاب و تبادل های حرارتی، مورد انتقاد مهندسین تاسیسات بودن بنا، در مقابل برخی عوامل تاسیسات بنا قرار گرفته و مساله انتخاب شکل و الگوی معماری با دشواری بیشتری نسبت به چند دهه قبل در نظر گرفته می شود.
عقب نشینی در طبقات به علت مسائل محاسبات سازه در بلند مرتبه سازی و شاید عامل مهم تر، تامین نور بیشتر در عمق فضاها و بناست.
این داده ی عقلانی- یعنی عقب نشینی تدریجی- خود در طراحی موجب نمونه سازی های زیبایی شناختی شده که به نظر می آید طراحی بر اساس شکل فوق در روند الگوی زیبایی شناسی صورت گرفته است.
امکانات رفاهی هوای مطلوب، گرمایش و سرمایش، رفاه داخل بناها به تدریج یافته، و آسمان خراش های جدیدتر نیمه دوم قرن بیستم دارای زیبایی شناسی نماهای کلان شیشه ای است که تهویه ی مطلوب کاملا در آنها رعایت شده و البته مساله حائز اهمیت هزینه تاسیساتی نگهداری انرژی و بنا در پرده محاسبات کلی مخارج ساختمان در نظر گرفته شده است.
از نظر طبقه بندی الگوهای زیبا شناختی معماری می توان گفت که بین سال های 1940 تا 1970، سبک معماری بین المللی آسمانخراش ها کاملا دایر بوده، از سال های 1970 با نظریه پردازی های جدید پست مدرنیزم سبک مکعب مستطیل شیشه ای سبک معماری بین المللی قدری جای خود را به تجربیات هویتی بناهای پست مدرن داده که یکی از نمونه های شاخص آن شاید ساختمان هومانا، اثر معمار مشهور مایکل گریوز است.
البته رونق آسمانخراش های پست مدرن نیز به زمان اشباع خود رسیده، گویی هویت بخش التقاطی نماها و همجواری سبک های تاریخی یا غیره، موجب می گردد که بناهای آن دوره، بیشتر در یک لباس بیرونی پوشانده شود که بالطبع با سپری شدن دوران سبک پردازی پست مدرن، این شیوه کار نیز تنزل پیدا می کند.
در این دوره، مساله عقلانی تکنولوژی های نو ظهور و کاملا منطقی مانند ساختمان های دارای سازه فنی پیشرفته (های-تک) موقعیت هویتی خاصی به دست آورده و با همکاری مهندسین رشته های مختلف بناها به وجود می آید که مطق ساخت و بهینه سازی مسائل محیطی مانند اکوتک به اوج مفهوم خود می رسند که الگوبرداری های جدید با در نظر گرفتن کلیه مقررات شهرسازی و تفکیک اراضی موجی مهارت و پردازش های جدید گشته، به نظر می رسد در اواخر قرن بیستم، دوران کاملتری از لحاظ پیوند معماری مهندسی بهینه سازی، استفاده مصرف کننده و مسائل اقلیمی و بوم شناختی استو همیاری براساس مفاهیم پایداری، شکل جدیدی در بنا به وجود می آورد که خود این مساله نیز در نگرش به آسمانخراش های جدید، مساله تنوع و کثرت دیدگاهها در قالب ساخت و سازهای فنی مترقی جدید را مطرح می سازد که پیامدهای آن در آمریکا و در سراسر جهان کاملا آشکار می باشد.
مقدمه: پس از 2000 سال معماری غربی، در نیمه دوم سده ی نوزدهم، یکباره آسمانخراش ها نمایان شدند.
به مرور زمان، این ساختمان ها به عنوان یک گونه ی معماری، از قید اجبارها و اضطرارهایی به قدمت جهان رهایی یافت تا بدین شکل، بناهایی هر چند مرتفع تر ساخته شوند؛ بناهایی به بلندای آسمان که به دنیای سماوی سر می ساید.
در مقایسه با بناهای پیشین، نوآوری های عرضه شده در سده ی نوزدهم، حاصل تحولات اقتصادی و شرایط اجتماعی و بویژه فناوری و توسعه ی شهرها بود./ به هر حال، (این تحولات) به تامین نیازهای فعلی انجامید؛ یعنی به تصویر کشیدن قدرت به گونه ای نمادین.
کتاب حاضر نیز، به برسی آسمانخراش های گذشته و حال، به ترتیب زمان ساخت می پردازد.
این رویکرد، درک تغییرات و گسستگی این فرم کاملا جدید ساخت و ساز را تسهیل می کند.
به طور مثال، ظاهر زیبای »اشیاء خارق العاده« در شانگهای، هیچ گونه تشابهی با نمای متوالی و عمودی ساختمان های نیویورک ندارد.
این تفاوت ها، در سال های اخیر افزایش یافته است.
البته تفسیر آنها امر دشواری است.
به هر حال، توسعه ی آسمانخراش ها در آینده، در پرتو نگاه امروز به آنها ممکن خواهد شد.
تا پیش از سده ی نوزدهم، تنها معدودی از بناهای تاریخی بزرگ از استاندارد سازه های شهری پا فراتر نهاده بودند.
عمارت سانتا ماریا دل فیور در فلورانس، عمارت سن پیتر در رم، عمارت سن پل در لندن، برج های کلیسای نوترادان در پاریس و کلیسای وست مینستر در لندن، سایه های نمادینی بر فراز شهرها افکنده اند.
اگر چه این ساختمان های به بلندای آسمانخراش ها نیستند، ولی (چنانچه باید) از ساکنانشان مراقبت می کنند.
این بناهای مدرن (ثمره کاپیتالیسم افسار گسیخته، پیشرفت های تکنولوژیکی و علمی و تمرکز تجارت و داد و ستد در مرکز شهر)، نماد آرمان هایی انسانی است که معماریشان غالبا به »شمایل سازی« توسل جسته، به دوران اساطیر انجیلی و افسانه های باستانی باز می گردد.
برج بابل، همواره نماینگر کهن الگوی رویای بشر برای دستیابی به عرش بوده است؛ تمنایی پر مخاطره توام با خطر شکست.
جای تعجب نیست که بابل همواره نمایانگر مفهوم شهرهای بزرگ به عنوان مکان تباهی و فساد =ی بوده است که آدمی را از پرهیزگاری و بی پیرایگی، به سوی انحطط و زوال سوق می دهد.
عظمت، به در هم شکستن حس محدودیت گرایش دارد و اینجاست که جاذبه ی و گیرایی فرابشری، ظهور می یابد.
این مساله نشان می دهد که چرا آسمانخراش ها، نه صرفا به عنوان ساخته های بشری، بلکه موجودیتی ناشناخته و برتر محسوب می شوند.
علاوه بر تاثیرات اساطیری و انجیلی، برهه های تاریخی دیگری نیز در تحول معماری موثر بوده اند.
برج های ناقوس و دیده بانی، ساختمان های شهری، برج ناقوس های کلیسای جامع (Cathedral)، گنبدها و مناره های مخروطی بناهای مذاهب مختلف، همه کهن الگوی آسمانخراش ها هستند.
به طور مشابه، نمای شهرهای مناره دار در اروپای قرون وسطی (همچون شهر پرآوازه ی سن جیمیگنانو) نیز پیشگام حقیقی نمای بناهای شهری به شمار می آید.
شاهکارهای عظیم تاریخ، همواره به یاری قدرت تخیل معمار آسمانخراش ها آمده است.
اهرام ثلاثه، مجسمه ی ابوالهول درگیزا، مجسمه ی غول پیکر رودس و فانوس دریایی اسکندریه، همگی از جمله بناهایی بوده اند که به واسطه ی فرم منحصر به فد و ابعاد غیر معمول شان حیرت همگان را برانگیخته اند.
بعدها، کلیسای جامع مسیحیان ئ مساجد مسلمانان، قرن ها به عنوان مقیاس و مظاهر زیبایی قلمداد می شد؛ تا جایی که آسمانخراش ها را»کلیسای جامع سده ی بیستم« نامیدند.
Taipei101 »برج تایپه101« با ارتفاع 508 متر با پشت سر گذاشتن مشکلات ساخت و با 6 سال تاخیر، بالاخره در آغاز سال 2005 به عنوان مرتفع ترین آسمانخراش ها ساخته شده در جهان را به خود اختصاص داد و در حال حاضر، آن را می توان آخرین رقابت برای مرتفع سازی تا به امروز معرفی کرد.
طراحی معماری این بنا، توسط سی.وای.لی و همکاران صورت گرفته است.
این شرکت در خلال سالهای 1995 تا 2001 فعالیت های خود را در شهر تایپه به شهرهای همچون شانگهای توسعه داد.
C.Y.LEE که اهداف خود را بر پایه ی خلق معماری چینی و شرقی در طول قرن 21 بنا نهاده، برج شگرفی طراحی کرد که نی خیزران را فرا یاد بیننده می آورد؛ گیاهی که به اعتقاد مردم چین، دعوتی است به تواضع آدمی.
این برج ب 380 پایه ی بتنی قرار دارد که تا عمق 80 متر در زمین فرو رفته اند و از همین روست که مالک آن، یعنی »مرکز مالی-اداری تایپه« اعتقاد دارد ساختمان در برابر شدیدترین لرزه ها نیز مقاوم خواه بود.
این برج از بتن و فولاد ساخته شده، با شیشه های دوجداره ی ضد گرما پوشیده شده است.
تایپه 101، شامل مرکز خرید 5 طبقه ای با دفترهای اداری متعدد است که قریب به 12 هزار کارمند را در خود جای می دهد.
اما نکته قابل توجه اینکه، این آسمانخراش ها به نماد بارز تایوان و یکی از موفق ترین و حیرت انگیزترین پروژه های ساختمانی این کشور تبدیل شده است.
BURJDubai »برج دبی« در امارات متحده عربی، هم اکنون در حال ساخت می باشد و با ارتفاع دست نیافتنی 800 متر، به صورت پله پله حول هسته مرکزی طراحی شده است.
رفت و آمد در این بنای 160 طبقه توسط آسانسورهای دو طبقه انجام می پذیرد.
طراحی این برج که توسط SOM صورت گرفته، به گونه ای است که فرم بنا از انباشته شدن گرد باد اطراف ساختمان و حرکت آن در اثر باد جلوگیری می کند.
با گردش باد حول یک ساختمان بلند، گردبادهایی اطراف آن ایجاد می شود که به نوبه ی خود، بادهای قوی ری سطح زمین به وجود می آورد؛ ولی پهنای زیاد پای برج دبی از بروز این پدیده نیز جلوگیری می کند.
این برج شامل آپارتمان های مسکونی، دفترهای اداری، فروشگاههای متعدد و یک هتل می باشد.
وجود یک رودخانه ی مصنوعی در اطراف آن، چشم انداز بسیار زیبایی برای کاربران به وجود خواهد آورد.
این آسمانخراش، پس از ساخت برج تایپه 101 و برج در حال ساخت مرکز مالی جهانی شانگهای با ارتفاع 541 متر پیشی خواهد گرفت.
MILLENNIUM Tower و اما »برج هزاره« بنای با 840 متر و ارتفاع 170 طبقه و گنجایش 50 نفر که در دو کیلومتری ساحل خلیج توکیو احداث خواهد شد و از طریق خطوط راه آهن، کشتی، قایق و هلی کوپتر قابل دسترسی خواهد بود.
ارتباط بین طبقات این برج از طریق آسانسورهایی انجام می شود که می توانند 160 نفر را به طور همزمان جا به جا کنند.
این آسمانخراش مخروطی شکل که توسط نورمن فاستر طراحی شده است، در مقابل بد و زلزله بسیار مقاوم خواهد بود.
زیرا کل سطح خارجی ساختمان از باد بندهای متعددی پوشانده شده است.
با اینکه طراحی این برج بسیار دقیق و چشمگیر صورت گرفته، ولی به دلیل کاهش ناگهانی قیمت املاک در توکیو، ساخت این برج هنوز آغاز نشده است.
Flatiron Buildingfساخت و ساز آسمانخراش پیرلی، در سال 1956 و در دوران شکوفایی و رونق اقتصادی آغاز شد.
این ساختمان به سفارش شرکت پیرلی برای بخش اداری و دفاتر مرکزی این شرکت ساخته شد.
ولی امروزه، محل شورای منطقه ای لمباردی است.
این آسمانخراش با 127 متر ارتفاع، در زمان خود یکی از بلندترین آسمانخراش های اروپا بود.
آسمانخراش پیرلی به دلیل شکل و فرم یکدست ظرافت و زیبایی و دیده شدن از هر نقطه شهر به نماد شهر میلان تبدیل شد.
پیرلی، مهمترین و مشهورترین آسمانخراش ایتالیاست.
* مهمترین ویژگی نمای آسمانخراش پیرلی، عناصر ساختاری قابل مشاهده ی آن است در پایه ی مثلثی جانبی و دو ستون اصلی به سمت بالا باریک می شود تا حس عمودی بودن بیشتری به دست دهد.
* آسمانخراش 127 متری پیرلی، علاوه بر اینکه بلندترین آسمانخراش ساخته شده با بتن مسلح است به لطف برخورداری از وجوه مدور، یکی از زیباترین و خوش ساخت ترین ساختمان های جهان نیز محسوب می شود.
* آسمانخراش پیرلی، بر زمینی هشت وجهی نزدیک ایستگاه مرکزی قطار قرار گرفته که با ساختمان های کم ارتفاع احاطه شده است این برج از دو رکن چند ضلعی بلند تشکیل شده که یکی در جلوی دیگری قرار دارد.
* توالی طبقات همسان، در تضاد با عناصر پایانی یعنی پشت بام »یک سردرگیر« قرار می گیرد.
هدف این تضاد جلوگیری از قرار گرفتن این آسمانخراش در رده ی اتاقک یا جعبه ی شیشه ای است تا شیبی پلاستیکی محسوب شود.
Marina City اهمیت دو برج مارینا سیتی (ساخته ی برتراند گلدبرگ) در این است که نمونه ای از مجموعه های چند منظوره ی واقع در مرکز شهر هستند.
این مجموعه ها در دهه ی 1960 به دلیل متروکه مانند بخش هایی از شهر که صرفا اداره های دولتی در آنها قرار داشت، فقط هنگام عصر و شب و روزهای آخر هفته پر طرفدار بود.
برج های مارینا سیتی 179 متر ارتفاع دارد.
در زمان احداث، آنها بلندترین ساختمان هایی بودند که با بتن مسلح ساخته شدند و دارای قاعده ای شامل فضاهای عمومی، لنگرگاهی برای قایق ها در رودخانه، پارکینگ 19 طبقه با گنجایش 896 خودرو، مسیرها و راهروهای مارپیچ هستند طبقات بیستم تا شصتم نیز مخصوص سکونت و دفاتر اداری است.
این ساختمان براساس هسته س ایستایی (طراحی شد) که در آن ستون مرکزی عظیمی به قطر 7/9 متر در برگیرنده ی امکانات و سیستم توزیع پنج آسانسور و پلکان اضطراری استو ستون فقرات برج را شکل می دهد.
از آنجا که این ستون در مرکز ساختمان قرار دارد قادر به جذب فشار افقی نما در زمانی است که از طریق طبقات انتقال می یابد.
پانزده ستون در حلقه ای حول استوانه ای مرکزی طراحی شده اند تا کار توزیع امکانات به آپارتمان ها را انجام دهند.
تاق های قوسی نیز به ستون های نما متصل اند.
* شکل منظم این دو برج، در تضاد با فرم ناب و یکدست آسمانخراش های سبک بین المللی است ساخت این دو برج برای ساختمان های اواخر دوره مدرنیسم که فرم بدیعی داشت راه تازه ای گشود.
* این برج دوقلو، شبیه چوب های ذرت حاشیه ی کانال شیکاگو در ناحیه ی ریور نورث هستند.
* هنگامی که طرح این دو برج ارائه شد کاملا روشن بود که هدف، گسستن پیوند با نوگرایی سنتی در زمان بود.
