دانلود مقاله تاریخچه و قدمت استفاده از نماد های عاشورا

Word 86 KB 33435 17
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پیشینه تاریخی تعزیه تعزیه از نظر لغت به معنی(اظهار همدردی, سوگواری و تسلیت) است, ولی به عنوان شکلی از نمایش ریشه در اجتماعات و مراسم یادکرد شهادت امام حسین(ع) در ایام محرم دارد و در طول تکامل خود بازنمایی محاصره و کشتار صحرای کربلا محور اصلی آن بوده و هیچ گاه ماهیت مذهبی اش رااز دست نداده است.

    از آنجا که شیعیان شهادت امام حسین (ع) را عملی مقدس و رهایی بخش می دانستند, اجرای مراسم محرم را نوعی تلاش به سوی نجات و فلاح به حساب می آوردند, بعدها نیز پنداشتند که مشارکت در نمایشهای تعزیه, خواه در ردیف بازیگران, خواه تماشاگران, آنان را از شفاعت حسین(ع) در روز قیامت بهره مند خواهد ساخت.

    مردم فلات ایران, به طرز خاصی پذیرای مذهب تشیع بوده اند, بنابه یک افسانه ایرانی, دختر آخرین پادشاه سلسله ساسانی, در تهاجم مسلمانان به اسارت برده شد و به زوجیت حسین(ع) در آمد.

    مراسم سالانه سوگواری ماه محرم, از دیر باز با شکوه و سوگنوا همراهی می شد و تماشاگران, که در امتداد گذرگاهها صف می کشیدند, برسینه می زدند و در حالی که دسته عزاداران از کنارشان می گذشت فریاد می زند حسین حسین شاه شهیدان حسین.

    در همان زمان که مراسم محرم در دوره حکومت صفوی رشد و توسعه می یافت شکل مهم و معروف دیگری از نمایش مذهبی پدید آمد که نقل نمایشی زندگی و اعمال, رنج و مرگ شهیدان شیعه بود.

    موضوع این نمایش در اساس, هرچند هم اندک, همیشه در ارتباط با واقعه کربلا بود, این داستانها از کتابی فارسی به نام روضه الشهداء یا (بهشت شهیدان) گرفته می شد و از اوایل سده شانزدهم به بعد در میان شیعیان به گونه ای گسترده انتشار یافت.

    روضه خوانی, یا قرائت کتاب روضه الشهداء برخلاف اجتماعات محرم ساکن بود, نقال (ذاکر, مداح, … - م).

    معمولاً برمنبر یا سکویی بلند می نشست و تماشاگران, در پیش پا پیش به صورت نیم دایره گرد می آمدند.

    بزودی خواندن روضه الشهداء برای طرح ماجرا و دستمایه نقالان حرفه ای که با خلاقیت درباره رنج و اعمال بعضی از قهرمانان شیعه فی الداهه سخن می راندند, آغاز می شد, نقال باانتخاب وقایع و تنظیم صدای خود می توانست احساسات تماگرانش را تهییج و متاثر سازد و در آنها وحدت احساس فراوان به وجود آورد.

    قریب دویست و پنجاه سال دسته گردانی های محرم و روضه خوانی در کنار هم بودند, هر یک پیچیده تر و در عین حال پیراسته تر و تئاتری تر می شد تا این که در نیمه سده هجدهم به هم پیوسته و به این ترتیب شکل نمایشی (دراماتیک) جدیدی به نام تعزیه خوانی, یا به قول عوام تعزیه به وجود آمد.

    با سازش میان دسته های سیار و روضه خوانی ساکن, تعزیه ابتدا در چهار راهها با تاثر عظیم برگزار می شد.

    یادکرد قهرمانان از دست رفته مدتهای مدید جزء مهمی از فرهنگ ایرانی را تشکیل می داد, پیام رهایی از طریق فدا شدن به گونه ای همسان در افسانه های ماقبل اسلامی, چون مرگ سیاوش و نیز مراسم آیینی آدونیس و تموز در فرهنگ بین النهرین باستان وجود داشت.

    در سده دهم میلادی اجتماعات ماه محرم بخوبی متشکل شد.

    ابن اثیر, مورخ معتبر, از شماره عظیم شرکت کنندگان, با چهره های سیاه شده و موهای پریشیده سخن می گوید که گرداگرد شهر بغداد می گشتند و در مراسم محرم به سینه می زدند و اشعار حزن انگیز می خواندند, این در زمانی بود که سلسله ایرانی آل بویه بر بغداد حکومت داشت.

    در نخستین سالهای سده شانزدهم, زمانی که ایران _ در عهد سلسله صفوی, چون گذشته همواره نیروی فرهنگی قدرتمندی بود_ بار دیگر به قدرتی سیاسی تبدیل شد, تشیع مذهب رسمی کشور شناخته شد و از آن برای متحد ویکپارچه کردن کشور, به ویژه در برابر عثمانی های متجاوز و ازبک ها که هواخواه مذهب تسنن بودند, استفاده شد.

    مراسم محرم, حمایت و تشویق دربار را جلب کرد, یادکرد شهادت امام حسین(ع) به صورت عملی میهن پرستان در آمد.

    گزارشهای متعددی از اجتماعات مزبور که غالباً توسط فرستادگان سیاسی اروپا, مبلغان, بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیده از اشخاصی سخن می گویند که ملبس به جامه های رنگا رنگ به طور منظم پیاده روی می کردند.

    یا سوار بر اسب ها و شترها, باز آفریننده وقایعی بودند که به آخرین واقعه حزن انگیز کربلا ختم می شد.

    تصویر زنده تکیه پاره شده و در خون تپیده و سر از پیکر جدا, بر ارابه ها گردانده می شد.

    نبردهای ساختگی توسط صدها تن از عزاداران ملبس به جامعه همگون و مسلح به تیر و کمان و شمشیر و سلاح های دیگر به طور آهسته بازی می شد.

    در سده نوزدهم, این نمایش های نوظهور در تماشاخانه های باز یا سر بسته ای به نام (تکیه) که معمولاً توسط طبقات فرادست و مرفه به عنوان یک خدمت مذهبی و عمومی ساخته می شدند, به اجرا در می آمدند.

    تکیه, در واقع انگاره ای بود از دشت کربلا, و رسم بر این بود که تعزیه خوانها در مجالس مربوط به کشتار کربلا, در مقام نمادی از شهیدان در محاصره اشقیا هیچگاه صحنه اصلی نمایش را ترک نمی کردند.

    بدین سان اگر گفته آید که (تکیه) نوعی سنگر برای شیعیان بود چندان گزافه نیست.

    حدسی وجود دارد که تعزیه از طریق آذربایجان و قفقاز به ایران آمده است و آن به این صورت است که: عده ای دور یک بیرق مزین مجتمع شده با خواندن (ای شهید کربلا السلام علیک!) به سینه خود می زنند و دور بازار می گردند.

    اهالی آذربایجان نسبت به اهالی سایر نواحی ایران غیور و متعصب بوده بیضاً خودشان را در این مراسم مجروح می نمایند … ).

    تعزیه, نخست در میان عوام, اعم از روستاها و شهرها, ریشه گرفت.

    به تدریج به سطوح بالای جامعه راه یافت و سرانجام توجه اکثریت نخبگان مملکت را جلب کرد.

    این پیدایش درنقاط مختلف به صورت همزمان نبود, با این همه, حتی امروز نیز در اکثر روستاها و شهرهای کوچک ایران, تعزیه شکل مذهبی خود را حفظ کرده است, ولی در تهران و پاره ای از شهرهای بزرگ دیگر, جنبه های ساده و نیمه تئاتری خود را رها کرده و از یک نمایش مصیبت ابتدائی به صورت نمایشی جدی تکامل یافت.

    تعزیه در آغاز, سوگواری ساده ای بود از وقایعی که در کربلا رخ داده بود و نیز حوادث غم انگیزی که برای خاندان پیامبر(ص) اتفاق افتاده بود.

    تعزیه خوانها, راویان قهوه خانه ای بودند که سخنانشان تنها به نقل صریح و یکنواخت تکخوانی های تکراری و طولانی محدود بود.

    اشعارشان ساده, سست و آکنده از عبارات محاوره ای بود.

    هنوز جایی برای خلاقیت و ابتکار در میان نبود, تنها از طبل و شیپور به عنوان وسایل موسیقی استفاده می شد.

    اما کم کم تعزیه نویسان, آگاهتر و بیناتر شدند, ابزار موسیقی نیز ممنوع تر شد, نواختن دهل, سنج, کرنا, قره نی و شیپورهای مختلف معمول شد.

    به احترام و مقام و موقع هر یک از شهادتخوان ها سرودهای مخصوصی نوشته شد.

    مثلاً برای حر و حضرت عباس, موسیقی حماسی نواخته می شد.

    برای علی اکبر و قاسم, (چهار گاه), (سه گاه), (اصفهان), درحالی که برای امام نواهای سنگین و جدی نواخته می شد که ضمن حزن آوری حس آرامش و امید را القا می کرد.

    در شیوه های نمایش دادن صحنه های جنگ نیز تغییراتی پدید آمد.

    بعضی از شبیه خوان ها مهارت فوق العاده ای در شمشیر بازی و دیگر فنون جنگی از خود نشان دادند, بتدریج اسباب صحنه و تجهیزات نیز برجستگی و نمود بیشتری یافت.

    وسایل و ابزاری چون دسته های بیرق, و چنگک قصابی و حتی تخت و بارگاهی برای یزید وارد نمایش شد.

    برای نشان دادن حیواناتی چون شیر از پوست واقعی آنها استفاده می شد.

    در تکیه دولت در تعزیه (شیر و فضه) به جای مرد ملبس به شیر, از شیری واقعی استفاده شد.

    استاد فقیهی در مورد تاریخچه عزاداری چنین می گوید: در مورد عزاداری امام حسین(ع) کتابهای بسیاری با عنوان(مقتل) نوشته شده است.

    به طور کلی وقتی می گوییم (مقتل) هر اثرمکتوبی درباره واقعه کربلا را شامل می شود, به همین جهت هم هست که نویسندگان بسیار از این (مقتل) شیعه نیستند.

    البته همیشه عنوان(مقتل) را به همراه ندارد, ولی درباره واقعه کربلا است.

    از جمله آثار ارزشمندی که به واقعه کربلا پرداخته می توان به مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی که کتابی فوق العاده جالب است و نیز تاریخ طبری اشاره کرد.

    در مورد عزاداری باید عرض کنم که تا اوایل قرن چهارم, روش معمول و مرسوم این بود که عده ای از شیعیان جمع می شدند وشعر می گفتند و گریه می کردند.

