دانلود تحقیق وسواس

Word 120 KB 33280 27
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • وسواس وسواس از اختلالات اضطرابی انسانهاست که پایه ی زیست شناختی دارد.

    وسواس گاهی از کودکی شروع میشود ولی نمونه های آن را در تمام گروه های سنی می توان مشاهده کرد و یکی از شایع ترین رفتارهای درونی انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قوی است که انسان را به انجام و یا بازداشتن از اعمالی وادار می کند.

    در آیاتی از قرآن کریم وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده که در ذهن خطور میکند.

    وسواس به عنوان بیماری پیچیده، آزار دهنده و اسارت آور معرفی شده است که شخص را مجبور می‌کند تا رفتاری بر خلاف میل و اراده انجام دهد و با آنکه می داند افکار و رفتارش بیهوده است ولی خود را در رهایی از آن ناتوان می بیند.

    مبتلا شدن یکی از اعضای خانواده به این اختلال علاوه بر اینکه احتمال دارد الگوی دیگران مخصوصاً کودکان واقع شود.

    یقیناً اثر سویی در کارکرد نظام خانواده خواهد داشت، بطوری که بیم آن میرود تا مسائل مهم زندگی مورد غفلت قرار گیرد و یا به علت ترس و شرمندگی از فاش شدن نشانه‌های وسواس نزد دیگران خانواده از معاشرت با‌دوستان‌و اقوام دوری نماید.‌از این رو به شناسایی و راههای پیشگیری از آن می‌پردازیم.

    وسواس در ادبیات فارسی کلمه وسواس در زبان فارسی بیشتر شامل مفهوم اعمال اضطراری اجباری میگردد.

    در حالیکه معادل این واژه در زبان های انگلیسی و فرانسه بیشتر بر افکار و محتویات ذهنی مزاحم ناخواسته و غیر قابل اجتنابی که بیماران وسواسی از آنها شکایت دارند دلالت میکند.

    اعمال تکراری و اجبار آمیزی که غالباً به دنبال این افکار از مریض سر می زند با عنوان اجبارها یا واکنش های اجباری اضطراری بیان میشود.

    مفهومی که برای آن در زبان فارسی لفظ واحدی وجود ندارد.

    اصطلاح وسوسه که ذکر آن در قرآن مجید نشانه قدمت آن است در زبان های عربی و فارسی نیز در اصل به نوعی اندیشه و محتوای ذهنی ناخواسته و نا مطلوب دلالت میکند.

    دوران پزشکی مو صر اصطلاح وسواس را برای توصیف جریان فکر و اندیشه پیوسته و ناخواسته که مریض قادر به خارج کردن آن از ذهن خود نیست به کار می‌برند.

    پس وسواس به معنای مرضی کلمه عبارتست از نوعی احساس اجباری برای تکرار و تعقیب افکار و اعمال که مریض خود بر بیهوده و بی معنا بودن آن و نیز واکنش منفی اطرافیان که ممکن است جنبه ترحم، تمسخر و در نهایت مخالفت علنی داشته باشد آگاه است.

    «لغت وسواس» وسواس به همان گونه که از نامش بر می آید بیماری ویژه ای است که ویژگی بارز آن وسوسه انگیزی یا حالت وسواس است.

    در اصطلاح اهل لغت حدیث نفس است، یعنی کلامی که در باطن انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قوی که به امر و نهی انسان، واداشتن او به ارتکاب عملی و یا بازداشتن او از انجام دادن امری می پردازد.

    در برخی از آیات قرآن وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده است که در ذهن خطور می کند و در صورت تحقق و وقوع خارجی در می یابیم که امری باطل و بیهوده بوده است.

    قاموس قرآن آن را به معنی حدیث نفس گرفته است و کلامی از باطن، خواه از سوی شیطان و خواه از خود انسان.

    تفسیر مجمع البیان وسواس را از وسوسه دانسته است و آن خواندن به سوی چیزی است با صدای آهسته و تفسیر المیزان وسوسه را به معنای آن چیزی می داند که باطن و درونش با او سخن گوید.[1] «ماهیت وسواس» وسواس را عبارت از یک محتوای نفسانی، به صورت فکر، خیال، میل و کشش یا حرکت به همراه یک احساس اجبار درونی و مقاومت ناپذیری ذکر کرده اند که اساس آن هیجان شدید و درونی و مقاومت ناپذیری ذکر کرده اند که اساس آن هیجان شدید درونی است و به صورت اعمال بی رویه در فرد ظاهر میشود.

    ظهور آن افکار و احساس که دارای جنبه مزاحمت است به صورت غیر ارادی در بخش خود آگاه ذهن است که به اصطلاح روانکاوان با من، یا شخصیت اصیل او در مقابله و معاوضه بوده و باعث پیدایش اضطراب میشود.

    به خاطر آثار و جنبه های مختلف این بیماری است که برخی آن را نوراستنی عمیق و برخی دیگر آن را اختلالی عصبی- روانی یا پسیکونوروز نامیده اند و این هر دو حکایت از ناتوانی‌های عمیق بیمار دارد.

    در تعریفی دیگر وسواس را این طور بیان کرده اند.

    [2] عبارتست از رفتارها، عقاید، افکار یا تصوراتی که تکرار شونده و پایدار است.

    برخی معتقدند که وسواس نوعی غریزه واخورده و نا آگاه است.

    حالتی که در آن فکر، میل با عقیده ای خاص که اغلب و هم آمیز و اشتباه است، آدمی را در بند خود می گیرد، به طوری که اختیار و اراده را از او سلب میکند.

    توصیف بیماری وسواس اجباری از تاریخ معرفی اولیه آن توسط اسکیردل در 1838 میلادی تا کنون تغییری نیافته است.

    یک ایده فکر، تصور یا حرکت مکرر یا مصربا نوعی احساس اجباری و ناچاری ذهنی و علاقه به شخصیت خود بوده از غیر عادی و نابهنجاری بودن رفتار خود آگاه است.

    راهنمای تشخیص و آماری انجمن روان پزشکان آمریکا بیماری وسواس را این چنین تعریف میکند[3]: ویژگی اصلی این بیماری وسواس ها یا اعمال، اضطراری مکرر میباشد و به عنوان تجارب و احساسات ارادی تلقی نمیشود بلکه به صورت آرمان هایی جلوه می کنند که از خارج به میزان آگاهی خود هجوم آورده باشند و فرد خیلی می کوشد این افکار ناخواسته را سرکوب کند یا آنها را نادیده بگیرد.

    «تظاهرات بالینی و طبقه بندی» اختلال وسواسی اجباری دارای دو جنبه شناختی و رفتار است.

    این تقسیم بندی بر حسب، نوع رفتار مسائل مفهومی جدی به وجود می آورد که به موقع بررسی ارتباط علایم بیماری با اضطراب به چشم می خورد.

    اختلاف وسواسی اجباری را معمولاً بر حسب نوع رفتار تشریفاتی یعنی شستن یا تمیز کاری بررسی کردن شکل های نادر تری از قبیل تکرار کردن و منظم نمودن طبقه بندی میکنند.

    همه بیماران وسواسی اجباری علایم یا با قرینه های درونی تری یعنی افکار تصورات یا تمایلات مزاحم را از خود نشان میدهند.

    برای نمونه این فکر که آیا در را خوب بستم؟

    ممکن است با ترس از حمله یک متجاوز جنسی به اتاق خواب همراه باشد به این ترتیب فکرهای وسواس را می توان به چند نوع تقسیم کرد 1-وجود محتویات ذهنی یا شناختی مزاحم همراه با قرینه های خارجی ترس و ترس از پیامدهای فجیح 2-وجود محتویات ذهنی مزاحم همراه با علایم خارجی ایجاد کننده ترس (ولی بدون ترس از عواقب وحشتناک).

    [4] «آثار و نشانه های وسواس»[5] بررسی ها نشان میدهد اولین علایم وسواس در کودکان دو ساله دیده میشود و طفل توجه زیادی به یکسان نگاه داشتن رفتار و حفظ آداب دارد.

    علایم وسواسی به نیکی تشخیص داده نمیشود مگر اینکه با علایم نوروتیک همراه باشد و یا ناسازگاری زیادی را باعث شوند.

    علایم این بیماری متشکل از آداب و رسومی خشک و غیر قابل انعطاف است که اغلب جنبه سمبولیک و سحر آمیز دارد.

    در آن اعمال الزام، شگفت انگیزی، تکرار کلمات و اعداد اهمیت زیادی پیدا میکند.

    از علایم اولیه آن ترس، تکرار یک طرز فکر و اندیشه، تردید در عقاید و تصورات و در صورت نهایی احساس اجبار است.

    بیمار با توجه دائم به امری چون بسته بودن درها، قراردادن اشیاء در جای خاص، دست زدن به اشیاء و در مواردی پیدایش یک حالت افسردگی است.

    مبتلایان اغلب به تحریکات ذهنی و وسوسه های بی دلیل تمکین کرده و موافق با آن عمل میکنند ضعف روحی از نشانه های اصلی مرض است و ما در صورت های وسواس جوانب و ابعاد و آثار و نشانه های آن را خواهیم دید.

    «صورت های وسواس» وسواس به صور مختلف خود را نشان میدهد و در بیمار مبتلای به آن این موارد ملاحظه میشود: 1-اجتناب: این یکی از صور وسواس است که در آن رفتار وسواسی به صورت پرهیز و اجتناب از اشیاء امور برخوردها پدید می آید.

    مهمترین و بیشترین جلوه این اجتناب را که بصورت پرهیز از آلودگی است در شستشوی مکرر و افراطی می بینم.

    فرد به منظور نجات خود سعی دارد افکار یا کرداری را به صورت اجتناب ناپذیر عمل کند.

    پرهیزهای او ناامیدانه و برای او دارای صورت جبری است.

    در مواردی شستن دستها به صورت سمبولی از شستشوی گناه میباشد.

    2-تکرار و مداومت: این هم نشانه و علامت دیگری برای وسواس است که او عمل بی حاصل و بیهوده را تکرار میکند.

    در تکرار عمل آن چنان است که گویی نیرویی از درون او را مجبور می کند که عملی را انجام داده و مکرر نماید.

    جلوه ای از این تکرار و شستشوی بی حاصل که از ویژگی های آن یکنواختی و تکرار است.

    جلوه دیگر آن در لباس پوشیدن است که گاهی چند بار آن را می پوشد و از تن در می آورد و این تکرار به او ‌آرامش میدهد و از این دید رفتارش می تواند نوعی واکنش دفاعی به حساب آید او در این کار خود را مجبور احساس میکند و نمی تواند از آن دست بردارد.

    3-تردید: بی تصمیمی و دو دل بودن، تردید در امور، از دیگر صورت های وسواس است.

    او قادر نیست که خوب تصمیم بگیرد و یا در اخذ آن به جایی برسد.

    ممکن است او در آن واحد امری را قبول داشته و یا نداشته باشد.

    باور بکند و یا نکند.

    4-شک در عبادت: جلوه ای دیگر از تردید شک در عبادت است مثلاً می خواهد نماز بخواند، می خواند و تکبیره الاحرام را درست می خواند بعداً برای او این وسوسه پدید می آید که آیا تکبیره الاحرام درست گفته است یا نه؟

    5-ترس: از علایم مهم وسواس ترس است و البته ترس بی ریشه و بی اساس.

    مبادا فلان حالت پدید آید؟

    نکند دستش پاک نشده باشد؟

    نکند حوله او نجس بماند و اغلب ترس ها به صورت ترس از ناپاکی است و اصرار او به نظافت است وحشت او اغلب از آلودگی و کثافت است و البته در مواردی هم ترس های مبهم مثل از کشتن کودک خود یا هل دادن و سقوط همسر و نزدیکانش.

    6-دقت و نظم افراطی: از دیگر نشانه ها نظم و دقت افراطی است سعی دارند همه چیز را دقیقاً بر اساس ترتیب خاصی قرار دهند تا هیچ چیز غلط و پیش بینی نشده ای پدید نیاید و هیچ گونه بی حسابی در کار نباشد.

    در ایجاد نظم و ترتیب احساس خستگی نمی کنند.

    برایشان تنها این نکته مهم است که اگر مثلاً مدادها به ترتیب قد نباشند وضع روانی شان به هم می خورد و گمان دارند که در آن صورت همه چیز عوض میشود.

    7-اجبار و الزام: فرد وسواسی در خود احساس الزام و اجبار می‌کنند و ناگزیر است همه اعمال و آداب خود را به صورت جبر انجام دهد.

    این احساس دائماً توسعه می یابد آن چنان که همه اعمال و رفتار او را در بر می گیرد و زندگی فردی و اجتماعی او را به مخاطره می اندازند.

    8-احساس بن بست: در فرد مبتلا به وسواس گاهی این احساس پدید می آید که در حل مساله و دشواری در بن بست بوده و قادر به رفع و کنترل آن نیست او برای نجات از این بن بست خود را به امری سرگرم کرده و بطور مکرر آن را انجام میدهد.

    حرکات بیهوده، تلاش های مکرر و یکنواخت، شستن بی حاصل دست و لباس او در مواردی مربوط به همین امر است.

    9-عنا در لجاجت: گاهی بیمار برای کاهش اضطراب و ناراحتی خود رفتار پیچیده ای را از خود بروز می دهد که توام با عناد و پرخاشگری است و در مواردی ممکن است با خود آزاری همراه باشد.

    او در این رفتار و پرخاشگری لجاجت و اصرار فوق العاده ای دارد.

    حتی در خودآزاری چنان است که گویی اگر بر خود صدمه و لطمه ای وارد نسازد و خود را تنبیه ننماید دلش قرار و آرام نخواهد گرفت و یا از خود راضی نخواهد شد.

    10-علایم دیگر: مثل سرگرمی بی فایده مثل سرگرمی به شمارش موزاییک‌های حیاط، بررسی اینکه آیا آجرها روی نظم دقیقی چیده شده اند یا مثلاً آن دو آجر دو سانتیمتر نا میزانی دارند، منظم کردن مداوم یقه خود و دائماً بدان توجه کردن، لیسیدن لبها و سبیل ها و یا دستکاری موهای خود و دکمه های لباس، بالا انداختن شانه و مراقبت در این امر که چهره و قیافه اش منظم باشد، حفظ و نگهداری شدید یک شی و مراقبت فوق العاده آن از دستبرد و خوردن و یا وارد آمدن صدمه به آن، بستن درب اطاق از داخل به علت عدم اطمینان و دائماً مراقب در بودن، اشتغال به این فکر که نکند مثلاً فرزندش در مدرسه صدمه ببیند، در مواردی وسواس به صورت خود را در معرض تماشا گذاردن،‌دله دزدی، بیقراری، بهانه گیری، بد خوابی، بی اشتهایی متجلی میشود.

    «انواع وسواس» 1-وسواس فکری: افکار و تصاویر ذهنی که خارج از کنترل هستند و فرد را تحت تاثیر قرار داده موجب ناراحتی او میشوند مانند نگرانی دائم از وقوع یک حادثه یا ترس از آلوده شدن به میکروب و عفونت و بیماری.

    موضوع وسواس فکری، فکر و اندیشه ای است که بیمار را در برگرفته و آتشی از وسوسه های نگران کننده و اضطراب آور در درونش برپا می سازد.

    اندیشه ها در مواردی ممکن است وحشت انگیز باشند و بیمار را جداً نگران کنند.

    صورت های وسواس فکری عبارتند از: اندیشه درباره بدن: بخشی مهم از اشتغالات ذهنی و فکری بیمار متوجه بدن او است و یا یکی از جهازات بدن بیمار دائماً به پزشک مراجعه میکند و درصدد بدست آوردن دارویی جدید برای سلامت بدن است.

    رفتار حال یا گذشته: مثلاً در این رابطه می اندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟

    آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد یا نه؟

    و آیا امروز که مرتکب فلان عملی میشود آیا درست می اندیشد یا نه؟

    تصمیمات او رواست یا نارواست؟

    در رابطه با اعتقادات: زمانی فکر وسواسی زمینه را برای تضاد ها و مغایرت های اعتقادی فراهم میسازد.

    مشکلی در زمینه حیات و ممات، خیر و شر وجود خدا یا عدم آن، پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را به خود مشغول می کند.

    اندیشه افراطی: زمانی وسواس در مورد امری آن هم به صورت افراط و قبول یا رد افراطی است با اینکه بیمار خلاف آن را در نظر دارد بصورتی است که گویی اندیشه مزاحمی بر او مسلط است که او ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط میباشد.

    2-وسواس عملی: اعمالی اجباری هستند که بیمار بارها و بر طبق نظم خاصی برای از بین بردن افکار وسواسی خود انجام میدهد این کارها نه تنها جنبه منطقی ندارند بلکه کاملاً بیهوده به نظر میرسند مانند وارسی و یا شستشوی بیش از حد، شمارش بیش از حد دقت بی اندازه و ذخیره سازی یا انبار نمودن و بطور کلی وسواس عملی مثل ترمزی فرد را از انجام کارها باز می دارد.

    اگر وسواس فکری و عملی تواماً ظاهر شوند در آن صورت دشواری برای بیمار و اطرافیان سنگین است و کردار بی معنی و غیر موجه او فعالیت عادی و زندگی روانی شخص را به مخاطره می اندازد و به ویژه در این رابطه که تضاد میان انگیزه ها و عواطف پدید می آید مثل مهر، خشونت،‌پرخاشگری و تسلیم و ...

    جلوه های وسواس عملی عبارتند از: شستشوی مکرر، رفتار منحرفانه، دقت وسواسی، شمردن، راه رفتن اجباری.

    3-وسواس ترس: صورت های ترس وسواسی عبارتند از: ترس از آلودگی، ترس از مرگ، ترس از دفع، ترس از محیط محدود، ترس از امری خلاف اخلاق،‌ترس از تحقق آرزوها،‌ترس از کثافت و آلودگی و ترس های دیگر.

    4-وسواس الزام: در این نوع وسواس نمی تواند خود را از انجام عمل و یا فکری بیرون آورد و در صورت رها بودن از آن فکر و خودداری از آن عامل موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.

    وسواس تقارن چیست؟

    بیمارانی که درک عدم نظم و هماهنگی در محیط باعث ناراحتی، باعث ناراحتی آنها میشود و ناراحتی خود را از طریق مرتب کردن مجدد اشیاء تخفیف می دهند،‌نه از خود این اشیاء می ترسند و نه انتظار دارند که عدم تقارن مزبور،‌فاجعه ای به دنبال داشته باشد.

    بلکه ناراحتی آنها به خاطر این برداشت یا نظر خودشان است که بعضی از انواع ترتیب یا قرار گرفتن محرک های خارجی «نا مناسب» است.

    عوامل اثر گذار در شکل گیری وسواس تقارن 1-نقصان شدید پردازش اطلاعات صحیح 2-وجود زمینه های هراس در فرد 3-درگیری با احساس گناه شدید و سعی در جبران آن 4-داشتن خود رشد نیافته یا درگیر تعارضات شدید 5-وجود خلاءهای بزرگ درونی که زاینده ترسها و اضطراب ها در فرد هستند.

    چرا به فرد وسواسی به دید یک فرد روانی می نگرند؟

    به دلیل اینکه فرد وسواسی رفتارهای عجیب و قریب یا (Bizar-B) دارد.

    به همین دلیل، وسواسی هایی که زرنگ هستند، بسیاری از اعمال اجباری خود را پنهان میکنند.

    توصیف و میزان رواج: اطلاعات موجود نشان میدهد که کمتر از 2 درصد افرادی که در درمانگاه ها بستری هستند، به این اختلال دچارند.

    با این حال، شمار وسیعتری هستند که به برخی عوارض یا اختلال مبتلایند (آدافر Adams، 1973، جود Judd 1965) در یک بررسی تازه که از 80637 کودک در مدرسه روان پزشکی عصبی (UCLA) صورت گرفت نشان داده شد که در بین سالهای 1959 تا 1975 تنها در 50 نفر نشانه قابل توجهی از این اختلال دیده شده است (هالینگرورث Hollingsworth تانگویی Tanguay، گراس من Grossman، پابست Pabst، 1980) از میان این افراد در حقیقت تنها 18 نفر با معیارهای دقیقی که از جانب خود پیشنهاد شده بود همخوانی داشتند (1965) سن متولد شروع این اختلال در این کودکان 6/9 سالگی بود.

    بیشتر دست اندر کاران بر این باورند که پسران و دختران به یک نسبت به این اختلال دچار میشوند، هر چند که 14 مورد از 17 نفری که هالینگزورث و همکارانش (1980) شناسایی کردند، پسر بودند.

    چند تن از متخصصان (کسلر 1966) اشاره میکنند که ویژگی های این اختلال به شکلی جدی در شماری از مبتلایان به سایر اختلال ها، از جمله شیزوفرنی، وجود دارد.

    برای مثال از بیست و نه کودکی که به عوارض اختلال وسواس-اجبار دچار بودند وجود (1965) آنان را مبتلا به این اختلال ندانست، بیست و پنج نفرشان مبتلا به شیزوفرنی تشخیص داده شدند.

    به نظر می آید که درباره رواج این اختلال در کل جامعه، اطلاعاتی در دست نباشد.

    رفتاری که با ویژگی های اختلال وسواس-اجبار توام باشد، در مرحله های مختلف رشد بهنگام یافت میشود.

    تغذیه و عادت های کودک خردسال در هنگام خواب مثال هایی از این نمونه اند.

    به هم خوردن این امور جاری و معمول،‌اغلب موجب پریشانی میشود.

    در برخی اوقات نیز دیده شده است که کودک خردسال تمایل به تکرار بازی دارد و به شدت علاقمند است که بازی یکنواخت انجام شود.

    پنجامین اسپاک (Benjamin Spak 1974) در کتاب پر خواننده خود برای والدین می نویسد: اجبار در حالت خفیف، مانند راه رفتن از درزهای پیاده رو، یا دست زدن به میله های پرچین به شکل سه در میان، در کودکان 8، 9، 10 ساله امری عادی است.

    چنین رفتارهایی که معمولاً در گروه کودکان هم سن کودک نیز رایج است، احتمالاً در بهترین شکل خود نوعی بازی به حساب می آید.

    اما زمانی که همین کارها بر زندگی کودک تسلط می یابند و در عملکرد بهنجار وی اخلال میکنند، جای نگرانی دارد.

    «علت‌ها» عملکرد دو ساختار مغز: تحقیقات اخیر حاکی از آن است که وسواس فکری-عملی مشکلاتی در ارتباط بین بخش جلویی مغز (قشر حلقه ای) و ساختارهای عمیق تر آن (عقده های پایه) را شامل می شود.

    گمان میرود اندک بودن میزان سروتونین شیمیایی پیام رسان در این امر مقصر باشد.

    هورمون ها: وسواس فکر عملی می تواند در زمان بلوغ جنسی بدتر شود و در زنان اغلب علایم آن با چرخه قاعدگی همراه است و هورمون- درمانی در درمان آن موثر است.

    تاثیر والدین: این افراد ترسو و ضعیف اند و از خانواده ای می آیند که بیش از حد کنترل شده اند و در آن احساسات و عواطف بر زبان نمی آید و نتیجه تربیت ضعیف است و به احتمال زیاد نتیجه تقلید افراد از راهکارهای سازگاری و دیدنی خود است.

    عوامل آشکار ساز، در برخی موارد مشروع این بیماری با وقایع مهم دوران زندگی، فشارها و آسیب ها همراه است بروز این بیماری به اضطراب و عصبانیت نهفته افراد مرتبط شده و گمان میرود که می توان به نوع نتیجه برخورد با چنین احساساتی و کنترل این احساسات در فرد باشد.

    «روان رنجوری وسواس فکری و عملی» روان رنجوری وسواس فکری-عملی (OCD) اغلب با دیگر اختلال های مربوط به اضطراب در یک گروه قرار می گیرد چرا که اضطراب و ناراحتی یک مولفه اصلی آن محسوب میشود.

    «وسواس ارثی است یا اکتسابی» وسواس هم ارثی است و هم اکتسابی مطالعات روی دو قلوهای یک تخمکی و دو تخمکی نشان میدهد که 35% بستگان درجه اول بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار، دچار این اختلال هستند.

    تحقیقات نشان میدهد که طبق نظریه یادگیری، افراد رفتارهای وسواسی را از طریق مشاهده الگویی قابل قبول یاد گرفته و به اجرا می گذارند.

    طبق نظریه یادگیری فکرهای وسواسی، محرک های شرطی هستند.

    ویژگی های اختلال شخصیت افراد وسواسی: 1-معمولاً توانایی بیان عواطف گرم و لطیف را ندارند.

    2-به احساسات دیگران توجه نمی کنند و برای آنچه خود قبول دارند اصرار می ورزند.

    3-در انجام کار و مثمر ثمر بودن تمرکز افراطی دارند.

    4-سخت کوش هستند ولی به علت توجه زیاد به جزئیات، قادر نیستند به اصل مسائل بپردازند.

    5-به علت ترس از اشتباه کردن دچار تردید در تصمیم گیری هستند و احساس بلاتکلیفی میکنند 6-معمولاً کارها را نا تمام می گذارند 6-اغلب افراد خشک به نظر می‌رسند 7-چون به شیوه ای از پیش تعیین شده بارها رفتاری را تکرار میکنند، عده ای آنها را ماشین های زنده تصور کرده اند وسواس در چه کسانی بروز می کند؟

    الف) در رابطه با سن: تجارب حیات عادی افراد نشان میدهد که وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پا گرفته و تدریجاً رشد میکند اگر در آن ایام شرایط برای درمان مساعد باشد بهبودهای نسبی و دوره ای پدید می آید و گرنه بیماری سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایی که خود بیمار به ستوده می‌آید.

    ب) در رابطه با هوش: بررسی های علمی نشان داده اند که وضع هوشی آنها در سطحی متوسط و حتی بالاتر از حد متوسط است.

    وسواسی هایی که دارای هوش اندک و یا درجه ضعیف باشند بسیار کمند بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر کم هوشی شان شود.

    ج)در رابطه با شخصیت و محیط: تجارب نشان داده اند که در زندگی شخصی حساس تر هستند و در بین کودکانی که والدین شان محکومشان می کنند بیشتر دیده میشود.

    پاره ای از مطالعات نشان داده اند که شخصیت والدین و حتی صفات ژنتیکی روابط همگن خوبی و محیطی در این امور موثرند به همین نظر وسواس در بین دوقلوهای یکسان بیشتر دیده میشود تا در دیگران، اگر چه ریشه اساسی و کلی کاملاً مشهود نیست.

    وسواس بر خلاف بیماری هیستری است که اغلب در جوامع عقب نگه داشته دیده میشود در جوامع به ظاهر متمدن و پیشرفته و حتی بین افراد هوشمند به میزان قابل توجهی دیده میشود.

    «حالات افراد وسواسی» 1-حالت ترس: افراد وسواسی دچار ترسند و ترسها برای شان عمیق و ریشه دار است.

    ترسها پر دامنه و متنوع است، گاهی به صورت خوبی و یا ترسهای به هنگام است و زمانی به صورت هراس از نجس شدن و آلوده شدن.

    گاهی ترس از این دارد که نکند در حضور جمعی حرف های رکیک بزند، زمانی ترس از آنکه عکسی از فرد محبوب را به زمین بزند و یا شیشه آن را بشکند از نظر علمی می گویند فرد وسواسی از طریق ترس حفاظت و حمایت میشود.

    2-حالت اضطرار: اینان در وضع و موقعیتی هستند که خود را به انجام عملی ناگزیر می بینند و این اضطرار در آنان کاملاً به چشم می خورد.

    در عین وحشت از این امر که نکند روزی زمام اختیار علمی از دستش برود خود را مجبور می بیند.

    3-احساس فشار: وضع بیمار وسواسی به گونه ای است که احساس فشاری در درون خود دارد و جبراً به سوی اعمالی کشانده میشود که گاهی بر خلاف شخصیت است و بدون هیچ اراده و اختیاری تن به انجام عمل می دهند.

    با تکرار عملی حتی ناپسند سعی دارد موجبات آرامش خود را فراهم آورد و یا از فشارهای روانی خود بکاهد.

    مثلاً تحت تاثیر وسوسه هایی شروع میشود و به بدگویی و خوار شمردن دیگران و یا اهانت کردن به مقدسات مذهبی و متدین ها با اینکه خود فردی مذهبی است به نشان دادن حالت فشار می پردازد.

    توان تصمیم گیری او به میزانی اندک است که حتی در عین نارضایی باید به کاری تن در دهد.

    وقتی فردی نا آگاه و بی اطلاع از اوضاع او را بینند گمان میکند فکر و اندیشه های جدید بر او مسلط شده و چنان به بند کش کشیده که حتی نمی گذارد او از قالب خود بیرون رود.

    4- زمزمه با خود: با خود سخن می گویند و حتی ادای حرف زدن را در می آورند.

    دست و سرش را تکان میدهد قیافه ای جدی و یا شوخیانه به خود می گیرد.

    ابروهایش را در هم می کند.

    ظاهراً به نظر میرسد که برای سرگرم داشتن خود و دوری از احساساتی زجر دهنده می کوشد با خود حرف بزند.

    با این وسیله می خواهد خود را آرامش و سکون ببخشد و یا مساله ای را از یاد ببرد.

    5- یکدندگی: در بسیاری از وسواسی ها حالت یکدندگی به چشم می خورد.

    زمانی ممکن است بخاطر ملاحظاتی رفتار وسواسی خود را نشان ندهند و یا به شما چنان بنمایانند که استدلال شما را پذیرفته و ترک میکنند و راه و روش خود را گفته اند اما در تنهایی و در خفاهمان راه را دنبال میکنند و این امر نشان میدهد که در راه و روش آنها تعدیلی نیست در عقاید خود لجوج مصّرند و یا به اصطلاح عامیانه خشک و یک دنده‌اند.

    5-حساسیت: در حالات و رفتار آنها حساسیت کاملاً به چشم می خورد.

    آنان درباره همه امور حساس اند.

    حتی در مورد زخم بدن، زشتی چهره، نقص و نارسایی لهجه، رفتار آداب خلاف معمول و ...

    به خاطر این حساسیت افراطی در مواردی ممکن است حتی از دوستان بسیار صمیمی خود ببرند و یا رابطه خود را راحتی با فرزندان و افراد بسیار محبوب قطع کنند.

    به علت حساسیت ها گاهی تن به مراقبتی افراطی نسبت به یک مسئله میدهند آن چنان که حتی ممکن است کارشان به ایجاد زحمت کشانده شود یا بر ناراحتی عصبی او بیفزاید.

    6-دلواپسی سخت: او در مواردی دلواپسی کشنده ای دارد سعی دارد به اطمینان و آرامشی برسد و چنانچه قطعیت و اطمینانی در امری نشود مشوش می شود.

    نگاه مکرر به ساعت خود، دست بردن دائم به یقه و لباس خویش جلوه ای از این حالت است.

    اگر از فرد وسواسی کاری خواسته شود که سریعاً انجام دهد مضطرب و نگران میشود و با سرگرم شدن به آن اضطراب تسکین حاصل می کند.

    او با اینکه چنین حالات را مزاحم خود می یابد نمی تواند از آن دست بردارد،‌آن چنان که گویی فردی وحشت آفرین، شاهد حالات و رفتار اوست و از او می خواهد به شیوه ای خاص عمل کند.

    7-تحمل وسواسی: بیماران وسواسی به ظاهر افرادی بسیار متحمل اند از آن بابت که شستشوهای مکرر دارند، عملی را با دقت و ظرافت انجام میدهند ولی این تحمل آنها از آن نوعی نیست که در اخلاق از آن به نیکی یاد شود،‌بلکه نوعی تحمل است که او جز آن چاره ای در خود نمی بیند و زجر می کشد و ناگزیر از تحمل آن است.

    در عین حال مواردی وجود دارند که آنان نمی توانند نسبت به آنها با تحمل باشد از جمله در مورد مسائل ابهام آمیز و دو پهلو، کارهای نا تمام، امور بی کنترل، ملاحظه سرسری مسائل عدم تحمل شان در مواردی جنون آمیز میشود مثل تماشای صحنه ای وسوسه انگیز و رفتاری به نظر آلوده و توام با نجاست که در آن صورت جداً از خود بی خود می شوند.

    در چنین صورت افکار و اعمالشان چنان غیر طبیعی میشود که تصویر بیماری اسکیزوفرنی را که نوعی جنون است در ذهن زنده می سازد.

    اخلاق رفتار: 1-قالبی شدن رفتار به گونه ای که انجام هر امری از آغاز تا فرجام برای بیمار قابل پیش بینی است و او نمی تواند از آن تخطی نماید.

    2-توجه به نظم و ترتیب فوق العاده ای که برای فرد صورت مرضی دارد زیرا فایده ای بر آن نظم و ترتیب و صورت عقلایی ندارد 3-توجهی افراطی به پاکیزگی و نظافت به گونه ای که رعایت آن زحمت افزا و به صورت امری الزامی میشود اگر چه نفعی از آن حاصل نمیشود 4-لجاجت و خودسری و یک دندگی 5-باریک بینی و حساسیت و ظرافت که البته جنبه مرضی دارد ولی در مواردی می تواند عامل رشد و کمال باشد و به کشفیات و اختراعاتی هم منجر شود.

    جنبه های اخلاقی بیمار: 1-جنبه تعرضی: آنها برای پاک و سالم بودن خود و یا در دنیای فکر و اندیشه خود غوطه ور مانده و بدان خاطر سکونت و آرامشی بیابند جنبه و شیوه طرد و رد را را پذیرا می شوند و می کوشند دیگران را از خود دور و یا خود را از دیگران دور داشته باشند.

    2-سختگیری: بیماران وسواسی افرادی سخت گیر و خشک و خرده گیر هستند.

    در جنبه دفاعی رفتار خود حالت تغییر ناپذیری دارند.

    اصرار دارند که کاری خاص با سرعت و نظم و دقتی خاص به پیش رود آن چنان که مسائل برای شان به گونه ای قابل پیشگویی باشد.

    گرایش به سخت گیری در بسیاری از کودکان از حدود 10-8 سالگی به قدری شدید میشود که به صورت عصبی درمی آید و همچون عادتی ناراحت کننده آنها را زجر میدهد.

    افرادی بیش از حد وجدانی، دقیق حسابگر و فاضل مآب هستند 3-اشکال تراشی و عیب جویی: اگر ازدواج کنند همسران خود را به گونه های مختلف آزار میدهند 4-رفتار اجباری بیهوده: رفتار اجباری در افراد عادی هم دیده میشود ولی امری جزئی و قابل تحمل است مثل مرتب کردن مداوم یقه، سر و سامان دادن به موی سر و صورت، مراقبتی افراطی از اتوی شلوار، رفتار اجباری گاهی شدید میشود.

    5-نظم و ترتیب: فرد وسواسی آدم منظم است و این نظم در قول و فعل او کاملاً هویداست و از دید اخلاقی نقطه مثبت است.

    نظمش اغلب درباره امور و مسائلی است که ریشه و ارزشی اساسی ندارد.

    مثلاً سعی دارد مدادها را منظم و به ترتیب قد کند 6-دقت افراطی: بیماران وسواسی افرادی دقیق هستند و این دقت در مواردی بسیار نقطه کمالی برای آنهاست.

    به خاطر دقت به پیشرفت هایی هم میرسند و این کمال نیست چون کمال بهنگام زمانی است که دقت درباره ای اموری مصروف شود که ارزش دقت کردن را داشته باشد نه درباره مسائل پوچ و بی ارزش.

    7-صرفه جویی توام با خسّت: نفس صرفه جویی امری معقول و مورد پسند است ولی اگر همین امر به صورت رفتار خسیسانه درآید در خور ملامت و تقبیح بسیار است.

    آنها جلوگیری از اسراف و زیاده روی را به خست و لئامت می کشانند و حق مصرف بالاتر از حد متعارف را نوعی بی نظم بودن، بی بند و باری می دانند.

    8-کنترل ها: افراد وسواسی متوجه این امر هستند که دو چیز را شدیداً‌ مورد کنترل قرار دهند: یکی خود و آن دیگری محیط را.

    او می خواهد خود را کنترل کند تا خطایی از او سر نزند و سبب درگیری با دیگران، صدمه زدن به عزیزان، اهانت به مقدسات و در کل رسوایی و‌آلودگی نشود او می خواهد محیط را کنترل کند تا بر اساس خواست و نظر او سر و سامان یابد و امور به همان گونه ای به پیش برود که او به آنها چشم و نظر دارد.

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    قائمی امیری، علی، وسواس، امیری ، 1370.

    قائمی امیری ، علی. تربیت و بازسازی کودکان ، امیری ، 1358.

    اسلامی نسب، علی ، شفای وسواس، شفا، 1383.

    بائر، لی ، غلبه بر وسواس، ترجمه مسعود محمدی،‌رشد، 1382.

    هارولد کاپلان و بنیامین سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، نصرت ا...  پورافکاری، سوم پاییز 1377، تهران ، آزاده .

    حیدری نراقی، علی محمد، وسواس شناخت و راههای درمان، میثم تمار ،‌1388

وسواس چیست و چگونه آنرا درمان کنیم؟ وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت دربرابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصیت‏خود بوده از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نوروز هاى شدید مى‏دانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب و او را در ...

وسواس فکری عملی چیست ؟ وسواس فکری – عملی بیماری است که در ان فرد افکاری ناخواسته داشته و اعمالی را بارها و بارها تکرار می کند . همه ما در زندگی عادی خود روتین های بخصوصی داریم مثل مسواک زدن دندان هایمان قبل از خواب . اما افرادی که مبتلا به این روان رنجوری هستند ، عادات رفتاری دارند که سد راه زندگی روزانه شان است اکثر افراد مبتلا به این روان رنجوری ، خود می دانند که افکار و ...

وسواس چیست و چگونه آنرا درمان کنیم؟ وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصیت‏خود بوده از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نوروزهاى شدید مى‏دانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب و او را در ...

وسواس چیست و چگونه آنرا درمان کنیم؟ وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصیت‏خود بوده از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نوروزهاى شدید مى‏دانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب و او را در ...

وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصیت‏خود بوده از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نوروزهاى شدید مى‏دانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب و او را در سازگارى با محیط دچار اشکال مى‏سازد و ...

فرش معیوب فرش معیوب تعریفی علمی و عرفی ازواژه عیب در عرصه فرش شاید برای کلمه عیب درعرصه فرش نتوان مصداق واحدی تعریف نمود ؛ چرا که برای این کلمه با توجه به عوامل گوناگونی از قبیل زمان ؛ مکان ؛انواع فرش ؛ ذهنیت افراد وغیره ؛ تعابیر و مصادیق مختلفی را می توان یافت که هر کدام به نوبه خود ؛ از منظر علمی و عرفی قابل تامل و بررسی است و به عبارت دیگر دایره مبحث عیب در عرصه فرش بسیار ...

بررسي و مقايسه تئوريهاي دانشگاهي و عمليات اجرايي در کارگاه: «شما اصلاً به تئوريهايي که در کلاسهاي دانشگاه فراگرفته ايد کاري نداشته باشيد.» در بدو ورود به کارگاه ساختماني اين جمله به گوش مي رسد و تقريباً همه دانشجوياني که براي اولين بار به کارگاه

وسواس چيست و چگونه آنرا درمان کنيم؟ وسواس يک ايده، فکر، تصور، احساس يا حرکت مکرر يا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بيمار متوجه بيگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصيت‏خود بوده از غير عادى و نابهنجار

در سال 1939، سالي که فرانسه به اشغال نازي‌ها درآمد و اروپا در گرداب جنگ فروافتاد، يک کارگران جوان آمريکايي فيلمي ساخت که ماهيت سينما را دگرگون کرد. اُرسُن وِلز 6 مارس 1915، در کنوشاويسکانسين، در خانواده‌اي موفق و خوش‌فکر که هنر و تکنولوژي در آن مورو

• فروغ در تولدي ديگر يک تابلو نقاشي ميخ شده به ديوار است که با شجاعتي دوست داشتني ساز برون رفت از ميخ و ديوار را ساز مي کند. تولدي ديگر پاسخي است به واقعيت چارچوب و تلاشي است از سوي محدود براي پا گذاشتن به خارج از محدوده. مقدمه بدون شک ما در تول

وسواس يک ايده، فکر، تصور، احساس يا حرکت مکرر يا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بيمار متوجه بيگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصيت‏خود بوده از غير عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول