دانلود تحقیق گزارش تحقیق در روان شناسی تجربی

Word 122 KB 33283 19
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • خلاصه در این گزارش به نحوه ی نوعی یادگیری به عنوان یادگیری از راه کوشش و خطا پرداختیم برای اجرای این آزمایش از ماز ذهنی پترسون استفاده شد بدین طریق که ابتدا ماز ذهنی 6 شاخه ای به عنوان نمونه به آزمودنی نشان داده شد و نحوه ی انجام آن از طریق توضیحاتی آزماینده به آزمودنی آموزش داده شد و سپس از ماز اصلی که 12 شاخه ای بود استفاده شد و در هر نوبت از آزمودنی خواستیم تا اعدادی را به طور تصادفی بیان کند به نحوی که ازمودنی برگه آزمایش را نمی دید و اعداد تنها توسط آزماینده خوانده میشد و آزمودنی تنها از میان اعداد عدد صحیح را بیان میکرد تا جایی که آزمودنی سه بار متوالی مسیر را درست طی کند آزمایش تکرار شد.

    با توجه به نتایج بدست آمده مشخص شد با افزایش تعداد تمرین و تکرار تعداد خطا ها کاهش یافته است.

    مبانی نظری و آزمایشی مقدمه یکی از مفید ترین توانایی هایی که در طی تکامل به وجود آمده قدرت تغییر رفتار در نتیجه ی تجربیات است این فرایند که یادگیری نام دارد تا حد زیادی قدرت انطباق را افزایش داده و دامنه ی وسیعی از رفتار را پدید می آورد.

    موجوداتی که توانایی یادگیری ندارند یا توانایی کمی برای یادگیری دارند از لحاظ عملکرد انعطاف نا پذیر بوده و دارای مجموعه رفتار بسیار محدودی هستند.

    تعریف یادگیری همان طور که همه ما می دانیم هدف آموزش معلم ایجاد یادگیری[1] در دانش آموزان و دانشجویان است.

    اما یادگیری به کسب یک توانایی یا رفتار خاص محدود نمیشود بلکه تقریباً تمام فعالیت هایی را که ما در طول زندگی انجام می دهیم در بر میگیرد.

    بنابراین یادگیری را میتوان از راههای گوناگون تعریف کرد: کسب اطلاعات تازه، عادت های مختلف، مهارت های متنوع و ایجاد راه های گوناگون حل کردن مسائل.

    همچنین یادگیری را میتوان به کسب رفتارها و عادت های پسندیده و یا حتی کسب اعمال و رفتار نا پسند تعریف کرد.

    پس لازم است یادگیری را به گونه ای تعریف کنیم که همه انواع یادگیری را شامل شود و در عین حال از هر مورد غیر یادگیری متمایز باشد یعنی در اصطلاح منطق دانان تعریفی باشد جامع و مانع .

    بهترین تعریفی که تا کنون از یادگیری بدست آمده است تعریف هیلگارد[2] و مارکیز[3] است که در کتاب شرطی سازی و یادگیری ویرایش کمیبل[4] (1968 و صفحات 1-2) معرفی شده است.

    این تعریف به قرار زیر میباشد: یادگیری یعنی ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه ی یاد گیرنده مشروط بر آنکه این تغییر بر اثر اخذ تجربه رخ دهد.

    ویژگی های مهم این تعریف عبارتند از: 1- تغییر 2- تغییر نسبتاً پایدار 3- تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه 4- تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه بر اثر تجربه برای روشن شدن تعریف بالا این ویژگی ها را به تفصیل مورد بحث قرار می دهیم.

    1- بر اساس تعریف داده شده یادگیری منجر به تغییر میشود یعنی بعد از کسب تجربه یادگیری موجود زنده از جمله انسان از حالت قبل از سبک تجربه به حالت جدید تغییر می یابد.

    این یادگیری چه پیچیده باشد مانند یادگیری نحوه ی دوچرخه سواری یا راندن اتومبیل، چه ساده، چون یادگیری یک شماره تلفن و یا نام یک شخص پس از کسب مهارت یا اطلاع تازه در نحوه ی برخورد فراگیر با رویداد ها در مقایسه با زمان پیش از یادگیری تغییر میکند.

    کودکی که دوچرخه سواری یاد می گیرد اعمال و رفتارش در مقایسه با قبل از آموزش این مهارت اشکارا تغییر میکند.

