به چه علت رابطه دختر و پسر اشکال دارد؟
باتوجه به سوال درباره دلایل حرمت روابط دختر و پسر نامحرم نکاتی ذکر میشود: 1.
اسلام زن ومرد نامحرم را از صحبت کردن با هم و برخوردهایی که لازمه رسیدگی به کارهای روزمرّه است منع ننموده است البته در صورتی که بدون هیچ شائبهای بوده و به مسائل دیگر آلوده نباشد.
2.
حریم نگه داشتن میان زن و مرد نامحرم در متون روایی و در سیره معصومین علیهم السّلام ذکر شده است، سنّت جاری مسلمین از زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله همین بوده و زنانی از شرکت در مجالس و مجامع منع نمیشدهاند ولی همواره اصل «حریم» رعایت میشده و در مساجد و مجامع حتی در کوچه و معبر زن و مرد مختلط نبوده و درب ورودی زنان در مسجدالنبی صلی الله علیه و آله جدا بوده است.
3.
اسلام میخواهد جامعه عاری از هرگونه نگاه و رفتار هوسآلود و سرشار از کار و فعّالیت باشد و زن و مرد فارغ از دغدغههای شهوانی به تحصیل و سایر کارهای زندگی برسند لذا زن و مرد از اختلاط بیحدّ و مرز از زیر پاگذاشتن حریمهای عفاف و شرم و حیا باز داشته تا سلامت فرد و جامعه تأمین گردد 4.
اگر حساسیتی نسبت به صحبت نمودن و برخوردهای مستمّرِ دختر و پسر وجود داشته باشد، به روحیّات و سن و شرایط ویژه آن دو بستگی دارد، دختر و پسر پس از بلوغ سرشار از غرایز و عواطف بوده و تأثیرپذیری بسیاری دارند، در این سن حکومت و سلطه غرایز جنسی فراگیر میشود و بر اعمال و رفتار و اندیشهی جوان سایه میافکند.
احساس نیازی که در جوانان نسبت به جنس مخالف وجود دارد باعث میشود که آنان هر لحظه به دنبال پاسخی برای ارضای آن و جبران کمبود روحی روانی خود باشند.
در بسیاری از برخوردها، دختر و پسر هر چند به بهانههای گوناگون با هم آشنا میشوند امّا اندک اندک براساس تسلّط طبیعی غرایز نگاه و سخن و رفتارشان رنگ و بویی دیگر گرفته و چه بسا بعد از مدتی به یکباره متوجه میشوند عواطف و احساسات و عفت و طهارت آنان بازیچه هوس شده است.
اسلام به نیاز طبیعی زن و مرد توجه کرده و ازدواج را بهترین پاسخ برای نیازهای جسمی و روانی قرار داده است.
و خواهان آن است که هرگونه ارتباط تحت ضابطه و در کادر رسمی آن باشد در سایه ازدواج از هرج و مرج جنسی و بیبند و باری که امروزه جوامع غربی شاهد آن است جلوگیری شده و به نیاز طبیعی نیز پاسخ داده شود.
اشباع غرایز و سرکوب نکردن آن یک مطلب است و آزادی و رفع مقررات و موازین اخلاقی مطلب دیگری است.
اسلام اصرار فراوانی دارد که مسائل جنسی منحصر در خانه و محیط خصوصی باشد و افراد با خروج از خانه دغدغهای جز فعالیت و تلاش از کار و تحصیل نداشته باشند و محیط اجتماع عاری از هر نوع کامیابی جنسی باشد، فلسفه تحریم نظر بازی 5 تمتعات جنسی غیر قانونی و حرمت خودآرایی 6 برای بیگانه از اینجا نشأت میگیرد.
5.
در داستان حضرت یوسف علیه السّلام در قرآن به خوبی در مییابیم انسان در زمینه مسائل جنسی در خطر است و اگر رعایت جوانب احتیاط را نکرده و به خدا پناه نبرد طعمه شیطان میگردد.
در قرآن میخوانیم «آن زن قصد یوسف نمود و یوسف نیز اگر برهان پروردگار را نمیدید قصد وی نمود» 7 آیه میگوید ایمان حضرت یوسف سبب نجات او شد و در غیر این صورت به طور طبیعی او نیز در این راه به خطا میرفت پس برخورد میان زن مرد از لغزشگاه او میباشد و در داستان حضرت موسی و دختران شیب میخوانیم هنگامی که دختر از طرف پدرش شعیب موسی را دعوت نمود حضرت موسی علیه السّلام گفت: «من جلو میروم و تو پشت سر من راه بیا من از قومی هستم که پشت زنان نگاه نمیکنیم».
8 در حدیثی آمده حضرت علی علیه السّلام کراهت داشت تا به زنان جوان آغاز به سلام کند، و پیرامون حکمت آن فرمود: «ترس از آن دارم که تحت تأثیر صدای او واقع شوم و ضرر آن از ثوابی که از سلام میبرم بیشتر شود».
9 و در حدیث دیگری پیرامون شوخی و مزهپرانی زن و مرد نامحرم آمده است: «ابوبصیر میگوید: به زنی در روخوانی قرآن میدادم کمی با او شوخی کردم؛ وقتی خدمت امام باقر علیه السّلام رسیدم به من فرمود: چه چیزی به زن گفتی.
رنگم پرید و خجالت کشیدم.
بعد فرمود: دیگر به طرف آن زن مرو و درس مده».
10 همچنین احادیثی درباره عذاب کسانی آمده که با زنان نامحرم شوخی و خوش طبعی میکنند.
11 با توجه به آیات و احادیث فوق به خوبی حکم اختلاط و همدوشیها و روابط بیحدّ و مرزی که متأسفانه دارد در سطح جامعه رواج پیدا میکند و حتی به اسم روشنفکری به آن دامن زده میشود مشخص میشود که برخلاف نص صریح معارف اسلامی و آموزههای دینی است.
منظور از «خلوت گزینی» آن است که زن و مرد نامحرم در جایی باشند که کس دیگری جز آن دو آنجا نباشد و کس دیگری هم نتواند در آن مکان وارد شود آیا این نوع ارتباط (خلوت کردن) در جایی از قرآن مورد بحث قرار گرفته است؟
در کدام سوره، کدام آیه و آیا حد و مرز آن و جزئیات آن نیز آمده است؟
باز به قرآن باز گردیم: این بار(و در این دیدار قرآنی) با دختر پاکدامنی روبرو هستیم که در اولین بهارهای نوجوانی گام گذاشته است و در جامعهای که غالب دختران و پسرانش رویکردی به زمزمههای عاشقانه و عارفانه ندارند، او خود را تشنه سوز و گداز و راز ونیاز میبیند.
به دنبال راهی میگردد تا با محبوب خویش نجوا کند.
احساس میکند باید تنها باشد.
جایی برود که هیچکس او را نبیند؛ حتی نزدیکانش.
از زبان قرآن بشنویم: «واذکُر فِی الکِتابِ مریمَ إذ انتبذت مِن أَهلها مکاناً شرقیاً.
فاتخذت مِن دونِهِم حجاباً؛ در این کتاب(قرآن) از مریم یاد کن، آن دم که از خاندان خود کناره گرفت و در ناحیه شرقی(تابشگاه خورشید) استقرار یافت و در مقابل(خود) و آنان پردهای آویخت مریم سیزده ساله به راز و نیاز نشست مدتی به ابدیت چشم دوخت و با محبوب خویش نجوا کرد، امّا ناگهان حضور کسی ترنم خوش او را بر هم زد.
صدای پایی شنید؛ نرم و سبکبال.
به روبرو نگاه کرد.
نگاهش به جوانی افتاد، جوانی زیبا.
«…فَأَرسَلنا إلیها روحَنا فتمثّل لها بشراً سویاً؛ ما جبرییل را نزد او فرستادیم، (جبرییل) چون آدمی معتدل(راست قامت) بر او ظاهر شد».
مریم، دچار دهشت شد.
جوان که بود؟
از کجا آمده و چرا به سراپرده او پا گذاشته بود؟
او که همه درها را بسته و پرده را آویخته بود؟!
قالت: إنّی أعوذ بالرحمن منکَ إن کنت تقیاً؛ (مریم) گفت: من از تو اگر پرهیزگار باشی به خدای رحمان پناه میبرم(سوره مریم، آیات16 تا18).
کنایه از اینکه اگر تو مرد مؤمن و پرهیزگاری باشی نباید به خلوتسرای من پا بگذاری.
به جمله «إن کنتَ تقیاً» دقت کنیم؛ دقّت در این عبارت این نکته ظریف را میآموزد که تقوا و پرهیزکاری، بستر و زمینهای است که در آن، هیچگاه میوه خلوتگزینی نمیروید و اگر رویید از چنین میوه و ثمرهای باید به خدای رحمان پناه برد.
«قالت إنّی اعوذ بالرحمن؛ گفت: پناه میبرم به خدای رحمان».
شاید رمز تعبیر به «رحمان» (از میان هزاران صفتی که خدا دارد) آن باشد که خلوتگزینی زن و مرد نامحرم در یک مکان که کس دیگری نتواند در آن مکان راه یابد دارای آفات و شروری است که در صورت ابتلا شدن، باید تنها با توسل به رحمانیت خدا آنها را جبران کرد.
همین نکته در سوره یوسف با زبانی دیگر و از زبان یوسف بازگو شده است.
هنگامی که یوسف از دامهای متعددی که زلیخا بر سر راه عفاف و تقوای او گسترده بود، رهایی یافت باز هم خود را تبرئه شده نمیدانست و شیطان نفس را همواره در کمین میدید.
مگر آنکه خدایش به او رحم کند.
«وَ ما أُبرّئ نَفسی إنَّ النّفس لَأَمّاره بالسّوء إلّا ما رَحِمَ رَبّی؛ (یوسف گفت:) من خود را تبرئه نمیکنم که نفس انسانی پیوسته به بدیها فرمان میدهد، مگر آن که پروردگارم رحم کند».(سوره یوسف، آیه52) در اینجا نیز یوسف برای رها شدن از دام خلوتی که زلیخا برایش گسترده است از رحمانیت خدا مدد میگیرد.
یکی از مفسران در توضیح آیات سوره مریم میگوید: این(دختر) همان بانوی پاکی است که وقتی مردی ناگهان پا در خلوتسرای او میگذارد، بر خود میلرزد و به وحشت میافتد و به خدا پناه میبرد.
در سایه این آموزشهای آسمانی، تکلیف بسیاری از انواع ارتباطات در زندگی روزمره دختران و پسران و زنان و مردان روشن میگردد.
مثلاً آیا یک پزشک میتواند با بیمار خود از جنس مخالف خلوت کند؟
آیا مدیر یک شرکت میتواند با منشی خود ساعتهای طولانی پشت درهای بسته به تنهایی به تبادل و مشاوره بپردازد؟
آیا ریاست دانشکده و یا استاد دانشگاه حق دارد با دانشجوی خود از جنس مخالف خلوت کند؟
البته صورت مسأله در همه این موارد آنجایی است که این خلوت کردن و سخن گفتن؛ پیرامون مسایل علمی، تخصصی و کاری باشد وگرنه علاوه بر حرمت خلوت گزینی، قلمروهای دیگر حرام را نیز در بر میگیرد.
آیا دختر و پسر نامحرم میتوانند بطور همزمان در یک آسانسور سوار شده از طبقهای به طبقه دیگر همراه و همنفس باشند؟!
پاسخ همه این پرسشها را از همان دو شرطی که در تعریف خلوتگزینی آمد میتوان دریافت کرد.
توضیح آنکه در همه این موارد اگر شرایط به گونهای باشد که کسی جز آن دو در آن مکان نباشد و امکان ورود شخص دیگری عملاً ممکن نباشد، ماندن آنها در آن مکان، مقبول و مرضی نظر شارع نخواهد بود اینها درسهایی است که در این دیدار، از بارش آیات الهی در سوره مریم فرامیگیریم.
دوست دارم در اینجا سؤالی را مطرح کنم و به همه جوانانی که با ذهنی باز و فکری ژرف به قرآن روی میآورند و داروهای دردهای فردی و اجتماعی خویش را از کوثر قرآن میجویند تقدیم کنم: آیا دختران و پسران معاصر حضرت مریم(س) ماهیتی غیر از جوانان معاصر ما داشتهاند؟
آیا الگویی که قرآن از این بانوی پاک در سورهمریم فراروی ما میگذارد، با پیشرفت زمان و تحول تاریخ کهنه میشود؟
آیا پیشرفتهای شگفتانگیز دوران صنعتی و فراصنعتی و عصر ارتباطات و دهکده جهانی توانسته است ماهیت دختران و پسران و نهاد و فطرت و غریزه زنان و مردان را بگونهای متحول کند که دیگر تحت جاذبه هیچ غریزهای قرار نگیرند و مسأله ارتباط دختر و پسر خود به خود حل شده باشد؟
این گفتار را با پندی از شیطان به پایان میبریم که هیچگاه دست از اغواگری و فریبکاری مردان راه برنمیدارد، چه رسد به ما که هنوز در آغاز راهیم.
قال ابلیس لموسی(ع): لاتخل بامرأه لاتحلّ لک فانّه لایخلو رَجُل بامرأه ٍ لاتحلّ له الّا کنتُ صاحبه دون اصحابی؛ ابلیس به موسی(ع) گفت: هیچگاه با زنی که محرم تو نیست خلوت مکن، زیرا هیچ مردی با زن نامحرم خلوت نمیکند مگر آن که من (خودم که ابلیس هستم و نه دوستان دیگرم) دوست و مصاحب آن دو خواهم بود.( عوامل زمینه ساز در ایجاد روابط نامناسب بین دختر و پسر 1 گرایش غریزی به جنس مخالف : غریزه یکی از عناصر تشکیل دهنده وجود آدمی است ونقش مهمی در گرایش دو جنس مخالف دارد .
2 احساس نیاز ونداشتن پشتوانه عاطفی : اگر فرد در میان دوستان وخانواده به امنیت روحی نرسد وخانواده نتواند نیاز دوست داشتن ودوست داشته شدن فرد را پاسخ گوید ، او به ارتباطی که این نیاز او را پاسخ دهد ، تن می دهد .
3 ضعف اعتقادات وباورهای دینی : اگر پسران و دختران به هیچ یک از آئین ومقررات موجود در دین پای بند نباشند برای روابط خود محدودیتی قایل نمی شوند .
اگر پسـران و دختـران به هیچ یک از آئین ومقررات موجود در دین پای بند نباشند برای روابط خود محدودیتی قایل نمی شوند .
4ـ عدم رشد اخلاقی : آزاد گذاشـتن فرزند در ایجـاد رابطه با جنس مخالف ویا بر عکس عدم آموزش ارتباط های صحیح و ….
می تواند زمینه ساز روابط نادرست باشد .
5ـ حس بی خیالی وشانه خالی کردن از بند تعهدات : بی انگیزگی وبی تعهدی می تواند عاملی برای ایجاد روابط نادرست باشد چرا که اگر جوان قانون های دینی ، اجتماعی و اخلاقی را فقط مانع بداند ، برای برداشتن آنها اقدام می کند .
6ـ بی برنامگی ،بیکاری ،یکنواختی واحساس حقارت وخودکوچک بینی : شروع بسیاری از ارتباط ها از روی بیکاری وبرای وقت گذرندان می باشد وگاه دختران وپسران احساس می کنند ادعای داشتن چنین روابطی می تواند آنها را در میان دوستانشان دارای منزلت واحترام کند .
7ـ تعصبات خشک خانوادگی ومحدودیت های بی مورد : مراقبتهای بی مورد و محدود کننده ، پوشش های محدود کننده اجباری که بدون هیچ توجهی به عنوان لباس رسمی خانواده به فرد تحمیل می شود عدم توجه به بلوغ جسمی وفکری فرزند و گاه ضرب وشتم ها … می تواند زمینه ساز این مساله باشد که جوان به محض رسیدن به رشد خاصی ، این بندها را پاره کرده و خود را از قید تعصبات رها کند .
8ـ تهاجم فرهنگی ، آزادی وعدم نظارت اجتماع : این عامل به خصوص در سالهای اخیر سهم مهمی در ایجاد روابط نادرست داشته است .
9ـ عوامل سیاسی خط دهی شده از سوی دشمنان : غافل کردن جوانان ، بی انگیزه کردن آنها ،راحت طلب بار آوردن و بی توجه نمودن آنها به مسائل روز جامعه از اهداف اصلی دشمن است که با فراهم کردن زمینه های فساد وروابط نادرست به این هدف می رسند .
10 ـ فقر : این عامل یکی از مسائل مهم اجتماعی است که در چند سال اخیر به شدت مورد توجه بوده و می تواند به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد روابط نامناسب باشد .
آسیب های ناشی از روابط نامناسب بین دختر وپسر 1ـ دید باز جوانان نسبت به اطراف وجامعه ازبین می رود ، جوان همیشه درگیر ارتباطی است که داشته ، دیگر نمی تواند نسبت به مسائل مربوط به جامعه و … با دید باز نگاه کند .
2ـ افکار جوانان منحرف می شود ودیگر آن ذهن سالم را از دست می دهند .
3ـ به خاطر ایجاد زمینه برای چنین روابطی ، آزادی از دیگر جوانان گرفته می شود .
4ـ مقام ها وارزش ها ی انسانی پایین می آید .
5ـ اراده ها سست واعتمادها از بین می رود .
6ـ مانع پیشرفت علم می شود .
7ـ وقت ،هزینه وانرژی زیادی صرف این روابط می شود که در جای مناسب بسیار مفیدند .
8ـ انحرافات اخلاقی در جامعه گسترش می یابد .
9ـ به دلیل سرخوردگی های روحی ،گرایش به اعتیاد رواج می یابد .
10ـ بیماری جدید شیوع می یابند .
11ـ راه تکامل ورسیدن به سعادت بسته می شود .
12ـ کانون های خانوادگی از هم می پاشد .
13ـ بی بند وباری بر اثر فرار دختران و …..
افزایش می یابد .
14ـ کم کاری وسستی در مسئولیت های محوله به آنان ایجاد می شود و..
و در نهایت جامعه با جوانانی روبرو می شود که بر اثر نداشتن اطلاعات وآموزش ، به بیراهه رفته اند .
