مقدمه
لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است. در خود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است. علی هذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی توان تردید کرد.
در اینجا مباحثی مثل علل پوشش، فلسفه پوشش از نظر اسلام، ایرادها و اشکالها و حدود پوشش اسلامی مطرح می گردد.
تاریخچه حجاب
در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است. اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 «تاریخ تمدن» راجع به قوم یهود و قانون تلمود می نویسد:
«اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلاً بی آنکه چیزی بر سرداشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت, یا با هر سنخی از مردان دردودل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
همچنین در جلد اول «تاریخ تمدن» آمده, پس از داریوش گوشه نشینی زنان در زمان حیض که برایشان واجب بود, رفته رفته امتداد پیدا کرد و زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آنرا نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. آیا علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز, مقررات خشنی است که درباره زن حائض اجرا می شود؟!
همه می دانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد. زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است و همخوابی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست، ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچگونه ممنوعیتی ندارد که عملاً مجبور به گوشه نشینی شود.
عایشه همواره زنان انصار را اینچنین ستایش می کرد:
«مرحبا به زنان انصار، همینکه آیات سوره نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سرخود را با روسری های مشکی می پوشیدند. گویی کلاغ روی سرشان نشسته است» آیه 31 سوره نور
به هر حال آنچه مسلم است اینست که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست.
علت پیدا شدن حجاب
در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی ابراز شده است و غالباً این علتها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شده است.
میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی)
عدم امنیت و عدالت اجتماعی (ریشه اجتماعی)
پدر شاهی و تسلط مرد بر زن (ریشه اقتصادی)
حسادت و خودخواهی مرد (ریشه اخلاقی)
عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد. (علت روانی)
بالا بردن ارزش
عللی که قبلاً ذکر کردیم کم و بیش مورد استفاده مخالفان پوشیدگی زن قرار گرفته است، دقیق ترین مطلب آن است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن باهوش فطری و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد دست و پنجه نرم کند، از عهده زوربازوی مرد بر نمی آید، و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب، و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است. در طبیعت، جنس نر گیرنده و دنبال کننده آفریده شده است.
وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست, همانطور که متوسل به زیور و خود آرائی و تجمل شد, که از آن را ه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه، مقام و موقع خود را بالا برد.
فلسفه پوشش در اسلام
واژه حجاب: به معنای لغوی، حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است، چیست؟
کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب.
بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست. آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
در قرآن کریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را اینطور توصیف می کند:
(حَتی تَوارَت بِالحِجابِ) یعنی تا آنوقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد.
پرده حائز میان قلب و شکم را «حجاب» می نامند.
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به منع پوشش است به کار رفته است. فقها و چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که معترض این مطلب شده اند کلمه ستر را به کار برده اند نه کلمه قبلی را استفاده می کردند. همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است.
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی، و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.
حجاب در اسلام از یک مسأله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن اینست که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملاً از یکدیگر تفکیک کند.
اکنون به شرح چهار قسمت فوق می پردازیم:
1)آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد. غریزه جنسی، غریزه ای نیرومند، عمیق و «دریا صفت» است، هرچه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می گردد. همچون آتش که هرچه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر می شود.
اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که، میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرائی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. این زن است که دلبری کند مرد را دلباخته.