    همچنین شخصی که یک شماره تلفن را می آموزد، در مقایسه با قبل از یادگیری تغییر میکند هر چند که این تغییر ممکن است خیلی جزئی به نظر آید.

    مثلاً بعد از این که شخص شماره تلفن دوستی را یاد گرفت قادر است هر وقت که اراده کند با او تماس برقرار کند که این خود نوعی تغییر است.

    باید توجه داشت که گر چه هر نوع یادگیری به تغییر می انجامد اما هر نوع تغییری را نمیتوان به حساب یادگیری گذاشت.

    2- یادگیری عبارتست از ایجاد تغییر نسبتاً پایدار.

    درست است که یادگیری ایجاد تغییر است اما این تغییر باید نسبتاً پایدار باشد تا آن را یادگیری بنامیم.

    بسیاری از تغییراتی که ناشی از عوامل انگیزشی و هیجانی، خستگی، انطباق حسی و از این قبیل هستند و به سرعت از بین می روند در ردیف یادگیری قرار ندارند.

    برای مثال شخصی که در ساعات اولیه روز با سرعت و دقت به انجام کاری مشغول است پس از مدتی به سبب بروز خستگی هم از سرعت و هم از دقت کار او کاسته میشود یعنی به نوعی تغییر میکند اما این تغییر موقتی و گذراست زیرا پس از اندکی استراحت برطرف میشود پس این تغییر یادگیری به حساب نمی آید.

    3- یادگیری عبارتست از ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه[5] تغییر نسبتاً پایداری که ما نام یادگیری به آن می دهیم باید در رفتار بالقوه یا توان رفتاری ما ایجاد شود.

    رفتار بالقوه یا توان رفتاری حاکی از آن است که یادگیری در یادگیرنده نوعی توانایی ایجاد میکند.

    یعنی تغییر حاصل در یادگیرنده تغییر در توانایی های اوست نه تغییر در رفتار ظاهری او، ما با ملاحظه ی تغییرات حاصل در اعمال و رفتار آشکار فرد به تغییرات ایجاد شده در توانایی او پی می بریم.

    4- یادگیری یعنی ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه ی شخص بر اثر تجربه[6] در تعریف داده شده از یادگیری گفته شد که تغییر حاصل در رفتار بالقوه ی یاد گیرنده در صورتی یادگیری به حساب می آید که بر اثر تجربه حاصل شود نه بر اثر عوامل دیگر.

    سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا غیر از تجربه عوامل دیگری هم سبب ایجاد تغییر در فرد میشود؟

    جواب این سوال مثبت است علاوه بر یادگیری و عوامل دیگری که قبلاً به آنها اشاره شد یعنی عوامل انگیزشی و هیجانی، انطباق حسی، خستگی و استعمال داروها و چندین عامل دیگر نیز منجر به تغییر رفتار میشوند که حاصل تجربه نیستند و یادگیری به حساب نمی آیند.

    رشد کردن، بالغ شدن و پیر شدن از جمله عواملی هستند که منجر به تغییر میشوند، اما تغییرات حاصل از این عوامل یادگیری نیستند چون تنها از تجربه ناشی نمیشوند.

    منظور از تجربه در این تعریف تاثیر محرک های بیرونی و درونی در یاد گیرنده است بنابراین خواندن یک کتاب، گوش دادن به یک سخنرانی، زمین خوردن و تفکر درباره ی یک مطلب همه مواردی از تجربه است که ممکن است به یادگیری بینجامد 4- یادگیری یعنی ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه ی شخص بر اثر تجربه در تعریف داده شده از یادگیری گفته شد که تغییر حاصل در رفتار بالقوه ی یاد گیرنده در صورتی یادگیری به حساب می آید که بر اثر تجربه حاصل شود نه بر اثر عوامل دیگر.

    منظور از تجربه در این تعریف تاثیر محرک های بیرونی و درونی در یاد گیرنده است بنابراین خواندن یک کتاب، گوش دادن به یک سخنرانی، زمین خوردن و تفکر درباره ی یک مطلب همه مواردی از تجربه است که ممکن است به یادگیری بینجامد.

    انواع یادگیری این طبقه بندی از کتاب شرایط یادگیری رابرت گانیه (1977 ترجمه نجفی زند 1368) خلاصه شده است.

