متولد ۱۳۳۵ محله سلسبیل تهران، بزرگ شده نازی آباد و محله نیروی هوایی.
دارای دیپلم طبیعی، لیسانس تغذیه از دانشگاه مشهد، فوق لیسانس و دکترای ادبیات فارسی.
مسلط به زبان عربی و آشنا با زبانهای ترکی و انگلیسی در حد استفاده از منابع و مآخذ و صحبت کردن و نوشتن.
از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب علی الخصوص مجله فردوسی آغاز کرد.
در سال ۱۳۵۸، حوزه اندیشه و هنر اسلامی را که به همراه استاد محمد رضا حکیمی، آقایان رخ صفت، تهرانی و آیت ا...
امامی کاشانی، راهاندازی کرد که مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت.
در دوره آموزشی سربازی بود که جنگ شروع شد.
بعد از اتمام دورهیآموزشی، با اینکه رَسته بهداری داشت، مسئولیت رادیو ارتش را به عهده گرفت تا چند سال بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند اما وقتی دید جنگ تمام شدنی نیست، به حوزههنری باز برگشت.
در سال ۱۳۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزههنری داشت، دسته جمعی استعفا کرده و به تدریس در دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد روی آورد.
او از سال ۱۳۷۸ در واحد ویرایش رادیو تا زمان مرگش حضور داشت.
سال ۱۳۷۹ مجموعهیکامل غزلیات بیدل دهلوی را که نزدیک به سه هزار غزل را در بر میگیرد بر روی CD خواند.
حوزه فعالیتهای دکتر حسینی شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف میباشد.
او سالهای آخر عمرش را به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ مشغول بود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت.
در چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳، از دکتر حسینی تقدیر شد.
آثار همصدا با حلق اسماعیل (شعر) سال ۱۳۶۳ انتشارات سوره مهر برادهها (مجموعهای از تأملات اجتماعی و ادبی) سال ۱۳۶۵ انتشارات سوره مهر بیدل، سپهری و سبک هندی (پژوهشی در زمینه سبکشناسی) سال ۱۳۶۷ گنجشک و جبرئیل (شعر) سال ۱۳۷۰، نشر افق مشت در نمای درشت (مقایسه ادبیات و سینما از طریق معانی و بیان) سال ۱۳۷۱ گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس (شعر) انتشارات سوره مهر نوشداروی طرح ژنریک (شعر طنز) انتشارات سوره مهر طلسم سنگ انتشارات سوره مهر شقایق نامه در ملکوت سکوت (شعر) از شرابههای روسری مادرم (شعر) انتشارات انجمن شاعران ایران سفرنامه گردباد (شعر) انتشارات انجمن شاعران ایران ترجمه: حمام روح (ترجمه گزیدهای از آثار جبران خلیل جبران)، سال ۱۳۶۴ نگاهی به خویش (مصاحبه با شاعران و نویسندگان معاصر عرب، همراه با موسی بیدج) ذهن حسینی در تصرف الله و ذهن شاملو در تصرف خاک است.» «کسی میتواند در جهان تصرف کند که در تصرف شعر باشد و شعر هم مثل عاشقی، قرار و نظم و نظام نمیپذیرد.
سیدحسن حسینی در تصرف شعر است و خاستگاه شعر او مرکزی در وجود خود اوست.»«اگر بگویید شاعرانی مثل شاملو هم در تصرف شعر هستند و حسینی هم در تصرف شعر است، پس فرق چیست؟
میگویم آن مرکزی که در وجود حسینی هست و از جمله ذهن او را در تصرف میگیرد، الله است و آن مرکز در شاملو خاک است.
آیا نور صداقتی که از خاستگاه شعری سیدحسن حسینی تتق میزند، از شعر شاملو هم میزند.»گرمارودی سپس به تحلیل یکی از 6 دفتر شعری سیدحسن حسینی با عنوان "گنجشک و جبرئیل" پرداخت و این مجموعه را نه تنها حادثهای جدید در شعر آیینی فارسی بلکه اساسا مبدا آن خواند.
وی با بیان این که در شعر قدیم، هندسه و مهندسی استواری وجود نداشته، گفت: «مهندسی استوار از ویژگیهای دفتر شعر "گنجشک و جبرئیل" است.
مجموعه یادشده یکی از دفترهای شعر زنده یاد حسن حسینی بود که شاعر با استفاده از تکنیکهای مدرن شعری به روایت حماسه تاریخی عاشورا پرداخته و خود وصیت کرده بود این کتاب را در خاک جای او بگذارند تا شفیع او در هنگامه محشر باشد.
این شاعر در ادامه صحبتهای خود، دیگر ویژگی "گنجشک و جبرئیل" را معاصر بودن شاعر آن دانست و گفت : حسینی ، شاعری معاصر است نه به لحاظ تقویم بلکه به لحاظ درک و دریافت.
به گزارش مهر، گرمارودی در ادامه افزود: «در تمام کتاب "گنجشک و جبرئیل" حماسه موج میزند چرا که خود حسینی سراپا حماسه بود.
این حماسه در حد و درخور مخاطبان، شکوهمند و فاخر به چشم میآید.
نه به افراط میرود و نه به تفریط.»شایان ذکر است اسماعیل امینی و ساعد باقری از دیگر سخنرانان این مراسم بودند.
در پایان این مراسم، سیدحسام الدین سراج با گروه موسیقی سنتی خود به اجرای برنامه پرداخت.
گذری بر اندیشه و شعر سید حسن حسینی اشاره: هنوز زلال کلامش را یارای جریان و بارآوری و بهارآوری بود، هنوز ذوق نقاشی و طبع طنازش مجال نو بودن و نو ماندن داشت، و هنوز سخن دلپذیرش بیشاز آنکه زینتبخش موزه خاطرهها و بزرگداشتها شود میتوانست مؤثر و کارآمد باشد...
اما تقدیر چنین بود...
اهلدل بود و خلوتی داشت بادل و «بیدل»، و از این رهگذار کلام او را لطفی و تأثیری که دلیل راه نوجویان عرصه شعر و شاعران جوان و جواندل گردید.
اگرچه در هجوم آثاری بیمایه و غالباً تقلیدی که همچون لباسی از وصلههای ناجور بر قامت رشید شعر امروز نشستهاند رغبتی به نشر رایحه ذوق سرشار و طبع لطیفش نداشت، اما همان آثار کمحجم و معدودشعری که از خود به یادگار گذاشت، مکان و مرتبه شایسته او را در شعر معاصر و بهویژه در شعر و ادب پایداری مینمایاند.آنچه در پیش روی دارید، برگرفته از پژوهشی است در شعر زندهیاد «سیدحسن حسینی» که رویکرد اصلی آن دست یافتن به مختصات و ویژگیهای شعر او و شیوه آن، بررسی پنج عنصر شعری: «محتوا، تخیل، شکل و قالب، زبان و موسیقی» در آثار شعری اوست.هرچند که همواره بر آنم که آنچه کلام او را گیرا و ماندگار کرده است، نه ویژگیهای صوری و نه هیچیک از این عناصر، بلکه همان گرمی و لطف کلام دلنشین اوست.
الف) درونمایه و محتوا مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» اولین اثر شعری سیدحسن حسینی که در سالهای آغازین دهه اول انقلاب منتشر شد، مشتمل است بر سه فصل: سرودههای سحرزاد، شبسرودهها و رباعیها.
عناوینی که شاعر برای دو فصل اول برگزیده، خود مبین آن است که سرودههای سحرزاد متعلق به دوران پس از انقلاب و شبسرودهها مربوط به پیش از انقلاب است.بهره گرفتن از دو نماد «شب» و «سحر» و شبیه آن و بهطورکلی اینگونه تقسیم و فصلبندی شیوهای است که برخی شاعران این دوره برای تفکیک سرودههای خود، به کار گرفتهاند.در اغلب مجموعه شعرهایی که در سالهای اول انقلاب منتشر شد، موضوعات مشترکی را چون: تهنیت انقلاب و ارزشهای آن، دعوت به مبارزه و مقاومت، توصیف رشادتها و حماسهآفرینیهای پاسداران و رزمندگان، شهادتطلبی و رشک بر شهیدان و همچنین پاسداشت شخصیتهای انقلاب و سرآمدان عرصه جهاد و...
میتوان دید.
آنچه میتواند با وجود چنین اشتراکی شعر شاعری را از دیگران ممتاز سازد، هنر شاعری و نحوه پرداخت موضوعات است و به همین سبب، شعر برخی شاعران این دوره را ناپایا و زوالپذیر و شعر برخی را با وجود درونمایههایی مشترک پایا و دلپذیر و ماندنی مییابیم.
مرحوم حسن حسینی نیز یکی از شاعرانی بوده است که بخش عمدهای از شعرهای او بهویژه رباعیهای دلنشین و هنرمندانهاش در تاریخ شعر معاصر، ماندگار شد.
و اما اگر به تحلیل و بررسی محتوا و درونمایه سرودهها در دو مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» و «گنجشک و جبرئیل» بپردازیم.
به چنین نتایجی دست مییابیم: 1 در بخش «شبسرودهها» از مجموعه همصدا با حلق اسماعیل بیان شعری شاعر اغلب تمثیلی و نمادین است که برای پرداختن به مضامین حوزه مقاومت و پایداری، شیوه مناسبتری به نظر میرسد.
بهعنوان مثال میتوان از دعوای شب و روز (همصدا با...
ص 100) و توصیف تولد و وفات «شهاب» و...
یاد کرد.
2 در سرودههای سحرزاد، نوع نگاه شاعر، کاملاً آرمانی، امیدوار و نویدبخش است و توصیفات او اغلب همراه با تقدیس و تعظیم است و شکوه و شکایت در شعر او راه ندارد، مگر شکایت از خویشتن، درواقع در فضای آرمانی و روشنی که حاصل پیروزی انقلاب بود، جهت نگاه شاعر رو به اوج است، اما سالهای بعد که سختی صخرههای اغراض و خار طعنهها و زخم دورنگیها، پای دل شاعر را آزرده میسازد، ناگزیر گاهی نگاه از قله برمیگیرد و به زیر پای خویش میافکند، از این روست که بعدها، گاهی شرنگ ملامتگری را چاشنی کلام شیرین خود میسازد.
الف) درونمایه و محتوا مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» ـ اولین اثر شعری سیدحسن حسینی ـ که در سالهای آغازین دهه اول انقلاب منتشر شد، مشتمل است بر سه فصل: سرودههای سحرزاد، شبسرودهها و رباعیها.
آنچه میتواند ـ با وجود چنین اشتراکی ـ شعر شاعری را از دیگران ممتاز سازد، هنر شاعری و نحوه پرداخت موضوعات است و به همین سبب، شعر برخی شاعران این دوره را ناپایا و زوالپذیر و شعر برخی را ـ با وجود درونمایههایی مشترک ـ پایا و دلپذیر و ماندنی مییابیم.
مرحوم حسن حسینی نیز یکی از شاعرانی بوده است که بخش عمدهای از شعرهای او ـ بهویژه رباعیهای دلنشین و هنرمندانهاش ـ در تاریخ شعر معاصر، ماندگار شد.
و اما اگر به تحلیل و بررسی محتوا و درونمایه سرودهها ـ در دو مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» و «گنجشک و جبرئیل» ـ بپردازیم.
به چنین نتایجی دست مییابیم: 1ـ در بخش «شبسرودهها» ـ از مجموعه همصدا با حلق اسماعیل ـ بیان شعری شاعر اغلب تمثیلی و نمادین است که برای پرداختن به مضامین حوزه مقاومت و پایداری، شیوه مناسبتری به نظر میرسد.
2ـ در سرودههای سحرزاد، نوع نگاه شاعر، کاملاً آرمانی، امیدوار و نویدبخش است و توصیفات او اغلب همراه با تقدیس و تعظیم است و شکوه و شکایت در شعر او راه ندارد، مگر شکایت از خویشتن، درواقع در فضای آرمانی و روشنی که حاصل پیروزی انقلاب بود، جهت نگاه شاعر رو به اوج است، اما سالهای بعد که سختی صخرههای اغراض و خار طعنهها و زخم دورنگیها، پای دل شاعر را آزرده میسازد، ناگزیر گاهی نگاه از قله برمیگیرد و به زیر پای خویش میافکند، از این روست که بعدها، گاهی شرنگ ملامتگری را چاشنی کلام شیرین خود میسازد.
3ـ مسئله آمیختگی حماسه و تغزل ـ که از شاخصههای شعر دفاع مقدس است ـ در شعر حسینی نیز به خوبی نمود یافته است، بهویژه در شعرهای سنتی او، غالباً توصیفات حماسی و واژههایی چون شمشیر، خنجر و دشنه و خون...
را با بیانی تغزلی و غنایی آمیخته مییابیم: «بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم...
ببین خانقاه شهیدان عشق صف عارفان غزلخوان عشق چه جانانه چرخ جنون میزنند دف عشق با دست خون میزنند به رقصی که بیپا سر میکنند چنین نغمه عشق سر میکنند هلا منکر جان و جانان ما بزن زخم انکار بر جان ما اگر دشنه آذین کنی گُردهمان نبینی تو هرگز دلآزردهمان...» 4ـ در مقایسه شعرهای نو و سنتیِ سرودههای سحرزاد، میتوان بهاین نکته اشاره کرد که شعرهای سنتی این بخش نسبت به شعرهای نو و حتی شبسرودهها، از عمق و ژرفای کمتری برخوردارند و گاهی ساده و سطحی به نظر میرسند اما در شعرهای آزاد، نوع نگرش شاعر به مسائل پیرامون و موضوعات سیاسی داخلی و حتی فراملی، عمیقتر و دقیقتر است.
نکته دیگر آنکه بیان شعری در این دسته از سرودهها غالباً نمادین و غیر صریح است.
مثلاً شاعر در مذمت کسانی که پس از انقلاب چشم امید به سویی دیگر دوختهاند چنین سروده است: ...این خندهدار نیست؟
هنگام فجر و رویش خورشید بیزوال بوزینگان به کرم شبتاب دلخوشند.
(همصدا با...
ص 43) 5 ـ در مجموعه «گنجشک و جبرئیل» مایه اصلی اغلب شعرها برگرفته از فرهنگ عاشورا است و شاعر گاهی صریح و مستقیم و گاهی نیز با بیانی نمادین، از واقعه کربلا، شجاعتها و دلیریها و نیز از تأثیر آن بر حماسهسازیهای رزمندگان و حماسهآفرینان دفاع مقدس سخن میگوید.
ب) تخیل توجه به عنصر «خیال» خصوصیتی است که نهتنها در شعر، حتی در نثر حسینی نیز به چشم میخورد، او خیال را «عمود خیمه هنر» میداند و حتی بر این عقیده است که «تزاحم خیال در شعر، بهتر از بیخیالی است!» به هرحال، عنصر «خیال» در شعر او از جایگاه و پایگاه قابل توجهی برخوردار است، هرچند که در برخی اشعار دوره جوانی او، این عنصر بهکمال و پختگی لازم نرسیده است اما با توجه به فضای کلی شعر او، بهرهگیری مناسب از «تخیل» را میتوان از نقاط قوت شعر وی به شمار آورد.
و این خاصیت البته مرهون طبع لطیف و خیال نازک اوست که در مکتب شعر بیدل و انس با شعر سبک هندی خود را به کمال نزدیک کرده است و از این رهگذار است که تناسب و شباهتها و مناسبات میان اشیاء و حالات و معانی را به خوبی درک میکند.
ـ محور عمودی خیال: تصویرگری و تصویرپردازی در ساختار عمودی شعر، تنها در شعرهای آزادِ «حسن حسینی» نمود یافته است و شعرهای سنتی او ـ همچون اکثر قالبهای سنتی شعر امروز ـ فاقد این خصوصیت است.
نمونهای از شعر نو: «بسترش: قیر سکوت / مادرش تاریکی / تاب گهواره او دغدغه است / شیشه شیرش: ظلمات / دل من میسوزد / طفل بیچاره: شهاب!
...» (همصدا با...
ص 92) ـ محور افقی خیال: تشبیه: در شعر حسن حسینی، تشبیه بیش از آنکه بهطور گسترده و کامل دیده شود، در شکل فشرده (اضافه تشبیهی) به کار رفته است و عنصر سازنده تشبیه غالباً «طبیعت» است.
نمونههایی از «اضافه تشبیهی»: آذرخش اضطراب/ (همصدا با...
ص 12) شغالان نفاق/ (همصدا با...
ص 25) گرگ فتنه / (گنجشک و جبرئیل ص 63) موشهای تجاهل/ (همصدا با...
ص 46) آفتاب حادثه/ (همصدا با...
ص 21) تراخم تبخیر/ (گنجشک و جبرئیل ص 16) استعاره: در شعرهای دو مجموعه یادشده، استعاره مصرّحه کاربرد زیادی ندارد مگر آن دسته از واژهها که به علت کثرت کاربرد، در شعر او تبدیل به نماد شدهاند، مثلاً در این شعرها ـ بهویژه در مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» همواره از دشمن و منافق با عناوین «کفتار»، «خفاش»، «شغال» و...
یاد شده است.
استعاره مکنیه: بر خلاف استعاره مصرحه، این نوع از استعاره ـ چه به صورت فشرده (اضافه استعاری) و چه به صورت گسترده، (غیر اضافی) در شعر حسینی زیاد به کار رفته و در واقع از پرکاربردترین آرایههای شعری او ـ بهویژه در شعرهای آزاد و رباعیات ـ است.
نکته قابل توجه اینکه، بهرهگیری از این آرایه و بهطورکلی عنصر خیال، در مجموعه «گنجشک و جبرئیل» پیچیدهتر و هنریتر و بدیعتر است.
ـ نمونههایی از استعاره مکنیه در دو مجموعه: ـ حلق ظلمت/ (همصدا با حلق اسماعیل ص 11) جزر و مد تیغ/ (همصدا با...
ص 26) گیجگاه باد/ (همصدا با...
ص 47) کام موذی وجدان / (همصدا با...
ص 99) حنجره تفنگ/ (همصدا با...
ص 160) در بند بند برزخیام ناله میتپید/ (گنجشک و جبرئیل ص 9) اندام سرنوشت / (گنجشک و جبرئیل ص 10) آرواره آب/ (گنجشک و جبرئیل ص 58) آستین منطقی ساحل/ (گنجشک و جبرئیل ص 78) دست متورّم زمین/ (گنجشک و جبرئیل ص 84) ...
ج) شکل و قالب در کتاب «همصدا با حلق اسماعیل» ـ که در بردارنده شعرهایی در قالبهای مثنوی، غزل، رباعی، آزاد (نیمایی و سپید) است ـ اگر بخواهیم، عمدهترین، قویترین و هنریترین قالب شعریِ شاعر را برگزینیم، بیگمان چیزی جز رباعی نخواهد بود.
چراکه عمده قابلیتهای شعری و استعداد ادبی و هنری وی در این بخش از سرودهها ظهور یافته و درواقع بیشتر شهرت شاعریِ او را باید مرهون همین رباعیات دانست.آنچه این رباعیات ـ و بهطورکلی رباعی پس از انقلاب ـ را از غیر آن ممتاز میکند و آن را در زمره پرکاربردترین قالبهای شعری این دوره قرار میدهد، عبارت است از: بهرهگیری از ترجمانی نو، تصاویری بدیع و نیز لطافت و صمیمیتی که به آن جلوه تازهای بخشیده است.
رباعی زیر نمونهای است که همه این خصوصیات را میتوان در آن یافت: «از حنجرهات سپیده مینوشد آب از جام دلت چو چشمه میجوشد آب تا پاک شود همچو زلال سخنت دیریست که مؤمنانه میکوشد آب» (همصدا با حلق اسماعیل ص 118) در میان دیگر قالبهای این مجموعه، قالب مثنوی نیز از لطف و خیالانگیزی بیبهره نیست، چنانکه مثلاً در مثنوی «شهیدان» شاعر با فضاسازی مناسب و بهرهگیری از تصاویر بهجا، ارتباط مناسبی میان صورت و محتوا ایجاد کرده است.
در توصیف ظلمت چنین میگوید: «خورشید تبعیدی به زندان افق بود شب در هجوم بال خفاشان قُرق بود دیو سیاهی مظهر تلواسه شب میخورد مغز اختران در کاسه شب در باغها جای صنوبر «دار» میرُست بر کتف ظلمت ساقههای «مار» میرُست...» (همصدا با...
ص 35) ـ شعرهای آزاد: شعرهای آزاد این مجموعه ـ چه نیمایی و چه سپیدـ اغلب، نسبت به برخی شعرهای سنتی این مجموعه، پختهتر و منسجمتر به نظر میرسند، شاعر در اکثر این شعرها توانسته است میان صورت و محتوا بهخوبی ایجاد ارتباط کند و با تغییر و تنوع در شکل و ساختار شعر، فضایی منطبق با مضمون پدید آورد.
چنانکه مثلاً در شعر «تنفس آتشفشان سرد» شاعر با استفاده از عبارات منقطع، توانسته است فضای وهمآلود و پرالتهاب جنگل را ـ پس از کشته شدن میرزای جنگلیـ بهخوبی برای خواننده مجسم سازد: «جنگل سکوت، هیچ...
آهسته یک قدم در متن احتیاط ضربان بیامان فاجعه در گیجگاه باد تلواسه تفنگ رؤیا و بوی ماه در شامه پلنگ ضربان نبض مرگ بیتابی زمین در انتظار برگ...
ص 47) ـ مجموعه «گنجشک و جبرئیل»؛ این اثر تنها در بردارنده سرودههای نیمایی و سپید است و درواقع میتوان آن را شکل بالغ و کاملتر همان نوسرودههای «همصدا با حلق اسماعیل» به شمار آورد.
د) مسئله زبان: 1ـ زبان شعر حسن حسینی، زبانی بهنجار، آشنا و اغلب مطابق با زبان معیار است و شاعر در آن هرگز اهتمام بر هنجارگریزی و آشناییزدایی ـ بهطور تصنعی ـ نداشته است.
2ـ در مجموعه «گنجشک و جبرئیل» زبان شعر فخیمتر، و ترکیبات ـ اغلب ـ پیچیدهتر از مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» است.
درواقع در مجموعه «گنجشک و جبرئیل» شاعر بیشتر از برساختههای فکر و ذوق خود استفاده کرده و درنتیجه فهم آن را مستلزم تأمل و دقت بیشتری ساخته است.
3ـ واژگان کهن در ساختار زبانی شعر حسینی جایگاهی ندارند اما ضمناً شاعر بر به کار نبردن اینگونه واژهها نیز تأکیدی ندارد و به اقتضای مقام و وزن شعر ـ البته بهندرت ـ از صورت کهن واژگان نیز استفاده کرده است.
مانند «هشیواری» (همصدا با...
ص 39) 4ـ بهرهگیری طبیعی از واژگان و اصطلاحات عامیانه، خصوصیتی است که به بعضی اشعار او ـ خصوصاً رباعیها ـ صمیمیت و لطافت خاصی بخشیده است.
5 ـ و اما مهمترین خصوصیت زبان شعر حسینی ـ که به اغلب شعرها و حتی نژاد و سخن مسموع او جلوه دیگری بخشیده است ـ آگاهی او نسبت به قابلیتها و ظرفیتهای معنایی واژگان و توجه به مناسبات و روابط معنایی واژهها و معانی چندگانه یک واژه است.
هرگاه این آگاهی و رعایت مناسبات معنایی کلام با ذوق طنزپرداز او میآمیزد، کلام او را ـ دوچندان ـ دلپذیرتر و شیرینتر ـ و گاه گزندهتر ـ مییابیم.
آهنگ و موسیقی مسئله وزن و قافیه و ردیف...
در شعرهای دو مجموعه یادشده، کاملاً طبیعی و معمول است و ویژگی خاصی ندارد.
لذا، در اینجا تنها به بررسی موسیقی درونی (لفظی و معنوی) شعر میپردازیم: ـ موسیقیلفظی: درشعرحسن حسینی، اگرچه آرایههای لفظی، همچون: جناس، واجآرایی و ـ بهویژه ـ موازنه و ترصیع به چشم میخورد اما بهطورکلی شاعر خود را به رعایت اینگونه آرایهها مُلزَم ننموده و در بند وجهه آوایی و صورت لفظی شعر گرفتار نبوده است.
ـ موسیقی معنوی: در میان عناصر مؤثر بر موسیقی معنوی شعر، آرایههایی چون: ایهام، ایهام تناسب، تشخیص، تلمیح، تضاد و طباق و پارادکس، در شعر حسینی کاربرد بیشتری دارند: ایهام: چنانکه در مبحث «زبان شعر» اشاره شد، توجه به ظرفیتهای معنایی واژگان از خصوصیات زبان شعر حسینی است، و همین خصوصیت کاربردهای ایهامی را در شعر و حتی نثر او رونق بخشیده است.
نمونهای از نثر (بُرادهها ص 90) مرگ در زندگی آشیل را از پاشنه درآورد و اسفندیار، هرچه دید از چشم خودش دید.
تلمیحات و اشارات: در شعر حسینی، هم اسطورههای ملی نقش دارند: مثل کاوه و ضحاک و رستم و فرهاد و بیستون و چاه بیژن و...
و هم اشارات تاریخی و مذهبی و قرآنی، مثل اشاره به زندگانی پیامبران، مصائب اهل بیت، آیات و احادیث، اصحاب پیامبر، سربداران، دیباج اصفر، نمرود، فرعون و...
لازم به ذکر است که دسته دوم از تلمیحات و اشارات ـ به مراتب ـ پرکاربردتر از دسته اول هستند.
نمونههایی از تلمیحات: ـ «بیار آتش کینه نمرودوار خلیلیام، ما را به آتش سپار» (همصدا با...
ص 41) ـ «اینان که به خُلق و خوی اسماعیلند در حادثه آبروی اسماعیلند در گفتن لبیک به پیغمبر تیغ بیتابتر از گلوی اسماعیلند» (همان، ص 150) ـ در امتداد پرسش تاریخی حسین(ع) فوارههای خون شما بهترین جواب» (همان، ص 20) ـ «با دست نبی رقابتی داشت مگر آن تیغ که بوسه زد به پیشانی تو» (همان، ص 109) ـ ...
و پیمان برادریات / با جبل نور چون آیههای جهاد / محکم (گنجشک و جبرئیل ص 38) نمونههایی از تضاد: ـ «شفا میدهد آشکارا به دل اشارات پنهانی چشم تو (همصدا با...
ص 34) ـ «افزون شده از نام تو آوازه عشق هرچند ز جمع عاشقان کم شدهای» (همان ص 146) نمونههایی از پارادکس: ـ از حضیض این اوج تا بلندای سقوط / هوس رخت کشیدن دارم...
» (همان ص 97) ـ «ای در قرار سرخت، مفهوم بیقراری...» (همان ص 26) ـ «عریانی عارفانه شد جامه تو...» (همان ص 118) مرحوم دکتر سید حسن حسینی شاعر، هنرمند، محقق و مترجمی آزاداندیش، مؤمن و پارسا و متعهد به آرمان های والای انقلاب اسلامی بودند.از جمله کتاب های شعر این هنرمند فقیه می توان به «همصدا با حلق اسماعیل» و «گنجشک و جبرئیل» اشاره کرد و کتاب «حمام روح، جبران خلیل جبران» را ترجمه کرده و کتاب «مشت در نمای درشت» و «براده ها» را نوشته است.
متن این پیام به شرح زیراست : این داغ بزرگی بر دل جامعه هنری و ادبی انقلاب است .
این انسان فرزانه و آزاداندیش و این مومن پارسا و با فضیلت، یکی از نمونه های برجسته ی امروز و یکی از امیدهای آینده بود .
در شعر و ادب و نیز در پژوهش و تاملات محققانه ، خرد و ذوق و ابتکار، شاخصه های کار او بود .
مشاهده ی فرآوردهای ذهن خلاق او همواره برای اینجانب اعجاب آور و تحسین انگیز بود .
در گذشت او خسارت بزرگی برای اصحاب هنر وادب است .
این حادثه ی تلخ را به بازماندگان آن عزیز و نیز دوستان و همکارانش و به همه ی دلبستگان به زبان و ادب و شعر فارسی تسلیت می گویم و از خداوند متعال فیض و رحمت و مغفرتش را برای آن فقید مسئلت می کنم .
ب ) برادههای روح «مسیحا» به یاد سید حسن حسینی ، نویسنده: امیر دبیری مهر، منبع: باشگاه اندیشه 25/1/1383 سوزناک ترین خبر ماههای اخیر برای من درگذشت سید حسن حسینی بود.
متفکر فکور و شاعر شجاع و استاد بیادعا و پرمایه ادبیات که از جان میسرود و بر آنچه میسرود یقین داشت.اصحاب فکر و اندیشه در ایران به خوبی میدانند که او با چه بزرگواری و مناعت طبعی سوخت و با زندگی ساخت ولی به عافیت، سکوت، مدح و ذم منفعتطلبانه، تعلقات دنیا و هوای عامیانه تن نداد و در کنار زیست و در حاشیه رفت، ولی بنا بر عهد محتوم پروردگار، در قلبهای معرفتطلب نشست و جاویدان شد.
صورت اندیشه سید حسینی در زندگی سیلی ز دنیا میخورد و در فروردین 83 آخرین برگ از کتاب زندگیاش، تا خورد.
او هرچند شاعری توانمند بود که صورت شعرش جذاب و دلرباست، ولی مرا، معنا و جوشش مسئولانه و متعهدانه شعرش جذب کرد و همواره ستایشگر شعرش و معرف او به اهل نظر و معرفت و دغدغه بودم.
زمانی که اجتماع در پی بیتوجهی به عدالت اجتماعی و تحت نیزههای مردافکن برنامههای توسعه و سازندگی در اوایل دهه 70 تن میفسرد و شاهد وهن و هدم ارزشها بودیم و هر نقد و ردی به نام تحجر و سنت طرد میشد، صدای سخن سید حسینی بر جانها نشست که: ماجرا این است:کم کم کمیت بالا گرفت جای ارزشهای ما را عرضه کالا گرفت احترام یا علی در ذهن بازوها شکست دست مردی خسته شد، پای ترازوها شکست فرق مولای عدالت بار دیگر چاک خورد خطبههای آتشین متروک ماند و خاک خورد زیر بارانهای جاهل، سقف تقوا نم کشید سقفهای سخت مانند مقوا نم کشید خانه دلهای ما را عشق، خالی کرد و رفت ناگهان برق محبت اتصالی کرد و رفت باغهای سین ها از سروها خالی شدند عشقها خدمتگذار پول و پوشالی شدند آتشی بیرنگ در دیوان و دفترها زدند مهر باطل شد به روی بال کفترها زدند اندک اندک قلبها با زرپرستی خو گرفت در هوای سیم و زر گندید وکم کم بو گرفت غالباً قومی که ازجان زرپرستی میکنند زمره بیچارگان را سرپرستی میکنند سرپرست زرپرست و زرپرست سرپرست لنگی این قافله تا بامداد محشر است دکتر وقتی میدید که چگونه جامعه هرم گونه طبقاتی میشود و اکثر مردم در غبار فقر و تبعیض گم میشوند و طیف نوکیسهها شکل میگیرند و بازار ریاکاران دل از دست داده برای چرب و شیرین دنیا گرم شده است باز آرام ننشست و سرود: دود در دود و سیاهی در سیاهی حلقه زن گرد دلها هالههایی از تباهی حلقه زن اعتبار دستها و پینهها در مرخصی چهرهها لوح ریا آئینهها در مرخصی از زمین خنده خار زخم بیرون میزند خنده انگار از شکاف زخم بیرون میزند روزگار کینهپرور عشق را از یاد برد باز چون سابق کلاه عاشقان را باد برد سازهای سنتی آهنگ دلسردی زدند ناکسان بر طبلهای ناجوانمردی زدند او زمانی که ریشخندها به خون شهیدان به انحای مختلف ترویج یافت و دل آزادگان را میسوزاند، غیرت و انسانیت را در جانها نشانه گرفت و سرود: من ز پا افتادن گلخانهها را دیدهام بال ترکش خورده پروانهها را دیدهام انفجار لحظهها افتادن او از اوج بر عصبهای رها پیچیدن شلاق موج دیدهام بسیار مرگ غنچههای گیج را از کمر افتادن آلاله افلیج رادر نخاع بادها ترکش فراوان دیدهام گردش تابوتها را در خیابان دیدهام سروها را دیدهام در فصلهای مبتذل خسته و سر در گریبان با عصا زیر بغل تن به مرداب مهیب خستگیها دادهاند تکیه بر دیواری از وابستگیها دادهاند و این اندیشه عدالتطلب و نافذ جز از مرام و مسلک علی سیراب نمیشد جان تاریک من اینک مثل دریا روشن است صبحگون از تابش خورشید مولا روشن است تیغ یادش ریشه اندوه و غم را میزند آفتاب هستی اش چشم عدم را میزند اینک از اعجاز او آئینه من صیقلی است طالع از آفاق جانم آفتاب یا علی است یا علی میتابد و عالم منور میشود باغ دریا غرق گلهای معطر میشودچشم هستی آبها را جز علی مولا ندید جز علی مولا برای نسل دریاها ندیدقلب من با قلب دریا همسرایی میکند یاد از آن دریای ژرف ماورائی میکنداینک این قلب من و ذکر رسای یا علی غرش بیوقفه امواج، در دریا علی خدایش رحمت کند و با اولیای محبوبش محشور گرداند.ج ) زنده یاد سید حسن حسینی در آخرین گفت و گو ی خود با « مهر »: شهادت امری مبتنی برایثاروگذشتن ازمنافع شخصی به نفع یک جریان متعالی است عصرانفجار اطلاعات در نفس فرهنگ شهادت هیچ تاثیری ندارد اما درکمرنگ کردن این فرهنگ و آغشته کردن ما به دنیای مصرف خیلی موثر است.
زنده یاد سید حسن حسینی یک ماه قبل از سرودن شعر مرگ درگفت و گو با گروه دفاع مقدس خبرگزاری« مهر» پیرامون فرهنگ شهادت مطالبی را بیان کرد که نشان از دردمندی و تعهد او بود.
آنچه در پی می آید حاصل همین گفتگو و متن مصاحبه اوست .
ای کاش سید اینقدر زود ما را ترک نمی کرد .
ای کاش .
دکتر سید حسن حسینی - شاعر - درباره عصر انفجار اطلاعات و فرهنگ شهادت گفت : عصرانفجار اطلاعات در نفس فرهنگ شهادت هیچ تاثیری ندارد اما درکمرنگ کردن این فرهنگ و آغشته کردن ما به دنیای مصرف خیلی موثر است.
چون هرچه به طرف دنیای مصرف و دنیای سرمایه داری می رویم از فرهنگ شهادت دور می شویم.چراکه توصیه دنیای سرمایه داری این است که اول به فکرامتیازات و سرمایه های خودت باش ، در این دنیا موظفی بیشتربه داشته های خودت فکر کنی تا دیگران.
ما درعصر انفجار اطلاعاتی قرار داریم که دنیایش تک قطبی است ودرچنین دنیا نیز، دنیای سرمایه داری حاکم است دنیایی که در آن توجه به فرد وامتیازات فردی می شود.
این امریک اسطکاکی با فرهنگ شهادت که مبتنی بر ایثار است پیدا کرده ودر مقابل هم قرار می گیرند.
ما اگر با یک نگاه اصیلی به فرهنگ شهادت نگاه کنیم و در مقابل این انفجار اطلاعاتی هویت خودمان را از دست نداده و نبازیم، همچنان می توانیم به فرهنگ شهادت و ایثارپایبند و وفادار باشیم و نیز از اطلاعات و دستاوردهای علمی دنیا عقب نمانیم .
این شاعر توانا با بیان این نکته که فرهنگ شهادت در جامعه درحال کمرنگ شدن است گفت : برای اینکه از رنگ باختگی این فرهنگ جلوگیری کنیم باید مسئولین ما به ساده زییستی روی بیاورند.از آنجا که مردم خو، شیوه واخلاق فرمانروایان خودشان را پیدا می کنند.مسئولان مملکتی و دولتی ماباید برگردند به ساده زیستی .
به ساده زیستی که در جوهره انقلاب مستتر بود اما در دوران به اصطلاح سازندگی به فراموشی سپرده شد.
حسینی گفت : ما باید بعضی از رسانه هارا اصلاح کنیم .
صدا و سیمای ما در حال حاضر کاملا مبلغ فرهنگ مصرفی است در حالیکه از طرف دیگر داعیه ترویج فرهنگ شهادت و ایثاردارد.
وقتی شما در تلویزیون می گویید 2کیلو اسکناس هزار تومانی ،2 کیلو متر اسکناس هزار تومانی ، 2 کیلو شمش طلا اینها دامن به حرص و آز مردم می زند.
وی افزود: ما باید اصلاحات را از بالا آغاز کنیم .وقتی مردم دیدند مسئولان خودشان سالم و ساده زندگی می کنند همان طوری که ائمه اطهارزندگی کردند دیگر هیچ بخشنامه ای هم لازم نیست خود به خود مردم هم به ساده ریستی و طبعا به فرهنگ ایثار و شهادت باز خواهند گشت .
حسینی برای تبلیغ فرهنگ شهادت در جهان گفت : بهتر است ما اول اصلاح فرهنگی را از جامعه خودمان انجام دهیم اگر توانستیم جامعه ای اسوه و نمونه ای باشیم دیگران هم خود به خود از ما الگو برداری خواهند کرد اما بدون اینکه خودمان عمل کنیم بیشترین سخنرانی ها و کنفرانس ها رابرای دیگران بگذاریم تاثیر نخواهد داشت .
وی ضمن اشاره به عملکرد کسانی که داعیه ترویج فرهنگ شهادت دارند گفت : عملکرد این دستگاه ها بسیارتاسف آور است .
به جایی رسیدیم که نباید می رسیدیم .فکر می کنم دلیل آن هم بی وفایی نسبت به ارزش هایی است که ما به خاطر آن پا در میدان گذاشتیم .یعنی زانوزدن در برابر جاذبه هایی که به زبان تردش می کردیم ولی به دل طالبش بودیم .
و به تعبیر قرآن که می گوید چرا چیزی می گویید که خودتان به آن عمل نمی کنیدو پایبند به آن نیستید.
سید حسن حسینی در پایان به جوانان توصیه کرد : جوانان تاریخ انقلاب را خوب بخوانند.حتی تاریخ صد ساله ایران را مطالعه کنند و در برخرد با مظاهر تکنولوژی ومظاهر اطلاعات دیجیتالی سعی کنند که عناصر سازگار با فرهنگ خودشان را جذب کنند و عناصر غیر سازگار را تجزیه و تحلیل کنند.
چشم بسته نه چیزی را قبول کنند نه رد کنند .
و با اتکا و پشت گرمی به میراث غنی گذشته یمان به روشی فرهیخته وار با شرایط امروز دنیا روبرو شوند .گفتنی است سید حسن حسینی بامداد روز نهم فروردین ماه 1383 به دیار باقی شتافت .
روحش شاد منابع و ماخذ : دانشنامه آزاد زندگی نامه های شاعران نامی رشد تفکر و نظریات انقلابی