پیگیرترین دنبالهرو داستانن ویسان آمریکایی در ایران ابراهیم گلستان است که نخستین ترجمه داستانهای همینگوی و فاکنر به فارسی را از او داریم. بیشترین تلاش این نویسنده صرف استحکام ساختمان داستانهایش میشود. در مجموعه داستان آذر، ماه آخر پائیز (1328) نشان میدهد که در بکارگیری صناعت داستان نویسی فاکنر موفقیتهایی نیز داشته است. گلستان در داستان نویسی معاصر فارسی به عنوان نویسندهای که بیش از اندازه به سبک پایبند است، شهرت دارد. خود او میگوید: « برای من نقطه اساسی یک کار، ساختمان است... عقیدهای را که برای ساختمان دارم از همان اول داشتم و رعایت کردم ... اگر ساختمان قصه محکم باشد و عقایدش کمونیستی یا فاشیستی، یا کاتولیکی، یا امپریالیستی باشد، در حد این تحلیل فرقی نمیکند» به خاطر همین عقاید صورتپرستانه است که گلستان از سوی نویسندگان مدرنیست ایرانی مورد تقلید و تکریم قرار میگیرد. مدرنیستهای دلخستهای که مضمون آثارشان را ملالهای عاشقانه و غمهای تجریدی و غریبی تشکیل میدهد که به قول چرنی شفسکی « زائیده بیکاری و فقدان دلواپسیهای مادی است.» از سوی دیگر گلستان نیز آنگاه که میخواهد از داستاننویسان برجسته ایرانی نام ببرد، جز نویسندگان مدرنیست کسی را نمیشناسد.
گلستان داستانهای آذر، ماه آخر پائیز و شکار ساله (1334) را طی سالهای 1326 تا 1331 نوشت. موضوع تمام این داستانها را که پس از انشعاب حزبی او نوشته شدهاند تردید در درستی فعالیتهای اجتماعی و بالاخره بیهودگی این فعالیتها تسکین میدهد.
در این داستان های روشنفکر پسند، گلستان میکوشد با شکستن زمان و به زمان حال آوردن وقایع گذشته، تأثیری قوی بر خواننده بنهد. علاقهای ندارد که به شیوه واقعگرایی سنتی، واقعیت را به صورت حوادثی که به طور منظم در پی هم میآیند و داستان را در زمینهای خاص تکامل میبخشند و به پیش میبرند، تصویر کند. بلکه به شیوه داستان نویسان نو، واقعیت محدودی از زمان حال را میگیرد و از خلال آن، گذشتهای مفصل را بیان میکند.
از دیگر آثار او: در خم راه آذر ماه آخر پائیز