فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با مقوله ی فرهنگ
«کسانی که امروز وارد مدرسه می شوند، در پایان دوران بیست ساله، یک جوان بیست و شش، هفت ساله هستند- امسال، سال اول چشم انداز است- شما می خواهید این جوان خلاق، دارای ابتکار، شجاع، آراسته از لحاظ اخلاقی، سالم از لحاظ جسمی و فکری و روانی، صاحب فکر و اندیشه، دارای احساس مسئوولیت نسبت به کشورش و ملتش و آینده اش باشد، امروز باید طرح صیرورت این کودک را به آن جوان این جا طراحی کنید؛ حاضر داشته باشید و به دستگاه ها ابلاغ کنید».
«الان باید نقشه ی مهندسی کشور روی میز آماده باشد و باید روی آن بحث شده باشد؛ کار شده باشد؛ تصمیم گیری شده باشد و نقشه ی کلان با راه کارها- نه فقط چیزهایی که صرفاً آرزو و آمال است- کاملاً کشیده شده و مشخص شده باشد؛ این حرف اصلی ماست به شما دوستان.»
«شورای عالی انقلاب فرهنگی باید یک شورای زنده فعال، حساس، پرتحرک و پر تلاش باشد و دایم مسائل فرهنگی کشور را رصد کند. این حرف اصلی ماست که حرف تازه یی هم نبود؛ حرف همیشگی است و تکرار مکررات است؛ منتها بعضی از تکرارها، واجب است؛ مثل نماز؛»
«باید نخبگان کشور به طور دایم احساس کنند که از لحاظ ذهنی با شورا (شورای انقلاب فرهنگی) مرتبطند. این کار موجب می شود که همکاری آنها را جلب کنید؛...... بنابراین، خبر رسانی و اطلاع رسانی، موجب جلب همکاری نخبگان می شود.»
«الان در دنیا نظام های جدیدی برای آموزش کودکان، نوجوانان، جوانان- چه در دوره ی دبیرستان، چه در دوره ی دانشگاه- به وجود آمده است. بالاحره ما بایستی از یک مقطعی شروع کنیم و این شیوه ی قدیمی شصت سال پیش را که همچنان حاکم بر کشور است، تبدیل و تصحیح کنیم؛»
«برای آن آینده ی مبارک و فرخنده ای که در ذهن ماست شما فکری کنید که عامل فرهنگی چند درصد است برای رسیدن به آن آینده؟ عامل فرهنگی که می گوییم در مقابل عوامل گوناگون دیگر؛ پول، علم، صنعت، اینها من وقتی تصور می کنم- این متکی به یک محاسبه ی آماری و علمی دقیق نیست اما انسان دورادور بر طبق موازین فکری که نگاه می کند، تصور می کنم- عامل فرهنگی درصد بسیار بالایی دارد؛ مثلاً فرض کنید اگر بگوییم هفتاد و پنج درصد عامل فرهنگی مؤثر است بیست و پنج درصد بقیه ی عوامل؛ به نظر من اغراقی نکرده ایم.»
«اگر بنا باشد که اخلاقیات اجتماعی در این مملکت تضمین قانونی و یا لااقل شبه قانونی پیدا کند و دنبال شود، نگوییم وجدان کار، وجدان کار را که همه دارند
می گویند، بلکه عمل کنیم و کاری کنیم که این وجدان کار بوجود بیاید، خود ماها که وجدان کار داریم، دنبال کارهایمان که هستیم؛ این روشن است، می خواهیم این وجدان کار عمومیت پیدا کنید، آیا این تلاش عمومیت پیدا خواهد کرد، با نصیحت، عمومیت پیدا خواهد کرد، بلاشک نه، اگر خواستیم که با یک تدبیری این عمومیت پیدا کند، جای جعل این تدبیر و تعقیب این تدبیر در مملکت کجاست؟ غیر از شورای عالی انقلاب فرهنگی ما جای دیگری را داریم؟»
اگر ما دنبال، استقلال هستیم، باید به فرهنگ مراجعه کنیم و روی فرهنگ کار کنیم. اگر دنبال خود کفایی و رفاه عمومی مردم هستیم، اگر به دنبال تدین مردم و یک تمدن بزرگ اسلامی هستیم- که باید باشیم و البته هستیم- باید بر روی مساله ی فرهنگ تأمل و تلاش و توجه و سرمایه گذاری ویژه ای بکنیم.»
