هر جامعهای تحت تأثیر پارهای از عوامل داخلی و خارجی ، دچار « تغییر فرهنگی » می شود . تغییر فرهنگی در واقع بخشی از مقوله مهم «تغییر اجتماعی » است که در طول تاریخ نظر متفکران و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در گذشته ، یزد به عنوان « دارالعباده » شناخته شده بود . در آن فضای سنتی ویژگی های فرهنگی مثبت از قبیل « ساده زیستن و قناعت پیشگی » ، «روابط سالم خانوادگی و اجتماعی » ، «صله رحم » ، « برنامه های جمعی مذهبی و سنتی » ، « روابط عاطفی و دوستانه قوی »، « پاکی و زهد و اخلاص » ، «تلاش و کار و کوشش» ،«احساس مسئولیت فردی و اجتماعی » ، «شادابی و آرامش » ، « یکدلی و یکرنگی و صمیمیت » و « احساس رضایت و خشنودی » به چشم می خورد و افراد جامعه توانسته بودند با « خود » ، « طبیعت »، « زمین » و « دیگران » کنار آیند و سازش و سازگاری داشته باشند. حتی در دوره قبل از انقلاب ، به دلیل عدم گسترش وسایل ارتباط جمعی و امکان برقراری تماس جدی و سریع با خارج از یزد ، نه در شهر یزد و نه در شهرهای اطراف آن هیچکدام استحاله فرهنگی قابل توجهی صورت نگرفته بود و اصالت سبک زندگی سنتی یزدی و آداب و رسوم مخصوص این دیار تا حد زیادی حفظ شده بود .
پیروزی انقلاب اسلامی ، برای مدتی حدود دو دهه ، وضعیت فوق را تثبیت و تقویت کرد ، زیرا همانطور که بسیاری ازصاحب نظران اظهار داشته اند این انقلاب اساساً یک حرکت ضد غربی و یورش علیه مظاهر فرهنگ غربی و بازگشت به ارزش ها و فرهنگ سنتی،بومی و مذهبی بود . اما آرام آرام ، به ویژه بعد از گذشت دو دهه از عمر انقلاب ، آثار استحاله فرهنگی در ایران و حتی در جامعه مذهبی و سنتی ریشه داری چون یزد بروز نمود ، به طوری که هرچه به جلو آمده ایم و از انقلاب دور شده ایم این تغییر فرهنگی نمایان تر و شدیدتر شده است .
به نظر می رسد که اکنون بخش قابل توجهی از مردم یزد ، خاصه جوانان یزدی ، از فرهنگ اصیل سنتی خود فاصله گرفته و به سمت و سوی فرهنگ غربی ، یعنی آنچه که می توان به « شبه مدرنیسم » تعبیر کرد،گرایش پیدا کردهاند یا به عبارت دیگر دچار مرض«غرب زدگی » شدهاند . اکنون دیگر گروه هایی از جوانان یزدی – و حتی سایر اقشار وطبقات- آن احساس و گفتار و رفتار دیروز را ندارند و دچارنوعی «عقده خود کم بینی فرهنگی » شده اند . با مراجعه به مکان هایی چون کافی شاپ ها ، کافی نت ها ، باشگاه های بیلیارد ، فروشگاه های محصولات فرهنگی و حتی با رفتن به کوچه ها و خیابان های معمولی شهر ، مدارس ، دانشگاه ها و خانوادهها میتوان آثار و نشانه های فرهنگ وسبک زندگی غربی را در میان گروه های مختلف مردم ، مخصوصاً جوانان ، مشاهده کرد . شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که امروزه یکی از عوامل مهم و عمده اختلاف بین نسلی و شکاف میان خانواده ها (اختلاف بزرگسالان و کهنسالان با نوجوانان و جوانان) به موضوع مورد بحث یعنی چگونگی برخورد با فرهنگ غربی مربوطه می شود. معمولاً جوانترها در مقایسه با بزرگترها یا پیران گرایش بیشتری به فرهنگ بیگانه و رغبت و توجه کمتری به فرهنگ سنتی و بومی و مذهبی خود دارند و به طور کلی افراطی تر و آتشی تر و تندروترند .
سئوال مهمی که در اینجا مطرح می شود آن است که : « این وضعیت پیش آمده یا تغییر فرهنگی صورت گرفته ناشی از چه علل وعواملی است ؟» بی تردید عوامل متعدد داخلی (تغییر در ساخت و بافت و ترکیب جمعیت ، نقش نخبگان فکری و سیاسی ، نقش جنبش های اجتماعی و گروه های فشار، نوسازی و توسعه ، تکنیک ، ایدئولوژی، موضع گیری در برابر مدرنیته و ...) و خارجی (جهانی شدن ،تهاجم فرهنگی ، امپریالیسم و استعمار و ...) در پدید آوردن این وضعیت جدید در شهر یزد موثر و دخیل بوده اند . به نظر می رسد که از میان این عوامل گوناگون ، عامل روانی جایگاه و اهمیت قابل توجهی دارد . به عبارت دیگر ، فقدان یا ضعف روحیه اعتماد و عزت نفس در جوانان ، موجب تصور نادرست آنها از غرب و زندگی و فرهنگ غربی شده و در نتیجه آنها را از فرهنگ اصیل سنتی خود دور و به مظاهر فرهنگ غربی متمایل کرده است. بدین ترتیب برای فراهم شدن امکان سنجش داده ها و عملیاتی کردن آنها ، عوامل روانی را ما دراین تحقیق ، در واقع همان «عزت نفس » و متعلقات مربوط به آن در نظرگرفته ایم .
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق :
بی شک« تغییر یا استحاله فرهنگی » مردم یک جامعه ، به ویژه جوانان آن ، موضوع کوچک و کم اهمیتی نیست که بتوان از آن بی تفاوت گذشت . اگر بپذیریم که پایه و اساس خوشبختی یا بدبختی هر جامعه و عنصر سرنوشت ساز و قاطع آن «فرهنگ» است ، در آن صورت بی توجهی به «استحاله فرهنگی » اگر نه غفلت غیر قابل جبران ، باید گفت غفلت بسیار بزرگی است .
آن چه بر اهمیت و ضرورت این مطالعه می افزاید « ماهیت » و اهداف انقلاب اسلامی ایران است .همانطور که اشاره شد ، این انقلاب اساساً یک حرکت عظیم فرهنگی محسوب میشود . گرچه عوامل اقتصادی،سیاسی و اجتماعی در بروز آن دخالت داشته، ولی عامل و علت اصلی این حادثه ، « عامل فرهنگی – مذهبی » بوده است . مردم دلزده از مظاهر منفی گسترش یافته فرهنگ غربی در جامعه ایران به رهبری امام خمینی به مخالفت با رژیم حامی و مروج این ارزش ها برخاستند و در مقابل، در صدد احیای ارزش ها و فرهنگ مذهبی و سنتی منسوخ و مطرود شده خود برآمدند و سرانجام این مبارزه به ثمر رسید و رژیم غربگرا و آمریکایی پهلوی سرنگون شد .
بنابراین اکنون برای هر دلسوز مسئول به ویژه مسئولان و متولیان امور فرهنگی کشور – و در محدوده این تحقیق مسئولان در سطح استان یزد - نه تنها این سئوال مطرح است که چرا وضعیت ترسیم شده فعلی به وجود آمده ، بلکه از آن مهمتر راه یا راه های مقابله با آن چیست ؟ آری غفلت از این موضوع، سبب پاسخگویی آنها - و همه- در برابر خلق و خالق خواهد بود . آیا می توان شاهد استحاله فرهنگی بخش های مختلف مردم ، خاصه جوانان ، به سمت و سوی مظاهر زندگی غربی و گرایش به فرهنگ وسبک زندگی بیگانگان و فاصله گرفتن از فرهنگ اصیل سنتی و مذهبی بود و اقدام خاصی برای مقابله با این وضعیت انجام نداد ؟ آیا این به معنای نادیده گرفتن اهداف اصلی انقلاب اسلامی و ماهیت مذهبی و اصالت سنتی آن نیست ؟
مسلماً در هر نقطه ازایران ، در هر شهرو استان ، بررسی مشکل فوق ضروری و حیاتی است لیکن با توجه به شرایط خاص استان یزد و به ویژه شهر یزد که از آن به دارالعباده یاد شده و می شود ، این بررسی اهمیت و ضرورت دو چندان می یابد . امید است که در این پژوهش بتوان گوشه اندکی از این امر مهم را تحقق بخشید .
