طبقه بندی مشکلات نوجوانان وجوانان وروشهای بررسی آنها می توان مشکلات نوجوانان را به پنچ دسته تقسیم نمود :
اختلال درتصویر بدنی
2.بحران خودشناسی
3.مشکل اجتماعی شدن
4.مسئله جنسی
5.بیماریهای روانی
با انجام چند تحقیق در زمینه مشکلات جوانان ایران مسائل آنان به صورت زیر طبقه بندی می شود:
1.دشواریهای مالی
2.دشواریهای تحصیلی
3.دشواریهای ناشی از تعارض گذشته و روزگار کنونی
4.دشواریهای ناشی از مناسبتهای خانوادگی
5.دشواریهای ناشی از تمایلات جنسی
6. اعتیاد در جوانان
7. دشواری ایام فراغت
8. اضطرابها ونگرانیها
روشهای بررسی مشکلات : برای تحقیق وبررسی مشکلات نوجوانان می توان از روشهای مختلفی استفاده کرد که ذیلا به برخی از این روشها اشاره ای می شود:
مطالعات مردم شناسی : در این گونه مطالعات شیوه زندگی در جوامع مختلف مورد بررسی قرار می گیرد که محقق به مشاهدات خویش وبر اطلاعات افرادمحلی متکی است
تحقیقات تاریخی : در این تحقیقات به بررسی منظم حقایق می پردازند ومدارک واطلاعات مربوط به یک موضوع را جمع آوری می کنند که این نوع بیشتر به اسناد تاریخی متکی است
مطالعات موردی: مطالعه ای همه جانبه از سوابق وضع فعلی وعوامل محیطی موثر در یک فرد یا یک گروه است مانند مطالعه پیاژه در رشد ذهنی کودکان
مطالعات همبستگی: بررسی دو خصیصه وحالت در دو گروه وتعیین میزان ارتباط آنهاست .میزان ارتباط دومتغیر مانند روابط خوب خانوادگی وسازگاری رابیان می کند اگر دو متغیر دارای ارتباط کامل باشند ضریب همبستگی 1+ است . همبستگی صفر نمایانگر عدم ارتباط کامل است
مطالعات تجربی : یک طرح دقیق در شرایط کنترل شده اجرا می شود و نتیجه آن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار می گیرد در مطالعات معمولا دو گروه شرکت دارند که در یکی از گروهها ،طرح تجربی به کار می رود دو گروه دیگر به عنوان گروه گواه مورد آزمایش قرار نمی گیرد نتایج حاصل از دو گروه آزمایش و گواه با یکدیگر مقایسه می شوند .
تحقیقات توصیفی : به توصیف دقیق حقایق و بیان خصوصیات دسته ای خاص یا موضوع مورد علاقه محقق می پردازد و شامل بررسی عقاید عامه و نیازها و خصوصیات یک گروه می شود تحقیقات توصیفی معمولا به دو صورت انجام می پذیرد : الف – تحقیقات پیمایشی ب- تحقیقات مشاهده ای
تحقیقات مربوط به رشد: برای بررسی الگوهای رفتاری و خصوصیات مربوط به رشد یا تغییراتی که در اثر گذشت زمان ایجاد می شود . مطالعه مربوط به رشد مستقیما طبیعت رفتار و میزان تغییرات آن را در نمونه ای از کودکان یا نوجوانان در مراحل مختلف رشد بررسی می کند .
بحران بلوغ : فرآیند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است . استانلی هال که به پدر روانشناسی بلوغ معروف است این مرحله را دوران طوفان و فشار می نامد
نوجوانی با تغییرات بیولوژیکی آغاز می شود این تغییرات در دختران در سنین 9 تا 12 سالگی و در پسران از 11 تا 13سالگی بروز می کند . تغییرات بیولوژیکی با افزایش وزن و طول ناگهانی قامت همراه است . رشد سریع بدنی در این دوره تحت تاثیر هورمونهای غدد درونریز مخصوصا غده هیپوفیز قرار دارد . ترشح سریع غده هیپوفیز سایر غدد مانند غده آدرنال غده تیروئید غدد جنسی را فعال می کند . رشد بدنی 3 تا 4 سال طول می کشد و اوج آن در پسران 14 سالگی است طی این دوره 15 تا 20 سانتیمتر بر قد و 20 تا 25 کیلوگرم بر وزن نوجوان اضافه می شود
در تاریخچه روانشاسی دو جریان فکری در زمینه تحول بلوغ وجود داشته است :
جریان اول : رشد را پدیده ای مداوم و پیوسته می داند براساس این نظریه رشد امری پیوسته است که از کودکی شروع می شود و ادامه می یابد . رشد گاهی سریع و گاهی کند است و نمی توان برای آن خصوصیات مشخصی را تعیین کرد . برطبق این نظریه دوره بلوغ دنباله رشد دوران است ولی آهنگی سریعتر دارد .
جوانانی که اطلاع قبلی از تحول بلوغ نداشته باشند و تنها شایعات وکنایات مبهمی در این باره شنیده باشند نه تنها آشفته و پریشان می گردند بلکه غالبا وحشت می کنند . اگر والدین روش سکوت را انتخاب کنند ، تحولات بلوغ برای دختر و پسر بصورت عملی ترسناک جلوه می کند و باعث ترس و گاهی کناره گیری می شود و در نهایت به اعتماد و اطمینان بین نوجوان و والدین صدمه می زند .
بحران هویت: زندگی آرام و بی دغدغه کودکی با فرا رسیدن دوران بلوغ به یکباره دگرگون می شود . ابتدا نوجوان تصویر ذهنی خاصی از بدن خویش پیدا می کند این تصویر ذهنی با تصویری که فرد از خود در آینه می بیند متفاوت است و شامل برداشت جسمانی همراه با خصوصیات روانی می شود
تحول بلوغ ، تصویر ذهنی از بدن و هویت شخصی نوجوان را تهدید می کند . نوجوان با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و قبول تحولات بلوغ می خواهد هویت خویش را از نو بازسازی کند .
در بحران هویت نوجوان شدیدا دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است بصورتی که نمی تواند جنبه های مختلف شخصیت خویش را در یک خویشتن قابل قبول سازمان دهد .
پدر و مادر اولین کسانی هستند که زیر بنای شخصیت سالم یک نوجوان را می گذارند . در خانواده های عادی ارتباط نادرست از عوامل عمده مشکلات نوجوانان است .
مناسبت و ارتباط با دوستان
نوجوانان به رفاقت ودوستی با همسالان اهمیت فراوانی می دهند و از زندگی مشترک با آنان لذت می برند اجتماع نوجوانان محیطی را فراهم می سازد که در شخصیت هر یک از آنان اثر عمیق خواهد داشت . گروه همسالان دارای قدرت زیادی است و می تواند اعضاء گروه را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
یک جوان تازه بالغ نسبت به دوستان خود وفادار است و هر گونه حمله ای به آنان بوسیله والدین خشم او را بر می انگیزد .دوستی ها در دوره نوجوانی بر اساس یک نیاز اجتماعی و برای ایجاد روابط سالم و سازنده است .شخصیت اجتماعی نوجوان در حال شکل گرفتن است و بر این اساس رفاقت ها نقش عمده ای را در اجتماعی شدن آنها ایفا می کند .
تحول ارزشها به قرن حاضر را دوران تزلزل ارزشها نامیده اند . در جوامع کنونی مفاهیم ارزشی اعتبار خود را از دست داده اند مفاهیمی از قبیل آزادی عدالت اجتماعی و برابری انسانها مورد تعبیر و تفسیرهای مختلف قرار گرفته و در بعضی موارد به ضد خود تبدیل شده است .
به نظر دبس نظام ارزشها در مجاورت دنیای علم و اطلاع در جوانان پایه گذاری می شود و به تنظیم رفتار و مشخص نمودن عقاید آنان کمک می کند .
با توجه به این که گروه هم سن برای نوجوان ایجاد امنیت می کند و سپری در برابر حملات بزرگسالان است فرهنگ خاص را عرضه می کند هر گونه اقدام نابجای والدین نوجوان رابیشتر به طرف همسالان می کشد شناخت مرحله رشد و آگاهی از نیازهای این دوره همراه با ارتباطی صحیح و باز و فضایی توام با احترام و اعتماد می تواند به والدین اعتبار ببخشد و آنان را در برابر گروه هم سن قرار ندهد .
نوجوان تمام روابط و باورهایی را که در دوران کودکی بدون چون و چرا پذیرفته است مورد پرسش وتردید قرار می دهد و سعی می کند با توجه به شخصیت شکل پذیر و استقلال جوی خود نظامی از ارزشها درباره زیبایی حقیقت قدرت ودین بدست آورد .
به نظر اشپرانگر هر دسته از ارزشها با یکی از انواع شخصیتی که در این دوره قرارمی گیرد سازگار است . برخی از جوانان به ارزشهای هنری تمایل دارند و نیروی خود در این راه صرف می کنند و دسته دیگر به علوم و مسائل نظری گرایش دارند و بعضی به مسائل اجتماعی و سیاسی متمایلند .
اشپرانگر شخصیتها را بنا بر علائق و زمینه انفعالی و واکنش ذهنی به شش دسته تقسیم می کند :
اول : تیپ نظری یا اندیشمند سوم : تیپ : زیبایی پسند یا زیبایی گرا
دوم : تیپ اقتصادی یا سودگرا چهارم : تیپ اجتماعی یا مردم گرا
پنجم : تیپ مذهبی ششم : تیپ سیاسی
با توجه به انواع شخصیت ها ارزش ها به شش قسم یعنی : 1- ارزشهای نظری 2- ارزشهای اقتصادی 3- ارزشهای زیبایی 4- ارزش های اجتماعی 5- ارزشهای مذهبی 6- ارزشهای سیاسی تقسیم می شوند .
هر فردی بر اساس نوع شخصیتی که دارد به یک دسته از ارزشها بیش از ارزشهای دیگر اهمیت می دهد و در نتیجه محور و مبنای عمل و رفتار او را تشکیل می دهد .
ارزشها بین جوانان با بزرگسالان متفاوت است در یک بررسی از 1000 دانش آموز دبیرستان در تهران که نسبتا مرفه بودند سؤال شد که تا چه اندازه با این اشعار موافقت دارند و تصور می کنند که پدر و مادرشان با آنها موافق هستند مثلا شعر:
« تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز