بررسی ویژگیهای اقتصاد ایران از نگاه کلان نگری و بررسی ساختار دیوان سالاری دولتی ، همچنین آثار افزایش جمعیت و چگونگی هزینه کردن درآمدهای نفتی و قدرت خرید آن محورهای سخنرانی آقای دکتر محمدحسین ادیب یک صاحب نظر اقتصادی بودکه به تازگی در خانه مدیران سازمان مدیریت صنعتی ایراد شد.
وی که عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان است در آغاز سخنان خود به فرصتها و تهدیدهای بخش صنعت در اقتصاد 5سال آینده کشور اشاره کرد و افزود: پیش از ورود به بحث اصلی ، بررسی چند ویژگی از اقتصاد کلان ایران ضروری به نظر می رسد.همان طور که می دانید ما دارای نوعی بوروکراسی دولتی هستیم که کار یک نفر را به چهارنفر سپرده است و کاری را که بخش خصوصی مثلا با یکهزار تومان انجام می دهد، این نوع بوروکراسی به سه هزار تومان انجام می دهد. وی افزود: تا سال 1350، سالیانه تعدادیک میلیون تولد در ایران ثبت می شد. اما این تعداد افزایش می یابد و در سال 58 به دومیلیون تولد در سال رسید، این فرایند برای مدت ده سال تداوم داشت . از سال 68 تعدادمتولدین بطور سالانه کاهش می یابد، طوری که در سال 1373 تعداد متولدین ثبت شده یک میلیون و دویست هزار نفر اعلام شد که تقریبا تا سال جاری ادامه یافته و این به معنای نوعی ثبات جمعیتی در کشورمان است .
اما اولین طلایه داران موج ده ساله "58-68"، در فروردین ماه امسال ، 20 سالگی خودرا پشت سر گذاردند. این جمعیت 20ساله از حالا به بعد به دنبال فرصت اشتغال هستند.به عبارت دیگر در برش 10 سال آینده ده تا دومیلیون نفر قرار است وارد بازار کار شوند واگر در شاکله برنامه سوم بیندیشیم ، در برش پنجسال آینده 5 تا دومیلیون یا 10 میلیون نفروارد بازار کار خواهندشد.
آمار بانک مرکزی حاکی است که سال گذشته تعداد 340 هزار اشتغال در کشور ایجادشده است . خوب ، اگر ما با این بضاعتی که سال گذشته حرکت کردیم قصد داشته باشیم پنج سال آینده را نیز ادامه دهیم پس 5 تا 340 هزار اشتغال یعنی یک میلیون و 700 هزارشغل ایجاد خواهدشد. اما گفته شد تعداد 10 میلیون نفر قرار است ظرف 5 سال آینده وارد بازار کار شوند. اختلاف این دو حدود 8 میلیون است . و این مطلبی است که آقای خاتمی در سخنرانی تبریز به آن اشاره کردند که گفتند، "لشکر بیکاران در راه است ". دراصطلاح جامعه شناختی به لشکر بیکاران ، لشکر اغتشاش نیز گفته می شود.
دکتر ادیب افزود، اگر نسل قبلی که ما باشیم نتوانیم برای نسل جدید ایجاد اشتغال کنیم ، همان جمله آقای خاتمی خواهدبود که گفته اند، "انفجار اجتماعی خواهدشد".به نظر من کشور ما به زودی غرق در مشکلات ناشی از اشتغال خواهدشد و مشکل ناشی از لشکر بیکاران ، همه مسایل عمده کشور را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. اگر از من پرسش شود که بلافاصله اولین مشکل کشور چیست پاسخ من این است که اولین مشکل این خواهدبود که درحال حاضر سالانه یک میلیون و 200 هزار نفر متولد می شوند وبه زودی این رقم حدود دومیلیون نفر خواهدشد. زیرا سال گذشته تعداد500 هزار ازدواج به ثبت رسیده است و به زودی این رقم باید به یک میلیون ازدواج برسد چون تعداددومیلیون نفر به سن ازدواج خواهندرسید.
یک به چهار
یکی دیگر از شاخصهای اقتصاد ایران این است که بوروکراسی که کار یک نفر را به چهار نفر سپرده است ، استعداد و بضاعت آن را ندارد که برای نسل جوان ، کار ایجاد کند.زیرا ساختاری که دارد این اجازه را نمی دهد. پس اصلاح ساختار اداری طی دو یا سه سال آینده اجتناب ناپذیر است . منظور از اصلاح ساختار اداری این است که اگر امروز کار یک نفر به چهار نفر داده شده است ، باید سال آینده کار به سه نفر، در سه سال آینده به دو نفر ودر 5 سال آینده به یک نفر، این یعنی ریزش نیروی انسانی در بعد هزینه ها. در این بوروکراسی که کار هزارتومان با سه هزار تومان انجام می شود، درصورت اصلاح ساختارباید سه هزار تومان به دو هزار تومان ، طی چهار سال به 1500 تومان و ظرف 5 سال به هزار تومان برسد.
این اصلاح ساختار اداری با تعریفی که گفته شد، دو یا سه سال آینده داوطلبانه اتفاق خواهدافتاد، درغیراین صورت نسل جوان با التهاباتی که نشان خواهد داد، اصلاح ساختار را بر بوروکراسی دولتی تحمیل خواهدکرد. درباره ویژگی دیگر اقتصاد ایران بایدگفت ، ما در کشوری زندگی می کنیم که یک ساعت ونیم تولید می کنیم اما120 ساعت مصرف داریم . ممکن است سوال شود که این عدد چگونه بدست آمده است . باید گفت در بوروکراسی دولتی ما، کارمندان معمولا دارای سه فرزند هستند و معمولا همسران ایشان شاغل نیستند، پس می توان گفت بعد خانوار 5 نفر است . این 5 نفر در 24 ساعت ،مقدار 120 ساعت مصرف دارد درحالی که براساس میزان متوسط کار مفید دربوروکراسی دولتی ایران ، تنها1/5 ساعت کار می کند. به نظر من این ساختار به پایان دوران تاریخی خود رسیده است و دیگر قادر نیست به موجودیت اجتماعی خود ادامه دهد.
ممکن است بپرسید چگونه است که این ساختار 30 سال دوام آورده است و دیگرقادر به ادامه نخواهدبود. باید گفت ، علت ایجاد چنین ساختاری این است که این تداوم بسیار بدیهی بود. کشور آلمان سالها پیش آماری منتشر کرد که برای آنکه 20 میلیارد دلار ازمحل صادرات ارزش افزوده داشته باشد، باید 200 میلیارد دلار صادرات داشته باشد.به عبارتی ارزش افزوده 200 میلیارد دلار صادرات 20 میلیارد دلار است یعنی 10 درصد.