ویگوتسکی در پنجم نوامبر 1896 در شهر اورشا (ORSHA)در بخش شمالی جمهوری بلوورس ، روسیه در یک خانواده متوسط یهودی پا به عرصه وجود نهاد پدرش، ویگودسکی (Vygodsky) کارکند بانک، و مادرش که کدبانوی صاحب کمال و بسیار آگاه بود زندگی خود را وقف تربیت هشت فرزند خود کرد (1999) ویگوتسکی دومین فرزند این خانواده بود .
لثوی آموزش ابتدایی خود را در خانه و با آشپیتز (A.Ashpitz) ، معلم خانگی خود آغاز کرد ، کسی که پیشتر به سبب فعالیتهای انقلابی اش به سیبریه تبعید شده بود . ویگوتسکی پس از گذراندن امتحانات آموزش ابتدایی وارد دبیرستان شد ودر آنجا بود که آثار نبوغش بر همگان معلوم گشت . او به همه دروس عشق می ورزید و در همه آنها آنچنان دانش و مهارتی از خود نشان می داد که هر یک از معلمانش وی را به ادامه تحصیل در رشته تخصصی خود تشویث می کرد ، اما ویگوتسکی بیش از همه به هنر تئاتر وادبیات و فلسفه گرایش داشت ، و بر خلاف دوستانش که عموما اشعار تغزلی را دوست داشتند ، او با اشعار تراژیک الفت فراوان داشت ( به نقل از بلانک در مول ) .
ویگوتسکی افزون بر زبانهای آلمانی و روسی ، می توانست به چندین زبان دیگر، فرانسوی ، عبری و انگلیسی تکلم کند و بخواند.زبانهای لایتنی و یونانی را در دبیرستان فرا گرفته بود و زبان اسپرانتو را به خوبی بلد بود . حافظه قوی و تواناییهای ذهنی اش شگفتی همگان را بر می انگیخت و در تند خوانی و تحلیل اطلاعات ید طولانی داشت .
زمانی که به سن پانزده سالگی پا نهاد ، همه او را «پروفسور کوچولو» صدا می کردند . و همواره نخستین کسی بود که در محافل دوستانه آغازگر بحثهای فلسفی و علمی بود . در 1913 با کسب مدال طلا در امتحان ورودی دانشگاه مسکو قبول شد و نخست در رشته پزشکی ثبت نام نمود ، اما پس از یک ماه تغییر رشته داد و در دانشکده حقوق ثبت نام نمود ، و در سال 1971 تحصیل دراین رشته را به پایان برد و به شهر گومل ، جایی که خانواده پدری زندگی می کرد ، عزیمت نمود و به عنوان معلم به تدریس دروس ادبیات ، منطق ، روان شناسی ، زیباشناسی ، تاریخ و هنر تئاتر پرداخت . با وجود وضعیت اسفبار شرایط اجتماعی زندگی که بعد از انقلاب کمونیستی ، 1917 برروسیه مستولی شده بود ، روشنفکران صاحب نام و بی بدیل در کنفرانسها ، سمینارها ، جلسه های مباحث علمی در آمد و شد بودند .
دانش و تبحر ویگوتسکی همه کسانی را که به سخنرانیهای وی درباره شکسپیر،جخوف ، تولستوی و یوشکین گوش می سپردند به حیرت وا می داشت . او در روان شناسی مجذوب عقاید فروید و جیمز بود : در زبان شناسی با عقاید هامبولت و «پوتب» نیا الفت داشت : در بحث تکامل و مطالعات تطبیقی جانوران به واگنر (vagner) ارادت می ورزید . انیشتین را به خاطر نظریه نسبیت اش ستایش می کرد .متفکران بزرگی چون بیکن ، دکارت ، اسپینوزا ، فویرباخ ، هگل ، مارکس ، انگلس در تکوین فلسفی اش سهم فراوانی داشتند.
در سال 1919 ویگوتسکی به بیماری سل مبتلا شد که او را پانزده سال در سال 1934از پای در آورد ، و این در حالی بود که ویگوتسکی هنوز پژوهشهای فراوانی پیش رو داشت . او در تابستان 1925 برای آشنا شدن با شیوه های آموزش کودکان کر و لال به کشورهای انگلیس ، فرانسه و هلند سفر کرد . در همین سال بود که نگارش روان شناسی هنر 4 را که پایان نامه دکتر ایش بود به انجام رسانید .
در سال 1930 او و لوریا کتاب بررسیهایی درتاریخ رفتار : میمون انسان نما ، انسان بدوی و کودک 5 را به رشته تحریر کشیدند . در واپسین ماههای عمرش ویگوتسکی به ریاست بخش روان شناسی موسسه ملی پزشکی تجربی منصوب گردید ، اما مرگ نابه هنگامش اجرای برنامه های پژوهشی وی را ناتمام گذاشت . در بهار سال 1934 آخرین یورش بیماری سل او را روانه بیمارستان کرد و بامداد روز یازهم ژوئن 1934 چشم از جهان هستی فرو بست.
امروزه ویگوتسکی در زمره معدود متفکران بزرگ قرن بیستم به شمارمی رود و هرچه بیشتر زمان می گذرد ، تلالو اندیشه های نابیش چشمان مشتاقان آثارش را خیره تر می سازد . شگفتا که پس از گذشت چندین دهه، گلستان اندیشه هایش همچنان خوش و باطراوت است . جهان علم امروز او را بهتر از دیروز می سناسد و بیشتر از گذشته ارج می نهد . امروز، مال اوست .
اصل نظریه تفکر و زبان ویگویسکی :
هر چند ویگوتسکی همه فرایندهای عالی روان شناختی را در بر می گرفت ، لیکن او عمدتا به رشد زبان و رابطه آن با تفکر ، وبه یک مفهوم کلی ، به رابطه میان زبان انسان وهشیاری علاقه مند بودد . فعالیت علمی ویگوتسکی روی این مسئله ، اساس کتاب بسیار مهروف او را به نام Myshlenie I Rech (تفکر و زبان ) فراهم آورد.
به نظر می رسد که ویگوتسکی در تعقیب این خط مشی پژوهشی مسائل فراوانی را که در دهه 1960 در زمینه روان شناسی زبان ، محور پژوهشی امریکا را درباره روان شناسی زبان تشکیل می داد فورمولبندی کرد . در میان این مسائل رابطه های میان فرایندهای رشد فکری و زبانی بودند که به لحاظ پدیدایی فردی متغییرند ، ونیز سازمان سلسله مراتبی تشکیل مفهوم از توده های هماد بینانه ایماژها گرفته تا ساختارهای منطقی مفاهیم علمی ؛ شیوه های گوناگون تولید زبانی مانند گفتار ارتباطی، زبان خود محور ، زبان درونی و زبان کتابت ، و بالاخره ، فعالیتهای خواندن و نوشتن بمثابه فرایندهای قدرتمند روان شناختی .