    اما در اوایل قرن چهارم, جمعیتی پیدا شدند به نام (سلفیه) که بنیانگذار همین وهابیت هستند.

    یکی از اعتقادات سلفیه این بود که عزاداری برای حضرت امام حسین(ع) درست نیست.

    همین طور زیارت قبر حضرت امام حسین(ع).

    یکی از علمای حنبلی که در راس سلفیه آن روز قرار داشت ابو محمد بربهاری است که این شخص, نخستین کسی است که عقاید سلفیه را جامه عمل پوشاند.

    وی که نه برای حضرت امام حسین(ع) عزاداری می کرد و نه برای زیارت قبر حضرت می رفت.

    به افرادش دستور داده بود که هر کجا در هر راهی که به زوار حضرت امام حسین(ع) برخورد کردند, آنها را بکشند.

    همین طور هر کس را که برای امام نوحه گری کند از میان بردارند, به این سبب در آن ایام هیچ کس نه جرات رفتن به زیارت قبر امام را داشت و نه شهامت نوحه گری را, و اگر هم کسی می خواست به این امور دست بزند, در نهایت اختفا انجام می داد.

    اما هنگامی که آل بویه بر سریر قدرت تکیه زدند, به ویژه در زمان عضدالدوله, مردم دسته جمعی در کوچه ها حرکت می کردند و نوحه می خواندند و سینه می زدند و به احتمال بسیار زیاد,شبیه واقعه روز عاشورا را هم درست می کردند, ولی چون دراین زمان در بغداد اکثریت غالب با اهل تسنن بود, دائماً نزاع و اختلاف پیش می آمد و غالباً در هر عاشورا, گروهی زخمی و کشته می شدند.

    به هر صورت مسلم است که قبل از آل بویه عزاداری وجود داشته ولی علنی نبوده و در اختفا صورت می گرفته است.

    در این دوران برای آن که, برهیجان مردم دامن بزنند و آن را افزایش دهندتشریفاتی را که امروزه نیز شاهد آن هستیم به عزاداری افزودند,چیزهایی نظیر طبل زدن که شخص را تهییج می کند و هر که آن را بشنود به خیل عزاداران می پیوندد.

    اصل طبل زدن پیش از آن که در داستان عاشورا وارد شود در دو مورد به کار می رفته است.

    یکی به منظور برانگیختن هیجان, خاصه در میادین جنگ و کارزار, و دیگر به منظور تشریفات, در دربار خلفای عباسی, به هنگام ورود خلیفه و نیز در وقت نماز طبل می نواختند.

    استاد فقیهی می نویسد: نخستین بار که دسته های سوگواری عاشورا, در کوچه و بازار به راه افتاد, در سال 352 هجری, در زمان فرمانروائی معزالدوله دیلمی در بغداد بود, در عاشورای این سال و سالهای بعد از آن, تعطیل عمومی بود و دسته عزادار, از محله کرخ بغداد بغداد حرکت می کرد و ضمن گشتن در کوچه و بازار, در سوگ حضرت امام حسین(ع) شیون و فغان می کرد.

    مدتی بعد از این تاریخ در مصر هم, راه انداختن دسته معمول شد.

    در این ایام, بخصوص در زمان فاطمیان مراسم عاشورا به طور مرتب برپا می شد و در این رابطه بازارها را می بستند و مردم به صورت دسته جمعی و درحالی که با هم شعرهایی در مصیبت کربلا می خواندند به مساجد قاهره می رفتند.

    اما در مورد سینه زدن باید عرض کنم که این عمل به عنوان یکی از مراسم سوگواری از قدیم معمول بوده است و مخصوصاً درمیان عربها رواج داشته که بر سرو سینه خود می زدند و لباسهای خود را چاک می کردند و خاک بر سر و روی خود می ریختند.

    اما سینه زنی به صورتی که امروزه معمول است که یک نفر دم بگیرد و دیگران به آهنگ او سینه بزنند, از قرن چهارم هجری در زمان آل بویه, همزمان با حکومت فاطمی ها در مصر آغاز شده است.

    ابن بطوطه در سفر نامه خود می نویسد: بعد از این که دولت صفویه به اقتدار رسید و مذهب شیعه درایران رسمیت پیدا کرد و عزاداری عاشورا رواج یافت, سینه زنی و برخی مراسم دیگر, به طور اختصاصی به امام حسین(ع) تعلق پیدا کرد.

    در حال حاضر تنها موردی که ممکن است در غیر ایام عاشورا سینه زنی صورت بگیرد, در فوت مراجع تقلید بزرگ است.

    بسیاری از پژوهندگان را اعتقاد بر این است که رسم عزاداری برای حضرت امام حسین(ع) از زمان آل بویه آغاز شد و این اعتقاد بر روایت این کثیر مبتنی است که در احسن القصص آورده: معزالدوله احمد بن بویه در سال 352 هجری در بغداد فرمان داد که در دهه اول محرم دکانها را ببندند و مردم لباس عزا به تن کنند و به تعزیه سیدالشهداء (ع) بپردازند و این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی در بغداد و دیگر شهرهای ایران معمول بوده این چنین بود که ارادت مردم ایران به خاندان نبوت و به ویژه امام حسین(ع) و یاران گرامی اش به صورت شعاری گرامی جلوه گر شد, و این گونه شعایر ارجمند پنهان و آشکارا به ظهور می رسید تا این که بتدریج فکر تدوین شرح فداکاریها و ایستادگیهای امامان و یاران مقدسشان به وجود آمد که شاید نخستین تجلی آن, کتاب روضه الشهداء است که به وسیله ملاحسین واعظ کاشفی نویسنده و واعظ نامور دوران تیموری نوشته شد و بدین سبب مجالسی که برای بیان مصائب فاجعه کربلا تشکیل می شد روضه خوانی نام نهادند که به بیان مطالب با خواندن کتاب روضه الشهداء می پرداختند.

    کم کم برای تجسم بهتر و اثر بیشتر, وقایع را جلوی چشم مجسم ساختند که شکل باقیمانده آن امروز نیز بدین صورت است که مجسمه تن خون آلود را جلوی هیاتهای عزادار حرکت می دهند و یا عده ای را لباس زنانه و دخترانه می پوشانند و برشتران برهنه سوار می کنند و مانند اسیران کربلا همراه دسته های نوحه خوانی راه می اندازند و نوحه هایی در تناسب با گروههای شبیه می خوانند.

    بتدریج اشعار غم انگیز بسیار در چگونگی واقعه کربلا سروده شد و در مرحله بعد کسانی که خود را شبیه قهرمانان فاجعه محرم در آورده بودند به خواندن اشعار پرداختند و با تکامل مراسم این گونه تعزیه داری از صورت سکون در آمد و جنبه حرکت و نمایشی گرفت.

    توفیق عظیم بیان چگونگی فاجعه کربلا موجب شد که دیگر وقایع, روایت و اسطوره های مذهبی نیز به صورت شبیه تنظیم شود, مانند شرح زندگی و مصائبی که برای پیغمبران روی داده بود, بیان معجزات و کرامات امامان و پیامبران و نقل بعضی روایات تاریخی و حتی شبیه هایی تنها برای خنداندن مردم شکل یافت.

    کاربرد فلز در ساخت اشیاء ویژه عزاداری 2-1.

    تاریخچه فلزکاری … و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منابع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز ( … و فرستادیم آهن را در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم و تا بداند خدا آن را که یاری کند او و فرستادگانش را پنهان همانا خداست توانای عزتمند).

    (حدید/25) روشن نیست که ساکنان پیشین فلات قاره ایران از چه نژادی بودند و زبانشان چه بود, ولی از اکتشافات و مطالعات یک صد و پنجاه سال اخیر چنین بر می آید که این اقوام غارنشین بوده اند و تمدن ابتدائی وخامی داشته اند که مهاجران آریائی به تکامل و توسعه آن پرداختند.

    در دوره مس, ساکنان بومی, مس را بی آن که ذوب کنند, چکش کاری می کردند و برای ساختن آلاتی مانند در فش و سنجاق مورد استفاده قرار می دادند.

    بازرگانانی که اشیاء فلزی کهنه را جمع آوری می کردند و به مناطق دور دست می بردند, موجب گسترش و رواج این هنر شدند.

    وجود معادن مس از کوهستانهای حاشیه لوت, امکان دسترسی به این فلز را برای اقوام ساکن این ناحیه آسان کرده بود, ولی فراوانی فلز مزبور به تنهایی موجب پیشرفت هنر فلز کاری نشد.

    ذوق و دید هنری سازندگان وارتباط با اقوام متمدن آن روز, هنر فلز کاری را به حد کمال رساند(درخبیص یا شهداد) چنان که تاثیر آن در پیشرفت هنر سنگ تراشی و سفالگری هم دیده می شود.

    در قرون بعد, در فاصله سالهای 1100 تا700 پ.م در ناحیه غرب ایران هنر مفرغ سازی رونقی تازه یافت و دلیلش مهاجرت اقوام تازه ای از قفقاز بود که به علت تسلط بیشتر آنان به این هنر, تحولی در صنعت مفرغ کاران این منطقه به وجود آمد.

    ویژگی هنر مفرغ لرستان که به همین نام هم در دنیای هنر شهرت یافته, در باورهای مذهبی مفرغ کاران این زمان بود که تحول و رونقی در این هنر عالی و ارزنده به وجود آورد چه اعتقادات مردم این ناحیه متکی برقدرت آسمانی بود و زندگی خود را صرف تهیه مقدمات مرگ و زندگی در جهانی دیگر می کردند و براین باور بودند که وسایل زندگی انسانی در این جهان در دنیای دیگر هم مورد نیاز خواهد بود.

    از خصوصیات جالب این هنر تزئینات بتهای مفرغی است که بر پایه این اعتقادات و با الهام از سحر خدایان اساطیری و نقش خلاقه آنها ممزوجی از تجسم اشکال جانوران و انسان بود که به صورت بتهای مختلف مورد پرستش قرار می گرفت و یا برای مداوای روحی و جسمی بیماران به کار می رفت.

    استفاده از آهن از هزاره اول میلادی, وضع اقتصادی و اجتماعی این عصر را دگرگون ساخت.

    اصولاً کشف آهن که فلزی مقاومتر از مس و مفرغ است, طلیعه ای بود بر تحول فرهنگ و تمدن بشری و طلوع تمدنی 4000 ساله که تا زمان ما با تحولات گوناگون ادامه داشته و به صورت امروزی در آمده است.

    پیدایش صنعت آهن در ایران که دارای معادنی غنی است, علاوه بر این که نشان دهنده ظهور تمدن و پیشرفت فرهنگ منطقه بود, مقیاس و اساس تعیین ادوار کهن مانند دوران سنگ, مس, مفرغ و آهن شد.

    نقش و ترسیم جانوران به صورت برجسته بر بدنه ظروف هخامنشی و معماری تخت جمشید, الهامی از هنر اقوام لرستان است که پیش از مادیها و پارسیها در سرزمین ایران استقرار یافته بودند.

    هنرمندان هخامنشی این سبک را از مردم لرستان که هنر مفرغ ریزی را با اعتقادات مذهبی خود در آمیخته بودند, فرا گرفته و به موضوع اصلی هنر ایرانی این عصر بدل کرده بودند.

    در حقیقت نقش جانوران بر روی ظروف به تلقین و الهام از عقاید جادویی ومذهبی هنر اساطیری نسلهای پیشین به وجود آمد و در این زمان به تشویق شاهان و بزرگان به مرتبه کمال و جمال رسید.

    هنرمندان هخامنشی گرچه از هنرهای مصری, آسوری, یااوراتایی تقلید می کردند, ولی صاحب سبک بودند.

    هنرمندان پارتی یا صرفاً از هنر هخامنشی تقلید می کردند و یا غالباً نه تنها در فلز کاری بلکه درمعماری, حجاری و حتی ضرب سکه ها از هنر یونانی پیروی می کردند.

    آثار مفرغی در اواخر سلطنت اشکانیان به خلاف دوره هخامنشی پیشرفت کرده بود و به سوره, عربستان و فنیقیه صادر می شد.

    آرتورپوپ, ایران شناس مشهور آمریکایی, در کتاب شاهکارهای هنر ایران می گوید: ساسانیان بر این باور بودند که سلطنت ایشان بر مشیت الهی استوار است این عقیده بر اساس سنت دیرین ایرانیان, بار دیگر در بین مردم رواج یافت این نکته که شاهان ساسانی خود را مظهری آسمانی می پنداشتند از صحنه های شکار و تشریفات مذهبی ترسیم شده, بر روی ظروف سیمین این عصر که ضمن حفریات باستان شناسی از دل خاک بیرون آمده است, معلوم می شود.

    بی شک نقره کاران ساسانی هم سه طریق زیرین را در هنر نقره کاری و ساخت ظروف به کار برده اند: 1) ساخت اشیاء نقره به وسیله چکش کاری بر ورقه سرد نقره 2) هنر فلز کاری ریختگی در اشیاء سیمین 3) ساخت ظروف آستردار از صفحات نقره 1_ در روش اول شمش یا ورقه مسطح و سرد نقره را به وسیله چکش کاری و یا به کار بردن قالبهای محدب یا انواع دیگر قالبها و سایر ابزار فلزکاری به شکل مطلوبی که می خواستند, در می آوردند.

    2_ در روش دوم در بدو امر مدل و قالب شکل ظرف یا شیء نقره را از موم می ساختند وتمام یا بخشی از تزیینات لازم را بر روی آن کنده کاری یا حکاکی می کردند.

    سپس قالب را در محفظه ای مملو از خاک رس بسیار نرم قرار می دادند ونقره مذاب در آن می ریختند.

    حرارت فلز مذاب, موم را ذوب می کرد و شیء سیمین بعد از انجماد پرداخت می شد.

    3_ برای ساختن ظروف نقره آستردار دو تخته فلز نقره را که یکی ساده و دیگری کنده کاری و تزیین شده بود, روی هم قرار می دادند و لبه آنها را با لحیم یابدون لحیم کاری یا چکش کاری به هم وصل می کردند.

    هنرمندان ساسانی هیجان و تسلط و نیرو قاطعیت را که ویژگیهای این دوره بود, با هنرهای تزیینی خود تلفیق کرده, در صحنه های هنری آثار بی نظیری را به وجود آورده اند که ویژه این دوره شناخته می شود.

    غلبه تازیان و پیشرفت سریع آنان درایران مرهون چند علت درونی و حوادث خارجی است که به طور کلی صنایع و کارهای هنری را در ایران به شدت تحت تاثیر قرار داد.

    در طول دو قرن اولیه اشغال ایران که آیین شرع اسلام بر جامعه ایرانی حکفرما بود, موازین و مقررات حاکم بر جامعه تا چند دهه باعث سلب نبوغ و قدرت خلاقیت هنرمندان ایرانی شد.

    پس از اقول اغتشاشات و هرج و مرج ها فلزکاران این عصر اسلوب و روش فلزکاران ساسانی را سر مشق کارهای خود قراردادند.

    بیشتر آثار فلزی ایران که مربوط به قرن سوم تا ششم هجری می باشد از خراسان و همدان و ری و سمرقند به دست آمده است و بیشتر تزیینات آن اشکال حیوانات و شاخه های نباتات و خطوط کوفی است که با کمال دقت و زیبائی قلمزنی شده است, ولی رنگی که آنها را فرا گرفته است مانع از ظهور تباین بین تزیینات و جاهایی است که نقش و نگاری ندارد, در عین حال باز بعضی از این آثار هست که زیبایی اولیه خود را از دست نداده اند.

    این هنر در قرون دوم و سوم هجری ساده و بی پیرایه, در قرن چهارم در زمان حکومت شاهان و امرای محلی متین و ظریف, و در قرن پنجم در زمان حکومت سلجوقیان و بعد از آن با شکوه و مجلل بوده است.

    فلز کاری دوره سلجوقی همان ابهت و جلالی را داشت که از ممیزات آثار صنعتی و فلز کاری دوره ساسانی بود و با ذوق و طبیعت خود سلاجقه نیز وفق می داد, اما باز خالی از آن دقت و زیبایی و ظرافتی که تناسب با جنبه اسلامی آنها و میل به تجدد در آداب فنون ایرانی است نیز نبود.

    صنعتگران فلزساز در ساختن این آثار نفیس انواع و اقسام روشهای صنعتی را به کار برده بعضی را با قلمزنی و برخی را برجسته تزیین کرده اند و بعضی دیگر را به این صورت که اشکال را بر روی لوحه ای از نقره و یا نقره ممزوج با طلا کنده و بعد در آن گودیها ممزوجی از مس و سرب و بورق و گوگرد و نشادر که با آن حرارت مرتفعی داده شده است می ریختند و پس از سرد شدن این ماده و صیقلی کردن آن, آنرا با ماده سیاه یا رنگ دیگری منبت می کردند و به این ترتیب اشکال و تزیینات خیالی واضحتر و روشن تر می نمود خصوصاً اگر این عمل روی زمینه دارای رنگ بازی می شد, گذشته از این در بعضی از این آثار تزیینات برجسته و در بعضی دیگر تزیینات زرنگار و یا مینائی به کار رفته است.

    ابن فقیه معتقد است: ایرانیان استادترین و دانا ترین ملتی هستند که در ساختن شمشیر, خود, زره, جوشن, قفل و آیینه و سایر اشیاء فلزی مهارت دارند.

    صنعت فلزکاری سلجوقی نیز بر دو نوع می باشد: 1_ اشیاء ساخته شده از ورقه های مس آهن, برنج و ندرتاً از طلا و نقره 2_ اشیاء ریختگی ساخته شده از مفرغ, برنج, مس و احتمالاً طلا و نقره طرز ساخت اشیاء از اوراق فلزی همان است که تفصیل ذکر شد, به طور اجمال هنرمندان این عصر نیز با چکش کاری, ورقه مس یا نقره را پس از صافکاری و مسطح ساختن آن به حالت سرد به شکل مطلوب در می آوردند و بعداً نقره کاری یا کنده کاری می کردند.

    اوراق فلزی را بیشتر برای ساخت اشیائی مانندظروف مسطح از جمله قلمدان, جعبه سینی, تنگ و قدح و … به کار می بردند.

    آرتورپوپ در تالیف خود شاهکارهای هنر ایران درباره هنرمندان سلجوقی می گوید: دو روش مختلف یا مکمل یکدیگر بیشتر در ایران رواج داشته است, یکی آن که سطح فلز رابا طرحهای و نقشهای متعدد, کاملاً بپوشانند.

    و با این وسیله ظرف را زیبایی و تجمل و جلوه بخشند.

    دیگر ان که زمینه را باز و ساده بگذارند تا نقش را برجسته تر نشان بدهد.

    او اوان دوره سلجوقی تا اواخر عصر صفوی نقاشان, خطاطان, فلزکاران و شاعران در خلق آثار هنری فلزی با یکدیگر مشارکت داشتند.

    اصولاً هنر ایرانی بر مبنای تزیینات استوار شده و کتیبه نویسی بر روی اشیاء فلزی راباید یکی از ارکان اصلی آن به شمار آورد.

    متن کتیبه ها در این زمان شامل دعا, آیات قرآنی, اندرز, حدیث به کتابت عربی و اشعار با نوشتار فارسی است.

    هجوم مغولان به ایران موجب وارد شدن ضربه ای سهمگین بر پیکر فرهنگ و هنر ایران شد و هنر فلزکاری که در زمان سلجوقیان به اوج رونق خود رسیده بود از بین رفت.

    فلزکاران ایرانی در دوران ایلخانان مغول و تیموریان توانستند, با چیره دستی و ممارست, ظروف بزرگ فلزی را مفرغ بریزند.

    تا در مساجد و بقاء و اماکن متبرکه مورد استفاده همگان(برای آشامیدن آب) قرار گیرد.

    در عصر شاهرخ و بایسنقر و سایر شاهزادگان و امیران تیموری هنر فلزکاری رونق و حیات عصر سلجوقیان را بازیافت و فلزکاران این زمان توانستند به ویژه در هرات مرکز خراسان اشیاء مختلف را از مس, برنج, مفرغ و آهن و فولاد در ساخت ظروف و اسلحه سرد, نقره کوبی و طلا کوبی کنند.

    پس از انقراض خاندان ایلخانی, ایران در وضعی متزلزل قرار گرفت و دستخوش تحولاتی شدید شد.

    در پایان کار تیموریان, فلزکاران تیموری که در ساخت اشیاء پولادین و اسلحه سازی و تزیین با طلاکوبی و نقره کاری مهارت یافته بودند در خدمت دربار تازه صفوی مشغول کار شدند.

    دودمان صفوی به علت تعصبی که نسبت به مذهب شیعه داشتند و موجب افتراق ایرانی ها و ترکها می شدند, مردم ایران این خانواده را یک سلسله ملی وایرانی می شناختند.

    از طرفی دوام سلطنت این سلسله که حکومت آنان بیش از دو قرن طول کشید موجب استقلال سیاسی و مذهبی و باعث تقویت ملیت واقعی در ایران و رشد هنر و تثبیت وضع شد.

    در فلز کاری عصر صفوی که بر پایه سنتهای قدیم و مهارت فلزکاران این دوره استقرار یافته بود, چیره دستی و نبوغ هنرمندان این عصر به چشم می خورد.

    طراحان و نقاشان این زمان با ابداع شیوه های جدید موازین تازه ای را در سبکهای خود ایجاد کردند و در موارد بسیاری شکل و ترکیب اشیاء قدیم را که ظاهری زمخت و خشن و بزرگ داشت, به کناری نهادند.

    در این زمان زیبایی و ظرافت جایگزین شدت و خشونت قدیم شد.

    فلزکاران این دوره با الهام از دو اصل تشیع و ملی گرایی که در آن زمان در کلیه شئون اجتماعی راه یافته و در حال گسترش و توسعه بود, کار می کردند و هنرمندان هم این اصول را در کارهای خود مرعی و منظور می داشتند, مثلاً در حکاکی ظروف و نقره کوبی, نوشتار اشعار فارسی با خطوط خوش نستعلیق جایگزین کتیبه های عربی شد, بجز آیات قرآنی و اسامی دوازده امام و چهارده معصوم که به علت نفوذ تشیع در این دوره بشدت باب شد و کتابت آنها بیشتر با خطوط نسخ و ثلث بود, سایر نوشتارهای این زمان بر روی آثار فلزی به خط نستعلیق زیبا توسط خوشنویسان و توام با نقش گل و برگ یا ترکیبات متنوع خطوط اسلیمی و هندسی صورت می گرفت.

    وفاداری نسبت به آداب و سنت های هنری وظیفه هر فرد ایرانی است.

    نوباوگان, جوانان و بزرگسالان ایرانی, به آثار هنری که میراث ملی کشور است, باید همان گونه علاقه و آشنایی داشته باشند که به گلستان سعدی یا دیوان حافظ و اشعار شاهنامه دارند این اصل موجب بقا و پایداری ملت ایران در برابر رویدادهای و حوادث سهمگین تاریخ خواهد بود.

    چه وظیفه ملی ماست که هر چه از آثار پدران خود به امانت باز یافتهایم پاس داریم و به همان وضع به فرزندان خود سپاریم.

    قلمزنی (qalamzani): هنرنقر(naqr) [کندن] نقوش بر اشیاء فلزی, این هنر همواره با استیل ایرانی ملازمت داشته, و نقوش آن گل و بتههای ایرانی بوده است.

    در زمان صفویه, ورقههای نقره یا طلا بر در کاخها و مسجدها میکشیدند و روی آنها قلمزنی میکردند.

    درهای مسجد شاه و مدرسه چهار باغ اصفهان و بعضی از درهای اماکن متبرکه عتبات و مشهد چنین اند.

    بر بسیار از گلدانها, جامهای شراب , تنگها, سینیها و آفتابه لگنهای زمان صفویه نیز, با طرحهای اصیل و بوته های ایرانی و فرنگی است.

    و نمونه های آنها رااز جمله بر مجموعه ها و آفتابه های مسین آن زمان می توان دید.قلمزنی و طلاکوبی رکاب و دهنه اسب و قاچ زین در عهد صفویه و نیز در زمان قاجاریه معمول بوده است.

    شیوه کار: نقاش طرحی مخصوص قلمزنی می سازد و آن را به قلمزن می دهد.

    قلمزن, خطوط نقشه را با ابزار نوک تیز, به نام سنبه(sonbe), سوراخ سوراخ میکند, سپس آن را بر فلز میگذارد, و گرد ذغالی را که در پارچه نازک پیچیده است, بر آن میافشاند.

    گرد ذغل از سوراخهای کاغذ میگذارد و برفلز نقش میبندد و بدین گونه, نقشه بر روی فلز منتقل میشود, آنگاه, قلمزن با ابزارهای گوناگون, به مدد چکش, خطوط اصلی طرح را بر زمینه فلز نقش میکند, و سپس با ابزار مخصوصی, متن نقشه را گود میبرد و موج دار یا (آجین) میسازد.

    در نتیجه گلها و اسلیمیهای نقشه میماند.

    آنگاه با قلمهای ریز و درشت فولادین, آنها را (حالت) و (ساخت و ساز) می دهد و سایه می زند.

    باید دانست که پیش از شروع کار, درون اشیا فلزی را از قیر انباشته می سازد, تا جدار آنها در برابر ضربه های چکش و فشار قلم تاب بیاورد و کج نشود.

    پس از پایان قلمزنی, قیر را بر آتش آب می کنند و از فلز جدا میسازند شیء را در کوره حرارت میدهند و سپس با پارچه زبری صیقل می دهند.

    گاهی مخلوطی از روغن بزرگ و دوده را با پنبه بر اشیاء قلمزده می مالند و سپس با پارچه تمیزی آن را پاک می کنند.

    رنگ سیاه دود در خلل و فرج قلمزنی باقی می ماند و طرح را نمایانتر می سازد.

    این کار(قلمزنی سیاه قلم) نامیده می شود.

    صنعت قلمزنی از فنون بسیار قدیمی ایران است.

    از آثار فلزی دوره هخامنشی نمونه های بسیاری به دست نیامده است تا دور نمای رواج این هنر در آن دوران را مشاهده کنیم: ولی مجموعه ظرفها و بشقابهای نقره و طلای عصر ساسانی که به دست استادان ایرانی قلم خورده و سلاطین این سلسله را در بزم یا رزم و شکار نشان می دهد و درموزه(ارمتیاژ) شهر لنینگراد نگاهداری می شود رواج صنعت قلمزنی را در آن عصر تایید می کند.

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

بسم رب الشهداء و الصديقين تاريخچه و قدمت استفاده از نمادهاي عاشورا 1-1.پيشينه تاريخي تعزيه تعزيه از نظر لغت به معني(اظهار همدردي, سوگواري و تسليت) است, ولي به عنوان شکلي از نمايش ريشه در اجتماعات و مراسم يادکرد شهادت امام حسين(ع) در ايام محر

1-1.پیشینه تاریخی تعزیه تعزیه از نظر لغت به معنی(اظهار همدردی, سوگواری و تسلیت) است, ولی به عنوان شکلی از نمایش ریشه در اجتماعات و مراسم یادکرد شهادت امام حسین(ع) در ایام محرم دارد و در طول تکامل خود بازنمایی محاصره و کشتار صحرای کربلا محور اصلی آن بوده و هیچ گاه ماهیت مذهبی اش رااز دست نداده است. از آنجا که شیعیان شهادت امام حسین (ع) را عملی مقدس و رهایی بخش می دانستند, اجرای ...

تاريخچه و قدمت استفاده از نمادهاي عاشورا 1-1.پيشينه تاريخي تعزيه تعزيه از نظر لغت به معني(اظهار همدردي, سوگواري و تسليت) است, ولي به عنوان شکلي از نمايش ريشه در اجتماعات و مراسم يادکرد شهادت امام حسين(ع) در ايام محرم دارد و در طول تکامل خود بازنمايي

خاستگاه و زمان پیدایی تعزیه خوانی پیوند تعزیه با اسطوره و آیین بحث و گفتگو درباره خاستگاه تعزیه و زمان پیدایی تعزیه خوانی در جامعه ایران، دو موضوع بسیار مهم در تاریخ تعزیه پژوهی بوده است. پژوهشگرانی که در زمینه تعزیه و تعزیه خوانی بررسی و تحقیق کرده اند در مورد اصل و منشأ و تاریخ پیدایی تعیه خوانی نظرهایی گاه مشابه و گاه متفاوت با یکدیگر ارائه داده اند. هیچ یک از تعزیه پژوهان ...

مقدمه: تعزیه در لغت به معنی سوگواری ]=تعزیت[ بر پای داشتن یادبود عزیزان از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر و پرسیدن از خویشان مرده است، ولی در اصطلاح به گونهای نمایش مذهبی منظوم گفته میشود که در آن عده‎ای اهل ذوق و کار آشنا در مناسبت‎های مذهبی و به صورت غالب، در جریان سوگواری‎های ماه محرم برای باشکوه‎تر نشان دادن آن مراسم و یا اولیای خدا به روز رستخیز، تشفی خاطر. بازیافت ...

فصل اول : رخت و لباس و اسباب تعزیه 1. رخت و لباس مقدمه تعزیه در لغت به معنای سوگواری و بر پا داشتن مراسم عزاداری به یادبود گذشتگان است و در اصطلاح به نوعی نمایش آیینی و مذهبی بر اساس واقعه کربلا و شهادت امامان و وقایع دیگر مذهبی و قصه‌ها و داستان‌های تاریخی و اساطیری و عامیه اطلاق می‌شود. با تکامل و تحول تدریجی تعزیه‌‌خوانی در دوره‌های اخیر، بعضی از تعزیه‌های شادی‌بخش و طنزآمیز ...

غريب کربلا همه ي عالم ديوانه ي اوست نگرش اهل سنت اغلب تاريخ نگاران اهل سنت از جمله محمد بن جرير طبري، بلاذري، ابن سعد، ابن قتيبه دينوري، احمد بن داوود دينوري و ابن اثير واقعه کربلا را به تفصيل و بر اساس روايت ابومخنف بيان کرده اند، ک

مقدمه: واقعه کربلا حکايت از رودرويي حق با طل است که نقل عظيم حمايت از حقانيت را با خود مي کشد. پس از اين مسئله ي مهم اسلامي حق خواهان آنرا آئين قرار دادند و براي بيان آرمان خود اين مهم را به گذشته و آينده پيوند دادند. اول از زبان حضرت آدم وبعد ب

مقدمه: واقعه کربلا حکايت از رودرويي حق با طل است که نقل عظيم حمايت از حقانيت را با خود مي کشد. پس از اين مسئله ي مهم اسلامي حق خواهان آنرا آئين قرار دادند و براي بيان آرمان خود اين مهم را به گذشته و آينده پيوند دادند. اول از زبان حضرت آدم وبعد بر تخ

ريان بن شبيب از امام رضا (ع) روايت کرده که فرمود: «اى پسر شبيب ، اگر بر حسين (ع) گريه کنى تا آنکه اشک چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان کوچک و بزرگ، و کم يا زياد تو را مى آمرزد» 87 و نيز فرمود: «گريه کنندگان بايد بر کسى همچون حسين (ع) گريه کنند

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول