نظام آموزشی برزیل شامل موسسات دولتی ( فدرال ، ایالت وشهری ) وموسسات خصوصی که از پیش دبستانی ، دبستان ( مقطع اول ) ومتوسطه ( مقطع دوم ) تا مقاطع دانشگاه وکارشناسی ارشد ودکتری تقسیم بندی می شود .آموزش برای سنین 7 تا 14سال اجباری می باشد ، آموزش ملی در تمامی مقاطع آزاد است . مدارس غیر انتفاعی واجد شرایط دریافت کمک مالی دولتی می باشند .
مجلس سال 1988 برزیل ، 25 % از درآمدهای مالیالت خارجی وایالتی را به آموزش وپرورش اختصاص داد.پیشرفتهای چشمگیری در ساختار آموزشی برزیل در 25 سال گذشته صورت گرفته است . در سال 1964 ، 10 میلیون دانش آموز ودانش جو در تمامی مقاطع تحصیلی حضور داشتند .درسال 1990این رقم به 6/37 میلیون دانش آموز ودانشجو بالغ گردید که از این تعداد 9/3 میلیون در مقطع پیش دبستان ، 2/28 میلیون در مقطع دبستان ، 8/3 میلیون در مقطع متوسطه و7/1 میلیون در دانشگاه به کس آموزش ودانش مشغول بوده اند .
با وجود این پیشرفت ، کمتر از 40% از جنعیت سنی دبیرستان در مدرسه ثبت نام کرده اند .نظام آموزشی برزیل به شرح ذیل به صورت خلاصه ارائه گردیده است:
آموزش پایه
سن آغاز دوره : 7 سالگی
سن اتمام دوره :14 سالگی
آموزش ابتدایی
طول دوره : 8 سال
بین سطوح سنی 7 سال تا 14سال
مدرک اعطایی : CERTIEICADO DE CONCLUSAO DE PRIMEIRO GRAU
آموزش متوسطه
طول دوره : 3 سال
بین سطوح سنی 15 سال تا 17 سال
مدرک اعطایی : DIPLOMA DE SEGUNDO GRAU
آموزش فنی
نوع مدرسه : مدرسه فنی متوسطه (هنرستان)
طول دوره : 4 سال
بین سطوح سنی 15 سال تا 18 سال
مدرک اعطایی : DIPLOMA DE TECNICO DE NIVEL MEDIO
آموزش پیش دبستانی
ساختار آموزشی
آموزش پیش دبستانی مدت زمان 2 سال طی سنین6-4 سالگی به کودکان ارائه می گردد. برنامه های آموزشی از طریق سازمان یا نهادی که اداره و مدیریت مؤسسه را به عهده دارد تعیین می گردد .
تعداد کل معلمان
تعداد کل ثبت نامی
تعدادمدارس
سال
256208
5283894
57842
1991
258157
5574514
71053
1992
272619
5780566
84366
1993
274582
5686762
93214
1994
-
5749237
-
1995
-
5714303
-
1996
اهداف آموزشی
. فراهم نمودن شرایط مناسب جهت ترقی جسمی ، عاطفی ، درک ذهنی و اجتماعی کودک
. افزایش دانش و تجربه و علاقمند نمودن به تحول ماهیت در زندگی پویا
. اطمینان دادن به تاثیرگذاربودن روابط و عملکرد کودک در همبستگی ، آزادی ، تعاون و احترام در جامعه
آموزش همگانی
استراتژیهای کلی
برنامه آموزشی ملی که توسط دولت مرکزی به پارلمان ملی ارجاع داده شده بود پس از یکسری مذاکرات جامعه با ابالت و شهرها، یک ابزار استراتژیک یا پایهای را برای رسیدن به اهداف مد نظر قرار گرفته در آموزش برای همه طرحها ایجاد کرد. در مرحله ….. آن میتواند بهعنوان یک قانون اجرا شود و همه آژانسهای دولتی مختلف در نشر یک مساعی با سازمانهای اجتماعی مجبور خواهند بود تا با اهداف بیان شده در آن موافقت کنند.
دومین ابزار استراتژیک مهم برای بهکارگیری سیاست آموزش ملی برای همه (EFA) تقویت کردن و بهبود سیستم ارزیابی ملی در همه سطوح آموزشی است. این ابزار محکم گردیده بود از طریق یک آژانس دولتی ویژه – (با نام مؤسسه ملی مطالعات و تحقیقات آموزش (INEP) ) که از طریق سرشماری مدارس دادههای عینی و قابل اتکائی را در باره دسترسی داشتن به مدارس و نرخ فقط افراد در گروه سنی و سطوح آموزشی، نرخهای قبولی، تجدیدی و افت تحصیلی، نرخ تعلیم و آموزش در سطوح مختلف، کیفیت معلمین و زیربنای در دسترس مدارس و سایر موارد را بدست آورده بود. بهعلاوه راهنمایهای همه مذاکرات توسط دولت مرکزی با ایالات و شهرها انجام میشد. این دادهها و اطلاعات بهعنوان مبنایی برای اختصاص منابع مرکزی ارائه شد.
INEP (مؤسسه ملی مطالعات و تحقیقات آموزشی ) همچنین آزمونهای عملکرد آموزشی اولیه را از طریق سیستم اسامی ارزیابی آموزش ملی (SAEB) بهکار گرفت و شروع به ارزیابی عملکرد دانشآموزان جدید دوره متوسطه از طریق آزمون ملی آموزش دبیرستان (ENEM) کرد.نتایج این ارزیابیها بهطور گستردهای در مجله press منتشر شد. و این حقیقتی است که قویا به افزایش بسیج ملی حول موضوعات مربوط به آموزش کمک کرده است.این سیستم قابل تقدیر است و اکنون این امکان وجود دارد که پیشرفت را از ابتدای اقدام در این حوزهها و بهطور مختصر و مفیدتری مشکلات موجود را شناسایی و کنترل نماید. اینها اطلاعاتی است که تعریف اولویتهای اقدام و بهطور خاص اقدامات دولت مرکزی برای کاهش نابرابریهای ناحیهای را معین میسازند. از مجموع این موارد، دولت مرکزی میتواند برنامههای کمکی خاصی را در پر کردن شکاف در این سیستم طراحی کند. سومین استراتژی سازماندهی مجدد سیستم پشتیبان آموزشی است که در بخش مربوط به امور سرمایهگذاری توصیف خواهدشد.از طریق این سه استراتژی معرض شده، اقدامات دولت مرکزی با توجه به استراتژی آموزش برای همه (EFA) از طریق برنامههای مستمر، طرحهای ویژه و تلاشهای ملی انجام گرفت. بهعلاوه، دولت یک دفورم و اصلاحات جامعی را در برنامههای تحصیلی در همه سطوح آموزشی ترویج کردهبود. که شامل برنامههای تحصیلی پذیرفتهشده در رابطه با دورههای آموزش معلمین در پنج سال گذشتهبود. هدف عمده این اقدام انطباق نحوه تدریس با نیازهای آموزشی جامعه از طریق بهبود کیفیت و اثربخشی آن است.استراتژی دولت برزیل بر شناسایی پیچیدگی مشکلاتی متکی است که میبایست به منظور نیل به اهداف ارائه آموزش پایه با کیفیت مناسب به جمعیت بر آنها غلبه کرد. نقطه شروع این است که کامل کردن پروژههای چند گانه و اعمالی که در جهت مشکلات مختلف برنامه ریزی شدهاند خود یک معیار مؤثر خواهد بود.بنابراین این استراتژی بر بکار گیری برنامهها و بنا کردن شراکتها تمرکز دارد. اثر بخشی آن میتواند با موفقیت این برنامهها در نیل به اهداف EFA اندازه گیری شود. موفقیتهایی که از همکاری با دولت ها. نهادهای وابسته به شهرداری ها و NGOها ناشی میشوند، که یک میزان معقول هماهنگی در میان فعالان و منافع مختلفی که در دست اندرکار هستند را بوجود میآورند.