1-3- اهداف تحقیق :
هدف کلی این تحقیق ، « بررسی عوامل روانی مؤثر ( عزت نفس ) در فاصله گرفتن جوانان یزدی از فرهنگ اصیل سنتی (دارالعباده ) و گرایش به مظاهر فرهنگ غربی » (شبه مدرنیسم ) می باشد . اهداف جزئی یا ویژه عبارتند از :
شناسایی و بررسی رابطه عزت نفس و خود باوری در جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگیغربی در حوزه اخلاق ؛
شناسایی و بررسی رابطه عزت نفس و خود باوری در جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی درحوزه اقتصادی ؛
شناسایی و بررسی رابطه عزت نفس و خود باوری در جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی درحوزه اجتماعی ؛
شناسایی و بررسی رابطه عزت نفس و خود باوری در جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی درحوزه آموزشی و علمی ؛
شناسایی و بررسی رابطه عزت نفس و خود باوری در جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی درحوزه شخصی؛
شناسایی و بررسی رابطه عزت نفس و خود باوری در جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی درحوزه سیاسی ؛
ارایه راهکارهایی در مورد افزایش عزت نفس در جوانان ؛و
ارایه راهکارهایی برای شناسایی بهتر و بیشتر ابعاد مثبت فرهنگ اصیل سنتی و جنبه های منفی فرهنگ غربی .
1-4- مدل تحلیلی :
1-4-1- فرضیه های تحقیق :
با توجه به نقش عوامل روانی که در این پژوهش به معنای «عزت نفس و خودباوری» در نظر گرفته شده است ، فرضیهها عبارتند از :
بین فقدان یا ضعف عزت نفس و خود باوری جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی در حوزه اخلاق رابطه معنی دار دیده می شود .
بین فقدان یا ضعف عزت نفس و خودباوری جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی در حوزه اقتصادی رابطه معنی دار وجود دارد .
بین فقدان یا ضعف عزت نفس و خودباوری جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی در حوزه اجتماعی رابطه معنی دار دیده می شود .
بین فقدان یا ضعف عزت نفس و خودباوری جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی در حوزه آموزشی و علمی رابطه معنی دار دیده می شود .
بین فقدان یا ضعف عزت نفس و خودباوری جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی در حوزه شخصی رابطه معنی دار دیده می شود
بین فقدان یا ضعف عزت نفس و خودباوری جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی غربی در حوزه سیاسی رابطه معنی دار وجود دارد.
1-4-2- متغیرها و جایگاه آنها در فرضیه ها :
در شش فرضیه بالا ، عزت نفس و خودباوری « متغیر مستقل » و سبک زندگی در غرب در حوزه های گوناگون فرهنگی،اخلاقی، اقتصادی ،اجتماعی ، آموزشی وعلمی ، شخصی و سیاسی به عنوان «متغیر وابسته» در نظر گرفته شده است . بنابراین می توان رابطه این متغیرها را به صورت زیر نشان داد :
میزان عزت نفس در جوانان یزدی
میزان گرایش به سبک زندگی غربی در جوان یزدی به عنوان پدیده اجتماعی
فرضیه
اندازه گیری از طریق آزمون های استاندارد عزت نفس از جمله آزمون کوپر اسمیت
حوزه اخلاقی
حوزهاقتصادی
حوزه اجتماعی
حوزه آموزشی و علمی
حوزه شخصی
حوزه سیاسی
1-4-3- تعریف عملیاتی مفاهیم :
در فرضیه های این تحقیق دو مفهوم کلیدی به کار رفته است که باید منظور از آنها را مشخص کرد .این دو مفهوم یکی «عزت نفس » است و دیگری « سبک زندگی غربی » یا « مظاهر فرهنگی غرب » منظور از عزت نفس آن است که فرد خود را موجودی صالح ، لایق ، خوشبخت و توانا و شایسته بداند به طوری که می تواند با چالش های اساسی زندگی مقابله کند. به عبارت دیگر فرد از خود ارزشیابی مفید و مثبت داشته باشد و نه منفی . کسانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند معمولاً با صفات و ویژگی هایی چون :« جرأت ورزی » ، «انعطاف پذیری »، «مسئولیت پذیری »، «قاطعیت»،«احترام به دیگران» ،«استعداد و خلاقیت »،« ابتکار » ، « استقلال عمل » ، «سرعت و اطمینان در کار » ، «جلب توجه دیگران»، و «افتخار به پیشرفت های خود » شناخته می شوند.
منظور از مظاهر فرهنگی غربی ، تمام ارزش ها و باورها و رفتارهایی است که در میان مردم غیر شرقی به ویژه آمریکا و اروپا در حوزه های مختلف اخلاقی ، اقتصادی ، اجتماعی ، شخصی ، آموزشی و علمی وسیاسی رواج دارد . این ارزش ها و باورها و رفتارها، ملغمه و آمیزه ای از زشت و زیبا ، بد و خوب ، منفی و مثبت ، مضر و مفید ، مخرب و سازنده است . بنابراین شرط اصلی گرایش و انتخاب آنها آگاهی و شناخت کامل به این جنبه های دوگانه فرهنگ درحوزههای مختلف زندگی غربی است . به نظر می رسد که در کشورهای جهان سومی - از جمله در ایران و به طور خاص در میان تعدادی از جوانان یزدی – به دلیل فقدان یا ضعف عزت نفس و خودباوری ، نه تنها شناسایی دقیق و درستی از فرهنگ غربی به عمل نیآمده ، بلکه متأسفانه جنبه های زشت ، بد، منفی ،مضر و مخرب این فرهنگ مورد توجه و بعضاً عمل آنها واقع شده است. این ناتوانی در تفکیک ، به بروز صفتی در آنها منجر گشته که از آن تعبیر به «غربزدگی »یا « شبه مدرنیسم » یا « غربگرایی » می شود . به زبان دیگر ، دعوت مردم وجوانان به فرهنگ اصیل سنتی و حفظ و پاسداری از ارزش های بومی ، ملی ، مذهبی و عمل به آنها نمی تواند و نباید به معنای « کهنه پرستی » یا «سنت گرایی » ( تقّدس ارزش ها و سنت ها صرفاً به دلیل این که ریشه در گذشته دارند و قدیمی و ضد جدیدند ) تلقی گردد. بین «سنتی بودن جوان » و «سنت پرستی جوان »، بین « غربزدگی و غربگرایی » و « متجدد بودن » و «پذیرش دستاوردهای مدرن علمی و صنعتی » تفاوت زیادی وجود دارد. آنچه ما در این تحقیق به دنبال بررسی علل و عوامل آن هستیم ، این نیست که چرا گروه هایی از جوانان یزدی نوگرا یا متجددند و دستاوردهای پیشرفته و مدرن بشری یا غربی را پذیرفته اند !یا این نیست که چرا سنتگرا یا سنت پرست نیستند ، بلکه این هدف اصلی را تعقیب می کنیم که چرا غربزده ، شبه مدرنیست و فرنگی مأب هستند و چرا از هرچه سنتی است (نه سنت پرستی ) فاصله می گیرند!
1-5-نوع و روش تحقیق و جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها :
این تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی و روش آن میدانی یا پیمایشی است ، هر چند که در فصول دوم و سوم ، آنچه با عناوین «ادبیات تحقیق » و «پیشینه و مطالعات نظری » مشخص شده است ، مبتنی بر روش کتابخانهای است . به هر حال پس از جمع آوری داده های مربوط به عزت نفس و گرایش جوانان به فرهنگ غربی از طریق پرسشنامه ، با روش های مناسب آماری از جمله آزمون خی دو ، اسپیرمن و پیرسون و به کمک نرم افزار Spss ، داده های مذکور توصیف و سپس تحلیل شده اند و برای آنها نمودارهایی ترسیم شده است. بدین ترتیب ابزار جمع آوری اطلاعات اصلی در این تحقیق ، دو نوع «پرسشنامه » است . پرسشنامه استانداردی که منسوب به کوپراسمیت است و میزان عزت نفس در جوانان را می سنجد؛ و پرسشنامه محقق ساختهای که میزان گرایش جوانان به مظاهر فرهنگ غربی را ارزیابی می کند .
1-6- جامعه آماری و حجم نمونه :
جامعه آماری این پژوهش جوانان 15 تا 29 ساله شهر یزد و روش نمونه گیری خوشهای است که در آن رعایت تناسب نیز شده و در نتیجه روش طبقهای در آن ملحوظ است . برای اجرا و عملیاتی کردن طرح نمونه گیری ، شهر یزد به سه منطقه یزد 3.2.1 تقسیم شده و با در نظر گرفتن جمعیت هر منطقه و نسبت جمعیت جوان با جمعیت کل آن، بر حسب واحد خانوار،جوانان مورد نظر انتخاب شده اند . حجم نمونه نیز ............ نفر است که بر اساس فرمول زیر تعیین شده است:
1-7- سازماندهی تحقیق :
این تحقیق در پنج فصل تنظیم شده است . فصل اول ، مربوط به طرح تحقیق و کلیات مرتبط با آن است . در فصل دوم ادبیات تحقیق بررسی شده است . فصل سوم به پیشینه و مطالعات نظری پژوهش اختصاص دارد و در آن علاوه بر تعریف و تحدید فرهنگ ، مقوله مهم « تغییر فرهنگی » تعریف و عوامل داخلی و خارجی مؤثر در آن بررسی و تبیین شده است . درفصل چهارم ، داده های پژوهش توصیف ودر فصل پنجم تحلیل شده اند. فصل آخر هم به نتیجه گیری از مباحث مطروحه و ارائه پیشنهادها و محدودیت ها ی تحقیق مربوط می شود .