    این طبقه بندی انواع یادگیری را از به طور سلسله مراتبی از ساده به پیچیده در هشت طبقه به شرح زیر معرفی میکند.

    1- یادگیری علامتی: در این نوع یادگیری که بیشتر به نام یادگیری رفتار بازتابی یا شرطی سازی کلاسیک پاولفی معروف است.

    یاد گیرنده دادن پاسخ شرطی به یک علامت می آموزد پاسخ ترشح بزاق دهان سگ به صدای زنگ یا نور چراغ مورد مشخصی از یادگیری علامتی است.

    وقتی که دانش آموز یا دانشجو با دیدن سوال های امتحانی مضطرب میشود یا کودکی که با شنیدن صدای مادر خوشحال میشود این پدیده معرف یادگیری علامتی است.

    2- یادگیری محرک- پاسخ: این نوع یادگیری با دادن پاسخ های دقیق عضلانی به محرک های معین مشخص میشود وقتی راننده اتومبیل با دیدن چراغ قرمز اتومبیلش را متوقف میکند یادگیری او از نوع محرک- پاسخ است زیرا او با دیدن یک محرک معین (چراغ قرمز) به آن پاسخ عضلانی مشخص میدهد.

    (فشار دادن پا بر پدال ترمز).

    یکی از تفاوت های عمده ی این نوع یادگیری با یادگیری علامتی این است که در یادگیری رفتار جنبه بازتابی و غیر ارادی دارد اما رفتار مورد نظر در یادگیری محرک- پاسخ جنبه ارادی دارد.

    3- یادگیری زنجیره ای: یاد گیرنده برای یادگیری اعمال و رفتار پیچیده تر، از طریق یادگیری زنجیره ای تعدادی از یادگیری های محرک- پاسخ قبلی را به هم پیوند میدهد و زنجیره ای از رفتارهای پیچیده محرک- پاسخ می آموزد.

    در واقع در این نوع یادگیری هیچ عمل تازه ای آموخته نمیشود بلکه اعمال قبلاً آموخته شده در ترکیبی تازه به هم پیوند می‌خورند و مهارتی جدید حاصل میشود.

    4- یادگیری کلامی یا تداعی کلامی: بنا به عقیده گانیه یادگیری کلامی نیز نوع خاصی از یادگیری زنجیره ای است که در آن حلقه های یادگیری یا محرک- پاسخ ها واحد های زبان است.

    مورد ساده ی تداعی کلامی فعالیت کودکان در نامیدن اشیا است که از د مرحله به این شکل تشکیل می یابد: نخست پاسخ مشاهده ی شی در مقابل محرک شی مورد نظر که کودک را به تشخیص آن شی قادر می سازد یعنی کودک در مقابل یک شی مانند توپ (محرک) ان را مورد مشاهده قرار میدهد (پاسخ).

    دوم پاسخ نامیدن شی در مقابل محرک شی (توپ) که گفتن نام آن یعنی «توپ» (پاسخ) است.

    وقتی کودک علاوه بر نامیدن توپ قادر به نامیدن توپ قرمز است یادگیری او از سه حلقه تشکیل یافته است.

    5- یادگیری تمیز دادن محرک ها: یادگیری تمیز دادن یا تشخیص دادن محرک ها شامل یادگیری دادن پاسخ درست به محرک های مختلف است.

    وقتی که کودک می آموزد که حیواناتی مختلف را با نام درست آنها بنامند میان محرک های مختلف تمیز قایل میشود.

    وقتی که معلمان دانش آموزان کلاس خود را با نام درست صدا می زنند به تمیز دادن محرک ها می پردازند.

    6- یادگیری مفهوم: در یادگیری مفهوم یا مفهوم آموزی یاد گیرنده بر خلاف آنچه در مورد تهیه محرک ها صادق است به ویژگی های مشترک اشیا و امور پاسخ میدهد نه به ویژگی های اختصاصی آنها، مفاهیم به طبقاتی از رویداد ها اندیشه ها، افراد یا اشیا اشاره میکند.

    مثلاً کتاب یک مفهوم است وقتی که می گوییم کتاب منظور ما کتاب به خصوصی نیست زیرا مفهوم کتاب همه ی کتاب های دنیا را شامل میشود.

    مفاهیم به ما کمک میکنند تا مقدار زیادی از اطلاعات پراکنده را در واحد های معنی دار سازمان دهیم، اگر توانایی تشکیل مفاهیم وجود نداشت زندگی به صورت انبوه نا منظمی از تجارب نا مرتبط در می آمد.

    بنابراین مفاهیم از پیچیدگی زندگی می کاهند و کار آموزش و یادگیری را آسان میکنند.

    7- یادگیری قانون یا اصل: در یادگیری قانون یا اصل یاد گیرنده دو یا چند مفهوم را به هم ربط میدهد و از آنها یک معنی تازه به دست می آورد.

    در زیر به چند نمونه از قوانین یا اصول توجه کنید: انسان ها برابر آفریده شده اند.

    فلزات بر اثر حرارت منبسط میشوند.

    10=8+2 در مثال های بالا انسان، برابر، آفریده شدن، حرارت، انبساط 8+2=10 همه مفهوم هستند که از اجتماع آنها معانی تازه ای درست شده است.

    8-حل مسئله: در طبقه بندی انواع یادگیری گانیه مسئله یک اصل سطح بالاتر است که از اجتماع چند اصل سطح پایین تشکیل میشود و یاد گیرنده برای یادگیری حل مسئله باید ابتدا اصل های سطح پایین را بیاموزد تا بعد از ترکیب آنها مسئله را حل کند.

    برای مثال وقتی که یاد گیرنده در درس جبر برای بار اول با مسئله زیر روبرو میشود: ؟=5X+3X باید قبلاً دو اصل زیر را درباره این مسئله آموخته باشد: اصل اول: ضرب یک عدد در n، یعنی جمع آن عدد با خودش nبار.

    اصل دوم: هر عدد به توان n، یعنی ضرب آن عدد در خودش nبار.

    بعد از ترکیب این دو اصل اصل سطح بالاتری به صورت زیر بدست می آید: اصل سطح بالاتر: برای ضرب دو عدد مشابه با نماد های مختلف در یکدیگر باید آن دو عدد را به تعداد حاصل جمع نماهای آنها در هم ضرب کرد.

    8X=5+3X=5X.3X تحویل مفاهیم مربوط به یادگیری در گذشته بزرگترین پیشرفت در شناخت ما از یادگیری زمانی به وجود آمد که این پدیده تحت اشکال بسیار ساده ی خود مورد مطالعه قرار گرفته است.

    این شناخت مخصوصاً زمانی گسترش یافته که یادگیری حیوانات مطرح شده است.

    با این حال، مطالعه ی یادگیری نه با حیواناتی شروع شده و نه با شرطی شدن.

    یادگیری در انسان میتواند پیچیده باشد اما در سال 1885، بینگهاوس روشی پیدا کرد که با استفاده از آن مطالعه تجربی یادگیری را ممکن ساخته است.

    به نظر میرسد که تا سال 1885 تصور میکردند که هرگز نمیتوان یادگیری را بطور تجربی مورد بررسی قرار داد.

    مسلماً می دانستند که یادگیری وجود دارد و همچنین می دانستند که بچه ها یاد می گیرند.

    نظریه های مربوط به تداعی اندیشه ها (شکل گیری از یادگیری) و شیوه ی حصول این تداعی از زمان ارسطو مورد بحث قرار گرفته بود اما به نظر می رسید که امکان مطالعه یادگیری در آزمایشگاه غیر ممکن است.

    تمام این تصورات نا گهان توسط ابینگهاوس دگرگون شد او با خلق مواد تازه (هجاهای بی معنی) و یاد دادن اینها به افراد توانست این مشکل را آسان کند و نشان دهد که آزمایش این پدیده چقدر راحت بوده است.

    به دنبال او مورگان اولین قدم ها را در جهت مطالعه ی یادگیری برداشت.

    ژندایک درست راه مورگان را ادامه داد.

    اولین کارهای ژندایک روی حیوانات انجام گرفته است.

    اما تعداد آزمایش هایی که بتواند اثر قابل ملاحظه ای بر مفاهیم موجود در مورد انسان داشته باشد بسیار کم است.

    کار او بسیار ساده صورت می گرفت.

    بدین ترتیب که گربه های گرسنه را در جعبه های معما زندانی می کرد ومقداری هم غذا در بیرون جعبه قرار می داد.

    این جعبه ها طوری ساخته شده بود که در آنها با یک عمل مکانیکی باز میشد.

    در یکی از جعبه ها گربه می بایستی اهرمی را فشار میداد.

    در جعبه ی دیگر می بایستی حلقه ی یک طناب را می کشید و همین طور جعبه های دیگر که هر کدام به نحوی باز میشد.

    در هر جعبه سرعت یادگیری از طرق محاسبه ی زمان صرف شده توسط گربه برای خروج از آن اندازه گیری میشد.

    روش ژندایک یعنی یادگیری با کوشش و خطا میتواند شرطی شدن از نوع پاسخ به حساب آید.

    بهره برداری جدید از روش شرطی شدن از نوع پاسخ ها اصولاً توسط بی.اف.اسکینر روانشناس معاصر آمریکایی انجام گرفته است.

    بی.اف.اسکینر به دنبال پژوهش های ژندایک به بسط و گسترش نظریه او پرداخت و نظریه جامع ترین ارائه داد که کاربرد های آموزشی و بالینی زیادی به دنبال داشت.

    فرایند شرطی شدن رفتار کنش گر بدین طریق اتفاق می افتد که پس از انجام رفتار کنش گر از سوی جاندار یک محرک یا رویدادی را که برای جاندار رویدادی مطلوب است به او ارائه میدهند.

    این امر باعث افزایش احتمال آن رفتار میشود.

    در یکی از آزمایش های مشهور اسکینر موش گرسنه ای را در جعبه آزمایش قرار میدهند.

    جعبه آزمایش که برای این نوع آزمایش ساخته شده است.

    محفظه ای است که در آن بجز یک اهرم و یک ظرف غذا چیز دیگری یافته نمیشود.

    وقتی که موش در جعبه آزمایش قرار داده شد رفتار های زیادی انجام میدهد از جمله اینکه بر روی پاهایش بلند میشود.

    اطراف جعبه را بو می کشد، از دیوارهای جعبه بالا میرود و کارهای دیگری از این قبیل انجام میدهد.

    در ضمن انجام فعالیت های مختلف اهرم درون قفس را تصادفاً فشار می دهد و بلافاصله پس از آن آزمایشگر با فشار دادن یک دکمه تکه ای غذا به درون ظرف غذای داخل جعبه می اندازد.

    موش غذا را می خورد باز هم اهرم را فشار میدهد و باز هم مقداری غذا دریافت میکند.

    سرانجام اینکه میزان فشار دادن موش به اهرم پس از چندین بار در دریافت غذا به مقدار قابل توجهی افزایش می یابد.

    توصیف آزمایش مشخصات آزمودنی: نام= سن=20 ساله سطح تحصیلات= دیپلمه وسایل آزمایش - یک ماز ذهنی 12 شاخه ای پترسون که خودمان طراحی کرده ایم.

    - یک عدد مداد یا خودکار برای یادداشت کردن مواردی که آزمودنی می گوید.

    اجرای آزمایش ازماینده به ابتدا تصویر زیر را به عنوان الگو به آزمودنی نشان میدهد به او می گوید: این تصویر را خوب نگاه کن.

    می خواهیم از مبدا به مقصد برویم اگر به جای این خطوط کوچه های باریکی بود شما چگونه می رفتید؟

    همان طور که می بینید همه راهها شماره گذاری شده است.

    برخی از راهها بن بست است اما برخی دیگر شما را به مقصد هدایت میکند حال از شما می خواهم که به طور ذهنی این مسیر را بروید.

    طرز رفتن از مبدا به مقصد را همین الان توضیح میدهم.

    هر بار دو عدد برای شما می خوانم هر دو عدد به یک دو راهه مربوط میشوند و یکی از آنها شما را به مقصد هدایت میکند.

    اگر عدد صحیح را انتخاب کنید دو عدد مربوط به دو راهه ی دوم را برای شما می خوانم مثلاً اگر گفتم 2 و 5 یا 5و7 و شما 5 را انتخاب کردید می گویم 3 و 12 و اگر عدد 12 را انتخاب کردید می گویم 1و9 اما اگر عدد غلط را انتخاب کردید عدد صحیح را با عدد دیگری که به همان دو راهه مربوط میشود می خانم مثلاً اگر گفتم 2 و 5 و شما 2 را انتخاب کردید می گویم 5و7 وقتی 5 را انتخاب کردید دو عدد 12 و3 را می خوانم اگر عدد 3 را که غلط است انتخاب کردید عدد 12 را با عدد 5 میخوانم این کار آن قدر ادامه می یابد تا بتوانید سه مرحله متوالی بدون خطا از مبدا به مقصد بروید.

    وقتی آزمودنی ماز ذهنی شش شاخه ای یا هر ماز ذهنی شبیه به آن را یاد گرفته آزماینده بر حسب سن آزمودنی یک فاز ذهنی 8، 10 یا 12 شاخه ای رسم میکند و با آن ازمودنی را تحت آزمایش قرار میدهد در هر تمرین آزماینده هر عددی را که آزمودنی بر زبان می آورد روی کاغذ می نویسد.

    آزماینده باید همیشه اعدادی را به آزمودنی بگوید که به یک دو راهه مربوط میشود نه اعدادی که ری یک خط مستقیم قرار داند.

    مثلاً آزماینده باید بگوید 2و5 یا 5و7، 12و13 و...

    آزماینده هرگز نباید بگوید 2و7 یا 5و3.

    دو عدد مربوط به یک دو راهه نیز طوری باید خوانده شود که عدد صحیح به صورت کاملاً تصادفی ،گاهی در اول و گاهی در آخر گفته شود.

    مثلاً آزماینده گاهی باید بگوید 2و5 و 12و3 و گاهی هم بگوید 5و2، 3و12.

    عدد صحیح هرگز نباید در همه موارد اولین یا در همه موارد آخرین عدد باشد.

    تحلیل نتایج: نمودار ماز تفسیر نتایج با توجه به آزمون اجرا شده و مطالعات پیشین نظیر کارهای ژندایک و اسکینر که به شیوه ی یادگیری از راه کوشش و خطا صورت گرفته است به این نتیجه رسیدیم که هر آزمودنی در مقابل ماز یا هر معمای دیگری که قرار می گیرد ابتدا سعی میکند تا راهی را برای حل آن بیابد و این کار شاید بارها صورت بگیرد تا عمل درست انجام شود.

    یعنی با افزایش تمرین و تکرار هر آزمون آزمودنی پس از هر مرحله آزمون می آموزد که مسیر درست کدام است و این باعث میشود که خطاهای آزمودنی در مراحل بعدی کاهش یابد.

    به طور کلی با اجرای این آزمون به این نتیجه رسیدیم که با افزایش تمرین و یادگیری تعداد خطاها کاهش می یابد.

    ماز ذهنی 12 شاخه ای پترسون منابع -احمد وند، محمد علی، روانشناسی فیزیولوژیک، انتشارات پیام نور - سیف، علی اکبر.

    1382.

    روانشناسی تربیتی .

    انتشارات پیام نور.

    - گنجی.

    حمزه 1381.

    روانشناسی عمومی.

    -گنجی.

    حمزه، 1385، روانشناسی تجربی.

    تعداد خطاهامسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیمسیر های اعلام شده توسط آزمودنیتمرین ها72111242015471618251761938211013تمرین اول42124920154167251761981013تمرین دوم321242047251712623198213تمرین سوم3212420471825176231922213تمرین چهارم421242015472514176193822213تمرین پنجم3212420157425251417619821013تمرین ششم02124204725176198213تمرین هفتم02124204725176198213تمرین هشتم02124204725176198213تمرین نهم

  • فهرست:

    چکیده.........................................................................................................................

    مبانی نظری و آزمایشی ............................................................................................

    توصیف آزمایش .......................................................................................................

    تحلیل منابع ................................................................................................................

    تفسیر نتایج ................................................................................................................

    منابع

    منبع:

    -احمد وند، محمد علی، روانشناسی فیزیولوژیک، انتشارات پیام نور

    - سیف، علی اکبر. 1382. روانشناسی تربیتی . انتشارات پیام نور.

    - گنجی. حمزه 1381. روانشناسی عمومی. انتشارات پیام نور.

    -گنجی. حمزه، 1385، روانشناسی تجربی. انتشارات پیام نور.

هدف آشنايي با اصول مديريت در صنعت، کاربرد آن در تشکيلات ايمني و بهداشت کار، شناخت مسائل رواني در محيط شغلي وآشنايي با روش هاي رفتاري مطلوب درصنعت سرفصل بخش دوم: روانشناسي صنعتي آشنايي با مباني روانشناسي عمومي تأثير تفاوت هاي ف

دید کلی اینکه چه ارتباطی بین هیجانات ما تغییرات بدنی ما وجود دارد؟ وقتی می‌ترسیم، چه نوع تغییرات هورمونی در بدن اتفاق می‌افتد؟ وقتی فکر می‌کنیم چه قسمتهایی از مغز فعال هستند؟ آیا جای مشخصی در مغز برای حافظه وجود دارد که مطالب بخاطر سپرده شده در آنجا ذخیره شوند؟ وقتی فردی دروغ می‌گوید، چه تغییراتی در او بوجود می‌آید؟ آیا از این تغییرات برای کشف دروغ افراد می‌توان استفاده کرد؟ آیا ...

پيش فرض‌هاي روانشناسي کار اولين پيش فرض روانشناسي کار اين است که اقتصاد و صنعت با نيروي فکري و يدي انسان هدايت مي شود . بنابراين سلامت فکري ونيروي دستي انسان نقش مهمي در بهبود عملکرد توليد دارد. دوم با توجه به رشد روز افزون زمينه هاي اجتما

مانند پيدايش بسياري از (( علوم رفتاري )) ريشه مطالعه علمي روانشناسي ورزش ، به قرن بيستم بر مي گردد در بين سال هاي آخر قرن نوزده و اوايل قرن بيستم بود که اولين مجموعه مطالعات علمي جنبه هاي (( روانشناختي ورزش )) چاپ شد. با اين همه اين مجموعه برجسته مط

مقدمه: روان شناسی شخصیت حوزه بسیار گسترده ای است، زیرا شخصیت، خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبه های گوناگون، برای شناخت شخصیت انسان از دیر باز کوششهای فراوانی به عمل آمده که برخی آنها غیر علمی، خرافاتی، و معدودی دیگر علمی و معتبر است. شخصیت معادل انگلیسی personality وpersonalite فرامنه است و هر دو اقتباس از persono است. درک لزوم مطالعه روانشاسی شخصیت چندان دشوار نیست. ...

چکیده: تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف ...

آلفرد آدلر ( 1937 1870) آدلر معمولا به عنوان نخستين پيشگام گروه روانشناسي اجتماعي در روانکاوي تلقي مي شود، زيرا در 1911 از فرويد جدا شد. او نظريه اي را تدوين کرد که " علايق اجتماعي " در آن نقش عمده اي را ايفا مي کنند ، و او تنها روانشناسي است ک

روانشناسي يعني : " مطالعه رفتار" يا " مطالعه علمي رفتار موجود زنده" ،" مطالعه علمي رفتار و فرايند هاي رواني " ، علمي که رفتار و زيرساختهاي آن، يعني فرايندهاي فيزيولوژيکي و شناختي را مطالعه مي کند و در عين حال حرفه اي است که در آن از دانش حاصل براي ح

مقدمه : روانشناسی یعنی : " مطالعه رفتار" یا " مطالعه علمی رفتار موجود زنده" ،" مطالعه علمی رفتار و فرایند های روانی " ، علمی که رفتار و زیرساختهای آن، یعنی فرایندهای فیزیولوژیکی و شناختی را مطالعه می کند و در عین حال حرفه ای است که در آن از دانش حاصل برای حل عملی مسائل انسانی ، استفاده میشود" . هر چند سابقه علمی روانشناسی بسیار کوتاه است ، اما در همین دوران کوتاه نیز رویدادهای ...

آدلر معمولا به عنوان نخستین پیشگام گروه روانشناسی اجتماعی در روانکاوی تلقی می شود، زیرا در 1911 از فروید جدا شد. او نظریه ای را تدوین کرد که " علایق اجتماعی " در آن نقش عمده ای را ایفا می کنند ، و او تنها روانشناسی است که یک گروه چهارنفری تشکیل داد که به نام او نامیده می شود. زندگی آدلر آدلر در یک خانواده ثروتمند که در حومه وین ، اتریش ، زندگی می کردند به دنیا آمد. کودکی او با ...

روانشناسي يادگيري روانشناسي يادگيري (Learning Psychology) هيلگاد روانشناس آمريکايي در يک تعريف جامع يادگيري را اينگونه تعريف مي‌کند: " يادگيري يعني؛ تغيير نسبتا پايدار در رفتار که بر اثر تجربه در توانايي‌هاي بالقوه فرد بوجود مي‌آيد."

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول