روانشناسی رشد روانشناسی رشد شاخهای از علم روانشناسی است که به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد میپردازد و از رشتههای مختلف زیستشناسی، جامعهشناسی، تعلیم و تربیت و پزشکی کمک میگیرد.
اگر چه روانشناسی رشد به تمام مراحل زندگی انسان از تولد تا مرگ میپردازد، اما بر کودکی و نوجوانی تأکید دارد.
روانشناسان رشد در پی آن هستند تا چگونگی رشد انسان را در طول زمان تعیین کنند، برای تحقق این هدف روانشناسان رشد، رفتار افراد را در سنین مختلف به دقت مورد مشاهده قرار میدهند.
از سوی دیگر روانشناسان رشد به تبیین رشد میپردازند که در آن دو الگوی عمومی و اختصاصی را مد نظر دارند.
سومین هدف روانشناسی رشد این است که حاصل مطالعات توصیفی و تبیینی خود را در مورد رشد در جهت مثبت رشد انسان به کار بگیرد و رشد انسانها را به حداکثر برساند.
این جنبه کاربردی رشد خصوصاً به کودکان و نوجوانانی که به دلایلی دچار نارسایی در رشد شدهاند، میپردازد.
مقدمه: روانشناسی دانش جذابی است.
اگر چه از تأسیس آن توسط ویلهلم وونت (دانشگاه لایپزیک آلمان) در سال 1879 بیش از 125 سال از عمر آن نمیگذرد، اما در این سالها مطالعات علمی نظریه پردازان بزرگ و تحقیقات آنها این دانش جوان را به عنوان یکی از کاربردیترین علوم انسانی درآورده است.
امروزه کمترین جایی سراغ داریم که روانشناسی در آن نفوذ نکرده باشد روانشناسی در محدوده زیادی به فعالیت میپردازد.
و بر اساس آن نظریه پردازان مختلفی در حوزه مطالعاتی مورد نظر خود، به دستهبندی و ارائه تئوریهایی پرداختند که اگر بعضی از تفاوتهای عمده و جدّی این نظریه های را به کناری نهیم، خواهیم دید که هر یک گوشهای از مسائل و مشکلات انسانی را پاسخ دادند و یا به توجیه و تبیین (بیان چگونگی پدیدآیی) واکنشها و رفتارهای مختلف در موقعیت و زمانهای گوناگون پرداختهاند.
تلاش روانشناسی در جهت تبیین سازگاری انسان با محیط است.
بطور مثال روانشناسی رشد تلاش میکند تا سازگاری مرحلهای در انسان را توضیح دهد.
بدین معنی که براساس مطالعات علمی انجام شده تشریح میکند که یک کودک 5 ساله چگونه محرکهای اطراف را ادراک میکند و دارای چه توانمندیهای شناختی است.
و آنگاه که این کودک به یک نوجوان تبدیل میشود چه تحولی ایجاد میشود؟
و دارای چه توانمندیهایی میشود؟
و چگونه خود را با محیط اطراف سازگار میکند؟
امروزه کمتر علمی مانند روان شناسی سراغ داریم که در بسیاری از مسائل انسان نظریه های اساسی و کاربردی داشته باشد.
روان شناسی در تمامی امور انسان از رشد گرفته تا یادگیری ، از آموزش و پرورش تا درمان بسیاری از مشکلات رفتاری نظرات بسیار جالب و کاربردی دارد.
از استخدام کارکنان در یک مؤسسه تا پرتاب سفینه های فضایی نظر متخصصان روان شناسی اهمیت بسیاری پیدا کرده است.
روان شناسی رشد به بررسی ویژگیهای شناختی ، هیجانی و اجتماعی افراد در سنین مختلف می پردازد و مطالعات آن این اطلاعا ت را به ما می دهد که در هر سن فرد چگونه با محیط خود سازگار می شود و در هرمقطع سنی دارای چه توانمندیهایی است همچنین روان شناسی رشد اصول اساسی حاکم بر رشد و تحول را مورد بررسی قرار می دهد.
روان شناسی رشد به همه دوران زندگی انسان ارتباط دارد اما بیشترین توجه خود را به کودکی و نوجوانی داشته است.
ما در این مبحث ابتدا به بیان اصول اساسی حاکم بر رشد می پردازیم آنگاه نظریه های معروف در روان شناسی رشد از جمله نظریه رشد شناختی پیاژه، نظریه رشد روانی اجتماعی اریکسون ، روانی جنسی فروید ،نظریه یادگیری مشاهده ای بندورا و رفتار گرایی اسکینر را به اختصار توضیح خواهیم داد.سپس ویژگیهای انسان را از نظر شناختی ، هیجانی و اجتماعی را در سطوح کودکی و نوجوانی معرفی می کنیم .در پایان با تاکید به دوره نوجوانی مواردی چون هویت و نفش جنسیتی، نوجوان وخانواده، نوجوان و همسالان، افت تحصیلی و مشکلات رفتاری همچون افسردگی،خودکشی و مصرف موادمخدر به اختصار بررسی خواهیم کرد.
تعریف روان شناسی رشد: روان شناسی رشد ، علمی است که جریان تحولات و تغییرات(کمی و کیفی) جسمی ، ذهنی ، عاطفی و عملکرد فرد را در طول عمر از لحظه تولد (از لحظه انعقاد نطفه) تا هنگام مرگ مطالعه می کند.
” اصول روان شناسی رشد “ 1.
رشد جریانی مرحله ای و پیوسته است: رشد پیوسته است ونه ناپیوسته .
مراحلی که برای رشد اشاره می شود جدا از هم نیستند بلکه مانند یک خطی از یک نقطه شروع و بدون تمایز ادامه می یابد .
تقسیم بندی دوره های مختلف زندگی بر اساس نوع دیدگاه و زمینه های مطالعاتی در رشد صورت می گیرد.
به طور مثال پیاژه رشد ( تحول شناختی ) انسان را در چهار مرحله و تا پایان 16 سالگی ، اریکسون رشد روانی – اجتماعی انسان را از تولد تا پایان عمر و در 8 مرحله مطرح می کند.
به طور کلی وباتوجه به ویژگیهای مشترک و تکالیف یکسان انسان در دوره های مختلف سنی می توان رشد انسان را در 9 مرحله یا دوره مطرح کرد .
سنینی که برای هر کدام از مراحل اشاره می شود صرفا" تقریبی است.
1) پیش از تولد انعقاد نطفه تا تولد 2) شیر خوارگی تولد تا دو سالگی 3) کودکی 1 دو تا شش سالگی 4) کودکی 2 شش تا دوازده سالگی 5) نوجوانی دوازده تا بیست سالگی 6) جوانی بیست تا سی سالگی 7) میانسالی سی تا پنجاه سالگی 8) پختگی پنجاه تا شصت و پنج سالگی 9) پیری شصت و پنج سالگی به بعد .
2.رشد دارای الگوهای قابل پیش بینی است: (الف- قانون سری – پایی ب- قانون مرکزی- پیرامونی) بر اساس قانون سری – پایی رشد انسان ابتدا از سر شروع و در نهایت در پا خاتمه می یابد.
کودک تازه متولد یافته ابتدا در سر رشد میکند و بعد از رشد گردن می تواند سر خود را نگهدارد.
وبعد ا رشد عضلات شانه ،شکم و کمر است که می تواند بخزد و بنشیند.
آنگاه که رشد کافی در عضلات پا را کسب کرد قادر به ایستادن و سپس راه رفتن می شود.
3.
تفاوت های فردی در رشد: تنوع زیادی از نظر رشدی درمیان افراد وجود دارد.
این اصل به مفهوم تفاوتهای فردی در میان انسان اشاره می کند همچنانکه می دانیم ویژگیهای ژنتیکی هر انسان منحصر به فرد می باشد لذا هر فرد با توجه به همان و یژگیها و تاثیر محیط می تواند شکل واحدی در رشد داشته باشد با همه اینحال برای راحتی در تحقیقات و ارائه الگو به یک سطح در رشداشاره می شود که ما باید در تعمیم دهی دچار خطا نشویم و این نکته را در نطر بگیریم همیشه یک فرد دارای ویژگیهای مخصوص به خود می باشد اگر چه در خیلی از ویژگیها با گروه خود مشترک باشد.
1) نباید انتظار داشت تمام کودکان یک سن مشابه ، شیوه رفتار معینی داشته باشند.
2) تفاوتهای فردی،اعتبار و مسئولیت ویژهای برای هر فرد ایجاد می کندو به او وجود مستقل می بخشد.
3) برای تربیت کودکان نمی توان از روش های مشابه استفاده کرد.
تنوع زیادی از نظر رشدی درمیان افراد وجود دارد.
4.
رشد دارای ابعاد مختلف و فرایندی پیچیده است.
1) رشد حسمی و حرکتی 2) رشد روانی(شناختی ،عاطفی،اجتماعی،اخلاقی) .
5.
دوره های حساس در رشد: تغییرات محیط بیشتر ین تاثیر کمی را زمانی بر ویژگی دارند که درحال سریعترین تغییر خود باشد و کم ترین تاثیر در ویژگی در زمان کمتر تغییر آن است .
این اصل به مفهوم وجود دوره های حساس در زندگی اشاره دارد مانند رشد قد در زیر یکسال و وجود امکانات محیطی از جمله تغذیه مناسب می تواند در افزایش آن تاثیر داشته باشد.
6.
هرگونه وقفه ای که در تداوم رشد بوجود آید معمولاً به عوامل محیطی مربوط است : رشد معمولاً با همان سرعتی که شروع شده پیش می رود .
کودکانی که زود به حرف می آیند و یا زود به راه می افتند معمولاً و احتمالاًدر مقابل با کودکانی که دیر به حرف می آیند و یادیر به راه می افتند در بزرگسالی با هوش ترند .
7.
وراثت و محیط هردو در رشته تاثیر دارند : تحقیقات روانشناسان رشد نشان داده است که وراثت ( آمادگیهای ارثی که از طریق ژن به فرزندان انتقال می یابد ) و محیط ( فراهم بودن امکانات لازم جهت افزایش توانمندیهای کودک ) می تواند در وضعیت آیند ه کودک تاثیر داشته باشد .
محیط را می توان به طبقات زیر تقسیم کرد: الف) محیط فرهنگی و اجتماعی: در هر جامعه ای سنت ها،باور ها نگرشهاو بطور کلی فرهنگ خاصی حاکم است.
در آن فرهنگ برای اینکه فرد به عنوان عضو جامعه پذیرفته شود ،خانواده وسایر اعضای جامعه تلاش می کنند در پرورش وی ارزشها و باورهای جامعه را لحاظ کنند و بر اساس فرهنگ حاکم بر جامعه ی خود به تربیت فرزندان بپردازند.
بطور مثال در بعضی از جوامع توجه به فردیت باعث تربیت افراد مستقل می شود و یا در بعضی دیگر از فرهنگ ها روح همکاری و جمع گرایی به عنوان یک اصل پذیرفته شده و رفتارهای متناسب با آن مورد توجه و تشویق قرار می گیرد.
به نظر بسیاری از روان شناسان ، فرهنگ و جامعه باعث نوعی نگرش در آموزش و پرورش شده ، باعث ایجاد تبعیض در رشد شناختی کودکان و نوجوانان می شود .
به عنوان نمونه انتظار پیشرفت در ریاضیات و مهندسی برای پسران و شغل های متناسب با آن و انتخاب اسباب بازیهای متناسب با جنسیت باعث نوعی نگرش سوگرانه شده و بالطبع در رشد توانمندیهای آنها تاثیر مستقیم می گذارد.
ب) محیط اقتصادی: کودکی که متولد می شود با توجه به وضع اقتصادی والدین از امکانات و محرکهایی برخوردار است .
روشن است چنانچه وضعیت اقتصادی خانواده و جامعه در سطح بالایی باشد کودک و نوجوان از حداکثر امکانات محیطی ، چه در محیط خانواده و چه در مدرسه برخوردار خواهد بود.این افراد به لحاظ فضای زندگی،وسایل بازی و محرکهای مناسب جهت پرورش قوای حسی از تحریکات مناسبی برخوردار هستند.
پ) محیط خانوادگی: نوع ارتباط والدین با همدیگر و همچنین چگونگی تعامل آنها با فرزندان می تواند در چگونگی شکل گیری شخصیت تاثیر بسزایی داشته باشد.یکی از بحث های مهم در روان شناسی رشد کودک و نوجوان ، نحوه ارتباط والدین است .
به طوری که در اکثر نظریه های رشد کودک و نوجوان ، به اهمیت رفتار والدین توجه شده است.رفتار والدین با فرزندان چه خشن و چه محبت آمیز ، چه منع کننده باشد و چه اورا آزاد بگذارند غالبا مطابق الگوی فرهنگی خاص که در آن جامعه قرار دارد انجام می گیرد.عواملی متعدد در محیط خانوادگی می تواند در رشد کودک و نوجوان تاثیر بسزایی داشته باشد که اهم آن عبارتند از : • شیوه های تربیتی یا روشهای فرزندپروری • وضع اقتصادی خانواده • تعداد افراد خانواده • وضع روان شناختی والدین • تحصیلات والدین • پذیرش فرزند • نگاه والدینی • روابط برادران و خواهران عوامل اشاره شده در رشد کودک و نوجوان بسیار با اهمیت می باشد.
خانواده ای که از لحاظ اقتصادی در سطح مطلوبی باشد،والدینی که از تحصیلات بالایی برخوردار باشند،نگاه مسئولیت پذیر در والدینی،پذیرش بدون قید شرط بدون توجه به ناتوانیهای فرزند و...
محیط مطلوبی را برای رشد همه جانبه کودک و نوجوان ایجاد می کند.
” طبقه بندی نظریه های رشد ” 1.
نظریه های زیستی: نظریه های زیستی تلاش می کنند عوامل زیستی در رشد و تحول مورد بررسی قرار دهند .
نظریه های زیستی هال و گزل بر اساس همین نظریه است.
2.
نظریه های شناختی:این دسته نظریه پردازان علاقه مند به بررسی ماهیت شناخت و جنبه های مختلف آن در انسان است.در این گروه نظره پردازان مانند پیاژه ، برونر ، و نظریه پردازش اطلاعات قرار دارند.
نظریه های یادگیری: به یادگیری اطلاعات و رفتار،اعم از اجتماعی و غیر اجتماعی تکیه دارند.
در این گروه نظریه های چون شرطی سازی پاسخگر ، شرطی سازی کنشگر و یادگیری اجتماعی بندورا چگونگی رشد انسان را در دوره های مختلف زندگی بحث می کنند.
نظریه های روانکاوی: به تحلیل حالات عاطفی و تاثیر آنها بر رفتار انسان توجه دارد.نظریه های روانی- جنسی فروید و روانی- اجتماعی اریکسون در در نظریه رشد یا تحول شناختیاین گروه قرار دارند.
” نظریه رشد شناختی پیاژه ” پیاژه کنش متقابل یا تعامل بین جاندار و محیطی که در آ ن زندگی می کند نقش اساسی زندگی در نظریه پیاژه تعاملی خلاق است که بدون وقفه بین جاندار و محیطدارد.
این تعامل یا مبادله بین شخص و محیط به دو صورت انجامزندگی او در جریان می یابد.
میگیرد : یکی برونی است که سازگاری نام دارد،و دیگری درونی است که سازمان نامیده شده است.
”سازگاری” -- و-- ”سازمان” سازمان به این مطلب اشاره می کند که اعمال ذهنی پراکنده و نامرتبط نیستند ، بلکه آنها با یکدیگر هماهنگی کامل دارند.
سازگاری و سازمان جدا از یکدیگر نیستند و مکمل یکدیگر به حساب می آیند.
سازگاری جنبه برخورد و سازش با محیط را در تعامل بین فرد و محیط نشان می دهد.
فرایند سازگاری به دو صورت جذب: جذب مستلزم بروز پاسخی است که از پیش کسب شده جذب و انطباق انجام می گیرد.
انطباق:انطباق یعنی تغییر پاسخها بنا به خواستهای محیط.
برونسازی است.
"درونسازی مراحل رشد شناختی از دیدگاه پیاژه ” ژان ویلیام فریتز پیاژه (Jean William Fritz Piaget) روانشناس، زیستشناس، منطقدان، و شناختشناس سویسیست که به خاطر کارهایش در روانشناسی رشد و شناختشناسی شهرت یافتهاست.ژان پیاژه در سال ۱۸۹۶ در نوشاتل سوئیس به دنیا آمد.
در کودکی مجذوب زیستشناسی بود و پرنده، صدف و فسیل جمع میکرد.
در ده سالگی یک مقالهٔ علمی دربارهٔ گنجشک زالی که در پارک دیده بود نوشت که منتشر شد.
در نوجوانی به طور داوطلبانه بهعنوان دستیار در موزهٔ تاریخ طبیعی محلّهٔ خود مشغول به کار شد.
او متخصص نرمتنانشد و تا قبل از بیست و یک سالگی چندین مقاله دربارهٔ آنها نوشت.
کارورزیها و علاقهٔ او به زیستشناسی در نظریهٔ روانشناختی او تأثیر گذاشت.
مفاهیم سازماندهی، تطابق و تعادل جویی همگی متأثّر از مفاهیم زیستشناختی بود.
پیاژه در سال ۱۹۱۸ دکترای خود را در علوم طبیعی کسب کرد ولی مطالعات و علائق او عمدتاً در زمینهٔ مذهب، فلسفه، زیستشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی بود.
با تحقیقات کوتاه مدّتی که در آزمایشگاهها و کلینیکهای اروپا انجام داد علائق خود را در روانشناسی دنبال نمود.
دو واقعه در زندگی حرفهای پیاژه اهمیت بسیاری دارد.
هنگامی که مشغول مطالعهٔ روانشناسی بود در آزمایشگاه بینه که مبدع آزمون جدید هوشی بود کار میکرد.
پیاژه قراربود شاگردان مدرسه را در پاریس با سوالات تستی بیازماید.
این کارِ ظاهراً ملال آوری بود تا آنکه پیاژه متوجّه فرآیند پاسخگویی کودکان شد.
او غالباً بیشتر علاقهمند به نحوهٔ استدلال آنان در مورد پاسخهای نادرست بود تا علّت درست جوابدادن آنها.
از آزمودنیهای خردسال خود درمورد نحوهٔ تفکرشان سوال میکرد و بر اساس نتایج آن «روش بالینی» را ابداع کرد که بعدها در مطالعاتی که در مورد کودکان انجام داد از همین روش استفاده کرد.
دومین واقعهٔ مهمّ زندگی حرفهای پیاژه مجموعه مطالعاتی بود که با کمک همسرش والنتاین چتنی دربارهٔ فرزندانش انجام داد.
مشاهدات دقیق آنها دربارهٔ لوسین، ژاکلین و لورنت، مبتکرانه و بسیار دقیق بود.
در همگی این مشاهدات نشانه و اثر آموزشهای اولیهٔ پیاژه به چشم میخورد و همگی درحال حاظر با ارزشند.
پیاژه برای پیریزی برنامهٔ مطالعهٔ کودک در مؤسسهٔ ژان ژاک روسو در ژنو و تدریس در دانشگاه نوشاتل به سوئیس بازگشت.
او سراسر زندگی حرفهای خود را در ژنو گذراند و برنامهای طولانی مدّت و مولّد برای پژوهش و نوشتن ترتیب داد.
مطالعات تجربی بیشماری درمورد تفکر، زبان، ادرا و حافظهٔ کودکان انجام داد.
علاوه بر انجانم تحقیقات پایه وقت زیاد را صرف بهکاربستن نظریهٔ رشد در روشهای تربیتی کرد.
وقتی پیاژه درسال ۱۹۸۰ مرد از خود میراثی و باارزش به جا گذاشت.
در سراسر جهان کارهای عمدهای که در زمینهٔ روانشناسی رشد انجام میگیرد همچنان در حول و حوش عقاید اوست مرحله حسی و حرکتی (از تولد تا دو سالگی): جهان را از راه حواس و فعالیتهای حرکتی کشف می کند.
درک مفهوم بقا شی-شناخت علت و معلولی از جمله مفاهیمی است که کودک قادر به کشف آن می شود.
مرحله پیش عملیاتی (از دو تا هفت سالگی): به تدریج تفکر نمادین ظاهر می شود.
خودمحور-عدم توانایی طبقه بندی اشیا و امور بر حسب قوانین منطقی از ویژگیهای کودک در این دوره است.
مرحله عملیات عینی (از هفت تا یازده سالگی) کودکان به طور کاملا منطقی می اندیشند ، اما بر حسب امور عینی و محسوس نه انتزاعی و مجرد.
کودک در این دوره از توانایی طبقه بندی-درک مفاهیم عدد وکار کردن با اعداد را برخوردار می شود.
همچنین قادر است مفاهیمی چون حجم،مساحت،زمان،فاصله را درک کند.
مرحله عملیات صوری (از یازده تا پانزده سالگی) نوجوان می تواند استدلال فرضیه ای-قیاسی داشته باشد و به آنچه موجود نیست بیندیشد.
"عوامل موثردر رشد از دیدگاه پیاژه" 1.
رسش یا پختگی: بسیاری از تعییرات در انسان انجام می گیرد که مستقل از محیط و صورت برنامه از پیش تعیین شده در انسان صورت می گیرد.
مانند آمادگی اکثر کودکان در سن حدود 9 تا 12 ماهگی برای راه رفتن و سخن گفتن .
محیط: پیاژه اعتقاد دارند که رشد انسان در اثر کنش متقابل با محیط شکل می گیرد .
لذا چنانچه محیط اجتماعی کودک از لحاظ در اختیار بودن محرکهای مورد نیاز رشد غنی باشد ، فرد راحت تر و زودتر به توانمندیهای شناختی می رسد.
تعادل یابی: به اعتقاد پیاژه رشد انسان در اثر اعمالی چون درونسازی و برونسازی شکل می گیرد .
و برای این منظور ایجاد عدم تعادل شناختی که در اثر برخورد با یک موقعیت جدید ایجاد می شود و عدم کارآیی ساخت شناختی در پاسخ گویی به آن موقعیت ، باعث فعالیت شناختی وبالطبع نغییر ساخت شناختی و ایجاد تعادل در فرد می شود.
نگرش های فرهنگی و اجتماعی: همچنانکه ذکر شد انسان در اثر تعامل بامحیط تحول پیدا می کند .
نگرشه و نوع برخوردها در اجتماع و خانواده در چگونگی این تحولات تاثیر خواهد داشت.
نظریه رشد روانی – جنسی فروید فروید اعتقاد داشتند انسان از بدو تولد با دو غریزه زندگی و مرگ پا به دنیا می گذارد .
انسان طی مراحل مختلف زندگی خود به دنبال کسب لذت است.
به اعتقاد ایشان شخصیت انسان طی 5 مرحله شکل می گیرد: 1.
مرحله دهانی (تولد تا یک سالگی): کودک در این مرحله از طریق لب و دهان به دنبال کسب لذت است .عمده فعالیت های کودک در این مرحله مکیدن و گاز گرفتن است.
مرحله مقعدی (یک تا سه سالگی): از حدود یک سالگی به بعد کودک از طریق نگهداری و دفع مدفوع خود لذت می برد.
در این مرحله آموزش توالت و احساسات ناشی از دفع یا نگهداری مدفوع از اهمیت بالایی برخوردار است.
مرحله آلتی (سه تا شش سالگی): به اعتقاد فروید کودکان در این مرحله از طریق دستمالی آلت تناسلی خود کسب لذت می کنند.
در این مرحله مسئله عمده روانی به اعتقاد فروید تعارض ادیبی است که برای کودکان ایجاد می شود.
به اعتقاد 4.
مرحله نهفتگی (شش تا دوازده سالگی) 5.
مرحله تناسلی (دوازده سالگی به بعد) روان شناسی رشد کودک (Child Psychology) نگاه اجمالی بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است.
دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایهریزی شده و شکل میگیرد.
امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی ، عاطفی ، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد.
این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایهگذاری و شکل میگیرند.
اهمیت روان شناسی رشد کودک روان شناسی رشد کودک اهمیت خود را از کودک میگیرد، چرا که دوران کودکی انسان اهمیت فوقالعادهای دارد.
شاید نگاهی به دوران کودکی انسان و توانائیهای نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات اهمیت این دوران را آشکارتر سازد.
نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانیترین زمان را نیاز دارد که قابلیتها و توانائیهای خود را پرورش و آشکار سازد.
در واقع انسان حدود 18 سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با اهمیتی در زندگی انسان است.
از طرف دیگر ، نوزاد انسان با کمترین تواناییها و امکانات (نظیر بازتابها) به دنیا میآید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد (برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود میایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمیتواند سر خود را راست نگه دارد).
ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال میشود، ولی این مراقبت بدون آگاهی ، دانش و آموزش شیوههای فرزندپروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع (زمان طولانی رشد کودکی و شیوههای صحیح فرزندپروری) ناشی میشود.
اهداف روان شناسی رشد کودک روان شناسی رشد کودک به عنوان یکی از زیرمجموعههای «روان شناسی رشد» با هدف نگاه دقیق و علمی به کودک و نیازهای او و یافتن شیوههای صحیح پرورشی و آموزشی کودک از اولین سالهای تاسیس روان شناسی علمی مورد توجه بوده است.
(البته موضوع کودک و مسائل مربوط به او همیشه مورد توجه بوده است).
در طول این سالها روان شناسان زیادی نظیر ژان پیاژه (Jean Piaget) ، استانلی هال (Stanley Hall) به مطالعه و تحقیق در مورد جنبههای مختلف رشد کودک پرداختهاند.
مطالعه در مورد جنبههای مختلف رشد کودک رشد یک فرایند چند بعدی است.
این رشد شامل رشد جسمی ، رشد زبانی ، رشد عاطفی ، رشد شناختی (Cognitive Development) ، رشد اجتماعی ، رشد اخلاقی و رشد شخصیتی است و توجه به مطالعه در مورد تمام این جنبهها یکی از اهداف روان شناسی رشد است.
اهمیت این توجه به تمام ابعاد رشدی باعث آگاهی و شناختی متعادل و چندبعدی در مورد کودک میشود و والدین و سایر افراد مرتبط با کودک را در درک و رفتار صحیح با کودک یاری مینماید.
مطالعه در مورد نیازهای کودک در سنین مختلف کودکان دارای نیازهای (Needs) متعددی هستند و در سنین مختلف یکی یا چند مورد از این نیازها در مقایسه با سایر نیاز در اولویت میباشد.
برای مثال ، در مرحله نوزادی (صفر تا دو سالگی) نیازهای جسمانی در اولویت قرار دارد.
در حالیکه در دوران نوجوانی (سنین بعد از 12 سالگی) نیاز به استقلال فردی در اولویت میباشد.
مطالعه در مورد شیوههای صحیح فرزندپروری شیوههای صحیح فرزندپروری ، نحوه تعامل و روابط مناسب با فرزندان از مهمترین موضوعات برای روان شناسان کودک میباشد.
بیشتر پدر و مادرها فرزندپروری را کاری ساده تلقی میکنند و بر این باور هستند که هر کسی میتواند از عهده این امر برآید.
(البته این دیدگاه بیشتر در والدین بدون فرزند دیده میشود) اما فرزندپروری نیاز به آگاهی و آشنایی با نحوه عملکرد و اصول آن دارد و تحقیقات حوزه روان شناسی کودک اصول و روشهای متعددی را متناسب با سنین مختلف یافته است.
مطالعه در مورد مقابله با برخی مشکلات رفتاری _ روانی دوران کودکی کودکان نیز همچون بزرگسالان دچار آشفتگیهای روانی _ رفتاری میشوند و این مسئله باعث تحقیقات و مطالعات دامنهداری در زمینه انواع این آشفتگیها و تفاوت آنها با آشفتگیهای رفتاری _ روانی بزرگسالان و همچنین شیوههای درمانی این آشفتگیها شده است.
برخی ار این مشکلات و آشفتگیهای رفتاری _ روانی کودکان عبارتند از: اتیسم (Otism) ، اختلالات یادگیری ، اختلالات توجه ، اختلالات دفعی ، ناخن جویدن و ...
.
آبراهام مازلو ( 1970– 1908 ) و روانشناسی رشد این پرسشی بود که کارهای مازلو را هدایت می کرد .
او تأکید خیلی زیاد روان شناسی را بر رفتارها و افکار منفی مشاهده کرد و خواست تا آن را با روان شناسی سلامت روان، جا به جا کند .
با این هدف، او هرم طبقه بندی نیازها را تهیه کرد که نیازهای روان شناختی را از سطوح پایین تر به بالا – از نیـاز به عشـق و تعلق تا خود شکوفایی – طبقه بندی می کرد .
افراد خود شکوفا کسانی هستند که نیروهای با لقوه خود را برای رشد شخصی به کار می گیرند .
مازلو ادعا کرد که ممکن است برخی از عرفا، افرادی خود شکوفا باشند .
این افراد هم چنین، " تجربه های اوج " زیادی دارند، تجربه هایی که در آن حس جذبه و وحدت با جهان، شخص را فرا می گیرد .
هر چند طبقه بندی نیازهای مازلو سر و صدای زیادی به پا کرد، پژوهشگران برای یافتن شواهدی به منظور حمایت از این نظریه با مشکلاتی مواجه شده اند .
انتقاد مهمی که مازلو به روان شناسان داشت، به تلاش آنان برای دور نگه داشتن ارزش ها از کارهای علمی، مربوط می شد.
بیشتر روان شناسان این روش را تلاش برای اجتناب از سو گیری می دانستند، در حالی که مازلو آن را نبود ارزش ها در مواردی می دید که اهمیت زیادی دارند .
از نظر مازلو، دانش بدون ارزش قادر نیست نشان دهد که قتل یا کشتار جمعی بد است .
این نقص، با پذیرش یک رویکرد گسترده تر به موضوع و با درنظرگرفتن انتخاب ها و ارزش های مردم، جبران می شود.
یکی از نتایج کارهای مازلو، پیدایش روان شناسی رشد شخصی بود که موضوع محوری آن سلامتی معنوی افراد است و در آن ارزش ها با قوت، حمایت می شوند .
روان شناسان رشد شخصی در پی ترکیب نمودن مذاهب شرقی ( بودایی، هندویی و مانند آن ) یا عرفان مسیحی، یهودی یا اسلامی با شکلی از روان شناسی جدید هستند .
روان شناسان رشد شخصی به طور متناوب از پذیرش روش های متفاوت علمی مورد استفاده در علوم طبیعی امتناع می کنند.
نفوذ نهضت رشد شخصی در حد اندکی باقی مانده است، اما شواهدی وجود دارد مبنی بر این که این حرکت رو به رشد است .
من حدس می زنم که بیشتر روان شناسان با مازلو موافق خواهند بود که روان شناسی – ازجمله روان شناسی دین – نیازمند یک پایه نظری رشد یافته است .