مقدمه : در بیشتر کشورها، بخش عمده ای از منابع درآمدی دولت، از طریق مالیات تامین می شود.
سهم مالیات از کل درآمدهای عمومی در میان کشورها، متفاوت است و میزان آن بستگی به سطح توسعه و ساختار اقتصادی آنها دارد.
در این میان، فرار مالیاتی و گریز از مالیات در کشورها باعث شده است تا درآمدهای مالیاتی کشورها، همواره از آنچه که برآورد می شود کمتر باشد و تمامی کشورها تلاش خود را برای کاهش این دو پدیده به کار می گیرند یا از طریق اصلاح نظام مالیاتی، به چاره جویی برمی خیزند.
فرار مالیاتی چیست؟
هرگونه تلاش غیرقانونی برای پرداخت نکردن مالیات مانند ندادن اطلاعات لازم در مورد عواید و منافع مشمول مالیات به مقامات مسئول ، فرار مالیاتی خوانده می شود.
تعریف فرار مالیاتی، برای انواع مالیات ها یکسان است.
در فرار مالیاتی، به رغم تطبیق فعالیت با قوانین، در اجرای فعالیت یک یا چند ضابطه مصوب مراجع ذی ربط تعمداً نادیده گرفته می شود.
تمایز فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی تمایز مفهومی بین فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات به قانونی یا غیرقانونی بودن رفتار مؤدیان مربوط می شود .
فرار مالیاتی، یک نوع تخلف از قانون است.
وقتی که یک مؤدی مالیاتی از ارائه گزارش درست در مورد درآمدهای حاصل از کار یا سرمایه خود که مشمول پرداخت مالیات می شود ، امتناع می کند ، یک نوع عمل غیر رسمی انجام می دهد که او را از چشم مقامات دولتی و مالیاتی کشور دور نگه می دارد.
اما در اجتناب از مالیات، فرد نگران نیست که عمل او افشا شود .
اجتناب از مالیات ، از خلاCهای قانونی در قانون مالیات ها نشات می گیرد.
در اینجا فرد به منظور کاهش قابلیت پرداخت مالیات، خود دنبال راه های گریز می گردد .
مثلاً درآمدهای نیروی کار را در قالب درآمد سرمایه نشان می دهد که از نرخ پایین تری برای مالیات برخوردارند.
در اجتناب از مالیات ، مؤدی مالیاتی دلیلی ندارد نگران احتمال افشا شدن باشد، چرا که او الزاماً تمامی مبادلات خود را با جزئیات آن البته به شکل غیر واقعی، یاددا شت و ثبت می کند.
در واقع ، عوامل اقتصادی با استفاده از روزنه های قانون مالیات و بازبینی در تصمیمات اقتصادی خود تلاش می کنند تا بدهی مالیاتی خود را کاهش دهند.
از آنجا که اجتناب از پرداخت مالیات فعالیتی به ظاهر قانونی است، از این رو بیشتر از فرار مالیاتی در معرض دید است.
انواع مالیات بر ارزش افزوده مالیات بر ارزش افزوده، نوعی مالیات چند مرحلهای است که در مراحل مختلف زنجیره تولید، توزیع بر اساس درصدی از ارزش افزده کالاهای تولید شده و یا خدمات ارائه شده اخذ میشود، این مالیات در واقع نوعی مالیات بر فروش چند مرحلهای است که خرید کالاها و خدمات واسطهای را از پرداخت مالیات معاف میکند.
انواع مالیات بر ارزش افزوده: قبل از توضیح انواع مالیات بر ارزش افزوده، لازم است که مفهوم تولید ناخالص داخلی یا GDP مطرح شود.
تولید ناخالص داخلی، ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور، بدون توجه به ملیت صاحبان این عامل، در یک دوره معین (دوره یکساله)، به قیمت جاری میباشد .
برای محاسبه GDP از دو روش استفاده میشود: 1 روش ارزش افزوده به قیمت عوامل تولید که، حاصل جمع کلیه ارزش افزودههای ایجاد شده، توسط تمامی بخشهای اقتصادی یک کشور با کسر کارمزد احتسابی، میباشد.
2 روش مخارج به قیمت بازاری که، از حاصل جمع کلیه هزینههای مربوط به بخش خصوصی و دولتی، مخارج سرمایهگذاری و خالص صادرات در یک اقتصاد، بدستمیآید.
(GDP = C + I + G + (X-M C: میزان مخارج مصرفی بخش خصوصی؛ I: مخارج سرمایهگذاری؛ G: مخارج بخش دولتی؛ X: معرف صادرات؛ M: معرف میزان واردات یک کشور؛ و همچنین، (X-M) : خالص صادرات میباشد.
در نظام مالیات بر ارزش افزوده، برای مشخص نمودن پایه مالیاتی از تولید ناخالص داخلی به روش مخارج استفاده میشود.
اکنون که پایه مالیاتی با توجه به تولید ناخالص داخلی مشخص گردید، به معرفی انواع مختلف مالیات بر ارزش افزوده پرداخته میشود: مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولیدی(VATp): در روش مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولیدی، مالیات کلی بر فروش اعمال میشود.
این نوع مالیات هم بر کالاهای مصرفی و هم کالاهای سرمایهای اعمال میگردد.
یعنی به خرید کالاهای سرمایهای توسط بنگاه اقتصادی اعتبار مالیاتی تعلق نمیگیرد.
(VATp) = GDP = C + G + I + (X – M) پایه مالیاتی از آنجایی که در مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولیدی، هزینه کالاهای سرمایهای نیز مشمول مالیات میشود، ممکن است انگیزه سرمایهگذاری به دلیل بالا رفتن هزینههای سرمایهگذاری کاهش یابد.
با وجود اینکه این روش دارای پایه مالیاتی گستردهای است و باعث ایجاد درآمد بیشتر برای دولت میشود، به دلیل برخی از اهداف مدنظر از جمله کارایی نظام مالیاتی، از این روش صرف نظر شده است.
مالیات بر ارزش افزوده از نوع درآمدی (VATI): مالیات بر ارزش افزوده از نوع درآمد، مالیات بر فروش تولید خالص کالاها میباشد.
در این نوع از مالیات بر ارزش افزوده، استهلاک (D) از پایه مالیات کسر شده و سرمایهگذاری خالص مشمول مالیات میشود.
(VATI) = GDP - D = C + G + (I - D) + (X-M)پایه مالیاتی این روش نسبت به روش مالیات بر ارزش افزوده تولیدی، پایه مالیاتی کوچکتری دارد اما همچنان به بخش تولید و سرمایهگذاری در اقتصاد، تحمیل میشود.
مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف (VATc): این نوع مالیات بر ارزش افزوده بر مبنای کالاها و خدمات مصرفی میباشد.
در این روش کلیه مخارج سرمایه گذاری ناخالص (I) از پایه مالیاتی حذف میشود.
(VATc) = GDP - I = C + G + (X - M) پایه مالیاتی در روش مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف، همانطوری که مشاهده میشود، سرمایهگذاری و استهلاک از شمول پایه مالیاتی خارج شده، یعنی در این حالت بار مالیاتی از تولید به مصرف انتقال یافته است.
این امر باعث بالا رفتن انگیزه سرمایهگذاری و تولید در اقتصاد میشود.
بنابراین اکثر کشورهای اجرا کننده نظام مالیات بر ارزش افزوده از این روش استفاده مینمایند.
ناکارآمدی نظام مالیاتی ایران علل و زمینهها اگرچه مالیات ستانی در ایران نوپا نیست و همچنین از وصول مالیات به طریق نظام شبه سیستمیدر حدود یک قرن در ایران میگذرد، اما همچنان نمیتوان ادعا کرد که نظام مالیاتگیری در ایران حتی شبیه کشورهای تقریبائ در حال توسعه است.
در هر صورت پایبندی به اصول و روشهای نوین بشری در اجرای سیاستهای توسعه، باید سرلوحهء کار مسوولان مربوطه قرار گیرد تا به هدفهای مورد نظر در وصول حداکثر مالیات دست پیدا کنند.
به نظر میرسد با توجه به تغییر و تحولات در نظام مالیاتی ایران از حدود یکسال پیش به این طرف، بتوان امیدوارانه چشم به سوی نظام مطلوب مالیاتی داشت.
نظامیکه در سالهای گذشته تبدیل به ویرانهای شده است که اصلاح ساختاری و بنیادی آن هزینههای زیادی میطلبد.
این مقاله به علل و زمینههای ناکارآمدی سیستم مالیاتی ایران از چهار بعد قوانین و مقررات، فرآیندهای مالیاتی، مؤدیان و منابع انسانی پرداخته در برخی موارد راهکارهایی جهت برون رفت از این مشکلات بیان میدارد.
1 قوانین و مقررات مالیاتی یکی از مهمترین عوامل موثر در تضعیف و عدم اثربخشی سیاستهای مالیاتی، پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی است.
این مساله به تنهایی به کارآیی اجرایی سیاستهای مالیاتی صدمه وارد میکند.
به منظور تضمین اثربخشی دستگاه مالیاتی در قدم اول باید قوانین و مقررات مالیاتی و حسابداری به طور جامع تعریف و تضمین شود.
برای رویهها و قوانین جدید باید مجوزهای جدید اخذ شود تا در مجمعالقوانین کشوری و آییننامههای مالیاتی ثبت شود.
تغییرات قوانین مالیاتی به شدت به استانداردهای نوین حسابداری وابسته است.
به عبارت دیگر باید مقررات مربوط به مؤدیان در نگهداری دفاتر و فاکتورها و چگونگی ارایهء آنها به سازمان مالیاتی، به صورت شفاف تبیین شود.
در نهایت برای پیاده کردن اصلاحات باید حمایت حاکمیت و آحاد مردم جلب شود.
به طور کلی قوانین خوب وکارآ، چندین خصوصیت و ویژگی به شرح ذیل را دارا هستند: الف - کارآیی در مورد کارآیی قانون، باید به این نکته توجه کرد که آیا قانون مربوطه از نظر اجرای سیاستهای مالیاتی، کارآیی و اثربخشی را دارد به عبارت دیگر قانونی کارآ و اثربخش است که نتیجهء مورد نظر از تصویب آن حاصل شود.
به عنوان مثال یکی از اهداف قانون برای الزام مؤدیان مالیات بر شرکتها به منظور ارایهء اظهارنامه و ترازنامه و سود و زیان، میتواند شناخت کامل از نحوهء گردش مالی یک شرکت در اقتصاد و استفاده از اطلاعات مالی این شرکت برای ردیابی مفاسد مالی بنگاههای دیگر باشد.
چنانچه این هدف قانونگذار، با ارایهء درست ترازنامه و سود و زیان شرکتها حاصل شود میگوییم قانون، کارآ (اثربخش) بوده است.
ب - سازماندهی سازماندهی منطقی باعث درک و فهم بهتر مؤدیان و کاربران از قانون مالیاتی میشود.
سازماندهی قانون به این مفهوم است که مقررات مربوط به یک بخش خاص، همگی در کنار آن باشند به عبارت دیگر مطالب مربوط به هم تا جایی که امکان دارد در کنار هم باشند.
به عنوان مثال مؤدیان مالیاتی اشخاص حقوقی (شرکتها) در صورتی که تمام مطالب مربوط به اجراییات و مقررات فصل امور مالیاتی شرکتها در یک فصل جداگانه لحاظ شده است خیلی کمتر دچار سردرگمی و ابهام خواهند شد.
ج - قابلیت درک در صورتی که بخواهیم قابلیت درک یک متن افزایش یابد، اولائ باید عبارت یک متن کوتاه باشد و ثانیائ از کلمات مرموز و غیرشفاف جلوگیری به عمل آید به عبارت دیگر، متنی گویا و ساده ارایه کرد.
حامیان استفاده از زبان ساده در قانوننویسی خواهان پرهیز از زبان حقوقی برای نیل به قانونی آسان و همه فهم هستند به عبارت دیگر تا جایی که امکان دارد باید از کلمات حقوقی و یا کلماتی که معروف به لغتنامهای هستند پرهیز کرد به عنوان مثال میتوان به جای عبارت «کمیسیون تقویم املاک»، عبارت «کمیسیون (هیات) ارزیابی املاک» را به کار برد.
د - انسجام مفهوم انسجام به دو گونه قابل فهم است: اول اینکه میتواند به معنی ارتباط معنیدار عناصر یک قانون با یکدیگر باشد و دوم اینکه با سایر مقررات و قوانین انسجام داشته باشد.
به عبارت دیگر باید اطمینان یافت که قانون مالیاتی با بقیهء نظام حقوقی تلفیق شود.
به عنوان مثال قانون مالیاتهای مستقیم نباید به هیچ عنوان با اصول و استانداردهای حسابداری و حسابرسی مغایرت و ناهماهنگی داشته باشد و یا در خود قانون، فصل مربوط به اشخاص حقیقی با فصل مربوط به اشخاص حقوقی (شرکتها) ناهماهنگ باشد به طوری که بعضی از مشاغل در قالب اشخاص حقوقی و بعضی دیگر در قالب اشخاص حقیقی تعریف شوند.
2) فرآیند های مالیاتی فرآیند مالیات گیری را میتوان از لحاظ ترتیب زمانی به تدوین و تصویب قانون، شناسایی مؤدیان، تشخیص مالیات، کنترل و بازبینی تشخیصها، طرح اعتراض به مالیات تشخیصی و نهایتائ وصول مالیاتی تجزیه کرد.
ضعف سیاست های مالیاتی (مدیریت مالیاتی) در هر یک از این مراحل میتواند جلوی اهداف قانونگذار را به هر نحو بگیرد.
تحلیل فرآیندهای نظام مالیاتی از اظهار تا پرداخت در یک سیستم مالیاتی، زمانی مفید و ممکن است که اطلاعات بهنگام باشد و به درستی در مجاری صحیح قرار گیرد.
اگر سازمان مالیاتی با اطلاعات ناقص مواجه شود، باید در سیستم اطلاعاتی و ممیزی خود تجدیدنظر کرده، آن را دگرگون سازد.
از طرفی مطابق قوانین حسابداری مالیاتی، دستگاه مالیاتی باید درآمدهای مالیاتی (چه به صورت پول نقد و چه به صورت حسابهای بانکی مؤدی) را بدون واسطه از حساب مؤدی به حساب خزانه واریز کند.
غالبائ موانع قانونی و یا ضعف قانون باعث میشود که اطلاعات معتبر به دستگاه مالیاتی داده نشود.
این امر فرهنگ تمکین مالیاتی را تضعیف میکند، اگرچه هیچگاه قابل روءیت نیست.
خلاصه تنگناها و مشکلات فرآیندهای مالیاتی در سیستم مالیاتی ایران به شرح ذیل قابل دستهبندی است: غلب فرآیندها، ناکارآمد و پراکنده هستند.
همچنین حداقل معیارهای سنجش برای آنها وجود ندارد.
غلب فرآیندها، ناکارآمد و پـراکنـده هستنـد.
در حال حاضر مالیات بر درآمد مشاغل و شرکتها تقریبائ از یک فرآیند مـشتـرک، پیـروی مـیکننـد.
تمـام مالیاتهای دیگر دارای فرآیندهای مستقل و فرمهای جداگانهء اظهارنامهء مالیاتی با دفعات تسلیم اظهارنامهء متفاوت هستند.
این امر منجر به کاربرد بیهودهء منابع در فعالیتهای تکراری میشود.
