دانلود تحقیق شهریار

Word 174 KB 33414 13
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگینامه محمد حسین بهجت تبریزی معروف به شهریار در سال 1285 هجری شمسی در روستای زیبای « خوشکناب » آذربایجان متولد شده است.

    او در خانواده ای متدین ، کریم الطبع واهل فضل پا بر عرصه وجود نهاد.

    پدرش حاجی میر آقای خوشکنابی از وکلای مبرز و فاضل وعارف روزگار خود بود که به سبب حسن کتابتش به عنوان خوشنویسی توانا مشهور حدود خود گشته بود.

    شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد.

    او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود .

    بی شک سرایش این شعر کودکانه ، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود.

    شهریار شرح حال دوران کودکی خود را در اشعار آذربایجانیش بسیار زیبا،تاثیر گذار و روان به تصویر کشیده است.

    طبع توانای شهریارتوانست در ابتدای دهه سی شمسی و در دوران میانسالی اثر بدیع و عظیم« حید ربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند .

    او در این منظومه بی همتا در خصوص دوران شیرین کودکی و بازیگوشی خود در روستای خشکناب سروده است: قاری ننه گئجه ناغیل دییه نده ، ( شب هنگام که مادر بزرگ قصه می گفت، ) کولک قالخیب قاپ باجانی دویه نده، (بوران بر می خاست و در و پنجره خانه را می کوبید،) قورد کئچی نین شنگیله سین ییه نده، ( هنگامی که گرگ شنگول و منگول ننه بز را می خورد،) من قاییدیب بیر ده اوشاق اولایدیم!

    (ای کاش من می توانستم بر گردم و بار دیگر کودکی شوم !) شهریار دوران کودکی خود را درمیان روستائیان پاکدل آذربایجانی گذراند.

    اما هنگامی که به تبریز آمد مفتون این شهر جذاب و تاریخ ساز و ادیب پرور شد.

    دوران تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده ، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با قرائت و کتابت السنه ترکی ، فارسی و عربی آشنا شد.

    شهریار بعدا به تهران آمد و در دارالفنون تهران خوانده و تا کلاس آخر مدرسه ی طب تحصیل کردو در چند مریض خانه هم مدارج اکسترنی و انترنی را گذراند ولی د رسال آخر به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیش آمدهای دیگر از ادامه تحصیل محروم شد و با وجود مجاهدتهایی که بعداً توسط دوستانش به منظور تعقیب و تکمیل این یک سال تحصیل شد، شهریار رغبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خدمت دولتی بشود؛ چند سالی در اداره ثبت اسناد نیشابور و مشهد خدمت کرد و در سال 1315 به بانک کشاورزی تهران داخل شد .

    شهریار در تبریز با یکی از بستگانش ازدواج کرده، که ثمره این وصلت دودختر به نامهای شهرزاد و مریم است.از دوستان شهریار مرحوم شهیار، مرحوم استاد صبا، استاد نیما، فیروزکوهی، تفضلی، سایه وزاهدی رامی توان اسم برد.

    وی ابتدا در اشعارش بهجت تخلص می کرد.

    ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و یک بار مصراع: «که چرخ این سکه ی دولت به نام شهریاران زد» و بار دیگر «روم به شهر خود و شهریار خود باشم» آمد از این رو تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.

    اشعار نخستین شهریار عمدتا بزبان فارسی سروده شده است.

    شهریار خود می گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می خواندم وی به طعنه می گفت: “پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!” این قبیل سفارشها از جانب مادر گرامیش و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار طبع خود را در زبان مادریش نیزبیازماید و یکی از بدیعترین منظومه های مردمی جهان سروده شود.

    سیری در آثار شهرت شهریار تقریباً بی سابقه است، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هر جا که ترجمه یک قطعه او رفته باشد، هنر او را می ستایند.

    منظومه «حیدر بابا سلام» در سال 1322 منتشر شد واز لحظه نشر مورد استقبال قرار گرفت.