78-79* این برج های دوقلو، به شکل انکارناپذیری با گل های سیمانی عظیم مقایسه شده است.
19 طبقه ی اول شامل پارکینگی با ظرفیت 896 خودرو می باشد.
Lake Point Tower این برج شبیه آسمانخراشی است که توسط میس ون دررو (معمار آسمانخراش سیگرام) طراحی شد.
مهندسین معمار برج لیک پوینت نیز، از شاگردان ون دررو هستند.
در حالی که طرح ون دررو، براساس فرمی طبیعت گرایانه و انحنایی چند تکه طراحی شده است ولی اثر شیپورت هنریش، ب اشکال هندسی تاکید دارد.
طراحی بدیع این ساختمان به دلیل طرح متقاطعش شباهت بیشتری به طرح دررو دارد.
این طرح متقاطع شامل چهار بازوی گرد است که بعدها به دو بازو کاهش یافت تا مشکل آپارتمان ها را که مستقیما روبه روی هم بود حل کند.
سرانجام سه بازو با زوایای 120 درجه نسبت به یکدیگر تثبیت شد تا آرامش و آسایس ساکنین آپارتمان ها تضمین شود.
به منظور گرامی داشت این آرمان، برج لیک پوینت، امکان تفریحی و سرگرم کننده ای را در طبقات پایین و پشت بام برج فراهم آورده است.
همچنین پارکی برای استفاده ساکنین طراحی شده که تلاشی است برای ارتباط و آشتی با طبیعتی که دریاچه نماد آن و ابتکار و هنری که محیط شهری نمود آن است.
این ساختمان که با بتن مسلح ساخته شده، هسته ی مثلث شکلی دارد که در برگیرنده آسانسورها و پلکان هاست و نیروهای افقی را دفع می کند.
به لطف این سیستم ایستا ستون های محیطی نمای بیرونی می توانند حجم کمتری داشته باشند؛ زیرا فقط باید نیروهای عمودی را تحمل کنند.
* هنگامی که برج لیک پوینت در سال 1968 تکمیل شد بلندترین مجموعه آپارتمان در جهان بود.
مزیت ساختار ویژه ی آن این است که سطح کمتری را نسبت به ساختمن های مستطیل شکل رایج، در معرض باد قرار می دهد.
* این ساختمان سه تکه، بر فراز پارکی قرار دارد که فضایی مشترک و همگانی در اختیار ساکنین قرار می دهد و به عنوان حلقه ی ارتباطی میان دریاچه و شهر عمل می کند.
این ساختمان به دلیل بزرگ بودنش در بین مردم و به طور غیر رسمی با عنوان »جان بزرگ« شناخته می شود.
مرکز جان هانکوک در زمان احداث یکی از بلندترین آسمانخراش های جهان بود.
حتی امروزه به دلیل داشتن مراکز تجاری در طبقه ی همکف، پارکینگ خودرو، دفاتر اداری (طبقه بیستم تا چهل و یکم) و 711 آپارتمان در طبقات فوقانی که با خدماتی از قبیل دفتر پست و سوپر مارکت کامل می شود یکی از مهمترین ساختمان های چند منظوره جهان است.
در سمت راست آخرین طبقه مکانی برای مشاهده شهر، رستوران و باری طراحی شده است که به منظره ی با شکوه و پرعظمتی از کل شهر را نشان می دهد خدمات ارائه شده به قدری کامل است که ساکنین و کارکنان می توانند تمامی نیازهایشان را از خود ساختمان تامین کنند.
علیرغم طیف وسیع شکل های گوناگو.ن و غیر معمول، این آسمانخراش به لطف شکل ظاهری اش که مانند هرمی سرصاف است (احتمالا با تصویر دکل چاه نفت ارتباط دارد) به همراه دو آنتن (تقویت کننده هایی که برای مقابله با نیرویباد تعبیه شده اند) به سرعت قابل تشخیص است.
به پنج بخش تقسیم شده است.
هر یک از این پنج بخش شامل 18 طبقه است که به وسیله لوله هایی مورب مشخص می شود و دارای نیم بخش اضافی شامل 9 طبقه است که در نوک ساختمان قرار دارد نمای بیرونی، با آلومینیوم آبکاری شده و با شیشه های برنز رنگ پوشیده شده است.
در بالاترین نقطه ساختمان، دو آنتن 15 متری رادیو و تلویزیون، ظاهر باشکوهی به ساختمان بخشیده است.
هنگام شب که این آنتن ها روشن می شود، از فاصله ای بسیار دور قابل مشاهده است که ویژگی بارز افق آسمان شهر شیکاگو محسوب می شود.
* مرکز جان هانکوک- مانند بسیاری از بناهای غول پیکر با ساختمان های دیگری احاطه شده مانند عنصری دور افتاده که در لاک خود فرو رفته از دیگر ساختمان های متمایز است.
* نوآوری این آسمانخراش، در ساختار استوانه مانند آن است که شبیه شبکه ای از تیرهای آهنی است و در مقایسه با روش های ساخت سنمتی به میزان قابل توجهی در مصرف فولاد صرفه جویی شده است.
Transamerica Pyramid هرم ترانس آمریکا به سفارش یکی از مهمترین شرکت های مالیآمریکا برای اداره های مرکزی این شرکت طراحی شد.
ویلیام پریرا- معمار آمریکایی- در مورد علت انتخاب شکل هرم می گوید: این انتخاب به او امکان می دهد از مقررات حاکم بر تعیین ارتفاع ساختمان در مورد زمینی که آن را اشغال می کند اجتناب ورزد.
در سطح خیابان، نور و هوای بیشتری برای ساختمان ها فراهم می شود و این برج تبلیغی برای قدرت شرکت ترانس آمریکا خواهد شد.
زیرا با تمام آسمانخراش های دیگری که تا آن زمان در ایالات متحده آمریکا به سبک بین المللی ساخته شده بود تفاوت داشت.
یعنی به شکل منشور بلورینی بود که به عنوان تندیس، نماد و ترویج دهنده ی یک نماد معرفی شد.
این تبدیل و دگرش در زبان معماری در اوایل دهه ی 1970 و هم زمان با تغییراتی اساسی، هم در معماری اساتید بزرگی چون رایت، لوکوربوزیه، ون دررو و گروپیوس که در سال های 1959 و 1969 در گذشتند و هم زمان با ایده ی نوگرایی (مدرنیست) مبنی بر اینکه ساختمان با عملکردش مشخص و برآورد می شود، اهمیتش را از دست داد و هم در زمینه های اجتماعی و سیاسی روی داد.
همچنان که گرایش به مضامین و موضوعاتی چون بوم شناسی (اکولوژی) و محیط متداول شد، اطلاعات به سهولت و آزادی بیشتری در اختیار همکاران قرار گرفت، شیوه زندگی، بی قیدتر و آزادتر شده شهرهای فوق مدرن به تصویر کشیده شد.
در این چشم انداز فرهنگی، مهندسین معمار نیز فارغ از اصول و اعتقادات گذشته بودند و سعی در تلفیق تجربیات رسمی جدید با دیگر زمینه های هنری و به ویژه پیکرتراشی داشتند.
هرم ترانس آمریکا با این حال، جامعه آن را کاملا نپذیرفت، زیرا آن را دست و پاگیر و فاقد کارایی و نامناسب ب بافت شهر می دانست.
از آنجا که سان فرانسیسکو در منطقه زلزله خیز قرار دارد، این برج با تکنیک های ضد زلزله طراحی شده است.
قاعده ی این ساختمن در طبقات دوم تا پنجم به وسیله بیست هرم مثلث القاعده ی متساوی الساقین به هم پیوسته شکل گرفته که از طریق شبکه های فولادی کل سازه به فوندسیون متصل شده است و خر پایی با استحکام و فرازمانی ایجاد می کند.
بالای این هرم های مثلث القاعده و قابل مشاهده از بیرون نمای این برج با لایه ها و قرنیزهای نازک افقی پوشیده شده که با قاب های ساخته شده از خمیر مخصوص صفت و متراکم کوارتز و ردیف های پنجره، پوشش داده شده است.
نوک این ساختمان که فضای کمی برای دفاتر اداری دارد (فقط مکانی برای مشاهده شهر در طبقه ی بیست و هفتم وجود دارد) دارای نمای متداوم و یکدستی است.
در مورد جناحین هرم که آسانسورها و پلکان اضطراری را در بر دارد نیز این مساله صادق است مکان این آسانسورها و پلکان ها بیشتر بر اساس اسلوب لجستیکی در نظر گرفته شده تا از نظر اقتصادی، صرفه مند باشد به این مفهوم که هر چه ساختمان رو به بالا رود، آسانسورها فضای کمتری اشغال می کنند علیرغم مخالفت ها و جال و جنجال های بسیاری که در زمان ساخت این آسمانخراش وجود داشت، با گذشت زمان به نماد شهر تبدیل شد و اکنون از نظر بیشتر ساکنان، نقطه عطفی در سان فرانسیسکو محسوب می شود.
* نماد ظاهری هرم ترانس آمریکا، با لایه های متناوب افقی پوشیده شده که با قاب های ساخته شده از خمیر مخصوص کوارتز متراکم سفت شده و ردیف های پنجره ها نیز پوشش داده شده است.
* هرم ترانس آمریکا تاثیر بسیار زیادی بر چشم انداز سان فرانسیسکو که جاده های شیب دار و کوهستانی، معماری سبک التقاطی و پل های روی خلیج آن داشته است.
* شکل هرمی برج تضاد بسیاری با محیط اطراف آن دارد در پی تجربیات معماری در طول زمان این آسمانخراش به تندیس با ارزش نمادین و پر صلابتی تبدیل شده است.
* هرم تندیس آمریکا، در مرکز سان فرانسیسکو واقع شده و در یکی از ایمن ترین و محفوظ ترین شهرها نسب به تاریخ خود محسوب می شود.
این بنا از بسیاری از ساختمان های سبک هنری بیوکس در این شهر متمایز است.
Montparnasse Tower برج مونت پارناس که همچن تکه سنگی یکپارچه و عظیم برفراز ساختمان های زیر دست خود قرار گرفته با حداقل دیوار حائلی که تیغه محسوب می شود ارتفاع گرفته است.
این برج که در شکل عمودیش بین ساختمان های دیگر مجزا و تک افتاده است با شکل افقی رایج و ساختمان های شهری دارای ارتفاع متوسط که با ستون نماها (ستون چسبیده به دیوار) بالکن و اتاقک های زیر شیروانی تزیین شده و این برج را در میان گرفته اند در تعارض است و به نظر می رسد متعلق به دنیای دیگری باشد دنیای بسیار مدرنی به سبک بین المللی است که چنان تضادی ایجاد می کند که انسان را متوقف و خیره می سازد.
هدف از ساخت این برج، آن بود که بزرگترین بلوک اداری اروپا باشد.
* برج مونت پارناس با طرح صنعتی شایسته خود گویی از آسمان فرو افتاده و به نظر می رسد هیچ ارتباطی با تاریخ و چشم انداز شهری پاریس ندارد.
* مونت پارناس که به دلیل استفاده از دیواره ای با شکل های تکراری (خاص بیشتر آسمانخراش های کلاسیک آمریکا) مشخص می شود با افق شهر و تزیینات ساختمان های رایج که آن را احاطه کرده است تضاد دارد.
* تصویر مرحله ی دیگری از ساخت بنا که هسته ی بتن مسلح ساختمان به وضوح اجرای سازه ی آن به چشم می خورد.
Sears Tower .
* از پشت بام بلندترین آسمانخراش شیکاگو که ارتفاع آن از سطح زمین 442 متر است دو آنتن عظیم سر بر آسمان کشیده اند از این رو، ساختمان های اطراف برج سی یرز که جنگلی از آسمانخراش ها ایجاد کرده اند در مقایسه با این برج کوچک به نظر می رسد.
* برج سی یرز بر فراز شیکاگو که افق آسمانش پر از برج هایی با طرح های غیر معمول است سر بر آسمان بر آورده است و آشکارا، مشخصه ی بارز شهر می باشد این برج نماد و نقطه عطف دیداری برای کل شهر محسوب می شود.
* آسمانخراش شبیه یک زیگوارت متقارن مدرن است.
Peachtree Plaza Hotel * هتل پیچ تری پلازا با ارتفاع 221 متر و ظاهر کاملا استوانه ای شکلش به راحتی در چهره ی شهر آتلانتا قابل مشاهده است کاربرد شیشه های انعکاسی در سراسر نمای بیرونی این هتل (به جز رستوران گردان نوک برج) آن را متمایزتر نیز می سازد از این رستوران به راحتی می توان از چشم انداز تمام شهر لذت برد.
* پایه ی این آسمانخراش از داخل شامل اتاق های کنفرانس- کافه ها- فروشگاهها و فضای عمومی دیگری است.
تالار مرکزی بزرگ این برج، شبیه میدان سرپوشیده ای است که مشخصه ی آن احجامی با ارتفاعات متفاوت است.
تراس های داخلی در ارتفاعات متفاوت و رو به روی هم قرار دارند و با نماهایی از شیشه و فولاد پوشیده شده اند.
114 و 115* هتل پیچ تری پلازا با برج استوانه ای شکلش هنگام شب همچون ظرفی بلورین روشن می شود هدف طرح از کاربرد شیشه در این آسمانخراش ایجاد حس وحدت با طبیعت و فضایی است که در پس این نمای پیش ساخته پذیرای میهمانان در اتاق هایشان است.
Citicorp Center * سقف این آسمان خراش در زاویه 45 درجه قرار گرفته و آن را از بسیاری از آسمانخراش های دیگر منهتن متمایز می سازد.
* مرکز سیتی کورپ، بر فراز سطح زمین و بر روی چهار تیر بسیار بزرگ بنا شده و بدین ترتیب فضایی عمومی در پایه این آسمان خراش به وجود آورده است به طوری که این فضا تاثیر دو چندانی در جلوه بخشیدن به سازه چهار گوش و یکنواخت مقابل آن دارد و به ناحیه خشک و بی روحی که صرفا مختص ساختمان های اداری است جان تازه ای می بخشد.
National Commercial Bank * بانک تجارت بین المللی در ساحل دریای سرخ منشوری ساده،یکدست و مسطح است.
به نظر میب رسد این آسمان خراش نور و گرما را به میزان قابل توجهی جذب می کند در حقیقت این سازه کاملا متناسب با مقتضیات بومی اقلیمی این منطقه ساخته شده است.
* ویژگی بارز ورودی این آسمانخراش سقف طره ای (کنسول مانند) است که ستون های چلیپایی شکلی آن را نگه می دارند.
این سقف و ستون های همچون سایر قسمت های بنا باز گرانیت پوشیده شده است.
* این تصویر برش عرضی این اسمان خراش را نشان می دهد.
از آنجا که دیواره های بیرونی مسدود است تمام ساختمان های اداری به سمت حیاط های مثلث شکل داخل بنا قرار دارند به طوری که با ایجاد سه روزنه ی بزرگ به پهنای 32 متر بریدگی هایی در سطح یکدست نماهای آن به وجود می آورند.
* این پلان ها، برش عرضی مثلث شکل ساختمان اداری برج را نشان می دهد.
از میان نمونه هایی که تاکنون ساخته شده اند این آسمان خراش به واسطه ی شکل هندسی ساده ی آن، یکی از انتزاعی ترین نمونه ها در نوع خود به شمار می رود.
Nations Bank Center * نمای بیرونی این آسمان خراش به سبک التقاطی طراحی شده است این سیک شامل طرح ها و عناصر برگرفته از تاریخ معماری است از این میان می توان به برجک های تزیینی بالای سنتوری های برج که شبیه کلیساهای جامع سبک گوتیک در اروپای شمالی است اشاره کرد هدف از کاربرد این طرح ها ایجاد هویتی مستحکم در این آسمان خراش و هوستون (شهری نه چندان تاریخی) بود.
* در طراحی فضای داخلی مرکز نیشنز بانک مانند نمای بیرونی آن از عناصر پست مدرن استفده شده است مانند دو ردیف تاق نما در اطراف مکانی که ساعت پایه دار قرار دارد.