تقریبائ تمامی فرآیندها به روش دستی انجام میگیرد و توانمندیهای ورود دادهها و ذخیرهسازی محدود است.
فقدان تجزیه و تحلیل کامپیوتری، منجر به روند تشخیص و رسیدگی طولانی و دستی مالیات میشود که مستعد خطا هستند.
تـقـریبائ هیچ معیار سنجش استانداردی (مانند مدت زمان مورد انتظار، زمانبندی پروژهای بر مبنای درصد پیشرفت کار و ...) برای فرآیندها وجود ندارد که به طور منظم قابل پیگیری و ردیابی باشد.
عدم توجه به رضایت مؤدیان مالیاتی در حال حاضر، اغلب فرآیندها از دیدگاه درونی سازمان مالیاتی طراحی میشود و کمتر توجهی به راحتی مؤدیان میشود.
این امر، موجب دلسردی مؤدیان و انگیزهء اندک آنان برای تمکین از مقررات مالیاتی میشود.
فقدان آموزش مؤدیان مالیاتی دربارهء تخصیص صحیح منابع مالیاتی دولت، موجب نارضایتی بیشتر و عدم تمایل آنان به پرداخت مالیات میشود.
قواعد شغلی و مقررات مالیاتی پیچیده، مانع از اصلاح فرآیندها میشوند.
به طور کلی ماموران مالیاتی، درک اندکی از نوع فعالیت و فلسفهء وجودی فرآیندهایی که به موجب مقررات انجام میشود و یا حاصل عادتهای درازمدت دیگران است، دارند.
به طور کلی در مورد نحوهء تفکیک فرآیندها برای انواع پایههای مالیاتی، در قانون مالیاتهای مستقیم، سخنی به میان نیامده است.
اغلب مقررات مالیاتی، دارای ابهاماتی هستند که توسط ماموران مالیاتی تفسیر میشوند و درک جامع مدیریتی و جمعی از آنها وجود ندارد.
وجود اطلاعات محدود، ضعف اطلاعاتی را در رابطه با مؤدیان ایجاد میکند.
توزیع و انتقال اطلاعات محدود میان سازمان مالیاتی و سایر ذینفعها (وزارتخانهها، ادارهء ثبت و مؤدیان مالیاتی) منجر به تشخیص غیردقیق مالیات و از دست رفتن درآمدهای مالیاتی میشود.
اطلاعات ضعیف، توانایی سازمان مالیاتی ایران را در انجام حسابرسی موردی محدود میکند.
به این دلیل که در حال حاضر تمامی شرکتها و مشاغل (تـمامی پروندههای مالیاتی) مورد رسیدگی قرار میگیرند، بار کاری ممیزان مالیاتی غیرقابل تحمل است.
روشهای اجرایی غیرموثر مـوجـب عـدم دقـت و حجم زیاد دادخواهی میشوند.
در بعضی مواقع ممیزان و مؤدیان مالیاتی روابطی را برقرار میکنند که بر رعایت انصاف و عدالت ممیزان تاثیر میگذارد.
عدم وجود ساز و کارهای کنترلی در سیستم اجرایی مالیاتی، به ممیز مالیاتی قابلیت انعطافپذیری بسیار زیادی را در هدایت تشخیص میدهد.
این امر، بیدقتی و تقلب را افزایش میدهد.
به دلیل عدم وجود روشهای اجرایی مالیاتی قوی، تعداد زیادی از دادخواهیهای مالیاتی علیه سازمان مالیاتی کشور طرح میشود.
3) منابع انسانی یکی از عوامل کلیدی در پیشرفت نظام مالیاتی، داشتن کارمندان کارآ و خلاق است.
به منظور دارا بودن این پرسنل باید به 3 نکته توجه کرد: 1- اختیارات و مسوولیتهای هر شخص به طور کامل و شفاف، مشخص باشد.
2- هر فرد به رتبه و سمتی دست یابد که در آن تخصص، مهارت و تجربه داشته باشد.
3- هر شخص به اندازهء شوونات، منزلت و مقامی که دارد حقوق و مزایا دریافت کند.
هـمــانـطــور کـه کـارمنـدان در مـوقعیتهای مختلف، متناسب با مهارت و تجربهء خود، حقوق دریافت میکنند باید در ازای کارها و شیوههای جدیدی که در کار خود ارایه میدهند نیز پاداش دریافت کنند.
اگر این سیاستها به اجرا در نیاید، کارمندان به سکون و یکنواختی (روزمرگی) دچار شده، اغلب انگیزهء کار درست را از دست داده، به شدت از سازمان خود رنجور شده و عدم رضایت شغلی خود را بروز میدهند.
در راستای سیاستهای لازم جهت هدایت و سازماندهی کارمندان سازمان مالیاتی باید به پرسشهای ذیل پاسخ گفت: 1- چـگـونه باید کارمندان را در بخشهای مختلف به کار گرفت؟
2- چگونه باید به کارمندان مختلف، حقوق پرداخت کرد؟
3- چه قوانینی برای اعطای پاداش وجود دارد؟
4- آیا شرح وظایف پرسنل به طور شفاف تعریف شده است؟
عوامل زیر در رابطه با پرسنل سازمان امور مالیاتی در اثربخشی و اصلاحات آن میتواند موثر باشد: -پرداخت حقوق و مزایا متناسب با تخصص و فعالیت.
-انعطافپذیری در نظام حقوق و دستمزد.
-اندیشههای گروهی کارمندان در دستگاه مالیاتی مدنظر قرار گیرد.
-داشتن امنیت شغلی از کارمندان رده پایین تا مدیران ارشد.
-با توجه به اینکه کارمندان سازمان نمایندگان دولت هستند که با قشر وسیعی از افراد جامعه در تماس هستند از افرادی به عنوان مامور اجراییات استفاده شود که قدرت جذب اندیشههای مفید جامعه را داشته باشند.
i کارشناس امورمالیاتی خلاصهء تنگناها و مشکلات منابع انسانی در سازمان امور مالیاتی ایران به اختصار عبارتند از: ساختار سازمانی موجود، از نوع سلسله مراتبی است و کارکنان ردههای پایین از قدرت اندک برای تصمیمگیری برخوردارند و یا هیچ قدرتی در این زمینه ندارند.
فعالیتهای شغلی عمومائ به تاخیر میافتد زیرا کارکنان نمیتوانند بدون تایید مدیریت، تصمیمی را اتخاذ کنند.
این امر بر روی ارتباطات، ارتقا و آموزش نیز تاثیر دارد.
ارتباطات کارکنان تا حدود زیادی غیررسمی و فاقد ساختار اصولی است.
(اغلب ارتباطات، عاطفی و دوستانه است .
تکیه بر روشهای غیررسمی (شامل شایعات، سخنپراکنی، تعصبات غیرمنطقی و ....) ممکن است منجر به ارتباطات پیامی شود که غیرصحیح یا متناقض است.
l بعضی از مدیران به منظور افزایش و یا حفظ قدرت خویش، معمولائ اطلاعات را حفظ میکنند.
این امر ممکن است مانع رسیدن پیامها به تمامی کارکنان شود.
معمولائ عملکرد کارکنان از طریق آموزش، تحت کنترل مدیریت قرار نمیگیرد و همچنین عملکرد خوب کارکنان همیشه مشمول ارتقا و پرداختهای بهتر نمیشود.
اگرچه آموزش در داخل سازمان امور مالیاتی کشور ارزشمند تلقی میشود ولی برنامههای آموزشی در برخی موارد بیش از حد وسیع است و اغلب، نیازهای کارکنان و یا شکافهای مهارتی و علمی آنها را پوشش نمیدهد.
در برخی موارد، به نظر میرسد ارتقا و جبران مالی، کمتر با عملکرد کارکنان مربوط است و بیشتر با ارتباط آنها با افراد قدرتمند سازمان بستگی دارد.
در بیشتر مواقع، مراحل استخدام به کندی پیش میرود که باعث افزایش فشار کار میشود.
روش استخدام مؤدیان و ممیزان مالیاتی بیشتر بر معیارهای اخلاقی و درجهء تحصیلات دانشگاهی تکیه دارد تا بر این مساله که هر پست خالی باید با شرکتکنندگان واجد شرایط اشغال شود.
برای مثال پست ممیزی به جای آنکه حسابدار باشد توسط فرد دارای مدرک کشاورزی اشغال شده است.
نیاز به منابع انسانی بیشتر اکثر ادارات سازمان مالیاتی به اندازهء کافی کارمند ندارند تا حجم کار را کنترل کنند.
به طور نمونه یک ممیز حدود 600 پروندهء مالیاتی را طی سال رسیدگی میکند.
در بعضی از ادارات مالیاتی، سیستم تشکیل پرونده در راهروها قرار دارد که فضای کاری را در تنگنا قرار میدهد.
تعداد کامپیوترهای کافی برای ممیزان وجود ندارد و در بعضی موارد، حوزههای مالیاتی هیچ کامپیوتری ندارند.
4- مؤدیان مالیاتی مؤدیان مالیاتی، عمومائ به دو دسته تقسیم میشوند: مؤدیان قانونمدار و مؤدیان خلافکار.
مؤدیان قانونمدار آنهایی هستند که مطابق قانون و به نسبت سهم خود، مالیات را پرداخت میکنند و عمومائ مشکلی را برای سازمان امور مالیاتی ایجاد نمیکنند این نوع مؤدیان غالبائ تمکین میکنند و از ایجاد هزینه و مشکل برای سازمان پرهیز میکنند به همین علت سازمان مالیاتی نیز از این نوع مؤدیان اظهار رضایت کرده و غالبائ سعی میشود این نوع مؤدیان باقی بمانند و یا بر تعداد آنها افزوده شود.
اما در مورد دیگر مؤدیان خلافکار بحث و سخن بسیار است و سازمان امور مالیاتی سعی میکند با انواع سیاستها، آنها را وادار به پرداخت مالیات کند.
مؤدیانی خلافکار محسوب میشوند که مالیاتهای معوق را به دستگاه مالیاتی تحمیل میکنند که همین موضوع یکی از گلوگاههای نظام مالیاتی ایران است.
به نظر میرسد در اینگونه مواقع، سنجش میزان مالیاتهای معوق و برنامهریزی در جهت وصول آنها، بهترین گزینه موجود باشد.
مالیاتهای معوق به مالیاتهایی اطلاق میشود که از حیث تشخیص مالیات، به مرحلهء فعلیت رسیدهاند اما به هر دلیل به حیطهء وصول درنیامده و امکان وصول آنها وجود دارد.
بدیهی است اگر ثابت شود که حجم ذخایر مالیاتی معوق قابل وصول به حدی معنادار است که قادر به تامین اهداف درآمد مورد نظر خواهد بود، در آن صورت برنامهریزی عملیاتی جهت وصول این مالیاتها منطقی و موجه است.
اگر دستگاه مالیاتی ناگزیر از اعمال فشار مالیاتی بیشتری باشد چه بهتر که این فشار بر مؤدیان خلافکاری وارد شود که بعضائ سالها از زیر مسوولیت پرداخت دیون مالیاتی خود شانه خالی کردهاند و اعمال خلاف قانون آنها بعضائ مصداق تقلب مالیاتی بوده است.
بدیهی است که مطالبهء دیون معوقهء دولت از عدهای متقلب، تنشهای احتمالی ناشی از فشار مالیاتی را نیز به حداقل خواهد رساند و این با اهداف مورد نظر در خروجی سازمان از جمله رضایتمندی مؤدیان خوشحساب و ارتقای سطح عدالت مالیاتی نیز سازگار خواهد بود.
یکی از راههای کاهش خطای مؤدیان در اظهار و پرداخت مالیات به کارگیری مناسب نظام جریمه و پاداش است.
نظام جریمه باید به نحوی اجرا شود که به طور متوسط رفتار مؤدی مالیاتی را عوض کند.
با این حال با مؤدیانی که بینظم هستند و قانون را رعایت نمیکنند، باید به شدت برخورد کرد.
همچنین باید توجه کرد که جرایم افراطی وضع نشود و مؤدیان ناامید نشوند.
تجربه نشان داده است که تغییر ایجاد کردن در رفتار و نگرش مؤدیان مالیاتی یک هنر بزرگ است و عمومائ اقدامات سریع و فشارهای سنگین، تنها مسکنی است که در کوتاهمدت موثر است و اثرات جاودان ندارد.
در بحث مربوط به تجزیه و تحلیل رفتار مؤدیان مالیاتی، معمولائ 5 عامل در وهلهء نخست باید واکاوی شود: الف - فرهنگ مالیاتی فرهنگ مالیاتی به معنای باورها و شناخت مردم در مورد مالیات و لزوم پرداخت آن توسط آنهاست.
هرگاه بتوانیم ضرورت دریافت مالیات از مردم را به صورت مستدل و منطقی برای آنها بیان کرده، به آنان آگاهیهای لازم را داده و برای آنها به صورت شفاف توضیح دهیم که مالیات دریافتی از مردم و توسط دولت صرف چه هزینههایی میشود و در صورت نپرداختن مالیات، دولت و مردم دچار چه مشکلاتی خواهند شد و همچنین مردم به یک باور برسند که دولت مالیات دریافتی را برای بهبود وضع جامعه و توسعهء اجتماعی و رفاه شهروندان هزینه میکند آنگاه میتوان ادعا کرد که مقدمات یک فرهنگ مالیاتی خوب برای پرداخت مالیات توسط عامهء مردم به وجود آمده است.
به این منظور باید: 1- مقبولیت عامه نسبت به مفهوم مالیات یعنی باور و اعتقاد عمومی نسبت به مالیات را ایجاد و گسترش داد.
2- مردم نسبت به حکومت و شرایط سیاسی جامعه، نگاهی مثبت داشته باشند.(به عبارت دیگر حکومت، مورد پذیرش مردم باشد.) 3- یک باور دو طرفه بین دولت و مردم وجود داشته باشد.
مهمترین مواردی که میتوان در سازمان مالیاتی ایران به اجرا درآورد تا به یک فرهنگ مالیاتی نسبتا مناسب دست پیدا کرد عبارتند از: -گنجاندن موضوع مالیات در قسمتی از کتابهای درسی مدارس کشور -اطلاعرسانی درست و مداوم و جلب حمایت عمومی -آموزش و مشاورهء مؤدیان مالیاتی -سادهسازی قوانین -معرفی مؤدیان نمونه در سطح ادارات کل استانی -گسترش فرهنگ پژوهش و تحقیق در زمینه نارساییهای سیستم مالیاتی ایران -آموزش و التزام ماموران مالیاتی به برخورد مناسب و همراه با احترام به تمامی مؤدیان -ارتباط تنگاتنگ با مجامع صنفی و اتحادیهها ب - تمکین تمکین مالیاتی به مفهوم پایبندی مؤدیان به تکالیف مالیاتی و رعایت قوانین مالیاتی از سوی آنهاست.
تمکین مالیاتی از جمله اهداف تمام سیستمهای مالیاتی دنیاست که در آرزوی آن به سر میبرند و بعضائ تا حد بسیار خوبی به آن دست یافتهاند.
متاسفانه در نظام مالیاتی ایران، تمکین مالیاتی از رتبهء بسیار پایینی برخورد است نمونهء آن هم حجم بسیار بالای مالیاتهای معوقهء سالهای گذشته و همچنین حجم زیاد پروندهها در ادارات حلاختلاف مالیاتی است.
در این شرایط وظیفهء سازمان امور مالیاتی است که عوامل انگیزشی و تشویقکنندهء نظام تمکین داوطلبانه را کشف و تقویت کند.
اهم موانع تمکین داوطلبانه مؤدیان مالیاتی ایران عبارتنداز: 1- القای نظام مالیاتی ناعادلانه 2- پیچیدگی قوانین، مقررات و بخشنامههای مالیاتی 3- شفاف و منصفانه نبودن نظام جریمه 4- برنامههای ضعیف آموزشی برای مؤدیان 5- عدم توانایی دستگاه مالیاتی برای اثبات انصاف خود در دریافت مالیات 6- یک سری عواملی که جلوی فعالیتها و برنامههای تحول نظام مالیاتی را میگیرد.
راهکارهای ارتقای تمکین داوطلبانهء مؤدیان مالیاتی از یک سو به منابع، عوامل، نیروی انسانی، امکانات فیزیکی و از سوی دیگر به مدیریت، زمانسنجی، تغییر فرآیند و سازوکارهای بازخوردی نیاز دارد.
این راهکارها به چهار رکن نیروی انسانی، منابع فیزیکی، تشکیلات رسمی و سازمان غیررسمی استوار است.
برای ارتقای سطح تمکین داوطلبانه باید با تشکیل کانونهای تفکر در دستگاه مالیاتی به عارضهیابی ارکان فوقالذکر پرداخته شود.
ج - خودتشخیصی سیستم خودتشخیصی مالیاتی، عمومائ بر این برهان استوار است که مؤدی بیش از هر کس دیگری به اوضاع و احوال مالی و درآمدی خویش آگاه است.
بنابراین اگر سیستم مالیاتی به جایگاهی برسد که مؤدیان آن، خودشان به تشخیص صحیح مالیاتی بپردازند قطعائ از جنبههای مختلف باعث بهبود وصول مالیات خواهد شد.
د - اطلاعرسانی از جمله وظایف مدیریت مالیاتی، آگاهی رساندن به مؤدیان برای سهولت بیشتر کار و مطلع کردن مردم از قوانین، آییننامهها و بخشنامهها و تصمیمات سازمان است.
این امر به طور سیستماتیک از فرار مالیاتی (اجتناب از مالیات) کاسته و باعث خودبهخودی افزایش تمکین مالیاتی میشود.
ایجاد سایت اینترنتی، انتشار روزنامه و یا مجلهء تخصصی در زمینهء مالیات، ایجاد پایگاههای مشاوره در سراسر کشور، برنامه هفتگی رادیو و تلویزیونی، ایجاد بانکهای مختلف اطلاعاتی و ....
میتواند باعث اعتماد مؤدیان به سازمان مالیاتی شود.
ه - حقوق مالیاتی حقوق مالیاتی، رشتهای از حقوق عمومی است که مقررات مالیاتی و مزایای اجرای آنها را مقرر میدارد.
بنا بر تعریفی دیگر حقوق مالیاتی عبارت است از درخواست و گرفتن اموال به صورتی که در قوانین مالیاتی آمده و به صورت وسیلهای برای توزیع مخارج عمومی دولتی بین افراد.
اگر قبول کنیم که مالیات پولی است که دولت جمعآوری میکند مفهوم حقوق مالیاتی را بهتر درک میکنیم.
حقوق مالیاتی در اولین نگاه، مجموع مقررات حقوقی مربوط به مالیات به نظر میآید.
مجموع این مقررات حقوقی در مورد اشخاص و اموالی اعمال میشود که قبلائ به موجب قوانین تعریف و بیان شدهاند.
بنابراین به جاست که سازوکاری طراحی شده تا مؤدیان مالیاتی از نحوهء تعامل خود با نظام مالیاتی به طور کامل آگاه شده و همچنین وظایف قانونی خود را در قبال این سیستم به نحو احسن اجرا کنند.
از جمله میتوان فلوچارتهای راهنمای مؤدیان را طراحی کرد و در اختیار آنها گذاشت تا مؤدیان به وسیلهء آن به طور کاملائ شفاف وظیفهء خود را انجام دهند.
قانون مالیاتهای مستقیم : باب سوم - فصل دوم - مالیات بر در آمد کشاورزی ماده 81- درآمد حاصل از کلیه فعالیتهای کشاورزی، دامپروری،دامداری، پرورش ماهی و زنبور عسل و پرورش طیور، صیادی و ماهیگیری، نوغانداری، احیا مراتع و جنگلها، باغات اشجار از هر قبیل و نخیلات از پرداخت مالیات معاف میباشد.
دولت مکلف است مطالعات و بررسی های لازم را در زمینه کلیه فعالیتهای کشاورزی و آن رشته از فعالیتهای مزبور که ادامه معافیت آنها ضرورت داشته باشد معمول و لایحه مربوط را حداکثر تا آخر برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و به مجلس شورای اسلامی تقدیم نماید باب سوم - فصل چهارم - مالیات بر در آمد مشاغل ماده 93- درآمدی که شخص حقیقی از طریق اشتغال به مشاغل یا به عناوین دیگر غیر از موارد مذکور در سایر فصلهای این قانون در ایران تحصیل کند پس از کسر معافیتهای مقرر در این قانون مشمول مالیات بردرآمد مشاغل میباشد.
تبصره- درآمد شرکتهای مدنی (اعم از اختیاری یا قهری) و همچنین درآمدهای ناشی از فعالیتهای مضاربه در صورتی که عامل (مضارب) یا صاحب سرمایه شخص حقیقی باشد تابع مقررات این فصل میباشد، ماده 94- درآمد مشمول مالیات مودیان موضوع این فصل عبارتست از کل فروش کالا و خدمات به اضافه سایر درآمدهای آنان که مشمول مالیات فصول دیگر شناخته نشده پس از کسر هزینه ها و استهلاکات مربوط طبق مقررات فصل هزینه های قابل قبول و استهلاکات .
ماده 95- صاحبان مشاغل موضوع این فصل مکلفند اسناد و مدارک مثبته کافی برای تشخیص درآمد مشمول مالیات خود نگاهداری کنند.
صاحبان مشاغل از لحاظ تشخیص درآمد مشمول مالیات به گروه های زیر تقسیم می شوند: الف - صاحبان مشاغلی که به موجب این قانون مکلف به ثبت فعالیت های شغلی خود در دفاتر روزنامه و کل موضوع قانون تجارت هستند و باید دفاتر و اسناد و مدارک مربوط را با رعایت اصول و موازین و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری نگاهداری کنند .
ب - صاحبان مشاغلی که بر حسب این قانون مکلف به ثبت فعالیت های شغلی خود در دفاتر درآمد و هزینه می باشند.
نمونه های دفاتر مذکور توسط سازمان امور مالیاتی کشور تهیه می گردد و در دسترس قرار می گیرد.
ج - صاحبان مشاغلی که مشمول مقررات بندهای (الف) و (ب) فوق نیستند مکلفند صورت خلاصه وضعیت درآمد و هزینه خود را طبق ضوابط و نمونه های تعیین شده از طرف سازمان امور مالیاتی کشور نگاهداری کنند.
تبصره1- سازمان امور مالیاتی کشور در صورت تشخیص ضرورت تا پایان دی ماه هر سال فهرست مشاغل افزوده شده به بندهای (الف) و (ب) ماده (96) و مشمول از آغاز سال بعد را تهیه و از طریق تشکل های صنفی و درج آگهی در روزنامه رسمی و یکی از روزنامه های کثیر الانتشار به مودیان اعلام می دارد.
تبصره2- آیین نامه مربوط به روش های نگهداری دفاتر و اسناد و مدارک و نحوه ثبت وقایع مالی و چگونگی تنظیم صورت های مالی نهایی بر اساس نوع فعالیت و همچنین رعایت اصول و موازین و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری توسط سازمان امور مالیاتی کشور با کسب نظر از جامعه حسابداران رسمی تهیه و به تصویب وزیر امور اقتصادی و دارایی خواهد رسید.
ماده 96- الف - صاحبان مشاغل موضوع بند (الف ) ماده (95) این قانون عبارتند از: 1 -دارندگان کارت بازرگانی و کلیه وارد کنندگان و صادرکنندگان.
2 - صاحبان کارخانه ها و واحدهای تولیدی که برای آنها جواز تاسیس و پروانه بهره برداری از وزارتخانه ذی ربط صادر شده یا می شود.
3 - بهره برداران معادن .
4 - صاحبان موسسات حسابرسی، حسابداری و دفترداری ، خدمات مالی و ارائه دهندگان خدمات مدیریتی، مشاورهای، انفورماتیک، رایانهای اعم از سخت افزار و نرم افزاری و طراحی سیستم.
5 - صاحبان مراکز آموزشی و پرورشی، آموزشگاه های آزاد، مدارس غیر انتفاعی، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی.
6 - صاحبان بیمارستان ها، زایشگاه ها، آسایشگاه ها، درمانگاه ها و خانه های سالمندان .
7 - صاحبان متل ها و هتل های سه ستاره و بالاتر.
8 - بنکداران ، عمده فروش ها، فروشگاه های بزرگ ، واسطه های مالی ، نمایندگان توزیع کالاهای داخلی و وارداتی و صاحبان انبارها.
9 - نمایندگان موسسه های تجاری و صنعتی، اعم از داخلی و خارجی.
10- صاحبان موسسات حمل و نقل موتوری ، زمینی ، دریایی و هوایی اعم از مسافری یا باربری .
11- صاحبان موسسات مهندسی و مهندسی مشاور.
12- صاحبان موسسات تبلیغاتی و بازاریابی.
ب - صاحبان مشاغل موضوع بند (ب) ماده (95) این قانون عبارتند از: 1 - صاحبان کارگاه های صنعتی .
2 - صاحبان مشاغل ساختمانی، تاسیسات فنی و صنعتی، نقشه کشی، نقشه برداری، محاسبات فنی و نظارت .
3 - چاپخانه داران، لیتوگراف ها، صحاف ها، ارائه دهندگان خدمات چاپ و گرافیست ها.
4 - صاحبان مراکز ارتباطات رایانهای .
5 - وکلا ، کارشناسان، مترجمان رسمی دادگستری، مشاوران حقوقی، حسابداران رسمی و اعضای سازمان های نظام مهندسی .