دانلود مقاله شعر نو

Word 101 KB 33511 19
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در این مقاله نشان داده می شود که شعرنو می تواند حامل تبلور التهابات درونی شاعر، واکنش او به نیاز سنت مرثیه باشد.

    همچنین پذیرش آن از طرف خواننده می تواند بیانگر روحیات افراد با اختلالات روحی – خفیف یا شدید- باشد.

    توجه شود که آثار هدایت برای نوجوانان از طرف اولیا منع میشود برترین ویژگی مدنیت نو، تسریع اجتماعی آزادی فردی در ذهن سنتی مملوکان است.

    فردیت با پدیده مدرنیته رابطه تنگاتنگ دارد.

    بخش مهمی از ادبیات شعر است که راوی این تکوین غولین، یک پا در سنت و یک پا در آینده، میباشد.

    شاعر با مدرنیته برای نخستین بار در کانون هستی خود، ذهنش، آزاد میشود.

    دیگر نیازی به عرفان، مداحی، صله خواهی، مجیزگویی ندارد.

    اگر شاعران در آثار خود عمدا و عمدتا هوادار مدرنیته باشند، آنها پیشروند.

    لذا شعر پیشرو را باید نخست در آزادی ذهن شاعر نو دید سپس در 2 رکنش، محتوا و شکل.

    آزادی ذهن والا ترین خصیصه شعر نو است که شاعر خواستار مدرنیته را در رابطه قطری با قدرت خواستار مدرنیزاسیون قرار می دهد.

    اکثریت شاعران پیشرو محتوای کار خود را بهمزمانی با این تکوین سترگ کوک می کنند.

    قلیلی که شکل را اولویت داده با اتکا بر ریخت وپاشهای دولتی مصاحبه، شو، زبان بازی، سفر فرنگ – کوتاه مدت جنجالی و در نهایت حاشیه ای اند.

    شاید این مداخله به انزوای ادبیات فارسی در جهان نیز کمک می کند (رک، دکتر فروزان سجودی، شرق5).

    تاریخچه شعر نو.

    یکی از عناصر عمده ذهن شاعر وجدان است.

    تعریف و مساحی محل آن در مغز بماناد.

    وجدان در فرهنگ یک ثابت است.

    در ایران، از 4 هزار سال پیش، در سروده های زرتشت و منشور ملل کوروش تا نطقهای آتشین مزدک / بابک، از ابیات انسانی سعدی، رباعیات منطقی خیام،غزل منصفانه حافظ، اشعار اجتماعی عشقی/ یزدی تا آثار افسرده هدایت و فروغ حضور وجدان بوضوح تبلور دارد.

    در قرون وسطا 3 مکتب عراقی، خراسانی، هندی؛ در دوران معاصر 3 سبک کلاسیک، نیمایی، سپید/ پسا- مدرن در شعر فارسی نام برده شده.

    در بین 2 انقلاب مشروطه و جمهوری، شعر نوین نخست در معنی نو شد (اعتصامی، عشقی، لاهوتی، دهخدا، یزدی، ایرج، بهار، عارف، شهریار) سپس در شکل.

    ازمیان ِ رفتگان ِ شعر نو، خمسه اول (نیما، شاملو، فروغ، اخوان، سهراب)، خمسه ثانی (رحمانی، مشیری، ح مصدق، گلسرخی، کسرایی)، خمسه ثالث (ابتهاج، سلطانپور، مختاری، سیرجانی، نادرپور)؛ از زندگان خمسه یکم (کدکنی، خویی، براهنی، آزرم، سیمین) را باید نام برد.

    شعر نو با نشر افسانه نیما در 1300 ه.ش.

    زاده شد.

    اصالت نیما در جهت تکامل تاریخی فرهنگ ایرانی باب طبع رهروان مطرح شعر فارسی معاصر واقع شد.

    آثارش منجر به ورود چهره های قوی شعر نو شد که بقول نیما از‘رود‘ وجودش آب گرفتند.

    پس مانایی نیما نه فقط در لذت / آموزش خوانندگانش، بلکه با ایجاد مکتب اصیل و عینی (نه سلیقه فردی و محفل بازی) ادبی شعر نو ادامه یافت.

    شهرت یک شاعر را می توان برحسب عواملی مساحی کرد با: سیطره هنری پس از مرگ، توجه جهانی به خلاقیت، جهت دهی/ پیشتازی در حوزه هنری، تاثیر بر همکاران/ عامه، اصالت کارهای خلاق، دامنه افتخارات در طول زندگی.

    برد ادبی/ اجتماعی پدیده عینی است؛ بر پایه ذکر شاعر در تجمعات، بین دانش جویان، سازمانها، سایتها، نشریات و اثرگذاری آنها بر مکتب، سبک، روند شعر، تاریخ، مسئولیت / پایداری او و معراجش به ضمیر ملی میباشد.

    این برد بر اساس مقوله های مذکور هم بترتیبی است که در بالا در خمسه ها ذکر شد.

    شاملو بدعتهای هنری نیما را در آثارش بوجه احسن تکامل بخشید - با نوآوریها و فعال اجتماعی بودن.

    اخوان بحور نیمایی را با تلفیق اسطوره ‘مزدشتی‘، زبان حماسی، شوخ طبعی تغزلی، اشراق عمیق حوادث اجتماعی، ارتقای بسیار درخشان داد.

    کاربرد مصالح محلی (فولک لر) در شعر نیما منبع غرور و راه گشایی برای شاعران شهرهای دیگر ایران شد: س.

    سپهری- کاشان، ار احمدی – کرمان، کدکنی- مشهد، براهنی- تبریز.

    جهت گیری سیاسی نیما در جهت آرمانهای روستا و شهر در شاعران نو به رویکرد جنسیت/ ملی/ خلقی/ طبقاتی انجامید.

    تاکید نیما بر فرد، منجر به ادامه کارش در جنسیت/ زنانه به نوع دید فروغ/ سیمین کمک کرد.

    فکر شعر نو و حتی یا اصطلاح طرح نو در شعر فارسی سابقه‌ی بسیار قدیم تری دارد؛ کار ابتذال شیوه‌‌ی شاعری شاید پس از جامی شروع شد پیروان سبک هندی در جستجوی راهی تازه برآمدند؛ از این تاریخ شاعران با توجه به ابتذال و تکرار مکررات درصدد برآمدند؛ که در لفظ و معنی غزل فارس تصرف کنند و چیز تازه ای به وجود بیاورند در این نوخواهی بیشتر توجه آنها به معانی و مضامین شعر بود؛ جنبه‌ی بیان را شاعرانی مانند صائب یکسره فرو گذاشتند و حاصل آنکه در قالب بیان معانی به هیچ کارتازه ای دست نزدند و به همین جهت پس از یک قرن از کوشش اینهمه شاعران که از دوران پیش از مغول و خصوصا بعد از حافظ بوجود آمده بود در صورت غزل اثری از تجدد وتنوع غزل فارسی باقی نماند؛ و هیچ نمونه‌ای نیست که نشان دهنده‌ی چنین تمایلی باشد مگر اینکه دو سه مورد خاص را مانند سرودن بحر طویل از آنجا آغاز کنیم.

    در زمینه‌ای که ما در دست داریم می‌بینیم که این بار کار از نوع دیگری است جستجوی قالب‌های نو مقدمه ونشانه‌ی شعر نو بود.

    از آنجا شروع می‌کردند که قالبهای شعر را تغییر بدهند اما در این زمینه تنها به یکی از اصول مربوط به قالب شعر فارسی تاختند.

    کسانی که استعداد و قریحه‌ی عالی هم نداشتند به شعر سرودن در قالب‌های نو پرداختند مثلا سرودن اشعاری در قالب های مسمط و انواع آن مانند مخمس و مسدس و غیره باب شد و از آنها در شعر اجتماعی این زمان استفاده شد؛ اما این قالب های نو چندان کارگشا نبود.

    یکی از نکته‌های اساسی در وزن و قالب شعر فارسی رعایت تساوی مصراعها وابیات بود که ظاهرا امر مسلمی شمرده می‌شد که در آن چون و چرا نبود حتی این عدم تساوی وسیله‌ی تمسخر و تخفیف گویندگان بود.

    چون به این طریق درها به روی گویندگان بسته شد؛ به طریقی کوشیدند که با شرایط مجاز و معقول عیب تکرار قالب‌های مبتذل را چاره کنند و به این طریق قالب های مختلف مستزاد به وجود آمد یعنی یک نوع تنوع در عین تکرار و ابتذال.

    اما هنوز جرأت تجاوز از قیود مختلف در میان نبود؛ بعضی از شاعران تا حدی که می‌توانستند و مجاز شمرده می‌شد قالب های ساده‌ تر و آسان تری را برگزیدند اما هنوز قصیده وغزل مقام خود را در ساختمان شعر فارسی نگهداشته بود نیما یوشیج هنوز به این کار یعنی بر هم زدن قالی‌های شعر فارسی نپرداخته بود و قطعاتی را که می‌سرود نشانی از این تغییر کلی در بر نداشت یعنی بسیاری از قطعات اشعار او که غالبا متضمن حکایتی بر سبیل تمثیل بود نیما به صورت « قطعه » می سرود که هیچ قالب معینی وزن و قافیه صورت مثنوی سروده‌ شده بود.

    بنابر این در قالب بیان هیچ کار تازه‌ ای شمرده نمی‌شد.

    پس از آن منظومه‌ی مفصل « خانواده‌‌ی سرباز» منتشر شد که در آن هم یک نوع مسمط با وزنی کم رواج و مهجور بکار رفته بود و از همین قرار بود وزن و قالب منظومه‌ « افسانه » که از حیث وزن و قالب شعری کار نوی شمرده می‌شد؛ نیما در طی این قطعه کار را از نظر قافیه اندکی آسان‌ تر کرد اما از نظر وزن عروضی تغییر فاحشی در آن دیده نمی‌شد.

    پس از آن نیما شعری با عنوان « ای شب » در مجله هفتگی نوبهار انتشار یافت که نوعی از مسمط به حساب می‌آمد نیما کار خود را ادامه داد و از سرزنش مدعیان اندیشه نکرد اما مسئله‌ی تساوی هجاها در همه مصراعها و ابیات هر قطعه هنوز مقام مستحکم خود را در اشعار او محفوظ داشت.

    شاید نحستین اشعار نیما یوشیج که در آنها از دست قافیه گریخته بود و به این طریق حد فاصل میان مصراع ها و ابیات از میان رفت در مجله موسیقی منتشر شد و سپس به توسط عده‌ی کمی از این آزادی استقبال شد؛ و وزن شعر نو به این طریق که مورد استعمال وتقلید جوانان صاحب قریحه قرار گرفته بود از این به بعد راه تکامل طبیعی را پیموده تا آنجا که کار به دست تازه کارانی افتاد که از اصول فنی کارآگاهی بسیار کمی داشتند و آخر کلمات برید واحیانا بی معنی را نشانه‌ی تنوع و تجدد می‌شمردند و به عنوان شعر نو بکار می‌بردند.

    شاید نحستین اشعار نیما یوشیج که در آنها از دست قافیه گریخته بود و به این طریق حد فاصل میان مصراعها و ابیات از میان رفت در مجله موسیقی منتشر شد و سپس به توسط عده‌ی کمی از این آزادی استقبال شد؛ و وزن شعر نو به این طریق که مورد استعمال وتقلید جوانان صاحب قریحه قرار گرفته بود از این به بعد راه تکامل طبیعی را پیموده تا آنجا که کار به دست تازه کارانی افتاد که از اصول فنی کارآگاهی بسیار کمی داشتند و آخر کلمات برید واحیانا بی معنی را نشانه‌ی تنوع و تجدد می‌شمردند و به عنوان شعر نو بکار می‌بردند.

    من به عنوان مدیر مجله‌ی سخن راه معتدل‌تری پیش گرفته بودم و دو طرف کار را ملاحظه می کردم و به این سبب مورد حمله وحتی معاوضه‌ی دو طرف بودم.

    هر یک از قطعاتی که در این مجموعه به چاپ رسیده است نمونه و نشانه یکی از آزمایشهایی است که در طی مدتی طولانی در شعر من بکار رفته است.

    به این طریق که را مناسب‌تری را برای شعر فارسی امروز بکار ببریم؛ قالب‌های شعر که مبنای بسیاری از این اشعار است غالبا نتیجه‌ی این آزمایشهاست.

    گاهی کوشیده‌ ام که قالب شعر را به مقصود و غرض اصلی گوینده نزدیک کنم.

    قطعه « بت‌ پرست » که کوتاهی وبلندی مصراعهای آن مختلف است برای بیان کمال تأثر پرستنده‌ای که می‌ترسد ارادت و ایمانش در پیشگاه بت پذیرفته نشود ( بت پرست ص 141) در بسیاری از قطعات دیگر هیچگونه قید وتکلفی بکار نرفته مگر آنجا که اقتضای معنی و مضمون ایجاب می کرده است که قالب خاصی بوجود بیاید که متناسب با آن مضمون باشد.

    نه آنکه به عنوان الگوی قابل پیروی دیگران در ضمن مطالب دیگر باشد؛ مثلا قطعه « ماه در مرداب » از حیث وزن و قافیه و تکرار بعضی از مصراعها که صدای ملایم پارو زدن در دریاچه را بیان می کند به هیچ وجه قابل تقلید در موارد دیگر نیست.

    از مجموع قطعاتی که در این مجموعه گرد آمده است؛ شاید چگونگی تحول و تجدد را در طی 50 ساله اخیر بتوان دریافت؛ عقاید خود را درباره شعر و شاعری در طی مقالات مبسوط در مجله‌ی سخن منتشر کرده‌ام که در کتاب شعر و هنر تحت عنوان هفتاد سخن منتشر شده است و اینجا شاید محتاج به تکرار نباشد.

    درباره شعر خود چیزی نمی‌توانم بگویم جز اینکه بگویم شعر و شاعری را بسیار دوست می داشتم و آرزویم آن بود که شعرم بهتر از این باشد.

    شیوه نقد.

    بازار شعر نو هنوز وسیع نیست تا بتواند کتابی در باره زندگی یک شاعر نو را جذب کند.

    لذا شرح کامل زندگی شاعرنو در دست جامعه نیست.

    مشکل است که خصوصیات شخصی شاعر را بخاطر حجب اجتماعی ش در شعرهای چاپی او حفاری کرد.

    در فرهنگ ایران، هنوز شرح زندگی خصوصی یک فرد از محرمات است.

    ولی نسبت به ادبیات قرون وسطای ایران ادبیات معاصر تخیلات هنرمند را آشکارتر می کند.

    منابع برای مطالعه زندگی شاعر نوسرا بقرار زیرند.

    1.

    شعر نو، بر خلاف شعر سنتی، تا حدودی در برگیرنده زوایای زندگی خصوصی شاعر می باشد؛ آثار شاعر نو نقد و تحلیل بیشتر شده اند.

    2.

    ادبیات شفاهی درباره شاعر بصورت خاطره نزد ادیبان همسن یا جوانتر وجود داشته، پراکنده نشر یافته اند.

    4.

    نامه/ کارت پستال ها به دوستان، خویشان، دیگران؛ سفرنامه.

    5.

    مدارک پزشگی، شغلی، سفری.

    6.

    آثار غیرکلامی- نقاشی، مجسمه، عکس.

    3.

    شرح حال زندگی بوسیله نویسندگان دیگر.

    نتیجه.

    در مطالعه آثار خمسه اول، در سطرهای شعری آنها، این واژه ها بوفور دیده میشوند: غم، تنهایی، خالی، دلگیر، افسردگی، دل تنک، جنون، خسته، غربت، بیم، زوال، دل گرفته، ابری، جدا، نومیدی، محصور، حزن، اشگ، گریه، مرثیه، خامشی، تهی، مسکین، عزلت، ناامید.

    تصاویر اضطراب تنگنا مانند گور، چاه، غرق شدن نیز وجود دارد.

    تنگی نفس، خلجان، دلهره، ترس هم آمده.

    توصیف بیگانگی در مفصلهای شعرنو را هم می شود باز شناخت.

    نقلهایی با کلمات فوق از آثار آنها که تبلور علایم سه بیماری فوق اند، آورده میشوند: صادق هدایت (1330-1282)، فروغ فرخ زاد (46-1313)، نیما یوشیج (38-1274)، احمد شاملو (79-1304)، مهدی اخوان ثالث (69-1307)، سپهری (59-1307).

    طول عمر متوسط آنها 53 سال است.

    زودمرگی روشنفکر داخل و طول عمر در تبعید (جمالزاده، علوی) قابل غور است.

    این علایم را می توان با خاطراتی از زندگی نامه (چه کتبی چه شفاهی) شاعران چاشنی زد.

    نثر هدایت بویژه بوف کور به شعر نو بسیار نزدیک است و بر اشعار فروغ تاثیر دارد.

    بعلاوه زندگی او الگوی بارز بیماری و هنر می باشد.

    از این رو چند نقل قول هم از او می آید.

    این نقل قولهای شعری را با دو منبع نقد اشعارشان و خاطره نویسی خود یا ادبیان دیگر میتوان محک زد.

    از تطبیق تحلیل آثارشان مقوله های افسردگی، اضطراب، بیگانگی در شعر نو را میتوان استنتاج کرد.

    این اختلالات در دیگر ادیبان هم هست: بهرنگی، ساعدی (رک 3 شاهرخی)، آل احمد، رحمانی.

    جامعه سنتی امکان برخورد صحیح با این اختلالات را ندارد.

    چون پیش از مداوا نیاز به علت یابی، آمار، و نهادهای مدنی می باشد.

    شاپور جورکش: شعر نیمایی ناشناخته ماند ۸۵/۴/۲۶ - ۱۰:۵۴ – ایسنا شاپور چورکش معتقد است: شاعران جنبش دهه 70 برای تحکیم شعر و تئوری خود هم که شده از روی‌آوردن به نظریه نیما ناگزیرند.

    این شاعر در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متذکر شد: یکی از عوامل خاموش ماندن شعر دهه 70 ضعف تئوری آن بود و شعر نیمایی یعنی شعری که بر پایه مدارا و دموکراسی طراحی شده تا دهه 50 از بستر لازم برخوردار نبود و به همین جهت ناشناخته ماند.

    وی با اشاره به کتاب «بوطیقای شعر نو» که در آن به طور مشروح به شعر نیما یوشیج و استفاده از قالب نیمایی پرداخته، یادآور شد: بحران شعری که امروز گریبان‌گیر هنر ملی ماست، همان است که نیما 60 سال پیش به آن پی برده و برای رفع آن پیشنهادهایی داده است که «میدان دید تازه» محور آن است.

    جورکش با بیان این مطلب که شعر آزاد به تعبیر نیما یعنی شعری برای جامعه آزاد که در آن هر موجودی حق حیات داشته باشد، در ادامه توضیح داد: به این تعبیر هر پرسونای شعری به جای خود حرف می‌زند، اما تعبیری که پیروان نیما از شعر آزاد داشتند، آن را به شعری آزاد از وزن و قافیه فروکاهی کردند.

    میدان دید تازه نیما دربرگیرنده مولفه‌هایی است برای دموکراتیزه کردن، دراماتیک کردن شعر، فردیت‌بخشی به شخصیت‌های شعری و نگاه به جهان متکثر یعنی همان عواملی که شاعران دهه 70 پیگیر آن بودند.

    وی در پایان گفت: امروزه با رویکرد دموکراتیک به شعر هر لحظه نیاز به خواندن و داشتن تئوری‌های از پیش آماده شعر آزاد بیش‌تر خواهد شد.

    آیا بنای شعر نیمایی متروکه شده است؟

    امروز به نظر می‌رسد قالب نیمایی کم‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرد، و شاعران در قالب‌های دیگر و حتا کهن‌تر بیش‌تر طبع‌آزمایی می‌کنند.

    عده‌ای از شاعران دلیل این امر را که چرا امروز از این قالب نو کم‌تر استفاده می‌شود، تمام شدن ظرفیت آن و عده دیگری نیز سخت بودن این قالب را دلیل به کار نبردنش ازسوی شاعران ذکر می‌کنند.

    خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این‌باره با تعدادی از شاعران و منتقدان گفت‌وگو کرد.

    تمام‌شدن دوره‌ی قالب نیمایی!

    قالب نیمایی شاید مقداری از حرف‌های اجتماعی را توانسته باشد منعکس کند، ولی عشق را به آن صورت که بوده، نشان نداده؛ درواقع عشق و عاطفه در شعر نیما ارضا نشد.

    نتیجه‌اش این شد که شاعران برای بیان عشق به سمت غزل و شعر سپید رفتند و درنتیجه چالش ایجاد شد؛ چراکه روحیه ایرانی هرگز خارج از عشق نبوده است.

    مفتون درباره دلیل دیگری که امروز به شعر نیمایی کم‌تر پرداخته می‌شود، گفت: شعر نیمایی بدون پرداخت کامل نتیجه نمی‌دهد؛ این شعر به ویرایش زیادی نیاز دارد و به این دلیل است که عوالم عاطفی در آن از بین می‌رود.

    ساخت‌های نیمایی منسوخ نشده‌اند!

    امروز دیگر لازم نیست که شاعران با همان طرز بیان نیما شعر بگویند.

    قالب نیمایی یکی از وسایلی است که شاعر می‌تواند در آن کار کند؛ یا گرفتار آن می‌شود و می‌تواند شعرهای نیمایی خوبی خلق کند یا در آن حرکتی نمی‌کند و ساکن می‌شود، اما درنهایت آفرینش شاعر است که تعیین می‌کند در چه قالبی بسراید و نمی‌توان تعیین کرد که شاعری مثلا در قالب سپید یا نیمایی شعر بگوید.

    شعر " نیما " غنیمت زبان فارسی است منظور نیما از " شعر نو‌‏" چه بود‌‏؟

    در آن زمان , یعنی گشودن جبهه‌‏ای در برابر شعر کلاسیک , یعنی عبور از صورت و سیرت شعر کهن , وداع با اوزان عروضی و توزین مضاعف مصادیع , و همچنین تغییر مسیر اشباع شده سوبژه و ابژه .

    بحران شعر معاصر از کجا شروع می شود‌‏, سر چشمه‌‏اش کجاست‌‏؟

    به اتفاقی به نام بحران در شعر و بحران شعر اعتقادی ندارم‌‏ .

    شعر فارسی در طول حیات طولانی خود‌‏ , دور به دور , یا شکوفایی را طی کره یا رکود و اشباع شدگی را .

    نمی توانم ، از دوره های رکود و اشباع شدگی به نام بحران یاد کنم , رکود و اشباع شدگی ادواری , در واقع دوران دورخیز کردن شعر برای رسیدن‌‏ به افق و گستره تازه تری است .

    مثلا در اواخر دهه 50 تا اوایل دهه60 , شعر شاملویی و زبان فاخر و فخیم آرام آرام دچار ضربه شدن و نوعی اشباع گریز ناپذیر شدکه البته در اواسط دهه 60 , این رکود به حاشیه رفت و جریان‌‏های تازه تری عرصه را در مقام یک امکان غالب و فراگیر به دست گرفت.

    جریان غالب این دو دهه در شعر ما , با نام جنبش شعر گفتار مطرح شده است‌‏ .

    آیا این جنبش نیز از پیشنهادات نیما بوده است‌‏؟

    رسیدن به زبان طبیعی , در شعر , پیشنهاد نیماست .

    این زبان طبیعی , همین شعر گفتار است.

    چرا شعر نیمایی به مفهوم رعایت تمام اسلوب‌‏های شعری نیما , از تاثیر بیرون رفته و خاصه بعد از اخوان ثالث , دیگر هوا خواهی و مخاطبی ندارد‌‏؟

    در این 30 سال اخیر بنا به آمار رشد جامعه بشری در تمام حوزه ها , به ویژه حوزه علوم , برابر با تحول در 3 هزار سال گذشته است .

    روزگار ما روز گار شتاب است .

    حدود 46 سال از آخرین سروده نیما می گذرد , کم نیست !

    این حدودا نیم قرن یک طرف , و از رودکی تا نیما هم یک طرف , نیما اگر امروز ناگهان از خواب7 هزار ساله برخیزد و حتی موفق ترین و خلاق‌‏ترین شعرهای این دهه را بخواند , از شدت عصبانیت , دوباره به همان غزل و قصیده باز می گردد .

    در حالی که اتفاقی نیفتاده است و تنها آرزوهای محال آن پیرمرد محقق شده است ، پیشنهادات خود او راه تکامل را پیش گرفته است.

    آیا شعر نیما به آخر رسیده است‌‏؟

    شعر آن عزیز نابغه هرگز به آخر نمی رسد ، شعر نیمایی و دوران آن بله !

    تمام شده است‌‏ , اما شعر نیما غنیمت زبان فارسی است .

    هنوز هم هیچ شاعری نتوانسته است ، ‌‏شعری با قدرت و عظمت شعر " ری را " نیما خلق کند.

    اگر نیما زنده می ماند‌‏ , دو دهه دیگر بیشتر عمر می کرد ‌‏, آیا می توانست مثلا شعر سپید را تحمل کند و یا بپذیرد ؟‌‏ با رجوع به یادداشت های نیما , به نظر نمی رسد که آدمی اهل جمود و تکرار باشد ‌‏, او قدرت عبور از خود را داشت .

    زمان شکنی ، چون نیما اگر چه عنایتی به شعر نوپای سپید نداشت ، اما کیمیای زمان به اضافه نبوغ فردی گاه معجزه می آفریند.

    مولفه‌‏های شعر نیمایی چقدر در دوران اولیه شاعری شما تجلی پیدا کرده بود‌‏؟

    کارم را در نوجوانی با شعر کلاسیک شروع کردم , اما خیلی سریع" فروغ" , و بعد" شاملو" را شناختم ‌‏, با این حال ، آن ریتم ذهنی و ضرباهنگ درونی شده , راهم را به سوی سر منزل "نیما " هدایت کرد , و چه کوتاه از آن ساخت بریدم , و راه نخست خود یعنی " موج ناب"‌‏ را یافتم , و اوایل دهه60 ، هم که خود آغاز جنبش شعر گفتار بود.

    چرا روی شعر نیمایی توقف نکردید ؟

    مطبوعات دهه پنجاه- خاصه نیمه نخست آن - هنوز هم اردوگاه شعر نیمایی بود‌‏ , هنوز بحث بی سوادانه و نبرد کهنه و نو ادامه داشت.

    سال 1351 در شب شعری در مسجد سلیمان شعری نیمایی با عنوان " شبان " خواندم که مورد استقبال قرار گرفت‌‏ , اما سال 1353 به این نوع تجارب شک کردم .

    در جمع دوستان یک بار گفتم " وزن آشکار خیلی لوس است " دوستی گفت ‌‏: نظر شاملو هم همین است .

    واقعا تا آن لحظه جمله‌‏ای با این مضمون از شاملو نخوانده بودم‌‏ , اما شعرش مصداق همین اراده بود امروز به نظر می‌رسد قالب نیمایی کم‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرد، و شاعران در قالب‌های دیگر و حتا کهن‌تر بیش‌تر طبع‌آزمایی می‌کنند.

    عده‌ای از شاعران دلیل این امر را که چرا امروز از این قالب;نو کم‌تر استفاده می‌شود، تمام شدن ظرفیت آن و عده دیگری نیز سخت بودن این قالب را دلیل به کار نبردنش ازسوی شاعران ذکر می‌کنند.

    خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این‌باره با تعدادی از شاعران و منتقدان گفت‌وگو کرد تمام‌شدن دوره‌ی قالب نیمایییدالله مفتون امینی در این‌باره معتقد است: سال‌هاست که قالب نیمایی دوره‌اش تمام شده و به یکنواختی رسیده است وی با بیان این مطلب که قالب نیمایی ظرفیت کامل بیان مسائل اجتماعی و عشق را ندارد، متذکر شد: قالب نیمایی شاید مقداری از حرف‌های اجتماعی را توانسته باشد منعکس کند، ولی عشق را به آن صورت که بوده، نشان نداده؛ درواقع عشق و عاطفه در شعر نیما ارضا نشد.

    > محمدعلی سپانلواعتقاد دارد که ساخت‌های نیمایی هنوز منسوخ نشده‌اند و این آفرینش شاعر است که تعیین می‌کند در قالب نیمایی یا هر قالب دیگری شعر بسراید.

    او گفت: هیچ سبک و قالبی، قالب دیگر را منسوخ نمی‌کند و ادبیات هرگز مرهون قالب‌هایش نبوده‌ است؛ ادبیات سرگذشت روح انسان است و می‌تواند قالب یا سبک را به خود بگیرد.

    این شاعر در عین حال معتقد است: امروز دیگر لازم نیست که شاعران با همان طرز بیان نیما شعر بگویند.

    قالب نیمایی و هنوز به نیمه نرسیدن ظرف آنسیروس نیرو نیز در این‌باره گفت: شاید امروز ظرف قصیده و غزل پر شده باشد، اما هنوز ظرف شعر نیمایی به نیمه هم نرسیده است.

    او افزود: نیما یوشیج از غول بزرگ ادبیات کلاسیک عبور کرد و کاری قانونمند در شعر فارسی را پی نهاد، اما به اندازه کافی روی آن کار نشد.

    در حالی‌که شاعران ما یک‌باره از این قالب به قالب دیگری پریده‌اند و گمان می‌کنند که این سبک دیگر جای کار کردن ندارد و حالا باید روی قالب‌های نوتری کار کرد.

    امروز هنوز باید روی شعر نیمایی کار کنیم و بگذاریم 40 یا 50 سال از آن بگذرد، آن‌وقت شعر ما خواه ناخواه به جلوتر حرکت خواهد کرد و از این قالب نیز عبور می‌کند؛ ولی امروز هنوز زمان گذشتن از آن نرسیده استاین شاعر برعکس مفتون امینی معتقد است که بسیاری از مضامین را می‌توان در قالب نیمایی به کار برد؛ اما این‌که شاعران امروز از آن کم‌تر استفاده می‌کنند، به دلیل تنبلی آنان است.

    نیرو متذکر شد: امروز شعرهایی که به اسم شعر نیمایی سروده می‌شوند، به هیچ‌عنوان شعر نیمایی نیستند و دیگر هم نمی‌توان به کسی فهماند که شعر نیمایی چیست؛ چرا که امروز هر که شعر نو می‌گوید، گمان می‌کند شعر نیمایی سروده‌ است.

    شاعران قالب‌ها را نمی‌شناسندمنصور اوجیاستفاده نکردن شاعران امروز را از قالب نیمایی، ناشی از شناخت نداشتن آن‌ها دانست و افزود: همه قالب‌ها هنوز خواننده دارند، ولی شاعران چون آن‌ها را نمی‌شناسند، ترجیح می‌دهند شعر سپید بگویند.

    وی گفت: در شعر کلاسیک هنوز قالب‌هایی داریم که ظرفیتشان تمام نشده؛ چه رسد به شعر نیمایی که مدت زیادی از پیدایش آن نگذشته است.

    اگر کسی می‌گوید که امروز ظرفیت قالب نیمایی تمام شده، به این دلیل است که توانایی شعر گفتن در این قالب را ندارد.

    اگر شاعری به معنای واقعی شاعر باشد، تمام سبک‌ها و قالب‌ها را می‌شناسد و کار شعری‌اش را ابتدا با آن‌ها شروع می‌کند و آن‌وقت سراغ قالب‌های دیگر می‌رود؛ ولی شاعران امروز ما نه شعر کلاسیک را درست می‌شناسند و نه شعر نو و نیمایی را و چون نمی‌شناسند، می‌گویند دوره شعر نیمایی تمام شده است.

    اوجی یادآور شد: شعر وقتی می‌آید، شاعر تعیین نمی‌کند که در چه قالبی باشد؛ ممکن است شعر در قالب کلاسیک، نیمایی یا سپید بیاید و این خود شعر است که تعیین می‌کند در چه قالبی باید باشد.

    هنوز هم جای کارکردن روی بسیاری از قالب‌ها وجود دارد و شاعر تعیین‌کننده قالب نیست.

    امروز هنوز می‌توان روی قالب نیمایی کار کرد تا ظرف آن پر شود و بعدا سراغ قالب تازه‌تری رفت.

    قالب نیمایی و طبیعی بودن عبور از آناما به‌گفته محمود معتقدیاین‌که چرا امروز دیگر از وزن‌های نیمایی استفاده نمی‌شود، به این دلیل است که جامعه ادبی به حرکت‌های تازه‌ای در شعر نیاز دارد او معتقد است: ظهور نیما یوشیج و شعر نیمایی در مقطعی، شیوه‌ای انقلابی در شعر امروز بود که پیروان خاص خود را نیز داشت و در اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 در دوران اوج بود.

    اما از آن‌جا که هر پدیده‌ی ادبی درجا نمی‌زند و حرکت‌های تازه‌ای دارد، در شکل‌بندی شعر امروز نیز کسانی کارهای تازه‌ای انجام داده‌اند؛ مثلا احمد شاملو از وزن‌های نیمایی عبور، و سبک و سیاق خاص خود را در شعر پایه‌گذاری کرد.

    وی تاکید کرد: امروز عبور از قالب نیمایی طبیعی است؛ همان‌طور که در دهه 40 مشخصه‌هایی چون شعر ناب‏ و شعر حجم به وجود آمد و صداهایی دیگر در شعر آن زمان بود که امروز دیگر کم‌تر کسی از آن‌ها استفاده می‌کند.

    قالب نیمایی و نشان ندادن خود به تمامیمظاهر شهامتنیز در این‌باره گفت: هر قالب از جمله قالب نیمایی به واسطه ساختار مشخصی که دارد، توان اجرایی محدودی را پیش می‌کشدقالب نیما مثل قالب‌های دیگر - چه در تئوری و چه در تجربه - حجمی از امکانات اجرایی را برای شعر ارایه خواهد داد، پس چنین حدودی پاسخگوی کامل توقعات امروزین شعر نمی‌تواند بوده باشد.

    به اعتقاد وی، ایده‌های شعر و ادبیات از بایدهای ترتیبی تبعیت می‌کند‎؛ یعنی الزامی وجود ندارد که شاعران ما حتما آن‌قدر از یک قالب - در این‌جا از قالب نیمایی - استفاده کنند تا بالاخره معلوم شود که دیگر کارآیی ندارد و آن‌گاه سراغ یافته ظرفیت‌های جدیدی بروند شعر نیمایی و ناشناخته ماندن آنشاپور چورکشمشخصا به شاعران جنبش دهه 70 اشاره کرد و گفت: این طیف برای تحکیم شعر و تئوری خود هم که شده از روی‌آوردن به نظریه نیما ناگزیرند.

    او افزود: یکی از عوامل خاموش ماندن شعر دهه 70 ، ضعف تئوری آن بود و شعر نیمایی یعنی شعری که بر پایه مدارا و دموکراسی طراحی شده تا دهه 50 از بستر لازم برخوردار نبود و به همین جهت ناشناخته ماند.

    وی با اشاره به کتاب "بوطیقای شعر نو" که در آن به طور مشروح به شعر نیما یوشیج و استفاده از قالب نیمایی پرداخته، یادآور شد: بحران شعری که امروز گریبان‌گیر هنر ملی ماست، همان است که نیما 60 سال پیش به آن پی برده و برای رفع آن پیشنهادهایی داده است که "میدان دید تازه" محور آن است.

    مرد میدان شعر نیمایی نیستهمچنین کاظم سادات اشکوریذر این زمینه عنوان کرد: دوره‌ی شعر نیمایی به‌سر نیامده، عصر شاعرانش به‌سر آمده است.

    وی ادامه داد: اغلب شاعران نیمایی با آگاهی از شعر گذشته و آشنایی با وزن و تبحر در سرودن شعر در قالب‌های شعر گذشتگان، شعر نیمایی یا آزاد سروده‌اند و هنوز هم می‌سرایند؛ اما اغلب شاعران سپیدسرا از این موهبت بی‌بهره‌اند و مدعی‌اند که طرحی درانداخته‌اند، غافل از آن‌که نمی‌توان بی ‌آشنایی با گذشته طرحی نو درانداخت، چرا که نو ادامه کهنه است و مدرن ادامه سنت.

    وی معتقد است: هنوز در شعر نیمایی می‌توان نوآوری کرد و به فضاهای تازه دست یافت، اما مرد میدانش را نمی‌بینیم یا سراغ ندارماین شاعر با اظهار امیدواری به این موضوع که شاید در آینده شاعری از راه برسد و روزنه‌ای دیگر به جهان شعر نیمایی بگشاید، در پایان به خبرنگار ایسنا گفت: شاید از میان این همه شاعر چند نفری راه خود را بیابند و سربلند از میدان به‌ درآیندخنثا شدن شعر نیمایی به عنوان مرکز ژانر شعری محمد آزرمدر این باره معتقد است: امروز باقی ماندن شعر در یک‌سری از قواعد از پیش تعیین‌شده، دیگر طرفداری ندارداین شاعر گفت: امروزه شعر نیمایی با دیگر موقعیت‌‏های "شعر بودن"، وارد جریانی از آمیختگی و التقاط شده و تسلط و قدرت آن، به عنوان "مرکز ژانر شعر"، در کنار دیگر موقعیت‌‏های شعر بودن خنثا شده است؛ پس موقعیت نیمایی شعر، همچنان هست و خواهد بود، اما نه آن‌چنان که نیما می‌خواست سخت بودن قالب نیمایی و استفاده نکردن از آنصابر امامیهم معتقد است: یکی از دلایل به‌کار گرفته نشدن قالب نیمایی توسط شاعران، سخت بودن آن است.

    نیما در عین این‌که راه و میدان را برای مانور دادن شاعر باز کرد، ولی او را رها نکرد و شاعر در عین تسلط بر وزن عروضی، به توانمندی‌های دیگر نیز باید وارد باشد.

    او اظهار داشت: واقعیت این است که هرچند قالب نیمایی میدان و دید تازه برای شاعر ایجاد کرده، اما اگر منصفانه نگاه کنیم، برعکس نظر عده‌ای، این موضوع کار را برای بعضی‌ها سخت‌تر کرده استوی با بیان این مطلب که گاهی در شعرهای شاعران کلاسیک به دلیل پر کردن خشت‌ها، حرف‌های نالازم در شعر می‌آید، ادامه داد:‌ کار کردن در وزن سنتی در عین محدودیت آسان بود، ولی در کار نیمایی در عین توسع، کار مشکل می‌شود؛ زیرا کوتاه و بلندی جمله‌ها را به طبیعت گوینده می‌سپارد؛ اما واگذاشتن کلام به شاعر، بستگی به فهمیدن درست و به کار گرفتن آن‌ها نیز دارد؛ به کار گرفتن این اصول آسان نیست و به این دلیل شاعران کم‌تر به قالب نیمایی می‌پردازند.

    شعر غیرمتعهد به جای شعر انسانی نیماکیومرث منشی‌زاده;نیز در این‌باره گفت که شاعران از پتانسیل‌های شعر نیما نتوانستند استفاده کنند.

    به اعتقاد او، اگر شاعران نتوانستند از پتانسیل‌های شعر نیمایی به طور کامل استفاده کنند، به این دلیل بود که شعر نیما یوشیج تنها شعری است که دستگاه مختصات دارد.

    شاید وجود همین دستگاه مختصات که موجب اشکالاتی در استفاده آن می‌شد، باعث شده شاعران به شعرهای آسان‌تری روآورند.

    وی همچنین برداشت شاعران را از قالب‌های نیمایی، برداشت غلطی ذکر کرد و در توضیح آن متذکر شد: شاعران با همین برداشت غلط که نیما خواسته است با قطع نظر از قافیه، شعر را آسان‌تر کند، آمدند و از وزن هم قطع نظر کردند؛ در حالی که شعر بی‌وزن، خود نوعی از شعر است که در اروپا هم متداول بود و آن هم ضوابط خود را داشت قالب نیمایی و احیای آنعمران صلاحی معتقد است: شاید در آینده قالب نیمایی در قالبی دیگر و نامی جدید دوباره احیا شود؛ چراکه این قالب هنوز ظرفیت بسیاری دارد.

    به گفته او، قالب نیمایی همچنان جا برای کار کردن دارد؛ کما این‌که قالب‌های کلاسیک شعر بعد از گذشت هزار سال همچنان کاربرد دارند و در آن قالب‌ها هنوز شعر سروده می‌شود.

    با توجه به این موضوع، قالب نیمایی که دیرزمانی از آن نگذشته است، هنوز ظرفیت کار کردن دارد.

    وی;استفاده نکردن شاعران امروز را از قالب نیمایی، مقطعی دانست و توضیح داد: در دوره‌ای شاعران به غزل توجهی نشان نمی‌دادند، اما امروز می‌بینیم بیش‌تر شاعران در این قالب کار می‌کنند.

    به‌نظرم قالب نیمایی به زودی احیا خواهد شد و به صورت نوتر ظرفیت‌های خود را نشان خواهد داد؛ چراکه هنوز جای بسیاری برای کار کردن دارد شاعران امروز و نشناختن وزن و شعر فارسی علیرضا طبایی معتقد است: اکثر شاعران ما از ظرفیت‌های و قابلیت‌های قالب‌ نیمایی در شعر معاصر بی‌خبرند و دلیل عمده‌اش هم نداشتن شناخت از شعر فارسی استوی با بیان این مطلب که شاعران از دو دیدگاه با ابزار ادبیات و سرایش بیگانه‌اند، افزود: اولین دیدگاه این ‌است که وزن را نمی‌شناسند و با آن بیگانه‌اند و چون نمی‌شناسند، فکر می‌کنند وزن یک عامل مزاحم و عرضی است و در لحظه سرودن شعر، باعث می‌شود شاعر رشته اندیشه و شکل سرایشش را از دست دهد و اندیشگی‌اش مختل شود.

    این شاعر گفت: متاسفانه طیف وسیعی از شاعران ما که به سراغ قالب‌های سنتی و نیمایی رفته‌اند، با وزن بیگانه‌اند.

    امروز اکثر کسانی را که به نثر روآورده‌اند، شاعر نمی‌دانم، بلکه آن‌ها بیشتر ناثرند و منثور می‌نویسند و تنها کارشان این است که سطرها را زیر هم بنویسند که این گروه از جریان شاعری به طور کامل بهره نبرده‌اندوی همچنین گفت: می‌توان تصور کرد که بعضی شاعران وزن را می‌شناسند و در زمینه شعر - چه در قالب‌های کهن و چه نیمایی - به تجربه‌هایی دست زده‌اند، اما بعدا حس می‌کنند این قالب‌ها جواب‌گوی نیاز آن‌ها نیست و آن‌وقت به آفاق بی‌وزنی می‌رسند که حساب این دسته جداست.

    منظورم، عده‌ای از شاعران است که بدون شناخت از وزن و بدون آشنایی از جریان موزون اندیشگی و آن‌چه باعث انسجام فکر آن‌ها می‌شود، از وزن استفاده نمی‌کنند؛ کار این‌ها در حقیقت ابتر و ناقص است.

    او;دلیل استفاده نکردن عده‌ای دیگر از شاعران از قالب‌های نیمایی را اعتقاد نداشتن آن‌ها به این قالب ذکر کرد و توضیح داد: این عده فکر می‌کنند که شعر باید در همان محدوده سنتی نفس بکشد و کارهایشان را در قالب مثنوی، قصیده، غزل، قطعه، رباعی و در نهایت چارپاره محدود می‌کنند قالب و تنگ شدن عرصه برای شعربه‌گفته ایرج صف‌شکن، شعر در طی راهپیمایی بزرگی که در طول این سال‌ها داشته، به این نتیجه رسیده که نیازی ندارد از عصا استفاده کند و به همین دلیل خود را از قالب رها کرده استوی با بیان این مطلب که شعر، موجودی مستقل و تواناست و می‌تواند خود را بیان کند، افزود: شعر خود به این نکته رسیده که قالب‌ها عرصه را برایش تنگ می‌کنند و در اوزان عروضی نمی‌توان همه چیز را بیان کرداین شاعر متذکر شد: این‌که بعضی از شعرها موفق نیستند، داستان دیگری است و همیشه در طول تاریخ وجود داشته؛ اما دیگر این‌که بسیاری از شعر‌ها هم ماندگار مانده‌اند.

    شعر از نفس افتاده است همچنین ولی‌الله درودیانمعتقد است: امروز گویی شعر از نفس افتاده است، اما در آینده در قالبی جدید احیا خواهد شد.

    این شاعر درباره سختی قالب نیمایی و نزدیک نشدن شاعران به این قالب گفت: نمی‌توان هنری را انتخاب کرد که محدودیت نداشته باشد.

    به هر حال هر قالبی محدودیت‌های خاص خود را دارد و وقتی کسی شعر را انتخاب می‌کند، باید سختی‌ها و محدویت‌های آن‌را هم بپذیرد؛ ولی شعرهای امروز متاسفانه چیزی ندارند و آینه‌ای نیستند که خود را در آن ببینیم.

    شاعران خود شعر می‌گویند و خود می‌فهمند.

    اما گمان نمی‌کنم که شاعری به‌خاطر سختی یک قالب آن را انتخاب نکند.

    او همچنین اظهار داشت: به نظر می‌رسد عصری گذشته و زمانه‌ شعر قالبی سپری شده است.

    باید منتظر ماند تا زمانه دیگری برسد و شاعرانی پیدا شوند که توانایی‌های تکنیکی شعر را درک کنند.

    شاید استعدادهای در آینده پیدا شود که در قالب نیمایی توانا باشند و آن‌را احیا کنند، ولی امروز زمان آن نیست شعر نیمایی و به راه خود رفتنبا این اوصاف، محمدجواد محبت اعتقاد دارد: در روزگار ما قالب نیمایی از توجه و فراخناکی ذهن برخوردار است؛ اما محصول کار در آینده قضاوت خواهد شد.

    وی با بیان این مطلب که شعر نیمایی راه خود را می‌رود، ادامه داد: هر چند که این شعر به شعر سپید و زواید آن منجر شده، اما غزل و رباعی همچنان کار خود را می‌کنند؛ چراکه غزل معمولا برای ذهن چیزی شیرین است و شعر نیمایی هم برای مضامین اجتماعی قالب خوبی است؛ زیرا می‌تواند طولانی‌تر شود، ادامه یابد و در عین حال خستگی نیاورد.

    پتانسیل‌های شعر نیمایی تمام نشده استشاپور پساوند نیز گفت: ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های قالب نیمایی هنوز تمام نشده و چنان کاری که باید روی آثار نیمایی انجام شود، انجام نشده است.

    به اعتقاد او، قابلیت‌های قالب نیمایی هنوز آن‌چنان مطرح نشده تا دیگران از آن استفاده کنند و ما خود نیز به این ظرفیت‌ها پی نبرده‌ایم، یا آن را فراموش کرده‌ایم و یا نشناخته از آن گذر کرده‌ایم.

    پساوند با اعتقاد بر این که عملا روی شعر نیما کار جدی نشده است، افزود: اساس گفته‌های نیما روی این بود که ما باید در محتوا، ‌شکل ظاهر، نگاه شاعر و زبان تغییر ایجاد کنیم، اما در تمام این کارها روی این که خود نیما چه کرده،‌ اثری نمی‌بینیم.

    این شاعر همچنین متذکر شد: شاعران باید بیاموزند و فقط به فکر چاپ آثار خود نباشند.

    به جای این کارها به دیگران بیاموزند تا آثار نیمایی را بازخوانی کنند و روی آن کار کنند.

    بسیاری از شاعران خود نیما را نفهمیده‌اند و حرف‌های نیما در گوششان فرونرفته است؛ کسانی که در صفحاتی از کتاب‌هایشان تصویر نیما را پشت تصویر خود می‌گذارند.

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

کلمات کلیدی: ابیات - شاعر - شعر - شعر نو - مصراع - وزن

ترجیعات اوحدی انسان موقعی که به مطالعه غزلیات اوحدی مراغه ای می پردازد، علاوه بر این که مفاهیم تازه، معانی عمیق، استعارات شیوا، تشبیهات کم نظیر و محتوای گسترده اشعار او رو به رو می شود، جنبه های دیگری از شعرش نیز به همان نسبت توجه و تحسین خواننده را به خود جلب می کند که عبارت اند از: حلاوت گفتار و موزونی کلام که از کاربرد عوامل صوری از قبیل قافیه های میانی، وزنهای دوری، مکث های ...

تعاریف غزل پیش از آغاز گفتگو در این مورد شایسته است یاد آوری شود که آنچه در این روزگار به مناسبت دگرگونی ارزش ها و پیشرعت علوم ادبی و تغییر بینش و ارزیابی مسائل، پایه و اساس داوری است با معیارها و داوری گذشتگان که در روزگاران پیشین می زیسته اند تفاوت فاحش دارد ولی از آنجا که برای بررسی هر موضوع به نظر داشتن به داوری ها و معیارهای گذشته که برخی از آن ها هنوز همچنان وجود داشته و ...

احمد آتش ، در سال 1917 به دنیا امد و در سال 1966 م در گذشت ،او ادیب و ایران‌شناس معروف کشور ترکیه است . وی در آغچاکوی در ناحیه ی بیرجیک زاده شد .. تحصیلات ابتدایی را در مَرْعَش و تحصیلات متوسطه را در قونیه به پایان رساند .اتش درسال 1935م وارد مدرسه ی عالی استانبول شد و در گروه آموزشی زبان و ادبیات ترکی دانشکده ی ادبیات استانبول به تحصیل مشغول شد . آتش در باره ی اموختن زبان فارسی ...

موسیقی شعر معروف الرصافی نگارنده: حسن شوندی دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات استاد راهنما: دکتر محمود شکیب استاد مشاور: دکتر فیروز حریرچی چکیده: در بررسی موسیقی شعر رصافی می توان به انتخاب بحرهای مناسب برای اشعار اشاره نمود. انتخاب بحر طویل که دارای موسیقی آرام، متین و ویژگیهای امتداد نفس، و قابلیت تفصیل سخن است، برای موضوعاتی چون استبداد ستیزی، بیان حال تهیدستان، ...

تاثير رودکي برشعر فارسي ابوعبدالله جعفرابن محمد رودکي در تاريخ ادب به عنوان پدر شعرفارسي شهرت دارد. وي در قرن سوم هجري قمري/ نيمه دوم قرن نهم ميلادي در روستاي پنج رودک، دوفرسنگي سمرقند، زاده شد و در همان روستاي زادگاه خويش از جهان رفت. وي از نوجوا

زندگي و شعر اوحدي مراغه اي قسمت پاياني ترجيعات اوحدي انسان موقعي که به مطالعه غزليات اوحدي مراغه اي مي پردازد، علاوه بر اين که مفاهيم تازه، معاني عميق، استعارات شيوا، تشبيهات کم نظير و محتواي گسترده اشعار او رو به رو مي شود، جنبه هاي ديگري از شع

ابوعبدالله جعفرابن محمد رودکی در تاریخ ادب به عنوان پدر شعر فارسی شهرت دارد. وی در قرن سوم هجری قمری/ نیمه دوم قرن نهم میلادی در روستای پنج رودک، دوفرسنگی سمرقند، زاده شد و در همان روستای زادگاه خویش از جهان رفت. وی از نوجوانی، قرآن را از بر داشت و با صدایی دلکش می خواند و از استادی بنام ابولعبک بختیار، درس نواختن بربط می گرفت. به زودی شهرت خنیاگری و آواز خوش او با شعرهایی که ...

مقدمه: یکی دیگر از بدیع ترین و دلاویزترین شکوفه های ادب فارسی و یکی از منادیان محبت و مردمی و تقوی در عصر حاضر پروین اعتصامی است. پروین اعتصامی مسمات به رخشنده شاعره ایرانی دخت مرحوم یوسف اعتصامی (اعتصام الملک آشتیانی طاب ثراه) در (25 اسفند 1285 ه . ش/1906 م) در تبریز متولد گردید. در کودکی به پدر به تهران آمد و بقیه عمر خود را در این شهر گذرانید. ادبیات عربی و فارسی را نزد پدر ...

نگاهي به بديع در جلد سوم مثنوي ديباچه مثنوي ، کتابي است تعليمي و درسي در زمينه عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف و … و مولانا بيشتر به خاطر همين کتاب شريف ، معروف شده است . مثنوي ، درياي ژرفي است که در آن مي توان در آن غواصي کرد و به انواع لآلي و اق

مقدمه ومعرفی مختصری درشرح احوال حکیم سنایی غزنوی حکیم ابوالمجدبن آدم متخلص به سنایی شاعر و عارف نامدار اواسط قرن پنجم واوایل قرن ششم ه.ق. به احتمال زیاد درسال 473 ه.ق درغزینن به دنیا آمد وچنان که اثر تذکره نویسان نوشته اند واز ابیات اودرمنظومه حدیقه الحقیقه نیز برداشت می شود 62 سال بعد درهمان دیار درگذشت .وی هم دوره با مسعودبن ابراهیم فرزند نیل بهرام شاه غزنوی بود پدرش آدم از ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول