(10) چه کسی توپ بیلیارد را از پنجره زیر زمین به بیرون پرتاب کرد ؟
من نه در این متن فرزند 6 ساله (کسی که به راستی مقصر بود) هیچ وقت با (Not I) جواب نمی دهد اما او می خواست با یک جمله جواب دهد جواب ابن خواهد بود : Me didnet نه I did not در این مورد ضمیر مفعولی غیر گراوی خواهد بود.
بدون داشتن هیچ چیزی در مورد فاعل و مفعول، پسر 6 ساله انگلیسی زبان وقتی کودکان کوچکتر سیستم ضمیر زبان خود را مدیریت می کنند .
در جمله ای که در زیر داده شده joan چند فرزند دارد؟
تمام فرزندان جان با استعداد هستند و آلات موسیقی را بطور حیرت آوری خوب می نوازند .
از این متن شما نمی توانید بدانید که جان چند فرزند دارد اما یک چیز بدیهی است: او بیشتر از دو تا (فرزند) دارد.
اگر جان تنها دو فرزند داشت ما می توانستیم به طور عادی بگوییم (هر دو فرزند جان) چون این یک حقیقت در مورد زبان انگلیسی است که تمایز صرفی در همه کمیت سنج های همگانی بین آن هر دو (با هم) و تمامی بیشتر از دو تا (همه) را مشخص می کند.
در بعضی زبانهای دیگر علامت گذاری برای متنی حتی فراگیرتر می باشد این یک مرد از زبان قدیمی یونانی است که در ارائه مثال ها آمده است.
هنگامی که انگلیسی هیچ پیوست خاصی برای متمایز کردن متنی ندارد این راه را با متمایز کردن از طریق لغت هایی مثل all و Both ادامه می دهد.
در حقیقت زبانهایی در دنیا مثل گینه نو و اندونزی وجود دارند که نه تنها دو بلکه مثنی و جمع و حتی امتحان نیز می کنند.
استفاده از صورت مفرد و امتحان کردن و جمع در پیشوند دوم شخص فاعل در زیر نشان داده شده است.
4-1-سابقه و باورها این کتاب یک معرفی همگانی برای ساخت واژی و تجزیه زیست شناسی از نگاه ساخت واژی است.
مقصود این نیست که طرفداری از تئوری خاصی شود یا حقیقت بیان شود (هرآنچه که هست) ولی تدریجاً شما و خواننده را به جایی برساند که خود شما به دنبال آن بگردید و ببینید هنوز اینکه بعضی از اظهارات و نظریه های ما با باورهای شما رنگ خواهد گرفت اجتناب ناپذیر است.
بنابراین ما مایل هستیم تا بعضی از باورهای اساسی و پایه ای خود را در مورد زبان شناسی و اصول زبان شناسی به شما ارائه دهیم.
ابتدا ما باور داریم که زبانها با یکدیگر تفاوت دارند.
شما شاید به این فکر می کنید که (البته که تفاوت دارند) بعضی از زبان شناسان همه به دنبال این هستند که زبانها بسیار همانند هستند و در همان زمان از راه های جالبی که آنها را متمایز می کند بازخواهید ماند.
حتی بیشتر شما ممکن است برابری ها و همسانی هایی پیدا کنید درست در جایی که اصلاً وجود ندارند.
ما سعی می کنیم که تجزیه زبان شناسی را تا جایی که ممکن است با ذهنی باز انجام دهیم و برای انجام این کار ابتدا لازم است که از یکتایی و تنوع زبانهای دنیا قدردانی کنیم.
دومین باور دستیافته ما این است که زبان ها (که با حرف L) با زبانهایی که (با حرف l) شروع می شوند با هم متفاوت هستند زبانهای فردی زیادی در دنیا وجود دارند.
اما ممکن است در مورد زبان (l) در کل صحبت کنیم و منظور ما پدیده زبان باشد که شامل زبانهای منحصر به فرد است.
این زبان (L) به نظریه (Noam Chomsky) که وابسته به گرامر کلی و همگانی می باشد است که ثابت می کند زبانها در طرز و سبک اولیه همانند هم هستند.
یک وجه تمایز مهم بین این دو استفاده مهم از لغت (Language) وجود دارد و هرکدام به یک اندازه برای علم و زبان مهم هستند.
زبانهای تک و منحصر به فرد ترکیباتی دارند که نشان ویژه ای از ربان عمومی ندارند برای مثال: یک ترکیب انگلیسی اضافه کردند |Z| به آخر کلمات برای ساختن فرم جمع آنهاست.
اگرچه ما هیچ وقت ادعا نمی کنیم که این کاملاً صحیح ایت یا اینکه از ویژگی زبان است برای مرتبط کردن این باور با باور قبلی ما، به طور قوی بر این باوریم که تئوری صرفی و تجیه های صرفی باید بر اساس تشریحات و توصیفات صرفی صورت گرفته باشد.
اگر می خواهیم که درک کنیم ساخت واژی واقعاً چه علمی می باشد بهترین راه این است که ایده ای از اینکه ساخت واژی دو زبان چگونه است داشته باشیم و در همان زمان باید تئوری ساخت واژی زبان را با دلیل و حساب شده داشته باشیم.
پس ما می توانیم توضیحات خود از یک زبان منحصر به فرد را با زمینه وسیع تری مقایسه کنیم.
به طور خلاصه زبان شناسان باید به هر دو نوع زبان L-l به یک اندازه توجه کنند.
اینکه ساخت واژی یک جزء واضح زبان یا گرامر است باور بعدی ما می باشد.
اگر شما تا الان با بحث هایی که ساخت واژی بوده آشنایی نداشته اید این نیاز به توضیح دارد.
این حقیقت که بعضی از زبانها مثل ویتنامی لغات پیچیده به صورت حرفی ندارند: بعضی از مردم را به این نتیجه سوق داده است که ساخت واژی نباید شاخه جدایی از زبان شناسی باشد.
نتیجه گیری استدلال این است که زبان شناسی عموماً اینگونه قبول شده است که با خصوصیات همه زبانها و دقیق تر زبان با (L) سر و کار داشته باشیم: اگر زبانهایی وجود دارد که ساخت واژی ندارند، آن موقع ساخت واژی صفت حاصل همه زبانها نیست و پدیده های صرفی باید مربوط به نحو و صداشناسی باشند.
ما مخالف این موضوع هستیم.
در جای دیگر نشان داده نشده که جنبه های دیگری از ساخت واژی وجود دارد که نمی توان به صداشناسی و نحو یا چیز دیگر نسبت داد.
یک مدرک که ساخت واژی از صداشناسی و نحو دیگر شاخه های دیگر زبان شناسی جدا می باشد این است که کلمات در بعضی از زبانها در کلاس های بزرگ دلخواهی که فرم آنها را در محیط های مختلف معین می کند، دسته بندی شده اند.
اسم های لاتین به 5 کلاس مختلف قرار می گیرند و صرف کلمات نانیده می شوند که تقریباً خیلی کم و یا هیچ رابطه ای به نحو و یا صداشناسی ندارند و قطعاً به وسیله آنها نیز تشریح نمی شوند.
آنها کاملاً شفاف در معنی و مقصود نشان صرفی هستند.
ما مواردی مثل این را در فصل های آینده بررسی می کنیم، اما وجود محض آنها در بسیاری از زبانها نشان می دهد که باید به ساخت واژی یک مقام مستقل داده شود.
البته ساخت واژی بیشتر از تمامی اجزای زبان شناسی تحت تأثیر بقیه قرار می گیرد اما خصوصیات خود را هنوز داراست.
همچنین باور داریم ساخت واژی سیستم ها هستند این نظریه بسیار قدیمی است و به واسطه آن غیرممکن است که در مورد حقایق برکنارشده در زبان صحبت کنیم.
این باور و باورهای قبلی ما دلایل این هستند که ما با احتیاط به ساخت واژی زبان خاصی در این کتاب می پردازیم.
در نظرگرفتن ساخت واژی Kujameat با نزدیکی به کمیت آن دیدانداز با ارزشی به ما خواهد داد که ما هیچ وقت نمی توانیم به آن برسیم اگر تنها بر حقایق برکنارشده زبانهای مختلف متمرکز شده بودیم.
تا اینجا ما باور خود را به شما در مورد ذات زبات و ساخت واژی ارائه کردیم.
ما همچنین یک سری باور داریم که متعلق به متولوژی می باشد اول اینکه ما باید روش و رفتار واقع گرایی با شک داشته باشیم.
آلبرت انیشتن گفت فیزیک شناس باید هم واقعه گرا و هم پوچ گرا باشد.
واقع گرایی به نحوی که باید باور داشته باشید که چیزی که در نهایت پیدا می کند واقعی خواهد بود اما پوچ گرا وقتی که هیچ وقت نباید فکر کند که به چیزی که می خواسته دست یافته است.
Martin Joas هم اظهار نظر مشابهی در مورد زبان شناسان گفته است، از یک طرف شما باید باور داشته باشید که حقیقت خدایی همان چیزی است که شما دنبال آن می گردید و از طرف دیگر آنچه را که یافته اید یاوه و بیهوده است.
با به طوری قوی ارزش داشتن تئوری زبان شناسی را باور داریم، اما همان میزان باور داریم که نباید به آن کاملاً اطمینان کرد.
باور دیگر متولوژیکال ما مانند یک اندرز است که (ارزیابی) «هرچه اتفاق می افتد» این باور کاملاً با متد Paul فیلسوف قرن 20 که احساس کرد که اگر ما روی یک قانون خاص متولوژی علمی پافشار کنیم تنها چیزی که مانع جریان Geyerabend نخواهد شد و جلوگیری نخواهد کرد همین اتفاق است.
ما خط مشی بلامانع به سمت زبان شناسی می گیریم و دو متد یا وسیله ای را که با ما بگوید زبان چگونه عمل می کند را استفاده می کنیم.
این روش قسمتی از شکاک بودن ما در مورد تئوری های خاصی را بشتر و سابقه دارتر کرد.
مردمی که با تئوری خاصی انس گرفته اند تمایل دارند که از ابزارهایی که ریشه در این تئوری دارد استفاده کنند.
ابزارهای ما آنگونه بر اساس تئوری ساخته نشده اند.
اگر یک ابزار، کار را صحیح انجام دهد ما خوشحال می شویم که از آن استفاده کنیم حتی اگر یک ابزار سنتی زبان شناسی باشد یا حتی یک ابزار تجربی و یا آماری.
5-1-دو عنصر اصلی: تجزیه و ترکیب دو متمم برای نزدیک شدن به ساخت واژی موجود است.
تجزیه و ترکیب.
زبان شناسان هر دو را نیاز دارند.
راه رسیدن به تجزیه شکستن کلمات است و معمولاً مربوط به ساختارشناسان زبان شناسی که در نیمه اول قرن 20 زندگی می کردند می باشد دلایل خوبی برای این وجود دارد.
چون این ربان شناسان با زبانهایی مواجه می شوند که تا به حال با آنها برخورد نکرده بودند و هیچ گرامر مکتوبی از این زبانها برای راهنمای آنها وجود نداشت.
پس کاملاً قطعی بود که آنها باید متدهای خیلی صریح و روشن از تجزیه زبان شناسی داشتند.
صرف نظر از زبانی که بررسی می کنیم متدهای تجزیه ای لازم داریم که مستقل از ساختمانی باشد که بری می شود.
فکر کن نظریه ها ممکن است با تجزیه های معقول و علمی مواجه شوند این کاملاً صحیح و طبیعی است وقتی با یک زبان ناآشنا برخورد می کنیم.
قسمت دوم برای ساخت واژی بیشتر با تئوری همراه می شود تا متدشناسی، البته ناعادلانه این یک مشی ترکیبی است.
این اساساً می گوید من اینجا قطعه های کوچک زیادی دارم.
چگونه آنها را با هم قرار دهم؟
این سوال از پیش فرض می کند که تو از قبل از اینکه این اجسام چیست اطلاع داری.
بگو که تو یک ساعت را شکستی و قطعه قطعه کردی و حالا باید همه قطعه های کوچک را سرهم کنی و نمی دونی چه طوری.
تو همیشه می توانی با آزمون و خطا پیش بری اما موثرترین راه این خواهد بود که یک تئوری از اینکه چگونه ساعت سرهم می شود داشته باشی.
ترکیب واقعاً در ساختمان تئوری دخالت می کند از دید ساخت واژی سوال ترکیبی که تو می پرسی (چگونه گوینده زبان کلمات پیچیده گرامری زبان را که نیاز دارد تولید می کند) این سوال به خودی خود وانمود می کند که شما می دانید که از چه تیکه های اولیه ای شما لغت را پیچیده خود را می سازید.
ما فکر می کنیم که یکی از مشکلات اصلی این است که ما هیچ وقت ایده معنی از اینکه این تکه ها چه چیزی هستند نداریم.
ترکیب شناسان می توانند ما را به وسیبه بعضی از ابزارها مجهز کنند: نوع و تعداد.
برای مثال امتحان ترکیبی قدیمی هستند که ما در ساخت واژی بررسی می کنیم.
اما راه ابتدایی که ریخت شناسانبا آن کار می کنند به وسیله امتحان کردن داده های زبان می باشد.
آنها باید لغات را با احتیاط از هم جدا کنند و از متن محافظت کنند که هر قطعه از کجا آمده تا با آن متن را شروع کنند.
ما تجزیه و ترکیب را در بخش زیست شناسی تشریح کردیم اما دو نظریه به یک اندازه برای متکلم (صحبت کننده) قابل اجرا می باشد متکلم ها از تجزیه ساخت واژی صحبت می کنند و وقتی یک لغت سخت و پیچیده را که قبلاً با آن برخورد نکرده اند می بینند یا می شنوند برای درک این مطلب آنرا اجرا یم کنند و از خود می پرسند که آیا متوجه همه قطعات شدند.
صحبت کنندگان از ترکیب استفاده می کنند هر موقع که ترکیب جدیدی از تکه های پیش خلق می کنند.
مثال: متن زیر را که در مورد تبلیغ موکوروی است بخوانید این متن شامل مثالی از ساخت واژی در عمل می باشد تشریحات در مورد آن، آنرا به بحث در مورد تجزیه و ترکیب در مورد لغت نسبت می دهد.
1.5.2 اصول تحقیقی: پیش از آنکه با هیچ مشکل واقعی برخورد کنیم، مایلیم که یکسری اصول تحلیلی که در ساخت واژی بیان شده را به شما ارائه دهیم این مطالب از دفتر یادداشت ساخت واژی Eugene Nidals گرفته شده.
اصل اول: رفرم هایی با معانی یکسان و حالت صدای یکسان در تمامی اتفاقات از واژه های یکسان هستند.
قدم اول از تجزیه در ساخت واژی جستجو برای کلماتی که فرم و معنای یکسانی دارند است.
این بیشترین موردی است که در آن اشتباه رخ می دهد برای مثال فکر کن که تعدادی سکه داری، هرکدام یک یادبود است.
اگر به همه با دقت نگاه کنی می بینی که سه تا از آنها خیلی شبیه هم هستند و دو تا از آنها یکسان اند هر دو سال 1997.
این دو سکه دو یادبود کاملاً یکسان هستند.
آنها فرم یکسان و بهای یکسان دارند.
دیرتر شاید بگوییم آن سه سکه هم یادبود گونه ای بزرگتر هستند.
که همه شامل نیکل می باشند نه آنهایی که در 1997 ساخته شده اند.
اما Pennys با وجود اینکه بهای (مقدار) یکسانی با Nickel دارند، با یکدیگر گونه یکسانی مانند نیکل را شامل نمی شوند چون با اینکه از نظر بها با Nickel یکسان هستند در فرم شان متفاوتند.
سپیده حامدین اصول و روش ترجمه 1 استاد: صفوی