الف - تعریف مسئله:
اولین بار کاربرد واژه توسعه پایدار (Sustainable development) توسط خانم باربارا وارد (B.Ward.Cocoyoe-1970) در اعلامیه کوکویاک درباره محیط زیست و توسعه بکار رفت.بدنبال آن پس از گزارشات باشگاه رم(modoze 75) و بنیاد هامرشولد(Daghammarskjold-75) بتدریج توسعه پایدار در طی سالهای دهه 1980 و از زمانی که اتحادیه بین المللی برای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی (IUCN-82) ، راهبردهای جهانی از محیط زیست و منابع طبیعی با هدف کلی دستیابی به توسعه پایدار را از طریق حفاظت از منابع حیاتی (زنده) را ارائه کرد، مورد توجه جدی و اساسی اندیشمندان و متفکران توسعه قرار گرفت.بدنبال آن با گزارش کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه (WCED) موسوم به گزارش برانتلند (Our common future 87, Brandt land report) مجموعه ای از پیشنهادها و اصول قانونی جهت دستیابی به توسعه پایدار برای کشورهای در حال توسعه فراهم آمد.سپس موضوع توسعه پایدار در کنفرانس سازمان ملل متحد در زمینه محیط زیست و توسعه (UNCED-92) در شهر ریودوژانیرو ( بعنوان اجلاس زمین) بطور گسترده ای مورد توجه قرار گرفت. بر اساس نتایج این اجلاس اهداف اساسی مبتنی بر مفهوم توسعه پایدار بدین شرح مورد توجه قرار گرفت.
1- تجدید حیات رشد اقتصادی 2- تغییر کیفیت رشد اقتصادی 3 -برآورده ساختن نیازهای ضروری اولیه
4- اطمینان از سطح پایداری جمعیت 5- حفاظت از منابع طبیعی و ارتقاء منابع 6- جهت گیری مجدد دانش فنی (دانش بومی)
7- محیط زیست و تصمیم گیری اقتصادی 8- جهت گیری مجدد روابط اقتصادی و بین المللی 9- اقدام در جهت مشارکتی ساختن توسعه
با این پیشینه، در باب تعریف و اصطلاح توسعه پایدار ادبیات نسبتا فراوانی موجود می باشد که حکایت از برداشتهای متفاوت توسط اندیشمندان و محققین رشته های علوم اجتماعی ، جغرافیا ، کشاورزی ، اقتصاد و بیولوژی دارد.1 به همین منظور به یک جمع بندی و تصویر کلان از آن تعاریف بسنده می شود.به عبارت جامه توسعه پایدار بعنوان یک فرایند ، لازمه بهبود و پیشرفت است.فرایندی که اساس بهبود وضعیت و از بین برنده کاستیهای اجتماعی - فرهنگی جوامع پیشرفته است و باید موتور محرکه پیشرفت متعادل ، متناسب و هماهنگ اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی تمامی جوامع و بویژه کشورهای در حال رشد باشد. به تعبیر روشنتر توسعه پایدار در صدد فراهم آوردن راهبردها و ساز و کارهایی است که بتواند به اهداف مهمی نظیر تلفیق حفاظت زیست محیطی و توسعه ، تامین نیازهای اولیه زیستی بشر ، دستیابی به عدالت اجتماعی و از بین رفتن فقر و محرومیت عمومی، خود مختاری و تنوع فرهنگی و حفظ یگانگی اکولوژیکی (مبتنی بر بوم شناسی ) دست یازد.
با عنایت به تعریف فوق، همواره پایداری و چگونگی ارزیابی آن در جوامع مختلف از اهمیت بسزایی برخوردار است در این ارتباط همواره چهار رویکرد اساسی تا بحال فراهم آمده است.
رویکرد اول نگرش پایداری از جنبه محیط شناختی (Enviromentally Sustainable Development) است.
دراین رویکرد روابط توسعه پایدار محیط در قالب مثلث که دارای (Barrow.C.G,1995-Harris,J.M,2000) ارتباطات مستقیم است، معنا و مفهوم پیدا می نماید.اصولا یک بعد اقتصاد ، بعد دیگر اکولوژیک و بعد سوم اجتماع قرار دارد ، اما در هر کدام یک از این ابعاد، زیرمجموعه های دیگری قابل تعریف است.
رویکر توسعه پایدار از دیدگاه محیط(ESD)
اقتصاد 1-رشد پایدار Sustainable growth
2- بهره وری سرمایه Capital efficency
اکولوژیک اجتماع
تمامیت اکوسیستم Ecosystem integrity 1- برابری Equity
منابع طبیعی Natural resources 2- تحرک اجتماعی Social mobility
تنوع زیستی Biodiversity 3- مشارکت Participation
ظرفیت زیستی Carrying capacity 4- نیروبخشیEmpowerments
رویکرد دوم نگرش پایداری از دیدگاه اقتصادی است (Economic Sustainable Development) در این رویکرد پایداری از جنبه های اهداف مترتب بر اهداف اقتصادی، اکولوژیکی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد و بالطبع بدنبال پایداری اقتصادی است تا جنبه های اجتماعی و اکولوژیکی (World Bank.2000)
رویکرد توسعه پایدار از دیدگاه اقتصاد
(Economics Objective) اهداف اقتصادی
1- رشد/کارایی Growth /efficeny
Ecological objective اهداف اکولوژیک اهداف اجتماعی Social objective
1- شناسایی محیط enviromental assessment 1- فقر/برابری poverty/epuity
2- ارزیابی Valuation 2- مشارکت Participation
3- درونی کردن Intranalization 3- مشورت Consulation
4- منابع طبیعی Natural resources 4- کثرت گرایی Pluralism
رویکرد سوم پایداری از دیدگاه چهار بعدی با تکیه بر بعد فرهنگی است (F.D.Castri,1997) در این رویکرد توسعه پایدار تنها آنگاه از منطق کارآمد برخوردار خواهد بود که چهار بعد توسعه (اقتصادی ، زیست محیطی ، اجتماعی و فرهنگی ) در نظر بگیرد و در ثانی ارتباطات متقابلشان را در یک دیدگاه سیستمی مورد توجه قرار دهد (تعبیر صندلی توسعه پایدار که دارای چهار پایه بوده و ثبات آن را تضمین می نماید) و در عین حال یک جنبه دیگری را نیز بیشتر مورد توجه قرار می دهد و آن ویژگی فرهنگی بعنوان یک جزء جدید از نگرش سیستمی توسعه پایدار است.
رویکرد چهارم پایداری از دیدگاه چهار بعدی با تکیه بر بعد کالبدی فضایی است.(سعیدی ، عباس، 1377) در این رویکرد با عنایت ویژه به اصول اساسی توسعه پایدار ، نگرش سیستمی (بعنوان یک سیستم باز) ، کاربرد عینی آن در
رویکرد توسعه پایدار از دیدگاه کالبدی - فضایی
ساختار و روابط
کالبدی - فضایی
ساختار و روابط
اقتصادی
پایداری/ ناپایداری
ساختار و روابط اجتماعی- فرهنگی
ساختار محیطی/ اکولوژیک
کشور های در حال توسعه و بویژه در مباحث روستایی اعتقاد دارد که زمینه سازی ساختاری این مفهوم که منجر به کارکرد صحیح آن در یک فرایند مطلوب می گردد، در گرو چهار جنبه می باشد.ساختار محیطی - اکولوژیکی ، ساختار و روابط اجتماعی - فرهنگی ، ساختار و روابط اقتصادی و بویژه ساختار و روابط کالبدی - فضایی است.
بدین ترتیب با تاکید بر رویکرد اخیر که توسعه پایدار را از یکسو از دیدگاه کالبدی - فلسفی و از سوی دیگر توسعه پایدار روستایی را مورد توجه قرار داده است همواره توسعه پایدار روستایی فرایندی است که ارتقاء همه جانبه حیات روستایی را از طریق زمینه سازی و ترغیب فعالیتهای هم ساز با قابلیتها و تنگناهای محیطی (مفهوم عام آن) مورد تاکید قرار می دهد.(سعیدی، عباس، 1377) بنابراین بستر سازی اولیه توسعه پایدار روستایی در یک فضای محیطی - اکولوژیکی شکل می گیرد.یکی از این فضاهای اکولوژیکی محیط کوهستان می باشد که بالطبع بدلیل ایجاد ظرفیتهای محیطی مناسب استقرار سکونتگاههای روستایی را در پی خواهد داشت.
محیط کوهستان به لحاظ اینکه منابع پایه ای نظیر آب شیرین، منابع بیولوژیک و پوشش گیاهی ، جنگل ها، مراتع، حیات وحش و منابع معدنی را فراهم می آورد از مهمترین منابع طبیعی برای تمدن بشری بشمار می رود. از سویی دیگر در طی دهه های اخیربدلیل رشد جمعیت ، تغییر در الگوی زیست ، انتظارات مردم و افزایش میزان بهره برداری از منابع کوهستانها بشدت مورد تخریب قرار گرفته اند و در طی آن محیط و فضای کوهستان از نظر اکولوژیکی و ویژگیهای اجتماعی - اقتصادی بشدت آسیب پذیر و ناپایدار شده است(AGENDA 21,92)
با نگاهی سیستماتیک به فلات ایران، اصولا این فلات شامل مجموعه ای از رشته کوههای به هم تنیده می باشد بطوریکه میانگین ارتفاع برابر با یکهزار متر برآورد می شود که در مقایسه با سایر کشورهای جهان دارای موقعیت بسیار نادر می باشد در این ارتباط می توان به سیستم رشته کوههای البرز ، زاگرس و رشته کوههای داخلی ایران اشاره کرد. در شمال خراسان نیز شاهد ادامه رشته کوههای البرز می باشیم که به ارتفاعات کپه داغ و آلاداغ معروف می باشد و قلمرو سیاسی - اداری آن سه شهرستان شمالی خراسان ، قوچان ، شیروان و بجنورد را در بر می گیرد. در این ارتباط بررسی ویژگیهای اجتماعی - اقتصادی روستاهای کوهستانی این منطقه برای طرح مسئله بسیار حائز اهمیت می باشد.
< >بیش از پنجاه درصد تعداد روستاهای کوهستانی در طبقه جمعیتی 100 تا 49 نفر قرار دارند. و درصد تعداد روستاهای کوهستانی کمتر از 100 نفر ، 27% و درصد تعداد روستاهای کوهستانی بیش از 500 نفر 23% می باشد.بدین ترتیب اکثریت روستاهای کوهستانی دارای جمعیت متوسط می باشد.در دوره 1355 - 1365 بیش از 33% روستاهای کوهستانی شمال خراسان خالی از سکنه شده اند.متوسط زمینه آبی بهره برداران در روستاهای کوهستانی شمال خراسان حدود یک هکتار می باشد و توزیع اراضی در بین روستاییان حکایت از آن دارد که بیش از 40% آنان فاقد زمین آبی بوده که این امر در توزیع درآمد بین اقشار ساکن در روستاهای کوهستانی بسیار با اهمیت می باشد.خسارت ناشی از سیل در روستاهای کوهستانی در سال 1372 نشان می دهد که 3631 هکتار زمین آبی مورد تخریب قرار گرفته ( 35% کل اراضی آبی) که با توجه به متوسط یک هکتار برای یک خانوار در روستاهای کوهستانی شمال خراسان بالطبع 3631 خانوار زمینه آبی خود را از دست داده اند که این میزان تخریب حکایت از آسیب پذیری اکولوژیکی شدید روستاهای کوهستانی دارد.از نظر ترکیب قومی - فرهنگی روستاهای کوهستانی شمال خراسان از قومیت های مختلف کرد ، ترک و فارس تشکیل شده است که بالطبع شاهد نظامهای بهره برداری متفاوتی از نظر کشاورزی (خرده مالکی ، خرده مالکی غایب و اوقافی) و دامداری (دامداری سنتی به شکل نیمه کوچ نشینی، رمه گردانی) خواهیم بود.که دارای ابعاد بسیار کوچک می باشد.الگوی کالبدی روستاهای کوهستانی شمال خراسان از نوع سکونتگاههایی می باشد که بافت اصلی روستاهای آن از الگوی متفرق تبعیت می نماید و بالطبع دارای زیربنای کالبدی نا منظم و مسطح می باشد.میزان سواد روستاییان ساکن در روستاهای کوهستانی ( بعنوان یک شاخص فرهنگی) در شمال خراسان نشان می دهد ، بیش از 48% ساکنین با سواد بوده که در این ارتباط 41% زنان نیز باسواد می باشد.بیشترین میزان درآمد سرانه روستاییان ساکن در روستاهای کوهستانی شمال خراسان از بخش دامداری تامین می شود که برابر با 3/65% می باشد.