مقدمه:
یکی از عواملی که در ایجاد ارتباط نقش تعیین کننده دارد مهارت نوشتن و انشاء و نقش آن در ایجاد خلاقیت فکری در انسان مخصوصاً در کودکان دبستانی می باشد. کسانی که از توانایی نوشتن و نویسندگی خوبی برخوردار هستند، در زمینه ی خلاقیت نیز می توانند موفق شوند چرا که یک نویسنده خوب و یک نوشته خوب باید از همه لحاظ و به همه جوانب موضوع پرداخته باشد اما متأسفانه در جامعه ما افراد معدودی از توانایی نویسندگی و توانایی خلق نوشته خوب و خلاق برخوردارند. مشکلات زیادی در مدارس ما مخصوصاً در مدارس ابتدایی دست به دست هم داده تا دانش آموزان نتوانند به خلق نوشته ی خوب بپردازند. از عواملی که باعث ایجاد این مشکلات شده می توان به پایین بودن فرهنگ عمومی مطالعه، توجیه نبودن مسئولین، معلمان و مردم در خصوص ارزش و اهمیت نوشتن و نقش آن در ایجاد خلاقیت فکری دانش آموزان است. این مسائل و مشکلات در مناطق تک زبانه تا حدودی مورد بررسی قرار گرفته ولی در مناطق دو زبانه در سطح خیلی کمتر به آن پرداخته شده و به نظر محقق، نمود این مشکلات در مقطع ابتدایی و خصوصاً اواخر این دوره بیشتر بوده و از این رو این پژوهش با هدف بررسی مشکلات درس انشا در پایه پنجم ابتدایی در نواحی شهری سنندج انجام شده و از آنجایی که کتاب آموزش زبان فارسی در نواحی شهری سنندج انجام شده و از آنجایی که کتاب زبان فارسی در بالا بردن و ایجاد خلاقیت توانایی نوشتن، نقش تعیین کننده دارد به نقش کتاب (بخوانیم- بنویسیم) در کاهش یا بروز این مشکلات در مقایسه با روش قدیمی در مناطق دو زبانه تا حدودی توجه شده است.
نوشتن مهارتی است که فرد با استفاده از علایم و نمادهای قراردادی به خلق کلمات و جملاتی پرداخته، تا احساسات و نگرش خود را بیان کند و با اطرافیان ارتباط برقرار سازد. نوشتن از یک طرف خلق افکار و اندیشه هاست و از طرف دیگر نظم بخشی به اندیشه ها در قالب زبان نگارش است از این رو انشاء یکی از مهارت های اساسی است که در بهتر یادگیری سایر دروس و برقراری ارتباط با دیگران و غیره به ما کمک می کند. از طرف دیگر با توجه به اهمیت نوشتن و درس انشاء در پیشبرد سایر دروس، اهمیت آن در بیان افکار و اندیشه و احساسات و بروز خلاقیت در دانشآموز، مشکلات عدیده ای سبب شده تا دانش آموز نتواند چه در مقاطع تحصیلی پایین و چه در مقاطع تحصیلی بالا به خلق افکار و اندیشه های خود به صورت نوشته بپردازد و همچنین از آنجایی که یکی از هدف های آموزش و پرورش دستیابی به چهار رکن اساسی یعنی خوب گوش کردن، خوب نگاه کردن، خوب سخن گفتن و خوب نوشتن است. این چهار رکن در درس انشاء به تمامی به کار گرفته می شود بنابراین درس انشاء دریچه ای است به روی خوب اندیشیدن، خوب تحلیل کردن و خوب تعمق کردن.
روش های آموزش انشاء:
مهمترین روش های آموزش انشاء عبارتنداز:
الف) روش سنتی: در این روش معلم یک یا چند موضوع را انتخاب کرده و به دانش آموزان می گوید در مورد یکی از آنها مطالبی بنویسند. پس از آن چند دانش آموز، انشای خود را خوانده و معلم به آنها نمره هایی می دهد. این روش بر محصول نگارش تأکید دارد و همچنین از روش های قدیمی بوده که موجب خلاقیت در
دانش آموز نمی شود.
ب) روش الگوهای نوشتاری: در این روش، معلم با ارائه انواع نوشته از دانش آموزان می خواهد به تکمیل، ساده کردن و باز نویسی آن نوشته بپردازد. یعنی دانش آموزان پس از مواجه شدن با متون از قبل نوشته شده با تقلید از آنها به یادگیری نوشتن
می پردازند. این روش نیز بیشتر به محصول نوشتار توجه دارد.
ج) روش مراحل نگارش: در این روش، معلمان باید دانش آموزان را با فرایندهای نوشتاری آشنا کنند.
فرایند نوشتار شامل سه مرحله است: 1- مرحله پیش از نگارش 2- مرحله نگارش
3- مرحله ویرایش و باز بینی
در مرحله اول دانش آموزان باید با مطالعه و مراجعه به اطلاعات و تجربیات خود آنچه را می خواهند روی کاغذ بیاورند. در مرحله دوم معلم، با انتخاب یک یا چند موضوع ضمن آموزش نگارش به دانش آموزان بر چگونگی نوشتن آنها نظارت
می کند و در حین نوشتن، ایرادهای آنها را گوشزد می کند. در حقیقت در این مرحله تعامل معلم و شاگرد در فرایند تدریس و یادگیری تحقق می یابد.
در مرحله سوم که همان مرحله ویرایش و باز بینی است، دانش آموز به کمک معلم به باز بینی و ویرایش انشاء های خود می پردازد که در ضمن اصلاح انشاء، اشکالات نگارشی دانش آموزان هم آشکار می شود.
د) روش تلفیق جمله ها: در این روش به جمله های زبان نوشتاری اهمیت خاصی داده می شود و اصل از ساده به مشکل نیز رعایت می شود.
و) روش رابطه ها: دانش آموز باید احساس کند که بجز معلم، افراد دیگر نیز روی نوشته او نظر می دهند، بدین ترتیب بین نویسنده، خواننده و موضوع رابطه ای بوجود می آید و طبق این روش، آموزش درس انشاء مستلزم برقراری ارتباط صحیح میان این سه است.
ه) روش نظریه جهانی: این روش به این بنیاد استوار است که اگر کسی می خواهد درباره چیزی مطلبی بنویسد باید درباره آن اطلاعات کافی و دیدگاه روشنی داشته باشد. یعنی نوشتن صحیح براساس نظر نویسنده در مورد جهان شکل می پذیرد و با اطلاعات صرف متفاوت است.
مشکلات درس انشاء در پایه پنجم ابتدایی:
1- نداشتن تجارب کافی: از آنجایی که بین نوشتن و اطلاعات عمومی دانش آموز رابطه مستقیم وجود دارد بنابراین این نوشتن در مرحله اول به تجربیات درون داد کافی نیاز دارد و دانش آموز باید درباره آنچه که می نویسد تجربه کافی داشته باشد.
2- نداشتن انگیزه کافی: گاهی دانش آموزان بدلیل وجود مشکلات عدیده خانوادگی، اجتماعی و بومی، انگیزه کافی برای نوشتن یک موضوع را ندارند.
3- نداشتن مهارت های کافی نگارشی: این گونه دانش آموزان در بیان افکار خود با نظم صحیح دستوری و نحوی مشکل دارند و نوشته های آنها شامل خطاهای دستوری و نحوی بی شمار است.
4- نداشتن واژگان کافی برای بیان مقصود: این قبیل دانش آموزان به علت نداشتن تجربه های گوناگون در واژگان زبان گفتاری و نوشتاری ضعیف هستند عده دیگر به علت نقص در زبان گفتاری با این مشکل روبرو می باشند.
5- دو زبانگی و تداخل زبانی: دو زبانگی به معنای دانستن و یا به کار بستن دو زبان متفاوت است.
در دو زبانگی باید گفت اگر کودکی هر دو زبان را با هم یاد بگیرد و در هر دو زبان به موازات هم از مراحل فوق بگذرد مسئله ای ایجاد نمی شود. در چنین وضعیتی هریک از زبان ها به غنی سازی زبان دیگر کمک می کند و تجارب بدست آمده در یک زبان به زبان دیگر هم منتقل می شود. این چنین شخصی می تواند دو دنیای متفاوت را ادراک کند.
در نواحی غیر فارسی زبان ایران، کودکان با زبانی محلی با دیگران ارتباط برقرار
می کنند و این سبب می شود که کودک به حد کافی در یادگیری زبان در جنبه های شنیداری و گفتاری با زبان مدرسه ای خود تمرین نکرده و ناگهان با زبان دیگر که همان زبان مدرسه ای است برخورد می کند در حالی که روال طبیعی باید به این صورت باشد که کودک باید خواندن و نوشتن را به دنبال طبیعی شنیدن و حرف زدن یاد بگیرد تا سیر تکاملی زبان در چارچوب طبیعی خود به پایان برسد که چنین وضعیتی در مناطق دو زبانه صدق نمی کند.