تعریف خمس خمس همان حقى است که خدایتعالى آنرا براى پیامبر گرامیش ، محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله و ذریه آن حضرت که خدا نسلشان را زیاد کند قرار داده و آنان را گرامى داشته به این که محتاج زکات نشوند، و کسى که یک درهم از خمس را نپردازد به آنان ظلم کرده و حقشان را غصب نموده است از مولایمان امام صادق علیهالسلاموارد شده که فرمود: خداى که جز او معبودى نیست از آنجا که خوردن صدقه را بر ما حرام کرده حکم خمس را براى ما نازل فرمود، بنابراین صدقه بر ما حرام است و خمس تکلیفى است که خدایتعالى آنرا بنفع ما بر مسلمانان واجب کرده و چون جنبه احترام دارد خوردنش براى ما حلال است )و نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: این عذر از هیچ بنده خدائى پذیرفته نیست که از خمس چیزى را خریدارى کند و هنگامى که از او بازخواست مى شود بگوید، پروردگارا من آن کالا را با پول خودم خریدارى کرده ام مگر آنکه قبلا از اهل خمس اجازه گرفته باشد و از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود: (براى هیچکس حلال نیست با مالى که خمس در آن هست چیزى خریدارى کند مگر بعد از آنکه حق ما را به ما رسانده باشد)و گفتار در خمس از چند جهت است .
1 - بحث در اینکه در چه مالى خمس هست .
2 - بحث دراینکه چه کسانى مستحق خمسند؟
3 - بحث در این که چگونه باید خمس در بین صاحبانش تقسیم شود.
4 - بحث پیرامون انفال .
موارد خمس غنائم معدن گنج غواصی در دریا مالی که از مخارج سالانه بیشتر باشد زمینی که کافر از مسلمان بخرد مال حلال مخلوط به حرام خمس در زمان اهل بیت علیهالسلام مصارف خمس طبق فتواهای مراجع تقلید خمس به دو سهم تقسیم میشود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درماندهاست و دیگری سهم اما زمان (ع) که هر دو سهم باید به مرجع تقلید یا نمایندهوی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آنها اجازه میدهند.
طبق فتوای آقای خامنهای در رسالهاجوبه هر دو سهم در حال حاضر برای ادارهحوزههای علمیه مورد نیاز است [1] (س ۱۰۲۳) در مورد مصارف سهم امام (ع)، صحبتی به میان نیامدهاست.
همچنین ساداتی مشمول خمس میشوند که طبق فتوای آقای صانعی دوازده امامی باشد و طبق فتوای آقای خامنهای ملاک ترتب آثار و احکام شرعی سیادت، انتساب به پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» از طرف پدر است.خمس به شش قسمت تقیسم مى شود، سهمى براى خدایتعالى است ، سهمى دیگر از آن رسول خدا است ، و سهمى از آن امام علیه السلام است که این سه سهم دراین اعصار متعلق بصاحب الامر ارواحناله الفداء وعجل الله تعالى فرجه مى باشد، و سه سهم دیگر از آن ایتام و راه ماندگان و مساکین از سادات است (سادات یعنى کسانیکه از طرف پدر پشت به پشت منتهى شوند بجناب عبدالمطلب ) بنابراین مساکین و ایتام و راه ماندگانى که مادرشان سید است و از طرف مادر منتهى به آن جناب مى شوند خمس برایشان حلال نیست و در مقابل صدقه که براى سادات حرام است براى آنان حلال است.
خمس چیست و ریشه ی آن از کجاست؟
قوانین شریعتی در اسلام برداشتی ناقص و با جرح و تعدیل از «تورات» یهود می باشد.
اثبات و درک این مطلب نیز البته به هیچ دانش یا تحقیق ویژه ای نیاز ندارد.
حتی با نگاهی سطحی و گذرا بر «ده فرمان»(دستورات شریعتی که خداوند به وسیله موسای پیامبر برای قوم اسرائیل مقرر نمود) و «تلموذ»(کتابی که یهودیان بعدها به عنوان تفسیر ده فرمان نگاشتند) می توان به این حقیقت دست یافت.
به عنوان مثال خمس: که در «ده فرمان» موجود است، و سابقه آن به زمان «یوسف» نبی بازمی گردد.
بر اساس متون «کتاب مقدس»(عهد عتیق) هنگامی که «فرعون» خواب معروف «هفت گاو لاغر و ....» را دید و یوسف آن را به هفت سال قحطی تعبیر نمود؛ جهت ذخیره آذوقه امپراتور(به مشورت یوسف) شیوه ای برگزید.
این شیوه بدین شکل بود که هر کشاورز و باغبان، چهار پنجم محصول برداشتی را خود بردارد و یک پنجم آن را به خزانه پادشاه بدهد.
بدین شکل سالهای قحطی با حداقل تلفات سپری گشت.اما به طوریکه در موارد مشابه هم دیده شده، معنای این آیین پس از ورود به سنن مسلمانان به طور کامل تغییر کرده و به صورت یکی از منابع درآمد سالیانه(یا مالیات) برای حکومت اسلامی در آمده است.
سهم سادات از خمس خمس یکی از بزرگ ترین موارد احکام شرعی است که در آن میان سادات و سایرین تمایز قائل شدهاند و با توجه به اینکه این انتساب خونی است اما اسناد سیادت در ایران به هیچ وجه قوی نمیباشد، به نظر میرسد شبههبزرگی در این حکم وجود دارد.
همچنین ملاک سیادت با توجه به نظر آقای خامنهای انتساب به پیامبر است و این انتساب در احکام شرعی از طرف مادر مورد قبول نیست، پس سیادت ائمه به واسطهانتساب به حضرت زهرا و همچنین سیادت خاندانهایی که به واسطهانتساب به ائمه سید محسوب میشوند(مانند رضویها، حسینیها، حسنیها، موسویها و ...) زیر سوال میرود.
مقایسهخمس و زکات همچنین از آنجا که سادات اقلیتی از مسلمانان را تشکیل میدهند و با توجه به اینکه در زمان حاضر بیشترین چیزی که خمس به آن تعلق میگیرد، منفعت کسب میباشد و سهم بزرگی از مبالغ خمسی را تشکیل میدهد، مشخص نیست که چرا زکات که به فقرا، مسکینها و ...
که سید نیستند و اکثریت مستمندان را تشکیل میدهند تعلق میگیرد، هنوز به گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند واجب است؛ در حالیکه هم اکنون کمتر کسی مالک چنین چیزهایی است!؟
به نظر میرسد احکام خمس و زکات نیازمند نگرشی دوباره هستند احادیثی درباره خمس احکام خمس یکی از مهمترین مالیات های اسلامی، مالیات بر درآمد است.
اگر کسی درآمدی داشته باشد که از سر سال اضافه بیاورد، یک پنجم از آن اضافه را باید بپردازد.
آیه قرآن صریحاً دستور و جواب خمس را بیان نموده است: « و اعلموا انما عنمتم من شی فان لله خمسه و للرسول » البته اینکه به چه چیز مالیات خمس تعلّق میگیرد بین شیعه و سنی اختلاف است.
برادران اهل سنت قانون خمس را فقط در غنائم جنگی جاری میدانند، ولی شیعیان به پیروی از روایات اهل بیت عصمت و طهارت ائمه هدی علیهم السلام که مفسّران واقعی قرآنند، خمس را در - غنائم جنگی - اضافه درآمد سالیانه - مال مخلوط به حرام - معادن - مالی که از غواصی بدست میآید واجب میدانند.
برای بیشتر دانستن احکام خمس به رساله عملیّه مراجع تقلید مراجعه کنید.
یکی از مهمترین مالیاتهای اسلامی،مالیاتبر درآمد است.
اگر کسی درآمدی داشته باشد که از سر سال اضافه بیاورد، یک پنجم از آناضافه را باید بپردازد.
آیه قرآن صریحاً دستور و جواب خمس را بیان نموده استو اعلموا انما عنمتم من شی فان لله خمسه و للرسولالبته اینکه به چه چیزمالیات خمس تعلّق میگیرد بینشیعهوسنیاختلاف استبرادران اهل سنت قانون خمس را فقط در غنائم جنگی جاری میدانند،ولی شیعیان به پیروی از روایات اهل بیت عصمت و طهارت ائمه هدی علیهم السلام کهمفسّران واقعی قرآنند، خمس را درغنائم جنگیاضافه درآمد سالیانه - مالمخلوط به حرام - معادن - مالی که از غواصی بدست میآید واجب میدانند.
برای بیشتردانستن احکام خمس به رساله عملیّه مراجع تقلید مراجعه کنید کلیات خمس از جمله مباحث مقدماتی کهمنطق دانانذکر می کنند، مبحثکلیاتخمساست این مبحث را یکی ازفلاسفه معروف اسکندراییبه امفورفوریوسمتوفای304 میلادی)، چندین قرن پس ازارسطوتالیف کردو آن را مقدمه بابمقولاتقاطیغوریاس) ارسطو قرارداد و بههمین جهت نام ایساغوجی راکه دریونانیبه معنای مدخل و مقدمه است، بر آننهادبحث کلیات خمس در واقع، بحثیفلسفیو مربوط بهفلسفه است، نهمنطقو اولافلاسفههستند که در مباحثماهیتبه تفصیلدر این مورد بحث می کنند اما با توجه به اینکه بحث درباره حدود و تعریفات،وابسته به آشنایی با کلیات خمس است، منطق نیز این بحث را مطرح می سازدهر مفهومکلیافراد و مصادیقی دارد.
بنابراین، می توان آن را در رابطه با مصادیقش در نظرگرفتبر این اساس، هر مفهوم کلیی را که نسبت به افراد و مصادیقش در نظر گرفته ورابطه اش را با افراد خودش بسنجیم، از یکی از پنج قسم زیر خارج نیست نوع جنس فصل عرض عام عرض خاص نوع گاهی مفهوم کلی عین ذات و تمام ماهیت افراد خود می باشد و در نظر آوردن آن، مساوی است با در نظر آوردن تمام ذات افرادش.
به این مفهوم کلی، نوع می گوییم.
مانند مفهوم کلی انسان که بیان کننده تمام ذات و ماهیت افراد خود یعنی انسان ها است.
به عبارت دیگر، چیزی در ذات و ماهیت افراد انسان نیست که مفهوم انسان شامل آن نباشد.
همچنین مفهوم خط نیز مفهومی کلی و بیان کننده تمام ذات و ماهیت افراد خود است.
جنس و فصل گاهی مفهوم کلی تنها برجزئیاز ذات افراد خوددلالت می کند؛ یعنی هنگامی که این مفهوم را در نظر می گیریم، تنها جزئی و به عبارتدیگر تنهایک جنبهاز ذات افراد آن به ذهن متبادر می گرددمانند مفهومحیوان که بیان کننده جزئی از ذات افراد خود است؛ زیرا افراد حیوان از قبیل انسان واسبوگوسفندو غیره حیوانند، اما به اضافه یک امردیگر.
(مثلا حیوانیت + ناطق بودن است که تمام ذات انسان را تشکیل می دهد، نهحیوانیت تنها به تعبیر دیگر، ماهیت و ذات افراد این مفهوم، یعنی مفهوم حیوانراحیوانتشکیل می دهدبه علاوه یک چیز دیگرما از مفهومحیوان به خودی خود نمی توانیم فقط مفهوم انسان یا مفهوم اسب را استنباط کنیم، زیراحیوانات دیگری هم در مفهوم حیوان شریکنداما از سوی دیگر، آن جنبه دیگرمانند مفهوم ناطق بودن برای انسان) نیز تنها بر جزئی از ذات انسان دلالت می کندالبته ممکن است گفته شود که ناطق بودن فقط به نوع انسان اختصاص دارد؛ اما همان طورکه گفته شد، ذات کامل و تمام انسان درتعریفعبارت است از حیوانیتناطق بودنهر یک از این دو امر، جزئی از ذات انسان را بیان می کنندبرهمین اساس،مفهوم کلیی که بر جزء ذات افراد خود دلالت نمایدبر دوقسم می شودمفهوم کلیی که اعم از ذات افراد خود است؛ مانند حیوان کهاعم از ذات انسان یا ذات اسب است.
به این مفهوم کلی،جنسمی گوییممفهوم کلیی که جزء دیگر ماهیت افراد خود، ولی در واقع مساوی با ذات افرادشباشدو به آنفصلمی گوییم.
مانند ناطق بودن که فصل انسان استدرتعریف منطقی انسان، ناطق بودن تمام ذات او محسوب نمی شود، زیرا باید جزء اعم ذاتانسانی که همان حیوانیت است، نیز آورده شود؛ اما از طرف دیگر، ناطق بودن مساوی استبا ذات انسانی و خارج از آن معنایی ندارد عرض عام و عرض خاص گاهی مفهوم کلی،خارج از ذات افراد خودشاست؛ یعنی این مفهوم،ذاتیافراد خود نیستمانند مفهوم کلیراه روندهکه خارج از ماهیت افراد خود است؛ یعنی راه رفتن جزو ذات یا تمامذات موجوداتی که می توانند راه بروند(افراد این کلی)، نیست؛ ولی در عین حال به صورتیک حالت و یک امرعرضیدر آنها وجود داردحال، اینمفهوم کلی که خارج از ذات افراد خود است، بر دو قسم استمفهوم کلیی کهاعم از ذات افراد خود است؛ یعنی اختصاص به افراد یک نوع ندارد، بلکه در انواعمختلفی وجود دارد و بر هر فردی که صدق کند، از ذات و ماهیت آن فرد بیرون واعماستمانند راه رونده که خارج از ذات افراد خود است و در عین حالاختصاص به یک نوع از جانداران ندارد؛ بلکه انواع مختلفی از جانداران راه می روندبه این گونه مفهوم،عرض عاممفهومی کلی که به طور عام بر بسیاری ازموجودات صدق می کند و نیز عرضی آنهاست.) گفته می شودمفهوم کلیی کهخارج از ذات افراد و مصادیق خود است و در عین حال، فقط اختصاص به یک نوع و یک ذاتدارد و به همین دلیل مساوی با آن استمانند مفهوم کلیشاعرکه خارج از ماهیت افراد خود (انسان هااست و به صورت یک حالت و یک عرض در آنها وجود دارد.
به سخن دیگر، این امر عرضیاختصاص دارد به افراد یک ذات و یک نوع و یک ماهیت؛ یعنی نوع انسانتصورشاعر مساوی است با تصور انسان؛ با این حال، شاعر بودن ذاتی انسان نیست، زیرا بسیاریاز انسانها هستند که شاعر نیستندبه این مفهوم کلی،عرض خاصیا خاصهگفته می شود.( مفهومی کلی که فقط اختصاص به یک نوع دارد و در عین حال عرضی آن بودهو خارج از ذات و حقیقت آن است