اولویت ها، برنامههای عملی و سیستم مدیریتی
به علت طبیعت عدم تمرکز سیستم آموزشی برزیل و استقلال قابل توجه ایالات و شهرها وجود نداشت با این وجود دولت مرکزی مسئول هماهنگی سیاستهای آموزشی در سطح مرکزی میباشد و در یک نقش دستوری
( مشاورهای ) برای دبیرخانههای شهرها و ایالات عمل کند، و هم چنین سیستم جامعی از محرکها را در قالب و جوه مالی و طرحهای ویژه بهکار بگیرد. با توجه فرآیندهای قانونی یک ابزار مهم برای هماهنگی و تصمیم گیری را واضح میکند.قانون ملی، پارامترها، وظیفه هرسطح ازمشارکتهای دولتی را معین میکند.دراین سیستم پیچیده تصمیمگیری طرح آموزش برای همه بهعنوان پیکره ساختار نیافته بود و اهدافش درون سیاست آموزشی بهعنوان یک کل در نظر گرفته شده بود.اهداف طرح آموزشی برای همه که یک برنامه کلی آموزشی 10 ساله (2003 1993) دنبال میشود، سه ابزار مهم و جدید را شامل شده بودند. اصلاحات قانونی شماره 14 در 1996. قانون چارچوب و رهنمودهای آموزش ملی در همان سال و در نهایت طرح آموزش ملی کنگره ملی ارجاع داده شده بود و هنوز تحت بررسی میباشد. این قانون نقش دولت مرکزی را در رابطه با ایجاد اهداف آموزش برای همه را سازماندهی و قوت بخشید. قانون چار چوب و رهنمودهای آموزشی را اهداف آموزش برای همه را تنظیم کرده و مسئولیتهای شهرها و ایالات را تعریف کرده است. اصلاحیه قانونی شماره 14 وجوه ملی را برای بهبود آموزش ابتدای و همچنین برای ارتقاء ارزش شغل تدریس ( Funded)مقرر کرده است. بههمین منظور کل سیستم مالی آموزش ابتدایی را سازماندهی مجدد کرده و منابع بیشتری را برای آموزش و تخصیص داده است. بهعبارت دیگر برنامه آموزش ملی، اهداف دقیقی برای دستیابی در ده سال آینده را بیان میکند. این برنامه که نتیجه تعهدات تقبل شده وزارت آموزش و دبیر خانههای آموزش شهرها و ایالات بود بهطور گستردهای در جوامع شهری مورد بحث و بررسی قرار گرفت. بنابر این بهاین نسخه تجدید نظر شده برنامه ده ساله قبل بودو در حال حاضر مرجع اصلی برای طرح آموزش برای همه در دهه آینده مقرر شد. بهعلاوه در این هدفگذاری برنامه آموزش ملی اولویتهای سیاست آموزشی کشور را معین کرد. قبل از اینکه این برنامه در دسترس باشد اهداف آموزش برای همه در آموزش دهه ساله برای کل برنامه عمومی بودند. و کمک کرد تا دسترسی زودتر به کودکستان و آموزش ابتدایی افزایش یابد. متدهای تدریس جدید و ارزش قائل شدن برایشغل تدریس در تعهدات جدید کنفرانس دهی را معرفی کرد و بهعنوان یک نتیجه از کنفرانسهای گروهی نهم آموزش برای همه ریشه کنی بیسوادی بهعنوان یک هدف کمی مشخص شد.بر این اساس تعداد بیسوادان تا سال 200 باید تا 50 در صد کاهش یابد. رهنمودهای بکار گرفته شده در عمان.اسلام آباد اکنون در سیاست آموزش دولتی برزیل در نظر گرفته شده است. مخصوصاً آنهایی که در ارتباط با ارتقاء موقعیت، حقوق و انگیزش معلمان بود. بهعبارت دیگر، توصیههای ارائه شده در پنجمین کنفرانس بین المللی آموزش بزرگسالان ( هامبورگ 1997 ) یک توجه اساسی در برنامه آموزش ملی بوجود آورد. از همه اهداف تعیین شده در کنفرانس نهم آموزش برای همه بهجز آنهایی که مرتبط با آموزش زنان و دختران بودند بقیه توسط دولت برزیل اتخاذ نشده است. نرخهای آموزشی، نرخهای موفقیت و متوسط تعداد سالهای مدرسه در جامعه زنان بیشتر از جامعه مردان هستند.اگر این روند ادامه یابد باید ملاحظات جنسیتی برعکس شوند.برنامه جدید آموزش ملی، اولویتهای آموزشی در نظم خاصی را در نظر گرفته است اولین اولویت اطمینان از دسترسی بچههای گروهای سنی 14 7سال به مدارس و باقی ماندن آنها در مدارس ما باشد.
●تلاش برای این که مطمئن شوند که همه بچهها ، هشت کلاس آموزش ابتدایی را بهپایان رساندند و بهمنظور اینکه برای آنها فراهم شود حداقل آموزش برای بهدست آوردن حقوق شهروندی و تعهدات آنها. لذت بردن از فرهنگ بومی جامعه مدرن و برآورده کردن نیازهای شغلی.
●تنظیم فرایندهای آموزشی با نیازهای جامعه دانش آموزان
●ارتقاء دورههای آموزشی مستمر و پایه معلمین بر طبق تقاضای تدریس.
دومین اولویت تمایل برای پرداختن به دیون اجتماعی و اطمینان بخشیدن به آموزش ابتدایی به همه افرادی که امکان دسترسی به آموزش را در سن مقتضی نداشتهاند و یا نتوانستهاند آنرا به دلیل یا دلایلی به اتمام برسانند. این هدف مشارکت میدهد و توسعه میدهد شرایط قانونی را که بیسوادی را ریشه کن میکند