فصل اول
در این فصل
1- چگونگی بازی با تربیت بچه ها
2- پنج مهارت اساسی تربیت فرزندان
3- نگه داشتن حس شوخ طبعی
4- پایان بازی
1- آن را قبول کنید، شما مورد توجه نیستید. بچه های شما هستند و هر دو شما آن را می دانید. بچه ها متوقف می شوند و سپس برای جست ناگهانی فرود می آیند. آنها آگاهی به گریه خود دارند، آنها می دانند چگونه شما را مجاب کنند که بگویید بله آنها می دانند چه وقت شما متوجه آنها نیستید این درست مانند بازی شطرنج با فردی با IQ 300 است. اما شما نمی خواهید حریف خود را معدوم کنید شما خواهان عشق آنها و امیدوار به تربیت درست آنها هستید.
2- به بازی تربیت فرزند خوش آمدید. موضوع در اینجا پیروزی کامل نیست، اما یک بحث متقابل که هرکسی را خوشحال می کند. شما می خواهید یک بچه را پرورش دهید که از سن متعادل بزرگسال گذشته است، و شما می خواهید آن را انجام دهید بدون آنکه توسط مردانی که لباس رسمی سفید پوشیده اند بدرقه شوید در حالیکه آستین های بلندات از ژاکت شما بیرون زده است.
اما شما نمی توانید بازی صحیحی را بدون مهارت های تربیت فرزند داشته باشید این درست آن چیزی است که این فصل به شما نشان می دهد.
«به بازی تربیت فرزندان خوش آمدید»
3- در این بازی شما قصد ندارید همه چیز را درست انجام دهید آن را در فکر خود نگه دارید زیرا آن خیلی مهم است که شما بفهمید شما پیروز کامل نخواهید بود. شما خشم خود را از فرو خواهید داد. شما ممکن فریاد بزنید. شما ممکن در برابر گریه هم لحظه کوتاه بیائید و سپس (اگر چه شما نکته هایی را برای آن از دست داده اید)، شما به فرزند خود کیک برای شام حداقل یکبار خواهید داد این صحیح است که هیچ والدینی کامل نیست و همه شما می توانید سعی کنید بهترین شوید. [این بازی تمام نمی شود مگر اینکه کودکان شما کاملاً بزرگ شده باشند.
اگر آنها خوشحال هستند مایه افتخار همه مردم است - یا در آخر بهانه گیری کردن یا می توانید یک روان شناس را مسخره کنید- شما برنده خواهید بود.
4- بنابراین موضوع این است که چگونه مهارت های درست تربیت فرزندان را یاد بگیریم برای انجام آن شما مجبورید دو چیز اساسی را درک کنید.
1- تربیت فرزندان شغلی است که هرگز نمی توانید از آن رهایی یابید.
2- تربیت، وسیله بازی نقش های جدید وهیجانی است.
در اینجا افرادی وجود دارند که می گویند این بازی پایانی ندارد. این جوابی مناسب به این سوالهاست. تا چه سنی بچه ها کاملاً به شما وابسته هستند. افسوس جواب است «هرگز».
5- رویایی امریکائیان برای بچه های خانه خودشان نیست. آرزوی آنها برای بچه های بیرون از خانه شان است. کان کرس من دیک آرمی
«به شغلی که هرگز نمی توانید از آن فارغ شوید خوش آمدید»
6- حرفه تربیت فرزند شما در ساعت 8 آغاز نمی شود و در ساعت 5 به پایان نمی یابد آن یک حرفه 24 ساعت است که آن پیش پا افتاده نیست. وقتی شما شغلی خارج از منزل دارید به جای اینکه شما به خانه بیائید و فوری تربیت فرزندان خود را تغییر دهید. «بدون آگاهی» و به محل کار برگردید. در آنجا زمان خروج و ورود وجود ندارد.
q [از پارچه ابریشم برای یونیفورم تربیتی استفاده نکنید]
7- شغل شما شامل وظیفه آینده و پاسخگویی به بچه هاست. عشق به آنها، غذاخوردن، مراقبت آنها وقتی بیمار هستند، بازی باآنها، آموزش، انضباط، دوست خوب آنها بودن و گاهی انجام بعضی چیزها که واقعاً در جلوی دوستانشان دستپاچه می شوند شما نمی توانید کار خود را کم کنید. شما نمی توانید از دست کسی خلاص شوید. و در اینجا همچنان فشار زیادی برای آموختن وجود ندارد. حرفه تربیت فرزند مسئولیت شماست. بدون توجه به شغلی که در خارج از خانه دارید.
8- البته یک برنامه فوق العاده وجود دارد، در عوض، بچه های شما عاشق به بازگشت شما خواهند بود. سبب خندیدن شما، گریه، عصبانیت شما را فراهم می سازند و شما را سرمست و مغرور از آنها می سازد.
9- اگر شما یک والدین هستید که به اندازه کافی خوشبخت هستید. که قادرید در خانه با بچه ها بمانید. شما ممکن نیازمند به سپری کردن وقتتان با هم باشید (والدینی که همیشه در خانه نیستند) تعدادی راهنمای تربیتی مانند این که چه انجام دهید، مثل قدم زدن در یک طرح که در حال پیشرفت است، آن دشوار است که بدانیم از کجا باید شروع کنیم نگران گفتن نباشید جسیکا از خواب نیمروزی بلند می شود شما درباره تعویض کهنه بچه فکر می کنید.
10- هر دو والدین باید در تربیت فرزند نقش داشته باشند اگر والدین شما شیوه ای دارند که شغل آن نیست، برای زدن توی سر این آدم راحت باشید.
خوب، اذیت کردن بد است. بنابراین لااقل از طریق قلب به قلب با والدین صحبت کنید.
به فصل 19 مراجعه کنید. راهنمایی برای والدین
«سه وظیفه والدین»
11- چیز بعدی که نیاز به درک آن دارید درباره بازی آن است، که شما تعهد به وظیفه های مهم و تعداد جدید کنید شما درست نمی توانید، درست خودتان باشید» بیش از این باشید، اگر شما انتظار دارید آنها را تربیت کنید مانند بچه های متعادلی که هرکسی آرزویی آن را دارد.
12- برای برنده شدن این مسابقه و کسب مقام کردن، والدین از نوع آرام باشید، شما نیاز به سه چیز دارید.
1- یک نمونه مشخص
2- یک معلم
3- یک دوست.
«نقش مثبت»
13- یک سرمشق است شخصی که شما نگاه می کنید و سعی می کنید مانند آن باشید شاید آن است که یک زن خیابان پایین باشد که پنج فرزند داشته باشد همه دکتر شوند، ممکن آن یک ویژگی خیالی باشد. مرد خفاشی یک سرمشق بزرگ بود. حتی وقتیکه دختر خفاش قرار باشد در روغن داغ انداخته شود او هنوز باید محدوده سرعت را رعایت کند.
ممکن سرمشق شما مادر یا پدرتان باشد. هرکسی که هست که میخواهید همانند آن شوید کسی که شما شبیه آن هستید.
14- یک دلیل برای اینکه یک سرمشق خوب باشید آشکار است. فرزندانتان به شما نگاه می کنند تا همانند شما رفتار کنند هرآنچه که خوی شما عمل شماست، شما می توانید مطمئن باشید که او [i] به انگشت مکیدن شما نگاه می کند و افزایش می دهد که این رفتار تقلید کردن از شماست. چه تاثیر مستقیمی شما داشته اید. مثبت یا منفی.
15- خوی بدارثی است آیا شما دشنام می دهید یا یک خوی بد که شما دوست ندارید مغرور شوید که بچه ها را ببیند با دوستانشان صحبت می کنند؟ پس این خوی را تغییر دهید آیا شما فکر می کنید بچه ها بهتر می دانند از زبان بد استفاده کنند؟ نه، بعضی والدین می گویند. هرکاری که من می گویم بکن نه هرکاری که انجام می دهم این شیوه دروغی است و در زندگی واقعی کاربردی ندارد کاری را که دوست ندارید فرزندانتان انجام دهند خودتان انجام ندهید یا بگویید در مدرسه.
16- یک سرمشق خوب نباید هر شخصی باشد که در هر زمینه ای مناسب است. اگر شما می توانید روی آب قدم بزنید، بزرگ از جهات دیگر، شما باید سعی کنید انجام دهید چیزهایی که شما درست آن را می دانید. شما مجبور نیستید آن را وارونه کنید. این یک اتفاق است. قسمت مهم عذرخواهی بعدی است. یا توضیح دادن به بچه ها چرا شما دچار نگرانی شده اید. این طبیعی است که بچه ها بدانند که والدین آنها نگران یا غمگین هستند. هرکسی انجام می دهد. چگونه شما در ابتدا نگرانی خود را کنترل کنید. چیز مهمی است.
17- یک نقش بد زیاد لازم نیست بدین معنی که یک شخص بدی باشی یک نقش بد طبق معمول معتاد به کار، الکل، استفاده مواد، هرکسی مواد اصلی را در راس خانواده شان قرار می دهند- نوعی بی اطلاعی والدین.
18- یک نقش خوب شدن به معنی کشیدن سیگار ممنوع، دشنام، مصرف دارو، دروغگویی، گول زدن، عبور از خیابان به هنگام چراغ قرمز، دزدی، نعره کشیدن (فکر کنید که خودتان کدام یک از این خوی بد را دارید در اینجا) و غیره.
«طرح هر معلم»
19- هرچیزی که شما می گویید یا انجام می دهید توسط مغز بچه ها ضبط می شود این اتفاقی است که آیا شما آن را می خواهید یا نه، بنابراین به نقش دوم والدین که معلمی است خوش آمدید. (اگر شما فکر می کنید معلم مدرسه دارای حقوق اندکی است، چه تصویری! در نقش جدید معلمی، شما سخت تر از هر معلمی کار می کنید. بدون در نظر گرفتن حقوق اندک آن.
20- هر زمانی که بچه های شما بدنیا می آیند آنها تماشاچی و یاد گیرنده از رفتار و عملکرد شما هستند این کمابیش یک اندیشه هولناک است، اینطور نیست؟ کوچولوی شما یاد می گیرد و وقتی شما با او صحبت می کنید چیزهایی را با او انجام می دهید و با آنها هستید شما به آنها تعلیم می دهید که چگونه پاسخ بدهند. به تلفظ شیر، چگونه به جوک های شما واکنش نشان دهند، چه انجام دهند وقتی آنها می افتند همه چیزهای دیگر در زندگی با آن در بر می شوند.
21- اگر شما شخص آرام، ملایم هستید، و واکنش زیادی برروی چیزهایی مانند شکستن ظرف ها ندارید، بچه های شما ملایمتر و آرامتر خواهند بود. اگر شما عصبی و هیجانی هستید بچه های شما هم هیجانی و عصبانی خواهند بود.
در فصل هشتم «شغل جدید - معلم» تحقیق درباره موضوع تربیتی بچه هایتان است.
یک تخصص نامناسب همه افراد تعلیم بچه های جوان است مادر، راهنمای صحیح بچه ها در شناخت هست ادوار بالورد
«دوست خوب»
22- چگونه والدین می توانند یک دوست خوب باشند و درعین حال والدین باشند بچهها و والدین ممکن با هم باشند مانند روغن و آب، اما آن می توانند انجام شود.
بدین معنی که زمانی را با هم برای انجام چیزها داشته باشند. باهم بازی می کنند، بخندند و گریه کنند والدین خوب چیزهای شاد می سازند، درست مانند یک دوست خوب.