تحول زبان
زبان صورت واحدی ندارد زیرا امری است اجتماعی ، و وسیله ی برقراری ارتباط و جامعه از جنبه های سیاسی و مذهب و آداب و رسوم و ... تغییر می کند تحول حاصل شده به ضرورت نیازهای آن جامعه را دگرگون می سازد ، این دگرگونی در تحول زبان تأثیر دارد .
این تحولات طبق قوانین و قواعد معینی صورت می گیرد.
با وجود دور شدن هر زبان از صورت اولیه ی خود ، می توان رابطه ی آن را با اصل خود تشخیص داد. همین نکته عامل توجه به تغییرات زبانی و کشف قواعد حاکم بر آن در پژوهش های زبانی است . تحول و تکامل زبان ، امر طبیعی و به طریق مشخص است ، از این رو دور شدن آن از فرم قدیمی یا تغییر آن ، خطا شمرده نمی شود .
_ برخی واژگان مهجور و رواج کلمات دیگر به جای آنها :
بغ = خدا بوم = سرزمین مرد = انسان
تغییر در معنا و مفهوم واژگان
مرد از ریشه ی mar به معنی مردن در اصل به معنی میرا و مردنی معنی کلی در فارسی باستان :
انسان و آدمی در فارسی جدید محدودیت معنایی دارد : دلالت بر جنس مذکر از نوع آدمی
_ تغییر در کلمات از لحاظ صرف : صرف اسم در دوره ی باستان به هشت حالت مختلف .
_ علایم صرفی : تکواژ هاییکه به صورت لا حقه هایی به پایان صورت ساده ی واژه می پیوست .
تغییر هر یک از این حالات هشت گانه به اعتبار شماره های سه گانه ( مفرد ، مثنی ، جمع ) و اجناس سه گانه ( مذکر ، مؤنث ، خنثی ) .
یک اسم می توانست به هفتاد و دو صورت متفاوت صرف شود .
اثر حذف تکواژ پایانی در فارسی جدید :
از بین رفتن سیستم صرف اسامی
خارج شدن ساخت جنس دستوری و شمار مثنی
_ خارج شدن برخی از واژه ها و جایگزینی واژه های دیگر:
Hya مفرد مذکر در حالت فاعلی و ترکیبی از ضمیر اشاره و موصول به معنی « او » که کاربرد آن به کلی منسوخ شده و گاهی به جای آن از تکواژ « که » استفاده می شود .
_ تغییر در ترکیب اجزای جمله : تحول قواعد نحوی و روابط همنشینی در دستگاه این زبان از دوره ی باستان تا دوره ی جدید . مثلا در فارسی باستان فعل پیش از کلمه ی دیگر در جمله آمده در فارسی امروز فعل در آخر عبارات می آید و در جملات اسمی واژه ی رابطه با مسند و مسند و الیه همنشین می شود .
نتیجه : هر زبان در هر زمان از جهات متفاوت در حال تحول است .
_ تفاوت آواها و شیوه ی ترکیب آنها با وضع پیشین .
_ معمول شدن آوا های جدید با قوانین واج آرایی نوین .
_ مهجور ماندن الفاظ در گذر زمان و جایگزینی واژه ها ی جدید .
_ رواج الفاظ نوین که بر معانی جدید دلالت دارند .
_ ایجاد طرز های نو در ساختمان جمله و عبارت در نتیجه از بین رفتن صورت قدیمی زبان و فراموش شدن آن .
علل تحول زبانی :
1 _ علل خارجی ( برون زبانی )
2 _ علل داخلی ( درون زبانی )
علل خارجی تحول زبانی : دگرگونی یک زبان هم آهنگ و همراه با تحولات جامعه ای که از آن به عنوان و سیله ی ارتباطی استفاده می کند است . تحولات جامعه منوط به تحولات معنوی ، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است .
واژگان زبان بیش از هر چیز دیگر می توانند دگرگونی های اجتماعی را منعکس کنند.
عوامل خروج پاره ای لغات کهن : تغییر شیوه های زیستن ، متروک ماندن پاره ای از مشاغل و در نتیجه آلات و ابزار مربوط به آنها ، ظهور مشاغل جدید و وسایل مدرن ، پیشرفت علوم و فنون و صنایع ، پیدایش رابطه ها و پدیده ه ها ی جدید ، مهاجرت ها و مسافرت ها ، ارتباط ها ی تجاری و فرهنگی با ملل دیگر .
مثال لغات کهن : برگستوان ، قراگند ، چرخشت
لغات جدید : کامپیوتر ، آنتن ، سوبسید
تغییر معانی لغات جدید : یخچال ، پیکان ، سوار
علل داخلی تحول زبانی
کم کوشی : صرف کمترین انرژی در گفتار
مثال : تبدیل چَوَند ( ( cavand به چند ( cand) و یا حذف ساخت دستوری جنس و شمارمثنی از دستگاه زبان و ساده شدن دستگاه افعال در زبان فارسی .
خلاصه ی تحولات تاریخی هر زبان :
تحول آوا ها و اصوات
تحول ساخت کلمات ( تحولات صرفی )
تحول طرز و رابطه ی همنشینی کلمات در جمله تحولات نحوی
تحول واژگان
تحول معانی
زبان های هند و اروپایی :
فارسی ، هندی ، آلما نی ، انگلیسی ، روسی ، فرانسه ، ایتالیایی
بنابر محاسبات زبان شناسان ( در سال 1964 ) شمار زبان ها چهار تا هفت هزار بر آورد شده است . این زبان ها از زبان های مشخصی ( زبان مادر ) منشعب شده اند و تحول هر یک به طریقی خاص بوده است .
نحوه ی دسته بندی این زبان ها:
ساختمان صرفی و نحوی زبان ( اصطلاحا نوعی یا ساختمانی نامیده می شود ) مطابق این شیوه زبان های دنیا به سه دسته 1. تک هجایی 2. پیوندی 3. صرفی تقسیم می شوند.
زبان های تک هجایی:
هر هجا یک تکواژ است هر تکواژ از یک هجا تشکیل می شود .
این هجا ها همیشه صورت ثابتی دارند و شکل آنها بر حسب نقش های مختلف دستوری تغییر نمی کند .
طریق شناخت نوعی صرفی آنها ، تربیت همنشینی تکواژها بر روی زنجیره ی گفتار است .
زبان های تک هجایی : چینی، سیامی، تبتی .
زبان های پیوندی :
ماده ی اصل کلمات همیشه صورت واحدی دارد . با اضافه شدن معانی ثانوی شکل ، فهم اصلی کلمه تغییر نمی کند.
برای نشان دادن معانی فرعی ، عناصر دیگر زبان در کنار ماده ی اصلی قرار داده می شود .
زبان های تصریفی:
برخی از کلمات برای رساندن مفاهیم فرعی و ثانوی ، تغییر شکل می دهند . در زبان های صرفی کلمات وجود دارد که معنی مستقلی ندارد .
وظیفه ی این کلمات که حرف نامیده می شود نشان دادن مفاهیم فرعی و رابطه ی خاص میان این کلمات است . این نوع طبقه بندی که ناظر بر ساختمان است چندان مورد توجه زبان شناسان قرار نگرفت ، زیرا مطالعات زبان شناسی نشان می دهد که همه ی زبان ها نمونه هایی از سه نوع خصوصیات یاد شده را دارند ..
هیچ زبان به طور مشخص شامل تنها یک نوع ویژگی نیست .
رده بندی از حیث خویشاوندی :
در جامعه ی اروپا از قرن شانزده به بعد علم لغت و اشتقاق مورد توجه قرار گرفت . همین عامل تألیف فرهنگ های ریشه شناسی و تدوین کتاب های دستور تطبیقی و سنجشی و نیز مطالعات و بررسی های تاریخی زبان ها برای دست یافتن به موارد متشابه و اختلاف زبان ها و ارتباط آنها با یکدیگر شد .
این نوع بررسی های تاریخی تطبیقی علت پی بردن دانشمندان به همسانی های موجود در میان برخی زبان ها بود .
از قرن هجده به بعد ، زبان شناسان ، تشابهات دستوری و ساختمانی زبان ها را با شیوه ی جدید برای طبقه بندی زبان در پیش گرفتند .( رده بندی از حیث خویشاوندی ) .
خانواده های زبانی دنیا :
هند و اروپایی ، سامی و حامی ، اورالی ، یافینو – اوگری ، آلتایی
زبان های منفرد : زبان های ویژه و مستقل هستند که رابطه ی خویشاوندی با زبان های دیگر ندارند تنها وجه اشتراک برخی از این زبان ها ، رابطه ی جغرافیایی آنهاست .
محققان گروهی از این زبان ها را که در یک سرزمین یا یک منطقه از جهان رایج بوده اند با عنوان کلی می خواندند .
مانند زبان های آسیایی ، چینی ، تبتی ، هندی ، مالاریا ، یولنزیایی .
گویش های فراوان در میان مردم بومی آفریقای مرکزی و جنوبی ، بومیان آمریکا ، سرزمین هندوستان ، جنوب شرقی و مشرق آسیا رواج دارد از جمله زبان های منفرد به شمار می آیند .
زبان های ایرانیاز کدام خانواده زبانی هستند؟
زبان ها ی ایرانی شاخه ای از خانواده ی زبانی « هند و اروپایی ) است .
اقوام هند و اروپایی : اقوامی که در روزگارانی بس کهن در نواحی واقع در جنوب روسیه ی امرئزی ، در دشت ها و استپ های میان جنوب یسبری ، دریاچه ی اورال و شمال بحر خزر و شمال قفقاز می زیستند که تا هزاره ی سوم پیش از میلاد در سرزمین مشترک اولیه ی خود می زیستند و بعد ها ناچار به مهاجرت شدند ، مسیر حرکت مختلف بود ، در سرزمین هایی از جنوب آسیا تا شمال اروپا پراکنده شدند ، این اقوام در نقاط مختلفی از اروپا و آسیا از جمله هندوستان سکنی گزیدند و نام هند و اروپایی شهرت یافتند .
پراکندگی قوم هند و اروپایی عامل گوناگونی زبان در میان این قوم است .
هند و اروپایی ؛ گروهی از زبان های هم ریشه است که مهمترین آنها هند و ایرانی ، یونانی ، آلبانیایی ، ایتالی ، هیتی ، تخاری ،ارمنی ، بالتو اسلاوی ، سلتی ، ژرمنی هستند .
هند و ایرانی : به دو شاخه ی هندی و ایرانی تقسیم می شود . قدیمی ترین اسناد به زبان ندی باستان ، متن های « ودا » است به زبان سنسکریت ( سنسکریت : یعنی زبان فصیح ).
یونانی : این اقوام در شبه جزیره بالکان و جزیره های دریای اژه و کناره های غربی آسیا ی صغیر مسکن گزیده اند . قدیمی ترین آثار باقی مانده به زبان یونانی ، لوح نوشته هایی که از جزیره ی کرت (crete) واقع در دریای اژه در جنوب یونان بدست آمده است و مربوط به اواخر هزاره ی دوم پیش از میلاد مسیح است .
آلبانیایی : یکی دیگر از شاخه های مستقل زبان هند و اروپایی است که امروزه مردم آلبانی بدان تکلم می کنند .
ایتالی :زبان ایتالیک در سرزمین ایتالیل=ا رواج داشته است و زبان لاتینی مهنم ترین زبان در بین گروه های این زبان بود و به وسیله ی امپراطور روم در سراسر سرزمین های تابع متداول شد و به صورت زبان علمی و ادبی در سراسر اروپا در آمد زبان های منشعب از این زبان « لاتینی » ، رومیایی نامیده شد.
هیتی : در میان اقوام هیتی یا حتی رواج داشت ، که چند قرن در آسیای صغیر حکم فرمانی داشتند که در حدود سال 1200 پیش از میلاد دولتشان از میان رفت . آثار باقی ماده از این زبان که قدیمی ترین نمونه های بازمانده از اقوام هند و اروپایی است در آغاز قرن بیست در کاوش های باستان شناسی در بغاز کوی ( در 150 کیلومتری شرق آنکارا ) بدست آمده است .
تخاری : این اقوام در سده های پیش از میلاد مسیح در ترکستان چین بسر می بردند.
ارمنی : از قرن ششم پیش از میلاد مسیح در نواحی شمال بین النحرین و در دره های جنوبی قفقاز در جنوب شرق دریای سیاه حکومت داشتند . این زبان امروزه ، در جمهوری ارمنستان متداول است .
و ارامنه ی ساکن در آسیا و اروپا ، آمریکا بدان تکلم می کنند .
8. بالتو اسلاوی : این به دو شعبه ی « بالتی » و « اسلاوی » تقسیم می شود .
زبان های اسلاوی : روسی ، لهستانی ، چکواسلاوی ، یوگواسلاوی .
زبان های بالتی : جمهوری های لیتوانی و لتونی.
9.سلتی : این زبان در سال های پیش از میلاد مسیح در مرکز اروپا رواج داشته است و مادر برخی از زبان های رایج در اروپا از جمله زبان های ایرلندی ، ولزی ، گالی محسوب می شود .
10. ژرمنی : صورت اصلی زبان آلمانی و زبان های خویشاوندان آن از جمله انگلیسی بدین نام خوانده می شود .
زبان هند و اروپایی چگونه شناخته شد ؟
در قرن شانزدهم و هفدهم علم الا شتقاق در جامعه محققان اروپایی نضج گرفت ، این کار باعث آشکار شدن مشترکات برخی زبان ها شد ، « ولکانیوس » متوجه تطابق برخی واژه ها در زبان های ایرانی و آلمانی شد . « سایتی » مطلبقت واژه ها در زبان های هندی و ایتالیایی شد و « ویلیام جونز » از روی مشابهت های بین زبان های سانسکریت ، یونانی ، لاتینی متوجه شد که این زبان ها دارای یک نوع رابطه ی خویشاوندی هستند چون ساختمان شبیه به هم و لغات مشترک دارند و لذا اعلام کرد که همه ی این زبان ها با هم ارتباط دارند و احتمالا همگی از زبان سانسکریت مشتق شده اند . تحقیقات « بوپ» نظر جونز را تأیید کرد . بالاخره معلوم شد زبان سانسکریت خود شاخه ای از زبان قدیمی فراموش شده ای که مقدم بر همه ی این زبان ها بوده است این زبان زبان ، زبان مادر مفروض ، زبان « آریایی » یا « هند و اروپایی » نامیده شد . از این زبان هیچ سند و نوشته ای در دست نیست تا مستقیما ً آن را بررسی کنند ، زبان شناسان برای پی بردن به ساختمان این زبان به مقایسه ی زبان های منشعب از آن هستند .
یکی از خانواده های مهم زباب بشری ، که اعضای بیشمار آن در سراسر اروپا ، قسمت پهناور آسیا ، آمریکا ، اقیانوسیه و آفریقای جنوبی پراکنده شده اند ، خانواده ی زبانی « هند و اروپایی » می باشد که به نام های مختلف « هندو هیتی » و « هند و ژرمنی » و « آریایی » نیز خوانده شده است .