دانلود تحقیق دفاع مقدس

Word 248 KB 33686 52
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • بررسی نحوه تجاوز ارتش عراق با درنظرگرفتن اوضاع سیاسی، اقتصادی و نظامی طرفین، نکات ظریفی را در اختیار محققان قرار خواهد داد و به تنظیم و تحلیل این حادثه در تاریخ کشورمان کمک شایانی خواهد کرد.

    از فرازهای مهم این حادثه، نقش پیچیده دولتها و سازمانهای مدعی حقوق بشر و موضع‌گیری های آنان در طی هشت‌سال جنگ می‌باشد.

    دانستن علل، اهداف و زمینه‌های بروز جنگ عراق علیه ایران تنها یک موضوع کتابخانه‌ای نیست بلکه در زمره مطالعات استراتژیک و موضوعات کاربردی در حوزه منافع و امنیت ملی ایران قرار دارد.

    به‌هرحال بیش از چهارصد سال است که از اختلافات مرزی در غرب کشورمان هراسناک، آشفته و گاه رنجور هستیم و مهمترین این رنجوریها جنگ هشت‌ساله‌ای است که از لحاظ مدت زمانی در قرن بیستم بی‌سابقه بود.

    هرچند ملت ما از مغلوب‌شدن در جنگ خود را رهایی بخشید و اهداف دشمنان خود را با نتیجه‌ای معکوس مواجه ساخت، اما آسیبهای اقتصادی و انسانی آن را نمی‌توان نادیده گرفت.

    مساله جنگ به‌قدری اساسی بود که هرگونه اختلاف و دودستگی داخلی به نابودی کامل ایران و در نتیجه شکست انقلاب اسلامی می‌انجامید و لذا بسیاری از دودستگی‌ها و دشمنی‌ها در زمان جنگ ماهیت خود را نشان دادند.

    تجاوز ارتش رژیم عراق به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران در سی‌ویکم شهریور ۱۳۵۹، حادثه مهمی است که بررسی علل و ابعاد آن برای نسل حاضر و آینده حائز اهمیت می‌باشد.

    جنگ ایران و عراق یکی از طولانی‌ترین جنگها بعد از جنگ ‌جهانی‌ دوم بود.

    نقطه آغاز این جنگ را بیش‌ازهمه باید در اختلافات بین دو کشور جستجو کرد که مهمترین آنها اختلافات مرزی است و به زمان امپراتوری عثمانی بازمی‌گردد.

    این اختلافات به‌رغم انعقاد قراردادهای متعدد، هرگز حل نشد و همواره هریک از دو طرف خواهان اعتبار قرارداد به سود خود بودند.

    این اختلافات در دهه ۱۹۷۰، با تغییر موازنه قدرت در منطقه به نفع ایران به اوج خود رسید.

    تااینکه در سال ۱۹۷۵ کنفرانس سران اوپک در الجزیره تشکیل گردید و با واسطه‌شدن رئیس‌جمهور الجزایر، شاه ایران و صدام‌حسین (معاون رئیس‌جمهور وقت عراق) با یکدیگر دیدار کردند.

    در این دیدار، صدام‌حسین برخاست و با شاه دست داد و به‌ظاهر اختلاف دو کشور حل شد.

    این قرارداد که برخلاف قرارداد قبلی تاحدودزیادی نظر ایران را تامین می‌کرد، هرگز رضایت عراق را جلب نکرد و آنها در پی فرصتی بودند که آن را تغییر دهند.

    بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که ارتش ایران از هم فروپاشیده بود، صدام‌حسین با گمان یافتن فرصتی مناسب جهت ابطال قرارداد ۱۹۷۵، با تجاوز به مناطق مرزی و غارت اموال مرزنشینان، تهاجم به ایران را آغاز نمود.

    ازسوی‌دیگر ترس کشورهای عربی از فرضیه صدور انقلاب اسلامی، این دیدگاه را برای صدام ایجاد کرد که تجاوز آشکار به ایران همدردی هیچ دولت منطقه را نه‌تنها به نفع ایران برنخواهد انگیخت، بلکه با توجه به حادثه گروگان‌گیری در سفارت امریکا و تیرگی روابط ایران و ایالات‌متحده امریکا، حداقل موضع امریکا عدم مخالفت با تهاجم عراق خواهد بود.

    دلایل مذکور، به همراه دهها علت دیگر، این تامل را برمی‌انگیزد که رژیم عراق با تجاوز گسترده به ایران چه اهدافی را دنبال می‌کرد؟

    از فرازهای مهم این حادثه، نقش پیچیده دولتها و سازمانهای مدعی حقوق بشر و موضع‌گیریهای آنان در طی هشت‌سال جنگ می‌باشد.

    در این نوشته سعی خواهد شد سیر تحلیلی فرایند مذکور با لحاظ سه عنصر علل، اهداف و شرایط تجاوز و نیز مطالعه سیاست دفاعی نظام جمهوری اسلامی در برابر این واقعه، مورد بررسی قرار گیرد، همچنین به نفوذ لیبرالها و افرادی چون بنی‌صدر در مصادر قدرت سیاسی و نظامی ایران و سپس حذف آنها و حضور مستقیم امام‌(ره) در راس فرماندهی جنگ و استراتژی دفاعی در دو شکل مهار و دفع تجاوز، پرداخته شده و به سوالاتی از قبیل علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، پاسخ داده خواهد شد.

    جنگ عراق علیه ایران، به دلایل متعدد پایان نظامی نداشت و آنان که عراق را تایید و حمایت نمودند، مانع از باخت نظامی این کشور شده و سمت‌وسوی تحولات جنگ را به پایانی حقوقی سیاسی کشاندند و سرانجام قطعنامه ۵۹۸ صادر شد.

    با تشکیل کمیته کارشناسی به منظور تشخیص آغازگر جنگ، نهایتا با اعلامیه دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، رژیم عراق طبق بند شش قطعنامه، شروع‌کننده جنگ در تاریخ ۳۱/۶/۱۳۵۹ اعلام شد.

    ● ریشه‌های تاریخی اختلافات اختلافات مرزی ایران و عراق، به دوران حکومت سلسله صفوی در ایران و دولت عثمانی که در آن زمان عراق بخشی از خاک این امپراتوری بود بازمی‌گردد.

    سلطان محمد دوم، شاه عثمانی، پس از فتح قسطنطنیه و خاتمه‌دادن به حیات بیزانس و تاسیس امپراتوری نیرومند عثمانی، درصدد کشورگشایی از جمله در ناحیه کشور ایران برآمد.

    هدف سلسله صفوی نیز که توسط شاه اسماعیل صفوی در ایران تاسیس شده بود حفظ تمامیت ارضی ایران از خطر هجوم ترکان عثمانی بود.

    نبردهای خونین بین دو کشور درکل چهارصد سال غیرمداوم ادامه داشت و البته در این بین کشورهای اروپایی در تشدید جنگها نقش بسزایی داشتند.

    آنها برای جلوگیری از فتوحات عثمانی در اروپا، همواره درصدد توجه‌دادن قدرت عظیم عثمانی به سمت ایران بودند تا فارغ از تهدیدات عثمانی به جهانگشایی‌ها و توسعه تجارت خودشان در نواحی دیگر بپردازند.

    جرج وسترن می‌گوید: «امپراتوری صوفی (صفوی) در این زمان افساری به ترکها زده و مانع از آن شده بود که دنیای مسیحیت بیش‌ازاین متحمل زیان شود.»[i] سرزمین عراق، قبل از عثمانی، بخشی از خاک ایران بود که توسط سلطان مراد چهارم در سال ۱۶۳۸ از خاک ایران جدا شد.

    بین عهدنامه آماسیه در سال ۱۵۵۵ تا عهدنامه مرزی ۱۹۷۵ در طول بیش از چهارصدوبیست سال هیجده عهدنامه بین دو کشور به امضاء رسید که هربار توسعه‌طلبی عثمانیها و نیز اختلافات ناشی از شیعه‌بودن ایرانیان و سنی‌بودن عثمانیها، موجب نقض عهدنامه‌ها می‌شد.

    از قرن نوزدهم به بعد، دولتهای روس و انگلیس نقش مستقیمی در انعقاد عهدنامه‌ها داشتند و همواره شرایط معاهدات را به ایران تحمیل می‌کردند.

    قدرتهای استعماری به علت منافع سرشاری که در خلیج‌فارس داشتند، هیچگاه حاضر نبودند حاکمیت ایران و یا عراق را در منطقه بپذیرند و قراردادها را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کردند که در صورت اقتضای منافع آنان، به‌راحتی بتوانند این قراردادها را نقض و کان‌لم‌یکن اعلام کنند.

    ازسوی‌دیگر دولتهای مستبد، نظیر دولت صدام‌حسین، به دلیل ماهیت تجاوزگری، حقوق سایر ملل را نادیده گرفته و حتی برای امضای خود که درواقع ملاک شخصیت سیاسی یک کشور در جهان محسوب می‌شود ارزشی قائل نبودند.

    قراردادهای بین ایران و عراق هر ازچندگاهی به دلیل بر‌هم‌خوردن توازن قدرت به نفع هریک از طرفین، ملغی اعلام می‌شد.

    به‌عنوان‌مثال، قرارداد چهارم ژوئیه ۱۹۳۷ به علت تخلفات مکرر دولت عراق و بالارفتن قدرت نظامی ایران، در هفدهم آوریل ۱۹۶۹ توسط شاه مخلوع ایران لغو گردید.

    همچنین پس از پیروزی انقلاب، صدام‌حسین با احساس برتری نظامی نسبت به ایران، قرارداد ۱۹۷۵ الجزیره را لغو نموده و جنگ را آغاز کرد.

    سازمان ملل متحد، که بعد از جنگ جهانی دوم تاسیس شد، ماموریت صلح و امنیت را بر عهده گرفت اما این سازمان همواره با مشکل ضمانت اجرایی مواجه بوده است و امروزه قدرتهای بزرگ با بهره‌گیری سوء از این سازمان و تقلیل نقش آن در حد میانجیگری در حل اختلافات، درواقع همان اهداف استعماری خود را تعقیب می‌کنند.

    علل تجاوز عراق به ایران از مهمترین علل تجاوز ارتش رژیم عراق به خاک مقدس جمهوری اسلامی عوامل زیر را می‌توان برشمرد: ۱ تحریک امریکا: پیروزی انقلاب اسلامی عمدتا با سیاست استقلال‌جویانه و نفی سلطه شرق و غرب، منافع بین‌المللی امریکا را به خطر انداخت.

    امریکا پس‌ازآنکه سفارتش در تهران به تصرف دانشجویان انقلابی درآمد، عملا خود را در محاصره انقلاب اسلامی دید و علیرغم اعمال فشارهای سیاسی و تبلیغات گسترده، نتوانست از این محاصره خارج شود تااینکه در پنجم اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۹ به عملیات طبس دست زد و البته با شکست مواجه شد.

    ایالات‌متحده پس‌ از شکست در طبس،‌ کودتای نوژه را دامن زد، اما بازهم با عدم موفقیت روبرو شد.

    پس‌ازآن، با درنظرگرفتن اوضاع سیاسی داخل و توان نیروهای مسلح ایران به فکر ایجاد بحران مرزی برای ایران افتاد و طرح حمله نظامی به ایران در دستور کار متخصصان و کارشناسان سیاسی و نظامی امریکا قرار گرفت.

    ۲ اوضاع سیاسی اقتصادی و نظامی ایران: از آغاز نخست‌وزیری مهندس بازرگان در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷ تا سقوط بنی‌صدر در تیرماه ۱۳۶۰ را درواقع باید دوران حاکمیت لیبرالها دانست.

    آنها در سیاست‌خارجی معتقد به عادی‌سازی روابط با امریکا و در سیاست داخلی معتقد به جذب تمام گروههای سیاسی حتی گروههای مخالف حکومت اسلامی و ولایت فقیه بودند.

    به‌همین‌دلیل آنها با لیبرالها در مقابل نیروهای انقلابی و پیرو خط امام(ره) وحدت تاکتیکی برقرار کردند.

    ازسوی‌دیگر امریکا سعی می‌کرد با حمایت از لیبرالها و دخالت در اغتشاشات مناطق مرزی نظیر کردستان ضمن مشغول‌کردن نیروهای حزب‌الله و پیرو خط امام(ره) و تثبیت موقعیت لیبرالها، سیاست داخلی ایران را در جهت اهداف مورد نظر خود هدایت کند.

    گروههای چپ و راست نیز سعی می‌کردند با حضور در مراکز مختلف، از جمله دانشگاهها و کارخانه‌ها، رشته امور را به‌دست گیرند و ضمن حمایت از دولت بازرگان، مشکلات پیش‌آمده را متوجه لیبرالها کنند.

    پس از اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و سقوط دولت بازرگان، امریکا به منظور آزادکردن جاسوسان خود و نیز حفظ موقعیت لیبرالها، ارسال تجهیزات نظامی و تجاری به ایران را قطع کرد.

    «با توجه به تک‌محصولی‌بودن ایران و وابستگی این کشور به صادرات نفت، کارتر در دوازدهم نوامبر (نهمین روز گروگان‌گیری) دستور متوقف‌کردن واردات نفت از ایران را صادر کرد.»[ii] در چهاردهم نوامبر دولت امریکا به منظور واردکردن فشار بیشتر بر ایران، تمام داراییهای رسمی ایران در بانکهای امریکا را توقیف نمود.[iii] پس از تصویب قطعنامه ۴۵۷، دولت امریکا مذاکراتی را با متحدان خود برای تحریم اقتصادی ایران آغاز کرد.[iv] در راستای اعمال فشارهای اقتصادی بر ایران، دولت امریکا در دوم دی‌ماه ۱۳۵۸، به بلوکه‌کردن سپرده‌های ایران در بانکهای جهان اقدام کرد.[v] امریکا به بهانه آزادساختن گروگانها حمله نظامی موسوم به واقعه طبس را طراحی نمود و موافقت کشورهای عضو بازارمشترک اروپا مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را جلب کرد.

    ازسوی‌دیگر گروهکهای داخلی، خصوصا سازمان منافقین، سعی در ایجاد جنگ روانی و تبلیغاتی علیه نیروهای مومن و انقلابی داشتند.

    در این بین بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، به‌صورت محوری بین همه گروههای مخالف قرار گرفته و با استفاده از موقعیت و امکانات تبلیغاتی رئیس‌جمهور سعی در اجرای اهداف داخلی خود داشت.

    با تمامی فشارهای مذکور، نیروهای مکتبی و پیرو حاکمیت ولایت فقیه همچنان به تلاش خود ادامه می‌دادند.

    امریکا علاوه بر تبلیغات بین‌المللی و منطقه‌ای، سیاست تبلیغاتی داخلی ایران را نیز در جهت تحریک رژیم عراق هدایت نمود و به رژیم عراق توصیه می‌کرد تحریکات داخلی لیبرا لها را به مجامع بین‌المللی گزارش کند تا حمله آتی عراق به ایران موجه جلوه داده شود.

    امریکا علاوه بر تبلیغات بین‌المللی و منطقه‌ای، سیاست تبلیغاتی داخلی ایران را نیز در جهت تحریک رژیم عراق هدایت نمود و به رژیم عراق توصیه می‌کرد تحریکات داخلی لیبرالها را به مجامع بین‌المللی گزارش کند تا حمله آتی عراق به ایران موجه جلوه داده شود.

    امام‌خمینی در پاسخ به اظهارات سعدون حمادی، نماینده دولت بعثی عراق در سازمان ملل متحد که جمهوری اسلامی را به تمایلات کشورگشایی متهم نمود، فرمودند: «این معنی غلط را از صدور انقلاب برداشت نکنند که ما می‌خواهیم کشورگشایی کنیم.

    ما همه کشورهای مسلمین را از خودمان می‌دانیم.

    همه کشورها باید در محل خودشان باشند...

    معنی صدور انقلاب ما این است که همه ملتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و تحت سلطه‌ای که هستند و این‌همه مخازن آنها دارد به باد می‌رود و خودشان به نحو فقر زندگی می‌کنند، نجات دهند.»[vi] موضع‌گیریهای بنی‌صدر پس از تجاوز عراق علیه ایران، نشانگر هدف وی در حذف نیروهای مکتبی و روحانیت آگاه ــ خصوصا دکتر بهشتی ــ می‌باشد.

    وی که هیچگونه برنامه‌ریزی عملیاتی برای دفع تجاوز دشمن در مناطق غرب و جنوب ایران که تحت اشغال نیروهای بعثی قرار گرفته بودند، انجام نمی‌داد، همه ناکامی‌ها را به ضرر نیروهای مکتبی تجزیه و تحلیل می‌کرد.

    وی در سخنرانی چهاردهم اسفند ۱۳۵۹ گفت: «در داخل کشور کسانی هستند که موافق با پیروزی ما در این جنگ نیستند و پیروزی‌ ما را خطرناکتر از پیروزی دشمن می‌دانند.

    اینها که نمی‌آیند به‌طورعلنی بگویند ما با پیروزی نیروهای مسلح مخالفیم، آنها عمده کوشش خود را صرف تضعیف رئیس‌جمهور و شکستن روحیه نیروهای مسلح ما کرده‌اند و هر روز یک دروغ را می‌سازند و می‌روند از تریبونهایی که دارند در میان مردم شایع می‌کنند.»[vii] برای بنی‌صدر شکست نیروهای مذهبی و حذف خط ولایت فقیه از دفع تجاوز بیگانه مهم‌تر بود.

    البته تاحدودی شگردهای او کارگر واقع شد و شخصیتهای بزرگی چون دکتر بهشتی(ره) در مظلومیت کامل قرار گرفتند.

    «بنی‌صدر به‌هیچ‌وجه با نیروهای سپاه هماهنگی نداشت؛ زیرا بیشتر نیروهای سپاهی دارای روحیاتی انقلابی بودند و ملی‌گراها را قبول نداشتند و بنی‌صدر نیز نمی‌توانست به آنها اعتماد داشته باشد.

    به‌همین‌دلیل، سلاح و امکانات قابل‌توجهی در اختیارشان نمی‌گذاشت و طرحهای ارائه‌شده از سوی سپاه را تصویب نمی‌کرد.»[viii] بنی‌صدر به‌بهانه‌آنکه به سبب تحریم اقتصادی کشور امکان دسترسی به ابزار جنگی وجود ندارد، از ارسال جنگ‌افزار کافی به میدان جنگ خودداری می‌کرد و در حمله دشمن به خرمشهر به‌اندازه‌ای در فرستادن تجهیزات و نفرات به این منطقه خودداری نمود که سرانجام شهر خرمشهر سقوط کرد.[ix] پس از نخست‌وزیری شهید رجایی، حملات بنی‌صدر علیه نیروهای انقلابی هرچه‌بیشتر اوج گرفت.

    البته نیروهای مکتبی هم در مقابل شیطنت لیبرالها اذهان مردم را روشن می‌ساختند.

    خلاصه‌اینکه ایران در شرایط آغازین جنگ وضعیت سیاسی مناسبی نداشت.

    مشکلات اقتصادی ایران در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ کمتر از مشکلات سیاسی نبود؛ از جمله این مشکلات می‌توان به عوامل زیر اشاره کرد: ـــ معلق‌ماندن قراردادهای اقتصادی با کشورهای غربی ـــ نبود سازماندهی مناسب در مراکز اقتصادی و تولیدی به دلیل فرار کارشناسان فنی به خارج از کشور ـــ ایجاد تزلزل در بازارهای نفت که توسط دشمنان خارجی صورت می‌پذیرفت ـــ تحریم اقتصادی ایران و بلوکه‌شدن داراییهای ایران در بانکهای امریکا.

    در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ اوضاع نظامی کشور نسبت به اوضاع سیاسی و اقتصادی به‌مراتب بدتر بود.

    حضرت امام‌خمینی(ره) ضمن تاکید بر انسجام ارتش، فرصت لازم را جهت ایجاد ساختار جدید برمبنای معیارهای ارتش مکتبی، در اختیار این نیرو قرار داد.

    عمده‌ترین مشکلات جانبی ارتش عبارت بودند از: ـــ فرار فرماندهان نظامی به خارج از کشور ـــ کاهش نیروهای ارتش توسط دولت بازرگان، به‌طوری‌که در تاریخ نهم اردیبهشت سال۱۳۵۸ اعلام داشت که ایران به ارتش پنجاه‌هزارنفری نیاز ندارد و تعداد ارتشیان کاهش خواهد یافت.[x] ـــ لغو قراردادهای نظامی، از قبیل لغو قرارداد خرید شش فروند زیردریایی از آلمان و کاهش مدت خدمت سربازی از بیست‌وچهار ماه به دوازده ماه و اعزام نیروهای ارتشی به زادگاه خود توسط دولت بازرگان.

    ـــ کودتای نوژه و فرار تعدادی از عناصر ارتشی کودتا در تیرماه ۱۳۵۹ به سایر کشورها از جمله به عراق؛ که اطلاعات مهمی از توان دفاعی ایران را در اختیار سرکردگان رژیم عراق قرار داد.

    گرچه در کنار ارتش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز شکل گرفت، اما درگیریهای مرزی موجب شد سپاه به‌شدت با بحرانهای داخلی درگیر باشد و فرصت لازم را برای گسترش سازمان نظامی خود نیابد.

    مجموعه عوامل فوق سبب شد محافل بین‌المللی و منطقه‌ای چهره نامطلوبی از وضعیت دفاعی و نظامی ایران ترسیم کنند.

    طارق عزیز، وزیرخارجه عراق، سه ماه قبل از حمله، در تحلیلی از اوضاع ایران نوشت: «امروز ارتش ایران از هم پاشیده شده است.»[xi] اوضاع سیاسی ــ اقتصادی و نظامی رژیم عراق حزب بعث عراق بر معیارهای غیرمذهبی و ناسیونالیسم عربی بنیانگذاری شده و همواره درصدد اتخاذ سیاستی توسعه‌طلبانه بود.

    پیروزی انقلاب اسلامی می‌توانست شیعیان عراق را که در اکثریت بودند به حرکت وادارد و موج اسلام‌خواهی از طریق شیعیان عراق به سایر کشورها سرایت کند.

    صدام آسیب‌پذیری عراق از انقلاب اسلامی را چنین بیان می‌کند: «دولت سوسیالیست عراق بیش‌از هر کشور دیگر در خاورمیانه مورد تهدید فرمان آیت‌الله خمینی برای صدور انقلاب ایران قرار دارد.

    ایران یک کشور شیعه بوده و نیمی از جمعیت سیزده میلیونی عراق را نیز شیعیان تشکیل می‌دهند.»[xii] صدام با ترساندن دیگر کشورهای منطقه از صدور انقلاب اسلامی، شرایط منطقه را برای ایجاد ضربه نظامی به ایران آماده می‌کرد و تمایل شرق و غرب را که عمیقا با انقلاب اسلامی مخالف بودند، به خود جلب می‌نمود.

    صدام همواره درصدد بود بنیه دفاعی خود را تقویت کند.

    او تلاش می‌کرد بی‌آنکه مناسباتش را با شرق کاهش دهد، به غرب نزدیک شود و با توجیه نیاز به اسلحه و تجهیزات برای مبارزه با صدور انقلاب ایران، خرید تجهیزات از امریکا را آغاز کرد.

    هفته‌نامه وقایع غرب، چاپ بیروت، در این زمینه می‌نویسد: «وزارت امورخارجه ایالات‌متحده هفته گذشته به یک کمپانی امریکایی اجازه داد تا هشت توربین به ارزش ۲/۱۱ میلیون‌دلار به عراق بفروشد.

    این توربینها برای چهار کشتی جنگی که درحال‌حاضر به سفارش عراق در ایتالیا ساخته می‌شوند، در نظر گرفته شده‌اند.»[xiii] کشور فرانسه با امضای قرارداد نظامی با عراق در سال۱۹۸۰، به یکی از بزرگترین منابع تسلیحاتی ارتش عراق تبدیل شد.

    از اوایل همان سال، تحویل حدود شصت فروند هواپیمای میراژ ۲۰۰۰، هلی‌کوپتر، موشک و تجهیزات دریایی صورت گرفت.

    همزمان با این اقدامات اخبار بسیاری در مورد دسترسی عراق به سلاحهای شیمیایی از سوی محافل سیاسی و نظامی جهان انتشار یافت.[xiv] رژیم عراق توانست با تبلیغ سوء درباره انقلاب اسلامی، در فاصله‌ای کوتاه، از این واقعه در جهت افزایش توان نظامی خود سود ببرد و با شعار دفاع از منابع جهانی عرب در مقابل انقلاب اسلامی، روابط تجاری و اقتصادی خود را با کشورهای عربی منطقه گسترش دهد و تجهیزات لازم را برای رسیدن به حمله‌ای تمام‌عیار فراهم آورد.

    ازطرف‌دیگر امریکا نیز به درپیش‌گرفتن استراتژی نظامی در مقابل ایران روی آورد.

    آنها به دنبال عنصری مطمئن برای عملی‌کردن این استراتژی برآمدند و در این میان صدام‌حسین توانست توجه دولت ایالات‌متحده را به خود جلب کند.

    گرچه صدام به‌خاطر دیدگاه توسعه‌طلبانه‌ای که داشت، فاقد اطمینان کامل بود، اما شتابزدگی امریکا در مهار ایران و نیز توسعه‌طلبی صدام، باعث شد دولت امریکا به استراتژی پنهان روی آورد؛ یعنی به‌ظاهر در جنگ عراق و ایران اعلام بی‌طرفی می‌کرد و در پنهان به حمایت مستقیم و غیرمستقیم رژیم عراق می‌پرداخت.

    سخنگوی وزارت‌خارجه امریکا پس از وقوع جنگ اعلام نمود: «این کشور از هیچ‌یک از دو کشور ایران و عراق در منازعه موجود حمایت نمی‌کند.»[xv] امام راحل(ره) با نگاه دوراندیش دریافت که عامل اصلی این تهاجم امریکا است، لذا فرمودند: «هرچه فریاد دارید، بر سر امریکا بکشید.

    هرچه تظاهرات دارید، بر ضد امریکا کنید.

    قوای خودتان را مجهز کنید و تعلیمات نظامی پیدا کنید و به دوستان تعلیم دهید.»[xvi] ایشان در جای دیگر فرمود: «این دست امریکاست که از آستین صدام به در آمده است.»[xvii] ● اهداف رژیم عراق در حمله به ایران ۱ــ حاکمیت مطلق عراق بر اروندرود: دولت عراق همواره ادعا می‌کرد اروندرود به آن کشور تعلق دارد اما دولت ایران معتقد بود اروندرود یک رودخانه مرزی و قابل کشتیرانی است و به‌همین‌جهت براساس اصول و مقررات حقوق بین‌الملل، مرز دو کشور باید خط تالوگ باشد.[xviii] به‌منظور تعیین مرز دو کشور در اروندرود، چندین قرارداد بین ایران و عثمانی و بعدها میان ایران و عراق منعقد شد که به موجب قرارداد ۱۹۷۵ مرز دو کشور در اروندرود خط تالوگ تعیین شده است.

    تالوگ دراصطلاح به معنی عمیق‌ترین و قابل کشتیرانی‌ترین نقطه رودخانه دو کشور همجوار می‌باشد.

    عراق در هفدهم سپتامبر ۱۹۸۰ عهدنامه ۱۹۷۵ و اعلامیه الجزایر را به‌طوریک‌جانبه لغو و اعلام نمود: «این رودخانه با تمام حقوقی که از حاکمیت مطلق عراق بر آن ناشی می‌شود، جزء تمامیت عربی عراق است، همانطورکه در سراسر تاریخ و در واقعیت چنین بوده است.»[xix] این کشور سپس در بیست‌ویکم سپتامبر از طریق زمین و هوا و دریا به حمله گسترده علیه ایران دست زد.

    ۲ــ تسخیر جزایر سه‌گانه: هدف دیگر رژیم عراق از حمله به خاک ایران، استرداد جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک بود.

    درحالی‌که جزایر سه‌گانه، جزء مجمع‌الجزایر ایران هستند و در صورت وجود ادعا، باید توسط امارات متحده مطرح شود نه دولت عراق.

    اما صدام‌حسین با طرح منشور ملی، ادعای نمایندگی از طرف همه اعراب را نمود و از زبان دولت امارات متحده از استرداد جزایر سه‌گانه سخن گفت.

    صدام با به‌کارگیری این حربه، کمکهای مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی دولتهای عرب منطقه را به‌سوی جبهه‌های خود سرازیر نمود.

    وی در اجلاس فوق‌العاده وزرای عرب در بغداد، اظهار داشت: «ما که برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما دفاع از سرزمین اعراب را آن‌گونه‌که شایسته است، به عهده خواهیم گرفت.»[xx] رژیم عراق با طرح استرداد جزایر سه‌گانه در کنار حق حاکمیت شط‌العرب، اهداف خود را با منافع کشورهای عربی گره زد و خود را در خط مقدم دفاع از منافع اعراب قرار داد.

    گرچه سران کشورهای منطقه غالبا از حس توسعه‌طلبانه و روحیه استکباری وی اطلاع داشتند، اغلب به دام فریب وی گرفتار شدند.

    صدام سردار فداکاری و قربانی آرمانهای جهان عرب نام گرفت و نتیجه کمکهای همه‌جانبه کشورهای عربی به عراق، جنایات هولناک صدام در ایران بود.

    ۳ــ تجزیه خوزستان: هرگاه اختلافات دولت عراق با دولت ایران تشدید می‌شد، این کشور موضوع عربی‌بودن استان خوزستان را نیز مطرح می‌کرد و آن را جزء لایتجزای کشور عراق می‌دانست.

    به‌عنوان‌مثال در ماه مه ۱۹۶۹، روزنامه «الجمهوریه» چاپ بغداد نوشت: «به‌زودی فرستنده رادیویی جدیدی که منحصرا برای “عربستان” [خوزستان] برنامه پخش خواهد کرد، در بصره شروع به کار می‌کند.»[xxi] دولت عراق به‌طوررسمی نیز به تغییر اساسی در نقشه‌ها مبادرت کرد؛ به‌عنوان‌مثال در کنگره معلمان عراق، نقشه‌ای به نام «خارطهٔ الاحواز» ارائه کرد که به موجب آن بیست‌وشش شهر ایران به‌صورت یک منطقه مستقل به نام «احواز» و یا خاک عراق معرفی شده بودند که قرار شد در مدارس عربی نیز آموزش داده شود.[xxii] برخی گزارشها از ترسیم طرح تجاوز عراق به ایران براساس طرح تجزیه خوزستان سال۱۳۲۹ تدوین‌شده از سوی وزارت امورخارجه انگلیس، حکایت می‌کنند.

    در طرح مذکور قرار بود ظرف مدت یک هفته عراق با کمک شاپور بختیار و غلامعلی اویسی استان خوزستان را اشغال نموده و سپس «جمهوری آزاد ایران» به رهبری بختیار و به پایتختی اهواز تشکیل گردد و کردستان ایران نیز پس از اشغال به این جمهوری ملحق گردد.

    در اجرای طرح تجزیه خوزستان، ارتش عراق در ششم مهر ۱۳۵۹ خرمشهر را اشغال نمود و با هدف ضمیمه‌کردن آن به خاک عراق، به ساختن راهها و شبکه‌های مخابراتی و...

    اقدام نمود اما دلاورمردان ایرانی، در نبردی سنگین و با توکل به عنایات الهی، خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ آزاد کردند.

    فتح خرمشهر به‌مراتب بیش از هر عامل دیگری به قوای دشمن ضربه روحی و روانی وارد کرد؛ چراکه دشمن به عمق ایمان رزمندگان ما پی برد و ترس عجیبی از رزمندگان ایرانی بر دل آنان مستولی شد.

    برخی اعتقاد دارند که پس از فتح خرمشهر، شرایط مناسبی به‌نفع ایران برای برقراری صلح شکل گرفت، دولت جمهوری اسلامی ایران از این فرصت استفاده نکرد؛ حال‌آنکه این منتقدان توجه ندارند که صلح حقیقی و شرافتمندانه از لحاظ حقوق بین‌الملل باید پس از دفع حمله متجاوز و شناسایی وی و تعیین خسارات و تنبیه متجاوز و تضمین امنیت کشور مورد حمله انجام ‌گیرد، درحالی‌که شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ۵۱۴ و پس از آن، به جای لفظ «منازعه» از کلمه «وضعیت» استفاده می‌کرد.

    کلمه «وضعیت» مسئولیتی را متوجه شورای امنیت سازمان نمی‌کند، درصورتی‌که اعلان «منازعه» برای این نهاد مسئولیت‌آور است.

    لذا وقتی این شورا از مسئولیت خود تا بدین‌ اندازه طفره می‌رفت، ایران به کدامین امید باید دست از دفاع مقدس برمی‌داشت؟

    همچنین پس از فتح خرمشهر، رزمندگان ما به لحاظ نظامی موقعیت تثبیت‌شده‌ای در جبهه‌ها نداشتند و خط اطمینانی ایجاد نشده بود تا در صورت نقض آتش‌بس، توان مقابله اولیه وجود داشته باشد.

    ۴ــ سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی: انقلاب اسلامی ایران افقهای تازه‌ای را بر ملتها و به‌ویژه بر مسلمین جهان گشود و نوید آزادی، استقلال، حاکمیت بر سرنوشت خویش و شکست سلطه‌گری و غارتگری ابرقدرتها را می‌داد.

    بدین‌جهت امریکا و دولتهای مرتجع منطقه با احساس خطر در انتظار فرصتی جهت ضربه‌زدن و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بودند.

    صدام‌حسین که قصد داشت به جای شاه ایران، ژاندارمی منطقه را عهده‌دار گردد، با اطمینان از حمایت کامل قدرتهای بزرگ ــ به‌ویژه امریکا ــ خود را برای نبردی که نتیجه آن سرنگونی نظام جمهوری اسلامی باشد، آماده ساخت.

    طه یاسین رمضان، معاون نخست‌وزیر وقت عراق، دراین‌باره گفته است: «این جنگ برای عهدنامه ۱۹۷۵ و یا چندصد کیلومتر خاک و یا نصف شط‌العرب نیست.

    این جنگ برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.»[xxiii] همچنین وی در ژانویه ۱۹۸۰ در مصاحبه با روزنامه «الثوره» اظهار داشت: «ما بر این نکته تاکید می‌کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید، مگراینکه رژیم حاکم بر ایران به‌کلی از بین برود.»[xxiv] ۵ــ رهبری اعراب: صدام‌حسین که قصد داشت جنگ علیه ایران را به جنگ ایران و اعراب مبدل نماید، در سخنان خود اظهار می‌داشت از جانب اعراب با ایران می‌جنگد و می‌خواست خود را منجی عرب جلوه دهد.

    شعار حزب بعث «امهٔ عربیهٔ واحد، ذات رسالهٔ خالدهٔ» می‌باشد و این حزب معتقد است کشورهای عربی، ملت واحدی را تشکیل می‌داده‌اند و لذا باید مرزها را برداشت تا اعراب دوباره ملت واحدی را تشکیل دهند.

    صدام‌حسین در مصاحبه‌ای در بیست‌وسوم اسفند۱۳۶۲ به اعراب گفت: «ما که برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما، دفاع از سرزمین اعراب را آن‌گونه‌که درخور است به عهده خواهیم گرفت.»[xxv] صدام‌حسین برای دستیابی به هدف رهبری جهان عرب، انتشار منشور ملی در بهمن‌ماه ۱۳۵۸ را اولین گام دانست و در گام بعد، به تشکیل گروههای ناسیونالیست و برقراری ارتباط میان آنها مبادرت ورزید.

    حزب بعث مردم عراق را به مهاجرت به کشورهای جنوبی خلیج‌فارس به منظور تغییر ترکیب جمعیتی این کشورها به نفع خود ترغیب کرد و در اوایل دهه ۱۹۷۰ با ایجاد واحدهای حزب بعث در قطر، بحرین و ابوظبی تلاش می‌کرد مقدمات نفوذ خود به این کشورها را فراهم سازد.

    با این زمینه‌سازیها، صدام‌حسین شناسایی موقعیت ژئوپولتیک جدید عراق را با حمله نظامی به ایران ضروری تشخیص داد و پس از جلسات متعدد و کاملا محرمانه، بخشنامه‌ای بین سران حزب بعث در بغداد صادر کرد.

    نسخه‌ای از این بخشنامه به محافل خبری بیروت رسید و در روزنامه کریستین‌ساینس‌مانیتور چاپ شد.

    در این روزنامه آمده است: «به عقیده حزب بعث برای ایجاد یک موقعیت ژئوپولتیک جدید به‌وسیله عراق، زمینه از هر جهت فراهم است.

    لذا به منظور شناسایی این موقعیت جدید از سوی دنیای عرب، حمله نظامی به ایران با واردآوردن یک ضربه موثر ــ که بنا به ارزیابی آنها به شکست ایران منتهی می‌شود ــ لازم است.»[xxvi] صدام‌حسین براساس محاسبات دقیق، به اجرای طرح خود اطمینان یافت و تایید کشورهای منطقه و امریکا را جلب نمود اما پس از هشت‌سال دفاع مقدس ملت غیور ایران، نه‌تنها این شخصیت جنگ‌افروز به هدف تشکیل ملت واحد عربی نرسید بلکه کشور عراق را نیز قربانی اهداف توسعه‌طلبانه و جاه‌طلبی‌های خود کرد.

    ● آغاز جنگ تحمیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رژیم عراق از مشکلات داخلی ایران استفاده کرد و از سیزدهم فروردین ۱۳۵۸ تا سی شهریور ۱۳۵۹ بیش از ششصد مورد اقدام به نقض حریم هوایی، زمینی و دریایی ایران نمود.

    ارتش رژیم عراق با اهداف از‌پیش‌تعیین‌شده سرانجام تهاجم سراسری خود را علیه ایران در تاریخ سی‌ویکم شهریور ۱۳۵۹ از زمین، هوا و دریا آغاز نمود.

    استعداد نیروی زمینی ارتش عراق در آغاز تجاوز، بالغ بر چهل‌وهشت یگان بود؛ شامل: دوازده لشکر مرکب از پنج لشکر پیاده، پنج لشکر زرهی، دو لشکر مکانیزه و همچنین پانزده تیپ مستقل شامل ده تیپ پیاده، یک تیپ زرهی، یک تیپ مکانیزه و سه تیپ نیروهای مخصوص، به همراه ده تیپ گارد جمهوری و نیز نیروهای گارد مرزی که از بیست تیپ مرزی تشکیل می‌شد.

    علاوه‌براین، ماشین نظامی عراق با بهره‌مندی کامل از تجهیزات نظامی نظیر هشتصد قبضه توپ، پنج‌هزاروچهارصد دستگاه تانک و نفربر، چهارصد قبضه توپ ضدهوایی، سیصدوشصت‌وشش فروند هواپیما و چهارصد فروند هلی‌کوپتر از آمادگی عملیاتی مناسبی برخوردار بود.[xxvii] تجاوز رژیم عراق با سرعت عجیبی همراه بود که نشانگر اهداف ازپیش‌برنامه‌ریزی‌شده می‌باشد.

    رژیم بعثی دوسوم نیروهای خود را جهت تصرف خوزستان به‌کار برد و از شلمچه، نشوه، تنگه چزابه و دزفول به اشغال خاک خوزستان پرداخت و با وجود مقاومت دلیرمردان اسلام، سرانجام خرمشهر را به تصرف درآورد.

    تلاش برای تحقق ادعای مالکیت سران رژیم عراق بر منطقه خوزستان، با تغییر اسم شهرها نظیر محمره به‌جای خرمشهر و عربستان به جای خوزستان آغاز ‌شد.

    پس از سقوط خرمشهر مطبوعات عراق اعلام کردند: «محمره [خرمشهر] سرزمین اجدادی است و نیروهای مسلح عراق آن شهر را برای ابد باز پس گرفته‌اند.»[xxviii] در چنین شرایطی همه دیدگان به تدابیر امام‌خمینی(ره) دوخته شده بود و خود ایشان هم به‌خوبی می‌دانست که در چنین اوضاعی باید حرف آخر را بزند؛ لذا طی سخنانی عنصر ایمان و توکل به خدا را بزرگترین توانایی دانسته و قدرت دشمن را در برابر آن ناچیز شمردند: «من از ملت بزرگ ایران خواهانم که در هر مساله‌ای که پیش می‌آید قوی باشند، قدرتمند باشند، متکی به خدای تبارک و تعالی باشند و از هیچ‌چیز باک نداشته باشند.

    ما از قدرتهای بزرگ نترسیدیم.

    این [صدام] که قدرتی ندارد، عراق که چیزی نیست.»[xxix] امام با موضعگیری شجاعانه، جوششی مردمی در آحاد ملت و دولتمردان ایجاد نمودند و به مسئولان سیاسی دستور دادند برای تهیه طرحها و تدوین برنامه‌های کلان دفاعی اقدام کنند.

    با تعیین خط‌مشی دفاعی از سوی امام، مقاومت خودجوش مردمی به‌ویژه در شهرهای اشغالی نمود فزاینده‌ای یافت.

    کودکان و زنان نیز دوشادوش پدران و مردان در نبرد شرکت داشتند.

    قطعا منشأ این مقاومت و پایداری، ایمان و عشق به اسلام و میهن اسلامی و اطاعت صادقانه از دستورات امام(ره) می‌باشد که موجب سرافرازی ایران اسلامی شده است.

    امام‌راحل دراین‌باره فرمودند: «آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخارآفرین است، روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت‌طلبی این عزیزان، که سربازان حقیقی ولی‌الله‌الاعظم ارواحنا فداه هستند می‌باشد.

    این است فتح‌الفتوح.»[xxx] وقتی رژیم عراق ریشه مقاومت مردمی را در ایران همگانی یافت، حملات ددمنشانه خود به شهرها را گسترش داد و با موشکهای دوربرد و هواپیما به مناطق مسکونی، مراکز درمانی و آموزشی، بناهای تاریخی و فرهنگی حمله‌ور شد.

    ● واکنش امریکا، شورای امنیت و دولتهای عرب با آغاز جنگ در تاریخ ۲/۷/۱۳۵۹ در شورای امنیت سازمان ملل متحد بر سر متن بیانیه‌ای درباره جنگ ایران و عراق بین اعضاء اختلاف افتاد (سه روز بعد از شروع جنگ).

    این درحالی بود که پیشروی نیروهای عراقی در داخل خاک ایران همچنان ادامه داشت.[xxxi] دولت امریکا ابتدا در تاریخ ۲/۷/۱۳۵۹ خاطرنشان ساخت که جنگ ایران و عراق ممکن است به آزادی گروگانها منجر شود.[xxxii] ادموند ماسکی ــ وزیرخارجه امریکا ــ در مورد موضع دولت امریکا و شوروی در قبال جنگ ایران و عراق گفت: «امریکا و شوروی در جنگ ایران و عراق بی‌طرف هستند...

    و هر دو برآنیم تا راهی برای پایان جنگ بیابیم.»[xxxiii] دراین‌اثنا نماینده امریکا در سازمان ملل متحد در تاریخ ۷/۷/۱۳۵۹ اظهار کرد: «اگر عراق از امریکا کمک بخواهد، هرگونه امکانات نظامی را در اختیار عراق قرار خواهد داد.»[xxxiv] در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۵۹ امریکا در اظهارنظری صریح، اظهار کرد در نظر دارد طرح تحویل یکصد تانک مدرن را به اردن...

    به اجرا درآورد.[xxxv] این درحالی‌بود که ملک حسین نه‌تنها از دولتهای عربی خواست به کمک عراق بشتابند، بلکه اعلام کرد ارتش اردن تمامی امکانات خود را در اختیار ارتش عراق قرار خواهد داد.[xxxvi] لحظه اوج دفاع مقدس ۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است.

    دوران هشت ساله دفاع مشروع امت سلحشور ایران در حفظ و اعتلای نظام مقدس اسلامی و حراست از مرزهای عزت و شرف این رمز و بوم، به مثابه یکی از حساس ترین و بارزترین برهه های حیات راستین این ملت، همچون نگینی تابناک، تا همیشه زمان، بر تارک تاریخ حماسه و ایثار و پایداری آزادگان جهان می درخشد.

    دفاع امت اسلامی ایران در برابر تجاوز همه جانبه دشمنان اسلام، در تاریخ افتخار آفرینی مبارزات حق طلبانه، یک ملت سترگ، فروزان خواهد بود.

    پایداری ایران اسلامی که برخاسته از روح وحدت و ایمان بود، در سایه هدایت های رهبر انقلاب اسلامی،‌ حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت و باعث احیای یک مکتب سازنده و نهضت های آرمانگرا و ایدئولوژی جهانگیر شد.

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

بررسي نحوه تجاوز ارتش عراق با درنظرگرفتن اوضاع سياسي، اقتصادي و نظامي طرفين، نکات ظريفي را در اختيار محققان قرار خواهد داد و به تنظيم و تحليل اين حادثه در تاريخ کشورمان کمک شاياني خواهد کرد. از فرازهاي مهم اين حادثه، نقش پيچيده دولتها و سازمانهاي مد

بررسي نحوه تجاوز ارتش عراق با درنظرگرفتن اوضاع سياسي، اقتصادي و نظامي طرفين، نکات ظريفي را در اختيار محققان قرار خواهد داد و به تنظيم و تحليل اين حادثه در تاريخ کشورمان کمک شاياني خواهد کرد. از فرازهاي مهم اين حادثه، نقش پيچيده دولتها و سازمانهاي مد

نگاهي به شروع جنگ تحميلي و قطعنامه 598 از تصويب تا اجرا انقلاب اسلامي در 22 بهمن سال 57 با فروپاشي رژيم ستمشاهي به پيروزي رسيد و نظام جمهوري اسلامي به رهبري امام(ره) بنيانگذاري شد. با اين رويداد بزرگ نظم امنيتي منطقه به زبان ادبيات سياسي به هم ريخت،

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

نگاهي به شروع جنگ تحميلي و قطعنامه 598 از تصويب تا اجرا انقلاب اسلامي در 22 بهمن سال 57 با فروپاشي رژيم ستمشاهي به پيروزي رسيد و نظام جمهوري اسلامي به رهبري امام(ره) بنيانگذاري شد. با اين رويداد بزرگ نظم امنيتي منطقه به زبان ادبيات سياسي به هم

1. تثبيت اقتدار جمهوري اسلامي ايران جمهوري اسلامي ايران ناخود آگاه به جنگي تمام عيار فراخوانده شد که بر اساس پيش بيني کارشناسان نظامي و سياسي، توان مقابله‌ي ايران سه روزه بود. اما پس از هشت سال دفاع دليرانه‌ي رزمندگان،‌ نه‌تنها دشمن نتوانست يک وجب

1. تثبیت اقتدار جمهوری اسلامی ایران جمهوری اسلامی ایران ناخود آگاه به جنگی تمام عیار فراخوانده شد که بر اساس پیش بینی کارشناسان نظامی و سیاسی، توان مقابله‌ی ایران سه روزه بود. اما پس از هشت سال دفاع دلیرانه‌ی رزمندگان،‌ نه‌تنها دشمن نتوانست یک وجب از خاک کشورمان را اشغال کند، بلکه در اوج درماندگی و عجز قرار گرفت، و همگان به عظمت، پایداری و اقتدار جمهوری اسلامی ایران اعتراف ...

جنگ تحمیلی بین ایران و عراق مقدمه جنگ عراق با ایران که در ایران با نام‌های دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، و جنگ هشت‌ساله، و نزد اعراب با نام‌های قادسیه صدام و جنگ اول خلیج فارس (به عربی: قادسیّه صدّام، حرب الخلیج الأولی) شناخته می‌شود، جنگی است که از شهریور ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ میان نیروهای مسلح دو کشور ایران و عراق جریان داشت. جنگ ۸ساله ایران و عراق یکی از فاجعه‌های تاریخ بشری در قرن ...

فصل اول مقدمه و کلیات جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ – یعنی شناخت تأثیر جنگ بر جامعه و متقابلاً تأثیر جامعه بر جنگ – متفاوت است. همچنین باید آن را از علم جنگ به مفهومی که در مراکز نظامی تعلیم می دهند و متخصصان نظامی، فرماندهان و افسران را تربیت می کنند. (ادیبی سده، 1379:8) پولمولوژی، ترکیبی از واژه های یونانی polemos به معنای «جنگ» و logos به معنای «بررسی و شناسایی» ...

جنگ عراق با ايران که در ايران با نام‌هاي «دفاع مقدس»، «جنگ تحميلي»، و «جنگ هشت‌ساله»، و نزد اعراب با نام‌هاي «قادسيه صدام» و «جنگ اول خليج» (به عربي: قادسيّه صدّام، حرب الخليج الأولي) شناخته مي‌شود،[نيازمند منبع] طولاني‌ترين نبرد کلاسيک در قرن بيستم

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول