متولد ۱۳۳۵ محله سلسبیل تهران، بزرگ شده نازی آباد و محله نیروی هوایی. دارای دیپلم طبیعی، لیسانس تغذیه از دانشگاه مشهد، فوق لیسانس و دکترای ادبیات فارسی. مسلط به زبان عربی و آشنا با زبانهای ترکی و انگلیسی در حد استفاده از منابع و مآخذ و صحبت کردن و نوشتن. از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب علی الخصوص مجله فردوسی آغاز کرد. در سال ۱۳۵۸، حوزه اندیشه و هنر اسلامی را که به همراه استاد محمد رضا حکیمی، آقایان رخ صفت، تهرانی و آیت ا... امامی کاشانی، راهاندازی کرد که مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت. در دوره آموزشی سربازی بود که جنگ شروع شد. بعد از اتمام دورهیآموزشی، با اینکه رَسته بهداری داشت، مسئولیت رادیو ارتش را به عهده گرفت تا چند سال بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند اما وقتی دید جنگ تمام شدنی نیست، به حوزههنری باز برگشت. در سال ۱۳۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزههنری داشت، دسته جمعی استعفا کرده و به تدریس در دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد روی آورد. او از سال ۱۳۷۸ در واحد ویرایش رادیو تا زمان مرگش حضور داشت. سال ۱۳۷۹ مجموعهیکامل غزلیات بیدل دهلوی را که نزدیک به سه هزار غزل را در بر میگیرد بر روی CD خواند. حوزه فعالیتهای دکتر حسینی شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف میباشد. او سالهای آخر عمرش را به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ مشغول بود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت. در چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳، از دکتر حسینی تقدیر شد.
آثار
همصدا با حلق اسماعیل (شعر) سال ۱۳۶۳ انتشارات سوره مهر
برادهها (مجموعهای از تأملات اجتماعی و ادبی) سال ۱۳۶۵ انتشارات سوره مهر
بیدل، سپهری و سبک هندی (پژوهشی در زمینه سبکشناسی) سال ۱۳۶۷
گنجشک و جبرئیل (شعر) سال ۱۳۷۰، نشر افق
مشت در نمای درشت (مقایسه ادبیات و سینما از طریق معانی و بیان) سال ۱۳۷۱
گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس (شعر) انتشارات سوره مهر
نوشداروی طرح ژنریک (شعر طنز) انتشارات سوره مهر
طلسم سنگ انتشارات سوره مهر
شقایق نامه
در ملکوت سکوت (شعر)
از شرابههای روسری مادرم (شعر) انتشارات انجمن شاعران ایران
سفرنامه گردباد (شعر) انتشارات انجمن شاعران ایران
ترجمه:
حمام روح (ترجمه گزیدهای از آثار جبران خلیل جبران)، سال ۱۳۶۴
نگاهی به خویش (مصاحبه با شاعران و نویسندگان معاصر عرب، همراه با موسی بیدج)
ذهن حسینی در تصرف الله و ذهن شاملو در تصرف خاک است.»
«کسی میتواند در جهان تصرف کند که در تصرف شعر باشد و شعر هم مثل عاشقی، قرار و نظم و نظام نمیپذیرد. سیدحسن حسینی در تصرف شعر است و خاستگاه شعر او مرکزی در وجود خود اوست.»«اگر بگویید شاعرانی مثل شاملو هم در تصرف شعر هستند و حسینی هم در تصرف شعر است، پس فرق چیست؟ میگویم آن مرکزی که در وجود حسینی هست و از جمله ذهن او را در تصرف میگیرد، الله است و آن مرکز در شاملو خاک است. آیا نور صداقتی که از خاستگاه شعری سیدحسن حسینی تتق میزند، از شعر شاملو هم میزند.»گرمارودی سپس به تحلیل یکی از 6 دفتر شعری سیدحسن حسینی با عنوان "گنجشک و جبرئیل" پرداخت و این مجموعه را نه تنها حادثهای جدید در شعر آیینی فارسی بلکه اساسا مبدا آن خواند. وی با بیان این که در شعر قدیم، هندسه و مهندسی استواری وجود نداشته، گفت: «مهندسی استوار از ویژگیهای دفتر شعر "گنجشک و جبرئیل" است. مجموعه یادشده یکی از دفترهای شعر زنده یاد حسن حسینی بود که شاعر با استفاده از تکنیکهای مدرن شعری به روایت حماسه تاریخی عاشورا پرداخته و خود وصیت کرده بود این کتاب را در خاک جای او بگذارند تا شفیع او در هنگامه محشر باشد. این شاعر در ادامه صحبتهای خود، دیگر ویژگی "گنجشک و جبرئیل" را معاصر بودن شاعر آن دانست و گفت : حسینی ، شاعری معاصر است نه به لحاظ تقویم بلکه به لحاظ درک و دریافت.
به گزارش مهر، گرمارودی در ادامه افزود: «در تمام کتاب "گنجشک و جبرئیل" حماسه موج میزند چرا که خود حسینی سراپا حماسه بود. این حماسه در حد و درخور مخاطبان، شکوهمند و فاخر به چشم میآید. نه به افراط میرود و نه به تفریط.»شایان ذکر است اسماعیل امینی و ساعد باقری از دیگر سخنرانان این مراسم بودند. در پایان این مراسم، سیدحسام الدین سراج با گروه موسیقی سنتی خود به اجرای برنامه پرداخت.
گذری بر اندیشه و شعر سید حسن حسینی
اشاره:
هنوز زلال کلامش را یارای جریان و بارآوری و بهارآوری بود، هنوز ذوق نقاشی و طبع طنازش مجال نو بودن و نو ماندن داشت، و هنوز سخن دلپذیرش بیشاز آنکه زینتبخش موزه خاطرهها و بزرگداشتها شود میتوانست مؤثر و کارآمد باشد... اما تقدیر چنین بود...
اهلدل بود و خلوتی داشت بادل و «بیدل»، و از این رهگذار کلام او را لطفی و تأثیری که دلیل راه نوجویان عرصه شعر و شاعران جوان و جواندل گردید. اگرچه در هجوم آثاری بیمایه و غالباً تقلیدی که همچون لباسی از وصلههای ناجور بر قامت رشید شعر امروز نشستهاند رغبتی به نشر رایحه ذوق سرشار و طبع لطیفش نداشت، اما همان آثار کمحجم و معدودشعری که از خود به یادگار گذاشت، مکان و مرتبه شایسته او را در شعر معاصر و بهویژه در شعر و ادب پایداری مینمایاند.آنچه در پیش روی دارید، برگرفته از پژوهشی است در شعر زندهیاد «سیدحسن حسینی» که رویکرد اصلی آن دست یافتن به مختصات و ویژگیهای شعر او و شیوه آن، بررسی پنج عنصر شعری:
«محتوا، تخیل، شکل و قالب، زبان و موسیقی» در آثار شعری اوست.هرچند که همواره بر آنم که آنچه کلام او را گیرا و ماندگار کرده است، نه ویژگیهای صوری و نه هیچیک از این عناصر، بلکه همان گرمی و لطف کلام دلنشین اوست.
الف) درونمایه و محتوا
مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» اولین اثر شعری سیدحسن حسینی که در سالهای آغازین دهه اول انقلاب منتشر شد، مشتمل است بر سه فصل: سرودههای سحرزاد، شبسرودهها و رباعیها. عناوینی که شاعر برای دو فصل اول برگزیده، خود مبین آن است که سرودههای سحرزاد متعلق به دوران پس از انقلاب و شبسرودهها مربوط به پیش از انقلاب است.بهره گرفتن از دو نماد «شب» و «سحر» و شبیه آن و بهطورکلی اینگونه تقسیم و فصلبندی شیوهای است که برخی شاعران این دوره برای تفکیک سرودههای خود، به کار گرفتهاند.در اغلب مجموعه شعرهایی که در سالهای اول انقلاب منتشر شد، موضوعات مشترکی را چون: تهنیت انقلاب و ارزشهای آن، دعوت به مبارزه و مقاومت، توصیف رشادتها و حماسهآفرینیهای پاسداران و رزمندگان، شهادتطلبی و رشک بر شهیدان و همچنین پاسداشت شخصیتهای انقلاب و سرآمدان عرصه جهاد و... میتوان دید. آنچه میتواند با وجود چنین اشتراکی شعر شاعری را از دیگران ممتاز سازد، هنر شاعری و نحوه پرداخت موضوعات است و به همین سبب، شعر برخی شاعران این دوره را ناپایا و زوالپذیر و شعر برخی را با وجود درونمایههایی مشترک پایا و دلپذیر و ماندنی مییابیم.
مرحوم حسن حسینی نیز یکی از شاعرانی بوده است که بخش عمدهای از شعرهای او بهویژه رباعیهای دلنشین و هنرمندانهاش در تاریخ شعر معاصر، ماندگار شد.
و اما اگر به تحلیل و بررسی محتوا و درونمایه سرودهها در دو مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» و «گنجشک و جبرئیل» بپردازیم. به چنین نتایجی دست مییابیم:
1 در بخش «شبسرودهها» از مجموعه همصدا با حلق اسماعیل بیان شعری شاعر اغلب تمثیلی و نمادین است که برای پرداختن به مضامین حوزه مقاومت و پایداری، شیوه مناسبتری به نظر میرسد.
بهعنوان مثال میتوان از دعوای شب و روز (همصدا با... ص 100) و توصیف تولد و وفات «شهاب» و... یاد کرد.
2 در سرودههای سحرزاد، نوع نگاه شاعر، کاملاً آرمانی، امیدوار و نویدبخش است و توصیفات او اغلب همراه با تقدیس و تعظیم است و شکوه و شکایت در شعر او راه ندارد، مگر شکایت از خویشتن، درواقع در فضای آرمانی و روشنی که حاصل پیروزی انقلاب بود، جهت نگاه شاعر رو به اوج است، اما سالهای بعد که سختی صخرههای اغراض و خار طعنهها و زخم دورنگیها، پای دل شاعر را آزرده میسازد، ناگزیر گاهی نگاه از قله برمیگیرد و به زیر پای خویش میافکند، از این روست که بعدها، گاهی شرنگ ملامتگری را چاشنی کلام شیرین خود میسازد.