«ما اگر توانستیم فرهنگ این کشور را با پایه های مستحکم و قوی و نهادهای صحیحی که کارایی لازم را داشته باشند، پشتیبانی و تقویت کنیم، کار این کشور روی غلتک خواهد افتار، پیشروی این کشور در همه ی زمینهای مورد نظر تضمین خواهد شد. چنانچه ما فرهنگ را اصلاح و دنبال نکردیم، به احتمال زیاد برنامه
ریزی های ما ابتر خواهد بود؛ »
«ما دشمنان فرهنگی زیادی داریم، مبارزه با اسلام و انقلاب به صورت فرهنگی، یک چیز جدی است، این چیزی که ما به آن تهاجم فرهنگی می گوییم، یک امر واقعی و حقیقی است. الان باورهای سیاسی ما، با ابزارهای فرهنگی دشمنان هدف گیری
می شود. باور های دینی ما هدفگیری می شود. عادات حسنه ی ملت ما مورد تهاجم قرار می گیرد و هدفگیری می شود. این کار خیلی هم دقیق انجام می گیرد. خلاصه آن چیزی که انقلاب بر پایه ی آن به وجود آمده است- یعنی فرهنگ اسلام ناب و فرهنگ انقلابی- دقیقاً مورد تهاجم دشمنان است.»
سیاست فرهنگی
سیاست فرهنگی از جمله مفاهیمی است که از حدود چهار دهه قبل در کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته است. سیاست فرهنگی نوعی توافق رسمی و اتفاق نظر مسئولان یک کشور در فعالیتهای مهم و ضروری می باشد.
فرهنگ دیگر امروز، به عنوان یک راهبرد عمده برای حرکت به جلو و رقابت در صحنه جهانی بدل شده است و دیگر کشورها به فرهنگ بیشتر به عنوان یک دارایی ملی و بخشی از نیروی کشش درراهیابی به استقلال می نگرند. همه ملتها گذشته های بیشماری دارند که از آن می توان برای شکل دادن به آینده کشور می توان استفاده نمود. اما موضوع مهم دیگری که می تواند در مورد فرهنگ مطرح شده باشد این است که از کدام سیاست فرهنگی باید حمایت کرد و به آن ارج نهاد. اگر فرهنگهای مقاوم بخواهند از هویت خود دفاع کنند باید به یک فرهنگ جمعی تبدیل شوند.
نسل های نو تنها زمانی فرهنگ کهن را می پذیرند که سودمندی آنها برایشان ثابت شده باشد. فرهنگهای پیشین زمانی می توانند در برابر فرهنگهای نوین مقاومت کنند که به خوبی به آن نوع آوری آشنا باشند و برخی ابزارهای مطلوب را بر ضد بنیانگذاران آن فرهنگ به کار گیرند و در برابر آن توانسته باشند مقاومت کنند.
و اما درموردی دیگر عامل سیاسی یک شرط بسیار مهم در پایدار بودن آن می باشد و سیاست گذاران فرهنگی باید اعتماد نهادهای جامعه، و گروههای اصلی فرهنگی، و نظر شهروندان را نسبت به خود برانگیزند تا افراد جامعه به اجتماعات فرهنگی اعتماد پیدا کرده و نظرات و پیشنهادات آنها را پذیرفته باشند.
عامل بعدی در سیاست فرهنگی و کامیابی آن، زیر بنای اقتصادی جامعه می باشد تا بتواند بر سرعت و مسیری که منابع خویش را در آن توسعه میدهد تسلط داشته باشد. اگر اجتماع فرهنگی از زیربنای اقتصادی درستی نداشته باشد و نتواند بر سرنوشت خود حاکم شود جامعه از لحاظ فرهنگی به هم می پاشد و یک عده مسائل و مشکلات در جامعه پدیدار خواهد گشت، و جامعه متزلزل خواهد شد.
- اصول و سیاست نظام فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بر این مبنا و اصول شکل گرفته است که به یک عده از این اصولها را یادآور می شویم و در یک عده از جاها نقد و انتقاداتی نیز بر این عوامل وارد می باشد که به آنها خواهیم پرداخت.