مقدمه: بحران دختران فراری بیش از نیم دهه است که نهادهای متولی امور اجتماعی را در ایران به خود مشغول کرده است.
از سال 75 معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران بطور نامحسوس تلاش کرد تا به جمع آوری این افراد متواری بپردازد.
اندک اندک مرکز ساماندهی کودکان و نوجوانان خیابانی عهده دار این امر شد.
در مراحل بعدی سازمانهای وابسته به بهزیستی و دیگر نهادهای مسوول فعالیت خود را بطور جدی آغاز کردند.
برای آن دسته از افرادی که به هر نحو از خانه و کاشانه خود به دور افتاده اند از لحاظ جامعه شناختی، اصطلاحات متفاوت و گوناگونی به کار می رود.
اصطلاحاتی از قبیل: «دختران فراری»، «کودکان خیابانی»، «کودکان رانده شده» و ...
که هر کدام تعاریف خاص خودشان را دارند.
اما براستی برای دختران فرقی می کند که او را با کدامیک از این واژه ها بشناسند.
او که دیگر احساس می کند نه کسی را دارد و نه جایی را.
علل و عوامل: تعداد دختران فراری از خانه، در قیاس با سال گذشته حدود 20 درصد افزایش داشته است.
مهمترین علل فرار دختران از خانه را بطور کلی داشتن خانواده نابسامان ذکر کرد.
معمولاً خانواده های این دختران از لحاظ فرهنگی در وضعیت متوسطی قرار دارند.
اما اطلاعات لازم را برای نحوه برخورد با فرزند خود ندارند و چگونگی رفتار با نوجوانانشان را بلد نیستند.
جد والدین را هم جزو مهمترین عامل فرار.
من با یکی از دخترها صحبت می کردم و می گفت: توی خانواده پدر و مادرم حتی نمی گذاشتند من تلفن را جواب بدهم و همین موجب آزار و اذیت من می شد که چرا پدر و مادرم به من اعتماد ندارند.
«اصولاً همه آسیب های اجتماعی خاصیت اشاعه یافتن را دارند.
همین دختران می توانند هرکدام محور و مرکز کارهای خلاف، برای خیلی های دیگر باشند.» سه چهارم از کل کودکان و نوجوانان فراری دختران هستند که تعداد این دختران در سالهای اخیر هم در ایران و هم در خارج بیشتر شده است.
در داخل خانه چند عامل بر فرار این دختران تاثیر اساسی دارد.
عواملی همچون کودک آزاری، مصرف مشروبات الکلی توسط والدین، سختگیری های بیش از حد آنها در مورد فرزندانشان و در نهایت ضعف ضعف فرهنگی و اقتصادی خانواده ها.» اکثر این دختران دارای هوش متوسط و متوسط رو به پایین هستند و برخی از آنها دارای مشکلات روانی و عده یی اندک نیز دچار عقب ماندگی ذهنی هستند.
وی همچنین در مورد میانگین سنی دختران فرای می گوید: در برخی دوره ها آمارهایی منتشر می شود اما واقعاً معلوم نیست که کدامیک از آنها به واقعیت نزدیک تر است در یکی از آمارها ما داریم که میانگین سنی دختران فراری در ایران 16 سال است.
اما آمار دیگری این عدد را تا 14 سال کاهش می دهد.
یکی از عوامل دیگری که باعث می شود دختران فرار را بر قرار در خانه ترجیح دهند آزار جنسی است.
اسیدبیگی در مورد این عامل چنین بیان می کند که خوشبختانه این مساله در مورد جامعه ما زیاد صدق نیم کند و در کشورهای خارجی و غریب این مشکل بیشتر است و برخی از دختران از طرف پدر یا برادرشان مورد آزار قرار می گیرند.
اسدبیگی تعداد دختران فراری که بخاطر آزار جنسی از خانه فرار می کنند در ایران خیلی کم می داند.
در منابع اینترنتی می گوید: بیش از 90 درصد از این افراد به دلیل آزارهای جسمی و جنسی از خانه فرار می کنند و به دلیل ترسی که از آزاردهندگان دارند جرأت نمی کنند مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند.
فرار کودکان را از منزل به عنوان مکانیزم دفاعی و واکنش های جبرانی و رهایی بخش است که کودک یا دختر فراری بخاطر رهایی از رنج و آلام درون خود به خیابان پناه می برد.
به نتیجه یک پژوهش که برروی یک گروه 50 نفری از دختران فراری در ماه های اسفند 79 و 80 در مراکز مداخله در بحرانهای اجتماعی و کانون اصلاح و تربیت انجام گرفته.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که آزار جسمی و جنسی، منترل شدید، تبعیض بین دختر و پسر، عوامل اجتماعی نظیر زندانی بودن اعضای خانواده، اعتیاد و دوستان ناباب و بدگذراندن اوقات فراغت از جمله علل فرار دختران از خانه بوده است.
در حالیکه 74 درصد از دختران فراری مجرد بوده اند.
24 درصد این مجردها اغفال شده اند و 2 درصد نیز متاهل بوده اند که از منزل فرار کرده اند و بقیه مطلقه بوده اند.
این جامعته شناس با بیان اینکه نیمی از دختران فراری مورد بررسی پیش از ترک منزل سابقه فرار از منزل را داشته اند تاکید می کند: 76 درصد از این دختران قبلاً توسط نیروی انتظامی دستگیر شده بودند، در حالی که 15 درصد علاوه بر دستگیری بازداشت هم شده و 32 درصد از کل افراد هم علاوه بر دستگیری بخاطر جرایم مختلف راهی زندان شده بودند.
این آسیب شناس اجتماعی می افزاید: در علل ترک منزل 9/36 درصد از دختران فراری اختلاف با پدر و کتک خوردن از وی را علت ترک منزل عنوان کرده اند.
در حالی که 3/15 درصد اختلاف با برادر و کتک خوردن از او 1/15 درصد اختلاف با 13 درصد دوست، 5/6 درصد ناپدری و نامادری و 5/6 درصد نیز ازدواج اجباری را علت فرار خود از خانه عنوان کرده اند.
راه حلها و پیشنهاد: نگهداری از دختران فراری در مراکز خانه های سلامت و کانونهای اصلاح و تربیت» در حال حاضر در 22 مرکز استان، 25 خانه سلامت فعالیت دارند که البته فعالیت این خانه ها در مورد دخترانی است که از آسیب هیا مختلف خود را حفظ کرده و اغفال شده باشند.
این مراکز که بمدت یک سال از این دختران نگهداری می کنند، در کل کشور گنجایش حدود 250 نفر را دارند و بعد از یک سال دختران از این مراکز بیرون می روند که سعی می شود برای آنها کاری دست و پا شده تا در این فعالیت ها مشغول به کار شوند.
براستی تکلیف دیگر دختران فراری که به هر صورت اغفال شده و آسیب دیده اند چه خواهد شد؟
و باز آیا تضمینی برای همین دختران یکه بعد از یک سال لز خانه های سلامت بیرون می روند، وجود دارد تا دوباره به خیابانها پنهاه نبرند؟
و مهمتر از همه آن عده از دختران فراری که نه به خانه های سلامت فرستاده می شوند و نه به خانه هایشان برمی گردند، چه راحت در فهرست همیشگی گمشدگان فردا قرار می گیرند!
از هر 45 دختر فراری تنها 13 نفر به خانه بازگردانده می شوند و بقیه بطور کامل وارد فهرست افراد گمشده در جامعه می شوند.
روزانه 20 تا 25 دختر بلاتکلیف توسط خانه ریحانه جمع آوری می شد که با احتساب فعالیت ارگان های مشابه مانند نیروی انتظامی و بهزیستی این رقم به 60 نفر در روز می رسید.
در شمال و شمال غرب تهران بین 70 تا 170 خانه فساد وجود دارد که این رقم در کل شهر تهران بین 200 تا 250 خانه فساد برآورد شده است.
ایجاد بانک های اطلاعاتی را برای دانش آموزان دختری که دارای خانواده های متشنج، متزلزل یا نامادری و ناپدری هستند ضروری است.
این امر را برای استفاده در پروژه های پیشگیری از فرار آنان و مداخله های حرفه یی توسط مددکاران اجتماعی راهی برای مقابله با فرار است.
ضرورت اصلاح قوانین مربوط به افراد زیر 18 سال، از جمله موارد مربوط به کودک آزادی، است که کودک آزاری باید به عنوان یک جرم در جامعه شناخته شود.
نحوه رفتار صحیح مربیان شاغل در مدارس است که مسووان، بطور جدی در مورد این مساله بیندیشند.