    “حیدر بابا” نه تنها تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکیه و قفقاز هم رفته و در ترکیه و جمهوری آذربایجان چندین بار چاپ شده است، بدون استثنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حیدربابا را بشنود و منقلب نشود.

    این منظومه از آثار جاویدان شهریار و نخستین شعری است که وی به زبان مادری خود سروده است.

    شهریار در سرودن این منظومه از ادبیات ملی آذربایجان الهام گرفته است.

    منظومه حیدربابا تجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است ، این منظومه از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است، و در اکثر دانشگاههای جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده‌آمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان آهنگ جالبی بر آن ساخته است.

    اشعار ولایی عمق تعلقات دینی و توجهات مذهبی خانواده و نیز شخص استاد شهریار به حدی است که عشق به ائمه اطهار علیه‌السلام در بسیاری از اشعارش عینا هویداست.

    او در نعت حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می فرماید: ستون عرش خدا قائم ازقیام محمد——- ببین که سر بکجا می کشد مقام محمد بجز فرشته عرش آسمان وحی الهی——- پرنده پر نتوان زد به بام محمد به کارنامه منشور آسمانی قرآ ن——– که نقش مهر نبوت بود بنام محمد… ستون عرش خدا قائم ازقیام محمد——- ببین که سر بکجا می کشد مقام محمد بجز فرشته عرش آسمان وحی الهی——- پرنده پر نتوان زد به بام محمد به کارنامه منشور آسمانی قرآ ن——– که نقش مهر نبوت بود بنام محمد… شهریار در شعر یا علی علیه‌السلام در مورد حضرت امیر المومنین علیه‌السلام می فرماید: مستمندم بسته زنجیروزندان یاعلی——- دستگیر ای دستگیر مستمندان یا علی بندی زندان روباهانم ای شیر خدا——— می جوم زنجیر زندان را به دندان یا علی اشعار شهریار در ستایش امام اول شیعیان جهان سرآمد سلسله مداحان اهل بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام است.

    استاد شهریار ضمن اینکه شخص بسیار مهربانی بود و قلب رئوفی داشت مردی متدین و از مسلمانان متعهد و پای بند به اصول دین وانجام فرایض دینی نیز بود و این خصوصیات در اشعاری که سروده کاملاً هویدا ست ودر عین حال ارادت خاصی به حضرت امیرالمؤمنان علی ابن ابیطالب (ع) امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت داشت ودر نعت حضرت علی (ع) چندین شعر زیبا سروده که با توجه به طولانی بودن هر کدام و زیاد بودن تعداد آنها از ذکرآنها خودداری می شود ؛ علاقه مندان می توانند آنها را دردیوان استاد بیابند .

    ولی یکی از زیباترین آنها شعر «علی ای همای رحمت » است که ماجرای سرودن این شعر خواندنی است و گوئی پیام یا الهامی است که به شهریار رسیده و تحت آن پیام ، شهریار این شعر را سروده است که درروزنامه اطلاعات آورده شده .

    پس از در گذشت شاعر نام آور ایران مرحوم سید محمد حسین شهریار ، رسانه ای گروهی دوباره این شاعر آذربایجانی مطالب بسیاری نوشتند ، اما آنچه که اینک به لطف خداوند براین قلم جاری میشود تاکنون کسی آن را ننوشته و شاید بیش از چند نفر از چگونگی آن گاه نباشند .

    چند روز قبل آقای حاج رضا حداد عادل از قول حجت الاسلام آقای شجاعی واعظ معروف که از معبرین خواب بنام می باشند ، داستانی نقل کردند که برای اطلاع از جزئیات آن ، شخصاً با آقای شجاعی تماس گرفتم ؛ آقای شجاعی اظهار داشتند دو یا سه روز قبل از درگذشت آیت اله نجفی مرعشی باتفاق چند نفر دیگر در خدمتشان بودیم .

    مرحوم آیت اله فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیاء خدارا در خواب ببینم .آن شب در عالم خواب دیدم درزاویه مسجد کوفه نشسته ام و امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام با جمعی حضور دارند .

    حضرت فرمودند: شعرای اهل بیت ما را بیاورید .

