ماهیت فشار عصبی
بسیاری از اشخاص تصور می کنند که فاشر عصبی را شناخته اند ولی حقیقت آن است که فشار عصبی پیچیده بوده و اغلب درست درک نشده است. برای اینکه بدانیم فشار عصبی واقعاً چگونه عمل می کند، باید ابتدا آنرا تعریف کرده و سپس ارتباط آنرا با زندگی سازمانی بررسی کنیم.
تعریف فشار عصبی
هرچند فضار عصبی به شکلهای مختلف تعریف شده است، اما زمینه مشترک همه آن تعاریف این است که علت ایجاد فشار عصبی وجود محرکی بصورت فیزیکی یا روانی است، و فرد به طریقی خاص نسبت به آن عکس العمل نشان می دهد. در اینجا فشار عصبی را به عنوان عکس العمل فرد برای سازگاری نسبت به محرکی که الزامات فیزیکی و روانی گسترده ای را برای او بوجود می آورد تعریف می کنیم.
لازم است هر یک از اجزا این تعریف را مورد بررسی قرار دهیم. نخست، منظور از سازگاری چیست؟ همانطور که توضیح داده شد، اشخاص خود را به طرق متعدد با شرایط و اوضاع و احوال مملو از فضار عصبی تطبیق می دهند.
دوم، نقش محرک چیست؟ محرکها را عموماً عامل ایجاد فشار عصبی می نامند. به عبارت دیگر به هر چیزی که فشار را ایجاد کند «عامل ایجاد فشار عصبی» اطلاق می شود. سوم آنکه طبق تعریف، عوامل ایجاد فشار عصبی می توانند فیزیکی یا روانی باشند. در نهایت، آنچه که از فرد خواسته می شود باید آنقدر گسترده و فراوان باشد تا باعث ایجاد فشار عصبی شود. البته ممکن است الزامی برای فردی گسترده و زیاد و برای شخص دیگر قابل تحمل و معمولی باشد. بنابراین، فشار عصبی فقط زمانی بوجود می آید که فرد احساس کند از او جیزی خواسته شده است که از عهده برآوردن آن برنمی آید. در غیر اینصورت فشار عصبی ایجاد نخواهد شد.
فشار عصبی و فرد
بخش بززگی از آنچه که ما امروز در باره فضار عصبی می دانیم، حاصل کار دکتر هانس سلیه است. دکتر سلیه نشانه های (سندرم) سازگاری عمومی و نظریه فشار عصبی خوب و بد را مطرح ساخت.
سندرم سازگاری عمومی: سندروم سازگاری عمومی بصورت ترسیمی نشان داده شده است. طبق این نظریه هر یک از انسانها در سطحی معمولی در برابر حوادثی که فشار عصبی همراه دارند از خود مقاومت نشان می دهند. بعضی از اشخاص می توانند تا حد زیادی در برابر فشار عصبی بردبار باشند، حال آنکه گروه دیگر فاقاد این تحمل و بردباری می باشند، ولی در هر حال هر یک از افراد بشر دارای مرزی هستند که از آن به بعد فشار عصبی، شروع به اثرگذاری بر آنها می کند.
سندرم سازگاری عمومی زمانی آغاز می شود که فرد با یک عامل ایجاد فاشر عصبی روبرو شده باشد. اولین مرحله سندروم را اعلام خطر می نامند. در این مرحله، ممکن است فرد بی جهت احساس هراس کرده، واکنش است در مورد چگونگی مقابله با آن احساس سرگردانی کند و نظایر آن. به عنوان مثال، فرض کنید از مدیری خواسته شده است در عرض یک شب گزارشی طولانی تهیه کند، ممکن است اولین واکنش او این باشد که «من چگونه می توانم این کار را تا فردا صبح انجام دهم؟»
اگر عامل ایجاد فشار قوی باشد، ممکن است فرد در ابتدا قادر به مقابله با آن نباشد. در هر صورت، در اکثر موارد فرد تمام تواناییهای (فیزیکی و عاطفی) خود را به کار می گیرد تا در برابر اثرات منفی عامل ایجاد فشار عصبی «مقاومت» کند. به عنوان مثال، مدیری که قرار است گزارشی طولانی تهیه کند، ممکن است با آرامش به منزل خود تلفن بزند و بگوید تا دیروقت در اداره خواهد ماند. آستینهایش را بالا بزند، دستور شام بدهد، و شروع به کار کند. بنابراین در مرحله دوم سندروم فرد در برابر اثرات عامل ایجاد فشار عصبی شروع به مقاومت می کند.
ممکن است در بسیاری موارد مرحله مقاومت، به سندرم خاتمه دهد. برای مثال، اگر مدیر مورد نظر قادر باشد گزارش خود را زودتر از زمان مورد نظر له اتمام برساند آنرا در کشوی میز انداخته، با لبخندی بر لب، خسته ولی خوشحال به طرف منزل برود. از طرف دیگر، ممکن است وجود دایمی عامل ایجاد فشار عصبی و فقدان راه حل برای آن، باعث ورود فرد به مرحله سوم سندرم یعنی واماندگی شود. در این مرحله فرد حقیقتاً تسلیم می شود و بیش از آن قادر به جنگیدن با عامل ایجاد فشار عصبی نخواهد بود. به عنوان مثال، ممکن است مدیر مورد بحث در ساعت سه صیح در پشت میز کار خوابش ببرد و نتواند گزارش درخواستی را تکمیل کند.
فشار عصبی خوب و فشار عصبی بد به نظر دکتر سلیه حتماً لازم نیست منبع ایجاد فشار عصبی بد باشد. بفرض، ممکن است دریافت جایزه و سپس تصمیم گیری در مورد چگونگی خرح کردن آن همراه با فضار عصبی باشد. موارد دیگر مانند گرفتن ترفیع، دست یافتن به شهرت، ازدواج و نظایر آن نیز می توانند باعث ایجاد فشار عصبی شوند. دکتر سلیه این نوع فشار عصبی را فشار عصبی خوب می نامد.
البته فشار عصبی از نوع بد هم وجود دارد. آنچه بیشتر هنگام شنیدن کلمه فشار عصبی در ذهن مردم نقش می بندد، همان فشار عصبی بد است. فشار ممتد، اتلاف وقت، خبرهای بد، و نظایر آن تماماً در این گروه، از جمله فشارهای عصبی دسته بندی می شوند.
به منظور رعایت سادگی در اینجا فقط از عبارت فشار عصبی استفاده یم شود. باید بخاطر داشت که در طول این بحث هنگام استفاده از عبارت فشار عصبی، منظور هم فشار عصبی خوب و هم فضار عصبی بد می باشد. فضار عصبی می تواند انسان را تحریک کرده و در او ایجا انگیزه نماید. و یا می تواند منجر به ایجاد اثرات جانبی خطرناک شود.
تفاوتهای فردی اثرات تفاوتهای فردی بر فشار عصبی نیز مهم است، به عنوان مثال، پیش از این شااره شد که سطخ متعارف مقاومت اشخاص در برابر فشار عصبی متفاوت است. در این رابطه، تفاوت موجود بین شخصیت نوع A و شخصیت نوع B که بعدها در باره آنها بحث خواهد شد، مسئله قابل توجهی می باشد.
تفاوتهای فرهنگی اثرات تفاوتهای فرهنگی نیز مهم هستند. بر طبق نتایج تحقیقی که توسط کوپر به عمل آمده است مدیران آمریکائی در مقایسه با مدیران بسیار از کشورها از جمله ژاپن و برزیل تحت فشار عصبی کمتری هستند.
طبق تحقیقی دیگر، این امکان وجود دارد که بانوان استعداد بیشتری جهت ابتلاء به فشار عصبی روانی داشته باشند، درحالیکه ممکن است مردان بیشتر تحت تأثیر فضار عصبی فیزیکی قرار گیرند. در نهایت، چنین اظهارنظر شده است: افرادی که خود را خیلی پیچیده تصور می کنند بیش از افرادی که دید ساده ای نسبت به خود دارند در برابر فشار تاب می آورند. لازم به یادآوری است که مطالعات مربوط به تفاوتهای فردی هنوز در مراحل اولیه است و به همین جهت بیان نتایج دقیق در باره چگونگی برخورد انواع مختلف انسانها با فشار عصبی اقدامی نابهنگام و زودرس می باشد.
علل فشار عصبی
بسیایر چیزهای می توانند باعث ایجاد فشار عصبی شوند. شکل 2-7 دو مجموعه وسیه را تحت دو عنوان «فشارهای عصبی زندگی» و «فشارهای عصبی سازمانی» نشان می دهد. در شکل مزبور پی آمدهای سه گانه فشار عصبی یعنی پی آمدهای فردی، سازمانی و تحلیل رفتگی نیز نشان داده شده است.
فشارهای عصبی سازمانی عواملی از محیط کار هستند که می توانند باعث ایجاد فشار عصبی شوند. هر چیزی از مدادتراش شکسته گرفته تا یک مشاجره با رییس می تواند به فشار عصبی منتهی شود. چهار مجموعه کلی فشارهای عصبی سازمانی عبارتند از : الزامان وظیفه، الزامات فیزیکی، الزامات نقش و الزامات درون شخصی.
الزامات شغلی؛ الزامات شغلی، عوامل ایجاد فشارهای عصبی در مشاغل می باشند. به عنوان مثال، بعضی شغلها بیش از سایر مشاغل دارای فشار عصبی می باشند. مشاغل جراحی، کنترل ترافیک هوایی و هدایت تیمهای فوتبال حرفه ای، در
فشارهای عصبی سازمانی
مقایسه با شغلهایی مانند پزشک عمومی، مسئول بار هواپیما و مسئول آموزش تیم تحت فشار عصبی بیشتری هستند.
مکمن است علاوه بر آنچه گفته شد، سایر الزامات شغلی نیز باعث به خطر افتادن سلامتی فرد شوند. چنین شرایطی را می توان در مشاغلی مانند کار در مدن ذغال، حمل و نقل مواد منفجره، و نظایر آن مشاهده کرد.
ایمنی نیز یکی دیگر از الزامات مهم شغلی است که می تواند باعث ایجاد فاشر عصبی شود. شخصی که در منصب مطمئنی منصوب شده است، احتمالاً نگران از دست دادن آن نمی باشد. از طرف دیگر، اگر امنیت شغلی به خطر بیافتد، فشار عصبی می تواند تا حد زیادی افزاش پیدا کند. به عنوان مثال، این فشار عصبی بطور معمول از طریق سازمان و به هنگام کاهش تعداد کارکنان و یا یکی کردن سازمانها افزایش پیدا می کند.
یکی دیگر از فشارهای عصبی ناشی از الزامات وظیفه ای، میزان کار بیش از اندازه است. کار اضافه، زماین بوجود می آید که کار واگذار شده به فرد خارج از توان او باشد. کار اضافی، هم ممکن است کمی بوده (فرد وظایف زیادی به عهده دارد و یا وقت او برای انجام این وظایف خیلی کم است) و هم می تواند کیفی باشد (ممکن است فرد احساس کند که توانایی لازم جهت انجام وظیفه مربوطه را ندارد). به هر حال، باید توجه داشت که سادگی کار هم ممکن است ناخوشایند باشد. همانطور که در شکل 3-7 نشان داده شده است ساده بودذن کار باهث خسنگی و بی تحرکی فرد شده و کار اضافی باعث ایجاد تنش و اضطراب شود. بنابراین مقدار معینی از فضار عصبی ناشی از حجم کار، به دلیل آنکه می تواند منجر به سطح بالایی از نیرو و انگیزش شود مفید خواهد بود.
الزامات فیزیکی؛ الزامات فیزیکی بستگی به مکان شغل دارد. یکی از عوامل مهم درجه حرارت است. به عنوان مثال، ممکن است کار کردن در فضای آزاد هنگامی که درجه حرارت بی نهایت زیاد باشد، منجر به ایجاد عصبی شود. این موضوع مورد دفتر کاری که حرارت نامناسب دارد و سرد است نیز صدق می کند.