ما مردم جهان مصمم به حفظ نسل های آینده از بلای جنگ هستیم . و ایمان خود را مجدداً مورد تأکید قرار می دهیم … و برای نیل به این اهداف دگرپذیری و زیستن صلح آمیز دیگران را مد نظر داریم . در شرایط کنونی جهان و بنا به تجربه مردم جهان برای دفع جنگ و خشونت ، به عنوان یک امر حیاتی ، امکان شناخت معنای دگرپذیری و مدارا او یا چگونگی رفتارهای تند و خشونت دار فراهم آمده است هیچ یک از این مفاهیم قابل شناخت نیست . مگر آنکه به معنای متضاد خود قیاس شود به عبارتی درک معنای این مفاهیم به درک سرگذشت تاریخی ملت ها بستگی دارد . تاریخ پرماجرا و سراسر تشنج اجتماعی سیاسی ایران ، به تهاجم بیگانگان و درگیری و جنگ های خونین اعتراض و مرگبار مستبدان خودکامه آغشته بوده است . خاطره اعمال زور و خشونت در حافظه جمعی مردم ما از زمان هجوم اقوام ترک و سلجوقی ، حمله عرب ها و هجوم اقوام ترک و سلجوقی ، حمله خانمانسوز – مغول ها و ویرانگری تیمور ، گسترده اسکندر مقدونی ، و دیگر مصیبت ها ، نقش بسته است . حاصل این تهاجم و خشونت ها چون یک ارثیه شوم برای مردم ایران باقی مانده و این که مردم ایران چگونه در تنهایی و غربت به این همه فجایع را از سر گذارنده و موجودیت خود را حفظ کرده اند . بحثی قابل تأ مل است ، اما بحث های ما روی بازتاب ابعاد آن پریشانی ها و خوف ها و خشونت ها در بخش ادبیات کهن فارسی ، در بخش کودک و نوجوان نیز مربوط می شود . متمرکز است . کوشیده ایم مفاهیم خاص را با توجه به اصول دگر پذیری کمیسیون ملی یونسکو و اصول پذیرفته شده حقوق اساسی بشر و کنوانسیون حقوق کودک ، در روایات و حکایات ادبیات کهن فارسی نشا دهیم .
ناگفته نماند که در حیات فرهنگی مردم ایران ، عامل بسیار مهم و مؤثر در مقابل تهاجمات و فرهنگ خشونت قرار گرفته که در تعدیل آن پریشانی های بسیار مؤثر واقع شده آن عامل ، مفهوم نیرومند ‹‹ عشق ›› بود که بخش بزرگی از ادبیات کهن فارسی ( شفاهی و رسمی ) به شرح و توضیح آن اختصاص یافته است . آدمی زاده طرفه معجونی است کز فرشتهسر شانه و ز شیطان گررود سوی این شود کم از این ورود سوی آن شود به از آن .
در نتیجه ، ضرورت دارد برای مهار دیو درون او نیرویی به میان آید تا روح و جسم او را از پلیدی ها بر حذر دارد ، بنا براین بر مبنای جمله احوال عالم بر محبت ›› و عشق نهاده اند و اولین قدم برای رسیدن به عشق را بردباری و مدارا دانستند .
فرد بردباری بود چو تندری کن تن به خواری . فردوسی
تقدیم به کودکان یتیم ومادران آبرومند .
و گر بی پدر کودکانند نیز از آن کس که دارد نخواهند چیز
پیش گفتار :
نگاهی به نقاشیهای ‹‹ علی اکبر صادقی ››
مصور کردن آثار کودکان در ایران ، عمری کوتاه دارد . با پیشرفت صنعت چاپ رنگی ، در ابتدا تصاویری که در این حوزه ارائه شده بود ، رنگ و بوی تقلید داشت و اکثراً کلیشه کامل تصاویر آثار ترجمه شده بود ، و شاید این خود دلیل کشش مصوران آثار کودکان به سوی تصاویری از آنگونه شد . اگر نگاهی گذرا به مجموعه انتشارات کتابهای طلایی و یا نقاشیهایی که اوایل در کیهان بچه ها چاپ شده بیندازیم ، دور بودن مصوران و دست اندر کاران آفرینش کتابهای تصویری را از اندیشه ها و طرحهای مستقل در می یابیم . می توان ادعا کرد که با تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و برداشتن گامهای اساسی در جهت تولید ( تألیف ، ترجمه ، چاپ و نشر ) آثاری در حوزه ادبیات و خواندیهای کودکان و نوجوانان این سرزمین ، نقاشان و تذهیبگران نیز در کنار نویسندگان ، شاعران ، مترجمان و علاقه مندان این حوزه حضور یافتند و در مواردی نه چندان کم کارهایی کارستان انجام دادند .
نو بودن پدیده آفرینش آثاری برای کودکان و نوجوانان ایرانی میدان را برای تجربه باز کرد و در نتیجه شماری از مصوران و نقاشان با استفاده از امکانات کانون و بعضی ناشران دیگر ، دست به تجربیاتی در این زمینه زدند که توفیقاتی را نیز در برداشت ؛ هر چند باید گفت که کانون و مصورانش کرده بودند . برخی از مصوران و نقاشان با همکاری فیلمسازان ، از امکانات ‹‹ انیمیشن ›› را نیز در دستور کار فرد قرار دادند و در این حیطه نیز درخشیدند در این میان بعضی از نقاشان و تصویر گران به شیوه های خاصی پرداختند و آنچه همان سبک و سیاق خاص ارائه کردند ، حتی درانیمیشنها ، با تحول همراه بود .
علی اکبر صادق ، نقاش و تذهیبگر ایرانی که بررسی آثار نقاشی و تذهیبهای وی برای کتابهای کودکان و نوجوانان موضوع این نوشته است از جمله هنرمندان فوق الذکر است . با مروری در آثار در می یابیم که او شیوه خاصی در نقاشی برای کودکان و نوجوانان پرداخته است . سبک صادقی نمادی و مینیاتور است و به گفته خودش ترکیبی از مینیاتور سنگی و نقاشی قهوه خانه ای است . دلایل انتصاب و تأکید بر این سبک در گفتگویی که در خاتمه آمده است ، بیان شده . در اینجا لازم می دانم به ناتوانی خود در نقد نقاشی و تصویر گری اشاره کنم . نگارنده در جنبه های هنری آثار ، صاحب سبک نیست بلکه تلاشی دار برای راهیابی در این مسیر !
آنچه در این برسی مد نظر قرار خواهد گرفت بیشتر بیان نقاط قوت و یا ضعف سبک نقاشی علی اکبر صادقی در کتابهای کودکان و نوجوانان ، و اشاره به پذیرش این آثار از سوی مخاطبان اصلی و میزان نزدیکی وی به هدفش در این زمینه است .نظریه هایی چند پیرامون تصاویر کتابهای کودکان و نوجوانان :
برای ورود به بحث ، نخست باید مطالبی را بیان کرد تا در قبل تکلیف نهایی تا حدودی روشن باشد . در ابتدا به ذکر یک سئوال می پردازیم چه ضرورتی دارد که به چنین نقد و بررسیهایی دست زده شود ؟
یکی از بهترین راهها برای نگهبانب از ادبیات کودکان ، این است که به نقد آن بپردازیم ، آن را توسعه دهیم و در این راه ، هر چه بیشتر صاحب نظران را تشویق کنیم . لذا اطمینان به اهمیت ادبیات باید در بالاترین جای ذهنمان قرار گیرد . این نه فقط به خاطر بهره بری کودکان است که این آثار را می خوانند بلکه دقیقاً به خاطر بقای فرهنگی است که در آن زندگی می کنیم . اضافه می کنم این فرهنگ فقط در ادبیات خلاصه نمی شود ، بلکه می تواند در مورد کل اجزایی که در کنار ادبیات کودک حرکت می کنند ، تعمیم داده شود . با این حساب دیگر نگرانی نداریم . می دانیم که غرض از نقد ، چوب تر با تأکید زدن بر کسی نیست . بلکه هدف بالاتر از اینهاست . سئوال دیگر این است : چرا علی اکبر صادقی ؟ آیا انتخاب این نقاش از بین نقاشان اتفاقی است ؟
باید بگویم در درجه اول ، علت اصلی ، علاقه شخصی نگارنده به کارهای این هنرمند است و در ثانی اشاره به این نقل قول است . از میان آثار مقصود آثاری است که به همین مصوران براتیسلاوا در ایران ارائه شده . بیش از همه به کار علی اکبر صادقی ( مقصود کتاب پیروزی – آفرین اثر وی بوده است ) توجه شده بود و آن را از نظر تجسم و رنگ قوی تشخیص داده بودند ، پیام اثر را گرفته بودند ولی معتقد بودند که آنچه خواننده نوجوان در این اثر دریافت می کند به نوعی با دنیای ما و اندیشه انسانی سازگار نیست و … ) و از سویی آنچه درباره ضرورت و کیفیت تصویر در آثار کودکان و نوجوانان بیان شده به شرح زیر است :
تصاویر باید قدرت خلاقیت کودکان و نوجوانان را برانگیزاند .
تصاویر باید از کیفیت هنری قابل ملاحظه ای برخوردار باشند .
تصاویر باید با در نظر گرفتن قدرت درک خوانندگان تهیه شده باشند .
تصویر ، کلیدی باشند تا به درک بهتر مطلب کمک کنند .
همچنین برخی از صاحبنظران بر این عقیده اند که تصاویر باید به پرورش هنر خوب دیدن عنایت داشته باشد و انگیزه زیباشناسی را در این حوزه هنری ، تقویت و تربیت کند . شناخت دادن و نفوذ در تلفیق رنگها ، درک کیفیت این ترکیبها و احساس لطافت یا خشونت در رنگ و تصاویر نیز می تواند از رسالتهای هنرمندی باشد که در حوزه تهیه آثاری برای کودکان و نوجوانان تلاش می کند . دراشاره ای دیگر چنین می خوانیم در تصویرگری کتابهای کودکان و نوجوانان همواره دو بعد خود را حفظ کرده است بدین معنی که هر تصویر به خودی خود لازم است در حدی باشد که بتوان به عنوان یک کار هنری آن را در موزه جهان مورد استفاده میلیونها خانواده قرار گیرد و حتی از نسلی به نسل دیگر انتقال یابد .
تا اینجا نظرات صاحب نظران و منتقدان ادبیات کودکان و نوجوانان و گاه اشارات نگارنده ذکر شد . اکنون جا دارد نقطه نظر های چند تن از نقاشان و مصوران را نیز در این زمینه نقل کنیم .
خانم ژانت چنین می گویند در تهیه نقاشی و تصویر گری برای کودکان آنگونه و آنطور که منطبق و فراخور دنیای شاد و درخشان کودکان باشد زیاد آسان نیست ، دراین کار تجربه و لمس دنیای کودکانه نقش ویژه ای دارد .
باید دید چه نکات و خصوصیاتی جلب نظر کودک را می کند . تصور من اینست که البته خطوط ساده و به کا بردن رنگهای شاد و زنده بیشتر مورد توجه کودکان است . علاوه بر اینها نقاشی کوکان باید دارای طنز کودکانه و سرشار از محبت و مهربانی باشد تا احساسات لطیف و ظریف کودکان را خدشه دار نکند … .