جایگاه دین و باورهای مذهبی در تنظیم روابط صحیح اسلام کامل ترین دین است وبرای تمام مسائل زندگی ،اصولی را معین کرده که بسیار شیرین وجالبند .
برنارد شاو نویسنده معروف انگلیسی گفته است :" من همیشه نسبت به دین محمد(ص) به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش نهایت احترام را داشته ام به نظر من اسلام تنها مذهبی است که توافق وتسلط بر حالات گوناگون وصور متغیر در زندگی ومواجهه با قرون مختلف را دارد ." (1) هر چند ظاهر آیات وروایات وتعالیم اسلامی ممکن است سخت گیرانه ومحدود کننده باشد اما با کمی دقت می توان در یافت که تنها راه سعادت ،پیروی از این دستورات است .
اسلام به 3 عامل اصلی که جرقه های برقراری ارتباط را ایجاد می کند تاکید فراوان دارد : نوع نگاه ، نوع کلام ، و نوع پوشش .
نگاه ، قدم اول در ایجاد ارتباط اسلام نگاه دو نامحرم را به هم حرام می کند ،اکثر فقها ی شیعه قائل به این مساله هستند که نگاه به نامحرم بدون ریبه ولذت یکبار حلال است ( فقط به صورت وسر انگشتان تا مچ دست زن ) وتکرار جایز نیست .
در جامعه امروز با توجه به کثرت ارتباط ها واصل اجتناب ناپذیر ارتباط ، برای گذراندن امورمختلف اداری ، درسی ، و...
نمی توانیم منکر هر ارتباطی باشیم وهر رابطه ای را ممنوع اعلام کنیم ؛ ولی باید به مواردی که اسلام مطرح کرده مقید باشیم .
در نگاهها ونوع نگاه کردن به نامحرم در زمان صحبت ،ویا انجام کار و ..
دقت کنیم تا خدای ناکرده مرتکب گناه نشویم واز طرفی باعث بر قرارای ارتباط اضافه وبه شکل نادرست نشویم وبدانیم نگاه های ناپاک آفت ارتباط ها ست .
ارتباط کلامی قرآن صریحا به زنان می فرماید : " فلا تخضعن بالقول " یعنی به گونه ای هوس انگیز صحبت نکنید .
پس زنان موظفند در هنگام صحبت کردن با مرد بیگانه از هر نوع صحبتی که موجب لذت نامحرم شود خودداری کنند ، در هنگام سخن گفتن صدای خود را تغییر ندهند وآن را خوشایند نکنند ، خواهران ،در دانشگاهها ،کلاس های درس ، اداره ها ومحیط های کار ،خیابان و..
مراقب باشند تا ارتباط آنها به شکل نادرست تبدیل نشود وعواقب سوء متوجه آنان نشود .
پوشش حجاب یعنی پوشش در مقابل نامحرم ، اینجا این سؤال مطرح است که پوشش صحیح چه نقشی در جلوگیری از روابط ناصحیح وسپس فساد های اجتماعی دارد؟
با نگاهی گذرا به جامعه به راحتی می توان نقش پوشش را در این رابطه فهمید دختران وزنانی که با لباس های چسبان وبا رنگ های زننده وانواع آرایش وعطر و … در جامعه حاضر می شوند را ببینید .
آیا مرکز نگاههای اطرافیان نمی شوند از این نگاهها فکر می کنید چند نگاه پاک و سالم باشد ؟
تفاوت نگاهها را حتما می بینید .
و حتما دخترانی را با این اوصاف - دیده اید که مورد حمله مرد بیگانه ای قرار می گیرند و وقتی با متلک پرانی و… مواجه می شوند عکس العمل نشان می دهند ، وقطعا عده ای ناراحت می شوند پس آنان این وضع را نمی پسندند ولی نوع پوشش آنان موجب تجریک مردان در جامعه می شود .
ایـن مسأله هم قابل ذکـر است که دختران ممکن است بر اثر پوشش نامناسب موجبات تحریک مرد را فراهم کنند و بی آنکه میلی به ارتباط داشته باشند ، مورد حمله گرگان جامعه قرار گیرند .
البته اگر خوش بینانه به این قضیه نگاه کنیم می توانیم بگوئیم که تنها چند درصد از این روابط ( که به این نوع شروع می شوند ) به ازدواج منتهی می شود ( اگر در نظر بگیریم که دختر وپسر در هیچ مرحله ای پا را از حدود و قوانین عرف ، شرع ، اخلاق و وجدان فراتر نمی گذراند ) در ذکر این مطلب نیز ضروری است که زمانی که از ارتباط سخن به میان می آید ، هر نوع تعامل وبرخوردی مد نظر است .
و زمانی که سخن از منع روابط به میان می اید منع رابطه سالم دانشجو با همکلاسی ، خریدار از فروشنده ، ونظیر اینها نیست سخن از ارتباط هایی است که بر قرار می شود ، بدون آنکه شرع ، وجدان و عقل ما به عنوان ناظر بر روابط ما قرار گیرد .
حسن ختام کلام خود را کلمات نورانی قرار می دهم باشد که همیشه چراغ راهمان باشد : " هیچ کس خوشبخت نشد مگر با به پای داشتن ورعایت حدود خداوند وهیچ کس بدبخت نشد مگر با ضایع کردن رعایت آنها " بررسی روابط دختر و پسر در فرانسه: عکس العملهایی که با لهجه غلیظ خود در برابر هر تابلو نشان می دهد، نگاههای افراد حاضر در گالری را به خود جلب کرده است.
ما هم که دربدر به دنبال سوژه می گردیم، به طرف او می رویم.
خود را «فرانک کازوبون» و اهل فرانسه معرفی می کند که البته این از لهجه او کاملا واضح است.
25 ساله و مجرد است و تحصیلات خود را در رشته تاریخ به پایان رسانده است.
چند سالی است که به جهانگردی مشغول است و از اکثر کشورهای اسلامی نیز دیدن کرده است.
از سفر یه ایران هم به گفته خودش خیلی راضی است و مهمتر اینکه دعوت ما را برای یک گپ دوستانه با روی باز می پذیرد.
- آیا خط قرمز یا قانون نانوشتهای برای روابط دو جنس در غرب وجود دارد؟
- البته محدودیتها، احترام به انسانهاست...
برای اغلب مردم، این امری بسیار زشت است که وقتی خودت همسر داری یا با کسی دوست هستی، با فرد دیگری ارتباط برقرار کنی.
- آیا در فرهنگ غربی لفظ «دوست دختر» یا «دوست پسر» لزوما به معنای داشتن روابط جنسی با یکدیگراست؟
- بله، مثلا من با دوست دخترم روابط جنسی دارم و این بخشی از زندگی مردم است؛ ما نباید حتما ازدواج کنیم.
بله، مردم روابط جنسی دارند و در زندگی ما روابط جنسی به معنای بچهدار شدن نیست و تمام دختران از قرص و دارو استفاده میکنند.
- مقایسه روابط دختر و پسر در غرب و به طور اخص فرانسه و کشورمان ایران: - در کشور فرانسه روابط خیلی خیلی سادهتر است؛همه کار برای دخترها آسانتر است چون ما میتوانیم کلی با هم صحبت کنیم و آنها آزادتر هستند؛ پس اگر یک دختر بخواهد بیرون برود، لازم نیست از پدر و مادرش اجازه بگیرد.
خیلی از آدمها، منظورم دخترها و پسرهاست، قبل از ازدواج با همدیگر زندگی میکنند و با هم روابط جنسی هم دارند: یک زندگی کامل.
ازدواج چیزی پس از این است...
خوب، شاید بتوان گفت که زمان بیشتری برای شناخت یکدیگر پیش از اتخاذ تصمیم مهم ازدواج است و هر دو زمان خوبی برای شناخت دیگری دارند.
فرض کنید اگر دختری از یک پسر خوشش بیاید، نمیتواند قدم اول را بردارد.
نمی تواند بیاید و بگوید من از شما خوشم میآید،بیا با هم باشیم و بیرون برویم...
نمیدانم اینجا چگونه است!
فکر میکنم در اینجا اگر دختری بیاید و با شما صحبت کند با خود فکر میکنید که دختر بدی است.
- نه، البته اینطور نیست؛ همکلاسی ها به عنوان مثال معمولا روابط دوستی مناسبی با هم دارند.
از طرف دیگر،همانطور که میدانی، در اسلام فرض بر این است که زنان، یا بگوییم جنس مونث، جنس لطیف هستند و باید به آنها احترام گذاشته شود؛ چنین جایگاهی برای آنان متصور است.
ضمن اینکه در اسلام گفته شده است که نباید با زنان صرفا به خاطر زنانگی و با توجه به آن برخورد کرد، آنها انسان هستند و پیش از زن بودن جایگاه انسانی دارند.
این شخصیت ویژه زن است و ما این را برابری میدانیم.
- بله، من کتابهایی درباره اسلام مطالعه کردهام.
من در کتب خواندهام که هر زنی در فرهنگ اسلامی مادر، خواهر یا فرزند دختر و چنین چیزی است.
فکر میکنم روابط خانوادگی در اسلام از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند و البته اغلب ساختار مرد سالار دارند؛ خوب من فقط میتوانم بگویم که در دین و فرهنگ من، همینگونه است.
در فرانسه، از سال 1968، که تاریخ بسیار مهمی برای ماست و حدود 35 سال از آن زمان میگذرد، موقعیت زنان تغییر کرده است و آنها وارد بازار کار و تجارت میشوند؛ امروزه تمام زنان کار میکنند تا استقلال مالی داشته باشند و توانستهاند پستهای بالای مدیریتی و برخی موقعیتهای رسمی مهم را بدست بیاورند.
- چگونه است که افراد هم پیش از ازدواج و هم پس از ازدواج با هم رابطه جنسی دارند و هیچ تفاوتی ندارد؟!
- نه هیچ تفاوتی ندارد، زیرا قبلا ازدواج یک عهد دینی و مذهبی بود، اما از آنجاییکه فرانسه کشوری لاییک است ازدواج به معنای رفتن به تالار اصلی شهر یا شهرداری است و در آنجا میگویند: شما زن و شوهر هستید؛ و بنابر این قضیه تنها در حد یک کاغذ است و اگر فردی مذهبی باشید میتوانید به کلیسا هم بروید، ولی این یک کار تشریفاتی است.
خیلی از آدمها ازدواج میکنند، مثلا من دختری را میبینم و ممکن است دو یا سه سال با هم زندگی کنیم...
البته در یک خانه و در یک زندگی کامل؛ همه چیز مثل یک زندگی زناشویی واقعی است: رابطه جنسی هم هست.
اغلب اوقات زوجها زمانی تصمیم به ازدواج میگیرند که انتظار فرزند اولشان را میکشند؛ این هم بدین خاطر است که گرفتن شناسنامه راحتتر باشد...
و خوب، برای خیلیها، ازدواج تنها یک جشن زیباست.- بله، برخی افراد، یعنی مسیحیان، مثل شما فکر میکنند؛ برای اغلب آنها، البته نه من، این مهم است که دختر اسمش عوض میشود و این را تغییر بزرگی میدانند.
اما بنظرم چیزی تغییر نمیکند.
در واقع، پیش از ازدواج با هم زندگی میکردهاید و بعد از آن هم با هم زندگی میکنید و هیچ چیز تغییری نکرده است.
- فکر میکنید خوب است که آدم دقیقا همان روابطی را که بعد از ازدواج دارد، در دوستی هم داشته باشد؟!
- بله، همانطور که گفتم ازدواج چندان اهمیت ندارد، شاید به این خاطر که ما از لحاظ مذهبی پایینتر هستیم.
می دانید دلیل اغلب ازدواجها چیست؟!
چون بعد از ازدواج اگر هر دو شاغل باشند، مالیات کمتری میپردازند.
شاید گفتن این حرف شرمآور باشد ولی خیلی از آدمها ازدواج میکنند تا مالیات کمتری بپردازند.
- فکر نمیکنید این موقعیت، منظورم داشتن روابط جنسی قبل از ازدواج است، باعث تضعیف بنیان و موقعیت خانواده میشود؟
و فکر میکنم این امر به بحرانی در غرب تبدیل شده است.
- بله البته.
در غرب آمار طلاق بسیار بالاست، برای همین برنامههایی برای حمایت از فرزندان طلاق در نظر گرفته شده است تا آنها را از تاثیرات آن مصون دارد؛ اما فکر نمیکنم این بخاطر روابط جنسی پیش از ازدواج باشد - ممکن است دلایل این طلاقها راعنوان کنید؟
- شاید به این دلیل که برخی پی میبرند که همسرشان فرد مناسب نیست، خیلی از آدمها تغییر میکنند.
- همانطور که میدانی، روانشناسان و جامعهشناسان بر این باورند که یکی از دلایل این است که چون فرد به راحتی میتواند ارتباط جنسی داشته باشد، خیلی راحت طلاق میگیرد چون میداند که دختر دیگری به آسانی یافت میشود که حتی بدون ازدواج، نیاز جنسی او را برطرف کند.
- اما این ارتباط قبل از ازدواج باعث میشود که کاملا شریکت را بشناسی.
- خوب اگر همدیگر را میشناسند، چرا پس از ازدواج، به طلاق کشیده میشوند؟!
- آه، بله...
شاید یکی از این دلایل خشونت باشد؛ خودتان میدانید که این احتمالات بسیارند، فقط شاید در کشور من طلاق راحتتر باشد.
خوب من فکر میکنم بسیاری از زنان کشور شما از زندگی خود راضی نیستند و اگر از خواسته آنان را بپرسی، خواهان طلاق هستند اما نمیتوانند.
- البته طلاق در اینجا هم هست...
- فکر میکنم خیلی مشکلتر است چون نوعی شرمندگی به همراه دارد.
- شاید مسئله شرمندگی نباشد؛ به این خاطر است که، همانطور که خودت گفتی، ما به خانواده اهمیت میدهیم و موقعیت خانواده مهم است و بنابر این طلاق گرفتن چندان خوب نیست.
- بله، نوعی فداکاری در روابط.روان شناسان معتقدند میل و کشش به جنس مخالف و برقراری رابطه با او از نظر فیزیولوژیکی یک نیاز طبیعی، فطری و روانی است.
آنها همچنین می گویند در تمام فرهنگها، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند.
تمایلات نفسانی که در صورت تعدیل، نیازهای طبیعی بشر را تأمین کرده و در صورت افسار گسیختگی حیات سالم او را مورد مخاطره قرار میدهد، نقش مهمی در این میان بازی میکند، از همین رو مهمترین این غریزهها را غریزه جنسی و میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن، می توان دانست.
اما باید به این نکته نیز توجه کرد که هر فرهنگی مرزی برای این کشش تعریف کرده است.
برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده است و عواقب این آزادیِ ارتباط نیز در آمارهای ارایه شده از افزایش میزان طلاق، فرار کودکان و نوجوانان از خانه، بی بند وباری اخلاقی و ...
کاملا مشهود است.
اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد.
واقعیت این است که در فرهنگ ایرانی اسلامیِ ما نوع ارتباط میان دختر و پسر از طریق معیارهای دینی و عرفی جامعه، ملاک اهمیت است نه قواعد و روش هایی که از سوی دیگر کشورها و فرهنگ ها قصد غالب شدن، داشته باشد.
ایده پردازی هایی که در حد حرف می مانند البته کارشناسان و جامعه شناسان بعضا نظراتی پیرامون چگونگی ارتباط میان دختر و پسر ارایه داده اند که گاهی متعارض با عرف و سنت ها است و نگرش های نسبتا جدیدی را شامل می شود.
به طور مثال ارایه شعارهایی چون آزادی روابط دختر و پسر و یا مسایلی چون همخانه بودن دختران و پسران فرهنگ خاصی است که در جوامع غربی کاربرد داشته و برای جامعه اسلامی ایران مناسب به نظر نمی رسد.
کارشناسان تربیتی می گویند که وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند و نتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد و مربیان، معلمان و برنامه ریزان نهادهای آموزشی و تربیتی نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند، جوان سرخورده سعی می کند چیزهایی را که طی سالهای زندگی از او دریغ شده است با هنجارشکنی به دست آورد.
با این حال ارزیابی های پژوهشگران علوم اجتماعی نشان داده که اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا کانون خانواده شکل نخواهد گرفت.
سن ازدواج بالا می رود، افراد نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شکل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از معضلات رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود.
علی غفاری، کارشناس ارشد یکی از مراکز پژوهشی وابسته به وزارت آموزش و پرورش در این خصوص می گوید: در حال حاضر سن بلوغ پسران به 13 سال و در مواردی حتی به کمتر از آن رسیده است و چنانچه در بدبینانه ترین نگاه، سن ازدواج پسران 28 سال محسوب شود، 15 سال فاصله تا فرصت ازدواج می تواند تبعات اجتماعی روانی زیان باری را به همراه داشته باشد.
حال سوال این است که فاصله موجود را چگونه باید پر کرد؟
آیا صرف یک رابطه قانونی و مطابق عرف می توان این نیازها را پاسخ داد؟
در کشور ما مسلما و با تایید همه جناح های اعتاقدی و سیاسی آزادی روابط دختر و پسر مقبول نیست.
در یکی از قدیمی ترین و سنتی ترین حالت پذیرش این رابطه صرفا تحت کنترل و نظارت یکی از اعضای خانواده تا منتج شدن به ازدواج، قابل قبول است.
این نگرش اعتقاد دارد که دختر و پسر باید عزم را بر ازدواج بگذارند ولی تا آن زمان با اطلاع خانواده ها و به شکلی کنترل شده با یکدیگر ارتباط داشته باشند.
یکی از راههای مشروعیت بخشیدن به روابط دختر و پسر جاری شدن خطبه عقد تحت نظارت خانواده ها است که در هر دو مورد والدین با ایفای نقش پررنگ تلاش می کنند جریان این رابطه را مدیریت کنند.
در غیر اینصورت پیامدهای ناخواسته ای چون براداری های ناخواسته یا بیماری های مقاربتی، ضایعات جبران ناپذیری را به بار می آورد.
به هر ترتیب باید این نگاه ظریف حامیانه والدین را ارج نهاد که با نگاهی به آینده نگران وضعیت فرزندان خود هستند اما...