مراحل رشد گویائی منظور از زبان ، همان زبان لفظی است که بمیزان توانائی و نضج دستگاههای صوتی بنابر تمرین وممارست وعادل حاصل می شود؛ و همچنین به سطح توافق عقلی ، حرکتی و حسی شخص مربوط است .
زیرا دانسته شده است که دستگاههای صوتی ، چون عضلات دهان ، زبان و حنجره هر یک ؛ پیش از تولد ، باندازه لازم رشد ونمو پیدا می کنند؛و چنانچه متعاقبا دچارعارضه ای یا بیماری نشوند، بموقع از عهده ی وظایف خویش برخواهند آمد .
مراحل ظهور صدا های لفظی کودک گریه و فریاد تولد آغاز زندگی هرکودکی ، همزمان و بمحض تولد ، توام با گریه و فریاداست که علت آن داخل شدن هوا در ریه ی نوزاد است و هیچگونه ارتباطی با وضع مزاجی او ندارد .
اگر چه صدای نوزاد نیرومند،با فریاد شدید و تند وصدای کودک نحیف،با فریاد خفیف و منقطع همراه است و این فریاد و گریه ها ، به نسبت شدت و ضعف آنها ، می توانند به نوع ولادت و چگونگی وضع مزاجی نوزاد هم بستگی داشته باشد ،مع ذلک از حیث روانشناسی و مسائل مربوط به آن هیچگونه اهمیتی ندارد.
مرحله ی صداهای هیجانی و عاطفی صداهای نوزاد از بدو تولد تا پایان دو ماهگی بتدریج در حال تغییر محسوسی است و کم کم – بطور ارادی –بدان وسیله نسبت به انعکاس حالات انفعالی و میلهای خود می پردازد ؛ تا آنجا که پس از چندی ، در طول سن دو ماهگی ، آگاهانه ، با احساس هر گونه درد و ناراحتی ،با فریادهای تند و شدید و در حالت خشم ، با صدا و فریاد طولانی و بهنگام دلتنگی با فریادهای پی در پی ومنقطع هیجانات و امیال خود را بروز می دهد .
مرحله ی آواز در این مرحله ، کودک بتدریج اصوات و الفاظی را که از دهانش خارج می کند، می شنود و با لذت بردن از آن، بصورت فریاد ، آن الفاظ را مرتبا تکرار می کند ؛ که از تکرار مکرر آن الفاظ ، صدای کودک بمنزله ی آواز به گوش می رسد.
براساس آزمایشهای لویس و پری یر ، صداهای اولیه ی کودک ،به حروف متحرک مربوط است ، و حروف ساکن ، پس از اینکه انقباض اعضای دستگاه گویائی محدودتر شد ظاهر می شوند که این خود به رشد بدنی و نضج دستگاه کودک بستگی خواهد داشت .
مرحله ی تقلید نوزاد تا دو ماهگی ، بنابر انفعالات درونی و حالات روانی خویش ، عکس العمل نشان می داد ، اما بین ماههای دوم تا هشتم تولد ، شادی و رضایت خود را بطور آشکار؛ازطریق صدا ، به بعضی از اطرافیانش ابراز می دارد.
یعنی صداهای او در این مرحله معنی دار می شود.
بتدریج که کودک رشد می یابد، برخی از اصواتی را که می شنود ، تقلید می کند و برای تقلید درست ، کودک وادار میشود که با توجه و دقت ، به اصواتی که می شنود ، گوش دهد .تا آنجا که بین ماههای هشتم و دهم ، در عمل تقلید مهارت می یابد و در پایان یکسالگی ، واکنش های روشنی از حالات هیجانی و عاطفی خویش ، از خود ظاهر می سازد .
مرحله ی معانی کودک ، یادگیری و بالاخره مهارت در سخن گفتن را از راه دیدن (ادراک بصری ) و شنیدن ( ادراک سمعی )فرا میگرد.باین معنی هنگامیکه کودک ،توپ یا عروسکی را می بیند ، مادر نام آنرا بزبان می آورد و سپس موقعیکه آن شیئی در دستهای کودک قرار میگیرد ( ادراک لمسی ) ، مادر نام آن شیئی را شمرده و بدفعات تکرار می کند.
پس از چندی کودک ، با دیدن هر نوع توپ و یا عروسکی با فریاد نامش را بزبان می آورد.
بهمین ترتیب است که کودک با دیدن سایر اشیاء پیرامونش ، که توجهش را جلب می کند ، بکمک مادر و یا اطرافیان نزدیکش ، نام اشیاء را می آموزد و تکرار می کند.
همین کار امکانات عقلی کودک افزایش پیداغ می کند ، تشخیص ودانائی او در بکار بردن الفاظ وکلمات بمعنای خود ، بیشتر می شود وکم کم هر کلمه و کلام را، بمعنا وبمورد خویش بکار میبرد و دیگر هر مردی را بابا و هر حیوانی را سگ نمی گوید.واضح است که اینکار در چنین مرحله ای ، گویای قوه تمیز وتشخیص ، مقایسه و تجرید و استنتاج کودک است که رشد یافته است ؛ و بدین ترتیب در می یابیم که ، بین تفکر و زبان یا گویائی ، ارتباط استواری برقرار است.بهمین جهت است که میگوئیم : زبان اگر چه زاییده اجتماعی است ، بلکه زاییده عقل نیز می باشد.
( حیدری اکرم – 1374- صفحه ی 72-71-70 ) عوامل موثر در رشد گویائی محرک های صوتی در رشد زبان کودک موثر است .زیرا تقلید و پاداش در یادگیری زبان موثر است.مادری که حوصله محاوره ی صوتی و علامتی ، با بچه خود را داشته باشد ، طفل بخوبی کلام را از مادر می آموزد.چون او اولین معلم زبان برای کودکش می باشد .
هر کلمه ، کلام و یا علامت نابجا ،اگر با لبخند رضایت و عاطفه ی مادر مواجه شود و پاداش آن ، لبخند به کودک باشد، بچه مجددا آنرا تکرار می کند؛ و در نتیجه چنین رفتار عاطفی مادر ، نمی تواند بعنوان پاداش بجا ، تلقی شود.لذا باید دقت شود که هر کلام کودک را ، بجا پاداش دهیم و هر کلمه بی موردی را تائید ننمائیم .
تاثیر تقلید و پاداش در یادگیری زبان اطفال تا آن حد موثر است که چون کودکان پرورشگاهها ، بعلت اینکه شخصیا کسانی را ندارند که مرتبا با آنان محاوره و تشویق نمایند، تقویت کلمه در آنان به کندی صورت میگیرد و رشد کلام دیرتر از زمان معمول ظاهر می شود ؛ و چنانچه این قبیل اطفال را با کودکانی که در خانواده بزرگ می شوند مقایسه کنیم تفاوتهای آشکاری را در طرز تکلم و بکارگیری کلمات و ادای کلام آنان در می یابیم .
از عوامل عمده دیگری که در رشد گویائی تاثیر دارند عبارتند از : میزان رشد عمومی – می دانیم که کودکان از لحاظ تفاوتهای فردی با هم فرق دارند.یکی رشد عمومی ( بدنی – ذهنی ) دیرتر و کندتر و دیگری سریعتر و زودتر پیدا می کند.
و هر چه رشد حرکتی دیر و با تاخیر باشد، رشد گویائی هم عقب تر می افتد ، زیرا بین فعالیتهای کودک و رشد گویائی او ارتباط مستقیم وجود دارد.
تندرستی وبهداشت – کودکان بیمار و علیل ، بسبب اینکه کمتر با همسالان و بزرگسالان نشست و برخاست می کنند ، کمتر کلمات و الفاظ را فرا می گیرند و در نتیجه خزانه ی لغات او انباشته نمی شود ؛ و برعکس کودکانی که از سلامتی بدنی و رشد عمومی برخوردارند، سریعتر از کودکان بیمار و نحیف رشد گویائی می یابند.
سن – کودک بایستی باندازه کافی رشد کرده باشد ، تادستگاه تکلم او آمادگی برای ارائه کلام و ادای کلمه پیدا کند ، و بهمین جهت هر چه سن او بیشتر میشود ، توان سخن گفتن و بکارگیری تعدد کلمات در او فزونی می یابد.
هوش – کودک هر چه از هوش بیشتری بهره مند باشد ، بهمان میزان ، رشد گویائی او سریعتر و بیشتر است.بهمین دلیل کودک باهوش ، زودتر از اطفال دیگر ، اولین کلمات را بازگو می کند .لازم به یادآوری است که دیر زبان باز کردن طفل ، دلیل بر کم هوشی او نیست ؛چون همانطور که دانستیم،در گویایی علاوه برهوش،عوامل دیگری هم دخالت دارند.
جنسیت-در مقایسه گویایی دختران وپسران،همواره دختران درابتدا ازپسران پیشی می گیرند وحتی جمله های دقیقترودرست تری را ارائه مینمایند وازتعداد کلمات بیشتری نیز استفاده میکنند،ولی ازحدود سنین 6-5سالگی میزان گویایی پسر و دختربا هم برابر می شوند و سپس پسران ازدختران سبقت می گیرند،ضمناً بطور کلی می توان گفت که لکنت زبان در پسران ،بیشتر از دختران دیده می شود.
عوامل محیطی وخا نواده-هر چند که گویایی طفل نمی تواند از حد فیزیولوژیک او فراتر رود،معذالک شرایط محیطی وخانواده راهم نمی توان نادیده گرفت.برای مثال کودکی که در کنار بزرگسالان تحصیل کرده واهل مطالعه وبا حوصله پرورش یافته وبزرگ شود،مسلماً قدرت گویایی او از سایر اطفال همسن اوکه از چنین محیط مساعدی بی بهره میباشند، بمراتب قویتر است.چه بکارگیری تعداد هرچه بیشتر جملات و درست تلفظ کردن آنها توسط اطرافیان به کودک آموزش و عادت می دهد که علاوه بر استفاده بیشتر از کلمات،در بکار بردن درست الفاظ و کلام خویش توفیق یابد چنین مقایسه ای درباره دو کودک از دو خانواده، که یکی دارای وضع مرفه اقتصادی و دیگر،کم درآمد وپریشان حال باشد،نیز صادق است و درسرعت و پیشرفت و یا تاخیر و کندی در رشد گویایی طفل می تواند موثر باشد.همانطور که وضع عاطفی و روحی اعضای خانواده و چگونگی رفتار و برخورد آنان با کودک،میتواند موجبات پیشرفت و یا نکث درگویایی کودک را موجب شود و چه بسا پدر و مادر خشن و عصبی و سختگیر ، باعث لکنت زبان بچه خویش شوند .
دو زبانی والدین – پدر و مادری که به دو زبان یا لهجه های مختلف صحبت کنند کودکان بین دو زبان یا لهجه های گوناگون مردد می مانند و دیرتر شروع به تکلم می کنند ، به خصوص چنانچه مادر و یا پدر ، هر یک به یکی از زبانها تعصب بیشتری نشان دهند و در آن پافشاری نمایند.
همزادی (دوقلوها )- همزادی هم اغلب باعث عقب افتادگی رشد گویائی در کودکان می شود ، ولی معمولا پس از مدتی این عقب ماندگی جبران می شود و اطفال همزاد به تکلم می پردازند.
سایر عوامل – علاوه بر عاملهای یاد شده ، عوامل ومحرکهای دیگری نیز هر یک به نوبت خویش موجب سرعت یا کندی رشد گویائی اطفال می شود ،از جمله حتی ردیف توالد و تعداد افراد خانواده به نسبت فرزند اول یا آخر خانواده بودن و یا به خانواده پر و یا کم اولاد تعلق داشتن ، میتواند به جای خود باعث سرعت پیشرفت و یا کندی رشد گویائی گردد.
همانطور که بچه ی لوس و ناز پرورده و یا مضطرب و گوشه گیر دیرتر به تکلم می پردازد .
(حیدری ، اکرم – 1374- صفحه ی 75-73) مشکلات ارتباطی برقراری ارتباط ازطریق زبان آخرین پیشرفت تکاملی زنان و مردان و پیچیده ترین و شاید ارزشمندترین پیشرفتهاست .
ارتباط و تبادل نظر عبارت است از انتقال معنانی از فردی به فردی دیگر در قالب مجموعه ی مفهومی از رمزها .
این مجموعه ی رمزها همان زبان است .نوزادان در هنگام فراگیری زبان در واقع مقولات مفهومی فرهنگی را که در آن به دنیا می آیند و در تفکر ادراک و استدلال به کار می روند ، دریافت می کنند.از آنجا که نیازهای اساسی کودکان درتعاملات آنها با بزرگسالان و سایر کودکان برطرف می شود ،تعجب آور نخواهد بود که وقتی نمی توانند منظور خود را به دیگران منتقل کنند با مشکلات هیجانی جدی روبرو شوند .
در این رابطه کنتول وبیکر ( 1985) بین دو نوع اختلال تمایز می گذارند برقراری ارتباط ازطریق زبان آخرین پیشرفت تکاملی زنان و مردان و پیچیده ترین و شاید ارزشمندترین پیشرفتهاست .
در این رابطه کنتول وبیکر ( 1985) بین دو نوع اختلال تمایز می گذارند: اختلال گفتار خالص .
اختلال ( شامل تاخیر و انحراف ) در تلفظ اصوات یا ادای روان اصوات و...
اختلالات زبان خالص .
اختلال ( شامل تاخیر و انحراف ) در دریافت معانی کلمات و ابراز کلمات به منظور انتقال معانی .کارنکردن صحیح گفتار و زبان و اختلال رفتاری رابطه تنگاتنگی دارند؛ به منظور انتقال معانی .
کار نکردن صحیح گفتار و زبان و اختلالات رفتاری رابطه تنگاتنگی دارند ؛ در واقع 50 درصد از کودکانی که اختلال زبان و گفتار دارند ، از آسیبهای روانی شدیدی رنج می برند که قابل " تشخیص " هستند .( پیاسنتینی ، 1987).
زبان پریشی رشدی زبان پریشی عبارت است از اختلال در تکلم ودرک گفتار .زبان پریشی نیز شامل آن دسته از اختلالاتی می شوند که ارتباط مستقیمی با بد کاری مغز در پردازش زبانی دارند.
زبان پریشی اکتسابی ناشی از صدمات مغزی وارد آمده به نوزاد پس از تولد است .
معمولا زبان پریشی مادر زادی و رشدی را براساس تاریخچه خانوادگی ( که معرف زبان پریشی رشدی است ) و وجود صدمات مغزی در بدو تولد ( که معرف زبان پریشی مادر زادی است ) از یکدیگر جدا می کنند.زبان پریشی رشدی واقعی بسیار نادر است؛ نرخ این اختلال در زبان پریشی دریافتی رشدی ................و در زبان پریشی بیانی رشدی ..............است ( راترواسکوپلر ، 1992) (مارتین ،هربرت - تهران – 1378- مترجم : مهرداد فیروز بخت ) ظاهرا اطلاعاتی که به انسانها کمک می کند گفتارها را بفهمند یا تکلم کنند ،در افراد راست دست در بخش آهیانه نیمکره چپ ذخیره می شود ( پنفیلد و رابرتز ، 1959).
عوامل متعددی به استفاده وفهم زبان لطمه می زند و این گونه اختلالات ، مشکلاتی جدی در فراگیری مهارت بسیار مهم روخوانی ایجاد می کنند .
پنفیلد و رابرتز معتقدند نقص زبانی واقعا خالص وجود ندارد .اما شواهدی ارائه می دهند که در برخی موارد ضایعات نسبتا کوچک موجب بروز اختلالاتی می شود که به یک جنبه زبان بیش از جنبه های دیگر آن لطمه می زنند.نمونه های معروف این قضیه هم وجود ضایعاتی در ناحیه شیار رولاندو مغز کسانی است که مبتلا به اختلال زبان بیانی هستند.خوانش پریشی نیز که معمولا با نوشتار پریشی همراه است با ضایعات آهیانه ای – پس سری مرتبط است .
زبان پریشی اجرایی کودکان باهوشی هم هستند که با قوه درک مطلب و سازگاری بهنجار ،باز دچار تاخیرهای رشدی در زبان بیانی می شوند.
در این موارد از عقب ماندگی رشدی گفتار ،شاهد یک پیش آگهی خوب هستیم .گفتار بسیاری از این کودکان تا 6 سالگی بهنجار می شود.
اما گاهی این مشکل مبدل به سندرم خطرناکتر زبان پریشی اجرایی می شود.مشکلات ادراکی چنین کودکانی حاکی از صدمات مغزی است .
قوه درک زبان در این کودکان کمتر از قوه تکلم آنان لطمه می خورد و گاهی بهنجار است .
زبان پریشی دریافتی شکلهای شدید این سندرم ، کمیاب است .
در شکل خفیف تر این اختلال ، شاهد ناتوانی کودک در تمرکز بر اصوات هستیم ، هر چند او می تواند به برخی از صداها به طور نامتمایز و کلی پاسخ بدهد.وجود این نقص موجب می شود که کودک مورد نظر نتواند برخی از اصوات پیچیده ای که زبان را می سازند، پردازش کند.در سوی دیگر ،کودکانی وجود دارند که دچارناشنوایی کلمه ای هستند و به طور کامل نسبت به اصوات بی توجه اند .
اگر چه فنون ویژه مورد استفاده نشان میدهند که اثری از ضایعات اعصاب پیرامونی یا حلزونی در بین نیست .
این مشکل در دوران کودکی و پیش ازیک رشته حملات صرعی یا پس از آن روی می دهد .
کودکان مبتلا به زبان پریشی دریافتی و اجرایی معمولا از مشکلات اختصاصی زبان ( و ضمنا ناتواناییهای دیگری هم ) که در کودکان مبتلا به اتیسم دیده می شود رنج می برند.ویژگیهای بالینی عده ای از کودکان نیز نشان می دهد آنان در حد فاصل اتیسم و زبان پریشی قرار دارند .
ضمنا برخی از کودکان مبتلا به زبان پریشی در هنگام بروز فشارهای روانی به طور گذرا دچار شعایر وسواسی کودکان مبتلا به اتیسم می شوند و از برقراری روابط میان فردی پرهیز می کنند .
اما این کودکان برخلاف کودکان اتیستیک در شرایط عادی از این عادات خویش دست می کشند.
در سنجش و درمان زبان پریشی باید از زبان درمانگرها و گفتار درمانگرها استفاده کرد.در مورد شیوع این تاخیر زبانی ، تخمینهای مختلفی زده شده است ، اما یکی از بررسیهایی که اخیرا در مورد همه گیر شناسیهای این اختلال صورت گرفته است ، نشان می دهد که 5الی 13 درصد کودکان سه ساله دچار تاخیر شدید در رشد زبان هستند ( استونسون ،1984) .
مطالعات طولی نشان میدهد ، مشکلات تحصیلی و رفتاری کودکان مبتلا به تاخیرهای زبانی به احتمال زیاد ادامه می یابد؛ زیرا بسیاری از مشکلات زبانی ( مثل تاخیر در گفتار ) با سایر ناتواناییهای اصلی مرتبطند .
(فیروز بخت ، مهرداد – 1374- صفحه ی 293-292-291) اختلالهای زبانی در خلال دهه گذشته در روند کار آسیب شناسهای گفتار و زبان تغییرات عمده ای بوجود آمده است .توجه آنها به جای اختلالهای گفتاری درحال حاضر بیشتر به اختلالهای زبانی معطوف شده است (باتلر 1986 ) .
تخمین زده می شود که امروزه بین 50 تا 80 درصد کودکانی که درمورد معاینه آسیب شناسان گفتار و زبان قرار میگیرند،دچار اختلالهای زبانی می باشند( ویگ wiig، 1986) مسائل زبانی نوجوانان و جوانان در مقایسه به مسائل کودکان خردسال نسبه مورد غفلت قرار گرفته است (به صفحه 357مراجعه کنید ) علت این تغییر به خاطر شناخت این حقیقت است که اختلالهای زبانی نه تنها بسیار فلج کننده تر از اختلالهای گفتاری می باشند بلکه درواقع در مرکز مسائل ارتباطی نیز قرار دارند.تشخیص بین اختلالهای گفتاری و زبانی از اهمیت برخوردار است.امکان دارد کودکی دارای گفتار نرمال باشد ( مثلا صدایش قابل قبول باشد، تلفظ کلمات را درست اداکند ،و صحبتهایش روان باشد ) اما با وجود این نتواند معنای آنچه را می شنود یا می خواند بفهمد .
در یک کلام سروکار گفتار با ارسال پیامهای صوتی و قابل فهم است ، در حالی که کار زبان به فرموله کردن کلمات و تعبیر و تفسیر معانی آنها وابسته است .
به عبارت دیگر زبان شامل فعالیتهایی است .
نظیر : گوش دادن، صحبت کردن , خواندن ، نوشتن در ارتباطات و پیوندهای اجتماعی .(جوادیان ، مجتبی – 1372- صفحه ی 253) اختلال معنایی – کاربردی راپین و آلن ( 1983)از اصطلاح " اختلال معنایی – کاربردی " به عنوان بخشی از ناتواناییهای رشدی زبان یاد می کنند.این اختلال که رفتارهای ارتباطی و اجتماعی نامناسبی در پی دارد ، با اتیسم وسندرم آسپرگر ویژگیهای مشترک زیادی دارد.در نتیجه ،در مورد حد و حدود و مرزهای این اختلالات اختلاف نظرها و بحثهای زیادی وجود دارد ( برای مثال ، بیشاپ ، 1989؛ اسمیت و لاینونن، 1992؛ وینگ ، 1988) بیشاپ ( 1989) معتقد است ، اگر چه این اختلال با اتیسم وسندرم آسپرگر همپوشی دارد ، اما دارای ویژگیهای مجزایی هم هست .
این اصطلاح در مورد کودکانی به کارمی رود که ملاکهای قراردادی اتیسم در مورد آنها صدق نمی کند،اما مبتلا به تاخیر زبانی و اختلال زبان دریافتی هستند و درعین حال سلیس صحبت کردن و استفاده از جملات پیچیده را بالاخره یاد میگیرند.ضمن اینکه نابهنجاریهای معنایی و کاربردی نیز دارند.
مشکلات معنایی – کاربردی تا 5 سالگی جدی گرفته نمی شوند.
آزمون یا سنجش خاصی هم وجود ندارد که با پایایی قابل قبولی در تشخیص این اختلال قابل استفاده باشد .
اگر چه این اختلال در بین کودکان پیش دبستانی مبتلابه اتیسم کلامی رایج است ،اما گاهی نیز در کودکان غیر اتیستیک دیده میشود که مبتلا به اختلال رشدی زبان یا هیدروسفالی هستند.این کودکان حراف و هیجانزده ، در سنین پیش دبستانیث در مقایسه با کودکان نابهنجار ،تعاملات کلامی بیشتری برقرار می کنند، اما تعاملات آنان بسیار نامناسب است .آنها مدام پرسشهایی می کنند که جواب آن را می دانند ، وموضوعها و عبارات خاصی را تکرار می کنند .
بیشاپ ( 1989) گفتگوهای 14 کودک 8 تا 12 ساله را که مبتلا به اختلال کمبود معنایی – کاربردی بودند مورد تحلیل قرار داد و گفتگوهای آنها را با گفتگوهای 20 کودک بهنجار و 43 کودک مبتلا به سایر اختلالات رشدی زبان مقایسه کرد .
نتیجه تحلیل وی نشان می داد ،نامناسب بودن زبان این کودکان معرف محدودیتهای شناختی و اجتماعی و اشکال آنان در درک مطالب بود تا کمبودهای زبانی اختصاصی .
لوکاس ( 1980) معتقد است ، مشکلات معنایی ومشکلات کاربردی دارای زیر بنای یکسانی هستند؛زیرا فرض وی این است که جنبه های معنایی وکاربردی ارتباطات انسانی پیوند نزدیک و تنگاتنگی دارند.
اسمیت و لاینونن ( 1992) از جمله کسانی هستند که معتقدند جنبه " معنایی " این اختلالات با مولفه کاربردی آن مرتبط است.
برای مثال ، اختلال معنایی دستاویز خوبی برای تبیین عدم دریافت معنای وضعیتها نیست ، ضمن آنکه ناتوانی کودک در کنار هم چیدن اطلاعات و تشکیل ایده های معنا دار و منسجم را نیز نمی توان با عامل محدودیت خزانه لغات تبیین کرد .(فیروز بخت ، مهرداد – 1378- صفحه ی 294 و 295) طبقه بندی اختلالهای زبانی اختلالهای زبانی را می توان بر طبق معیارهای متعددی طبقه بندی نمود .
یکی از طبقه بندی ها مربوط است به انجمن ASHA که در تابلو شماره 1-5 به این شرح آمده است : فونولوژی ( آوا شناسی ) ، مورفولوژی ( شناخت شکل کلمه ) ، نحو ( ترکیب کلمات و ساختمان جملات )، معنا شناسی ( معنای کلمات و جملات)و کاربرد شناسی ( یا کاربرد اجتماعی زبان ).
اگر اشکالی در هر کی از این ابعاد زبان به وجود آید محققا با اشکالاتی در یک یا چند زمینه دیگر نیز همراه خواهد بود .
اما به رحال ، کودکانی که مبتلا به اختلالهای زبانی هستند، بیشتر در یک بعد زبان دارای مشکل حاد می باشند .
برنامه دیگری که در طبقه بندی اختلالهای زبان وجود دارد ،مقایسه ای است که در رابطه با رشد و توالی تکلم نرمال صورت میگیرد لئونارد ( 1986) در این مدل نظر بر این است که کودک مبتلا به اختلال ممکن است در جریان رشد خود همان مراحل کودکان نرمال را می پیماید اما مهارتها را قدری دیرتر می آموزد به عبارت دیگر برخی از کودکان که در رشد زبان تاخیر دارند، می توانند همه عقب ماندگیهای خود را جبران کرده و خود را به پای کودکان عادی برسانند، اما این کار را با تاخیر وکندی انجام می دهند.
با وجود این میزان پیشرفت برخی دیگر بسیار پایین تر از کودکان نرمال است.گروهی دیگر نیز وجود دارند، که اگر چه در رشد زبان کند هستند، اما در رابطه با سرعتی که می توانند برخی از خصوصیات زبان را کسب کنند تفاوتهای زیادی از خود نشان می دهند.
توجه داشته باشید که بطور کلی اگر چه روند رشد در هر دو گروه خیلی شبیه است ، اما رشد کودک مبتلا به اختلالهای زبانی کندتر است.
مطالعه دقیق جدول بهر حال نشان می دهد که کودکان در زمینه یادگیری برخی از قسمتهای زبان تفاوتهای زیادی از خود نشان می دهند.
مثلا کودک نرمال زمانی موفق به استعمال پسوند "ing" است که تعداد کلماتی را که در جملات به کار می برد بطور متوسط 2 کلمه باشد ، در حالی که کودک مبتلا به اختلالهای زبان در مواقعی که میانگین کلمات در جملاتش به دوکلمه می رسد ، قادر به استفاده از پسوند "ing" نیست .
سومین طریق برای طبقه بندی اختلالهای زبان برعلل فرضی یا شرطی خاصی مبتنی است .
لئونارد ( 1986) معتقد است که در ظرف 20 سال گذشته در کوششهایی برای تشریح خصوصیات زبانی کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی ، اوتیسم ، نقایص شنوایی و غیره به عمل آمده ، شرایط متفاوت دیگری به وجود آمده است .این طبقه بندی از آن جا که مسائل زبانی کودکان مبتلا به معلولیتهای مختلف ، اغلب متفاوت است و حتی مشکلاتی که در یک حوزه معین وجود دارد ، به میزان زیاد با حوزه دیگر فرق دارد ، به نتایج بسیار خوبی نینجامیده است .
( جوادیان ،مجتبی – 1372- ص 354-353) تعاریف انجمن گفتار – زبان- و شنوایی آمریکا اختلالهای ارتباطی الف .
اختلال گفتاری – به خاطر نقصی که در صداها وتلفظ صداهایی که در گفتار و یا جریان سخن گفتن نقش دارند، به وجود می آیند .
این نقایص در انتقال و کاربرد سیستم نشانه های زبانی مشاهده می شوند.
اختلال صوتی: حالتی است که بر اثر عدم تولید و یا تولید غیر طبیعی در کیفیت صدا ، درجه ، بلندی ، انعکاس و مدت صدا به وجود می آید .
اختلال در تولید : حالتی است که بر اثر تولید غیر طبیعی صداهای گفتاری به وجود می آید.
اختلال در روانی کلام : حالتی است که به علت جریان غیر طبیعی کلام حاصل می شود.
وخصوصیات ویژه آن این است که در درجه ومیزان آن نقصی پدید می آید بطوری که ممکن است با رفتارهای کوششی نیز همراه باشد.
ب.
اختلال زبانی نقصی است که معلول رشد ناقص یا منحرفی است که در میزان درک واستعمال مطالب گفتنی ونوشتنی و یا سایر سیستم های علامتی پدیدار می شود .
این اختلالها ممکن است شامل (1) فرم زبان ( نظیر سیستمهای آوا شناسی ، واژه شناسی ونحو )، (2) محتوای زبان ( نظیر سیستم معناشناسی ) و (3) عملکرد زبان ( نظیر سیستم کاربرد شناسی )در هر نوع ترکیبی به چشم بخورد .
1- فر م زبان الف .
آواشناسی یعنی سیستم صوتی در زبان و قوانین و قواعدی که بر ترکیب اصوات حاکم است.
واژه شناسی یعنی سیستم قوانینی که در ساختمان کلمات و ساختار اشکال کلمات براساس عناصر اصلی در معانی وجود دارد .
ج- ترکیب و نحو آن قسمت از قواعد زبان است که بر ترکیب و ترتیب کلماتی که جملات را می سازند، و ارتباطاتی که در میان عناصر تشکیل دهنده یک جمله وجود دارد ، بحث می کند.
2- محتوای زبان الف .
معنا شناسی : یعنی سیستم روانی زبان است که محتوای یک لفظ ، یا مقصود و یا معنای کلمات و جملات را شکل می دهد .
3- عملکرد زبان الف .
کاربرد شناسی.
سیستمی است اجتماعی –زبانی که استعمال زبان را در ارتباطات مختلف اعم از حرکتی ، یا اصواتی و یا زبانی شکل می دهد .
تفاوتهای ارتباطی الف – تفاوت درلهجه های ارتباطی .
تفاوتهایی است که در سیستمی از علایم بوسیله گروهی از افراد به کاربرده می شود ، و منعکس کننده و مشخص کننده عوامل منطقه ای ، اجتماعی ، فرهنگی و یا نژادی است .
تغییر و یا اصلاح در چگونگی کاربرد سیستم علامتی ممکن است نمایانگر دخالتهای نخستین در زبان باشد .
وجود تغییراتی در سیستم علامتی در سطح منطقه ای ، اجتماعی یا فرهنگی و نژادی اختلال گفتاری یا زبانی به حساب نمی آید .
ب- ارتباط غیر گفتاری .
سیستمی است که برای تکمیل مهارتهای ارتباطی افرادی به کار می رود که گفتارشان بصورتی دایم یا موقتی برای برآوردن نیازهای ارتباطی ناکافی است .استفاده از وسایل و ماشینهای مصنوعی و غیر مصنوعی برای استفاده فردی از یک سیستم ارتباط غیر گفتاری می تواند کمک موثری باشد .(منبع : جوادیان ، مجتبی – 1372 – ص 328) مراحل رشد گفتار استثنائی قبل از بحث بی مناسبت نخواهد بود درباره مراحل رشد گفتار در کودکان که توسط روان شناسان ارائه شده است نکاتی را متذکر شویم .
اکثر روان شناسان برای رشد گفتار پنج مرحله قائلند: مرحله اول یا مرحله فریاد کودک از بدو تولد که این فریادها در ماههای اول شکل گرفته و به صورت گریه ، آهنگدار و برای هدفهای مختلف بکار می رود .
مرحله دوم یا مرحله هجائی و سیلابی که از سه یا چهار ماهگی شروع شده و تا نه ماهگی ادامه دارد و به صورت آهنگهای هجایی ساده و زیر و بم صدا که حتی در کودکان ناشنوا نیز دیده می شود جلب توجه می کند.
این مرحله را زبان خود به خودی نیز می گویند و در همه افراد دیده می شود و آهنگ هجا به وسیله حرکات لبها و تارهای صوتی انجام می شود .
مرحله سوم یا مرحله تقلید که در آن کودک هر چه می شنود بدون اینکه به معنی و مفهوم آن پی ببرد آن را تکرار میکند.
این مرحله از نه ماهگی تا یک سالگی یا بیشتر ادامه داشته و تقلید و تکرار کلمات وجملات شنیده شده مانند بازتابهای شرطی روی کودک اثر می گذارد وکودک یاد می گیرد که کلمات را چه موقعی به کار ببرد تا مورد تشویق قرار گیرد.شنوایی کودک وفراوانی استفاده از واژه ها و گفتگو با والدین در پیشرفت گفتار کودک بسیار موثر است.