    دیدم چند نفر از شعرای عرب را آورده اند .

    حضرت فرمودند: شعرای فارسی زبان را بیاورید آنگاه محتشم و چند تن از شعرای فارسی آمدند .

    حضرت فرمودند : شهریار را بیاورید .

    شهریار آمد .

    حضرت خطاب به شهریار فرمودند شعرت را بخوان : شهریار این شعر را خواند : علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنانماند چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ به شرارقهر سوزد همه جان ما سوارا برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را به جزاز علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند بعالم شهدای کربلا را چو به دوست عهد بندد زمیان پاکبازان چو علی که می تواند که به سر برد وفا را نه خدا نوانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را بدو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت که زکوی او غباری به من آر، توتیارا به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت چه پیامهاسپردم هه سوز دل صبا را چو توئی قضای گردون ، بدعای مستمندان که زجان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چو نای هر دم زنوای شرق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوارا «همه شب در این امیدم که نسیم صبح گاهی به پیام آشنائی بنوازد آشنا را » زنوای مرغ یا حق بشنو که دردل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا حضرت آیت اله مرعشی فرمودند وقتی شعر شهریار تمام شد ، از خواب بیدار چون من شهریاررا ندیده بودم .

    فردای آن روز از اطرافیان پرسیدم که شهریار شاعر کیست گفتند شاعری است که در تبریز زندگی می کند حضرت آیت اله فرمودند از جانب من او را دعوت کنید به قم نزد من بیایند .

    چند روز بعد شهریار آمد.

    دیدم همان کسی است که من اورا در خواب در حضور حضرت امیر علیه السلام دیده ام ؛ از او پرسیدم این شعر علی ای همای رحمت را کی ساخته ای ، شهریار با حالت تعجب از من سئوا ل کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام .

    چون من این شعر را نه به کسی داده ام ، نه در مورد آن با کسی صحبت کرده ام و از متن آن هیچ کس اطلاعی ندارد .....

    مرحوم آیت اله مرعشی به شهریار می گویند چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت علی علیه السلام تشریف دارند .

    حضرت فرمودند شعرای فارسی زبان را بگوئید بیایند .

    آنها نیز آمدند بعد فرمودند شهریار را بیاورند و شما هم آمدید آنگاه حضرت علی علیه اسلام فرمودند شهریار شعرت را بخوان و شما شعری را که مطلع شعر چنین بود :«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را» شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید من فلان شب این شعر را ساخته ام و همانطور که قبلاً عرض کردم تا کنون کسی را درجریان سرودن این شعر قرار نداده ام .

    آقای شجاعی اظهار داشت مرحوم آیت اله مرعشی فرمودند وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت ، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده ، من آن خواب را دیده ام .آقای شجاعی اضافه کردند: حضرت آیت اله مرعشی موضوع خواب را مذکور را علاوه بر من با آقای رحمانی واعظ هم درمیان گذاشته بودند و می توانید با ایشان هم تماس بگیرید ، با آقای رحمانی تماس گرفته شد ، ایشان هم همین را تأیید کردند .

    این ماجرا خواب حضرت آیت اله نجفی مرعشی رحمت الله علیه بود .

    بنابراین معلوم می شود بعد از ین ملاقات بوده که شهریار این شعر معروف را منتشرکرده است .

    آنهائیکه تا سال 57 به نجف اشرف مشرف شده اند ، این شعر را که با خط خوش درداخل قابی بالای ضریح مطهر حضرت علی علیه السلام قرارداشته مشاهده کرده اند .

    و من خود آنرادیده ام ولی نمیدانم که به وسیله چه کسی این شعر به آنجا برده شده وچه کسی آنرا بالای ضریح گذاشته است شهریار جانسوزترین اشعار خود را تقدیم حضرت سید الشهداء علیه‌السلام و حماسه ابدی او کرده است: شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین ——— روی دل با کاروان کربلا دارد حسین ازحریم کعبه جدش به اشکی شست دست ——مروه پشت سرنهاداماصفا دارد حسین… .

    ویژگی سخن شهریار روح بسیار حساسی دارد.

    او سنگ صبور غمهای نوع انسان است.اشعار شهریار تجلی دردهای بشری است.

    او همچنین مقوله عشق را در اشعار خویش نابتر از هر شعری عرضه داشته است.

    در ایام جوانی و تحصیل گرفتار عشق نا فرجام ، پر شرری می گردد.

    عشق شهریار به حدیست که او در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی ،درس و بحث را رها می کند و دل در گرو عشقی نا فرجام می گذارد : دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت اما این عشق زمینی بال پرواز او را بسوی عشق نامحدود آسمانی می گشاید.

    قفسم ساخته و بال و پرم سوخته اند مرغ را بین که هنوزش هوس پرواز است!

    سالها شمع دل افروخته و سوخته ام ————- تا زپروانه کمی عاشقی آموخته ام عجبا که این عشق مسیر زندگی شهریار را تغییر دادو تاثیری تکان دهنده بر روح و جان شهریار نهاد و جهان روان او را از هم پاشید.

    آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند———– درشگفتم من چرا ازهم نمی پاشد جهان این عشق نافرجام بحدی در روح و روان او ماندگار شد که حتی هنگام بازگشت معشوق، عاشق به وصل تن نداد .

    آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا ———— بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا!؟

    شهریارهمانگونه که به سرزمین مادری و رسوم پدر خود عشق می ورزد اشعار بسیار نغزی در خصوص مقام مادر و پدر به زبانهای ترکی و فارسی سروده است: گویند من آن جنین که مادر ——- از خون جگر بدو غذا داد تا زنده ام آورد به دنیا ———- جان کند و به مرگ خود رضا داد هم با دم گرم خود دم مرگ ——— صبرم به مصیبت و عزا داد من هرچه بکوشمش به احسان —— هرگز نتوانمش سزا داد جز فضل خدا که خواهد اورا ——— با جنت جاودان جزا داد شهریار در شعر بسیار لطیف «خان ننه» آنچنان از غم فراق مادربزرگ عزیزش می نالد که گویی مادربزرگش نه بلکه مادرش را از دست داده است!

    عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـریار در غـزل عید خون و قصاید مهـمان شهـریور، آذربایـجان، شـیون شهـریور و بالاخره مثـنوی تخـت جـمشـید به زبان شعـر بـیان کرده است.

    شهریار شاعر سه زبانه است.

    او به همه زبانها و ملتها احترامی کامل دارد.

    در اشعار او بر خلاف برخی از شعرای قومگرا نه تنها هیچ توهینی به ملل غیر نمی شود بلکه او در جای جای اشعارش می کوشد تا با هر نحو ممکن سبب انس زبانهای مختلف را فراهم کند.

    اشعار او به سه زبان ترکی آذربایجانی،فارسی و عربی است .

    سبک شناسی آثار اصولاْ شرح حال و خاطرات زندگی شهریار در خلال اشعارش خوانده میشود و هر نوع تفسیر و تعبیری که در آن اشعار بشود، به افسانه زندگی او نزدیک است.

    عشقهای عارفانه شهریار را میتوان در خلال غزلهای انتظار؛ جمع وتفریق؛ وحشی شکار؛ یوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ ونای شبان و اشک مریم: دو مرغ بهشتی…….

    و خیلی آثار دیگر مشاهده کرد.

    محرومیت وناکامیهای شهریار در غزلهای گوهرفروش: ناکامیها؛ جرس کاروان: ناله روح؛ مثنوی شعر؛ حکمت؛ زفاف شاعر و سرنوشت عشق بیان شده است.

    خیلی از خاطرات تلخ و شیرین او در هذیان دل: حیدربابا: مومیای و افسانه شب به نظر میرسد.

    در سراسر اشعار وی روحی حساس و شاعرانه موج می زند, که بر بال تخیلی پوینده و آفریننده در پرواز است.و شعر او در هر زمینه که باشد از این خصیصه بهره مندست و به تجدد و نوآوری گرایشی محسوس دارد.شعرهایی که برای نیما و به یاد او سروده و دگرگونیهایی که در برخی از اشعار خود در قالب و طرز تعبیر و زبان شعر به خرج داده, حتی تفاوت صور خیال و برداشت ها در قال سنتی و بسیاری جلوه های دیگر حاکی از طبع آزماییها در این زمینه و تجربه های متعدد اوست .قسمت عمده ای از دیوان شهریار غزل است.سادگی و عمومی بودن زبان و تعبیر یکی از موجبات رواج و شهرت شعر شهریار است.

    شهریار با روح تاثیرپذیر و قریحه ی سرشار شاعرانه که دارد عواطف و تخیلات و اندیشه های خود را به زبان مردم به شعر بازگو کرده است.

    از این رو شعر او برای همگان مفهوم و مأنوس و نیز موثر ست.

    شهریار در زمینه های گوناگون به شیوه های متنوع شعر گفته است شعرهایی که در موضوعات وطنی و اجتماعی و تاریخی و مذهبی و وقایع عصری سروده, نیز کم نیست.

    تازگی مضمون, خیال, تعبیر, حتی در قالب شعر دیوان او را از بسیاری شاعران عصر متمایز کرده است.

    اغلب اشعار شهریار به مناسبت حال و مقال سروده شده و از این روست که شاعر همه جا در درآوردن لغات و تعبیرات روز و اصطلاحات معمول عامیانه امساک نمی کند و تنها وصف حال زمان است که شعر اورا از اشعار گویندگان قدیم مجزا می‌کند.

    ماه من در پرده چون خورشید غماز غروب گشت پنهان و مرا چون دشت رنگ از رخ پرید چون شفق دریای چشمم موج خون میزد که شد آفتاب جا و د ا نتابم ز چشمم ناپدید سرانجام خورشید حیات شهریارملک سخن و افتاب زندگی ملک الشعرای بی بدیل ایران پس از هشتاد وسه سال تابش پر فروغ در کوهستانهای آذربایجان غروب کرد.

    اما او هرگز نمرده است زیرا اکنون نام او زیبنده روز ملی شعر و ادب ایران و نیز صدها،میدان،خیابان،مرکز فرهنگی،بوستان و … در کشورمان ونیز در ممالک حوزه های ترکستان(آسیای مرکزی) و قفقازیه و ترکیه می باشد.

    27 شهریور ماه سال 1367 شمسی سالروز وفات آن شاعرعاشق و عارف بزرگ است.

    در آنروز پیکرش بر دوش دهها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار افاضل ادب و هنر به خاک سپرده شد .

    روز ملی شعر و ادب بیست و هفتم شهریور ماه سالروز خاموشی شهریار شعر ایران با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی ” روز ملی شعر و ادب ” نامیده شده است.

    نمونه آثار در راه زندگانی جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را—– نجستم زندگانـــی را و گم کـردم جوانی را کنون با بار پیــری آرزومندم که برگـردم—– به دنبال جوانـــی کـوره راه زندگانــــی را به یاد یار دیرین کاروان گم کـرده رامانـم—– که شب در خــواب بیند همرهان کاروانی را بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی —– چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی —– که در کامم به زهر آلود شهد شادمانـــی را سخن با من نمی گوئی الا ای همزبـان دل —– خدایــا بــا کـه گویم شکوه بی همزبانی را نسیم زلف جانان کو؟

    که چون برگ خزان دیده —– به پای سرو خود دارم هوای جانفشانـــی را به چشم آسمانـی گردشی داری بلای جان —– خدایـــا بر مگردان این بلای آسمانـــی را نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتـن—– که از آب بقا جویند عمــــر جاودانـی را

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

کلمات کلیدی: اشعار ولایی

صنايع ادبي در اشعار حافظ حرفهاي تازه، مضمونهاي بي سابقه، و انديشه هايي که رنگ اصالت و ابتکار دارد در کلام حافظ همه جا موج مي زند. حتي عادي ترين انديشه ها نيز در بيان او رنگ تازگي دارد. اين تازگي بيان، در بعضي موارد نتيجه ي يک نوع صنعتگري مخفي است

گاهي به شعر « مرغ آمين » نيما مرغ آمين نيما شعر نسبتاً بلند مرغ آمين را در سال 1330 يعني هنگامي که جنبش ملي ايران به رهبري دکتر محمد مصدق در صحنه سياسي حضور فعال داشت سروده است. نيما در اين شعر انديشه هاي رهائي جويانه خود را که آميخته با خوش بيني و

مقدمهنيکويي در اشعار ديگر شاعران نيکويي در شعر سعديحکاياتي از بوستان با موضوع نيکوکاري مقدمه :تو نيکي مي کن و در دجله اندازمثل معروفي ، برگرفته از اشعار سعدي است که در پايان مثنوياتش آمده است : تو نيکويي کن و در دجله انداز که ايزد در بيابانت دهد

نیکویی در شعر سعدی حکایاتی از بوستان با موضوع نیکوکاری مقدمه :تو نیکی می کن و در دجله اندازمثل معروفی ، برگرفته از اشعار سعدی است که در پایان مثنویاتش آمده است : تو نیکویی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز که پیش از ما چو ما بسیار بودند که نیک اندیش و بدکردار بودند بدی کردند و نیکی با تن خویش تو نیکو کار باش و بد میندیش(1) اما ماجرا چیست؟ چرا باید نیکی و احسان را در ...

سيماي رودکي از زبان اشعارش در پايان روزگار دراز عمر ، تصويري که رودکي از سيماي خويش در طي يک قصيده زيبا ترسيم مي کند . اين استاد شاعران کهن را پيرمردي نشان مي دهد خسته و فرسوده ، با دندانهاي فروريخته موهايي از غبار ايام سفيد و بالايي از فشار بار زن

امام علي(ع) در دوران حکومت کوتاه خود، جز به حاکميت اسلام و اجراي احکام و قوانين آن نمي انديشيد تا در پرتو آن عدالت در جامعه برقرار شده و مردم در جامعه اي سالم و عادلانه به رشد و کمال معنوي نايل شوند. هر چند موانع فراواني از سوي افراد و جريانات مخت

در مورد حافظ و اشعار او و همچنين در مورد انديشه ها و سلوک زندگي اش بسياري از اساتيد بزرگ زبان و ادبيات فارسي و حافظ شناسان بنام کتب و مقالاتي را ارائه داده اند و اشعاري را از جهات مختلف مورد بررسي و تحليل قرار داده اند ، اينک در هر کتابخانه اي مي تو

نیکویی در شعر سعدی حکایاتی از بوستان با موضوع نیکوکاری مقدمه :تو نیکی می کن و در دجله اندازمثل معروفی ، برگرفته از اشعار سعدی است که در پایان مثنویاتش آمده است : تو نیکویی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز که پیش از ما چو ما بسیار بودند که نیک اندیش و بدکردار بودند بدی کردند و نیکی با تن خویش تو نیکو کار باش و بد میندیش(1) اما ماجرا چیست؟ چرا باید نیکی و احسان را در ...

تنظیمات کمباین 1- تنظیمات سکوی برش : سکوی برش قسمتی است که محصول را برش می‌دهد . جمع‌آوری می‌کند و آن را به دستگاه کوبنده کمباین تحویل می‌دهد. سکوی برش بوسیله دو قلاب به طور لولایی به کمباین متصل می‌شود . ( عکس 1 ) بررسی سالم بودن کف سکوی برداشت تراز نمودن سکوی برداشت 2- تنظیمات چرخ و فلک : تنظیم محور چرخ و فلک ( عکس 4 ) - برای محصولات پر‌پشت محور چرخ‌وفلک حدود 15 سانتی‌متر ...

شرحي متفاوت بر غزلِ « طربنام? عشق» حافظ کلام نخست: تحقيقاتي که در بار? حافظ بعمل آمده است از حدود شرح ديوان ، ايهامات ، تشبيهات ، تمثيل ، و استعارات و مختصري درباره مکتب و مَشرب و جهان بيني خاص او فراتر نميرود . در مقايسه با مکتب و فلسفه و غزل

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول