واژه «خدمت»، مفهوم گسترده ای دارد و همه امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در برمی گیرد و به گذشت، فداکاری، ایثار و تحمّل رنج و سختی در همه این امور، خدمت و خدمتگزاری، صدق می کند.
کاری که شکل آن مفید و برخوردار از روح معنویت بوده و وسیله تقرّب به خدا باشد، در فرهنگ اسلامی خدمت نامیده می شود.
بنابراین خدمتی که مقدمه قرب الهی و در راستای رضای خدا نباشد، عبادت نیست و از اجر الهی سهمی ندارد.
پرداختحقوق مالی، اعم از خمس و زکات و سایر صدقات، مصداقی است، از مفهوم کلی کمک و مساعدت به دیگران، به عبارت دیگر اسلام که آموزههای آن با فطرت و خواست فطری انسان هماهنگی دارد، پیروان خود را به مساعدت در حق دیگران و اهتمام به رفع نیاز همنوعان فرا میخواند .
این مفهوم کلی مصادیق گوناگونی را در بر میگیرد; از جمله رفع نیاز مالی دیگران تمام دستورالعملهایی که در کتابهای فقهی برای پرداختخمس و زکات آمده و پاداشهایی که در کتابهای اخلاقی - مبتنی بر روایات - برای ادا کنندگان این حقوق و مجازاتهایی که برای ترک کنندگان این فریضه عنوان شده است، در همین چهارچوب قرار میگیرند .
قرآن کریم در دومین آیه از سوره مبارکه مائده افراد را به تعاون و همکاری با یکدیگر و راه پرهیزکاری فرا میخواند: «تعاونوا علی البر و التقوی» و نیز از رسول اکرمصلی الله علیه وآله آمده است: «هر کس صبح کند در حالی که به امور مسلمین همت نمیگمارد، از آنها نیست . هر کسی که بشنود مردی فریاد میزند و کمک میطلبد و به او کمک نکند، مسلمان نیست» همچنین امیرمؤمنانعلیه السلام به نقل از رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: «کسی که حاجتبرادر دینی خود را برآورده سازد، مانند کسی است که همه عمر، خدا را عبادت کرده است»
اهتمام به رفع نیاز دیگران - از نظر اسلام - نوعی تکلیف شاق و تحمیل به حساب نمیآید، بلکه استفاده بهینه از نعمت الهی عنوان شده است ; زیرا براساس روایتی از امام حسینعلیه السلام: «از نعمتهای خداوند، حاجتهای مردم است که نزد شما میآورند . . .»
توجه به نیازهای دیگران و تلاش برای رفع نیاز مردم، تنها به عنوان یک اصل اخلاقی عنوان نگردیده (به طوری که اگر امکان پذیر بود، چه بهتر، والا اهمیتی نداشته باشد) بلکه هرگاه کسی از این اصل مهم اخلاقی (با دستاوردهای بزرگ اجتماعی) سرپیچی کند و بی تفاوت از کنار آن بگذرد، مورد مؤاخذه و مجازات قرار میگیرد . در حقیقت رفع نیاز همنوعان، نوعی تکلیف الهی با ضمانت اجرای قرص و محکم عنوان شده است . روایات فراوانی را میتوان در این خصوص به عنوان تایید کننده آورد . به روایتی از امام صادقعلیه السلام بسنده میکنیم . حضرت فرمودند:
«هر مؤمنی که برادر دینی خود را یاری ندهد - با این که قدرت بر یاریاش را داشته باشد - خداوند او را به حال خود واگذارد و در دنیا و آخرت ذلیلش سازد»
براساس آنچه گفته شد، از دید اسلام توجه به نیازهای دیگران و اهتمام به رفع حاجتهای مردم، نه تنها اصلی اخلاقی است، یک تکلیفی اجتماعی است، مضافا این که به حاجتهای مردم بایستی به عنوان نعمتهای الهی نگریست که بر شخص وارد میشود و مبادا با دست رد زدن به سینه صاحب حاجت، نعمتخداوند را از خود سلب کرد .
از سوی دیگر عدم توجه به دیگران و کوتاهی در برابر آنها مؤاخذه و ذلت را به همراه دارد; خواری و ذلتی که در دنیاو آخرت دامنگیر شخص میشود .
مصداق کمک به دیگران
از مصادیق کمک به دیگران، رفع نیازهای مالی آنهاست، آنچه در تعالیم و آموزههای اسلام عنوان «زکات» به خود گرفته است، شکل خاص آن است، اگر چه این واژه، کل حق و حقوق مالی شخص را در بر میگیرد (خمس را نیز شامل میشود)، اما واضح است که زکات و خمس احکام جداگانهای دارند که در رسالههای عملیه به آنها پرداخته شده است . هرگاه افراد جامعه و صاحبان ثروت نسبتبه پرداختحقوق مالی خود مقید باشند (و در حقیقت آن مقدار از اموالشان که خمس یا زکات به حساب میآید، از اموال خود نشمارند، بلکه حق فقرا و بینوایان بدانند) آنگاه در جامعه فقیر و بینوایی پیدا نخواهد شد . حتی مازاد آن را میتوان برای اداره بهتر جامعه اسلامی مصرف نمود .
امام صادقعلیه السلام فرمودند: «جز این نیست که خداوند برای فقیران در اموال ثروتمندان واجبی را واجب فرمود . . . و آن زکات است» .
در قرآن کریم دهها آیه در خصوص زکات نازل شده و این دلیل بر اهمیت این فریضه میباشد، و جالب توجه و قابل تامل این که در اکثر موارد اقامه نماز و ادای این فریضه (زکات) با یکدیگر آمده است .
در سوره مبارکه توبه در برشماری ویژگیهای مؤمنان اقامه نماز و پرداخت زکات را عنوان کرده است، و در سوره مبارکه حج آمده است که مؤمنان کسانیاند که وقتی در زمین مکنت و قدرت یافتند . نماز اقامه میکنند و زکات میپردازند . گویی خداوند متعال از مؤمنان چنین انتظار دارد که وقتی در زمین به امکاناتی دستیافتند . نماز به پای دارند و زکات بدهند، به معروف امر کنند و دیگران را از بدیها باز بدارند .
خدمت عبادی علاوه بر انگیزه الهی و تقرّب به خدا، دارای شرایط زیر است:
در راه خدا باشد.
مخلصانه انجام گیرد.
خیرخواهانه بوده و فاعلش، نیّت و هدف خیر داشته باشد.
داد و ستد و به منظور به دست آوردن مال و منال و شهرت و مقام نباشد.
همکاری بر اثم و گناه نباشد.
از منّت و آزار مبرّا باشد.
خدمت شوندگان، افراد شایسته خدمت باشند، گرچه متوجه خدمتِ خدمتگزار نباشند و ... .
چنین خدمتی از ارزش و اهمیت بسزایی برخوردار است و حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:
«احسن الصنائع ما وافق الشرایع»[1]
بهترین احسانها و خدمات، آن است که موافق با شریعت ها (و طبق شرایط و موازین دینی) باشد.
محدوده خدمت
همانطور که ذکر شد، یکی از شرایط خدمت آن است که افراد خدمت شونده، شایسته خدمت باشند، در اینجا این سؤال مطرح است که آیا دایره خدمتگزاری آنقدر وسعت دارد که غیر مسلمان را نیز شامل می شود، یا اختصاص به مسلمانان و مؤمنان دارد؟ به عبارت دیگر، آیا از نظر اسلام، خدمت در هر جا و به هر کس، پسندیده و مورد ستایش است؟ یا خدمت مسلمانان و مؤمنان به یکدیگر و در جامعه اسلامی دارای ارزش و اهمّیّت است؟
از نظر اسلام، خدمت به همه مردم و نوع بشر عملی شایسته است و غرض اولیای گرامی اسلام در خدمتگزاری، تنها مؤمن یا مسلمان نیست؛ بلکه نوع بشر را شامل می شود. چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و اله می فرماید:
«رأس العقل بعد الدین التودد الی الناس و اصطناع المعروف الی کل بر و فاجر»[2]
پس از دین (و ایمان به خداوند)، بشر دوستی و نیکی به مردم، اعم از درستکار و گناهکار، سرآمد تمام کارهای عاقلانه است.
واژه «خدمت»، مفهوم گسترده ای دارد و همه امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در برمی گیرد و به گذشت، فداکاری، ایثار و تحمّل رنج و سختی در همه این امور، خدمت و خدمتگزاری، صدق می کند.
کاری که شکل آن مفید و برخوردار از روح معنویت بوده و وسیله تقرّب به خدا باشد، در فرهنگ اسلامی خدمت نامیده می شود.