مرحله فوق که اولین زبان کودک است زبان لیمبیک است چون در کودکان قشر مغز رشدی ندارد و سیستم لیمبیک فعال تر از کورتکس مغزی است .
مرحله چهارم یا مرحله درک معنی ومفهوم که از یک تا یک سال ونیم طول می کشد و کودک به درک معنای کلمات می پردازد.دراین دوره کودک با جملات قابل فهم و درک صحبت می کند که ممکن است از لحاظ دستوری نواقصی داشته باشد در این مرحله کودک ابتدا جملات کوچک و سپس جملات کاملتری بیان می کند.
مرحله پنجم یا مرحله گفتار که در این دوره بعد از یک و سال ونیم شروع می شود و کودک ضمن رعایت نکات دستوری در به کار بردن ضمایر دقیقتر می شود و از اشیاء تصاویر ذهنی صحیحی برقرار می کند و کم کم زبان کامل شده و ادامه می یابد .
بعضی از محققان مرحله ششمی نیز به مراحل پنجگانه فوق اضافه می کنند و به آن مرحله زبان اجتماعی می گویند که از پنج سالگی به بعد شروع می شود یعنی ازموقعی که کودک به مدرسه می رود و با دیگران صحبت می کند و به سوالات دیگران پاسخ می دهد .
بلوم عقیده دارد که محیط زندگی کودک وارتباط کلامی با والدین در سالهای اولیه زندگی مسئله اساسی ولازم برای یادگیری و گفتار بعدی وی است .
صحبت با کودک ، خواندن کتاب برای او نشستن و گوش دادن به رادیو و تماشای برنامه های تلویزیونی وهم صحبت شدن با او نقش مهمی در تقویت وگسترش مهارتهای گویائی بازی می کند .
گفتار طبیعی بایدآشکارا ،قابل فهم ، خوشایند و مطابق قواعد دستوری باشد درغیر اینصورت با اختلالات گفتاری مواجه هستیم .
برای اینکه گفتار و بیان به طور طبیعی رشد کند باید سه مرحله فیزیولوژیک به وجود آید : (*) کودک صداها را از راه گوش بشنود و به وسیله مغز احساس کند .
این مرحله را مرحله دریافت صدا گویند.
(*)صداهای شنیده شده توسط گوش به وسیله مغز شکل گرفته ، تعبیر وتفسیر شده و معنی ومفهوم آن درک بشود .
این مرحله را مرحله شکل پذیری یا مرحله درکی گویند .
در انسان وجود قشر مغز مرکز این حالت است و چون درحیوانات قشر مغز وجود ندارد لذا این مرحله صورت نمی گیرد و حیوانات نمی توانند مانند انسان صحبت کنند.
(*)آنچه بوسیله گوش شنیده و توسط مغز درک شده به وسیله دستگاه گویائی مانند حنجره و تارهای صوتی ، لب ، زبان ودهان و غیره بیان می شود .
این مرحله را مرحله بیانی گویند.
( ملانی فر ،بهروز – 1385- صفحه ی 274- 273) اختلال زبان بیانی براساس تعریف DSM IV خصوصیت اساسی این اختلال ، نقص قابل ملاحظه ای در پیدایی زبان بیانی است که با عقب ماندگی ذهنی یا ناکافی بودن آموزش قابل توجیه نبوده ، ناشی از عیب در شنوایی یا اختلال عصبی و اختلال فراگیر مربوط به رشد نیست ؛ و درعین حال ، در پیشرفت تحصیلی وفعالیتهای روزمره مرتبط با این مهارت تداخل می کند.
مشخصات بالینی وتشخیصی این اختلال در حدود 18 ماهگی در پی ناتوانی درک برای تولید وتکرار کلمه ها و صوتها آشکار می شود ، هر چند فرم شدید این اختلال قبل از سه سالگی رخ می دهد ، فرمهای خفیفتر احتمالا تا اوایل نوجوانی و هنگام پیچیده تر شدن تولید گفتار پنهان می مانند .
در حالت شدید این اختلال ، کودک مبتلا هر چند خواستار برقراری روابط چشمی و خوب با مادر و بیان لذت از بازیهای مورد علاقه ی خود است ، حتی کلمه های ساده ای همانند بابا ، ماما را نیز تولید نمی کند ، در ابراز خواسته های خود از ایما واشاره استفاده می کند.
چنین کودکانی در 4 سالگی عبارتهای ساده ای را بیان می کنند که ساختمان دستوری ضعیفی دارد .نقص در گفتار کودک همزمان با صحبت کودک به صورت حذف ، جانشین سازی بخصوص در صداهایی مانند " ش" ، "ر" ، "س" ، "ژ" ، "ی" ، "ل" ظاهر می گردد.
این در حالی است که به عنوان زبان ورمز گشایی این کودکان تقریبا اشکالی نشان نمی دهد .