مقدمه امروزه با توجه به پیشرفت سریع و گسترده ی فن آ وری و اطلاعات ،همه ملتها ، با هر نظام سیاسی اجتماعی پیشرفته و یا در حال پیشرفت به مسئله ی برنامه ریزی و اصلاحات آ موزشی " با توجه به آ خرین روشهای آموزشی و فنی و پیشرفت های علمی جهان توجه خاص دارند .
این توجه تقریبا فراگیر و جهانی است و نسبت به فعالیتهای اجتماعی از اولویت خاص برخوردار است .
بررسی تاریخ تحول نظام های آ موزشی جهان نشان می دهد که به منظور تحقق این امر ، اغلب کشورهای پیشرو از مطالعات و پژوهش های تطبیقی در زمینه آموزش و پرورش بهره گرفته اند و از آن به عنوان شرط لازم برای طراحی و اصلاح نظام های آموزشی خویش نام برده اند و بر لزوم و ضرورت اینگونه بررسی ها قبل از اقدام به هر گونه اصلاحات جامع برای رفع نیاز مندیهای اقتصادی وفرهنگی و فنی خویش تا کید می ورزند .
آموزش و پرورش تطبیقی به عنوان دانشی متمایز و مشخص از اوایل قرن نوزدهم پای به عرصه ظهور نهاد و تاریخ به وجود آمدن آن را می توان با نشر کتاب تدبیر و دید گاه های مقدماتی در باب آ موزش و پرورش تطبیقی از طرف محقق فرانسوی ، مارک آنتونی ژولین در سال 1817 مقارن دانست .او برای نخستین بار روش ها ی سنجیده ای برای مقایسه مسائل آموزش وپرورش کشورهای مختلف جهان ارائه داد و مطالعات تطبیقی را هدف دار قانون مند و نظام یافته کرد.
(دکتر احمد آقازاده (1383) بررسی و مطالعه سطوح مختلف آموزش و پرورش از جمله مواد درسی و رشته های ارائه شده در یک زمینه ی آ موزشی ویژه در یک جامعه و مقایسه آ ن با جوامع دیگر ، باعث بهبود نظام آموزشی و در سطح کلان به فهم بین المللی و صلح و تفاهم کمک می نماید .از آنجایی که برای مطالعه تطبیقی نیاز به داده های عینی و مشاهدات مستقیم و واقعیت های روزمره آموزشی داریم ، این مطالعات باعث برقراری و توسعه ی بیشتر روابط فرهنگی بین کشورها و ایجاد فضای وحدت و تفاهم و یگانگی خواهد شد .
به علاوه از آنجایی که فرهنگ و تمدن یک کشور دارای زیر بنایی آموزشی است ، به مسئله ی گفتگوی تمدن ها که امروزه مورد توجه محافل بین المللی است نیز توجه می گردد .
در واقع مطالعه نظام آ موزشی کشورهای دیگر باعث میشود که فرد نظام ملی خود را بهتر درک کند و از ایالت گرایی فکری خارج شده و به یک فهم بین المللی برسد و از یک دید کاه کلان به موقعیت و مسائل نظام آموزشی ملی خود پیرامون رشته مورد نظر بنگرد .
از طرفی این نوع مطالعه و مقایسه میتواند جای تجربه ای را بگیرد که در علوم طبیعی به کار می رود ولی در علوم اجتماعی امکان استفاده از آن نیست .
با مطالعه نظام های آ موزشی و تجاربی که آنان در طول زمان کسب نموده اند ، می توان در نظام آ موزشی خود پیش بینی و برنامه ریزی نمود.
از ان جایی که پیش بینی عملی ذهنی است و فرآیند درست آن به مهارت و تجربه برنامه ریز و پیش بینی کننده بستگی دارد ، برای رسیدن به تجربه ایده آل، ناگزیر به مطالعه و باز نگری نظام آموزشی خود و مقایسه با نظام های دیگر کشورها هستیم .
با کسب این تجربه می توان کاستی های نظام آموزشی خود را رفع نمود و در جهت ایجاد زمینه های نو پژوهشی و آموزشی گام برداشت .
در این راستا میتوان افق دید خود را نسبت به نقاط قوت و ضعف نظام آموزشی خویش افزایش داده و مسائل جهانی مربوط به یک رشته ی خاص را شناخته و از علائق و نقطه نظر ها و برنامه های آینده ی دیگر ملل آگاه شد .
در نتیجه میزان اشتباهات برنامه ریزان و مجریان طرح های آموزشی به نحو چشم گیری کاسته خواهد شد.
با مقایسه و تبادل اطلاعات زمینه برای ایجاد نوآوری ها و تامین منابع جدید آموزشی فراهم می گردد و راه برای مطالعات گسترده و زمینه نو آوری ها و کشف زمینه هایی که نیاز به نو آوری آموزشی دارد باز خواهد شد .
قلمرو آموزش و پرورش تطبیقی به مجموعه ی عوامل و حقایقی در آموزش و پرورش اطلاق می گردد که همراه با سایر عوامل اقتصادی و اجتماعی بنیان تعلیم و تربیت جامعه را پی ریزی می کنند و معمولاً در مطالعات تطبیقی مورد مقایسه ، مشاهده ، بررسی و تجزیه و تحلیل منطقی و منظم و برنامه ریزی شده قرار می گیرند .
فرهنگ نامه آموزش و پرورش تطبیقی و نظام های ملی آ موزش و پرورش مهم ترین این عوامل را به قرار زیر آ ورده است : (نقل از سر کار آ رانی ،1382 ) اقتصاد آموزش و پرورش خط مشی و برنامه ریزی آموزشی ساختار مدارس ابتدایی و متوسطه آموزش و پرورش پیش دبستانی تربیت معلم پیشرفت (تکامل ) انسان برنامه ریزی درسی آمار آموزشی آ موزش عالی(مطالعهی حاضر در خصوص رشتهی زبانشناسی دایر در دانشگاههای ایران در بخش آموزش عالی میباشد.) آموزش و پرورش غیر رسمی آموزش بزرگسالان 1-1: تعریف مسئله مطالعات تطبیقی یک راهبرد سودمند جهت استفاده از تجارب دیگران است چرا که به بهای صرف زمان و منابع انسانی و منابع مالی به خط مشی ها ، داده ها و راهکارهایی دست یافته اند که می توان با درس گرفتن از آنها و هما هنگ کردن اطلاعات و برنامه های مدون ایشان با شرایط مالی و محلی کشورمان از جمله در زمینه آموزش زبان شناسی در سطوح کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری برنامه هایی با کیفیت بهتر تنظیم کرد و از منابع انسانی و مالی موجود استفاده بهینه نمود .
در این یایان نامه تلاش محقق بر آن بوده است که با مطالعه ، بررسی و تطبیق گرایش ها و حوضه های مفهومی تحت پوشش رشته زبان شناسی ، اهداف و استانداردهای برنامه درسی رشته زبان شناسی ، راهبردهای آ موزش زبان شناسی و راهبردهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان در مقاطع سه گانه رشته زبان شناسی در ایران و کشورهای توسعه یافته مفاهیم ، اصول و متغیر های سازنده ی برنامه درسی را در نظر گرفته وبا مقایسه ، توصیف و نقد داده ها در جهت ارتقا و شکوفایی استعدادها و برنامه های آموزشی درس زبان شناسی با یک دیدگاه علمی گامی هر چند ناچیز اما سازنده برداشت .
مطالعه ی گرایش ها و مواد درسی گوناگون رشته زبان شناسی سال هاست که مورد توجه و تفکر اندیشمندان و صاحب نظران فرهیخته این رشته در کشور مان بوده است اما قدر مسلم این است که با توجه به پیشرفت سریع دیگر کشورها در این زمینه آموزشی و استفاده مستمر و بهینه از فن آوری اطلاعات ،این نیاز احساس می شود که از افقی بسیار وسیع تر به این رشته نگریسته شود .
علم آموزش و پرورش تطبیقی در این زمینه میتواند کمک شایانی به کشف حقایق و مسائل آموزش زبان شناسی در ایران ،ارزیابی مبتنی بر واقعیت ، برنامه ریزی ، توسعه روابط فرهنگی و آموزشی ، معرفی نو آوری های آموزشی و شناخت مسائل آموزشی و وضعیت کنونی آموزش زبان شناسی در کشورهای پیشرفته بنماید و آموزش زبان شناسی ما را از خطر عقب ماندگی و عدم تطابق با مسائل روز دنیا برهاند .
اگر از دید گاه کلان به مسئله بنگریم برای نمونه می توان به این مورد اشاره کرد که در فهرستی که در دانشگاه راچستر امریکا تهیه شده است به 97 گروه زبان شناسی مطرح غیر امریکایی و 72 گروه امریکایی اشاره شده است که مستقیما با انتخاب هر یک از گروه های فوق می توان وارد سایت تخصصی گروه زبان شناسی کشور یا دانشگاه مورد نظر شد و اطلاعات لازم را از آنها کسب نمود.
کاری که در ایران به این شکل مرتب و منظم و پر بار برای تعداد معدود گروه های زبان شناسی ما در کشور هرگز صورت نگرفته و در این زمینه با انبوه درهم برهمی از اطلاعات مواجه هستیم که یا نارسا بوده و یا اصولا تفکیک شده نیست و منبع خوبی برای دست یابی به اطلاعات و کارهای پژوهشی نمی باشند .
از دیدگاه خرد شایان توجه است که دانشگاه های مختلف در ابتدای معرفی گروه های زبان شناسی خود تعاریف مبسوط و متنوعی از زبان و زبان شناسی ارائه داده و در راستای اهداف گوناگون خود از آموزش زبان شنا سی گرایش های و زمینه های تحقیقاتی ویژه ای را در نظر گرفته و بر مبنای آن ها مواد درسی خاصی را در برنامه های درسی خود گنجانیده اند .
1-2 – اهداف اجرای طرح 1- بررسی ارا ئه آخرین وضعیت آموزش زبان شناسی در 20 دردانشگاه جهان 2- معرفی نو آوری های آموزشی در زمینه ی مورد مطالعه در 20 دانشگاه جهان 3- مقایسه ی وضعیت مورد مطالعه در 20 دانشگاه جهان با وضعیت دانشگاه های ایران 4- مطا لعه ی امکان تحقق تغییرات در آموزش زبان شناسی در دا نشگا ه های ایران با توجه به تجربیات جهانی 5- پیشنهاد راه کارهایی جهت ارتقای وضعیت آموزش زبان شناسی در دانشگاه های ایران 1-3- پرسش های تحقیق 1- گرایشها و حوزه های مفهو می تحت پوشش رشته زبان شناسی در ایران و کشور های دیگر کدامند ؟
2- اهداف و استاندارد های برنامه درسی رشته زبان شناسی در مقاطع سه گانه در ایران و کشورهای دیگر چگونه است ؟
3- راهبردهای آموزش زبان شناسی در ایران و کشور های دیگر کدامند ؟
4- راهبردهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته زبان شناسی در مقاطع سه گانه در ایران و کشورهای دیگر کدامند ؟
5- مهم ترین راهکارهایی که به ارتقای وضعیت آموزش زبان شناسی در ایران منتهی کدامند ؟
1-4- ضرورت انجام تحقیق در حالی که دانشگاه ها وموسسات وابسته به آن ها در اکثر کشورهای جهان در حال اجرای طرح های عظیم پژوهشی زبانی و زبان شناسی بوده وگرایش های متعددی در رشته ی زبان شناسی تاًسیس کرده اند، در کشور ما با توجه به نیاز های روز افزون دانش جویان ،اساتیدو دیگر نهادهای آموزش عالی و گروه های آموزشی به زمینه های فوق ،هنوز پیشرفت چشم گیری حاصل نشده است .یکی از مهمترین این مواردعدم وجود گرایش، واحد و مواد درسی درزمینه ی مفهومی زبان شناسی کامپیوتری و زبان شناسی ریاضی است.
از طرفی فقدان مقطع کارشناسی زبان شناسی ، که اصولاً واحد های مقدماتی زبان شناسی همگانی بایستی در آن مقطع فرا گرفته و دانش آموخته گان آن جذب تحصیلات تکمیلی زبان شناسی شوند، روند پیشرفت و پژوهش های بنیادی دراین رشته را کند کرده و راه را برای برنامه ریزی های موفق آینده تنگ نموده است .
مطالعه تطبیقی آموزش زبان شناسی در ایران و کشور های توسعه یافته ( کانادا – امریکا – استرالیا و 000 ) داده های مناسبی را پیش روی ما قرار می دهد که شاید بتوان با استفاده از این داده ها چشم انداز بهتری در خصوص کشورعزیز خود ترسیم نمود .
1-5 – روش اجرا (روش تحقیق ، جامعه و نمونه ی آماری ، ابزار جمع آوری اطلاعات ، روش تحلیل داده ها ) روش تحقیق در این پژوهش روش تو صیفی – تشریحی است که با توجه به ماهیت و نوع مطالعه که بررسی تطبیقی است در چهار مرحله توصیف(Description) ، تفسیر (Interpretation) ،هم جواری (Juxtaposition) و مقایسه (Comparison) انجام خواهد گرفت .
این روش بر گرفته از روش مطالعه تطبیقی جرج بردی (George Z F.
Beredy ) لهستانی است که پس از سال ها تدریس و تحقیق در زمینه آموزش و پرورش تطبیقی و نگارش مقالات بسیاری در این زمینه ، شیوه ی تحقیقات تطبیقی را در مقاله ای تحت عنوان "گفتاری در باره ی روش های آموزش و پرورش تطبیقی " طرح و تبیین کرده است .( به نقل از آقازاده ،1379 ) چهار مرحله ای را که بردی در جریان مطالعه ی تطبیقی آموزش و پرورش مشص کرده است : مرحله ی تو صیف ، مرحله ی تفسیر ، مرحله ی هم جواری ، مرحله ی مقایسه .
1- مرحله توصیف : در این مرحله پژوهنده باید به توصیف نمودها و پدیده های مورد تحقیق بر اساس شواهد و اطلاعاتی که از منابع مختلف – چه از طریق مشاهدهی مستقیم و مطالعه ی اسناد یا گزارش های دیگران - به دست آورده است ،بپردازد .
مرحله توصیف ، مرحله ی یاد داشت برداری وتدارک یافته های کافی برای نقادی آن ها در مرحله بعدی است .
2- مرحله تفسیر : این مرحله شامل بررسی اطلاعاتی است که در مرحله اول به توصیف آن ها پرداخته است.
تحلیل اطلا عات به اعتقاد «بردی » باید مبتنی بر اصول و شیوه ی مرسوم در علوم اجتماعی باشد .
3- مرحله هم جواری : طی این مرحله اطلاعاتی که از صافی مراحل پیشین گذشته ،طبقه بندی شده در کنار هم قرار می گیرند و چارچوبی فراهم می شود که راه را برای مرحله بعدی هم وار می کند.
به عقیده ی بردی در این مرحله، پژو هنده می تواند به فرضیه ی تحقیقی خود دست یابد .
4-مرحله ی مقایسه : در این مرحله ، مسئله ی تحقیق که در مراحل قبلی به ویژه در مرحله ی هم جواری که محقق به اجمال از آن گذشته است با توجه به جزئیات در زمینه تشابهات و تفاوت ها ،به دقت مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد ( رد یا قبول فرضیه ی تحقیق در این مرحله امکان پذیر است .) جامعه ی آماری این پژو هش دانشگاه های ایران ، آمریکا، استرالیا ،کانادا، اروپا ،هند و ژاپن است که از بین آن ها به عنوان نمونه 20 دانشگاه انتخاب شده است .
جامعه ی آماری این پژو هش دانشگاه های ایران ، آمریکا، استرالیا ،کانادا، اروپا ،هند و ژاپن است که از بین آن ها به عنوان نمونه 20 دانشگاه انتخاب شده است .
ابزار گرد آوری اطلاعات عمدتاً مقالات و چک لیست هایی بسیاری بوده که اطلاعات مربوط به موضوع مورد نظردر ابعاد مختلف رادر آن ها گنجانیده شده است و از طریق اینترنت جمع آوری گردیده است .
1-6- موارد کاربرد نتایج تحقیق و استفاده کنندگان کاربرد این پژوهش به شرح زیر متصور است : 1-ارائه مواد درسی برای مقطع کارشناسی زبان شناسی 2-تغییرات مناسب در وضعیت آموزش زبان شناسی در دانشگاه های کشور از ابعاد مختلف 3-زمینه سازی نو آوری های آموزشی در زمینه ی مورد مطالعه 4-استفاده از روند پژوهش در دیگر رشته های درسی در آموزش وپرورش و آموزش عالی استفاده کنندگان این پایان نامه می توانند موسسات آموزش عالی ، گروه های برنامه ریزی آموزشی و مراکز پژوهش آموزش عالی و آموزش و پرورش باشند .
1-7- محدودیت های تحقیق گستردگی و پراکندگی جامعه ی آماری ، محقق را بر آن داشت که به عنوان نمونه به روش تصادفی 20 دا نشگاهی را که دارای گروه زبان شناسی هستند از کشورهای مختلف ،انتخاب نماید .از این جهت ،این احتمال وجود دارد که در کشورهای دیگر و یا در دانشگاه های دیگر کشورهای مورد نظرکه انتخاب و مطالعه نشده اند ،اطلاعات بهتر و جامع تری وجود داشته باشد .
به علاوه ،همه ی نمونه های انتخابی نیز در بعضی بخش ها ی مورد نیاز، ضعف اطلاعات کافی داشتند ، لذا محقق را بر آن می داشت تا برای یافتن مطلب مورد نظر خود به سایت ها و گروه های مرتبط دیگر مراجعه نماید .
از آن جهت که این روش تحقیقی در مورد درس زبان شناسی و تطبییق و مقایسه ی اطلاعات برای اولین بار اجرا می شود و منابع زیادی از این دست حتی در رشته های دیگر نیز وجود ندارد و یا کاملاًدر راستای مطلب مورد مطالعه نیست ،امکان دارد که دقت کافی در ان اعمال نشده باشد .توجه به هر کدام از موارد یاد شده می تواند باعث ایجاد محدودیت در جمع آوری اطلا عات ، تجزیه و تحلیل ویا نتیجه گیری شفاف وکارآمد شود.
فصل دوم : گرایش ها و زمینه های مفهومی تحت پوشش آموزش زبان شناسی در دانشگاهها مقدمه فصل 2-1- پیشینه ی مطالعات در خصوص آموزش زبان شناسی برای مطالعه ی پیشینه ی آموزش زبان شناسی ابتدا لازم است نگاهی اجمالی به تاریخ و خط سیر علم زبان شناسی از ابتدا تا کنون داشت .
بشر از روز گاران کهن به زبان و منشا آن فکر کرده است .
حتی فراعنه ی مصر هم در این باره به مطالعه و پژوهش می پرداختند .
در یونان باستان به دلیل آنکه زبان های دیگری به جز زبان یونانی وجود داشت و آن ها برای بقای جامعه و تمدن خود نیاز به داد و ستد سیاسی و بازرگانی داشتند ،به مطالعات گویش شناختی توجه داشته اند .
افلاتون در رساله ی کراتیلوس (اشتقاق واژه )به ریشه های احتمالی بعضی لغات یونانی اشاره کرده است .
تمامی این رساله پیرامون مسائل زبان شناختی است .
پژو هش های اولیه ی زبان شناختی درحوزه ی بزرگتری به نام فیلوسوفیا قرار داشت که بسیار وسیع تر از فلسفه ی امروزی بوده و تمامی پیکره ی دانش بشری را در بر می گرفت .
در صده ی پنجم قبل از میلاد سخن دانان زیادی در یونان سر بلند کردند که مشهور ترین آن ها گرگیاس سیسیلی بود .
سقراط در گزنفون خود آزادی بی قید و شرط بیان و نقد آرمانی و نظریات دیگر خود را بیان می دارد .
پس از او افلاتون به بررسی امکانات دستور زبان پرداخت .
ارسطو (322- 384پیش از میلاد ) با مطالعه و آشنایی با افکار افلاتون ، با استفاده از هوش سرشار خود در بسیاری از شاخه های علمی آن زمان،از جمله سخن سنجی و منطق ، به بررسی و پژوهش پرداخت .بینش او که چارچوبی تنگ داشت تنها دوزبان یونانی و لاتین را در خورشناخت و تجزیه و تحلیل می دانست و زبان اقوام دیگر را زبان بربرها و وحشیان می انگاشت .
بینش اروپایی از ابتدا تا دهه ی نهم از قرن هجدهم ، بینش ارسطویی بود که توسط پیروان ارسطو در یونان از جمله(زنون رواقی ، دینو سیوس ترا خیایی )و در روم باستان از طرف کسانی چون( وارون ،دو ناتوس و پریسکیانوس ) تکمیل شده و زیر بنای آموزش ها و پژوهش های زبان شناختی قرار گرفته بود .
با این طرز تفکر اروپاییان تا هشتمین دهه ی قرن هیجدهم ؛از توجه به واقعیت های پدیده ی زبان و ارتباط زبان ها با یک دیگرو یا هم ریشه بودن آن ها باز ماندند ؛ تا آنکه در دوم فوریه ی 1786 ، ویلیام جونز خاور شناس بریتانیایی خطابه ی تاریخی خود را در باره ی زبان سانسکریت و پیوند آن با زبان های دیگر از جمله یونانی و لاتین رادر انجمن آسیایی خواند .
او اذعان داشت که بین این سه زبان آن قدر قرابت و پیوند وجود دارد که نمی توان آن را زاییده ی تصادف و اتفاق دانست .
ازنظر او سه زبان بالا و دیگر زبان های هندی ،اروپایی و ایرانی از زبان مادری ریشه می گرفتند که از بین رفته بود .
با این خطابه دوران برتری زبانی به سرامد و علم زبان شناسی تاریخی و تطبیقی پای به عرصه ی وجود نهاد .
این علم خود بر اساس پژوهش های فیلولوژی پایه گذاری شده بود .
زمینه ی وجودی آن را خطابه ی جونز فراهم ساخت .
در این راه کارشناسانی چون یاکوب گریم ، کارل ورنر ، راسموسک راسک و ویلیام فون هومبولت به حل معماهای زبان پرداختند .با کوشش آن ها بر روخط های باستانی کار و مطالعه شد و در نهایت این خطها رمز گشایی وخوانده شدند .
تحولاتی که در زبان ها ایجاد شده بود شناخته شد و قوانین حاکم بر این تحولات تبیین گشته وارتباط بین زبان ها معین و بسیاری از خانواد ه های زبانی باز شناسی شد .
در این زمان، به لحاظ فلسفی ،روش تجربی – استقرایی که در تمام محافل علمی مطرح بود در فیلولوژی هم مورد استفاده قرار گرفت ؛ و در فیلولوژی از آن جایی که همه ی زبان ها را منشعب از یک زبان یگانه می انگاشتند ،نوعی وحدت گرایی مد نظر بود .
این نوع نگرش بر روی دیگر زمینه های پژوهشی و آموزشی هم اثر مثبت دا شت .
این نگرش که تحولات تاریخی زبان قانون مندند ، در حوزه های دیگر نیز راه پیدا کرد و متفکران به این نتیجه رسیدند که تغییر و تحول در دیگر نهاد های اجتماعی هم تابع قوانین خود است .
در این راستا قوانین نها دهای اجتماعی دیگر نظیر خانواده ،ازدواج،بازرگانی ،سیاست ،دین و غیره باز شناخته شد و در نهایت سود این پیشرفت که ناشی از در یافت های زبانی بود به خود زبان شناس بازگشت.لذا به جای کشف قوانین تحولی نهادها،به قواعد موجود در آن ها توجه شد .
زمانی که پژوهش درمورد تحولات تاریخی نهاد های اجتماعی به پژوهش در مورد خود آن نهاد ها و با توجه به وضعیت موجودشان تبدیل شد ،مقدمات لازم برای مفاهیمی چون نظام (دستگاه )و ساخت در محافل پژوهشی و آموزشی فراهم گشت .
این بینش تحولی خاستگاه همان موضوع بینش ایستا یا بینش نظام واره سوسور بود که بعد ها به ساخت گرایی مشهور گشت .
در اوایل قرن بیستم ، سوسور که سرگرم پژوهش های فیلولوژی بود ، عنوان نمود که به جای تحولات زبانی بایستی به خود زبان به مثابه ی یک دستگاه که از پیوند عناصر ویا واحدهایی ساخته شده نگاه کرد .
او با بیان مفاهیمی چون هم زمانی و در زمانی ،زبان و گفتار و هم نشینی و جانشینی و بحث های دیگر پایه گذار علم زبان شناسی همگانی شد و انقلابی بزرگ در باره ی زبان واسرار و رموز آن در بینش بشری ایجاد کرد .
اندیشه های سوسور را شاگردانش جمع آوری کرده و به صورت کتابی در سال 1916 منتشر نموده و یک منبع غنی از نظرات و اصول زبان شناسی برای استفاده ی نسل های آینده در آموزش زبان شناسی به یادگار گذاشتند.
در سال 1926 در شهر پراگ حلقه ی زبان شناسان پراگ بر پا شد .
در این حلقه اندیشمندان چون تروبتسکوی و و یاکوبسون شرکت داشتند و دانیل جونز و آندره مارتینه نیز با آنان از دور همکاری می نمودند .
عمده ی فعالیت آن ها پیرامون نقش زبان و نقشمندی واحد های صوتی بود .و دستگاه صوتی زبان را باز سازی کردند .
در این راه ایشان بین اصوات گفتار(آواها ) و واحد های سازنده ی نظام صوتی زبان (واج ها ) تمایز قائل شدند .
از آن پس به طور سازمان یافته ،مطالعه ی آواها که واقعیت های محسوس و عینی هستند ،پایه ی علم آواشناسی و واج ها که مجرد و معقول هستند ، پایه ی علم وا ج شناسی قرار گرفت .
آندره مارتینه این فعالیت ها را درپاریس تکمیل کرد و زبان شناسی نقش گرا متولد شد .
مارتینه بر اساس مطالعات و آ موخته های خود به تجزیه ی دو گانه ی زبان همت گمارد و و تجزیه ی زبان یک بار به سطح صو رت صوتی و محتوای معنایی و بار دیگر به صورت صوتی بدون محتوا را، ویژگی ممتاز زبان انسان بر شمرد .
نظریه ی واج – واژی را بنیان نهاد که مورد قبول تمامی مکاتب زبان شناسی است .
به علاوه مارتینه از طریق پژوهش های تاریخی ،تطبیقی و گسترش زبان شناسی همگانی به این حوزه ، تلاش نمود ثابت کند دگر گونی های تاریخی زبان جملگی در چارچوب نظام زبان رخ می دهند و می باید در همین چارچوب تجزیه و تحلیل شوند .
هم زمان با حلقه ی پراگ ، حلقه ی زبان شناسان کپنهاگ با شرکت کسانی چون یسپرسن و یلمسلف بنیان گذاری شد نظریه ی یلمسلف در مورد زبان مبنی بر منطق صوری و اصول ریاضی بود و به طور غیر مستقیم بر پژو هش های زبانی بعدی تاًثیری بنیادی و تعیین کننده داشت .
یلمسلف بر استقلال زبان شناسی از شاخه های دیگر علمی اصرار فراوان داشت و در پژوهش های خود از روش فلسفی تعقلی – قیاسی به جای روش تجربی – استقرایی استفاده کرد .
او معتقد بود هر جا فر آیندی هست نظامی هم وجود دارد که آن فر آیند طبق قوانین نظام خود صورت می گیرد .
نظریه ی او نخستین جرقه های علم نشانه شناسی بود .
در معنی شناسی بر سطوح تحلیلی گوهر لفظ و صورت لفظ ، گوهر معنا و صورت معنا توجه داشته و بر آن نظر بود که سطوح فوق بسیار منسجم و سازنده ی نظامی یگانه هستند .
در این زمان زبان شناسی لندن شروع به کار کرد .
بنیان گذاران این مکتب جونز، فرث و هلیدی بودند پژوهش جونز در زمینه ی واج شناسی بود .فرث نظریه ی چند نظامی هموندی ( ما با چند نظام در سطوح تحلیلی واج شناسی ، صرف ، نحو و معنی شناسی هم زمان و پیوسته سرو کار داریم که باید جدا گانه تحلیل و تو صیف شوند )را بنیان گذاری کرد .
در این نظریه نظام به محور جانشینی تعلق دارد( نشان دهنده ی روابط تقابلی) و ساخت به محور هم نشینی ( نشان دهنده ی روابط تباینی ) .
هلیدی نظریه ی فرث را بسط و گسترش داد و آن را نظریه ی نقش گرا نامید .
هم زمان با این پیشرفت های علمی و آموزشی در اروپا در امریکا نیز تحولاتی در باب مطالعات زبان شناسی به وقوع پیوست .
در آن جا علاوه بر آرا سوسور ، عامل موًثر دیگری نیز وجود داشت و آن تماس با سرخ پوستان و زبان آن ها بود .
در مورد این زبان ها پژوهش های تاریخی و تطبیقی معنایی نداشت چون آن ها اساساً مکتوب نبودند و زبان شناسان نا چار بودند در آن حوزه از رهیافت هم زمانی استفاده کنند .
سر دمداران این نوع زبان شناسی ساختاری فرانتس بو آز( تقریباً هم زمان با سوسور ) و ادوارد سپیر بودند .
سپیر اولین کسی بود که به شم زبانی و نا خود آگاه بودن گویش وران هر زبان نسبت به نظام و قواعد و واحدهای آ ن زبان اشاره نمود .
او در مورد فیلولوژی ، مردم شناسی ،موسیقی ، ادبیات و شعرو شاعری بررسی و تجسس کرده بود .
جنبه ی مهمی که بعد ها نیز در آموزش زبان شناسی کارآمد بود ، توجه به نقش فنی زبان درانتقال علوم و جنبه های زیبایی شناختی آن در آفرینش گری ها بود .
پس از او بلومفیلد با بینشی برون گرایانه ،تحت تاً ثیر روان شناسان رفتار گرا بود و زبان را نوعی رفتار نظام یافته می دانست .
آرا او تا بیست سال بر حوزه ی زبان شناسی امریکا مسلط بود تا اینکه در دهه ی ششم قرن بیستم چامسکی این نظام را بر هم زد .
در سال 1957 با چاپ کتاب (سا خت های نحوی که اساساًدر چارچوب زبان شناسی توصیفی بلومفیلدی نوشته شده بود )زبان شناسی گشتاری زایشی آغاز گشت .
در پرتو این زبان شناسی ،معنی شناسی زایشی و واجشناسی زایشی ( توسط موریس هله و در قالب مختصات تمایز دهنده ی مکتب پراگ ) پا به عرصه ی وجود نهادند .
مفهوم جدید دیگری که در هر دو حوزه ی نحو و معنی شناسی مورد توجه قرار گرفت دستور جهان شمول و جهانی های زبان بود .در معنی شناسی برای رسیدن به پایه ی جهانی از منطق طبیعی استفاده می کنند که همان منطق جهان مدارانه ی قرون وسطی است .
در سال 1968 دستگاه حالت توسط فیلور مطرح شد .
در سال 1981 نظریه ی حاکمیت و مرجع گزینی و 1992 برنامه کمینه گرا توسط خود چامسکی مطرح گردیدند .بخش بزرگی از رهیافت چامسکی نسبت به زبان همان رهیافت سنتی ارو پایی است که به صورت بهتر و منطقی تر بیان گردیده است .
اما در سایه ی آنچه که در بالاذکر شد و عنوان رشته ی زبان شناسی همگانی را دارد،رشته ها و زمینه های مفهومی دیگری نیز با توجه به نیازها و شناخت آن ها در چند ساله ی اخیر متولد شده ودر دانشگاه های سراسر دنیا مورد توجه و بحث و تفحص قرار گرفته است .
هر ساله تعداد زیادی دانش جوی علاقه مند این دروس میان رشته ای را بر می گزینند .
همایش های فراوانی برگزار می شود که همگی نشان گر رخنه ی عمیق زبان شناسی در شاخه های علمی دیگر است .
مراجعه به تاریخ زبان شناسی از آن جهت سودمند است که سیر تحولی علم زبان شناسی مبین این نکته است که تولد مکاتب فکری و نظریه های زبان شناسی همگی حاصل آموزش اساتید ودانش آموختن متعلمان بوده است .
از طرف دیگر این نکته مشخص می شود که چه در گذشته و چه در زمان حال قسمت های مختلف جهان یک یا چند درس زبان شناسی را محور و بقیه را فرع می دانند.
بیشتر دانشگاه ها در حالیکه به زبان شناسی همگانی به عنوان مرکز مطالعات آموزشی خود توجه دارند ،همواره سعی نموده اند یکی از جنبه های ویژه ی زبا ن شناسی را در راًس آموزش ها و پژوهش های خود قرار داده ودر جهت پیشبرد و اعتلای آن بکوشند .
در ایران پژوهشهای زبان شناسی عمدتاً در درون حوزه ی زبان شناسی تطبیقی یا مقابلهای صورت گرفته است .
به ویژه درحوزه ی پژوهش های تطبیقی پیشینه ی موجود به سه گروه اصلی تقسیم می شوند : 1- بررسی های تاریخی و تطبیقی 2 – بررسی مقابله ای عناصرو قواعد زبانی یک زبان خاص با گونه ی معیار 3- بررسی تطبیقی عناصرو قواعد یک زبان با زبا ن دیگر در سطح بین المللی نیز وضع به همین منوال است .
تنها تفاوت اصلی آن است که کشورهای دیگر بر نامه های وسیعی برای مقایسه ی کل نظا م های آموزشی در مقاطع مختلف دارند و در این راه سرما یه گذاری های عظیمی صورت می گیرد .
شاید به دلیل جوان بودن علم آموزش و پرورش تطبیقی ،در کشور های دیگر کمتر به تطبیق عناصر آموزشی پرداخته اند و شاید در کشور های پیشرفته که منشاً چنین حرکت هایی هستند نیازی به انجام آن نمی بینند.
اما به دلیل موقعیت فعلی کشورمان در عرصه ی بین المللی ،نیاز به چنین حرکت های علمی و پژو هشی کاملاًاحساس می شود .
آن چه که کمتر مورد توجه واقع شده بررسی استفاده ازاصول و روش علوم دیگرمانند ریاضیات ،فلسفه و منطق ، پزشکی ، فیزیک صوت ،رایانه ویا آموزش و پرورش تطبیقی و غیره در آموزش و پژوهش زبان شناسی است .
همه ی اساتید محترم، دانش جویان و افراد علاقه مند از وضعیت نسبی آموزش زبان شناسی در ایران مطلع هستند ولی این که در عصرفن آوری اطلاعات و شتاب آموزشی، در دیگر کشور ها چه رخداد های زبان شناسی در حال تکوین است و وچگونه از مکاتب و نظریه های قبلی برای پیشبرد اهداف کنونی بهره برداری می شود نیازمند پژوهش های گسترده ومطالعات میان رشته ای با توجه به سیر تحول زبان شناسی و ارتباط آن با سایر علوم است .
در امریکا دانشگاه سانتا باربارا گروه زبان شناسی خود را در بخش علوم انسانی و هنر های زیبا جای داده است .
این گروه هدف برنامه های graduate خود را ارائه توضیح کلی و تفسیر نظری این پدیده است که چرا زبانها دارای ساختار های کنونی هستند .
مهم ترین نکته در این جا پی گیری توصیفاتی است که بر مبنای نقش های زبان به عنوان یک فعالیت بافتی اجتماعی و شناختی است .
جدای از روش شناسی های سنتی ،به ثبت و تجزیه و تحلیل زبان در چارچوب طبیعی خود اهمیت داده می شود .
آنچه که از اهمیت به سزایی برخوردار است ، تا کید بر آموزش و تربیت زبان شناسان آینده ،شرکت دانشجویان در فعالیت های حرفه ای نظیر ارائه مقالات در همایش ها ، نشر مقالات تحقیقاتی و معرفی طرح های پیشنهادی پر بار است که البته در این زمینه آموزش های اساسی و حمایت های مالی در نظر گرفته شده است .
گروه زبانشناسی در این دانشگاه یک گروه پیشتاز بوده و دانشکده به لحاظ پژوهشهای نوآورانه و اقدام فعال پیرامون زبانهای غریب شناختهشده است.
این زبانها عبارتند از زبانهای امریکای جنوبی، زبانهای مزوامریکن، زبانهای آسیایی(چینی، ژاپنی، کرهای)، زبانهای هیمالیایی، زبانهای استرونزین، فیلیپینی، اندونزی، مالزیایی و توجه ویژه به زبان انگلیسی و امریکایی گفتاری.